جبیر بن مطعم بن عدی نوفلی در رجال و تراجم
آشنایی اجمالی
جبیر بن مطعم[۱] در سند پنج روایت تفسیر کنز الدقائق و به نقل از کتابهای مجمع البیان و روضة الواعظین واقع گردیده است: «وَفِي مَجْمَعِ الْبَيَانِ: وَ صِحَّةِ الرِّوَايَةِ، عَنِ الزُّهْرِيِّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُبَيْرِ بْنِ مُطْعِمٍ، عَنْ أَبِيهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ -: إِنَّ لِي أَسْمَاءُ، أَنَا أَحْمَدَ، وَ أَنَّا مُحَمَّدٍ، وَ أَنَّا الْمَاحِي الَّذِي يَمْحُو اللَّهُ بِي الْكُفْرِ، وَ أَنَّا الْحَاشِرِ الَّذِي يَحْشُرُ النَّاسَ عَلَى قَدَمَيَّ، وَ أَنَّا العاقب الَّذِي لَيْسَ بَعْدِي نَبِيٍّ. أَوْرَدَهُ الْبُخَارِيِّ[۲] فِي الصَّحِيحِ [۳]».[۴]
شرح حال راوی
مراد از عنوان یاد شده، جبیر بن مطعم بن عدی بن نوفل بن عبدمناف القرشی [۵] است. کنیهاش «أبو محمد» و از اهل مدینه است. وی پیش از جنگ خیبر و به گزارشی در روز فتح مکه اسلام آورد[۶] و اواخر دوران زندگانی رسول الله(ص) و دوران امیرمؤمنان(ع)، امام مجتبی(ع) و امام حسین(ع) را ادراک کرده و از راویان رسول الله(ص) شمرده شده و حدود ۶۰ روایت از وی در منابع حدیثی، از جمله صحاح سته اهل سنت، نقل شده[۷] و در علم انساب نیز دستی داشته، بلکه از بزرگان این علم شمرده شده است[۸].
نافع بن جبیر، محمد بن جبیر[۹] و حکیم بن جبیر[۱۰] فرزندان اویند که به نقل روایت پرداختند و از راویان حدیث به شمار میروند.
از قدمای رجالیان شیعه، تنها شیخ طوسی نام راوی را در کتاب رجال در اصحاب رسول الله(ص) ذکر کرده[۱۱] و در رجال کشی نیز دو روایت درباره وی نقل شده است[۱۲]؛ ولی بیشتر رجالیان سنی از وی یاد و حال وی را گزارش کردهاند، نمونهها:
مزی: جبير بن مطعم بن عدي بن نوفل بن عبدمناف ابن قصي القرشي، النوفلي، أبو محمد، و قيل: أبو عدي المدني، له صحبة، قدم علي النبي(ص)، المدينة في فداء أساري بدر، و هو مشرك، ثم أسلم بعد ذلك، قبل عام خيبر، و قيل: يوم الفتح. روي عن النبي(ص)[۱۳].
ذهبی: جبير بن مطعم بن عدي بن نوفل بن عبدمناف بن قصي؛ شيخ قريش في زمانه، أبو محمد، و يقال: أبو عدي القرشي النوفلي، ابن(ع) النبي(ص)؛ من الطلقاء الذين حسن إسلامهم، و قد قدم المدينة في فداء الأساري من قومه؛ و كان موصوفا بالحلم، و نبل الرأي كأبيه[۱۴].
ابن جبیر: جبير بن مطعم بن عدي بن نوفل بن عبدمناف القرشي النوفلي و أمه أم حبيب بنت سعيد و قيل أم جميل بنت سعيد بن عبدالله بن أبي قيس من بني عامر بن لؤي كان من أكابر و علماء النسب و قدم علي النبي(ص) في فداء أساري بدر فسمعه يقرأ الطور قال: فكان ذلك أول ما دخل الإيمان في قلبي روي ذلك البخاري في الصحيح و قال له النبي(ص): لو كان أبوك حيا و كلمني فيهم لوهبتهم له و أسلم جبير بين الحديبية و الفتح و قيل في الفتح و قال البغوي: أسلم قبل فتح مكة و مات في خلافة معاوية[۱۵].[۱۶]
طبقه راوی
سال ولادت جبیر بن مطعم دانسته نیست و در تاریخ وفات وی نیز اختلاف است: در منابع سنی، وفات او را در زمان معاویة[۱۷] و در سالهای ۵۴، ۵۷، ۵۹[۱۸] هجری قمری ثبت کردند؛ ولی شیخ طوسی سال ۵۸ هجری قمری دانسته است[۱۹].
چنانکه گذشت، او از اصحاب رسول خدا(ص) شمرده شده و روایات فراوانی از ایشان نقل کرده است؛ برای نمونه:روي جبير بن مطعم، قال لما كان يوم خيبر، وضع النبي(ص) سهم ذي القربي في بني هاشم و بني المطلب، و ترك بني نوفل و بني عبد شمس، فانطلقت أنا و عثمان حتي أتينا النبي(ص)، فقلنا: يا رسول الله! هؤلاء بنو هاشم لا ينكر فضلهم لموضعك الذي وضعك الله فيهم، فما بال إخواننا بني المطلب أعطيتهم و تركتنا، و قرابتنا واحدة؟ فقال رسول الله: أنا و بني المطلب لا نفترق في جاهلية و لا إسلام، و إنما نحن و هم شيء واحد و شبك بين أصابعه[۲۰].
وی از امیرالمؤمنین(ع) نیز روایت کرده است؛ نمونهها:
- ... عن ابن أبي مليكة قال: قال جبير بن مطعم: لما حصر عثمان بن عفان حتي و الله ما شرب إلا من الفقير فقير الدار قال جبير: فدخلت علي علي بن أبي طالب فقلت: يا ابن أبي طالب! أ قد رضيت بهذا أن يحصر ابن عمك حتي و الله ما شرب إلا من فقير الدار؟ فقال: سبحان الله و قد بلغوا هذا منه؟ قال: نعم و أشد من هذا؛ قال: فحمل الروايا حتي أدخلها عليه و سقاه[۲۱].
- و روي المدائني في كتاب مقتل عثمان أن طلحة منع من دفنه ثلاثة أيام و أن عليا(ع) لم يبايع الناس إلا بعد قتل عثمان بخمسة أيام و أن حكيم بن حزام أحد بني أسد بن عبدالعزي و جبير بن مطعم بن الحارث بن نوفل استنجدا بعلي(ع) علي دفنه... فأرسل علي(ع) إلي الناس يعزم عليهم ليكفوا عنه فكفوا فانطلقوا به حتي دفنوه في حش كوكب[۲۲].
