شق القمر: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط
{{نبوت}}
| موضوع مرتبط = معجزات پیامبر خاتم
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  =  
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[معجزات پیامبر خاتم]]''' است. "'''شق القمر'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| مداخل مرتبط = [[شق القمر در قرآن]] - [[شق القمر در تاریخ اسلامی]] - [[شق القمر در کلام اسلامی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  =
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[شق القمر در قرآن]] | [[شق القمر در حدیث]] | [[شق القمر در کلام اسلامی]] | [[شق القمر در فلسفه اسلامی]] | [[شق القمر در عرفان اسلامی]]| [[شق القمر در تاریخ اسلامی]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[شق القمر (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


'''شق القمر:''' یکی از [[معجزات پیامبر]] [[اسلام]]{{صل}} بود، به معنای شکافته شدن [[ماه]]. در دوران حضور [[پیامبر خدا]] در [[مکه]] پس از [[بعثت]]، [[مشرکان]] که همواره در پی بهانه بودند تا به او [[ایمان]] نیاورند، پیشنهاد کردند که برای اثبات [[دعوت]] خود، معجزه‌ای نشان دهد و [[ماه]] را به دو نیم کند. در شب چهاردهم که [[ماه]] کامل بود، به [[معجزه]] [[پیامبر خدا]]{{صل}}، [[ماه]] به دو پاره تقسیم شد و آن [[حضرت]]، این پدیده شگفت را به آنان نشان می‌داد. این حادثه به "شقّ القمر" [[معروف]] شد. در اصطلاحات ادبی و عرفی به کسی که کار شگفت و دشوار انجام می‌دهد، می‌گویند: شق القمر کرده است!<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۲۵.</ref>.
"'''شق القمر'''" به معنای شکافته شدن ماه، از بزرگ‌ترین و آشکارترین [[معجزات پیامبر]] [[اسلام]] {{صل}} در سال‌های آغاز دعوت علنی پیامبر {{صل}} در [[مکه]] است به جهت [[ایمان]] آوردن مشرکان. [[آیات]] نخستین سوره قمر در این زمینه نازل شد: {{متن قرآن|اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ وَكُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ}}.


