براهین خداشناسی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
برچسب: واگردانی دستی
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = خداشناسی | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[براهین خداشناسی در کلام اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[براهین خداشناسی در قرآن]] - [[براهین خداشناسی در حدیث]] - [[براهین خداشناسی در نهج البلاغه]] - [[براهین خداشناسی در معارف دعا و زیارات]] - [[براهین خداشناسی در کلام اسلامی]] - [[براهین خداشناسی در عرفان اسلامی]]| پرسش مرتبط  = براهین خداشناسی (پرسش)}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
*برای [[اثبات وجود]] [[خداوند]] برهان‌های بسیاری وجود دارد که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:
برای [[اثبات وجود]] [[خداوند]] برهان‌های بسیاری وجود دارد که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:
#'''[[برهان]] [[صدیقین]]:''' این [[برهان]] را نخست ابن سینا مطرح ساخت<ref>الاشارات والتنبیهات‌، ۲۷۷.</ref> و سپس [[دانشمندان]] [[مسلمان]] تقریرهای متعددی از آن به دست دادند. کوتاه‌ترین تقریر این است: حقیقتِ وجود یا [[واجب]] است و یا مستلزم [[واجب]]. پس، واجبِ بالذات وجود دارد و این همان است که در پی اثبات آنیم<ref>نهایة الحکمة، ۲۶۸.</ref>. تقریر بلندتر [[برهان]] این است: واقعیت هستی بی هیچ قید و شرطی، واقعیت است و با هیچ قید و شرطی، لا واقعیت نمی‌شود. چون [[جهان]] می‌گذرد و هر جزئی از آن به نیستی می‌رود، نمی‌تواند عین واقعیتی باشد که نفی و نیستی نمی‌پذیرد. آن واقعیت همان است که [[جهان]] با آن واقعیت می‌پذیرد و بدون آن از هستی نصیب نمی‌برد و از میان می‌رود. پس، [[جهان]] و اجزای آن، برای [[استقلال]] وجودی و واقعیت خویش بر واقعیتی تکیه دارد که فی نفسه عین واقعیت است<ref>روش رئالیسم‌، ۵/ ۷۷؛ تعلیقه بر اسفار، ۶/ ۱۴.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 155.</ref>.
# '''[[برهان صدیقین]]:''' این [[برهان]] را نخست ابن سینا مطرح ساخت<ref>الاشارات والتنبیهات‌، ۲۷۷.</ref> و سپس [[دانشمندان]] [[مسلمان]] تقریرهای متعددی از آن به دست دادند. کوتاه‌ترین تقریر این است: حقیقتِ وجود یا [[واجب]] است و یا مستلزم [[واجب]]. پس، واجبِ بالذات وجود دارد و این همان است که در پی اثبات آنیم<ref>نهایة الحکمة، ۲۶۸.</ref>. تقریر بلندتر [[برهان]] این است: واقعیت هستی بی هیچ قید و شرطی، واقعیت است و با هیچ قید و شرطی، لا واقعیت نمی‌شود. چون [[جهان]] می‌گذرد و هر جزئی از آن به نیستی می‌رود، نمی‌تواند عین واقعیتی باشد که نفی و نیستی نمی‌پذیرد. آن واقعیت همان است که [[جهان]] با آن واقعیت می‌پذیرد و بدون آن از هستی نصیب نمی‌برد و از میان می‌رود. پس، [[جهان]] و اجزای آن، برای [[استقلال]] وجودی و واقعیت خویش بر واقعیتی تکیه دارد که فی نفسه عین واقعیت است<ref>روش رئالیسم‌، ۵/ ۷۷؛ تعلیقه بر اسفار، ۶/ ۱۴.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 155.</ref>.
#'''[[برهان]] امکان و [[وجوب]]:''' همه موجودات [[جهان]]، ممکن‌اند و ممکن آن است که وجود و عدم برای او ضروری نیست و ترجیح یکی از این دو طرف برای او ذاتاً محال است. ممکن برای وجود یافتن، نیازمندِ [[واجب]] است تا به سوی وجود یا عدم ترجیح یابد و از حال تساوی‌ میان وجود و عدم بیرون آید<ref>شرح حکمت متعالیه‌، ۱/ ۱۱۸.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 155.</ref>.
