نامۀ ۲۶ نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'امانت الهی' به 'امانت الهی') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = نهج البلاغه | |||
| عنوان مدخل = | |||
| مداخل مرتبط = | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[جامعه اسلامی]] [[نیازمند]] رشد و توسعه و [[سازندگی]] و ایجاد معیشت سالم و آسان برای [[مردمان]] است. اینها همه، [[نیازمند]] وجود منابع [[مالی]] در [[اختیار]] [[دولت]] است. در [[مکتب]] [[دین]]، برخی از نیازهای [[جامعه]] از [[خمس]] و [[زکات]] [[اموال]] [[ثروتمندان]] تأمین میشود. از اینرو [[امام]] در [[نامه]] ۵۳، بخشی از [[وظایف]] اصلی [[دولت]] را ساماندهی امر [[خراج]] و امور [[امام]] در [[نامه]] ۵۳، بخشی از [[وظایف]] اصلی [[دولت]] را ساماندهی امر [[خراج]] و [[امور اقتصادی]] ذکر میکند. بنابراین بر [[دولت]] است که نسبت به دریافت این موارد [[برنامهریزی]] داشته باشد. [[دولت]] عدالتمحور [[علوی]] مأمورانی را برای جمعآوری [[زکات]] تعیین و دستورنامهای برای آنها صادر کرد و پیدا و پنهان مسائل را با آنها در میان گذاشت. از جمله این دستورنامهها [[نامه]] ۲۶ [[نهج البلاغه]] است که به [[کارگزاران زکات]] دستورالعملهایی را ارائه میدهد. | |||
بخشی از دستورهای این عهدنامه مربوط به ادای [[حقوق الهی]] است که بر دو موضوع تأکید دارد: نخست، در امور پنهانی و کارهای غیر آشکار از [[مخالفت]] [[فرمان الهی]] بپرهیزد که این است تقوای حقیقی و سودمند. دوم، در فرمانبرداری از دستورهای [[خداوند]]، ظاهر و [[باطن]] خود را یکی کند. در حال دریا نداشته باشد و در آشکار و پنهان [[فرمانبردار]] امر خداوندی باشد. از دیگر سو در ارتباط با [[مردمان]] نیز وظایفی به گردن دارد. [[مردم]] [[برادران دینی]] و یاریگر [[حکومت]] تلقی شدهاند و هرگز نباید مورد [[اتهام]]، بهتان و برتریجوییهایی حاصل از [[پست]] [[کارگزار]] قرار گیرند، بلکه باید با [[مهربانی]] و [[وقار]] با آنها برخورد و شخصیت آنها حفظ شود. [[امام]] به [[کارگزار زکات]] سفارش میکند که [[حق]] [[مردمان]] [[مسکین]] و [[تهیدست]] در دست توست، پس تو نیز باید بر کارت اهتمام داشتهباشی و [[حق]] آنان را به کمال بپردازی، که اگر چنین نکنی، [[ذلت]] و [[خواری]] را در [[دنیا]] و [[آخرت]] بر خود ارزانی داشتهای. این [[نامه]] اواخر سال ۳۷ ق یا اوایل سال ۳۸ ق صادر شده است<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۲]]، ص ۷۷۳.</ref>. | |||
== | == فرازی از [[نامه]] == | ||
او را به [[تقوا]] و [[ترس از خدا]] در امور پنهانی و [[اعمال]] مخفی [[فرمان]] میدهد در آنجا که هیچکس جز [[خدا]] [[شاهد]] و [[گواه]] واحدی غیر از او [[وکیل]] نیست، و نیز به او [[فرمان]] داده عملی از اطاعتهای [[خدا]] را آشکار انجام ندهد که در پنهانی خلاف آن را انجام میدهد (و باید بداند) آن کس که پنهانی و آشکارش و [[کردار]] و گفتارش با هم [[مخالفت]] نداشته باشد، [[امانت الهی]] را ادا کرده و [[عبادت]] را خالصانه انجام داده است. | |||
و به او [[فرمان]] داده که با [[مردم]] با چهره [[عبوس]] روبهرو نشود، آنها را بهتان نزند و به آنها به حساب برتریجویی بهخاطر این که [[رئیس]] است بیاعتنایی نکند، چه، آنها [[برادران دینی]] هستند و کمککاران در استخراج [[حقوق]]. (بدان) برای تو در این [[زکات]] نصیب مشخص و [[حق]] معینی است و شریکانی از [[مستمندان]] و [[ضعیفان]] بینوا داری. همانگونه که ما [[حق]] تو را میدهیم تا هم باید نسبت به [[حقوق]] آنها [[وفادار]] باشی. اگر چنین نکنی از مردمی خواهی بود که در [[رستاخیز]] بیش از همه [[دشمن]] و شکایتکننده داری... [[بدا]] به حال آنکه (در پیشگاه [[خداوند]]) [[فقرا]] و مساکین و سائلان و آنها که از حقشان [[محروم]] ماندهاند و بدهکاران و ورشکستگان و در راهماندگان، خصم و شاکی او باشند. کسی که [[امانت]] را [[خوار]] شمارد و دست به [[خیانت]] آلاید و خویشتن و دینش را از آن منزه نسازد، درهای [[ذلت]] و [[رسوایی]] را در [[دنیا]] بهروی خود گشوده و در [[قیامت]] خوارتر و رسواتر خواهد بود. بزرگترین [[خیانت]]، [[خیانت]] به [[ملت]] است و رسواترین تقلب، تقلب به [[پیشوایان]] [[مسلمین]]<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۲]]، ص ۷۷۴.</ref>. | |||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۲''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{ | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:نامههای نهج البلاغه]] | ||