روایتی از او از امام حسن و امام حسین(ع) نقل نشده، با اینکه زمان این دو امام را ادراک کرده است!.[۲۳]
استادان و شاگردان راوی
جبیر بن مطعم در اسناد روایات، از پدرش مطعم و عبدالرحمن بن عوف[۲۴] روایت کرده و گروهی از ایشان روایت کردند؛ مانند محمد بن جبیر بن مطعم (فرزند راوی)، محمد بن طلحة بن دکانة، عبدالرحمن بن الأزهر، سلیمان بن صرد، نافع بن جبیر بن مطعم (فرزند دیگر راوی)، سعید بن المسیب، عبدالله بن باباه، المطلب بن عبدالله، مجاهد أبی الحجاج[۲۵].[۲۶]
مذهب راوی
جبیر بن مطعم با اینکه از راویان حدیثهای ثقلین[۲۷]، غدیر[۲۸] و تقدم اسلام امیرمؤمنان(ع) بر دیگران بود[۲۹]، پس از پیامبر(ص) مکتب خلفاء را برگزید و از جریان امامت و ولایت جدا شده، پس از راویان شیعه به شمار نمیآید؛ برخی قرائن این مدعا:
- خواندن نماز بر جنازه عثمان بن عفان[۳۰].
- محتوای بعضی روایات؛ برای نمونه:
- قال ابن عباس: المتعة حلال؛ فقال له جبير بن مطعم: كان عمر ينهي عنها، فقال: يا عدو نفسه، من هاهنا ضللتم، أحدثكم عن رسول الله(ص)، و تحدثني عن عمر[۳۱].
- أخبرنا الشافعي قال: أخبرنا إبراهيم بن سعد، عن أبيه، عن محمد بن جبير بن مطعم، عن أبيه أن امرأة أتت رسول الله(ص) فسألته عن شيء فأمرها أن ترجع فقالت: يا رسول الله! إن رجعت لم أجدك؟ كأنها تعني الموت قال: فأتي أبابكر[۳۲].[۳۳]
جایگاه حدیثی راوی
در رجال کشی دو روایت در ستایش جبیر بن مطعم نقل شده:
- «مُحَمَّدُ بْنُ قُولَوَيْهِ، قَالَ حَدَّثَنِي سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي خَلَفٍ، قَالَ حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الرَّازِيُّ، قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَسْبَاطٍ، عَنْ أَبِيهِ أَسْبَاطِ بْنِ سَالِمٍ، قَالَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ(ع) إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَيْنَ حَوَارِيُّ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ رَسُولِ اللَّهِ الَّذِينَ لَمْ يَنْقُضُوا الْعَهْدَ وَ مَضَوْا عَلَيْهِ فَيَقُومُ سَلْمَانُ وَ الْمِقْدَادُ وَ أَبُو ذَرٍّ. ثُمَّ يُنَادِي مُنَادٍ أَيْنَ حَوَارِيُّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع)... قَالَ ثُمَّ يُنَادِي أَيْنَ حَوَارِيُّ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) فَيَقُومُ جُبَيْرُ بْنُ مُطْعِمٍ وَ يَحْيَى ابْنُ أُمِّ الطُّوَيْلِ وَ أَبُو خَالِدٍ الْكَابُلِيُّ وَ سَعِيدُ بْنُ الْمُسَيَّبِ»[۳۴].
- «مُحَمَّدُ بْنُ نُصَيْرٍ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ عِيسَى، عَنْ صَفْوَانَ، عَمَّنْ سَمِعَهُ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ ارْتَدَّ النَّاسُ بَعْدَ قَتْلِ الْحُسَيْنِ(ع) إِلَّا ثَلَاثَةً أَبُو خَالِدٍ الْكَابُلِيُّ وَ يَحْيَى ابْنُ أُمِّ الطَّوِيلِ وَ جُبَيْرُ بْنُ مُطْعِمٍ، ثُمَّ إِنَّ النَّاسَ لَحِقُوا وَ كَثُرُوا»[۳۵].
علامه حلی به استناد روایت کشی نام راوی را در بخش یکم کتاب خلاصة الأقوال که به راویان ثقه و کسانی اختصاص دارد که به روایات آنها عمل کرده، عنوان کرده و نوشته است: جبير بن مطعم، روي الكشي عن محمد بن قولويه قال: حدثني سعد بن عبدالله بن أبي خلف قال: حدثني علي بن سليمان بن داوود الرازي قال: حدثني علي بن أسباط، عن أبيه أسباط بن سالم، عن أبي الحسن الكاظم(ع): أنه كان من حواري علي بن الحسين(ع)[۳۶].
ابن داوود نیز نام راوی را در بخش یکم کتاب ذکر کرده[۳۷] و صاحب وسائل او را از راویان ممدوح به شمار آورده است[۳۸].
نمازی با استناد به دو روایت کشی او را از حواریان امام سجاد(ع) و از سه نفری دانسته است که پس از شهادت امام حسین(ع) مرتد نشدهاند[۳۹]؛ ولی علامه مامقانی او را مجهول الحال معرفی کرده[۴۰] و علامه شوشتری وی را عثمانی دانسته و تضعیف کرده است[۴۱].
آیت الله خویی دو روایت کشی را از جهت سند و متن غیر قابل اعتماد دانسته و احتمال داده است که در نام راوی تحریف واقع شده و مراد محمد بن جبیر بن مطعم است[۴۲].[۴۳]
نقد و بررسی
بر پایه تحقیق، قرینه و شاهدی بر وثاقت جبیر بن مطعم وجود ندارد، بلکه با توجه به انحراف فکری وی، تضعیف وی تقویت میشود و دو روایت کشی هم هیچ با این راوی ربطی ندارند که در ادامه به بررسی آن میپردازیم.
دو روایت کشی که پیشتر نقل شدند، از دیدگاه محققان، سند و متن هر دو مشکل دارند و قابل استناد نیست. در سند روایت یکم، علی بن سلیمان بن داوود الرازی واقع شده که از راویان مجهول شمرده شده و سبب ضعف سند میگردد.
شهید ثانی: علي بن سليمان المذكور مجهول، فلا يعول علي الخبر[۴۴]؛ علي بن سليمان و أسباط بن سالم، و هما مجهولا العدالة[۴۵].
آیتالله خویی نیز روایت یکم را به جهت علی بن سلیمان ضعیف دانسته[۴۶]؛ لکن به قرینه راوی و مروی عنه میتوان حسن حال راوی را استظهار کرد؛ زیرا سعد بن عبدالله و محمد بن حسن صفار از وی روایت کردند و ایشان از ابن أبی عمیر و حسن بن محبوب[۴۷].
سند دوم نیز به جهت ارسال ضعیف شمرده، چنانکه آیتالله خویی به آن تصریح کرده[۴۸]؛ ولی چون صفوان از اصحاب اجماع و از مشایخ الثقات است، ارسال (عن صفوان، عمن حدثه) به سند ضرری نمیرساند و آن را بیاعتبار نمیکند.