==معجزه شق القمر==
== مقدمه ==
*به جز [[قرآن کریم]]، [[پیامبر خاتم|پیامبر مکرم اسلام]] [[معجزات]] فراوان دیگری هم داشت که در گزارش‌های [[تاریخی]] و [[روایات]] [[معصومان]] به‌ تفصیل آمده است.
"شق القمر" به معنای شکافته شدن ماه، از بزرگ‌ترین و آشکارترین [[معجزات پیامبر]] [[اسلام]] {{صل}}<ref>زمخشری، کشاف عن حقائق غوامض القرآن، ج۴، ص۳۰.</ref> بعد از [[قرآن]] است<ref>ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۴۳۴.</ref>. [[تاریخ]] این واقعه که ظاهر [[قرآن مجید]] نیز بر آن [[گواهی]] می‌دهد، به [[درستی]] معلوم نیست. تنها می‌دانیم که این واقعه قبل از [[هجرت پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[مدینه]] و در سال‌های آغاز [[دعوت علنی]]، صورت گرفته است<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة أحوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۵؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲۷، ص۵۰.</ref>.
*یکی از [[معجزات پیامبر خاتم]] که در [[قرآن کریم]] به‌ صراحت از آن یاد شده است [[دو نیمه شدن کره ماه]] است که به "شق القمر" مشهور است.
* [[خداوند متعال]] در ابتدای [[سوره]] قمر می‌فرماید: {{متن قرآن|اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ وَإِن يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ وَكُلُّ أَمْرٍ مُّسْتَقِرٌّ}}<ref>رستخیز بسی نزدیک شد و ماه از میان شکافت.و چون معجزه‌ای ببینند روی می‌گردانند و می‌گویند: جادویی همیشگی است.و دروغ انگاشتند و از هوا و هوس‌هایشان پیروی کردند و هر کاری (در جای خود) پای برجاست؛ سوره قمر، آیه: ۱- ۳.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۲۶ - ۲۲۹.</ref>.
*این [[آیات]] بیانگر این است که:
#[[ماه]] در گذشته شکاف عظیمی برداشته است و دو نیم شده است و صریحاً می‌فرماید: {{متن قرآن|وَانشَقَّ الْقَمَرُ}}<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۲۶ - ۲۲۹.</ref>.
#این شکاف آنقدر بزرگ است که به‌عنوان آیت [[خدا]] یا [[معجزه]] [[الهی]] یاد شده است: {{متن قرآن|إِن يَرَوْا آيَةً}}<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۲۶ - ۲۲۹.</ref>.
#برخی شکافته شدن [[ماه]] را مشاهده کردند؛ اما این را باز به حساب [[سحر]] و [[جادو]] گذاشتند: {{متن قرآن|وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ}} و برخی این [[معجزه]] را [[تکذیب]] کردند: {{متن قرآن|وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا}}<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۲۶ - ۲۲۹.</ref>.
*از نظر [[شأن نزول]] [[آیات]]، طبق [[روایت]] مشهور میان [[عامه]] و [[خاصه]] "که بعضی ادعای [[تواتر]] آن را هم کرده‌اند". [[مردم]] [[مکه]] مانند سایر امم پیشین وقتی با [[معجزات]] طبیعی مواجه می‌شدند آن را حمل بر [[سحر]] و [[جادو]] می‌کردند. در این رابطه سران [[قریش]] گفتند که [[سحر]] و [[جادو]] در [[آسمان]] کارگر نیست، بیایید یک [[معجزه]] آسمانی از [[محمد]] بخواهیم. نزد [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] رسیدند و گفتند: اگر تو واقعاً [[پیامبر]] [[خدا]] هستی و کارهایت [[سحر]] و [[جادو]] نیست، [[ماه]] را دو نیم کن، ایشان فرمودند: اگر من از [[خدا]] بخواهم و [[خداوند]] این کار را انجام دهد آیا واقعاً [[مسلمان]] می‌شوید؟ پاسخ دادند: بله<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۲۶ - ۲۲۹.</ref>.
*در شب چهاردهم [[ماه]] که حالت [[بدر]] بود، [[پیامبر]] {{صل}} با سران [[قریش]] به [[طبیعت]] رفتند و به [[دعا]] و درخواست ایشان ناگهان [[ماه]] دو نیمه شد و [[پیامبر]] آنها را یک‌به‌یک صدا می‌زد و می‌گفت: ببینید! ولی بازهم گفتند ما مطمئن نیستیم که این [[سحر]] نباشد، ما [[صبر]] می‌کنیم تا مردمانی که از صحرا بازمی‌گردند بیایند و از آنها بپرسیم که آیا این صحنه را دیده‌اند یا نه؟ پس از مدتی افرادی از صحرا بازگشتند و آنها نیز [[تأیید]] کردند که ما دیدیم که [[ماه]] دو نیم شده است درعین‌حال برخی دست از عناد برنداشتند<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۰.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۲۶ - ۲۲۹.</ref>.
*ایرادی که بعضی به حادثه شق القمر گرفته‌اند این است که اگر این امر واقعیت داشت با آن‌همه اهمیتی که دارد باید در تواریخ [[جهان]] ثبت می‌شد در حالی که چنین نیست و این واقعه فقط در [[منابع اسلامی]] ثبت شده است. در [[تفاسیر]] [[قرآن]] به صورت‌های مختلف به این ایراد پاسخ داده‌اند. در [[تفسیر]] نمونه به‌طور خلاصه چنین پاسخ داده شده است<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۲۶ - ۲۲۹.</ref>:
#باید توجه داشت که ما همواره در نیمی از کره [[زمین]] قابل رؤیت است، نه در تمام آن، بنابراین نیمی از [[مردم]] روی [[زمین]] از این حساب خارجند<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۲۶ - ۲۲۹.</ref>.
#در نیمی از همین نیم‌کره نیز [[اکثریت]] قریب به اتفاق آنها خوابند، زیرا بعد از نیمه‌شب است. به این ترتیب حداکثر یک چهارم از [[مردم]] [[جهان]] می‌توانند از چنین حادثه‌ای باخبر شوند<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۲۶ - ۲۲۹.</ref>.
#در بخش قابل رؤیت نیز هیچ مانعی ندارد که قسمت‌های قابل‌توجهی از [[آسمان]] ابری و چهره [[ماه]] با [[ابر]] پوشیده شده باشد<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۲۶ - ۲۲۹.</ref>.
#حوادث آسمانی در صورتی جلب توجه می‌کنند که یا مانند صاعقه‌ها توأم با سروصدای شدید باشند، یا مانند [[خسوف و کسوف]] کلی، [[نور]] به‌طور کامل قطع شود. آن‌هم برای یک مدت نسبتاً طولانی<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۲۶ - ۲۲۹.</ref>.
#به‌علاوه وسایل ثبت و نشر مطالب در [[تاریخ]] در آن زمان‌ها محدود بود، و تعداد باسوادها بسیار اندک بودند، مثل امروز نبود که حوادث مهم، برق‌آسا به‌وسیله رسانه‌های جمعی [[جهان]] منتشر شود. با توجه به این جهات، نمی‌توان از یاد نکردن این حادثه در غیر تواریخ [[اسلامی]] تعجب کرد، و آن را دلیلی بر نفی گرفت<ref>تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۱۷.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص۲۲۶ - ۲۲۹.</ref>.


