غرور: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} ==مقدمه== امام‌خمینی، غرور را فریفته‌شدن و گول‌خوردن به واسطه شیطان و نفس می‌داند. امام‌خمینی، به غرور اهل علم، اهل عبادت و اهل سلوک اشاره کرده‌ است. به اعت...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = رذائل | عنوان مدخل  = غرور| مداخل مرتبط = [[غرور در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
| موضوع مرتبط =  
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط =  
| پرسش مرتبط  =  
}}


==مقدمه==
== معناشناسی ==
امام‌خمینی، غرور را فریفته‌شدن و گول‌خوردن به واسطه [[شیطان]] و نفس می‌داند.
غُرور به معنای فریفته‌شدن<ref>جوهری، الصحاح، ۲/۷۶۹؛ فیومی، المصباح المنیر، ۴۴۵؛ قرشی، قاموس قرآن، ۵/۹۲.</ref> و سخنان پوچ و بی‌اساس<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۵/۱۲.</ref> است؛ اما در زبان فارسی به معنای کبر، نخوت و [[خودبینی]]<ref>دهخدا، لغتنامه، ۱۰/۱۴۶۹۹.</ref>، چنانچه به معنای [[احساس]] سرافرازی و افتخار است<ref>دهخدا، لغتنامه، ۱۰/۱۴۶۹۹.</ref> که از [[رذایل نفسانی]] نیست و با کاربرد آن در زبان عربی متفاوت است. غَرور (به فتح غین) به معنای هر چیزی است که مایه [[فریب]] انسان شود؛ مانند: [[مال]]، جاه، [[شهوت]] و شیطان<ref>راغب، مفردات، ۶۰۴؛ طریحی، مجمع البحرین، ۳/۴۲۱.</ref>.
امام‌خمینی، به غرور [[اهل علم]]، [[اهل عبادت]] و [[اهل]] [[سلوک]] اشاره کرده‌ است. به [[اعتقاد]] ایشان غرور اهل علم ممکن است [[انسان]] را از [[راه هدایت]] بازدارد و همچنین اهل سلوک ممکن است به سبب کمال [[باطنی]] به غرور [[مبتلا]] شوند؛ زیرا آفت سلوک [[اعتماد]] به عمل و [[ریاضت]] است؛ از این‌رو سالک باید سلوک و عمل را از خود نبیند.
امام‌خمینی، منشأ غرور را شیطان و [[نفس اماره]] برشمرده و [[عجب]] و [[کبر]] را از آثار غرور و اموری چون؛ اعتماد به [[رحمت الهی]] و [[شفاعت]] را از اسباب غرور دانسته و مبدأ غرور [[علمی]] را [[جهل]] به [[عوالم غیب]] و مبدأ غرور عملی را کوتاهی در [[اوامر الهی]] می‌داند.


امام‌خمینی توجه به [[عاقبت]] غرور و آگاهی‌یافتن به [[عیوب]] نفس را ازجمله راه‌های علاج غرور می‌داند.
در اصطلاح [[علم اخلاق]]، غرور، [[گمان]] به نفع در آنچه که مضر است<ref>مدنی، ریاض السالکین، ۳/۱۹۰.</ref>، فریفته [[شبهه]] و [[خدعه]] شیطان شدن<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۳۶.</ref> و سکون نفس در اثر [[جهل]] و [[شبهه]] به چیزی که موافق میل نفس باشد<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۶/۲۹۲.</ref>، است. سه عنصر اساسی مشتبه‌شدن امر بر [[انسان]]، [[تمایل]] و خواهش نفسانی و برتر دانستن خود، در تعریف اصطلاحی غرور دخیل است. از این‌رو، فرد مغرور، [[جاهلی]] است که خود را [[عاقل]] و دانای کار می‌پندارد یا مایل به چیزی است که نسبت به آن [[جاهل]] است یا از روی [[برتری‌طلبی]] به کاری اقدام می‌کند<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۳–۴.</ref>.
ایشان به اثر غرور در مسائل [[اجتماعی]] توجه داشت و [[مسئولان]] را از مغرورشدن به [[مقام]]، برحذر می‌داشت و در [[دفاع مقدس]]، پیروزی‌ها را زمینه‌ و موجب غرور می‌دانست
غرور به معنای [[سرافرازی]] و [[افتخار]] مطلوب است، چنان‌که امام‌خمینی به [[پیروی]] از [[مذهب جعفری]]، [[ائمه]] [[معصومان]]{{ع}} و دارا بودن [[نهج‌البلاغه]]، [[صحیفه فاطمیه]]{{س}} و [[صحیفه سجادیه]]{{ع}} افتخار می‌کرد.<ref>[[سعید نصیری|نصیری، سعید]]، [[غرور (مقاله)| مقاله «غرور»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۷]]، ص ۴۹۴.</ref>


