استهزاء: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]] ==منابع== +]] {{پایان مدخل‌های وابسته}} ==منابع==))
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{سیره معصوم}}
{{سیره معصوم}}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخل‌های وابسته به این بحث:</div>
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[استهزاء در قرآن]] - [[استهزاء در علوم قرآنی]] - [[استهزاء در فقه اسلامی]] - [[نفی استهزاء در معارف و سیره نبوی]] - [[استهزاء در جامعه‌شناسی اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[استهزاء در قرآن]] - [[استهزاء در علوم قرآنی]] - [[استهزاء در فقه اسلامی]] - [[نفی استهزاء در معارف و سیره نبوی]] - [[استهزاء در جامعه‌شناسی اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[استهزا]] از اوصاف [[زشتی]] است که در [[سیره]] و قول [[نبی اکرم]]{{صل}} افراد به شدت از آن [[نهی]] شده اند است. آن که گفتار یا [[کردار]] یا صفات و [[خلقت]] [[مردمان]] را وسیله استهزای خویش می‌سازد، از ویژگی‌های انسانی، دور و از [[صفات الهی]] بی‌بهره است. اسباب [[استهزا]]، اهانت و [[تحقیر]] دیگران است که پیوند ایمانی و دوستی‌ها را از بین می‌برد و باعث [[دشمنی]] می‌شود؛ [[رسول اکرم]]{{صل}} نیز در [[سیره]] و قول خود، [[مسلمانان]] را به شدت از این عمل [[زشت]] [[نهی]] می‌فرمود<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۰.</ref>.
[[استهزا]] از اوصاف [[زشتی]] است که در [[سیره]] و قول [[نبی اکرم]] {{صل}} افراد به شدت از آن [[نهی]] شده اند است. آن که گفتار یا [[کردار]] یا صفات و [[خلقت]] [[مردمان]] را وسیله استهزای خویش می‌سازد، از ویژگی‌های انسانی، دور و از [[صفات الهی]] بی‌بهره است. اسباب [[استهزا]]، اهانت و [[تحقیر]] دیگران است که پیوند ایمانی و دوستی‌ها را از بین می‌برد و باعث [[دشمنی]] می‌شود؛ [[رسول اکرم]] {{صل}} نیز در [[سیره]] و قول خود، [[مسلمانان]] را به شدت از این عمل [[زشت]] [[نهی]] می‌فرمود.


[[پیامبر خدا]]{{صل}} فرموده است: "همانا در [[آخرت]] برای مسخره کننده، دری از [[بهشت]] باز می‌شود و سپس به او گفته می‌شود: بیا! پس او شتاب می‌کند که از آن وارد شود؛ اما چون نزدیک شود، در به رویش بسته می‌شود و در دیگری به رویش گشوده می‌شود... این کار، پشت سر هم تکرار می‌شود تا جایی که در به رویش بازمی گردد و گفته می‌شود. بیا! اما او دیگر جلو نمی‌رود"<ref>کنز العمال، ج ۳، ص ۶۵۰.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۰۱.</ref>.
[[پیامبر خدا]] {{صل}} فرموده است: "همانا در [[آخرت]] برای مسخره کننده، دری از [[بهشت]] باز می‌شود و سپس به او گفته می‌شود: بیا! پس او شتاب می‌کند که از آن وارد شود؛ اما چون نزدیک شود، در به رویش بسته می‌شود و در دیگری به رویش گشوده می‌شود... این کار، پشت سر هم تکرار می‌شود تا جایی که در به رویش بازمی گردد و گفته می‌شود. بیا! اما او دیگر جلو نمی‌رود"<ref>کنز العمال، ج ۳، ص ۶۵۰.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۰۰ ـ ۲۰۱.</ref>
 
