جبیر بن مطعم بن عدی نوفلی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از جبیر بن مطعم)

آشنایی اجمالی

جبیر بن مطعم بن عدی از قبیله بنی نوفل بن عبد مناف[۱] کنیه‌اش ابومحمد و به قولی «ابوعدی»[۲] است. نام مادرش را به اختلاف «ام جمیل» یا «ام حبیب» دختر سعید بن عبدالله بن ابی‌قیس از تیره بنی عامر بن لؤی[۳]، ذکر کرده‌اند که به خوبی نشان می‌دهد. مادر جبیر دو کنیه داشته و تصحیف در اسامی پدران او صورت گرفته است. جبیر بسیار بردبار و خویشتن‌دار و از بزرگان قریش و از آگاه‌ترین افراد به نسب آنان، بلکه به نسب عرب[۴] بود. از این‌رو، عمر برای شناسایی نسب شخصی به نام نعمان از او نظرخواهی کرد[۵] و در سرشماری مسلمانان در تدوین دیوان از او و چند نفر خواست نام مردم را به ترتیب منزلت آنان بنویسند[۶]. جبیر می‌گفت: علم انساب را از ابوبکر فرا گرفته است[۷].

او نخستین شخصی بود که در مدینه «طَیلَسان» (نوعی رداء) پوشید[۸]. جبیر در اجتماع بزرگان قریش در دارالندوه که به قتل رسول خدا (ص) تصمیم گرفتند، شرکت داشت[۹]. او پس از جنگ بدر، با عده‌ای از سران قریش برای آزادی اسیران این نبرد به مدینه آمد[۱۰]. وقتی به مدینه رسید، رسول خدا (ص) در نماز سوره طور را می‌خواند که جبیر آیه إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ لَوَاقِعٌ[۱۱]. و به قولی آیهأَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ[۱۲] را از پشت دیوار شنید و بعد از شنیدن آن گفت: نخستین بار است که ایمان در قلب من راه می‌یابد[۱۳]، ولی باز مسلمان نشد. جبیر فدیه سه نفر از اسیران بنی نوفل بن عبد مناف را پرداخت[۱۴]. رسول خدا (ص) به او فرمود: «اگر پدرت «مطعم» زنده بود و از اسیران شفاعت می‌کرد، همه آنان را به او می‌بخشیدم»[۱۵]. او بعد از آزادی اسیران بدر و بازگشت به مکه، جزء کسانی بود که نزد ابوسفیان رفتند و از او خواستند مال التجاره نجات یافته از بدر را صرف سپاهی بر ضد رسول خدا (ص) کند[۱۶].

ابن اثیر[۱۷] این قدردانی رسول خدا (ص) را از مطعم به دو دلیل دانسته است: یکی به دلیل نقض صحیفه قریش در تحریم بنی هاشم که گفته‌اند مطعم نخستین کسی بود که نقض پیمان قریش را بر ضد بنی‌هاشم پذیرفت و دیگر، جوار دادن مطعم به آن حضرت هنگام بازگشت رسول خدا (ص) از طائف بود. البته جعفر مرتضی عاملی[۱۸] در جوار دادن مطعم به رسول خدا (ص) تردید کرده و آن را با توجه به آیه وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ[۱۹] تکیه بر ستمگران و خلاف مشی رسول خدا (ص) دانسته است.

جبیر در آستانه جنگ احد توانست «ابوعزه» شاعر را به تبلیغ بر ضد رسول خدا (ص) وادارد، در حالی که دیگر سران قریش نتوانستند ابوعزه را به این کار راضی کنند. ابوعزه می‌‌گفت: در بدر رسول خدا (ص) بر من منت نهاد و بدون گرفتن فدیه آزادم کرد [۲۰]. جبیر هماهنگ با دیگر سران قریش، از هیچ اقدامی بر ضد رسول خدا (ص) دریغ نکرد. وحشی، برده جبیر بن مطعم[۲۱]، حمزه عموی رسول خدا (ص) را به درخواست جبیر و به خونخواهی عموی او طعیمة بن عدی به شهادت رساند[۲۲]. به نقل واقدی[۲۳]، جبیر بن مطعم پس از اطمینان از شهادت حمزه به دست وحشی به او گفت: اندوه زن‌های ما را از یاد آنان بردی و آتش دل‌های ما را فرونشاندی.

