وصیت‌های امام حسن مجتبی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = امام حسن مجتبی | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} ==آخرین سفارشات‌== ===سفارش به جنادة=== صحابی جلیل القدر جنادة بن ابو امیه برای عیادت امام حسن{{ع}} نزد حضرت شرف حضور یافت و متوجه امام شد و عرضه...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
خط ۴۳: خط ۴۳:
مرا در کنار جدم [[رسول خدا]]{{صل}} به خاک بسپار، که از هرکس دیگر به رسول خدا نزدیکتر و برای [[دفن]] در خانه‌اش به وی سزاوارترم، اگر [[دشمنان]] از این کار جلوگیری کردند، تو را به [[خدا]] و به مقامی که در نزد او داری و به [[خویشاوندی]] نزدیکت به رسول خدا{{صل}} [[سوگند]] می‌دهم [[اجازه]] ندهی قطره خونی در این راه ریخته شود، تا خود به دیدار [[پیامبر]] بروی و از آنان [[شکایت]] کنی و او را از آن‌چه [[مردم]] با ما انجام دادند، [[آگاه]] سازی.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ج۴، ص ۲۵۴.</ref>
مرا در کنار جدم [[رسول خدا]]{{صل}} به خاک بسپار، که از هرکس دیگر به رسول خدا نزدیکتر و برای [[دفن]] در خانه‌اش به وی سزاوارترم، اگر [[دشمنان]] از این کار جلوگیری کردند، تو را به [[خدا]] و به مقامی که در نزد او داری و به [[خویشاوندی]] نزدیکت به رسول خدا{{صل}} [[سوگند]] می‌دهم [[اجازه]] ندهی قطره خونی در این راه ریخته شود، تا خود به دیدار [[پیامبر]] بروی و از آنان [[شکایت]] کنی و او را از آن‌چه [[مردم]] با ما انجام دادند، [[آگاه]] سازی.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ج۴، ص ۲۵۴.</ref>


===[[وصیت امام]]{{ع}} به محمد حنفیه‌===
===[[وصیت امام]]{{ع}} به [[محمد حنفیه‌]]===
[[امام حسن]]{{ع}} به قنبر ([[غلام]] خود) فرمان داد برادرش [[محمد حنفیه]] را به حضورش فراخواند، قنبر به سرعت خود را به وی رساند. محمد با [[مشاهده]] قنبر وحشت‌زده شد و اظهار داشت: خیر باشد.
[[امام حسن]]{{ع}} به قنبر ([[غلام]] خود) فرمان داد برادرش [[محمد حنفیه]] را به حضورش فراخواند، قنبر به سرعت خود را به وی رساند. محمد با [[مشاهده]] قنبر وحشت‌زده شد و اظهار داشت: خیر باشد.
قنبر به آرامی به او گفت: «[[ابو محمد]]! (امام حسن) را دریاب».
قنبر به آرامی به او گفت: «[[ابو محمد]]! (امام حسن) را دریاب».