==[[استهزا]] و [[تمسخر]]==
استهزا موجب می‌شود افراد [[جامعه]] صمیمی نباشند. اگر [[انسان]] چیزی بگوید تا طرف مقابل را با آن [[تحقیر]] کند، او را به سخره گرفته است حال چه با زبان این کار را انجام دهد، چه با اشاره و چه با [[تقلید]]؛ به طوری که بینندگان و شنوندگان، از آن سخن یا اشاره یا تقلید بخندند<ref>تفسیر [[المیزان]]، ج۱۸، ص۳۲۵. [[سخریه]] و استهزا در [[معراج السعاده]] چنین تعریف شده است:
 
سخریه و استهزا عبارت است از بیان کردن گفتار [[مردم]] با [[کردار]] ایشان یا اوصاف ایشان با [[خلقت]] ایشان به قول یا فعل یا به ایما و اشاره یا به کنایه بر وجهی که سبب [[خنده]] دیگران گردد. (معراج السعاده، ص۵۳۸).</ref>.
 
بی‌شک استهزا، [[روح انسان]] را می‌آزارد و [[پیوند برادری]] را می‌گسلد. با این [[عمل زشت]] [[مؤمن]] در میان سایرین، شرمنده می‌شود که نوعی [[تعدی]] و دست‌درازی به حیثیت اوست.
 
[[شرافت]] و حیثیت نزد انسان‌های [[خردمند]] [[ارزش]] فراوانی دارد که لطمه به آن، ظلمی بزرگ و [[گناه]] است .[[قرآن کریم]] از این صفت ناپسند [[نهی]] کرده است، چون ارزش‌های فرد در [[تقوا]] و [[انسانیت]] اوست، نه در [[لباس]]، [[ملیت]] و.... هر شخص ممکن است عیب‌هایی داشته باشد جز ذات لایزال خداوندی همه دارای نقص‌اند.
 
پس هم چنان که [[خداوند]] ستارالعیوب و پوشاننده عیب‌هاست (این لطفی است که خداوند برای بندگانش روا داشته تا [[انسان‌ها]] از هم‌دیگر متنفر نشوند و با هم مأنوس باشند) انسان‌ها نیز باید عیب‌های هم‌دیگر را بپوشانند به یکدیگر [[احترام]] بگذارند هیچ قومی نباید [[قبیله]] دیگری را مسخره کنند و هیچ فردی نباید دیگری را به باد مسخره بگیرد، بلکه باید از عیب‌های دیگران [[عبرت]] بگیریم و درصدد رفع عیب‌های خود باشیم.
 
خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: ای [[اهل]] [[ایمان]]! [[مؤمنان]] هرگز نباید [[قوم]] دیگر را مسخره و استهزا کنند [شما چه می‌دانید] شاید آن قومی که مسخره می‌کنید بهترین [[مؤمنین]] باشند و هرگز از هم‌دینان خود [[عیب‌جویی]] مکنید: {{متن قرآن|وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ}}<ref>«و از یکدیگر عیبجویی مکنید» سوره حجرات، آیه ۱۱.</ref><ref>«لمز» به معنای اهانت کردن و عیب کسی را بیان نمودن است.</ref> از این رو، باید بکوشیم تا [[فضایل]] [[برادران دینی]] خود را بیان داریم، نه این که بدی‌های‌شان را بازگو و او را در [[جامعه]] [[رسوا]] کنیم. اگر این صفت ناروا در جامعه رواج یابد، [[اعتماد]] و [[دوستی]] از میان می‌رود و جای آن را [[دشمنی]] و [[بی‌اعتمادی]] می‌گیرد. همچنین باید توجه کرد که اگر ما عیب‌های دیگران را بگوییم و آنها را بد معرفی کنیم، خودمان نیز در [[امان]] نخواهیم بود. پس بهتر است در راستای تشکیل جامعه‌ای سالم همه با هم بکوشیم تا به جای [[رذایل]]، فضایل را [[ترویج]] کرده در کنار هم‌دیگر [[زندگی]] مطلوب داشته باشیم.
 