براینپایه، اشکال مهم در متن روایت و آن، این است که جبیر بن مطعم در سال ۵۸ هجری قمری وفات کرده و امام سجاد(ع) را ادراک نکرده است تا از حواریان وی شمرده شود. (روایت یکم)
حادثه عاشورا هم در سال ۶۱ هجری قمری رخ داده و ایشان قبل از شهادت امام حسین(ع) وفات کرده، پس چگونه میتواند از کسانی شمرده شود که پس از شهادت آن حضرت مرتد نشدهاند. (روایت دوم)
برای حل مشکل، بعضی احتمال دادهاند که تحریف در نام راوی رخ داده و مراد محمد بن جبیر بن مطعم است که امام سجاد(ع) را ادراک کرده است؛ مؤیدش این است که کشی در ترجمه سعید بن مسیب به نقل از فضل بن شاذان نوشته است: لم يكن في زمن علي بن الحسين(ع) في أول أمره إلا خمسة أنفس: سعيد بن جبير، سعيد بن المسيب، محمد بن جبير بن مطعم،...[۴۹].
علامه شوشتری پس از معرفی محمد بن جبیر بن مطعم در عبارت کشی، آن را محرف حکیم بن جبیر بن مطعم دانسته که از اصحاب امام سجاد(ع) شمرده شده[۵۰] و در پایان نوشته است: فيكون على استظهارنا أخبار الكشي - الثلاثة[۵۱] - فی تلک العناوین راجعة إلی هذا؛ و تحریفات الکشی أکثر من ذلک و أکبر[۵۲].
براساس آنچه گذشت، در مورد دو روایت کشی سه نظریه هست:
- صحت عنوان جبیر بن مطعم و عدم وقوع تحریف در نام راوی و حکم به وثاقت وی؛ زیرا از حواریان امام سجاد(ع) شمرده شده است. (علامه حلی؛ ابن داود؛ شیخ حر عاملی؛ نمازی)
- وقوع تحریف در نام راوی و صحت عنوان محمد بن جبیر بن مطعم به جای جبیر بن مطعم به قرینه روایت کشی در ترجمه سعید بن المسیب. (آیت الله خویی)
- وقوع تحریف در نام راوی و صحت عنوان حکیم بن جبیر بن مطعم به جای جبیر بن مطعم به قرینه اینکه شیخ طوسی وی را از اصحاب امام سجاد(ع) به شمار آورده است. (علامه شوشتری).[۵۳]
دیدگاه صحیح
هیچکدام از نظریههای یاد شده مورد تأیید نیست و صحیح آن است که در عنوان راوی در سند دو روایت کشی تحریف رخ داده و عنوان صحیح حکیم بن جبیر است؛ ولی مقصود از آن حکیم بن جبیر الأسدی است؛ نه حکیم بن جبیر بن مطعم که در عبارت علامه شوشتری گذشت، بنابراین نه عنوان جبیر بن مطعم درست است؛ نه عنوان محمد بن جبیر بن مطعم؛ نه عنوان حکیم بن جبیر بن مطعم.
قرائن و شواهد متعددی این دیدگاه را تقویت میکنند:
- جبیر بن مطعم پیش از حادثه عاشورا و در سال ۵۸ هجری قمری وفات کرده است و نمیتواند از حواریان امام سجاد(ع) شمرده شود؛ یا در زمره سه نفری قرار بگیرد که پس از شهادت امام حسین(ع) مرتد نگشتند.
- جبیر بن مطعم فرزندی به نام حکیم نداشته است. شرح حال جبیر بن مطعم در رجال سنی به تفصیل آمده و از دو فرزند وی به نام محمد و نافع که از راویان حدیث بودهاند، یاد شده؛ ولی از حکیم بن جبیر بن مطعم یاد نکردند و در اسناد روایات همچنین نامی یافت نشده است.
- حکیم بن جبیر به گونه مطلق در شماری از اسناد روایات قرار گرفته و روایت کرده؛ لکن همان روایت در منبع دیگری با وصف الأسدی آمده است[۵۴] و این بزرگترین دلیل است که حکیم بن جبیر نمیتواند حکیم بن جبیر بن مطعم بوده باشد[۵۵].
- واکنش بسیار تند رجالیان سنی در برابر حکیم بن جبیر الأسدی و تضعیف وی به اتهام غلو و رافضی بودن و تأیید و توثیق محمد بن جبیر بن مطعم[۵۶].
- سه نفری که به نقل کشی پس از شهادت امام حسین(ع) مرتد نشده بودند، أبو خالد الکابلی، یحیی بن أم الطول و جبیر بن مطعم بودهاند.
ابو خالد کابلی و یحیی بن أم الطویل از کسانی بودند که از اعتقادی بسیار راسخ و قوی در موضوع امامت و ولایت برخوردار بودند[۵۷]. بر این اساس، نفر سوم هم باید همطراز آنها از جهت عقیده باشد، درحالیکه جبیر بن مطعم عثمانی بود (چنانکه گذشت) و حکیم بن جبیر بن مطعم هم وجود خارجی نداشت (چنانکه گذشت) و محمد بن جبیر بن مطعم هم در شیعه بودنش تردیدی جدی است، بلکه از ظاهر رجالیان سنی برداشت میشود که از راویان سنی است[۵۸]، بنابراین چگونه میتوان وی را از حواریان امام سجاد(ع) به شمار آورد!
یادآوری دو نکته:
- برقی، حکیم بن جبیر المطعمی را از اصحاب امام سجاد(ع) شمرده است، درحالیکه مطعمی وصف یحیی بن أم الطویل است، چنانکه شیخ طوسی او را با همین عنوان از اصحاب امام سجاد(ع) شمرده است[۵۹]؛ ولی در رجال برقی به اشتباه وصف حکیم بن جبیر قرار داده شده [۶۰] و شاید همین منشأ اشتباه بعضی شده و پنداشتهاند که مقصود از حکیم بن جبیر المطعمی، حکیم بن جبیر بن مطعم باشد. شگفتا که علامه شوشتری، المطعمی را وصف حکیم بن جبیر دانسته؛ نه یحیی بن أم الطویل و از اینکه در رجال شیخ طوسی با عنوان یحیی بن أم الطویل المطعمی آمده، از اشتباهات شیخ طوسی است[۶۱]. درحالیکه افزون بر رجال شیخ طوسی در اختصاص شیخ مفید و مناقب ابن شهرآشوب نیز المطعمی وصف یحیی بن أم الطویل ذکر شده است[۶۲].
