کم‌فروشی در معارف و سیره معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = کم‌فروشی | عنوان مدخل = کم‌فروشی | مداخل مرتبط = کم‌فروشی در قرآن - کم‌فروشی در فقه سیاسی - کم‌فروشی در فقه اسلامی - کم‌فروشی در معارف و سیره علوی - کم‌فروشی در معارف و سیره معصوم | پرسش مرتبط = }} ===کم‌فرو...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


===[[کم‌فروشی]]===
==مقدمه==
کم‌فروشی و بی‌دقتی در کیل و وزن از نکاتی است که پیامبر{{صل}} و [[امیر مؤمنان]]{{ع}} به آن توجه داشتند و [[مردم]] را از ارتکاب آن بر [[حذر]] می‌داشتند. شاید بتوان مدعی شد که در [[صدر اسلام]]، مردم با کیل و وزن سر و کار نداشتند و به‌گزافه به معاملۀ کالا می‌پرداختند؛ به همین جهت [[رسول خدا]]{{صل}} به آنان فرمود: {{متن حدیث|كِيلُوا طَعَامَكُمْ فَإِنَّ الْبَرَكَةَ فِي الطَّعَامِ الْمَكِيلِ}}<ref>‌محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۵، ص‌۱۶۷.</ref>: «طعام و غله خود را کیل کنید؛ زیرا [[برکت]] در گندم کیل‌شده است».
کم‌فروشی و بی‌دقتی در کیل و وزن از نکاتی است که پیامبر{{صل}} و [[امیر مؤمنان]]{{ع}} به آن توجه داشتند و [[مردم]] را از ارتکاب آن بر [[حذر]] می‌داشتند. شاید بتوان مدعی شد که در [[صدر اسلام]]، مردم با کیل و وزن سر و کار نداشتند و به‌گزافه به معاملۀ کالا می‌پرداختند؛ به همین جهت [[رسول خدا]]{{صل}} به آنان فرمود: {{متن حدیث|كِيلُوا طَعَامَكُمْ فَإِنَّ الْبَرَكَةَ فِي الطَّعَامِ الْمَكِيلِ}}<ref>‌محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۵، ص‌۱۶۷.</ref>: «طعام و غله خود را کیل کنید؛ زیرا [[برکت]] در گندم کیل‌شده است».
به [[نقلی]]، وقتی مردم گفتند طعام ما زود تمام می‌شود، [[حضرت رسول]]{{صل}} از آنان پرسید: آیا کیل می‌کنید یا می‌ریزید؟ گفتند: می‌ریزیم به صورت جِزاف و غیرمشخص. به آنان توصیه کرد: آن را با کیل بفروشید تا مقدار آن مشخص باشد<ref>‌محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۵، ص‌۱۶۷؛ ج‌۱۰، ص‌۶۵ (چ دار الحدیث): {{متن حدیث|شَكَا قَوْمٌ إِلَى النَّبِيِّ{{صل}} سُرْعَةَ نَفَادِ طَعَامِهِمْ فَقَالَ: تَكِيلُونَ أَوْ تَهِيلُونَ؟ قَالُوا: نَهِيلُ يَا رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} يَعْنِي الْجِزَافَ، قَالَ: كِيلُوا، فَإِنَّهُ أَعْظَمُ لِلْبَرَكَةِ}}.</ref>.
به [[نقلی]]، وقتی مردم گفتند طعام ما زود تمام می‌شود، [[حضرت رسول]]{{صل}} از آنان پرسید: آیا کیل می‌کنید یا می‌ریزید؟ گفتند: می‌ریزیم به صورت جِزاف و غیرمشخص. به آنان توصیه کرد: آن را با کیل بفروشید تا مقدار آن مشخص باشد<ref>‌محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۵، ص‌۱۶۷؛ ج‌۱۰، ص‌۶۵ (چ دار الحدیث): {{متن حدیث|شَكَا قَوْمٌ إِلَى النَّبِيِّ{{صل}} سُرْعَةَ نَفَادِ طَعَامِهِمْ فَقَالَ: تَكِيلُونَ أَوْ تَهِيلُونَ؟ قَالُوا: نَهِيلُ يَا رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} يَعْنِي الْجِزَافَ، قَالَ: كِيلُوا، فَإِنَّهُ أَعْظَمُ لِلْبَرَكَةِ}}.</ref>.