==معنی==
از واژگان مرتبط با غرور، [[عجب]]، [[کبر]] و [[رجا]] است. «عجب» بزرگ‌شمردن فضایلی است که شخص دربارۀ خود [[گمان]] می‌برد<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۵۷.</ref>؛ ولی غرور، سکون و [[آرامش نفس]] به آن چیزی است که فرد گمان می‌کند خیر و موافق تمایل هوای اوست<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۳؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۳۶.</ref>. کبر نیز بزرگ‌دانستن خود نسبت به دیگران است<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۴۷.</ref>. اظهار این حالت را نیز [[تکبر]] می‌نامند<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۹.</ref>. فرق کبر با عجب در این است که عجب، [[خودپسندی]]، بدون مقایسه و تطبیق فرد با دیگران از نظر [[برتری]] است، اما کبر، خودپسندی به همراه مقایسه و تطبیق است<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۸۰.</ref>.
غُرور به معنای فریفته‌شدن<ref>جوهری، الصحاح، ۲/۷۶۹.</ref><ref>فیومی، المصباح المنیر، ۴۴۵.</ref><ref>قرشی، قاموس قرآن، ۵/۹۲.</ref> و سخنان پوچ و بی‌اساس<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۵/۱۲.</ref> است؛ اما در [[زبان فارسی]] به معنای کبر، [[نخوت]] و [[خودبینی]]، <ref>دهخدا، لغتنامه، ۱۰/۱۴۶۹۹.</ref> چنانچه به معنای [[احساس]] سرافرازی و افتخار است<ref>دهخدا، لغتنامه، ۱۰/۱۴۶۹۹.</ref> که از [[رذایل نفسانی]] نیست و با کاربرد آن در [[زبان عربی]] متفاوت است. غَرور (به فتح غین) به معنای هر چیزی است که مایه [[فریب]] انسان شود؛ مانند: [[مال]]، [[جاه]]، [[شهوت]] و شیطان.<ref>راغب، مفردات، ۶۰۴.</ref><ref>طریحی، مجمع البحرین، ۳/۴۲۱.</ref>


در اصطلاح [[علم اخلاق]]، غرور، [[گمان]] به نفع در آنچه که [[مضر]] است، <ref>مدنی، ریاض السالکین، ۳/۱۹۰.</ref> فریفته [[شبهه]] و [[خدعه]] شیطان شدن<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۳۶.</ref> و سکون نفس در اثر [[جهل]] و [[شبهه]] به چیزی که موافق میل نفس باشد، <ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۶/۲۹۲.</ref> است. سه عنصر اساسی مشتبه‌شدن امر بر [[انسان]]، [[تمایل]] و [[خواهش نفسانی]] و برتردانستن خود، در تعریف اصطلاحی غرور دخیل است. از این‌رو، فرد [[مغرور]]، [[جاهلی]] است که خود را [[عاقل]] و دانای کار می‌پندارد یا مایل به چیزی است که نسبت به آن [[جاهل]] است یا از روی [[برتری‌طلبی]] به کاری اقدام می‌کند.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۳–۴.</ref> امام‌خمینی غرور را فریفته‌شدن و گول‌خوردن به واسطه [[شیطان]]<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۷۱.</ref> و نفس<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۵.</ref><ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۶۳.</ref> می‌داند. [[نفی]] غرور و غرر در [[فقه]] نیز به عنوان قاعده آمده است و ازجمله مبطلات بخشی از [[عقود]] مانند [[خرید و فروش]] به‌شمار می‌رود. این قاعده، [[جهالت]] و [[فریب]] در [[عقد]] را نفی می‌کند.<ref>نراقی، احمد، عوائد الایام، ۸۳.</ref><ref>مراغی، العناوین الفقهیه، ۲/۳۰۹.</ref>
غرور با رجا نیز متفاوت است؛ زیرا اگر شخص امر محبوبی را در [[آینده]] [[انتظار]] داشته باشد و بیشتر اسباب آن هم‌اکنون فراهم باشد، «رجا» نامیده می‌شود و اگر بود و نبودِ اسباب آن معلوم نباشد، «تمنّی» است؛ اگر اسباب آن نیز منتفی باشد، غرور نامیده می‌شود<ref>مدنی، ریاض السالکین، ۵/۳۳.</ref>.<ref>[[سعید نصیری|نصیری، سعید]]، [[غرور (مقاله)| مقاله «غرور»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۷]]، ص ۴۹۵.</ref>


