تعقل در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== * +==منابع== {{منابع}} * )) |
(←پانویس) |
||
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = تعقل | |||
| عنوان مدخل = [[تعقل]] | |||
| مداخل مرتبط = [[تعقل در قرآن]] - [[تعقل در حدیث]] - [[تعقل در نهج البلاغه]] - [[تعقل در معارف دعا و زیارات]] - [[تعقل در کلام اسلامی]] - [[تعقل در اخلاق اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = تعقل (پرسش) | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
*[[قوه]] [[عقل]] در وجود [[انسان]]، اصلیترین وجه تمایز او با سایر موجودات است. [[قرآن کریم]] در فرازهایی چند بر مسئله [[عقل]] و [[تعقل]] تأکید کرده است<ref>{{متن قرآن| إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاء مِن مَّاء فَأَحْيَا بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}؛سوره بقره، آیه ۱۶۴، {{متن قرآن|وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ}}؛ سوره ملک، آیه ۱۰، {{متن قرآن| وَمِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاء مَاء فَيُحْيِي بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ }}؛ سوره روم، آیه ۲۴ و {{متن قرآن| وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}؛ سوره نحل، آیه ۱۲</ref>. [[آدمی]] با [[بهکارگیری عقل]] ([[تعقل]]) به [[شناخت]] و [[معرفت]] دست مییابد و بر اساس [[شناخت]]، به دستاوردهای گوناگون خواهد رسید. این رهیافتها بهصورت قوانینی برای همه افراد [[بشر]] کاربرد دارد. [[ارزش]] و اهمیت [[انسان]] در به کارگیری [[عقل]] و عملکردهایی است که با [[شناخت]] حاصل از [[تعقل]]، با [[اراده]] و [[اختیار]] خود انجام میدهد. این موضوع وجه تمایز [[انسان]] از حیوان است. از اینرو [[امام علی]] {{ع}} [[انسانیت]] [[انسان]] را با عقلش میسنجد و فقدان [[عقل]] را با فقدان [[زندگی]] برابر میداند و ضمن عباراتی بر [[برتری]] [[عقل]] صحه میگذارد. تعبیرهای چون مرکب [[علم]]، مایه انسانیَت، [[عقل]] در وجود [[انسان]] به مثابه [[روح]] در کالبد او، [[فرستاده خدا]]، ملاک هر چیز، [[رهبر]] [[فکر]]، .... و تعابیری دیگر از این دست، از [[ضرورت]] حیاتی [[عقل]] و [[تعقل]] در [[زندگی]] [[آدمی]] حکایت دارد. از این رو به [[فرزند]] خویش فرمود: بزرگترین [[بینیازی]] [[عقل]] است و بزرگترین [[فقر]] و [[ناداری]]، [[نادانی]]<ref>{{متن حدیث|لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 567.</ref>. | * [[قوه]] [[عقل]] در وجود [[انسان]]، اصلیترین وجه تمایز او با سایر موجودات است. [[قرآن کریم]] در فرازهایی چند بر مسئله [[عقل]] و [[تعقل]] تأکید کرده است<ref>{{متن قرآن| إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاء مِن مَّاء فَأَحْيَا بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}؛سوره بقره، آیه ۱۶۴، {{متن قرآن|وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ}}؛ سوره ملک، آیه ۱۰، {{متن قرآن| وَمِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاء مَاء فَيُحْيِي بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ }}؛ سوره روم، آیه ۲۴ و {{متن قرآن| وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}؛ سوره نحل، آیه ۱۲</ref>. [[آدمی]] با [[بهکارگیری عقل]] ([[تعقل]]) به [[شناخت]] و [[معرفت]] دست مییابد و بر اساس [[شناخت]]، به دستاوردهای گوناگون خواهد رسید. این رهیافتها بهصورت قوانینی برای همه افراد [[بشر]] کاربرد دارد. [[ارزش]] و اهمیت [[انسان]] در به کارگیری [[عقل]] و عملکردهایی است که با [[شناخت]] حاصل از [[تعقل]]، با [[اراده]] و [[اختیار]] خود انجام میدهد. این موضوع وجه تمایز [[انسان]] از حیوان است. از اینرو [[امام علی]] {{ع}} [[انسانیت]] [[انسان]] را با عقلش میسنجد و فقدان [[عقل]] را با فقدان [[زندگی]] برابر میداند و ضمن عباراتی بر [[برتری]] [[عقل]] صحه میگذارد. تعبیرهای چون مرکب [[علم]]، مایه انسانیَت، [[عقل]] در وجود [[انسان]] به مثابه [[روح]] در کالبد او، [[فرستاده خدا]]، ملاک هر چیز، [[رهبر]] [[فکر]]، .... و تعابیری دیگر از این دست، از [[ضرورت]] حیاتی [[عقل]] و [[تعقل]] در [[زندگی]] [[آدمی]] حکایت دارد. از این رو به [[فرزند]] خویش فرمود: بزرگترین [[بینیازی]] [[عقل]] است و بزرگترین [[فقر]] و [[ناداری]]، [[نادانی]]<ref>{{متن حدیث|لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref><ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 567.</ref>. | ||
==[[عقل]]، [[رسول باطنی]]== | == [[عقل]]، [[رسول باطنی]] == | ||
*در تعابیر [[دینی]] و [[روایات]] از [[عقل]] به [[رسول باطنی]] یا [[حجت باطنی]] (در کنار [[رسول]] ظاهری) یاد شده است. [[امام صادق]] {{ع}} در تعریفی که از [[عقل]] ارائه میدهد از [[حقیقت]] آن پرده برمیدارد. [[عقل]] همان [[نور]] و نیروی درونی است که [[خداپرستان]]، [[خدا]] را بهواسطه آن میپرستند و میشناسند. طبق این تعریف، [[عقل]] نوری است از درون [[انسان]] که مبنای [[شناخت]] و [[پرستش]] [[خداوند]] است، یعنی شناختی بر پایه [[فطرت]] [[آدمی]]. بر این اساس، [[عقل]]، [[حجت]] میان [[خدا]] و [[بندگان]] است. از اینرو [[رجوع]] به [[عقل]] در مسائل گوناگون و به کارگیری و استنتاج از آن امری اساسی و بنیادین است و [[مکتب اسلام]] [[آدمی]] را از ترک [[عقل]] و گوش ندادن به ندای درونی آن بهشدت برحذر میدارد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 567.</ref>. | * در تعابیر [[دینی]] و [[روایات]] از [[عقل]] به [[رسول باطنی]] یا [[حجت باطنی]] (در کنار [[رسول]] ظاهری) یاد شده است. [[امام صادق]] {{ع}} در تعریفی که از [[عقل]] ارائه میدهد از [[حقیقت]] آن پرده برمیدارد. [[عقل]] همان [[نور]] و نیروی درونی است که [[خداپرستان]]، [[خدا]] را بهواسطه آن میپرستند و میشناسند. طبق این تعریف، [[عقل]] نوری است از درون [[انسان]] که مبنای [[شناخت]] و [[پرستش]] [[خداوند]] است، یعنی شناختی بر پایه [[فطرت]] [[آدمی]]. بر این اساس، [[عقل]]، [[حجت]] میان [[خدا]] و [[بندگان]] است. از اینرو [[رجوع]] به [[عقل]] در مسائل گوناگون و به کارگیری و استنتاج از آن امری اساسی و بنیادین است و [[مکتب اسلام]] [[آدمی]] را از ترک [[عقل]] و گوش ندادن به ندای درونی آن بهشدت برحذر میدارد<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 567.</ref>. | ||
==[[همبستگی]] [[رسول باطنی]] و [[رسول]] ظاهری== | == [[همبستگی]] [[رسول باطنی]] و [[رسول]] ظاهری == | ||