==منابع==
[[مفسران]] و سیره‌نویسان این واقعه را چنین [[نقل]] کرده‌اند: چون [[رسالت]] [[نبی اکرم]] {{صل}} آشکار شد و ایشان به طور علنی [[مردم]] را به سوی [[خدا]] [[دعوت]] می‌کرد، [[قریش]] متحیر شدند که چه کنند؛ بعضی از آنها به بعضی دیگر گفتند: "باید از [[محمد]] {{صل}} چیزی بخواهیم که از راه [[سحر]] و [[کهانت]] قادر به انجام این کار نباشد". پس به اتفاق پذیرفتند که از او بخواهند ماه را در [[آسمان]] به دو نیم کند<ref>سید هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۱۵؛ زمخشری، کشاف عن حقائق غوامض القرآن، ج۴، ص۳۰؛ ابو بکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة أحوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۵؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲۷، ص۵۰.</ref>. آنها نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمدند و گفتند: "ای [[محمد]] {{صل}}! اگر راست می‌گویی که [[پیامبر]] خدایی، برای ما و خودت نشانه‌ای از نبوتت بیاور"<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۲؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ص۵۰؛ فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۹، ص۲۸۸.</ref>. حضرت به آنها فرمود: "اگر من این کار را بکنم، شما [[ایمان]] می‌آورید؟" گفتند: "آری"<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۸۲.</ref>. حضرت سؤال کرد: "چه می‌خواهید؟"، گفتند: "اگر در برابر [[خداوند]] قدر و منزلتی داری، بگو ماه را به دو قطعه کند"<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۱.</ref>. آن شب، شب [[بدر]] و قرص ماه، کامل بود. [[جبرئیل]] نازل شد و بعد از رساندن [[سلام]] [[خداوند]]، گفت: "[[خداوند]] به تو می‌فرماید همه چیز در [[اختیار]] توست"<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۱.</ref>.
* [[پرونده:8989.jpg|22px]] [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۱''']]
* [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]


==پانویس==
[[رسول خدا]] {{صل}} رو به [[آسمان]] کرد و امر فرمود که ماه به دو نیمه شود<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۱.</ref>؛ پس ماه به دو نیم شد، نیمه‌ای بر کوه ابوقبیس و نیمه دیگر بر کوه سویداء، قرار گرفت<ref> علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۱؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۵؛ شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۲۱۰؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۸۲؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار {{ع}}، ج۱۷، ص۳۴۷.</ref>. در این هنگام [[رسول خدا]] {{صل}} فریاد می‌زد: "ای فلانی! ای فلانی! [[شاهد]] باشید"<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۸۲؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار {{عم}}، ج۱۷، ص۳۴۷. </ref>.
{{یادآوری پانویس}}
 