از واژگان مرتبط با غرور، [[عجب]]، [[کبر]] و [[رجا]] است. «عجب» بزرگ‌شمردن فضایلی است که شخص دربارهٔ خود [[گمان]] می‌برد<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۵۷.</ref>؛ ولی غرور، سکون و [[آرامش نفس]] به آن چیزی است که فرد گمان می‌کند خیر و موافق تمایل هوای اوست.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۳.</ref><ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۳۶.</ref> کبر نیز بزرگ‌دانستن خود نسبت به دیگران است.<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۴۷.</ref> اظهار این حالت را نیز [[تکبر]] می‌نامند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۹.</ref> فرق کبر با عجب در این است که عجب، [[خودپسندی]]، بدون مقایسه و تطبیق فرد با دیگران از نظر [[برتری]] است، اما کبر، خودپسندی به همراه مقایسه و تطبیق است<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۸۰.</ref>
== پیشینه ==
در [[کتاب‌های آسمانی]] نیز غرور نکوهش شده و نزد [[خداوند]] مذموم و [[مکروه]] شمرده شده است<ref>کتاب مقدس، کتاب امثال سلیمان، ب۱۶، ۵.</ref>؛ همچنین سبب فراموشی خداوند<ref>کتاب مقدس، کتاب هوشع نبی، ب۱۳، ۶.</ref> و [[ناآرامی]]<ref>کتاب مقدس، حبقوق نبی، ب۲، ۵.</ref> و ناپاکی [[انسان]]<ref>کتاب مقدس، کتاب مرقس، ب۷، ۲۳.</ref> شمرده شده است. [[قرآن کریم]] انسان را از فریفته‌شدن به [[دنیا]] پرهیز داده است<ref>آل عمران، ۱۸۵؛ حدید، ۲۰.</ref> و غرور را از [[صفات شیطان]]<ref>نساء، ۱۲۰؛ اسراء، ۶۴.</ref> و از ویژگی‌های [[کفار]]<ref>ملک، ۲۰.</ref> و [[منافقان]]<ref>احزاب، ۱۲.</ref> می‌شمارد. در [[روایات]] نیز، دنیا [[معدن]] [[شر]] و محل غرور<ref>آمدی، تصنیف غررالحکم، ۱۳۵.</ref> و سکون نفس به دنیا از بزرگ‌ترین غرورها<ref>آمدی، تصنیف غررالحکم، ۱۳۶.</ref> شمرده شده است. همچنین شخص مغرور در دنیا، [[مسکین]] و در [[آخرت]] مغبون و [[اهل]] [[خسران]] معرفی شده است<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۶۹/۳۱۹.</ref>.


غرور با رجا نیز متفاوت است؛ زیرا اگر شخص امر محبوبی را در [[آینده]] [[انتظار]] داشته باشد و بیشتر اسباب آن هم‌اکنون فراهم باشد، «رجا» نامیده می‌شود و اگر بود و نبودِ اسباب آن معلوم نباشد، «تمنّی» است؛ اگر اسباب آن نیز منتفی باشد، غرور نامیده می‌شود.<ref>مدنی، ریاض السالکین، ۵/۳۳.</ref> امام‌خمینی نیز غرور را غیر از [[رجا]] و [[امید]] می‌داند و [[معتقد]] است رجا و غرور در منشا و آثار با یکدیگر [[اختلاف]] دارند. شخص [[مغرور]] در [[اوامر الهی]] [[سستی]] می‌کند و آنها را کوچک می‌شمارد، اما شخص [[امیدوار]] به وسعت [[رحمت]] [[حق]] [[اعتماد]] دارد و به [[وظایف]] [[عبودیت]] [[قیام]] می‌کند. از این‌رو غرور از [[جنود]] و [[لشکریان شیطان]] است و رجا از [[لشکریان]] [[عقل]] و [[رحمان]].<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۳۱.</ref><ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۲۷–۲۲۸.</ref>.<ref>[[سعید نصیری|نصیری، سعید]]، [[غرور (مقاله)| مقاله «غرور»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۷]]، ص ۴۹۵.</ref>
علمای اخلاق، غرور را یکی از صفاتی شمرده‌اند که سرچشمه و منبع [[شقاوت]]<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۷۸.</ref> و منشا بیشتر آفات و [[شرور]]<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۳۶.</ref> است<ref>[[سعید نصیری|نصیری، سعید]]، [[غرور (مقاله)| مقاله «غرور»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۷]]، ص ۴۹۶.</ref>.


