بشر بن منقذ عبدی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '[[رده:قبیله ' به '[[رده:')
جز (جایگزینی متن - 'دست' به 'دست')
 
خط ۵۴: خط ۵۴:


== اظهار ارادت به [[امام علی]] {{ع}} و فرزندانش ==
== اظهار ارادت به [[امام علی]] {{ع}} و فرزندانش ==
[[نصر بن مزاحم]] می‌نویسد: در یکی از روزهای اولیه [[جنگ صفین]] که [[معاویه]] [[پرچم‌های جنگ]] را در [[دست]] سران [[قبیله]] [[مضر]] مثل: [[بسر بن ارطاة]]، [[عبیدالله بن عمر]]، [[عبدالرحمان بن خالد بن ولید]] و... قرار داد، یکی از [[طایفه]] کنده به نام [[عبدالله بن حارث سکونی]] به [[اعتراض]] برخاست و بر ضد [[معاویه]] و این که بعضی را بر بعضی ترجیح داده است، [[سخن]] گفت و اشعاری در این باره سرود. [[معاویه]] ناچار شد برای [[رضایت]] سران [[سپاه]] خود از ابن [[حارث]] سکونی [[تجلیل]] کند و [[حق]] را به او داد؛ اما وقتی سخن [[معاویه]] و [[اعتراض]] [[عبدالله بن حارث سکونی]] به [[سپاهیان]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} رسید، [[اعور شنی]] برخاست و به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به عنوان [[رضایت]] و رغبت نسبت به هر [[تصمیم]] [[حضرت]]، چنین گفت: ای [[امیرالمؤمنین]]! ما آنچه [[اهل شام]] به [[معاویه]] گفته‌اند و [[اعتراض]] کرده‌اند به شما نمی‌گوییم، بلکه ما می‌گوییم: [[خداوند]] [[هدایت]] و [[سروری]] و آقایی تو را زیاد کند، تو به [[نور]] [[خدا]] می‌نگری و افرادی را مقدم می‌داری و افرادی را مؤخر، پس هر چه [[دستور]] دهی بر ماست که انجام دهیم و شما [[امام]] ما هستی و اگر از میان ما رفتی این دو فرزندت [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] بعد از شما [[امامان]] ما هستند. این مطالب را گفت، سپس افزود: قصیده ای در این باره سروده‌ام، آیا آن را می‌شنوید؟ [[امام]] {{ع}} فرمود: قصیده‌ات را بخوان. او قصیده را قرائت کرد. پس از این اشعار هر کس در آن جمع امکان یا قدرتی داشت به [[اعور شنی]] هدیه یا تحفه‌ای عطا نمود <ref>وقعة صفین، ص۴۲۵.</ref>.
[[نصر بن مزاحم]] می‌نویسد: در یکی از روزهای اولیه [[جنگ صفین]] که [[معاویه]] [[پرچم‌های جنگ]] را در دست سران [[قبیله]] [[مضر]] مثل: [[بسر بن ارطاة]]، [[عبیدالله بن عمر]]، [[عبدالرحمان بن خالد بن ولید]] و... قرار داد، یکی از [[طایفه]] کنده به نام [[عبدالله بن حارث سکونی]] به [[اعتراض]] برخاست و بر ضد [[معاویه]] و این که بعضی را بر بعضی ترجیح داده است، [[سخن]] گفت و اشعاری در این باره سرود. [[معاویه]] ناچار شد برای [[رضایت]] سران [[سپاه]] خود از ابن [[حارث]] سکونی [[تجلیل]] کند و [[حق]] را به او داد؛ اما وقتی سخن [[معاویه]] و [[اعتراض]] [[عبدالله بن حارث سکونی]] به [[سپاهیان]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} رسید، [[اعور شنی]] برخاست و به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} به عنوان [[رضایت]] و رغبت نسبت به هر [[تصمیم]] [[حضرت]]، چنین گفت: ای [[امیرالمؤمنین]]! ما آنچه [[اهل شام]] به [[معاویه]] گفته‌اند و [[اعتراض]] کرده‌اند به شما نمی‌گوییم، بلکه ما می‌گوییم: [[خداوند]] [[هدایت]] و [[سروری]] و آقایی تو را زیاد کند، تو به [[نور]] [[خدا]] می‌نگری و افرادی را مقدم می‌داری و افرادی را مؤخر، پس هر چه [[دستور]] دهی بر ماست که انجام دهیم و شما [[امام]] ما هستی و اگر از میان ما رفتی این دو فرزندت [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] بعد از شما [[امامان]] ما هستند. این مطالب را گفت، سپس افزود: قصیده ای در این باره سروده‌ام، آیا آن را می‌شنوید؟ [[امام]] {{ع}} فرمود: قصیده‌ات را بخوان. او قصیده را قرائت کرد. پس از این اشعار هر کس در آن جمع امکان یا قدرتی داشت به [[اعور شنی]] هدیه یا تحفه‌ای عطا نمود <ref>وقعة صفین، ص۴۲۵.</ref>.