{{پانویس2}}
این انشقاق به گونه‌ای بود که حاضران کوه حرا، میان دو شکاف آن را مشاهده کردند. [[ابن‌مسعود]] که خود [[شاهد]] ماجرا بود، در این باره می‌گفت: "به [[خدا]] قسم که جانم در دست اوست، کوه حرا را میان دو نیمه ماه دیدم"<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۸۲؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار {{عم}}، ج۱۷، ص۳۴۷.</ref>. از [[جبیر بن مطعم]] و [[انس بن مالک]] نیز [[روایات]] مشابهی [[نقل]] شده است<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۳؛ ۲۶۸؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ص۵۰؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۸۲.</ref>.
 
عده‌ای از [[مردم]] چون این [[معجزه]] را دیدند، آن را [[تکذیب]] و اعراض کردند و گفتند: "این [[سحر]] است، این جادوی پسر ابی کشبه است، [[محمد]] {{صل}} ما را [[سحر]] کرد"<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۱۴۱۵؛ قضی عیاض اندلسی، الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۵۴۴.</ref>. در این میان مردی گفت: "شما را [[سحر]] کرده است، همه [[مردم]] را که نمی‌تواند [[سحر]] کند"<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۸۲؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ص۱۳۴؛ نویری، نهایة الارب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۳۰۹.</ref>. پس گفتند: "ای [[محمد]] {{صل}}! کاروان‌هایی که به [[شام]] و [[یمن]] فرستادیم در راه‌اند [[صبر]] کنید تا برسند<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۶؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۱.</ref>؛ سپس از آنها درباره این شب می‌پرسیم؛ اگر هر آنچه دیدیم آنها هم گفتند، [[یقین]] پیدا می‌کنیم که آن از سوی خداست؛ وگرنه می‌دانیم که این [[سحر]] است"<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۳۵۶.</ref>. هنگامی که کاروان‌ها آمدند، وقوع این حادثه را [[تأیید]] کردند<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۳۵۶.</ref>، با این حال آنها باز هم [[ایمان]] نیاوردند. سپس [[آیات]] نخستین [[سوره قمر]] نازل شد: {{متن قرآن|اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ وَكُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ}}<ref>«رستخیز بسی نزدیک شد و ماه از میان شکافت و چون معجزه‌ای ببینند روی می‌گردانند و می‌گویند: جادویی همیشگی است و دروغ انگاشتند و از هوا و هوس‌هایشان پیروی کردند و هر کاری (در جای خود) پای برجاست» سوره قمر، آیه ۱-۳.</ref>.
 
بسیاری از محدثان و مورخان، وقوع این واقعه را دوبار ذکر کرده‌اند<ref>شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۲۰۹؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۱، ص۲۰۹؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۳۵۷ به بعد.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۲۵؛ [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۱]]، ص۲۲۶ ـ ۲۲۹؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[معجزات پیامبر (مقاله)|معجزات پیامبر]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۳۰۲-۳۰۴؛ [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۵۹۷.</ref>
 