==پیشینه==
== اصناف مغروران ==
در [[کتاب‌های آسمانی]] نیز غرور [[نکوهش]] شده و نزد [[خداوند]] [[مذموم]] و [[مکروه]] شمرده شده است<ref>کتاب مقدس، کتاب امثال سلیمان، ب۱۶، ۵.</ref>؛ همچنین سبب [[فراموشی]] خداوند<ref>کتاب مقدس، کتاب هوشع نبی، ب۱۳، ۶.</ref> و [[ناآرامی]]<ref>کتاب مقدس، حبقوق نبی، ب۲، ۵.</ref> و [[ناپاکی]] [[انسان]]<ref>کتاب مقدس، کتاب مرقس، ب۷، ۲۳.</ref> شمرده شده است. [[قرآن کریم]] انسان را از فریفته‌شدن به [[دنیا]] [[پرهیز]] داده است<ref>آل عمران، ۱۸۵.</ref><ref>حدید، ۲۰.</ref> و غرور را از [[صفات شیطان]]<ref>نساء، ۱۲۰.</ref><ref>اسراء، ۶۴.</ref> و از ویژگی‌های [[کفار]]<ref>ملک، ۲۰.</ref> و [[منافقان]]<ref>احزاب، ۱۲.</ref> می‌شمارد. در [[روایات]] نیز، دنیا [[معدن]] [[شر]] و محل غرور<ref>آمدی، تصنیف غرر، ۱۳۵.</ref> و سکون نفس به دنیا از بزرگ‌ترین غرورها<ref>آمدی، تصنیف غرر، ۱۳۶.</ref> شمرده شده است. همچنین شخص مغرور در دنیا، [[مسکین]] و در [[آخرت]] مغبون و [[اهل]] [[خسران]] معرفی شده است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۶۹/۳۱۹.</ref>
در [[قرآن کریم]] به اقسامی از مغروران، ازجمله [[کافران]]<ref>ملک، ۲۰.</ref>، [[مشرکان]] و [[ظالمان]]<ref>فاطر، ۴۰.</ref> اشاره شده است. علمای اخلاق نیز به غرور [[اهل]] [[دنیا]]، عوام، اهل علم، اهل عبادت و وعاظ و کیفیت غرور در هر یک و مبادی آن اشاره کرده‌اند<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۶/۳۰۹–۳۴۹؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۶–۳۰.</ref>؛ برای مثال گاهی اهل علم به فن خاصی از [[علم]]، مانند [[علم کلام]]، [[علم فقه]] یا علم لغت و علم نحو بسنده کرده، توجه نمی‌کنند که در [[شریعت]]، این [[علوم]] مقصود اصلی نیستند و از علوم دیگر یا از [[اشتغال]] به [[اصلاح نفس]] و کسب [[فضایل]] و ملکات [[غافل]] می‌مانند<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۱۵.</ref>. گاهی نیز اهل عمل به [[وسوسه]] [[مبتلا]] شده، در [[نماز]] به تصحیح قرائت و مخارج حروف مشغول می‌شوند و از [[حضور قلب]] و [[تفکر]] در معانی نماز بازمی‌مانند<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۴.</ref>. به [[اعتقاد]] علمای اخلاق اصناف مغروران در درجه و شدت و [[ضعف]] متفاوتند؛ چنان‌که غرور در بعضی از اصناف مغروران، مانند [[کفار]]، [[گنهکاران]] و فسّاق شدیدتر از دیگران است<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۶/۲۹۱–۲۹۲.</ref>. همچنین از اسباب غرور و [[استبداد]]، [[قدرت]] و [[خودکامگی]] است<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۰/۱۲۰.</ref> که در [[سلاطین]] ظهور می‌کند و سبب می‌شود [[نزدیکان]] آنها نیز به دشمنان‌شان تبدیل شوند<ref>ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ۱/۲۲۹.</ref>.<ref>[[سعید نصیری|نصیری، سعید]]، [[غرور (مقاله)| مقاله «غرور»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۷]]، ص ۴۹۴–۴۹۸.</ref>


[[علمای اخلاق]]، غرور را یکی از صفاتی شمرده‌اند که سرچشمه و منبع [[شقاوت]]<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۷۸.</ref> و منشا بیشتر آفات و [[شرور]]<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۳۶.</ref> است. غزالی نیز در این موضوع رساله مستقلی با عنوان «الکشف و التبیین فی غرور الخلق اجمعین»، تالیف کرده، <ref>غزالی، رسائل، ۴۳۳.</ref> بسیاری نیز در آثار [[اخلاقی]] خود بخش مستقلی را به آن اختصاص داده‌اند.<ref>←شهید ثانی، منیة المرید، ۱۵۴.</ref><ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۶/۲۹۰–۳۵۷.</ref><ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۳–۳۲.</ref> امام‌خمینی نیز در آثار خود به این موضوع پرداخته و مسائلی همچون مبادی و اسباب غرور، <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۳۱.</ref> آفات غرور و راه‌های [[درمان]] غرور<ref>امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۵۲.</ref> را بررسی کرده است. ایشان بیشترین مباحث مرتبط با غرور را در کتاب‌های شرح [[حدیث]] [[جنود عقل و جهل]]<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۳۱–۱۳۷ و ۵۲.</ref> و شرح [[چهل حدیث]]<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۲۷–۲۲۹.</ref> بیان کرده است.<ref>[[سعید نصیری|نصیری، سعید]]، [[غرور (مقاله)| مقاله «غرور»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۷]]، ص ۴۹۶.</ref>
== منشا غرور ==
[[قرآن کریم]]، [[هوای نفس]]<ref>یوسف، ۸۳.</ref>، [[آمال]] و [[آرزو]]<ref>حدید، ۱۴.</ref>، [[دنیاطلبی]]<ref>لقمان، ۳۳؛ فاطر، ۵.</ref> و شیطان<ref>نساء، ۱۲۰؛ اسراء، ۶۴.</ref> را منشا غرور می‌داند. در [[روایات]] نیز علاوه بر این موارد، عمر طولانی، فرزند و [[دوست]]، به [[امید]] اینکه به واسطه آنها [[نجات]] یابد، ازجمله اسباب غرور شمرده شده است<ref>مصباح الشریعه، منسوب به امام‌صادق{{ع}}، ۱۴۲.</ref>. علمای اخلاق، شیطان، که با وعده‌ها و آرزوهای طولانی، انسان را می‌فریبد<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۶/۳۰۲.</ref> و نفس که با کیدهای خود امر را بر انسان مشتبه می‌کند<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۲۳۳.</ref> و [[حب]] [[شهوات]]، که انسان را به امری که موافق طبع اوست می‌کشاند، به [[دنیا]] مغرور و از [[آخرت]] دور می‌سازد<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۳۱.</ref> از عوامل غرور می‌دانند<ref>[[سعید نصیری|نصیری، سعید]]، [[غرور (مقاله)| مقاله «غرور»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۷]]، ص ۴۹۴–۴۹۸.</ref>.