*از تعریفی که از [[عقل]] گفته شد و لغزشها و غفلتهایی که در طول [[زندگی]] فراروی [[انسان]] قرار میگیرند و از دلالت [[عقل]] میکاهند، فعالسازی [[عقل]] نیازمند [[رسول]] ظاهری ([[الهی]]) است. [[خداوند]] اولیای خاص خود را در مسیر [[زندگی]] [[انسانها]] قرار داده است تا [[آدمی]] بر اساس آموزههای آنها با [[تعقل]] فطری خویش آشنا شود و مسیر [[اندیشه]] خود را مطابق با [[حقیقت]] هستی برگزیند. از اینرو [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] بر این نکته اشاره داشته است: "اگر نمیدانید از [[اهل ذکر]] بپرسید"<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ}}؛سوره نحل، آیه | * از تعریفی که از [[عقل]] گفته شد و لغزشها و غفلتهایی که در طول [[زندگی]] فراروی [[انسان]] قرار میگیرند و از دلالت [[عقل]] میکاهند، فعالسازی [[عقل]] نیازمند [[رسول]] ظاهری ([[الهی]]) است. [[خداوند]] اولیای خاص خود را در مسیر [[زندگی]] [[انسانها]] قرار داده است تا [[آدمی]] بر اساس آموزههای آنها با [[تعقل]] فطری خویش آشنا شود و مسیر [[اندیشه]] خود را مطابق با [[حقیقت]] هستی برگزیند. از اینرو [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] بر این نکته اشاره داشته است: "اگر نمیدانید از [[اهل ذکر]] بپرسید"<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ}}؛سوره نحل، آیه ۴۳؛ نیز نک: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً }}؛ سوره نساء، آیه ۵۹</ref>. در [[روایات]] [[امامان معصوم]] {{عم}} نیز با اشاره به [[آیه شریفه]]، از [[اهل بیت]] {{عم}} به عنوان [[اهل ذکر]] که باید همواره از آنان [[پاسخ]] [[علوم]] و حقایق عالم را پرسید، یاد شده است. [[امام علی]] {{ع}} نیز نقش [[پیامبران]] را زدودن [[غفلت]] از [[عقل]] [[آدمیان]] برمیشمرد: پس [[پیامبران]] را به میانشان بفرستاد. [[پیامبران]] از پی یکدیگر بیامدند تا از [[مردم]] بخواهند آن [[عهد]] را که خلقتشان بر آن سرشته شده، به جای آرند و [[نعمت]] او را که از یاد بردهاند، فرا یاد آورند و از آنان [[حجت]] گیرند که [[رسالت]] [[حق]] به آنان رسیده است و خردهاشان را که در پرده [[غفلت]] مستور گشته، برانگیزند<ref>{{متن حدیث|فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱</ref>. تعبیر [[امام]] از فعالسازی خردی که در پرده [[غفلت]] پنهان شده، استخراج گنجینههای پنهان است. از چنین [[عقلی]] تعبیر به "[[عقل]] دفائنی" میشود<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 567- 568.</ref>. | ||
==[[تعقل]] ([[بهکارگیری عقل]])== | == [[تعقل]] ([[بهکارگیری عقل]]) == | ||
*[[عقل]] در وجود [[انسان]] به ودیعت نهاده شده است و [[انسان]] در صورت بهکارگیری آن در مسیر کمال قرار میگیرد. [[امام]] {{ع}} میفرماید: [[خداوند]] [[عقل]] را به [[انسان]] ودیعت نداد، مگر اینکه روزی سبب [[نجات]] او شود<ref>{{متن حدیث|مَا اسْتَوْدَعَ اللَّهُ امْرَأً عَقْلًا، إِلَّا اسْتَنْقَذَهُ بِهِ يَوْماً مَا}}؛ نهج البلاغه، حکمت | * [[عقل]] در وجود [[انسان]] به ودیعت نهاده شده است و [[انسان]] در صورت بهکارگیری آن در مسیر کمال قرار میگیرد. [[امام]] {{ع}} میفرماید: [[خداوند]] [[عقل]] را به [[انسان]] ودیعت نداد، مگر اینکه روزی سبب [[نجات]] او شود<ref>{{متن حدیث|مَا اسْتَوْدَعَ اللَّهُ امْرَأً عَقْلًا، إِلَّا اسْتَنْقَذَهُ بِهِ يَوْماً