== شق القمر در منظر اهل [[علم]] ==
[[حدیث]] شق القمر را بسیاری از [[صحابه]] [[رسول خدا]] {{صل}} [[نقل]] کرده‌اند که از جمله آنها می‌توان به [[عبدالله بن مسعود]]، [[انس بن مالک]]، [[حذیفة بن یمان]]، [[عبدالله بن عمر]]، [[عبدالله بن عباس]]، [[جبیر بن مطعم]] و... اشاره کرد<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۲ _ ۲۶۶؛ نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۱۸، ص۳۰۹؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۱، ص۱۳۴؛ قضی عیاض اندلسی، الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۵۴۵.</ref>. [[شهرت]] این [[معجزه]] در میان [[صحابه پیامبر]] {{صل}}، به قدری است که جایی برای هر گونه نظر مخالف و ردّ آن باقی نمی‌ماند<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۸۲؛ فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۹، ص۲۸.</ref>. با این حال به [[نقل]] از [[علامه طباطبایی]]، عده‌ای وقوع این [[معجزه]] را ردّ می‌کنند و آن را یکی از علائم روز [[معجزه]] [[قیامت]] بر می‌شمارند<ref>محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۵۵.</ref>. اما [[آیه]] دوم [[سوره قمر]]، گفتار این گروه را رد کرده، صراحتاً وقوع این [[معجزه]] را بیان می‌کند. [[اخبار]] فراوانی هم بر وقوع این واقعه، دلالت دارند<ref>محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۵۵.</ref>. عده‌ای هم اشکال می‌کنند که اولاً: این کار، [[نظم]] [[آفرینش]] را به هم می‌زند؛ ثانیاً: اگر شق القمر در عصر [[رسول خدا]] {{صل}} واقع شده است، پس نباید این امر بر کسی از عالم مخفی باشد و حال آنکه چنین نیست<ref>نقل شده در کتب: شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۸۲؛ قضی عیاض اندلسی، الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۵۴۷.</ref>. برخی از دانشمندان در مقام پاسخ به این اشکال آنها برآمدند و جواب‌هایی ارائه داده‌اند<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۸۲؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۲، ص۳۱۹- ۳۲۰.</ref>. مترجم گرامی [[تفسیر]] ارزشمند [[مجمع البیان]]، در این باب، مطلبی جالب از علامه مرعشی نجفی ذکر کرده که آوردنش را در اینجا خالی از [[لطف]] و مناسبت ندیدیم: "چند سال قبل در پکن، پایتخت [[کشور]] چین، ساختمانی خراب شد. آنجا را حفاری کردند. در زیر زمین و [[سرداب]] آن، ستون‌هایی نمایان شد، بر بالای ستونی به خط چینی نوشته بود: این بنا در سال دوم نیمه شدن ماه، به سرانجام رسید. حساب کردند، با سال هشتم از [[بعثت]]، منطبق شد"<ref>شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۲۴، ص۱۱.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[معجزات پیامبر (مقاله)|معجزات پیامبر]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۳۰۴-۳۰۵.</ref>
 
== [[معجزه]] بودن شق القمر ==
برخی از [[مفسران]] با استناد به [[آیات قرآن]]<ref>سوره بقره، آیه ۱۱۸؛ سوره روم، آیه ۵۸؛ سوره رعد، آیه ۳۸؛ سوره قمر، آیه ۲؛ سوره عنکبوت، آیه ۵۰ و ۵۱.</ref>، بر این باورند که پیامبراسلام {{صل}} معجزه‌ای جز [[قرآن]] نداشته است و مراد از اینکه گفته شده ماه دو نیم شده است منظور زمان [[قیامت]] است که حتما واقع می‌شود، اما [[مفسرین]] منظور از "آیة"<ref>{{متن قرآن|وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ}}«و چون معجزه‌ای ببینند روی می‌گردانند و می‌گویند: جادویی همیشگی است» سوره قمر، آیه ۲.</ref> را [[شاهد]] بر [[اعجاز]] می‌دانند که شامل دو نیم کردن ماه هم می‌شود<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان، ج ۱۹، ص ۸۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱]]، ص ۸۱۱.</ref>
 
== علت ذکر نشدن شق القمر در غیر تواریخ [[اسلامی]] ==
برخی اشکال کرده‌اند که اگر شق القمر با آن‌ همه اهمیت، واقعیت دارد چرا در کتاب‌های [[تاریخی]] ثبت نشده است و تنها در منابع اسلامی آمده است؟ در جواب باید توجه داشت ماه همواره در نیمی از کره زمین قابل [[رؤیت]] است و در همین نیم‌کره نیز اکثریت قریب به اتفاق خوابند، چون بعد از نیمه‌شب است. پس حداکثر یک چهارم از [[مردم]] [[جهان]] می‌توانند از چنین حادثه‌ای باخبر شوند. در حالی که مردم از حوادث آسمانی بی سر و صدا مطلع نمی‌شوند و احتمال دارد قسمت‌های قابل‌توجهی از [[آسمان]] ابری بوده باشد، لذا شاهدین این حادثه کمتر هم می‌‌شود. ‌علاوه بر اینکه وسایل [[ثبت]] و نشر مطالب در تاریخ، محدود بوده است؛ بنابراین نمی‌توان یاد نکردن این حادثه در غیر تواریخ [[اسلامی]] را دلیل بر عدم آن دانست<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۱۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۱]]، ص۲۲۶ ـ ۲۲۹.</ref>
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:8989.jpg|22px]] [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۱''']]
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
# [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[معجزات پیامبر (مقاله)|معجزات پیامبر]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲''']]
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱''']]
# [[پرونده:IM010703.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|'''محمدنامه''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}