==اصناف مغروران==
== آثار و آفات ==
در [[قرآن کریم]] به اقسامی از مغروران، ازجمله [[کافران]]، <ref>ملک، ۲۰.</ref> [[مشرکان]] و [[ظالمان]]<ref>فاطر، ۴۰.</ref> اشاره شده است. [[علمای اخلاق]] نیز به غرور [[اهل]] [[دنیا]]، [[عوام]]، [[اهل علم]]، [[اهل عبادت]]، و [[وعاظ]] و کیفیت غرور در هر یک و مبادی آن اشاره کرده‌اند<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۶/۳۰۹–۳۴۹.</ref><ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۶–۳۰.</ref>؛ برای مثال گاهی اهل علم به فن خاصی از [[علم]]، مانند [[علم کلام]]، [[علم فقه]] یا علم لغت و [[علم نحو]] بسنده کرده، توجه نمی‌کنند که در [[شریعت]]، این [[علوم]] مقصود اصلی نیستند و از علوم دیگر یا از [[اشتغال]] به [[اصلاح نفس]] و کسب [[فضایل]] و [[ملکات]] [[غافل]] می‌مانند.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۱۵.</ref> گاهی نیز اهل عمل به [[وسوسه]] [[مبتلا]] شده، در [[نماز]] به تصحیح قرائت و مخارج حروف مشغول می‌شوند و از [[حضور قلب]] و [[تفکر]] در معانی نماز بازمی‌مانند.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۴.</ref> به [[اعتقاد]] علمای اخلاق اصناف مغروران در درجه و شدت و [[ضعف]] متفاوتند؛ چنان‌که غرور در بعضی از اصناف مغروران، مانند [[کفار]]، [[گنهکاران]] و فسّاق شدیدتر از دیگران است.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۶/۲۹۱–۲۹۲.</ref> همچنین از اسباب غرور و [[استبداد]]، [[قدرت]] و [[خودکامگی]] است<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۰/۱۲۰.</ref> که در [[سلاطین]] ظهور می‌کند و سبب می‌شود [[نزدیکان]] آنها نیز به دشمنان‌شان تبدیل شوند.<ref>ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ۱/۲۲۹.</ref>
علمای اخلاق غرور را از صفات رذیله‌ای می‌دانند که همواره در مسیر [[بندگی]] و [[سلوک]]، خطر و آسیب جدّی به‌شمار می‌آید و آفات و [[شرور]] بسیاری را به دنبال دارد<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۳۶.</ref> و سرچشمه [[شقاوت]]، هلاکت و [[بدبختی]] است<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۷۸؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۲/۲۴۱ و ۶/۲۹۰.</ref> دو [[رذیله]] «[[عجب]]» و «[[کبر]]»نیز از آثار غرور است<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۴۵.</ref>. غرور سبب بی‌تاثیرشدن موعظه‌های [[الهی]] و دعوت انبیا{{ع}} و [[اولیا]]{{ع}} در [[انسان]] می‌شود؛ زیرا انسان را از [[تفکر]] در نقص‌ها و مرض‌های خود [[غافل]] می‌کند که این از نقشه‌های [[شیطان]] است<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۳۷؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۶.</ref> افراد مغرور، در [[امور دنیوی]] به نفس خودشان و [[مردم]] اعتماد دارند، ولی از [[پروردگار]] غافل‌اند؛ به امور [[آخرتی]] بی‌اعتنایند و [[سستی]] و [[تنبلی]] خود را به حساب [[توکل]]، [[رجا]] و [[امید]] به [[خداوند]] می‌گذارند و بدون عمل، جزا طلب می‌کنند<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۳۳–۱۳۴.</ref>. از این‌رو از کسب معارف و تحصیل [[اخلاق]] کریمانه و [[عمل صالح]] بازمی‌مانند<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۳۲.</ref> و افسار آنها گسیخته شده، به دام [[گناه]] و [[معاصی]] گرفتار می‌شوند<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۳۹.</ref>.<ref>[[سعید نصیری|نصیری، سعید]]، [[غرور (مقاله)| مقاله «غرور»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۷]]، ص ۴۹۴–۴۹۸.</ref>


امام‌خمینی نیز علاوه بر بیان اصنافی چون اهل علم و اهل عبادت، به غرور اهل [[سلوک]] نیز اشاره کرده است. به اعتقاد ایشان غرور اهل علم و اشتغال به علوم رسمی ـ اعم از [[علوم شرعی]] و [[عقلی]] یا مادی ـ ممکن است [[انسان]] را از [[راه هدایت]] و کمال بازدارد و انسان به [[غفلت]] مبتلا شود؛ از این‌رو ایشان علم را [[حجاب]] اکبر می‌شمارد<ref>امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۳۸–۱۳۹.</ref>؛ بلکه [[معتقد]] است عالمی که [[مبتلا]] به غرور و [[حب نفس]] باشد، ضررش از دیگران بیشتر است.<ref>امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۶۱–۶۲.</ref> ایشان یکی از اصناف مغروران را [[اهل]] عمل و [[عبادت]] می‌داند و [[معتقد]] است گاهی [[شیطان]] اهل عمل را به غرور مبتلا می‌سازد و [[انسان]] را به [[شقاوت]] می‌کشاند.<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۱۳–۴۱۴.</ref> همچنین اهل [[سلوک]] نیز ممکن است به سبب کمال [[باطنی]] که پیدا می‌کنند، به غرور مبتلا شوند که همین سبب می‌شود از طی طریق [[حق]] بازمانند، بلکه به عقب بازگردند.<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۵۲.</ref>.<ref>[[سعید نصیری|نصیری، سعید]]، [[غرور (مقاله)| مقاله «غرور»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۷]]، ص ۴۹۴–۴۹۸.</ref>
== راه‌های درمان ==
 