[[رده:مدخل نهج البلاغه]] | [[رده:مدخل نهج البلاغه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۵
مقدمه
جامعه اسلامی نیازمند رشد و توسعه و سازندگی و ایجاد معیشت سالم و آسان برای مردمان است. اینها همه، نیازمند وجود منابع مالی در اختیار دولت است. در مکتب دین، برخی از نیازهای جامعه از خمس و زکات اموال ثروتمندان تأمین میشود. از اینرو امام در نامه ۵۳، بخشی از وظایف اصلی دولت را ساماندهی امر خراج و امور امام در نامه ۵۳، بخشی از وظایف اصلی دولت را ساماندهی امر خراج و امور اقتصادی ذکر میکند. بنابراین بر دولت است که نسبت به دریافت این موارد برنامهریزی داشته باشد. دولت عدالتمحور علوی مأمورانی را برای جمعآوری زکات تعیین و دستورنامهای برای آنها صادر کرد و پیدا و پنهان مسائل را با آنها در میان گذاشت. از جمله این دستورنامهها نامه ۲۶ نهج البلاغه است که به کارگزاران زکات دستورالعملهایی را ارائه میدهد.
بخشی از دستورهای این عهدنامه مربوط به ادای حقوق الهی است که بر دو موضوع تأکید دارد: نخست، در امور پنهانی و کارهای غیر آشکار از مخالفت فرمان الهی بپرهیزد که این است تقوای حقیقی و سودمند. دوم، در فرمانبرداری از دستورهای خداوند، ظاهر و باطن خود را یکی کند. در حال دریا نداشته باشد و در آشکار و پنهان فرمانبردار امر خداوندی باشد. از دیگر سو در ارتباط با مردمان نیز وظایفی به گردن دارد. مردم برادران دینی و یاریگر حکومت تلقی شدهاند و هرگز نباید مورد اتهام، بهتان و برتریجوییهایی حاصل از پست کارگزار قرار گیرند، بلکه باید با مهربانی و وقار با آنها برخورد و شخصیت آنها حفظ شود. امام به کارگزار زکات سفارش میکند که حق مردمان مسکین و تهیدست در دست توست، پس تو نیز باید بر کارت اهتمام داشتهباشی و حق آنان را به کمال بپردازی، که اگر چنین نکنی، ذلت و خواری را در دنیا و آخرت بر خود ارزانی داشتهای. این نامه اواخر سال ۳۷ ق یا اوایل سال ۳۸ ق صادر شده است[۱].
فرازی از نامه
او را به تقوا و ترس از خدا در امور پنهانی و اعمال مخفی فرمان میدهد در آنجا که هیچکس جز خدا شاهد و گواه واحدی غیر از او وکیل نیست، و نیز به او فرمان داده عملی از اطاعتهای خدا را آشکار انجام ندهد که در پنهانی خلاف آن را انجام میدهد (و باید بداند) آن کس که پنهانی و آشکارش و کردار و گفتارش با هم مخالفت نداشته باشد، امانت الهی را ادا کرده و عبادت را خالصانه انجام داده است.
و به او فرمان داده که با مردم با چهره عبوس روبهرو نشود، آنها را بهتان نزند و به آنها به حساب برتریجویی بهخاطر این که رئیس است بیاعتنایی نکند، چه، آنها برادران دینی هستند و کمککاران در استخراج حقوق. (بدان) برای تو در این زکات نصیب مشخص و حق معینی است و شریکانی از مستمندان و ضعیفان بینوا داری. همانگونه که ما حق تو را میدهیم تا هم باید نسبت به حقوق آنها وفادار باشی. اگر چنین نکنی از مردمی خواهی بود که در رستاخیز بیش از همه دشمن و شکایتکننده داری... بدا به حال آنکه (در پیشگاه خداوند) فقرا و مساکین و سائلان و آنها که از حقشان محروم ماندهاند و بدهکاران و ورشکستگان و در راهماندگان، خصم و شاکی او باشند. کسی که امانت را خوار شمارد و دست به خیانت آلاید و خویشتن و دینش را از آن منزه نسازد، درهای ذلت و رسوایی را در دنیا بهروی خود گشوده و در قیامت خوارتر و رسواتر خواهد بود. بزرگترین خیانت، خیانت به ملت است و رسواترین تقلب، تقلب به پیشوایان مسلمین[۲].
منابع
پانویس
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۷۷۳.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص ۷۷۴.