{{پیامبر خاتم افقی}}
[[رده:مدخل‌های درجه دو دانشنامه]]
[[رده:مدخل‌های درجه دو دانشنامه]]
[[رده:شق القمر]]
[[رده:حوادث تاریخ اسلام]]
[[رده:معجزه پیامبر خاتم]]
[[رده:مدخل‌های تلخیص شده]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۲

"شق القمر" به معنای شکافته شدن ماه، از بزرگ‌ترین و آشکارترین معجزات پیامبر اسلام (ص) در سال‌های آغاز دعوت علنی پیامبر (ص) در مکه است به جهت ایمان آوردن مشرکان. آیات نخستین سوره قمر در این زمینه نازل شد: ﴿اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ وَكُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ.

مقدمه

"شق القمر" به معنای شکافته شدن ماه، از بزرگ‌ترین و آشکارترین معجزات پیامبر اسلام (ص)[۱] بعد از قرآن است[۲]. تاریخ این واقعه که ظاهر قرآن مجید نیز بر آن گواهی می‌دهد، به درستی معلوم نیست. تنها می‌دانیم که این واقعه قبل از هجرت پیامبر اکرم (ص) به مدینه و در سال‌های آغاز دعوت علنی، صورت گرفته است[۳].

مفسران و سیره‌نویسان این واقعه را چنین نقل کرده‌اند: چون رسالت نبی اکرم (ص) آشکار شد و ایشان به طور علنی مردم را به سوی خدا دعوت می‌کرد، قریش متحیر شدند که چه کنند؛ بعضی از آنها به بعضی دیگر گفتند: "باید از محمد (ص) چیزی بخواهیم که از راه سحر و کهانت قادر به انجام این کار نباشد". پس به اتفاق پذیرفتند که از او بخواهند ماه را در آسمان به دو نیم کند[۴]. آنها نزد رسول خدا (ص) آمدند و گفتند: "ای محمد (ص)! اگر راست می‌گویی که پیامبر خدایی، برای ما و خودت نشانه‌ای از نبوتت بیاور"[۵]. حضرت به آنها فرمود: "اگر من این کار را بکنم، شما ایمان می‌آورید؟" گفتند: "آری"[۶]. حضرت سؤال کرد: "چه می‌خواهید؟"، گفتند: "اگر در برابر خداوند قدر و منزلتی داری، بگو ماه را به دو قطعه کند"[۷]. آن شب، شب بدر و قرص ماه، کامل بود. جبرئیل نازل شد و بعد از رساندن سلام خداوند، گفت: "خداوند به تو می‌فرماید همه چیز در اختیار توست"[۸].

رسول خدا (ص) رو به آسمان کرد و امر فرمود که ماه به دو نیمه شود[۹]؛ پس ماه به دو نیم شد، نیمه‌ای بر کوه ابوقبیس و نیمه دیگر بر کوه سویداء، قرار گرفت[۱۰]. در این هنگام رسول خدا (ص) فریاد می‌زد: "ای فلانی! ای فلانی! شاهد باشید"[۱۱].

این انشقاق به گونه‌ای بود که حاضران کوه حرا، میان دو شکاف آن را مشاهده کردند. ابن‌مسعود که خود شاهد ماجرا بود، در این باره می‌گفت: "به خدا قسم که جانم در دست اوست، کوه حرا را میان دو نیمه ماه دیدم"[۱۲]. از جبیر بن مطعم و انس بن مالک نیز روایات مشابهی نقل شده است[۱۳].