در بعضی [[روایات]]، راه خلاصی از غرور، [[تحصیل علم]]، [[معرفت]] به [[عیوب]] [[اعمال]] و صفات خود، [[توبه]] از روی [[اخلاص]] و [[تواضع]] و [[فروتنی]] در برابر حق شمرده شده است<ref>مصباح الشریعه، منسوب به امام‌صادق{{ع}}، ۱۴۳.</ref>. علمای اخلاق نیز راه‌هایی برای خلاصی از غرور ارائه کرده‌اند<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۶/۳۵۶–۳۵۷؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۳۱–۳۲.</ref>. به [[اعتقاد]] آنان غرور با [[جهل]] و [[غفلت]] رابطه دارد<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۳۱؛ غزالی، رسائل، ۴۳۵.</ref> و آگاهی دادن به عاقبت ویرانگر غرور برای [[مردم]]، یکی از راه‌های برونْرفت از دام غرور است<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۳/۶۳۲–۶۴۳؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۳۷–۶۵۸.</ref>.<ref>[[سعید نصیری|نصیری، سعید]]، [[غرور (مقاله)| مقاله «غرور»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۷]]، ص ۴۹۴–۴۹۸.</ref>
==منشا غرور==
[[قرآن کریم]]، [[هوای نفس]]، <ref>یوسف، ۸۳.</ref> [[آمال]] و [[آرزو]]، <ref>حدید، ۱۴.</ref> [[دنیاطلبی]]<ref>لقمان، ۳۳.</ref><ref>فاطر، ۵.</ref> و شیطان<ref>نساء، ۱۲۰.</ref><ref>اسراء، ۶۴.</ref> را منشا غرور می‌داند. در [[روایات]] نیز علاوه بر این موارد، [[عمر طولانی]]، فرزند و [[دوست]]، به [[امید]] اینکه به واسطه آنها [[نجات]] یابد، ازجمله اسباب غرور شمرده شده است.<ref>مصباح الشریعه، منسوب به امام‌صادق{{ع}}، ۱۴۲.</ref> [[علمای اخلاق]]، شیطان، که با وعده‌ها و [[آرزوهای طولانی]]، انسان را می‌فریبد<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۶/۳۰۲.</ref> و نفس، که با کیدهای خود امر را بر انسان مشتبه می‌کند<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۲۳۳.</ref> و [[حب]] [[شهوات]]، که انسان را به امری که موافق طبع اوست می‌کشاند، به [[دنیا]] [[مغرور]] و از [[آخرت]] دور می‌سازد<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۳۱.</ref> از عوامل غرور می‌دانند.
 
امام‌خمینی منشا غرور را شیطان و [[نفس اماره]] معرفی می‌کند<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۵۲ و ۳۴۵.</ref><ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۶۳.</ref> و معتقد است شیطان و نفس اماره، انسان را می‌فریبند و هر امر باطلی را برای وی به صورت حق نمایش می‌دهند.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۵.</ref> ازجمله اسباب غرور، دنیا<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۳۸.</ref> و عمل<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۴۸۶.</ref> است؛ بلکه [[اعتماد]] به [[رحمت الهی]] نیز یکی از اسباب غرور محسوب می‌شود؛ زیرا انسان به واسطه آن از عمل بازمی‌ماند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۶۳.</ref>
 