# '''[[برهان امکان و وجوب]]:''' همه موجودات [[جهان]]، ممکن‌اند و ممکن آن است که وجود و عدم برای او ضروری نیست و ترجیح یکی از این دو طرف برای او ذاتاً محال است. ممکن برای وجود یافتن، نیازمندِ [[واجب]] است تا به سوی وجود یا عدم ترجیح یابد و از حال تساوی‌ میان وجود و عدم بیرون آید<ref>شرح حکمت متعالیه‌، ۱/ ۱۱۸.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 155.</ref>.
#'''[[برهان]] حدوث:''' جسم و موجود جسمانی- فی حد نفسه- از حوادث عاری نیست، و هر آنچه- فی حد نفسه- از حوادث عاری نباشد، حادث است. پس، جسم و جسمانی، حادث است و هر حادثی، نیازمندِ [[مُحدِث]] و این [[مُحدِث]]، [[خداوند]] [[واجب]] الوجود است<ref>شرح حکمت متعالیه‌، ۱/ ۳۲۵۷.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 156.</ref>.
# '''[[برهان حدوث]]:''' جسم و موجود جسمانی- فی حد نفسه- از حوادث عاری نیست، و هر آنچه- فی حد نفسه- از حوادث عاری نباشد، حادث است. پس، جسم و جسمانی، حادث است و هر حادثی، نیازمندِ [[مُحدِث]] و این [[مُحدِث]]، [[خداوند]] [[واجب]] الوجود است<ref>شرح حکمت متعالیه‌، ۱/ ۳۲۵۷.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 156.</ref>.
#'''[[برهان]] تمانع:''' اگر خدایانی جز خدای یگانه وجود داشته باشند، باید [[زمین]] و [[آسمان]] به [[تباهی]] افتند؛ ولی این چنین نیست. پس، جز [[خدا]]، خدایی نیست<ref>مبدأ و معاد، جوادی آملی/ ۱۴۳.</ref>. این [[برهان]] برگرفته از [[آیات قرآنی]] است<ref>{{متن قرآن| لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ }}؛ سوره انبیاء، آیه ۲۲؛ {{متن قرآن| الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ }}؛ سوره ملک، آیه ۳.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 156.</ref>.
# '''[[برهان تمانع]]:''' اگر خدایانی جز خدای یگانه وجود داشته باشند، باید [[زمین]] و [[آسمان]] به [[تباهی]] افتند؛ ولی این چنین نیست. پس، جز [[خدا]]، خدایی نیست<ref>مبدأ و معاد، جوادی آملی/ ۱۴۳.</ref>. این [[برهان]] برگرفته از [[آیات قرآنی]] است<ref>{{متن قرآن| لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ }}؛ سوره انبیاء، آیه ۲۲؛ {{متن قرآن| الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ }}؛ سوره ملک، آیه ۳.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 156.</ref>.
#'''[[برهان]] حرکت:''' [[جهان]] [[طبیعت]]، سراسر حرکت است. این حرکت را کششی [[الهی]] برمی‌انگیزد. [[غایت]] همه حرکت‌ها و کوشش‌ها، [[محبوب]] [[حقیقی]] است. ذات موجودات- زمینی یا آسمانی- متحرک است نه آنکه حرکت [[وصف]] آنها باشد. آنها خود عین حرکت‌اند. هر چند عنوان "حرکت" و "متحرک" از نظر مفهوم [[عقلی]] از هم جدایند، در [[جهان]] خارج، یکی بیش نیستند و تنها از یک [[حقیقت]] و [[هویت]] برخوردارند. طبایع همان سان که از لحاظ اوصاف بیرونی متحرک‌اند و به محرکی نیازمندند، از لحاظ درونی نیز متحرک‌اند و [[نیازمند]] محرک. محرک آنها، مبدئی است که نه جسم است و نه با جسم ارتباط دارد. اگر او جسم یا جسمانی باشد، دیگر در [[نظام]] فاعلی، فاعل بالذات و در [[نظام]] غائی، [[غایت]] بالذات نخواهد بود<ref>شرح حکمت متعالیه‌، ۱/ ۳۰۷.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 156.</ref>.