عده‌ای از مردم چون این معجزه را دیدند، آن را تکذیب و اعراض کردند و گفتند: "این سحر است، این جادوی پسر ابی کشبه است، محمد (ص) ما را سحر کرد"[۱۴]. در این میان مردی گفت: "شما را سحر کرده است، همه مردم را که نمی‌تواند سحر کند"[۱۵]. پس گفتند: "ای محمد (ص)! کاروان‌هایی که به شام و یمن فرستادیم در راه‌اند صبر کنید تا برسند[۱۶]؛ سپس از آنها درباره این شب می‌پرسیم؛ اگر هر آنچه دیدیم آنها هم گفتند، یقین پیدا می‌کنیم که آن از سوی خداست؛ وگرنه می‌دانیم که این سحر است"[۱۷]. هنگامی که کاروان‌ها آمدند، وقوع این حادثه را تأیید کردند[۱۸]، با این حال آنها باز هم ایمان نیاوردند. سپس آیات نخستین سوره قمر نازل شد: ﴿اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ وَكُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ[۱۹].

بسیاری از محدثان و مورخان، وقوع این واقعه را دوبار ذکر کرده‌اند[۲۰].[۲۱]

شق القمر در منظر اهل علم

حدیث شق القمر را بسیاری از صحابه رسول خدا (ص) نقل کرده‌اند که از جمله آنها می‌توان به عبدالله بن مسعود، انس بن مالک، حذیفة بن یمان، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عباس، جبیر بن مطعم و... اشاره کرد[۲۲]. شهرت این معجزه در میان صحابه پیامبر (ص)، به قدری است که جایی برای هر گونه نظر مخالف و ردّ آن باقی نمی‌ماند[۲۳]. با این حال به نقل از علامه طباطبایی، عده‌ای وقوع این معجزه را ردّ می‌کنند و آن را یکی از علائم روز معجزه قیامت بر می‌شمارند[۲۴]. اما آیه دوم سوره قمر، گفتار این گروه را رد کرده، صراحتاً وقوع این معجزه را بیان می‌کند. اخبار فراوانی هم بر وقوع این واقعه، دلالت دارند[۲۵]. عده‌ای هم اشکال می‌کنند که اولاً: این کار، نظم آفرینش را به هم می‌زند؛ ثانیاً: اگر شق القمر در عصر رسول خدا (ص) واقع شده است، پس نباید این امر بر کسی از عالم مخفی باشد و حال آنکه چنین نیست[۲۶]. برخی از دانشمندان در مقام پاسخ به این اشکال آنها برآمدند و جواب‌هایی ارائه داده‌اند[۲۷]. مترجم گرامی تفسیر ارزشمند مجمع البیان، در این باب، مطلبی جالب از علامه مرعشی نجفی ذکر کرده که آوردنش را در اینجا خالی از لطف و مناسبت ندیدیم: "چند سال قبل در پکن، پایتخت کشور چین، ساختمانی خراب شد. آنجا را حفاری کردند. در زیر زمین و سرداب آن، ستون‌هایی نمایان شد، بر بالای ستونی به خط چینی نوشته بود: این بنا در سال دوم نیمه شدن ماه، به سرانجام رسید. حساب کردند، با سال هشتم از بعثت، منطبق شد"[۲۸].[۲۹]

معجزه بودن شق القمر

برخی از مفسران با استناد به آیات قرآن[۳۰]، بر این باورند که پیامبراسلام (ص) معجزه‌ای جز قرآن نداشته است و مراد از اینکه گفته شده ماه دو نیم شده است منظور زمان قیامت است که حتما واقع می‌شود، اما مفسرین منظور از "آیة"[۳۱] را شاهد بر اعجاز می‌دانند که شامل دو نیم کردن ماه هم می‌شود[۳۲].[۳۳]

