اثبات تحریفناپذیری قرآن در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
(←پانویس) |
(←پانویس) |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:تحریفناپذیری قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۹ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۳۶
مقدمه
مفسران اسلامی برای رد هرگونه احتمال تحریفی در آیات و سورههای قرآنکریم دلیلهایی ذکر کردهاند که ادله عقلی از جمله این دلایل است:
تحریف در تنافی با هدف قرآن
این دلیل مشتمل بر چند مقدمه، بدین شرح است:
- خداوند حکیم قرآن را برای هدایت بشر فرستاد.
- قرآن آخرین کتاب آسمانی و آورنده آن نیز، آخرین فرستاده خداست.
- اگر این کتاب تحریف شده باشد، مردم به بیراهه میروند، بدون آنکه کتاب آسمانی دیگر یا پیامبری دیگر راه را به آنان نشان دهد، بنابراین تقصیری متوجه آنان نیست.
- این گمراهی با ساحت پروردگار ناسازگار و با حکمت او در هدایت بشر مخالف است، بنابراین قرآن باید از هر نوع تغییر و تحریفی مصون باشد[۱] این دلیل به گونهای دیگر نیز تقریر شده است[۲].[۳]
عقل و بیپایگی فرضیه تحریف
مسلمانان پیوسته نسبت به قرآن کریم اهتمام فوقالعادهای داشتند و آیات و سورههای قرآن را حفظ میکردند که جمع کثیری از مسلمانان حافظ قرآن شدند. این اهتمام بالا، پس از رحلت نبی مکرم نیز ادامه یافت لذا قرآن بهصورت متواتر حفظ و نقل میشد و تحریف آن عادتاً امری محال است.
سید مرتضی و شیخ محمد جواد بلاغی نیز چنین استدلال کردهاند. آیت الله خویی، اسباب اهتمام مسلمانان در حفظ قرآن را چنین بیان میدارد:
- بلاغت قرآن: عرب به حفظ کلام تبلیغ "اشعار و خطبهها..." اهتمام ویژهای داشت.
- توصیه پیامبر نسبت به فراگیری و حفظ قرآن و تلاوت آن.
- حفظ قرآن مایه افتخار بود زیرا قاریان و حافظان، احترام ویژهای داشتند.
- در اسلام، حفظ و قرائت قرآن یکی از بهترین اعمال عبادی به شمار میرود. بر این استدلال اشکال کردهاند که بسیاری از احکام که روزی چندبار به آن عمل میشد، مورد اختلاف واقع شد، مانند وضو.
جواب: قیاس احکام یادشده به حفظ قرآن، معالفارق است. در مورد حفظ و نقل قرآن، اهتمام همگانی و ویژهای بود که مانند آن را درباره هیچ امر دیگری نمیتوان یافت[۴].
منابع
پانویس
- ↑ تفسیر موضوعی، ج۱، ص۳۱۵.
- ↑ نک: نفحات الرحمن، ج۱، ص۱۴ ـ ۱۶؛ صیانة القرآن، ص۶۹.
- ↑ نجارزادگان، فتحالله، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۳۰۲ – ۳۳۵؛ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص ۱۵۱ - ۱۵۲.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص ۱۴۶ ـ ۱۵۰.