مَا}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۹۹</ref>. [[آدمی]] در مرحله بهکارگیری، [[حکم عقل]] واقعبین را بر دیگر قوا (از جمله [[نفس]]، وهم، [[غضب]]، [[شهوت]] و...) [[برتری]] میدهد و به [[حکم]] آن عمل میکند. بدینترتیب [[عقل]] خویش را فعال میسازد. [[امام]] {{ع}} [[حضور]] [[عقل]] فعال را بزرگترین [[بینیازی]] برای [[انسان]] میداند، همانطور که از [[نادانی]] با عنوان بزرگترین تهیدستی یا میکند<ref>{{متن حدیث|لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۵۱</ref><ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 568.</ref>. | ||
==فواید [[خردورزی]] ([[تعقل]])== | == فواید [[خردورزی]] ([[تعقل]]) == | ||
*[[خردورزی]] و [[بهکارگیری عقل]] در [[زندگی]] [[آدمی]] فوایدی دارد که [[امام]] به برخی از آنها اشاره کرده است: [[همبستگی]] [[خردمندی]] و [[عدالت]]: [[امام]] [[عدالت]] را قرار دادن هر چیز در [[جایگاه]] خود میداند<ref>{{متن حدیث|الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا}}؛ حکمت ٤٣٧</ref> در تعریف [[عاقل]] نیز بر همین نکته اشارت شده است<ref>{{متن حدیث|وَ قِيلَ لَهُ صِفْ لَنَا الْعَاقِلَ، فَقَالَ (علیه السلام): هُوَ الَّذِي يَضَعُ الشَّيْءَ مَوَاضِعَهُ}}؛ حکمت ٢٣٥</ref>. از اینرو میتوان [[عدالت]] را که موجب [[استواری]] [[دین]] و دنیاست از فواید [[عقل]] و هوس<ref>{{متن حدیث|كَفَاكَ مِنْ عَقْلِكَ، مَا أَوْضَحَ لَكَ سُبُلَ غَيِّكَ مِنْ رُشْدِكَ}}؛ حکمت ۴۱۶</ref>، [[دینداری]]، ادبورزی، حقورزی، [[حقگرایی]]، [[عمل صالح]]، رفق و [[مدارا]]، [[بخشش]] و گذشت، [[تدبیر]] در امور، [[راستی]] و [[صداقت]]، [[فهم]] و [[درک]] مواضع و مسائل، دوری از [[دنیا]]، [[آخرتگرایی]]، [[پاکدامنی]]، تجربهاندوزی و [[عبرتپذیری]] اشاره کرد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 568.</ref>. | * [[خردورزی]] و [[بهکارگیری عقل]] در [[زندگی]] [[آدمی]] فوایدی دارد که [[امام]] به برخی از آنها اشاره کرده است: [[همبستگی]] [[خردمندی]] و [[عدالت]]: [[امام]] [[عدالت]] را قرار دادن هر چیز در [[جایگاه]] خود میداند<ref>{{متن حدیث|الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا}}؛ حکمت ٤٣٧</ref> در تعریف [[عاقل]] نیز بر همین نکته اشارت شده است<ref>{{متن حدیث|وَ قِيلَ لَهُ صِفْ لَنَا الْعَاقِلَ، فَقَالَ (علیه السلام): هُوَ الَّذِي يَضَعُ الشَّيْءَ مَوَاضِعَهُ}}؛ حکمت ٢٣٥</ref>. از اینرو میتوان [[عدالت]] را که موجب [[استواری]] [[دین]] و دنیاست از فواید [[عقل]] و هوس<ref>{{متن حدیث|كَفَاكَ مِنْ عَقْلِكَ، مَا أَوْضَحَ لَكَ سُبُلَ غَيِّكَ مِنْ رُشْدِكَ}}؛ حکمت ۴۱۶</ref>، [[دینداری]]، ادبورزی، حقورزی، [[حقگرایی]]، [[عمل صالح]]، رفق و [[مدارا]]، [[بخشش]] و گذشت، [[تدبیر]] در امور، [[راستی]] و [[صداقت]]، [[فهم]] و [[درک]] مواضع و مسائل، دوری از [[دنیا]]، [[آخرتگرایی]]، [[پاکدامنی]]، تجربهاندوزی و [[عبرتپذیری]] اشاره کرد<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 568.</ref>. | ||
== منابع == | |||
==منابع== | |||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۲''']] | * [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۲''']] | ||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:تفکر]] | ||