زمان مسلمان شدن جبیر را پس از فتح خیبر، بین صلح حدیبیه و فتح مکه[۲۴] و برخی [۲۵] در فتح مکه آورده و او را از مُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ دانسته‌اند[۲۶]. بغوی[۲۷] می‌گوید: او پیش از فتح مکه مسلمان شد. مؤید سخن بغوی، گزارشی است که در آن سعید بن مسیب می‌گوید: هنگامی که رسول خدا (ص) سهم ذوی القربی را از درآمد قلعه کتیبه، پس از فتح خیبر[۲۸] به بنی هاشم و بنی عبدالمطلب داد، جبیر و عثمان خدمت رسول خدا (ص) رسیدند و گفتند: ای رسول خدا، برتری و قرابت بنی هاشم را به شما می‌دانیم و منکر فضل و برتری بنی مطلب نیستیم. خداوند متعال شما را از ایشان برگزید، ولی ما و بنی المطلب در قرابت و نسبت به شما، مانند هم هستیم! رسول خدا (ص) نپذیرفت و فرمود: «بنی المطلب در جاهلیت و اسلام از من جدا نشدند و با ما به شعب آمدند. افزون بر این، بنی مطلب و بنی هاشم یکی هستند»[۲۹]. مسلمان شدن جبیر پیش از فتح مکه، با مُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ. بودن او منافات ندارد. ممکن است او پیش از فتح مکه مسلمان شده باشد و رسول خدا (ص) نیز برای تألیف قلوب از غنایم هوازن به او داده باشد.

جبیر می‌گوید: در فتح مکه، رسول خدا (ص) در حَجُون خیمه زد و برای نماز به مسجدالحرام می‌آمد[۳۰]. همو می‌گوید: رسول خدا پس از برگشت از جعرانه، به مسجد آمد و آنجا نشسته بود که هبّار بن أسود[۳۱] وارد شد. یاران آن حضرت خواستند او را بکشند، ولی حضرت مانع شد تاهبار نزد آن حضرت آمد و از خطاها و گذشته شرک آلود خود توبه کرد. حضرت نیز طبق روش همیشگی، که اگر کسی مسلمان می‌‌شد او را می‌بخشید، هبار را بخشید [۳۲]. جبیر در جنگ حنین شرکت داشت[۳۳]. او شاهد آخرین حج رسول خدا (ص) و خطبه آن حضرت در روز عرفه بود و خطبه آن حضرت را نقل کرده است که در آن روز فرمود: «فرُبَّ حامِلِ فِقهٍ غيرُ فَقيهٍ، و رُبَّ حامِلِ فِقهٍ إلى مَن هُو أفْقَهُ مِنهُ »؛ چه بسا حامل فقهی که خود فقیه نیست و چه بسا رساننده فقهی به کسی که او از رساننده داناتر است»[۳۴]. همچنین او حدیث غدیر را نیز نقل کرده است[۳۵].

در منابع اطلاعی از زندگی او در دوران خلفا در دسترس نیست. او پس از کشته شدن عثمان، بر جنازه او نماز خواند و پیش از مغیرة بن شعبه، از طرف معاویه، حاکم کوفه شد[۳۶].