[[خداوند]] در [[قرآن]] می‌فرماید: ای [[مؤمنان]]! با نام و لقب‌های [[زشت]] هم‌دیگر را نخوانید. {{متن قرآن|وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ}}<ref>«و (همدیگر را) با لقب‌های ناپسند مخوانید!» سوره حجرات، آیه ۱۱.</ref>.<ref>«تنابز» یعنی هم‌دیگر را با لقب زشت خواندن.</ref>. [[مسلمانان]] نباید به هم‌دیگر [[لقب]] زشت دهند و [[فاسق]]، [[سفیه]]، و امثال آن را درباره هم‌دیگر به کار ببرند که این امر موجب از بین رفتن [[صمیمیت]] و ارتباط می‌گردد. پس باید کلمات پسندیده و درست را به کار گیریم که هم [[عفت]] [[کلام]] را [[حفظ]] کرده باشیم و هم مورد [[احترام]] جامعه قرار گیریم؛ زیرا جامعه اگر دیگران را با لقب‌های زشت خطاب کنیم، نباید [[انتظار]] داشته باشیم که آنها ما را با لقب‌های [[نیک]] خوانند. در نتیجه، [[مسخره کردن]]، لقب‌های بد دادن و [[اهانت]] به دیگران [[حرام]] و کار ناپسندی است که باعث دشمنی و [[عداوت]] می‌گردد و به دوستی و [[برادری]] لطمه میزند؛ لذا [[قرآن کریم]] مسلمانان را از این صفت زشت به شدت [[نهی]] کرده است.
 
اگر افرادی که با ما هم سلیقه نیستند مسخره کنیم، بی‌شک آنها را از خود رانده‌ایم و ممکن است با این کار [[روح]] [[انتقام‌گیری]] را در آنان برانگیزیم. [[مسخره کردن]] موجب می‌شود [[روحیه]] و [[شخصیت]] طرف مقابل [[خرد]] شود. این کار در واقع استعدادکشی است، در حالی که شاید او برای [[جامعه]] مفید‌تر از ما باشد.
 
با این [[عمل]] [[صمیمیت]] و [[دوستی]] جای خود را به [[دشمنی]] می‌دهد و [[روح]] [[تعاون]] و دیگر [[یاری]] از جامعه رخت بر می‌بندد.
 
[[خداوند]] در [[قرآن کریم]] در [[سوره حجرات]] خطاب به [[مؤمنان]] چنین می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقب‌های ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند» سوره حجرات، آیه ۱۱.</ref> هیچ گروهی نباید دسته دیگری را [[استهزا]] کند که شاید آنان از خودشان بهتر باشند و همچنین نباید زنانی، [[زنان]] دیگر را استهزا کنند که شاید آن زنان از خودشان بهتر باشند. در [[جامعه اسلامی]] [[احترام]] همه [[انسان‌ها]] لازم است و کسی [[حق]] ندارد [[انسان]] دیگر را [[آزار]] و [[اذیت]] کند و بر همین اساس است که [[اسلام]] [[سخریه]] را [[حرام]] شمرده است<ref>سید محمد حسن فضل الله، من وحی القرآن، ص۱۴۹.</ref>.
 
متأسفانه برخی [[مردم]] به [[گمان]] این که در بعضی صفات بهتر از دیگران‌اند، آنها را مسخره می‌کنند و آنان را حقیر و [[خوار]] میبینند که قرآن کریم این نوع نگرش را [[خطا]] میخواند و از آن [[نهی]] کرده، می‌فرماید: هم‌دیگر را مسخره نکنید، ممکن است آنهایی که شما مسخره می‌کنید، از شما بهتر باشند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقب‌های ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند» سوره حجرات، آیه ۱۱.</ref>.
 