# '''[[برهان حرکت]]:''' [[جهان]] [[طبیعت]]، سراسر حرکت است. این حرکت را کششی [[الهی]] برمی‌انگیزد. [[غایت]] همه حرکت‌ها و کوشش‌ها، [[محبوب]] [[حقیقی]] است. ذات موجودات- زمینی یا آسمانی- متحرک است نه آنکه حرکت وصف آنها باشد. آنها خود عین حرکت‌اند. هر چند عنوان "حرکت" و "متحرک" از نظر مفهوم [[عقلی]] از هم جدایند، در [[جهان]] خارج، یکی بیش نیستند و تنها از یک [[حقیقت]] و [[هویت]] برخوردارند. طبایع همان سان که از لحاظ اوصاف بیرونی متحرک‌اند و به محرکی نیازمندند، از لحاظ درونی نیز متحرک‌اند و [[نیازمند]] محرک. محرک آنها، مبدئی است که نه جسم است و نه با جسم ارتباط دارد. اگر او جسم یا جسمانی باشد، دیگر در [[نظام]] فاعلی، فاعل بالذات و در [[نظام]] غائی، [[غایت]] بالذات نخواهد بود<ref>شرح حکمت متعالیه‌، ۱/ ۳۰۷.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 156.</ref>.
#'''[[برهان]] [[نظم]]:''' این [[برهان]]- که از مهم‌ترین برهان‌های [[خداشناسی]] است- از هماهنگی اجزای [[جهان آفرینش]] بهره می‌برد و از این گذر، وجود ناظم یا [[خدای سبحان]] را اثبات می‌کند. [[برهان]] [[نظم]] دو مقدمه دارد. در مقدمه نخست (صغرا) مسائل دقیق [[علوم تجربی]] و طبیعی را برمی‌رسد و از مشاهدات عینی [[جهان]] [[طبیعت]] سود می‌برد و به [[نظام]] شگرف و شگفت [[حاکم]] بر [[جهان]] می‌رسد. مقدمه دوم (کبرا) به این می‌پردازد که وجود [[نظم]] و هماهنگی در [[جهان]] تنها با دخالت یک مبدأ [[عاقل]]، [[قادر]] و عالم امکان‌پذیر است<ref>شرح تجرید، ۲۸۴؛ پیام قرآن‌، ۲/ ۵۵.</ref>. [[قرآن کریم]] نیز بدین [[برهان]] عنایتی ویژه دارد و در آیاتی پرشمار به [[نظم]] و [[انسجام]] خردمندانه [[جهان]] پرداخته و به [[ضرورت]] وجود عالم، ناظم و [[خالق]] یگانه اشارت برده است<ref>{{متن قرآن|إِنَّ فِي اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَّقُونَ}}؛ سوره یونس، آیه ۶؛ {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ }}؛ سوره فصلت، آیه ۵۳؛ {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِّأُولِي الأَلْبَابِ}}؛ سوره آل عمران، آیه ۱۹۰؛ {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاء مِن مَّاء فَأَحْيَا بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ }}؛ سوره بقره، آیه ۱۶۴؛ {{متن قرآن|وَفِي الأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلا تُبْصِرُونَ }}؛ سوره الذاریات، آیه ۲۰ و ۲۱.</ref>. [[برهان]] [[نظم]] پیشینه‌ای بلند در ذهن [[انسان]] دارد. [[امام صادق]] {{ع}} نیز در [[حدیث]] مشهور "[[توحید]] [[مفضل]]" از این [[برهان]] سخن گفته و به [[اثبات وجود خدا]] پرداخته است<ref>بحارالانوار، ۳/ ۵۷.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 157.</ref>.