نسخهٔ ‏۲۳ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۱۵

آخرین سفارشات‌

سفارش به جنادة

صحابی جلیل القدر جنادة بن ابو امیه برای عیادت امام حسن(ع) نزد حضرت شرف حضور یافت و متوجه امام شد و عرضه داشت: فرزند رسول خدا! به من پندی بده: امام حسن(ع) با اینکه از درد و ناراحتی مسمومیت به شدت رنج می‌برد، سخنانی گهربار و گرانبها و ارزشمندتر از گوهر به جناده هدیه کرد و در حقیقت از راز و رمز امامت خویش پرده برداشت و فرمود: «يَا جُنَادَةُ! اسْتَعَدَّ لِسَفَرِكَ، وَ حَصِّلْ زَادَكَ قَبْلَ حُلُولِ أَجَلِكَ، وَ اعْلَمْ أَنَّهُ تَطْلُبُ الدُّنْيَا وَ الْمَوْتُ يَطْلُبُكَ. وَ لَا تَحْمِلْ هَمَّ يَوْمِكَ الَّذِي لَمْ يَأْتِ عَلَى يَوْمِكَ الَّذِي أَنْتَ فِيهِ. وَ اعْلَمْ أَنَّكَ لَا تَكْسِبُ مِنَ الْمَالِ شَيْئاً فَوْقَ قُوتِكَ إِلَّا كُنْتَ فِيهِ خَازِناً لِغَيْرِكَ، وَ اعْلَمْ أَنَّ فِي حَلَالِهَا حِسَابٌ وَ فِي حَرَامِهَا عِقَابٌ، وَ فِي الشُّبُهَاتِ عِتَابٌ. فَأَنْزِلِ الدُّنْيَا بِمَنْزِلَةِ الْمَيْتَةِ، خُذْ مِنْهَا مَا يَكْفِيكَ، فَإِنْ كَانَ ذَلِكَ حَلَالًا كُنْتَ قَدْ زَهِدْتَ فِيهَا، وَ إِنْ كَانَ حَرَاماً لَمْ يَكُنْ فِيهِ وِزْرٌ فَأَخَذْتَ كَمَا أَخَذْتَ مِنَ الْمَيْتَةِ، وَ إِنْ كَانَ الْعِقَابُ فَإِنَّ الْعِقَابَ يَسِيرٌ. وَ اعْمَلْ لِدُنْيَاكَ كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداً، وَ اعْمَلْ لآِخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَداً. وَ إِذَا أَرَدْتَ عِزّاً بِلَا عَشِيرَةٍ وَ هَيْبَةً بِلَا سُلْطَانٍ فَاخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِيَةِ اللَّهِ إِلَى عِزِّ طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ إِذَا نَازَعَتْكَ إِلَى صُحْبَةِ الرِّجَالِ حَاجَةٌ فَاصْحَبْ مَنْ إِذَا صَحِبْتَهُ زَانَكَ، وَ إِذَا أَخَذْتَ مِنْهُ صَانَكَ، وَ إِذَا أَرَدْتَ مِنْهُ مَعُونَةً أَعَانَكَ وَ إِنْ قُلْتَ صَدَّقَ قَوْلَكَ، وَ إِنْ صُلْتَ شَدَّ صَوْلَكَ وَ إِنْ مَدَدْتَ يَدَكَ بِفَضْلٍ مَدَّهَا، وَ إِنْ بَدَتْ مِنْكَ ثُلْمَةٌ سَدَّهَا، وَ إِنْ رَأَى مِنْكَ حَسَنَةً عَدَّهَا، وَ إِنْ سَأَلْتَ أَعْطَاكَ، وَ إِنْ سَكَتَّ عَنْهُ ابْتَدَأَكَ، وَ إِنْ نَزَلَتْ بِكَ إِحْدَى الْمُلِمَّاتِ، وَاسَاكَ مَنْ لَا يَأْتِيكَ مِنْهُ الْبَوَائِقُ وَ لَا تَخْتَلِفُ عَلَيْكَ مِنْهُ الطَّرائِقُ، وَ لَا يَخْذُلُكَ عِنْدَ الْحَقَائِقِ، وَ إِنْ تَنَازَعْتُمَا مُنْقَسِماً آثَرَكَ»[۱]؛

جناده! آماده سفر آخرت باش و قبل از مرگ توشه این راه را مهیا کن و بدان که تو در پی دنیا هستی و مرگ در جستجوی توست. دغدغه فردایی را که هنوز نیامده بر روزی که در آن به سر می‌بری به خود راه مده. و بدان هرچه بیشتر از بهره خود گردآوری، برای دیگران فراهم می‌آوری. و بدان که در حلال دنیا حساب و در حرامش کیفر است. و در گردآوری‌های شبهه ناک آن بازخواست وجود خواهد داشت. دارایی دنیا را به لاشه گندیده مرداری بدان و به اندازه نیازت از آن بهره بگیر، که اگر حلال باشد به میزان ضرورت از آن برداشته‌ای و قناعت کرده‌ای و اگر حرام باشد سنگینی گناهت کمتر خواهد بود.

برای گذراندن دنیایت چنان بکوش که گویی همیشه زنده خواهی ماند و برای آخرتت چنان دقیق باش که گویی فردا خواهی مرد. اگر می‌خواهی بدون کمک بستگانت به عزت برسی و بدون قدرت حکومت یابی، از خواری و ذلت نافرمانی خدا به عزت فرمانبرداری‌اش رو آور. اگر قصد انتخاب همنشینی داری، با کسی دوستی نما که دمسازی وی برایت افتخار باشد و همواره از تو نگاهبانی کند و اگر از او کمک خواستی یاری‌ات دهد، سخنت را تصدیق کند و بر شکوه و جلالت بیفزاید و آن‌چه را بخواهی به تو عطا کند و اگر خاموش بمانی با تو آغاز سخن کند و در گرفتاری‌ها یار و یاورت باشد و رنجی از او به تو نرسد و از راه‌های گوناگون بر تو نتازد و تو را به خواری و ذلت نکشاند و در بهره‌مندی‌ها بر خود مقدم بدارد.