- آیتالله خویی ذیل عنوان حکیم بن جبیر بن مطعم به روایت الکافی اشاره کرده، درحالیکه در سند این روایت، حکیم بن جبیر به صورت مطلق آمده است[۶۳] و مراد حکیم بن جبیر الأسدی است؛ نه حکیم بن جبیر بن مطعم چون همین روایت در تهذیب الأحکام، کامل الزیارات و المزار شیخ مفید نقل شده و در سندش حکیم بن جبیر الأسدی ثبت شده است[۶۴].[۶۵]
ترجمه حکیم بن جبیر الأسدی[۶۶]
بسی تأسف که در کتب رجالی شیعه، از این راوی نامی برده نشده است، درحالیکه از راویان حدیثهای مؤاخاة[۶۷]، رایه[۶۸]، منزلت[۶۹] و... است؛ ولی در کتب رجالی اهل سنت عنوان گردیده و به جهت نقل روایات یاد شده، با تعبیرات کذاب، رافضی، غال فی التشیع و مضطرب الحدیث تضعیف شده است.
مزی:و قال أحمد بن سنان القطان: قلت لعبد الرحمان بن مهدي لم تركت حديث حكيم بن جبير؟ فقال: حدثني يحيي القطان، قال: سألت شعبة عن حديث حكيم بن جبير، فقال: أخاف النار و قال معاذ بن معاذ: قلت لشعبة: حدثني بحديث حكيم بن جبير. فقال: أخاف النار و قال يعقوب بن شيبة: ضعيف الحديث و قال إبراهيم بن يعقوب السعدي: كذاب و قال عبدالرحمان بن أبي حاتم: سألت أبا زرعة عنه فقال: في رأيه شيء... و سألت أبي عنه، فقال: و هو ضعيف الحديث، منكر الحديث، له رأي غير محمود، نسأل الله السلامة. قلت: هو أحب إليك أو ثوير؟ قال: ما فيهما إلا ضعيف غال في التشيع، و هما متقاربان. و قال البخاري: كان شعبة يتكلم فيه و قال النسائي: ليس بالقوي و قال الدارقطني: متروك[۷۰].
عقیلی:إن يحيى بن سعيد لا يحدث عن حكيم بن جبير و سمعت عبدالرحمن يقول ما أدري كيف أحدث عنه... و ما سمعت عبدالرحمن يحدث عنه شيئا قط... زعم معاذ أنه سأل شعبه عن حديث حكيم بن جبير فقال: إني أخاف الله إن حدثت عنه حدثنا محمد بن عثمان قال: سألت يحيي بن معين، عن حكيم بن جبير قال: كان ضعيفا. حدثنا عبدالله بن أحمد قال: سألت أبي، عن حكيم بن جبير فقال: ضعيف. الحديث مضطرب و هو رافضي[۷۱]، عبدالله بن حكيم بن جبير الأسدي هو و أبوه من الغلاة في الرفض و هما ضعيفان في الحديث[۷۲].
تعابیر رافضی، کذاب، "غال في التشيع، "رمى بالتشيع بر اثر روایاتی است که حکیم بن جبیر درباره اهل البیت(ع) به ویژه امام علی(ع) نقل کرده است.[۷۳]
چند نمونه از روایات حکیم بن جبیر الأسدی
- «... عَنْ حَكِيمِ بْنِ جُبَيْرٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ قَالَ سَمِعْتُ عَلْقَمَةَ يَقُولُ سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ(ع) يَقُولُ أُمِرْتُ بِقِتَالِ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ»[۷۴].
- «... عَنْ حَكِيمِ بْنِ جُبَيْرٍ عَنْ مُجَاهِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ شَدَّادِ بْنِ الْهَادِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: كَانَتْ لِعَلِيٍّ(ع) ثَمَانِيَ عَشْرَةَ مَنْقَبَةً لَوْ لَمْ يَكُنْ لَهُ إِلَّا وَاحِدَةٌ لَنَجَا وَ لَقَدْ كَانَتْ لَهُ ثَمَانِيَ عَشْرَةَ مَنْقَبَةً لَمْ تَكُنْ لِأَحَدٍ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ»[۷۵].
- «... عَنْ حَكِيمِ بْنِ جُبَيْرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ﴾[۷۶]قَالَ الْأَذَانُ عَلِيٌّ(ع)»[۷۷].
- «عَنْ حَكِيمِ بْنِ جُبَيْرٍ عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ عَامِرِ بْنِ وَاثِلَةَ عَنْ زَيْدِ بْنِ ثَابِتٍ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) يَقُولُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ قَائِدُ الْبَرَرَةِ وَ قَاتِلُ الْفَجَرَةِ مَنْصُورٌ مَنْ نَصَرَهُ مَخْذُولٌ مَنْ خَذَلَهُ الشَّاكُّ فِي عَلِيٍّ هُوَ الشَّاكُّ فِي الْإِسْلَامِ وَ خَيْرُ مَنْ أُخَلِّفُ بَعْدِي وَ خَيْرُ أَصْحَابِي عَلِيٌّ لَحْمُهُ لَحْمِي وَ دَمُهُ دَمِي وَ أَبُو سِبْطَيَّ وَ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ تَخْرُجُ الْأَئِمَّةُ التِّسْعَةُ وَ مِنْهُمْ مَهْدِيُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ»[۷۸].
- «عَنْ حَكِيمِ بْنِ جُبَيْرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ زَيْدِ بْنِ جُذْعَانَ عَنْ سَعِيدِ بْنِ الْمُسَيَّبِ عَنْ سَعْدِ بْنِ مَالِكٍ أَنَّ النَّبِيَّ(ص) قَالَ: يَا عَلِيُّ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي تَقْضِي دَيْنِي وَ تُنْجِزُ عِدَاتِي وَ تُقَاتِلُ بَعْدِي عَلَى التَّأْوِيلِ كَمَا قَاتَلْتُ عَلَى التَّنْزِيلِ يَا عَلِيُّ حُبُّكَ إِيمَانٌ وَ بُغْضُكَ نِفَاقٌ وَ لَقَدْ نَبَّأَنِيَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ أَنَّهُ يُخْرِجُ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ تِسْعَةً مِنَ الْأَئِمَّةِ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ وَ مِنْهُمْ مَهْدِيُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ الَّذِي يَقُومُ بِالدِّينِ فِي آخِرِ الزَّمَانِ كَمَا قُمْتُ فِي أَوَّلِهِ»[۷۹].
- «... عَنْ حَكِيمِ بْنِ جُبَيْرٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ النَّخَعِيِّ عَنْ عَلْقَمَةَ بْنِ قَيْسٍ قَالَ: خَطَبَنَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) عَلَى مِنْبَرِ الْكُوفَةِ خُطْبَتَهُ اللُّؤْلُؤَةَ فَقَالَ فِيمَا قَالَ فِي آخِرِهَا أَلَا وَ إِنِّي ظَاعِنٌ عَنْ قَرِيبٍ وَ مُنْطَلِقٌ إِلَى الْمَغِيبِ فَارْتَقِبُوا الْفِتْنَةَ الْأُمَوِيَّةَ وَ الْمَمْلِكَةَ الْكِسْرَوِيَّةَ وَ إِمَاتَةَ مَا أَحْيَاهُ اللَّهُ وَ إِحْيَاءَ مَا أَمَاتَهُ اللَّهُ وَ اتَّخِذُوا صَوَامِعَكُمْ فِي بُيُوتِكُمْ وَ عَضُّوا عَلَى مِثْلِ جَمْرِ الْغَضَا وَ ﴿اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا﴾[۸۰] فَذِكْرُهُ أَكْبَرُ لَوْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»[۸۱].