علت ذکر نشدن شق القمر در غیر تواریخ اسلامی

برخی اشکال کرده‌اند که اگر شق القمر با آن‌ همه اهمیت، واقعیت دارد چرا در کتاب‌های تاریخی ثبت نشده است و تنها در منابع اسلامی آمده است؟ در جواب باید توجه داشت ماه همواره در نیمی از کره زمین قابل رؤیت است و در همین نیم‌کره نیز اکثریت قریب به اتفاق خوابند، چون بعد از نیمه‌شب است. پس حداکثر یک چهارم از مردم جهان می‌توانند از چنین حادثه‌ای باخبر شوند. در حالی که مردم از حوادث آسمانی بی سر و صدا مطلع نمی‌شوند و احتمال دارد قسمت‌های قابل‌توجهی از آسمان ابری بوده باشد، لذا شاهدین این حادثه کمتر هم می‌‌شود. ‌علاوه بر اینکه وسایل ثبت و نشر مطالب در تاریخ، محدود بوده است؛ بنابراین نمی‌توان یاد نکردن این حادثه در غیر تواریخ اسلامی را دلیل بر عدم آن دانست[۳۴].[۳۵]

منابع

پانویس

  1. زمخشری، کشاف عن حقائق غوامض القرآن، ج۴، ص۳۰.
  2. ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۴۳۴.
  3. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة أحوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۵؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲۷، ص۵۰.
  4. سید هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۱۵؛ زمخشری، کشاف عن حقائق غوامض القرآن، ج۴، ص۳۰؛ ابو بکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة أحوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۵؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲۷، ص۵۰.
  5. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۲؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ص۵۰؛ فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۹، ص۲۸۸.
  6. شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۸۲.
  7. علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۱.
  8. علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۱.
  9. علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۱.
  10. علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۱؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۵؛ شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۲۱۰؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۸۲؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار (ع)، ج۱۷، ص۳۴۷.
  11. شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۸۲؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار (ع)، ج۱۷، ص۳۴۷.
  12. شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۸۲؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار (ع)، ج۱۷، ص۳۴۷.
  13. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۳؛ ۲۶۸؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ص۵۰؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۸۲.
  14. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۱۴۱۵؛ قضی عیاض اندلسی، الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۵۴۴.
  15. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۸۲؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ص۱۳۴؛ نویری، نهایة الارب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۳۰۹.
  16. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۶؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۱.
  17. علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۳۵۶.
  18. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۳۵۶.
  19. «رستخیز بسی نزدیک شد و ماه از میان شکافت و چون معجزه‌ای ببینند روی می‌گردانند و می‌گویند: جادویی همیشگی است و دروغ انگاشتند و از هوا و هوس‌هایشان پیروی کردند و هر کاری (در جای خود) پای برجاست» سوره قمر، آیه ۱-۳.
  20. شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۲۰۹؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۱، ص۲۰۹؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۳۵۷ به بعد.
  21. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۲۵؛ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید ۱، ص۲۲۶ ـ ۲۲۹؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، معجزات پیامبر، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲، ص۳۰۲-۳۰۴؛ تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۵۹۷.
  22. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۲ _ ۲۶۶؛ نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۱۸، ص۳۰۹؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۱، ص۱۳۴؛ قضی عیاض اندلسی، الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۵۴۵.
  23. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۸۲؛ فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۹، ص۲۸.
  24. محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۵۵.
  25. محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۵۵.
  26. نقل شده در کتب: شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۸۲؛ قضی عیاض اندلسی، الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۵۴۷.
  27. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۸۲؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۲، ص۳۱۹- ۳۲۰.
  28. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۲۴، ص۱۱.
  29. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، معجزات پیامبر، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲، ص۳۰۴-۳۰۵.
  30. سوره بقره، آیه ۱۱۸؛ سوره روم، آیه ۵۸؛ سوره رعد، آیه ۳۸؛ سوره قمر، آیه ۲؛ سوره عنکبوت، آیه ۵۰ و ۵۱.
  31. ﴿وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ«و چون معجزه‌ای ببینند روی می‌گردانند و می‌گویند: جادویی همیشگی است» سوره قمر، آیه ۲.
  32. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۹، ص ۸۹.
  33. ر.ک: سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱، ص ۸۱۱.
  34. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۱۷.
  35. ر.ک: سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید ۱، ص۲۲۶ ـ ۲۲۹.