(پس از این سخنان) بیماری حضرت شدت یافت و درد بر او غلبه کرد و ناله امام بلند شد، یکی از عیادت‌کنندگان رو به حضرت کرد و عرضه داشت: ای فرزند رسول خدا! مگر جد بزرگوار شما رسول خدا(ص) و پدر ارجمندتان علی(ع) و مادر گرامی شما فاطمه(س) نیست و خود سالار جوانان اهل بهشت نیستی؟ بنابراین ناله و فغانتان برای چیست؟ حضرت با صدایی آرام به او پاسخ داد: برای دو چیز گریه می‌کنم؛ وحشت از لحظه ورود بر خدای خود و دیگری جدایی از عزیزان[۲].[۳]

وصیت به امام حسین(ع)‌

با افزایش درد ناشی از مسمومیت و وخیم شدن حال امام(ع) آن حضرت برادرش حسین را خواست و بدو وصیت کرد و ودایع امامت را بدو سپرد، متن وصیت امام مجتبی(ع) بدین شرح است: «هَذَا مَا أَوْصَى بِهِ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ إِلَى أَخِيهِ الْحُسَيْنِ، أَوْصَى أَنَّهُ يَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، وَ أَنَّهُ يَعْبُدُهُ حَقَّ عِبَادَتِهِ، لَا شَرِيكَ لَهُ فِي الْمُلْكِ، وَ لَا وَلِيَّ لَهُ مِنْ الذُّلِّ، وَ أَنَّهُ خَلَقَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيراً، وَ أَنَّهُ أَوْلَى مَنْ عُبِدَ وَ أَحَقُّ مَنْ حُمِدَ، مَنْ أَطَاعَهُ رَشَدَ، وَ مَنْ عَصَاهُ غَوَى، وَ مَنْ تَابَ إِلَيْهِ اهْتَدَى. فَإِنِّي أُوصِيكَ يَا حُسَيْنُ بِمَنْ خَلَّفْتُ مِنْ أَهْلِي وَ وُلْدِي وَ أَهْلِ بَيْتِكَ، أَنْ تَصْفَحَ عَنْ مُسِيئِهِمْ، وَ تَقْبَلَ مِنْ مُحْسِنِهِمْ، وَ تَكُونَ لَهُمْ خَلَفاً وَ وَالِداً. وَ أَنْ تَدْفِنَنِي مَعَ جَدِّي رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَإِنِّي أَحَقُّ بِهِ وَ بِبَيْتِهِ، مِمَّنْ أُدْخِلَ بَيْتَهُ بِغَيْرِ إِذْنِهِ وَ لَا كِتَابٍ جَاءَهُمْ مِنْ بَعْدِهِ، قَالَ اللَّهُ (تَعَالَى) فِيمَا أَنْزَلَهُ عَلَى نَبِيِّهِ(ص) فِي كِتَابِهِ: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ[۴] فَوَ اللَّهِ مَا أُذِنَ لَهُمْ فِي الدُّخُولِ عَلَيْهِ فِي حَيَاتِهِ بِغَيْرِ إِذْنِهِ، وَ لَا جَاءَهُمُ الْإِذْنُ فِي ذَلِكَ مِنْ بَعْدِ وَفَاتِهِ، وَ نَحْنُ مَأْذُونٌ لَنَا فِي التَّصَرُّفِ فِيمَا وَرِثْنَاهُ مِنْ بَعْدِهِ، فَإِنْ أَبَوا عَلَيْكَ فَأَنْشُدُكَ اللَّهَ و بِالْقَرَابَةِ الَّتِي قَرَّبَ اللَّهُ مِنْكَ، وَ الرَّحِمِ الْمَاسَّةِ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) أَنْ لَا يُهَراقَ مِنْ أَمْرِي مِحْجَمَةً مِنْ دَمٍ حَتَّى تَلْقَى رَسُولَ اللَّهِ(ص) فَتَخْصَمَهُمْ وَ تَخْبِرَهُ بِمَا كَانَ مِنَ أَمْرِ النَّاسِ إِلَيْنَا»[۵]؛

این وصیت حسن بن علی به برادرش حسین است، که می‌گوید: گواهی می‌دهد معبودی جز خدای یگانه و بی‌همتا نیست و او را آن‌گونه که باید پرستیده و همتایی ندارد و به خاطر ضعف و ذلت از حامی و سرپرستی برخوردار نیست. او همه‌چیز را به توانایی‌اش آفریده و برای همه‌چیز اندازه قرار داده است. خداوند از هرکس به عبادت سزاوارتر و به پرستش شایسته‌تر است. هرکس از او فرمان برد، هدایت یافت و آن‌کس که نافرمانی‌اش کرد به گمراهی دچار گردید و هرکس توبه به پیشگاهش ببرد، به سعادت راه یافته است. حسین! من تو را به مراقبت از بازماندگان سفارش می‌کنم و خاندان و فرزندان خود و شما را، به تو می‌سپارم، اگر از آنها خطایی سرزد، آنها را ببخش و نیکی‌هایشان را بپذیر و برای آنان بازمانده و پدری مهربان باش.