به [[اعتقاد]] امام‌خمینی غرور گاهی در امور [[علمی]] است و گاهی در امور عملی. مبدا غرور علمی، [[جهل]] انسان به [[عوالم غیب]] و صورت‌های [[ملکوتی]] [[افعال]] و صفات نفس است و [[انسان]] [[گمان]] می‌کند با جمع اصطلاحات و مفاهیم می‌توان به [[سعادت]] نایل شد و با این امور به مرتبه علمای [[واقعی]] رسید<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۳۲ و ۳۴۳.</ref><ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۹۳–۳۹۴.</ref><ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۳۲۸–۳۲۹.</ref> اما مبدا غرور عملی، [[سستی]] و کوتاهی در [[اوامر الهی]] است: شخص گمان می‌کند صرف تکیه بر وسعت و [[رحمت الهی]] مجوزی برای ترک [[وظایف]] و [[تکالیف الهی]] است؛ در حالی‌که [[امیدوار]] به رحمت الهی در عین انجام [[تکالیف]]، به [[اعمال]] خود تکیه نمی‌کند و برای آن ارزشی قائل نیست. شخص امیدوار، از عمل بازنمی‌ماند، بلکه [[جدّیت]] او بیشتر از دیگران است؛ در [[دنیا]] به غیر [[حق]] [[اعتماد]] و [[توکل]] نمی‌کند؛ معرفتش او را به عمل به اوامر الهی واداشته، از [[مخالفت]] بازمی‌دارد<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۲۷–۲۲۹.</ref><ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۳۱–۱۳۵.</ref>. ایشان بر این اساس که [[امید]] و اعتماد بر غیر، سبب غرور افراد می‌شود، امید به [[شفاعت]] را یکی از اسباب غرور می‌داند که ممکن است شخص به امید شفاعت، از وظایف خود [[سرپیچی]] کند و به [[معاصی]] [[مبتلا]] گردد<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۶۸.</ref>؛ در حالی‌که شفاعت بدون ضابطه و بی‌علت نیست و این‌چنین نیست که [[شفیع]] هر که را بخواهد شفاعت کند، بلکه در شفاعت لازم است شخص شفاعت‌شونده از خود نوری داشته باشد تا با [[نور]] شفیع همراه گشته، سبب [[نجات]] او شود.<ref>امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۲۶۸.</ref>
 
امام‌خمینی یکی دیگر از اسباب غرور را بسنده‌کردن به [[ظواهر]] می‌داند؛ زیرا گاهی شخص گمان می‌کند آنچه در [[آیات]] و [[روایات شریفه]] وارد شده ـ مانند آیات [[توحید]] و [[معارف]] بلند [[الهی]] ـ آنها را با [[فکر]] خود و ظهور [[عرفی]] [[درک]] می‌کند؛ بلکه از [[تعمق]] و [[تدبر]] در این آیات، معانی بلند و بالاتری در می‌یابد، و این غروری است که از [[وسوسه‌های شیطانی]] نشئت می‌گیرد.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۶۰.</ref> ایشان یکی از اسباب غرور را نیز [[مدح]] و [[ستایش]] افراد می‌دانست که ممکن است سبب [[خودبرتربینی]] شود؛ از این‌رو ایشان از [[ستایش]] برخی افراد در مقابل خود [[گله]] می‌کرد و آن را مناسب نمی‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۴۳ و ۲۰/۳۹۵.</ref> ایشان به اثر غرور در مسائل [[اجتماعی]] نیز توجه داشت و [[مسئولان]] [[جمهوری اسلامی ایران]] را از مغرورشدن به [[مقام]]، عناوین و [[القاب]] ناپایدار برحذر می‌داشت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۱۱۶ و ۱۲/۱۴۱.</ref>.<ref>[[سعید نصیری|نصیری، سعید]]، [[غرور (مقاله)| مقاله «غرور»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۷]]، ص ۴۹۴–۴۹۸.</ref>
 
==آثار و آفات==
[[علمای اخلاق]] غرور را از صفات رذیله‌ای می‌دانند که همواره در مسیر [[بندگی]] و [[سلوک]]، خطر و آسیب جدّی به‌شمار می‌آید و آفات و [[شرور]] بسیاری را به دنبال دارد<ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۳۶.</ref> و سرچشمه [[شقاوت]]، [[هلاکت]] و [[بدبختی]] است.<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۷۸.</ref><ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۲/۲۴۱ و ۶/۲۹۰.</ref> امام‌خمینی نیز دو [[رذیله]] «[[عجب]]» و «[[کبر]]» را از آثار غرور می‌داند.<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۴۵.</ref> به [[باور]] ایشان، غرور سبب بی‌تاثیرشدن موعظه‌های [[الهی]] و [[دعوت انبیا]]{{ع}} و [[اولیا]]{{ع}} در [[انسان]] می‌شود؛ زیرا انسان را از [[تفکر]] در نقص‌ها و مرض‌های خود [[غافل]] می‌کند که این از نقشه‌های [[شیطان]] است.<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۳۷.</ref><ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۶.</ref> افراد [[مغرور]]، در [[امور دنیوی]] به نفس خودشان و [[مردم]] [[اعتماد]] دارند، ولی از [[پروردگار]] غافل‌اند؛ به امور [[آخرتی]] بی‌اعتنایند و [[سستی]] و [[تنبلی]] خود را به [[حساب]] [[توکل]]، [[رجا]] و [[امید]] به [[خداوند]] می‌گذارند و بدون عمل، [[جزا]] [[طلب]] می‌کنند.<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۳۳–۱۳۴.</ref> از این‌رو از کسب [[معارف]] و تحصیل [[اخلاق]] کریمانه و [[عمل صالح]] بازمی‌مانند<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۳۲.</ref> و افسار آنها گسیخته شده، به دام [[گناه]] و [[معاصی]] گرفتار می‌شوند.<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۳۹.</ref>
 