- عَنْ حَكِيمِ بْنِ جُبَيْرٍ : عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ : صَعِدَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبِ الْمِنْبَرَ فَخَطَبَ فَقَالَ : أَيُّهَا النَّاسُ لَأَقُولَنَّ مَقَالَةِ مَا قَالَهَا أَحَدُ قَبْلِي وَ لَا يَقُولُهَا [ أَحَدُ ] بَعْدِي إِلَّا كَاذِبُ أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَ أَخُو نَبِيِّهِ... [۸۲].
- ... عَنْ حَكِيمِ بْنِ جُبَيْرٍ عَنْ جُمَيْعِ بْنِ عُمَيْرٍ : [ عَنِ ابْنِ عُمَرَ ] قَالَ : آخا رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بَيْنَ أَصْحَابِهِ فَخَرَجَ عَلِيُّ تَذْرِفُ عَيْنَاهُ وَ يَقُولُ : يَا رَسُولَ اللَّهِ آخَيْتَ بَيْنَ أَصْحَابِكَ وَ لَمْ تواخ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَحَدُ ؟ فَقَالَ [ لَهُ ] النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : أَنْتَ أَخِي فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ[۸۳].
- «عَنْ حَكِيمِ بْنِ جُبَيْرٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ) فِي قَوْلِ اللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ): ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ﴾[۸۴] قَالَ: نَزَلَتْ فِي عَلِيٍّ(ع) حِينَ بَاتَ عَلَى فِرَاشِ رَسُولِ اللَّهِ(ص)»[۸۵].
- ... عبدالله بن حكيم بن جبير الأسدي، عن حكيم بن جبير، عن سعيد بن جبير، عن بن عباس قال: بعث رسول الله(ص) أبابكر إلي خيبر فرجع أبوبكر و انهزم الناس ثم بعث من الغد عمر فرجع و قد جرح في رجله و انهزم الناس فهو يجبن الناس و يجبونه فقال رسول الله(ص): لأدفعن الراية رجلا يحب الله و رسوله و يحبه الله و رسوله ليس بفرار و لا يرجع حتي يفتح الله عليه و أصبحنا من الغد متشوقين نري وجوهنا رجاء أن يدعي رجل منا قال: فدعي رسول الله(ص) عليا فتفل في عينه ثم دفع الراية إليه ففتح الله عليه[۸۶].[۸۷]
جستارهای وابسته
- نافع بن جبیر (فرزند)
- محمد بن جبیر (فرزند)
- حکیم بن جبیر (فرزند)
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: أ. منابع شیعی: رجال الکشی (إختیار معرفة الرجال)، ص۱۰، (ح ۲۰)، ص۱۱۵، (ش ۱۸۴) و ص۱۲۳، (ح ۱۹۴)؛ رجال الطوسی، ص۳۳، ش۱۵۳؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۳۶، ش۳؛ الرجال (ابن داود)، ص۸۱ ش۲۹۰؛ الإکمال فی أسماء الرجال، ص۳۶، ش۶۶؛ منهج المقال، ج۳، ش۱۷۶ و ۹۹۳؛ نقد الرجال، ج۱، ص۳۳۱، ش۹۱۶؛ مجمع الرجال، ج۲، ص۱۸ و ۲۴۹؛ ج۶، ص۲۵۲؛ جامع الرواه، ج۱، ص۱۴۷، ش۱۱۵۷؛ الرجال (حر عاملی)، ص۷۵، ش۲۶۳؛ الوجیزة فی الرجال، ص۴۳، ش۳۴۱؛ شعب المقال، ص۲۴۹، ش۸۵؛ منتهی المقال، ج۲، ص۲۲۳، ش۵۲۲؛ أعیان الشیعه، ج۴، ص۶۷؛ تنقیح المقال، ج۱۴، ص۲۵۷، ش۳۶۷۰؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۵۷۰، ش۱۳۷۴؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۱۱۹، ش۲۴۴۷؛ أضبط المقال، ص۴۹. ب. منابع سنی: الطبقات الکبری، ص۷۸-۷۹؛ المعارف (ابن قتیبة الدینوری)، ص۲۸۵؛ طبقات خلیفه، ص۳۸؛ التاریخ الکبیر، ج۲، ص۲۲۳، ش۲۲۷۴؛ الجرح و التعدیل، ج۲، ص۵۱۲، ش۲۱۱۳؛ الثقات (ابن حبان)، ج۳، ص۵۰؛ مشاهیر علماء الأمصار، ص٣٢، ش۳۵؛ التعدیل و التجریح، ج۱، ص۴۶۴، ش۲۰۱؛ تهذیب الکمال، ج۴، ص۵۰۶، ش۹۰۴؛ الوافی بالوفیات، ج۱۱، ص۴۴؛ أسد الغابه، ج۱، ص۲۷۱؛ الکاشف، ج۱، ص۲۸۹، ش۷۶۰؛ سیر أعلام النبلاء، ج۳، ص۹۵، ش۱۸؛ الإصابه، ج۱، ص۵۷۰، ش۱۰۹۳؛ تقریب التهذیب، ج۱، ص۱۵۷، ش۹۰۵؛ تهذیب التهذیب، ج۲، ص۵۶، ش۱۰۲؛ الأعلام، ج۲، ص۱۱۲.
- ↑ صحیح البخاری، ج۴، ص۱۶۲: حدثنا إبراهیم بن المنذر قال: حدثنی معن، عن مالک، عن ابن شهاب، عن محمد بن جبیر بن مطعم، عن أبیه قال: قال رسول الله(ص): لی خمسة أسماء....
- ↑ تفسیر کنز الدقائق، ج۱۳، ص۲۲۹ به گزارش از مجمع البیان، ج۹، ص۴۶۳.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 378-379.
- ↑ بضم الجیم و فتح الموحدة علی صیغة التصغیر، و ضم المیم و فتح العین علی اسم المفعول من الإطعام. (رجال الکشی (إختیار معرفة الرجال)، (تعلیقه میرداماد)، ج۱، ص۴۳).