# '''[[برهان نظم]]:''' این [[برهان]]- که از مهم‌ترین برهان‌های [[خداشناسی]] است- از هماهنگی اجزای [[جهان آفرینش]] بهره می‌برد و از این گذر، وجود ناظم یا [[خدای سبحان]] را اثبات می‌کند. [[برهان]] [[نظم]] دو مقدمه دارد. در مقدمه نخست (صغرا) مسائل دقیق [[علوم تجربی]] و طبیعی را برمی‌رسد و از مشاهدات عینی [[جهان]] [[طبیعت]] سود می‌برد و به [[نظام]] شگرف و شگفت [[حاکم]] بر [[جهان]] می‌رسد. مقدمه دوم (کبرا) به این می‌پردازد که وجود [[نظم]] و هماهنگی در [[جهان]] تنها با دخالت یک مبدأ [[عاقل]]، [[قادر]] و عالم امکان‌پذیر است<ref>شرح تجرید، ۲۸۴؛ پیام قرآن‌، ۲/ ۵۵.</ref>. [[قرآن کریم]] نیز بدین [[برهان]] عنایتی ویژه دارد و در آیاتی پرشمار به [[نظم]] و [[انسجام]] خردمندانه [[جهان]] پرداخته و به [[ضرورت]] وجود عالم، ناظم و [[خالق]] یگانه اشارت برده است<ref>{{متن قرآن|إِنَّ فِي اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَّقُونَ}}؛ سوره یونس، آیه ۶؛ {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ }}؛ سوره فصلت، آیه ۵۳؛ {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِّأُولِي الأَلْبَابِ}}؛ سوره آل عمران، آیه ۱۹۰؛ {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاء مِن مَّاء فَأَحْيَا بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ }}؛ سوره بقره، آیه ۱۶۴؛ {{متن قرآن|وَفِي الأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلا تُبْصِرُونَ }}؛ سوره الذاریات، آیه ۲۰ و ۲۱.</ref>. [[برهان]] [[نظم]] پیشینه‌ای بلند در ذهن [[انسان]] دارد. [[امام صادق]] {{ع}} نیز در [[حدیث]] مشهور "[[توحید]] [[مفضل]]" از این [[برهان]] سخن گفته و به [[اثبات وجود خدا]] پرداخته است<ref>بحارالانوار، ۳/ ۵۷.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 157.</ref>.
# [[برهان فطرت]]
# [[برهان نفس]]


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']]
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}



نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۰:۰۰

مقدمه

برای اثبات وجود خداوند برهان‌های بسیاری وجود دارد که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:

  1. برهان صدیقین: این برهان را نخست ابن سینا مطرح ساخت[۱] و سپس دانشمندان مسلمان تقریرهای متعددی از آن به دست دادند. کوتاه‌ترین تقریر این است: حقیقتِ وجود یا واجب است و یا مستلزم واجب. پس، واجبِ بالذات وجود دارد و این همان است که در پی اثبات آنیم[۲]. تقریر بلندتر برهان این است: واقعیت هستی بی هیچ قید و شرطی، واقعیت است و با هیچ قید و شرطی، لا واقعیت نمی‌شود. چون جهان می‌گذرد و هر جزئی از آن به نیستی می‌رود، نمی‌تواند عین واقعیتی باشد که نفی و نیستی نمی‌پذیرد. آن واقعیت همان است که جهان با آن واقعیت می‌پذیرد و بدون آن از هستی نصیب نمی‌برد و از میان می‌رود. پس، جهان و اجزای آن، برای استقلال وجودی و واقعیت خویش بر واقعیتی تکیه دارد که فی نفسه عین واقعیت است[۳][۴].
  2. برهان امکان و وجوب: همه موجودات جهان، ممکن‌اند و ممکن آن است که وجود و عدم برای او ضروری نیست و ترجیح یکی از این دو طرف برای او ذاتاً محال است. ممکن برای وجود یافتن، نیازمندِ واجب است تا به سوی وجود یا عدم ترجیح یابد و از حال تساوی‌ میان وجود و عدم بیرون آید[۵][۶].
  3. برهان حدوث: جسم و موجود جسمانی- فی حد نفسه- از حوادث عاری نیست، و هر آنچه- فی حد نفسه- از حوادث عاری نباشد، حادث است. پس، جسم و جسمانی، حادث است و هر حادثی، نیازمندِ مُحدِث و این مُحدِث، خداوند واجب الوجود است[۷][۸].
  4. برهان تمانع: اگر خدایانی جز خدای یگانه وجود داشته باشند، باید زمین و آسمان به تباهی افتند؛ ولی این چنین نیست. پس، جز خدا، خدایی نیست[۹]. این برهان برگرفته از آیات قرآنی است[۱۰][۱۱].