'''[[شأن نزول]]:''' در [[تفاسیر]] برای آیه مذکور [[شأن]] نزول‌های متعددی بیان شده است، اما همه آنها دلالت می‌کند که عده‌ای رقیبان خود را مسخره میکردند؛ مثلاً می‌‌گفتند: قدش کوتاه است و امثال آن. بیشتر شأن نزول‌ها درباره [[زنان پیامبر]] آمده است که آنها هم‌دیگر را مسخره میکردند، تا این که [[آیه]] فوق نازل شد و [[مردم]] را از این [[کار زشت]] منع کرد<ref>ر.ک: مجمع البیان ذیل آیه مزبور و تفسیر سوره حجرات تألیف سید رضا صدر.</ref>.
 
از سیاق آیات به خوبی به دست می‌آید که [[قرآن کریم]] [[مؤمنان]] را سفارش می‌کند که با هم‌دیگر [[مهربان]] باشند و [[رفتار]] برادرانه‌ای داشته باشند و از هر چیزی که باعث [[دشمنی]] و به هم خوردن ارتباط [[حسنه]] آنان می‌شود، به شدت بپرهیزند<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم - برهانی (کتاب)| سیره اجتماعی پیامبر اعظم]]، ص ۱۳۵-۱۳۹.</ref>.
 
== پی‌آمدهای منفی [[استهزا]] و مسخره ==
استهزا و مسخره موجب می‌شود اعتماد، [[روابط حسنه]] و [[هم‌بستگی]] افراد [[جامعه]] از بین برود. استهزا بین افراد دشمنی ایجاد می‌کند و آبروی مؤمنان را به خطر می‌اندازد. همچنین [[وجدان]] افراد مسخره شده را جریحه‌دار کرده، باعث [[ناامنی]] روانی در جامعه می‌گردد<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم - برهانی (کتاب)| سیره اجتماعی پیامبر اعظم]]، ص۱۳۹.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل‌های وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
* [[توهین]]
* [[توهین]]
* [[تکریم]]
* [[تکریم]]
* [[احترام]]
* [[احترام]]
{{پایان مدخل‌های وابسته}}
{{پایان مدخل وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
#[[پرونده:152259.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|'''فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم''']]
# [[پرونده:152259.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|'''فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم''']]
{{پایان منابع}
# [[پرونده:1100808.jpg|22px]] [[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم - برهانی (کتاب)|'''سیره اجتماعی پیامبر اعظم''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]
[[رده:فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]
[[رده:استهزاء]]
[[رده:رذایل اخلاقی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۴۹

مقدمه

استهزا از اوصاف زشتی است که در سیره و قول نبی اکرم (ص) افراد به شدت از آن نهی شده اند است. آن که گفتار یا کردار یا صفات و خلقت مردمان را وسیله استهزای خویش می‌سازد، از ویژگی‌های انسانی، دور و از صفات الهی بی‌بهره است. اسباب استهزا، اهانت و تحقیر دیگران است که پیوند ایمانی و دوستی‌ها را از بین می‌برد و باعث دشمنی می‌شود؛ رسول اکرم (ص) نیز در سیره و قول خود، مسلمانان را به شدت از این عمل زشت نهی می‌فرمود.

پیامبر خدا (ص) فرموده است: "همانا در آخرت برای مسخره کننده، دری از بهشت باز می‌شود و سپس به او گفته می‌شود: بیا! پس او شتاب می‌کند که از آن وارد شود؛ اما چون نزدیک شود، در به رویش بسته می‌شود و در دیگری به رویش گشوده می‌شود... این کار، پشت سر هم تکرار می‌شود تا جایی که در به رویش بازمی گردد و گفته می‌شود. بیا! اما او دیگر جلو نمی‌رود"[۱].[۲]

استهزا و تمسخر

استهزا موجب می‌شود افراد جامعه صمیمی نباشند. اگر انسان چیزی بگوید تا طرف مقابل را با آن تحقیر کند، او را به سخره گرفته است حال چه با زبان این کار را انجام دهد، چه با اشاره و چه با تقلید؛ به طوری که بینندگان و شنوندگان، از آن سخن یا اشاره یا تقلید بخندند[۳].