- ↑ جبیر بن مطعم قبل از اسلام آوردن از کسانی بود که در دار الندوة گرد آمدند، تا پیامبر(ص) را به شهادت برسانند. (شرح الأخبار، ج۱، ص۲۵۶) وقتی مطمئن شد که مشرکان مکه آن حضرت را خواهند کشت، از شهر بیرون رفت، تا شاهد چنین حادثهای نباشد. (الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۱۳۰، ش۲۱۶) وی از ﴿مُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ﴾ بود (شرح الأخبار، ج۲، ص۱۶۲ و ۱۶۳) که با گرفتن ۱۰۰ شتر همکاری با مسلمانان و عدم تعرض به آنان را پذیرفته بود. (إعلام الوری (ط. القدیمة)، ص۱۱۸؛ سیر أعلام النبلاء، ج۳، ص۹۶، ش۱۸) وحشی بن حرب غلام جبیر بن مطعم بود که شرط آزادی وی را کشتن حمزه سیدالشهداء قرار داده بود. «وَ قَالَ وَحْشِيٌّ قَالَ لِي جُبَيْرُ بْنُ مُطْعِمٍ إِنَّ عَلِيّاً قَتَلَ عَمِّي يَوْمَ بَدْرٍ فَإِنْ قَتَلْتَ مُحَمَّداً أَوْ حَمْزَةَ أَوْ عَلِيّاً فَأَنْتَ حُرٌّ». (مناقب آل أبی طالب (ابن شهر آشوب)، ج۱، ص۱۹۲؛ الغدیر، ج۷، ص۲۱۲).
- ↑ الأعلام، ج۲، ص۱۱۲: له ۶۰ حدیثا.
- ↑ تقریب التهذیب، ج۱، ص۱۵۷، ش۹۰۵: عارف بالأنساب؛ الأعلام، ج۲، ص۱۱۲: عده الجاحظ من کبار النسابین.
- ↑ التاریخ الکبیر، ج۲، ص۲۲۳، ش۲۲۷۴: والد محمد و نافع؛ الجرح و التعدیل، ج۲، ص۵۱۲، ش۲۱۱۳: روی عنه ابناه محمد و نافع.
- ↑ رجال الطوسی، ص۱۱۲، ش۱۱۰۵: حکیم بن جبیر بن مطعم بن عدی بن عبدمناف القرشی المدنی.
- ↑ رجال الطوسی، ص۳۳، ش۱۵۳: جبیر بن مطعم بن عدی بن نوفل بن عبد مناف، یکنی أبا محمد.
- ↑ در بحث جایگاه حدیثی راوی این دو روایت بررسی میشوند.
- ↑ تهذیب الکمال، ج۴، ص۵۰۶، ش۹۰۴.
- ↑ سیر أعلام النبلاء، ج۳، ص۹۵، ش۱۸.
- ↑ الإصابه، ج۱، ص۵۷۰-۵۷۱، ش۱۰۹۳.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 379-381.
- ↑ الإصابه، ج۱، ص۵۷۰، ش۱۰۹۳: مات فی خلافة معاویة.
- ↑ المعارف (ابن قتیبة الدینوری)، ص۲۸۵: مات سنة تسع و خمسین؛ الوافی بالوفیات، ج۱۱، ص۴۵: مات سنة أربع و خمسین و قیل سبع و قیل تسع.
- ↑ رجال الطوسی، ص۳۳، ش۱۵۳: مات سنة ثمان و خمسین.
- ↑ الخلاف (الطوسی)، ج۴، ص۲۱۳.
- ↑ تاریخ مدینة دمشق، ج۳۹، ص۳۶۷-۳۶۸.
- ↑ شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج۱۰، ص۶.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 381-383.
- ↑ مناقب آل أبی طالب(ع)، ج۱، ص۸۹؛ مسند احمد، ج۱، ص۱۹۰.
- ↑ مسند احمد، ج۱، ص۱۹۰؛ ج۴، ص۸۰ و ۸۱؛ المحلی، ج۱۱، ص۱۲۳؛ کتاب الأم، ج۴، ص۱۵۴؛ تلخیص الحبیر، ج۳، ص۱۲۷؛ السنه (ابن أبی عاصم)، ص۶۲۴، ح۱۵۲۸؛ المعجم الکبیر، ج۲، ص۱۴۳.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 383.
- ↑ خلاصة عبقات الأنوار، ج۱، ص۲۴۱: و عن جبير بن مطعم قال: قال رسول الله(ص): ألست بوليكم؟ قالوا: بلي يا رسول الله! قال: إني أوشك أن أدعي فأجيب، و إني تارك فيكم التقلين كتاب الله ربي و عترتي أهل بيتي، فانظروا كيف تخلفوني فيهما.
- ↑ الغدیر، ج۱، ص۲۲، ش۲۴: جبیر بن مطعم بن عدی... عده القاضی بهلول بهجت فی تاریخ آل محمد، ص۶۸ ممن روی حدیث الغدیر.
- ↑ مناقب آل أبی طالب(ع)، ج۲، ص۷؛ متشابه القرآن، ج۲، ص۳۲.
- ↑ المجموع، ج۱، ص۳۴۷ و ۳۴۸: قتل يوم الجمعة لثمان عشرة خلت من ذي الحجة سنة خمس و ثلاثين و صلى عليه جبير بن مطعم؛ نیز ر.ک: الغدیر، ج۹، ص۲۱۳؛ بحار الأنوار، ج۳۱، ص۴۹۵-۴۹۶.
- ↑ شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج۲۰، ص۲۵؛ الدرجات الرفیعه، ص٢٢؛ الایضاح (فضل بن شاذان الأزدی)، ص۵۱۹؛ کتاب الأربعین (محمد طاهر القمی)، ص۳۲۸؛ و....
- ↑ کتاب الأم، ج۱، ص۱۹۰؛ نیز ر.ک: التمهید، ج۲۲، ص۱۲۶. علامه شوشتری این روایت را مجعول و موضوع دانسته و نوشته است: فلو لم یکن جعلا لم لم یحتج به عمر فی السقیفة؟، (قاموس الرجال، ج۲، ص۵۷۲، ش۱۳۷۴).
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 383-384.
- ↑ رجال الکشی (إختیار معرفة الرجال)، ص۹-۱۰، ح٢٠.
- ↑ رجال الکشی (إختیار معرفة الرجال)، ص۱۲۳، ح۱۹۴.
- ↑ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۳۶، ش۳.
- ↑ الرجال (ابن داود)، ص۸۱، ش۲۹۰.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۳۰، ص۳۳۰: جبیر بن مطعم روی الکشی مدحه، و نقله العلامة.
- ↑ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۱۱۹، ش۲۴۴۶: من حواری مولانا السجاد(ع) کما تقدم فی المقدمة، و هو من الثلاثة الذین لم یرتدوا بعد قتل الحسین - صلوات الله علیه-.
- ↑ تنقیح المقال، ج۱۴، ص۲۶۳، ش۳۶۷۰.
- ↑ قاموس الرجال، ج۲، ص۵۷۱-۵۷۲، ش۱۳۷۴: و کیف کان: فهذا هو الذی خالف المهاجرین و الأنصار فی أمر دفن عثمان فإنهم منعوا من دفنه و الصلاة علیه، لاحداثه فی الدین؛ و هذا أحد من حضر خفیة لتجهیزه.