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۴

مقدمه

کم‌فروشی و بی‌دقتی در کیل و وزن از نکاتی است که پیامبر(ص) و امیر مؤمنان(ع) به آن توجه داشتند و مردم را از ارتکاب آن بر حذر می‌داشتند. شاید بتوان مدعی شد که در صدر اسلام، مردم با کیل و وزن سر و کار نداشتند و به‌گزافه به معاملۀ کالا می‌پرداختند؛ به همین جهت رسول خدا(ص) به آنان فرمود: «كِيلُوا طَعَامَكُمْ فَإِنَّ الْبَرَكَةَ فِي الطَّعَامِ الْمَكِيلِ»[۱]: «طعام و غله خود را کیل کنید؛ زیرا برکت در گندم کیل‌شده است». به نقلی، وقتی مردم گفتند طعام ما زود تمام می‌شود، حضرت رسول(ص) از آنان پرسید: آیا کیل می‌کنید یا می‌ریزید؟ گفتند: می‌ریزیم به صورت جِزاف و غیرمشخص. به آنان توصیه کرد: آن را با کیل بفروشید تا مقدار آن مشخص باشد[۲]. کیل یا پیمانه ظرف خاصی است که مقداری مشخص گندم یا جو می‌گیرد و میزان یا وزن قرار‌دادن جنس در ترازو است که معادل آن سنگی با وزن معیّن قرار داده می‌شد؛ یک من، دو من یا یک چارک و مانند آن.

توجه و دقت در کیل و وزن، جزو توصیه‌ها‌ی امیرالمؤمنین(ع) در بازدید روزانه از بازارهای متعدد کوفه بود. امام باقر(ع) می‌فرماید: امیرالمؤمنین(ع) هر روز از قصر خارج می‌شد و با خود تازیانه‌ای دو سر به نام «سبیبه» داشت و در گردش از بازار‌ها‌ی کوفه، فروشندگان را به نکاتی توصیه می‌کرد و می‌فرمود: ای گروه تاجران، تقوای الهی پیشه کنید. آنان وقتی صدای حضرت را می‌شنیدند، آنچه در دست داشتند می‌انداختند و به سخنان حضرت گوش فرا می‌دادند. حضرت آنان را به حلم و بردباری، دوری از سوگند و دروغ و ستم و رعایت انصاف با مظلومان توصیه می‌کرد و می‌افزود: «وَ لَا تَقْرَبُوا الرِّبَا، وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْمِيزَانَ، وَ لَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ، وَ لَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ[۳]. فَيَطُوفُ(ع) فِي جَمِيعِ أَسْوَاقِ الْكُوفَةِ، ثُمَّ يَرْجِعُ، فَيَقْعُدُ لِلنَّاسِ»[۴]: «و به ربا نزدیک نشوید و پیمانه و ترازو را تمام دهید و حقوق مردم را کم مدهید و در زمین فساد منمایید؛ بعد به تمام بازارهای کوفه می‌رفت؛ آن‌گاه بر می‌گشت و می‌نشست تا به کار مردم رسیدگی نماید».

شیخ صدوق در ادامه این سخنان، بیان می‌کند حضرت دو بیت شعر می‌خواند: «لذت‌ها از بین می‌رود از کسی که آن را از حرام برگزیده و گناه و ننگ آن، باقی می‌ماند. عواقب سوء آن در ادامه باقی می‌ماند و خیری نیست در لذتی که بعد از آن آتش باشد»[۵]. شیخ مفید در ادامه این خبر، از استقبال بازاریان و گوش‌فرادادن به سخنان حضرت یاد کرده که بعد از فرمایش‌های حضرت می‌گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم ای امیر مؤمنان[۶]. حضرت امیر(ع) در خطبه عید فطر نیز توصیه‌هایی به مردم می‌کرد که از جمله آنها ترک کم‌فروشی بود. حضرت آنان را به انجام فرایض و واجبات توصیه می‌فرمود و از کارهای خلاف باز می‌داشت و می‌فرمود: «و اطاعت خدا کنید در آنچه شما را از آن نهی کرده است. مانند قذف و اتهام‌زدن به زنان پاکدامن، انجام کار خلاف و فحشا، خوردن مسکرات و کم‌فروشی در پیمانه و نقصان وزن‌ها، گواهی دروغ و فرار از میدان جنگ. خداوند ما و شما را با تقوای الهی حفظ کند و آخرت را برای ما و شما بهتر از دنیا قرار دهد»[۷].