[[رده: | [[رده:مفاهیم در نهج البلاغه]] | ||
[[رده:مدخل نهج البلاغه]] | |||
[[رده:تعقل]] | [[رده:تعقل]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۴ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۱۵
مقدمه
- قوه عقل در وجود انسان، اصلیترین وجه تمایز او با سایر موجودات است. قرآن کریم در فرازهایی چند بر مسئله عقل و تعقل تأکید کرده است[۱]. آدمی با بهکارگیری عقل (تعقل) به شناخت و معرفت دست مییابد و بر اساس شناخت، به دستاوردهای گوناگون خواهد رسید. این رهیافتها بهصورت قوانینی برای همه افراد بشر کاربرد دارد. ارزش و اهمیت انسان در به کارگیری عقل و عملکردهایی است که با شناخت حاصل از تعقل، با اراده و اختیار خود انجام میدهد. این موضوع وجه تمایز انسان از حیوان است. از اینرو امام علی (ع) انسانیت انسان را با عقلش میسنجد و فقدان عقل را با فقدان زندگی برابر میداند و ضمن عباراتی بر برتری عقل صحه میگذارد. تعبیرهای چون مرکب علم، مایه انسانیَت، عقل در وجود انسان به مثابه روح در کالبد او، فرستاده خدا، ملاک هر چیز، رهبر فکر، .... و تعابیری دیگر از این دست، از ضرورت حیاتی عقل و تعقل در زندگی آدمی حکایت دارد. از این رو به فرزند خویش فرمود: بزرگترین بینیازی عقل است و بزرگترین فقر و ناداری، نادانی[۲][۳].
عقل، رسول باطنی
- در تعابیر دینی و روایات از عقل به رسول باطنی یا حجت باطنی (در کنار رسول ظاهری) یاد شده است. امام صادق (ع) در تعریفی که از عقل ارائه میدهد از حقیقت آن پرده برمیدارد. عقل همان نور و نیروی درونی است که خداپرستان، خدا را بهواسطه آن میپرستند و میشناسند. طبق این تعریف، عقل نوری است از درون انسان که مبنای شناخت و پرستش خداوند است، یعنی شناختی بر پایه فطرت آدمی. بر این اساس، عقل، حجت میان خدا و بندگان است. از اینرو رجوع به عقل در مسائل گوناگون و به کارگیری و استنتاج از آن امری اساسی و بنیادین است و مکتب اسلام آدمی را از ترک عقل و گوش ندادن به ندای درونی آن بهشدت برحذر میدارد[۴].
همبستگی رسول باطنی و رسول ظاهری
- از تعریفی که از عقل گفته شد و لغزشها و غفلتهایی که در طول زندگی فراروی انسان قرار میگیرند و از دلالت عقل میکاهند، فعالسازی عقل نیازمند رسول ظاهری (الهی) است. خداوند اولیای خاص خود را در مسیر زندگی انسانها قرار داده است تا آدمی بر اساس آموزههای آنها با تعقل فطری خویش آشنا شود و مسیر اندیشه خود را مطابق با حقیقت هستی برگزیند. از اینرو خداوند در قرآن کریم بر این نکته اشاره داشته است: "اگر نمیدانید از اهل ذکر بپرسید"[۵]. در روایات امامان معصوم (ع) نیز با اشاره به آیه شریفه، از اهل بیت (ع) به عنوان اهل ذکر که باید همواره از آنان پاسخ علوم و حقایق عالم را پرسید، یاد شده است. امام علی (ع) نیز نقش پیامبران را زدودن غفلت از عقل آدمیان برمیشمرد: پس پیامبران را به میانشان بفرستاد. پیامبران از پی یکدیگر بیامدند تا از مردم بخواهند آن عهد را که خلقتشان بر آن سرشته شده، به جای آرند و نعمت او را که از یاد بردهاند، فرا یاد آورند و از آنان حجت گیرند که رسالت حق به آنان رسیده است و خردهاشان را که در پرده غفلت مستور گشته، برانگیزند[۶]. تعبیر امام از فعالسازی خردی که در پرده غفلت پنهان شده، استخراج گنجینههای پنهان است. از چنین عقلی تعبیر به "عقل دفائنی" میشود[۷].