مرا در کنار جدم رسول خدا(ص) به خاک بسپار، که از هرکس دیگر به رسول خدا نزدیکتر و برای دفن در خانه‌اش به وی سزاوارترم، اگر دشمنان از این کار جلوگیری کردند، تو را به خدا و به مقامی که در نزد او داری و به خویشاوندی نزدیکت به رسول خدا(ص) سوگند می‌دهم اجازه ندهی قطره خونی در این راه ریخته شود، تا خود به دیدار پیامبر بروی و از آنان شکایت کنی و او را از آن‌چه مردم با ما انجام دادند، آگاه سازی.[۶]

وصیت امام(ع) به محمد حنفیه‌

امام حسن(ع) به قنبر (غلام خود) فرمان داد برادرش محمد حنفیه را به حضورش فراخواند، قنبر به سرعت خود را به وی رساند. محمد با مشاهده قنبر وحشت‌زده شد و اظهار داشت: خیر باشد. قنبر به آرامی به او گفت: «ابو محمد! (امام حسن) را دریاب». محمد سراسیمه و وحشت‌زده دوان‌دوان حرکت کرد به گونه‌ای که از شدت نگرانی بند کفشش را نبسته بود، هنگامی که بر برادرش وارد شد، رنگ از چهره مبارکش پریده و رخسارش به زردی‌گراییده بود و اعضای بدنش به لرزه افتاد. امام حسن نگاهی به محمد انداخت و فرمود: محمد! بنشین! تو نباید اکنون غایب باشی؛ زیرا سخنی باید بشنوی که مردگان از آن زنده شوند و زندگان جان دهند، علم و دانش را در نهاد خویش قرار دهید و برای شب‌های تار و ظلمانی مشعل‌هایی روشنی بخش باشید؛ زیرا روشنایی پرتو برخی از روزها، درخشنده‌تر از برخی دیگر است. آیا نمی‌دانی که خدای بزرگ فرزندان ابراهیم را پیشوای مردم قرار داد و برخی را بر بعضی دیگر برتری بخشید و بر داوود زبور نازل کرد؟ تو به خوبی آگاهی که خداوند حضرت محمد(ص) را از میان فرزندان ابراهیم مخصوص رسالت خویش ساخت. ای محمد بن علی! بیم دارم که مبتلا به حسد شوی، ولی حسد، صفت کافران است، خدای متعال فرمود: کافران پس از آن‌که حقیقت برایشان روشن شد، حسادت می‌ورزند خداوند شیطان را بر تو مسلط نسازد. ای محمد بن علی! آیا دوست داری آن‌چه را درباره‌ات از پدر شنیده‌ام برایت بازگو کنم؟ محمد عرضه داشت: آری.

امام مجتبی(ع) فرمود: شنیدم پدر بزرگوارت در جنگ بصره می‌فرمود: هرکس می‌خواهد در دنیا و آخرت با من سر دوستی داشته باشد، محمد را دوست بدارد، ای محمد! اگر بخواهم می‌توانم درباره تو آن‌گاه که در پشت پدر بودی، خبر دهم. ای محمد! آیا می‌دانی که حسین بن علی پس از مرگ من آن‌گاه که روح از پیکرم جدا می‌شود، امام پس از من است؟ حسین این مقام را که به اراده پروردگار و به حکم وراثت پیامبر مقدر شده، از میراث پدر و مادرش احراز می‌کند خدا می‌داند که شما بهترین بندگان او هستید به همین جهت محمد(ص) را از شما برگزید و محمد(ص) نیز علی را انتخاب کرد و علی مرا به امامت برگزید و اکنون من حسین را برای امامت برمی‌گزینم. محمد به‌پا خاست و مراتب اطاعت و فرمانبرداری خود را نسبت به برادر ابراز نمود[۷].[۸]

منابع

پانویس

  1. اعیان الشیعة، ج۴، ص۸۵.
  2. امالی صدوق، ص۱۳۳.
  3. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۴، ص ۲۵۲.
  4. «ای مؤمنان! به خانه‌های پیامبر وارد نشوید مگر به شما برای (خوردن) خوراک، اجازه دهند» سوره احزاب، آیه ۵۳.
  5. اعیان الشیعة، ج۴، ص۷۹.
  6. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۴، ص ۲۵۴.
  7. حیاة الامام الحسن، ج۲، ص۴۸۷- ۴۸۹.
  8. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۴، ص ۲۵۶.