بی‌شک استهزا، روح انسان را می‌آزارد و پیوند برادری را می‌گسلد. با این عمل زشت مؤمن در میان سایرین، شرمنده می‌شود که نوعی تعدی و دست‌درازی به حیثیت اوست.

شرافت و حیثیت نزد انسان‌های خردمند ارزش فراوانی دارد که لطمه به آن، ظلمی بزرگ و گناه است .قرآن کریم از این صفت ناپسند نهی کرده است، چون ارزش‌های فرد در تقوا و انسانیت اوست، نه در لباس، ملیت و.... هر شخص ممکن است عیب‌هایی داشته باشد جز ذات لایزال خداوندی همه دارای نقص‌اند.

پس هم چنان که خداوند ستارالعیوب و پوشاننده عیب‌هاست (این لطفی است که خداوند برای بندگانش روا داشته تا انسان‌ها از هم‌دیگر متنفر نشوند و با هم مأنوس باشند) انسان‌ها نیز باید عیب‌های هم‌دیگر را بپوشانند به یکدیگر احترام بگذارند هیچ قومی نباید قبیله دیگری را مسخره کنند و هیچ فردی نباید دیگری را به باد مسخره بگیرد، بلکه باید از عیب‌های دیگران عبرت بگیریم و درصدد رفع عیب‌های خود باشیم.

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: ای اهل ایمان! مؤمنان هرگز نباید قوم دیگر را مسخره و استهزا کنند [شما چه می‌دانید] شاید آن قومی که مسخره می‌کنید بهترین مؤمنین باشند و هرگز از هم‌دینان خود عیب‌جویی مکنید: ﴿وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ[۴][۵] از این رو، باید بکوشیم تا فضایل برادران دینی خود را بیان داریم، نه این که بدی‌های‌شان را بازگو و او را در جامعه رسوا کنیم. اگر این صفت ناروا در جامعه رواج یابد، اعتماد و دوستی از میان می‌رود و جای آن را دشمنی و بی‌اعتمادی می‌گیرد. همچنین باید توجه کرد که اگر ما عیب‌های دیگران را بگوییم و آنها را بد معرفی کنیم، خودمان نیز در امان نخواهیم بود. پس بهتر است در راستای تشکیل جامعه‌ای سالم همه با هم بکوشیم تا به جای رذایل، فضایل را ترویج کرده در کنار هم‌دیگر زندگی مطلوب داشته باشیم.

خداوند در قرآن می‌فرماید: ای مؤمنان! با نام و لقب‌های زشت هم‌دیگر را نخوانید. ﴿وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ[۶].[۷]. مسلمانان نباید به هم‌دیگر لقب زشت دهند و فاسق، سفیه، و امثال آن را درباره هم‌دیگر به کار ببرند که این امر موجب از بین رفتن صمیمیت و ارتباط می‌گردد. پس باید کلمات پسندیده و درست را به کار گیریم که هم عفت کلام را حفظ کرده باشیم و هم مورد احترام جامعه قرار گیریم؛ زیرا جامعه اگر دیگران را با لقب‌های زشت خطاب کنیم، نباید انتظار داشته باشیم که آنها ما را با لقب‌های نیک خوانند. در نتیجه، مسخره کردن، لقب‌های بد دادن و اهانت به دیگران حرام و کار ناپسندی است که باعث دشمنی و عداوت می‌گردد و به دوستی و برادری لطمه میزند؛ لذا قرآن کریم مسلمانان را از این صفت زشت به شدت نهی کرده است.

اگر افرادی که با ما هم سلیقه نیستند مسخره کنیم، بی‌شک آنها را از خود رانده‌ایم و ممکن است با این کار روح انتقام‌گیری را در آنان برانگیزیم. مسخره کردن موجب می‌شود روحیه و شخصیت طرف مقابل خرد شود. این کار در واقع استعدادکشی است، در حالی که شاید او برای جامعه مفید‌تر از ما باشد.