- ↑ رجال الحدیث، ج۴، ص۳۵۶، ش۲۰۷۳.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 384-386.
- ↑ رسائل الشهید الثانی، ج۲، ص۹۳۰، ش۸۷.
- ↑ رسائل الشهید الثانی، ج۲، ص۱۰۴۳، ش۲۸۷.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۳۵۶، ش۲۰۷۳: لضعف الأولی، بعلی بن سلیمان بن داوود الرازی.
- ↑ ثواب الأعمال، ص۵۹: أبی قال: حدثنی سعد بن عبدالله قال: حدثنی علی بن سلیمان ابن داوود الزربی قال: حدثنی الحسن بن محبوب...؛ الإختصاص، ص۶۱: عن محمد بن الحسن الصفار، عن علی بن سلیمان بن داوود الرازی؛ وسائل الشیعه، ج۲۷، ص۱۴۴، ح۳۳۴۳۷: و عن الحسین بن بندار، عن سعد بن عبدالله، عن علی ابن سلیمان بن داود، عن محمد بن أبی عمیر.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۳۵۶، ش٢٠٧٣: و إرسال الثانیة.
- ↑ رجال الکشی (إختیار معرفة الرجال)، ج۱، ص۳۳۲، ش۱۸۴.
- ↑ رجال الطوسی، ص۱۱۲، ش۱۱۰۵.
- ↑ مقصود دو روایت کشی درباره جبیر بن مطعم و روایت دیگری در ترجمه سعید بن مسیب است که از محمد بن جبیر بن مطعم در آن نام برده شده است.
- ↑ قاموس الرجال، ج۳، ص۶۲۹، ش۲۳۸۰.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 386-389.
- ↑ الکافی، ج۶، ص۳۸۹، ح۶: «الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَكِيمِ بْنِ جُبَيْرٍ قَالَ سَمِعْتُ سَيِّدَنَا عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ(ع)يَقُولُ إِنَ مَلَكاً يَهْبِطُ مِنَ السَّمَاءِ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ مَعَهُ ثَلَاثَةُ مَثَاقِيلَ مِسْكاً مِنْ مِسْكِ الْجَنَّةِ فَيَطْرَحُهَا فِي الْفُرَاتِ وَ مَا مِنْ نَهَرٍ فِي شَرْقِ الْأَرْضِ وَ لَا غَرْبِهَا أَعْظَمَ بَرَكَةً مِنْهُ». این روایت در تهذیب الأحکام، ج۶، ص۳۸، ح۷۸؛ کامل الزیارات، ص۴۹، ح۱۲ و المزار (شیخ مفید)، ص۱۵-۱۶، ح۲ نقل شده و در همه آنها عن حکیم بن جبیر الأسدی ثبت شده است.
- ↑ شگفتا آیتالله خویی که حکیم بن جبیر الأسدی را با حکیم بن جبیر بن مطعم متحد دانسته است. (ر.ک: معجم رجال الحدیث، ج۷، ص۱۹۵، ش۳۹۰۰).
- ↑ ر.ک: تهذیب الکمال، ج۲۴، ص۵۷۵: قال العجلی، تابعی ثقة و قال ابن خراش ثقة... و کان ثقة قلیل الحدیث.
- ↑ رجال الکشی (إختیار معرفة الرجال مع تعلیقات میرداماد)، ج۱، ص۳۳۶، ح۱۹۲: «الکشی... عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(ع) يَقُولُ كَانَ أَبُو خَالِدٍ الْكَابُلِيُّ يَخْدُمُ مُحَمَّداً ابْنَ الْحَنَفِيَّةِ دَهْراً وَ مَا كَانَ يَشُكُّ فِي أَنَّهُ إِمَامٌ، حَتَّى أَتَاهُ ذَاتَ يَوْمٍ فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ لِي حُرْمَةً وَ مَوَدَّةً وَ انْقِطَاعاً فَأَسْأَلُكَ بِحُرْمَةِ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ إِلَّا أَخْبَرْتَنِي أَنْتَ الْإِمَامُ الَّذِي فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَهُ عَلَى خَلْقِهِ قَالَ، فَقَالَ يَا أَبَا خَالِدٍ حَلَفْتَنِي بِالْعَظِيمِ، الْإِمَامُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) عَلَيَّ وَ عَلَيْكَ وَ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ، فَأَقْبَلَ أَبُو خَالِدٍ لَمَّا أَنْ سَمِعَ مَا قَالَهُ مُحَمَّدٌ ابْنُ الْحَنَفِيَّةِ جَاءَ إِلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) فَلَمَّا اسْتَأْذَنَ عَلَيْهِ فَأُخْبِرَ أَنَّ أَبَا خَالِدٍ بِالْبَابِ، فَأَذِنَ لَهُ، فَلَمَّا دَخَلَ عَلَيْهِ دَنَا مِنْهُ، قَالَ مَرْحَباً بِكَ يَا كَنْكَرُ مَا كُنْتَ لَنَا بِزَائِرٍ مَا بَدَا لَكَ فِينَا فَخَرَّ أَبُو خَالِدٍ سَاجِداً شَاكِراً لِلَّهِ تَعَالَى مِمَّا سَمِعَ مِنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يُمِتْنِي حَتَّى عَرَفْتُ إِمَامِي، فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ وَ كَيْفَ عَرَفْتَ إِمَامَكَ يَا أَبَا خَالِدٍ قَالَ إِنَّكَ دَعَوْتَنِي بِاسْمِيَ الَّذِي سَمَّتْنِي أُمِّي الَّتِي وَلَدَتْنِي، وَ قَدْ كُنْتُ فِي عَمْيَاءَ مِنْ أَمْرِي وَ لَقَدْ خَدَمْتُ مُحَمَّداً ابْنَ الْحَنَفِيَّةِ عُمُراً مِنْ عُمُرِي وَ لَا أَشُكُّ إِلَّا وَ أَنَّهُ إِمَامٌ، حَتَّى إِذَا كَانَ قَرِيباً سَأَلْتُهُ بِحُرْمَةِ اللَّهِ وَ بِحُرْمَةِ رَسُولِهِ وَ بِحُرْمَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فَأَرْشَدَنِي إِلَيْكَ وَ قَالَ هُوَ الْإِمَامُ عَلَيَّ وَ عَلَيْكَ وَ عَلَى خَلْقِ اللَّهِ كُلِّهِمْ، ثُمَّ أَذِنْتَ لِي فَجِئْتُ فَدَنَوْتُ مِنْكَ سَمَّيْتَنِي بِاسْمِيَ الَّذِي سَمَّتْنِي أُمِّي فَعَلِمْتُ أَنَّكَ الْإِمَامُ الَّذِي فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَهُ عَلَيَّ وَ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ». الإختصاص، ص۶۴: و کان یحیی بن أم الطویل یدخل مسجد رسول الله(ص) و یقول: ﴿كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ﴾؛ إختیار معرفة الرجال (رجال الکشی)، ص۱۲۳، ح۱۹۵: طلبه الحجاج فقال: تلعن أبا تراب و أمر بقطع یدیه و رجلیه و قتله.