توصیه حضرت به دوری از کم‌فروشی از میان اعمال خلافی که در بازار رخ می‌داد، نشان‌دهنده وجود این بزه در بازارهای کوفه است که حضرت در نماز عید فطر آن را تذکر می‌دهد. در گفتگویی که امام صادق(ع) با منصور عباسی دارد، یکی از مشکلات اجتماعی که حضرت بیان می‌کند این است که معیشت و درآمد برخی از مردم، از کم‌فروشی در کیل و وزن است[۸] و درواقع درخواست نظارت و اصلاح این‌گونه امور را دارند. امام باقر(ع) در سخنی طولانی از وضعیت نابسامان علمی زمان خود سخن می‌گوید که افرادی بدون داشتن دانش لازم از قرآن سخن می‌گویند. حضرت در ادامه به توضیح آیاتی می‌پردازد و درباره زشتی کم‌فروشی می‌فرماید: «خداوند در موضع کیل از «ویل» استفاده کرده است و فرموده: ﴿وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ[۹]؛ درحالی‌که خداوند ویل را برای کسی قرار نداده جز اینکه او را کافر نامیده است و فرمود: ﴿فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ[۱۰][۱۱]؛ بنابراین کم‌فروش، در حد کافر، قابل تنزل است و این نشانۀ زشتی این کار و عقوبت سخت این عمل ناشایست است.[۱۲].

منابع

پانویس

  1. ‌محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۵، ص‌۱۶۷.
  2. ‌محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۵، ص‌۱۶۷؛ ج‌۱۰، ص‌۶۵ (چ دار الحدیث): «شَكَا قَوْمٌ إِلَى النَّبِيِّ(ص) سُرْعَةَ نَفَادِ طَعَامِهِمْ فَقَالَ: تَكِيلُونَ أَوْ تَهِيلُونَ؟ قَالُوا: نَهِيلُ يَا رَسُولَ اللَّهِ(ص) يَعْنِي الْجِزَافَ، قَالَ: كِيلُوا، فَإِنَّهُ أَعْظَمُ لِلْبَرَكَةِ».
  3. این عبارت از أوفوا، اقتباس از آیۀ ۸۵ سوره هود است: ﴿وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ «و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید».
  4. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۵، ص‌۱۵۱؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج‌۳، ص‌۱۹۳؛ ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ص۲۱۶؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۷، ص‌۶: «كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) بِالْكُوفَةِ عِنْدَكُمْ يَغْتَدِي كُلَّ يَوْمٍ بُكْرَةً مِنَ الْقَصْرِ فَيَطُوفُ فِي أَسْوَاقِ الْكُوفَةِ سُوقاً سُوقاً...».
  5. شیخ صدوق، الأمالی، ص۴۹۷: «تقنى [تَفْنَى‌] اللَّذَاذَةُ مِمَّنْ نَالَ صَفْوَتَهَا *** مِنَ الْحَرَامِ وَ يَبْقَى الْإِثْمُ وَ الْعَارُ /// تَبْقَى عَوَاقِبُ سُوءٍ فِي مَغَبَّتِهَا *** لَا خَيْرَ فِي لَذَّةٍ مِنْ بَعْدِهَا النَّارُ».
  6. شیخ مفید، الأمالی، ص۱۹۸.
  7. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج‌۱، ص‌۵۱۴: «وَ أَطِيعُوا اللَّهَ فِيمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ مِنْ قَذْفِ الْمُحْصَنَةِ وَ إِتْيَانِ الْفَاحِشَةِ وَ شُرْبِ الْخَمْرِ وَ بَخْسِ الْمِكْيَالِ وَ نَقْصِ الْمِيزَانِ وَ شَهَادَةِ الزُّورِ وَ الْفِرَارِ مِنَ الزَّحْفِ عَصَمَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ بِالتَّقْوَى وَ جَعَلَ الْآخِرَةَ خَيْراً لَنَا وَ لَكُمْ مِنَ الْأُولَى».
  8. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۸، صص‌۳۶ و ۴۰: «وَ رَأَيْتَ الرَّجُلَ مَعِيشَتُهُ مِنْ بَخْسِ الْمِكْيَالِ وَ الْمِيزَانِ».
  9. «وای بر کم‌فروشان!» سوره مطففین، آیه ۱.
  10. «وای بر کافران از دیدارگاه روزی سترگ!» سوره مریم، آیه ۳۷.
  11. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۲، ص‌۳۲: «وَ أَنْزَلَ فِي الْكَيْلِ وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ وَ لَمْ يَجْعَلِ الْوَيْلَ لِأَحَدٍ حَتَّى يُسَمِّيَهُ كَافِراً».
  12. ذاکری، علی اکبر، سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۸۷.