درگذشت او را سال‌های ۵۷، ۵۸ و ۵۹ و به روزگار خلافت معاویه گفته‌اند[۳۷]. ابونعیم[۳۸]، سال ۵۹ را توهم و اشتباه دانسته است، ولی ابن ابی عاصم[۳۹] سال درگذشت او را سال ۵۹ ذکر کرده است. در مجامع روایی شیعه و سنی، روایاتی بسیار از جبیر نقل شده است[۴۰]. برخی از روایات او در تجسیم (سکونت خدا در آسمان و ناله عرش از سنگینی خدا در عرش) است[۴۱]. سلیمان بن صرد خزاعی و عبدالرحمن بن أزهر از او روایت دارند[۴۲].[۴۳]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۱۶.
  2. ابن عبدالبر، الاستیعاب ج۱، ص۳۰۴.
  3. ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۵۱۸؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲، ص۱۱۱.
  4. ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۵.
  5. ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۷۰.
  6. ابن سعد، الطبقات الکبری ج۳، ص۲۲۴.
  7. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۱۶.
  8. ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، ص۵۵۴.
  9. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۱۲۵.
  10. واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۳۰.
  11. «که عذاب پروردگارت روی‌دادنی است» سوره طور، آیه ۷.
  12. «آیا از هیچشان آفریده‌اند یا خود آفریننده (خویش) اند؟» سوره طور، آیه ۳۵.
  13. ابن عبدالبر، الاستیعاب ج۱، ص۳۰۴.
  14. واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۳۹.
  15. بخاری، التاریخ الکبیر، ج۵، ص۲۰؛ ابوداود، سلیمان بن اشعث سجستانی، سنن، ج۱، ص۸۰۸.
  16. واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۹۹.
  17. ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۱۶.
  18. جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج۳، ص۲۶۹.
  19. «و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.
  20. واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۰۱.
  21. و به قولی برد، طعیمة بن عدی؛ مناوی، محمد عبدالرؤوف، فیض القدیر فی شرح الجامع الصغیر، ج۱، ص۱۹۷.
  22. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۳، ص۶۵؛ احمد بن حنبل، مسند حنبل، ج۳، ص۵۰۱؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۵، ص۳۷.
  23. واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۸۵.
  24. ابن عبدالبر، الاستیعاب ج۱، ص۳۰۴؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۱۵.
  25. ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، ص۱۹۷.
  26. ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، ص۳۴۲.
  27. بغوی، معجم الصحابه، ج۱، ص۵۱۶.
  28. واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۹۶.
  29. مزنی، اسماعیل، مختصر، ص۱۵۰؛ یحیی بن الحسین (م ۲۹۸)، الاحکام، ج۲، ص۴۸۷؛ ابن ماجه، محمد بن یزید (م۲۷۵)، سنن، ج۲، ص۹۶۲؛ بیهقی، احمد بن الحسین، السنن ج۲، ص۱۴۹؛ ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۵۱۸.
  30. واقدی، المغازی، ج۲، ص۸۲۹.
  31. که به دلیل هجو رسول خدا (ص) مهدورالدم بود.
  32. واقدی، المغازی، ج۲، ص۸۵۸.
  33. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۹۱؛ واقدی، المغازی، ج۳، ص۸۵۸.
  34. ابن ماجه، محمد بن یزید (م۲۷۵)، سنن، ج۲، ص۱۰۱۶.
  35. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۱، ص۲۲.
  36. ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، ص۱۹۷.
  37. ابن عبدالبر، الاستیعاب ج۱، ص۳۰۴ و ۵۱۶.
  38. ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۵۱۸.
  39. ابن ابی عاصم، الآحاد و المثانی، ج۱، ص۳۵۳.
  40. ر. ک: احمد بن حنبل، مسند حنبل، ج۱، ص۵۱۸ و ج۴، ص۸۰-۸۲؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۱۷۵؛ مسلم، صحیح مسلم، ج۱، ص۱۷۸؛ بیهقی، احمد بن الحسین، السنن ج۲، ص۴۱۶.
  41. ابن ابی عاصم ضحاک، کتاب السنه، ص۲۵۲؛ ابوداود، سلیمان بن اشعث سجستانی، سنن، ج۲، ص۴۱۸؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲، ص۱۲۹.
  42. مزی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۵۰۷.
  43. محمدی، رمضان، مقاله «جبیر بن مطعم بن عدی نوفلی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص ۳۷۰ -۳۷۲.