  5. برهان حرکت: جهان طبیعت، سراسر حرکت است. این حرکت را کششی الهی برمی‌انگیزد. غایت همه حرکت‌ها و کوشش‌ها، محبوب حقیقی است. ذات موجودات- زمینی یا آسمانی- متحرک است نه آنکه حرکت وصف آنها باشد. آنها خود عین حرکت‌اند. هر چند عنوان "حرکت" و "متحرک" از نظر مفهوم عقلی از هم جدایند، در جهان خارج، یکی بیش نیستند و تنها از یک حقیقت و هویت برخوردارند. طبایع همان سان که از لحاظ اوصاف بیرونی متحرک‌اند و به محرکی نیازمندند، از لحاظ درونی نیز متحرک‌اند و نیازمند محرک. محرک آنها، مبدئی است که نه جسم است و نه با جسم ارتباط دارد. اگر او جسم یا جسمانی باشد، دیگر در نظام فاعلی، فاعل بالذات و در نظام غائی، غایت بالذات نخواهد بود[۱۲][۱۳].
  6. برهان نظم: این برهان- که از مهم‌ترین برهان‌های خداشناسی است- از هماهنگی اجزای جهان آفرینش بهره می‌برد و از این گذر، وجود ناظم یا خدای سبحان را اثبات می‌کند. برهان نظم دو مقدمه دارد. در مقدمه نخست (صغرا) مسائل دقیق علوم تجربی و طبیعی را برمی‌رسد و از مشاهدات عینی جهان طبیعت سود می‌برد و به نظام شگرف و شگفت حاکم بر جهان می‌رسد. مقدمه دوم (کبرا) به این می‌پردازد که وجود نظم و هماهنگی در جهان تنها با دخالت یک مبدأ عاقل، قادر و عالم امکان‌پذیر است[۱۴]. قرآن کریم نیز بدین برهان عنایتی ویژه دارد و در آیاتی پرشمار به نظم و انسجام خردمندانه جهان پرداخته و به ضرورت وجود عالم، ناظم و خالق یگانه اشارت برده است[۱۵]. برهان نظم پیشینه‌ای بلند در ذهن انسان دارد. امام صادق (ع) نیز در حدیث مشهور "توحید مفضل" از این برهان سخن گفته و به اثبات وجود خدا پرداخته است[۱۶][۱۷].
  7. برهان فطرت
  8. برهان نفس

منابع

پانویس

  1. الاشارات والتنبیهات‌، ۲۷۷.
  2. نهایة الحکمة، ۲۶۸.
  3. روش رئالیسم‌، ۵/ ۷۷؛ تعلیقه بر اسفار، ۶/ ۱۴.
  4. فرهنگ شیعه، ص 155.
  5. شرح حکمت متعالیه‌، ۱/ ۱۱۸.
  6. فرهنگ شیعه، ص 155.
  7. شرح حکمت متعالیه‌، ۱/ ۳۲۵۷.
  8. فرهنگ شیعه، ص 156.
  9. مبدأ و معاد، جوادی آملی/ ۱۴۳.
  10. ﴿ لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ ؛ سوره انبیاء، آیه ۲۲؛ ﴿ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ ؛ سوره ملک، آیه ۳.
  11. فرهنگ شیعه، ص 156.
  12. شرح حکمت متعالیه‌، ۱/ ۳۰۷.
  13. فرهنگ شیعه، ص 156.
  14. شرح تجرید، ۲۸۴؛ پیام قرآن‌، ۲/ ۵۵.
  15. ﴿إِنَّ فِي اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَّقُونَ؛ سوره یونس، آیه ۶؛ ﴿سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ؛ سوره فصلت، آیه ۵۳؛ ﴿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِّأُولِي الأَلْبَابِ؛ سوره آل عمران، آیه ۱۹۰؛ ﴿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاء مِن مَّاء فَأَحْيَا بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ؛ سوره بقره، آیه ۱۶۴؛ ﴿وَفِي الأَرْضِ آيَاتٌ لِّلْمُوقِنِينَ وَفِي أَنفُسِكُمْ أَفَلا تُبْصِرُونَ ؛ سوره الذاریات، آیه ۲۰ و ۲۱.
  16. بحارالانوار، ۳/ ۵۷.
  17. فرهنگ شیعه، ص 157.