- ↑ احمد بن حنبل در مسند خودش در عنوان احادیث جبیر بن مطعم روایات فراوانی را از جبیر بن مطعم نقل کرده که راوی آنها پسرش محمد بوده است.
- ↑ ر.ک: رجال الطوسی، ص۱۲۰، ش۱۲۲۶.
- ↑ رجال البرقی، ص۸: أصحاب علی بن الحسین(ع): أبو خالد الکابلی کنکر و یقال اسمه وردان. یحیی ابن أم طویل. حکیم بن جبیر المطعمی.
- ↑ ر.ک: قاموس الرجال، ج۱۱، ص۳۱.
- ↑ مناقب آل أبی طالب(ع)، ج۴، ص۱۷۶، ترجمه امام سجاد(ع): و کان بابه یحیی بن أم الطویل المطعمی؛ الإختصاص، ص۸: أصحاب علی بن الحسین(ع): أبو خالد الکابلی کنکر و... یحیی بن أم الطویل المطعم.
- ↑ الکافی، ج۶، ص۳۸۹، ح۶: «... عَنْ حَكِيمِ بْنِ جُبَيْرٍ قَالَ سَمِعْتُ سَيِّدَنَا عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ(ع) يَقُولُ إِنَّ مَلَكاً يَهْبِطُ مِنَ السَّمَاءِ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ مَعَهُ ثَلَاثَةُ مَثَاقِيلَ مِسْكاً مِنْ مِسْكِ الْجَنَّةِ فَيَطْرَحُهَا فِي الْفُرَاتِ وَ مَا مِنْ نَهَرٍ فِي شَرْقِ الْأَرْضِ وَ لَا غَرْبِهَا أَعْظَمَ بَرَكَةً مِنْهُ».
- ↑ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۳۸، ح۷۸: عن حکیم بن جبیر الأسدی؛ کامل الزیارات، ص۴۹، ح۱۲: عن حکیم بن جبیر الأسدی؛ کتاب المزار، ص۱۵-۱۶، ح۲: عن حکیم بن جبیر الأسدی.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 389-393.
- ↑ حکیم بن جبیر الأسدی کوفی مولی الحکم بن أبی العاص. (الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۲، ص۲۱۶، ش۴۰۲)؛ مولی الحکم بن أبی العاص الثقفی الکوفی. (تهذیب التهذیب، ج۲، ص۳۸۳، ش۷۷۳).
- ↑ أسد الغابه، ج۴، ص۲۹؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۵۱: ... عن حکیم بن جبیر، عن جمیع بن عمیر، عن ابن عمر قال: حین آخی رسول الله(ص) بین أصحابه جاء علی تدمع عیناه فقال: ما لی لم تؤاخ بینی و بین أحد من إخوانی فقال: أنت أخی فی الدنیا و الآخرة.
- ↑ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۹۷: حدثنی عبدالله بن حکیم بن جبیر، عن أبیه، عن سعید بن جبیر، عن ابن عباس قال: بعث رسول الله(ص) أبابکر إلی خیبر فهزم فرجع فبعث عمر فهزم فرجع یجبن أصحابه و یجبنه أصحابه فقال رسول الله(ص): لأدفعن الرایة إلی رجل یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله یفتح الله علیه فدعا علیا فقیل له: إنه أرمد قال: ادعوه فدعوه فجاءه فدفع إلیه الرایة ففتح الله علیه.
- ↑ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۱۵۳: {{عربی|عن حکیم بن جبیر قال: قلت لعلی بن الحسین إن ناسا عندنا بالعراق یزعمون أن أبابکر و عمر خیر من علی قال: فقال لی علی بن الحسین: فکیف أصنع بحدیث حدثنیه سعید بن المسیب، عن سعد بن أبی وقاص قال: قال رسول الله(ص) لعلی: أنت منی بمنزلة هارون من موسی غیر أنه لا نبی بعدی. نیز در ج۳۰، ص۳۵۹ در ادامه حدیث آمده که امام سجاد(ع) فرمود: هل کان فی بنی إسرائیل بعد موسی أفضل من هارون صلی الله علیهما و سلم قلت: لا فضرب علی کتفی ثم قال لی علی بن حسین: فأین ذهب بک. ابن عساکر پس از نقل حدیث نوشته است: قد صح حدیث سعید عن سعد من طرق لکن تأویل علی بن الحسین فیه نظر فإنه إنما شبهه بهارون حین استخلفه علی قومه حین خرج إلی تبوک کما استخلف موسی هارون حین ذهب إلی مناجاة ربه فقیل فی علی کرهه و مله فقال له ذلک تطییبا لقلبه فأما التفضیل فیتلقی من أحادیث أخر و فی إسناد حدیث علی بن حسین غیر واحد من السبعة فلا یحتج به و أبو مریم من الغلاة فی التشیع.
- ↑ تهذیب الکمال، ج۷، ص۱۶۷-۱۶۸.
- ↑ ضعفاء العقيلي، ج۱، ص۳۱۶، ش۳۸۹.
- ↑ ضعفاء العقیلی، ج۲، ص۲۴۳، ش۷۹۶.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 393-395.
- ↑ الخصال، ج۱، ص۱۴۵، ح۱۷۱.
- ↑ الخصال، ج۲، ص۵۰۹، ح۱.
- ↑ و (این) اعلامی از سوی خداوند و پیامبر او در روز حجّ اکبر به مردم است سوره توبه، آیه ۳.
- ↑ معانی الأخبار، ص۲۹۷-۲۹۸، ح۱.
- ↑ کفایة الأثر، ص۹۷.
- ↑ کفایة الأثر، ص۱۳۴-۱۳۵.
- ↑ ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید سوره احزاب، آیه ۴۱.
- ↑ کفایة الأثر، ص۲۱۳-۲۱۴.
- ↑ مناقب الإمام أمیرالمؤمنین (محمد بن سلیمان الکوفی)، ج۱، ص۳۲۷، ح۲۵۰.
- ↑ مناقب الإمام أمیرالمؤمنین (محمد بن سلیمان الکوفی)، ج۱، ص۳۴۳، ح۲۶۹.
- ↑ و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان میگذرد و خداوند به بندگان مهربان است سوره بقره، آیه ۲۰۷.
- ↑ الأمالی (طوسی)، ص۴۴۶، ح۹۹۶.
- ↑ ضعفاء العقیلی، ج۲، ص۲۴۳، ش۷۹۶.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۵، ص 395-398.