تعقل (بهکارگیری عقل)
- عقل در وجود انسان به ودیعت نهاده شده است و انسان در صورت بهکارگیری آن در مسیر کمال قرار میگیرد. امام (ع) میفرماید: خداوند عقل را به انسان ودیعت نداد، مگر اینکه روزی سبب نجات او شود[۸]. آدمی در مرحله بهکارگیری، حکم عقل واقعبین را بر دیگر قوا (از جمله نفس، وهم، غضب، شهوت و...) برتری میدهد و به حکم آن عمل میکند. بدینترتیب عقل خویش را فعال میسازد. امام (ع) حضور عقل فعال را بزرگترین بینیازی برای انسان میداند، همانطور که از نادانی با عنوان بزرگترین تهیدستی یا میکند[۹][۱۰].
فواید خردورزی (تعقل)
- خردورزی و بهکارگیری عقل در زندگی آدمی فوایدی دارد که امام به برخی از آنها اشاره کرده است: همبستگی خردمندی و عدالت: امام عدالت را قرار دادن هر چیز در جایگاه خود میداند[۱۱] در تعریف عاقل نیز بر همین نکته اشارت شده است[۱۲]. از اینرو میتوان عدالت را که موجب استواری دین و دنیاست از فواید عقل و هوس[۱۳]، دینداری، ادبورزی، حقورزی، حقگرایی، عمل صالح، رفق و مدارا، بخشش و گذشت، تدبیر در امور، راستی و صداقت، فهم و درک مواضع و مسائل، دوری از دنیا، آخرتگرایی، پاکدامنی، تجربهاندوزی و عبرتپذیری اشاره کرد[۱۴].
منابع
پانویس
- ↑ ﴿ إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاء مِن مَّاء فَأَحْيَا بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾؛سوره بقره، آیه ۱۶۴، ﴿وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ﴾؛ سوره ملک، آیه ۱۰، ﴿ وَمِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاء مَاء فَيُحْيِي بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴾؛ سوره روم، آیه ۲۴ و ﴿ وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾؛ سوره نحل، آیه ۱۲
- ↑ «لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ»؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 567.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 567.
- ↑ ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ﴾؛سوره نحل، آیه ۴۳؛ نیز نک: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً ﴾؛ سوره نساء، آیه ۵۹
- ↑ «فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 567- 568.
- ↑ «مَا اسْتَوْدَعَ اللَّهُ امْرَأً عَقْلًا، إِلَّا اسْتَنْقَذَهُ بِهِ يَوْماً مَا»؛ نهج البلاغه، حکمت ۳۹۹
- ↑ «لَا غِنَى كَالْعَقْلِ، وَ لَا فَقْرَ كَالْجَهْلِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۵۱
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 568.
- ↑ «الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا»؛ حکمت ٤٣٧
- ↑ «وَ قِيلَ لَهُ صِفْ لَنَا الْعَاقِلَ، فَقَالَ (علیه السلام): هُوَ الَّذِي يَضَعُ الشَّيْءَ مَوَاضِعَهُ»؛ حکمت ٢٣٥
- ↑ «كَفَاكَ مِنْ عَقْلِكَ، مَا أَوْضَحَ لَكَ سُبُلَ غَيِّكَ مِنْ رُشْدِكَ»؛ حکمت ۴۱۶
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 568.