سخنان [[اعور شنی]] در آن موقعیت حکایت از [[ایمان قوی]] و [[اعتقاد]] [[راسخ]] او به [[ولایت]] و [[امامت امیرالمؤمنین]] {{ع}} دارد.
سخنان [[اعور شنی]] در آن موقعیت حکایت از [[ایمان قوی]] و [[اعتقاد]] [[راسخ]] او به [[ولایت]] و [[امامت امیرالمؤمنین]] {{ع}} دارد.
[[اعور شنی]] سرانجام در سال ۵۰ [[هجری]] در [[شهر کوفه]] در [[حکومت]] [[زیاد بن ابیه]] دار فانی را [[وداع]] گفت و به [[نقلی]]، وی از جمله شیعیانی بود که به [[دست]] [[زیاد بن ابیه]] به [[شهادت]] رسیده است<ref>ر. ک: اعیان الشیعه، ج۳، ص۵۷۶.</ref><ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۲۴۳-۲۴۴.</ref>
[[اعور شنی]] سرانجام در سال ۵۰ [[هجری]] در [[شهر کوفه]] در [[حکومت]] [[زیاد بن ابیه]] دار فانی را [[وداع]] گفت و به [[نقلی]]، وی از جمله شیعیانی بود که به دست [[زیاد بن ابیه]] به [[شهادت]] رسیده است<ref>ر. ک: اعیان الشیعه، ج۳، ص۵۷۶.</ref><ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۲۴۳-۲۴۴.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۳۸

بشر بن منقذ عبدی
تصویر نمادین جنگ صفین
نام کاملبشر بن منقذ عبدی
جنسیتمرد
لقباعور شنی عبدی
از قبیلهبنی‌عبدالقیس
درگذشت۵۰ هجری، کوفه
از اصحابامام علی
حضور در جنگ

مقدمه

بشر بن منقذ معروف به اعور شنی عبدی از قبیله عبدقیس، و مردی شجاع و در شعر و شاعری معروف بود، او اخلاص و ارادت خود نسبت به امیرالمؤمنین (ع) را در میدان‌های جنگ جمل و صفین به نمایش گذاشت و در رکاب آن حضرت دلاورانه مجاهدت کرد[۱]. اشعار و سروده‌های او در میدان نبرد حکایت از عشق و علاقه او به علی (ع) دارد. ابن مزاحم در وقعة صفین نام او را با لفظ شنّی، یا لفظ أعور و یا أعیور یاد می‌کند[۲][۳]

اظهار ارادت به امام علی (ع) و فرزندانش

نصر بن مزاحم می‌نویسد: در یکی از روزهای اولیه جنگ صفین که معاویه پرچم‌های جنگ را در دست سران قبیله مضر مثل: بسر بن ارطاة، عبیدالله بن عمر، عبدالرحمان بن خالد بن ولید و... قرار داد، یکی از طایفه کنده به نام عبدالله بن حارث سکونی به اعتراض برخاست و بر ضد معاویه و این که بعضی را بر بعضی ترجیح داده است، سخن گفت و اشعاری در این باره سرود. معاویه ناچار شد برای رضایت سران سپاه خود از ابن حارث سکونی تجلیل کند و حق را به او داد؛ اما وقتی سخن معاویه و اعتراض عبدالله بن حارث سکونی به سپاهیان امیرالمؤمنین (ع) رسید، اعور شنی برخاست و به امیرالمؤمنین (ع) به عنوان رضایت و رغبت نسبت به هر تصمیم حضرت، چنین گفت: ای امیرالمؤمنین! ما آنچه اهل شام به معاویه گفته‌اند و اعتراض کرده‌اند به شما نمی‌گوییم، بلکه ما می‌گوییم: خداوند هدایت و سروری و آقایی تو را زیاد کند، تو به نور خدا می‌نگری و افرادی را مقدم می‌داری و افرادی را مؤخر، پس هر چه دستور دهی بر ماست که انجام دهیم و شما امام ما هستی و اگر از میان ما رفتی این دو فرزندت حسن و حسین بعد از شما امامان ما هستند. این مطالب را گفت، سپس افزود: قصیده ای در این باره سروده‌ام، آیا آن را می‌شنوید؟ امام (ع) فرمود: قصیده‌ات را بخوان. او قصیده را قرائت کرد. پس از این اشعار هر کس در آن جمع امکان یا قدرتی داشت به اعور شنی هدیه یا تحفه‌ای عطا نمود [۴].

سخنان اعور شنی در آن موقعیت حکایت از ایمان قوی و اعتقاد راسخ او به ولایت و امامت امیرالمؤمنین (ع) دارد. اعور شنی سرانجام در سال ۵۰ هجری در شهر کوفه در حکومت زیاد بن ابیه دار فانی را وداع گفت و به نقلی، وی از جمله شیعیانی بود که به دست زیاد بن ابیه به شهادت رسیده است[۵][۶]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. اعیان الشیعه، ج۳، ص۵۷۶.
  2. وقعه صفین، ص۴۰۵، و ر. ک: ص۴۶۵.
  3. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۲۴۲-۲۴۳.
  4. وقعة صفین، ص۴۲۵.
  5. ر. ک: اعیان الشیعه، ج۳، ص۵۷۶.
  6. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۲۴۳-۲۴۴.