با این عمل صمیمیت و دوستی جای خود را به دشمنی می‌دهد و روح تعاون و دیگر یاری از جامعه رخت بر می‌بندد.

خداوند در قرآن کریم در سوره حجرات خطاب به مؤمنان چنین می‌فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۸] هیچ گروهی نباید دسته دیگری را استهزا کند که شاید آنان از خودشان بهتر باشند و همچنین نباید زنانی، زنان دیگر را استهزا کنند که شاید آن زنان از خودشان بهتر باشند. در جامعه اسلامی احترام همه انسان‌ها لازم است و کسی حق ندارد انسان دیگر را آزار و اذیت کند و بر همین اساس است که اسلام سخریه را حرام شمرده است[۹].

متأسفانه برخی مردم به گمان این که در بعضی صفات بهتر از دیگران‌اند، آنها را مسخره می‌کنند و آنان را حقیر و خوار میبینند که قرآن کریم این نوع نگرش را خطا میخواند و از آن نهی کرده، می‌فرماید: هم‌دیگر را مسخره نکنید، ممکن است آنهایی که شما مسخره می‌کنید، از شما بهتر باشند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۱۰].

شأن نزول: در تفاسیر برای آیه مذکور شأن نزول‌های متعددی بیان شده است، اما همه آنها دلالت می‌کند که عده‌ای رقیبان خود را مسخره میکردند؛ مثلاً می‌‌گفتند: قدش کوتاه است و امثال آن. بیشتر شأن نزول‌ها درباره زنان پیامبر آمده است که آنها هم‌دیگر را مسخره میکردند، تا این که آیه فوق نازل شد و مردم را از این کار زشت منع کرد[۱۱].

از سیاق آیات به خوبی به دست می‌آید که قرآن کریم مؤمنان را سفارش می‌کند که با هم‌دیگر مهربان باشند و رفتار برادرانه‌ای داشته باشند و از هر چیزی که باعث دشمنی و به هم خوردن ارتباط حسنه آنان می‌شود، به شدت بپرهیزند[۱۲].

پی‌آمدهای منفی استهزا و مسخره

استهزا و مسخره موجب می‌شود اعتماد، روابط حسنه و هم‌بستگی افراد جامعه از بین برود. استهزا بین افراد دشمنی ایجاد می‌کند و آبروی مؤمنان را به خطر می‌اندازد. همچنین وجدان افراد مسخره شده را جریحه‌دار کرده، باعث ناامنی روانی در جامعه می‌گردد[۱۳].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. کنز العمال، ج ۳، ص ۶۵۰.
  2. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۰۰ ـ ۲۰۱.
  3. تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۲۵. سخریه و استهزا در معراج السعاده چنین تعریف شده است: سخریه و استهزا عبارت است از بیان کردن گفتار مردم با کردار ایشان یا اوصاف ایشان با خلقت ایشان به قول یا فعل یا به ایما و اشاره یا به کنایه بر وجهی که سبب خنده دیگران گردد. (معراج السعاده، ص۵۳۸).
  4. «و از یکدیگر عیبجویی مکنید» سوره حجرات، آیه ۱۱.
  5. «لمز» به معنای اهانت کردن و عیب کسی را بیان نمودن است.
  6. «و (همدیگر را) با لقب‌های ناپسند مخوانید!» سوره حجرات، آیه ۱۱.
  7. «تنابز» یعنی هم‌دیگر را با لقب زشت خواندن.
  8. «ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقب‌های ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند» سوره حجرات، آیه ۱۱.
  9. سید محمد حسن فضل الله، من وحی القرآن، ص۱۴۹.
  10. «ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقب‌های ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند» سوره حجرات، آیه ۱۱.
  11. ر.ک: مجمع البیان ذیل آیه مزبور و تفسیر سوره حجرات تألیف سید رضا صدر.
  12. برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۱۳۵-۱۳۹.
  13. برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص۱۳۹.