به [[اعتقاد]] امام‌خمینی اگر کارهای انسان با [[خودخواهی]] و غرور همراه شود، مبدا [[شکست]] انسان می‌شود؛ لازم است توکل انسان به خداوند باشد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۲۱.</ref> برای مثال در [[فتوحات]] نباید به [[قدرت]] خود مغرور شد و پیروزی‌ها را از خود دانست و از خداوند غافل گشت که این ممکن است به شکست منتهی شود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۵۰۱.</ref> همچنین از آثار غرور، بدبختی، شقاوت، <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۶.</ref><ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۴۱۴.</ref> هلاکت [[ابدی]] و [[جهنم]]<ref>امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۵۱.</ref> است؛ در نتیجه شخص [[مغرور]] از قافله سالکان، عقب می‌افتد<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۳۷.</ref><ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۲.</ref> و از [[مقامات معنوی]] [[محروم]] می‌شود<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۳۲.</ref>؛ همچنان‌که مغرورشدن به اصطلاحات و مفاهیم، موجب می‌شود [[انسان]] از رسیدن به [[حکمت]]، [[معارف]]، <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۹۴.</ref> [[تهذیب]] [[باطن]] و رسیدن به [[هدایت]] و [[سعادت]] [[غافل]] شود که ثمره آن [[ظلمت]] [[قلب]] و [[تکبر]] است.<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۴۲.</ref>
 
امام‌خمینی دربارهٔ غرور سالکان [[معتقد]] است آفت [[سلوک]] سالکان [[راه خدا]]، [[اعتماد]] به عمل و [[ریاضت]] خود است؛ از این‌رو سالک باید از اعتماد به [[قدرت]] خود به صورت کامل خارج شود و سلوک و عمل را از خود نبیند و به [[فقر]] و [[ذلّت]] خود توجه کند تا مورد عنایت‌های [[حق]] قرار گیرد.<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۶۷.</ref> ایشان در [[دفاع مقدس]]، پیروزی‌ها را زمینه‌های آفاتی می‌دانست که موجب غرور می‌شود و [[شیطان]] بر انسان غالب می‌گردد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۵۵–۱۵۶ و ۱۷/۳۱۸.</ref>.<ref>[[سعید نصیری|نصیری، سعید]]، [[غرور (مقاله)| مقاله «غرور»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۷]]، ص ۴۹۴–۴۹۸.</ref>
 
==راه‌های [[درمان]]==
در بعضی [[روایات]] منسوب، راه خلاصی از غرور، [[تحصیل علم]]، [[معرفت]] به [[عیوب]] [[اعمال]] و صفات خود، [[توبه]] از روی [[اخلاص]] و [[تواضع]] و [[فروتنی]] در برابر حق شمرده شده است.<ref>مصباح الشریعه، منسوب به امام‌صادق{{ع}}، ۱۴۳.</ref> [[علمای اخلاق]] نیز راه‌هایی برای خلاصی از غرور ارائه کرده‌اند.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۶/۳۵۶–۳۵۷.</ref><ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۳۱–۳۲.</ref> به [[اعتقاد]] آنان غرور با [[جهل]] و [[غفلت]] رابطه دارد<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۳۱.</ref><ref>غزالی، رسائل، ۴۳۵.</ref> و آگاهی‌دادن به [[عاقبت]] ویرانگر غرور برای [[مردم]]، یکی از راه‌های برونْرفت از دام غرور است.<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۳/۶۳۲–۶۴۳.</ref><ref>نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۳۷–۶۵۸.</ref>
 
امام‌خمینی معتقد است مرض‌های [[روحی]]، همانند غرور، چون بدون [[درد]] هستند ـ بلکه ظاهری [[لذت‌بخش]] نیز دارند ـ سخت خطرناک‌اند و درمان آنها بسیار مشکل است.<ref>امام‌خمینی، جهاد اکبر، ۵۲.</ref> ایشان درمان غرورِ [[عالمان]] و [[عابدان]] را توجه به عاقبت غرور می‌داند<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۴۱–۳۴۲.</ref> و معتقد است آگاهی‌یافتن به عیوب نفس و سپس [[تمسک]] به [[خدا]] و [[اولیای الهی]]، یکی از راه‌های علاج غرور است.<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۴۳.</ref> به [[باور]] ایشان [[انسان]] باید همواره مواظب فریب‌های [[شیطان]] بوده، به خود بدبین باشد و از بدعاقبتی خود بترسد<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۴۲.</ref>؛ همچنین به [[ایمان]]، [[اخلاق]]، <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۹۹.</ref> [[سیر و سلوک]]، [[ریاضت]]، [[علم]] و تقوای خود<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۵۲.</ref> [[اعتماد]] نکند.<ref>[[سعید نصیری|نصیری، سعید]]، [[غرور (مقاله)| مقاله «غرور»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۷]]، ص ۴۹۴–۴۹۸.</ref>
 
==غرور مطلوب==
امام‌خمینی غرور به معنای «[[سرافرازی]]» و «[[افتخار]]» را نیز در کلمات خود به کار برده است؛ چنان‌که غرور و سرافرازی را در [[پیروی]] از [[مذهب جعفری]]، [[ائمه]] [[معصومان]]{{ع}} و دارا بودن سرمایه‌هایی چون [[نهج البلاغه]]، [[صحیفه فاطمیه]] و [[صحیفه سجادیه]]{{ع}} می‌دانست و افتخار می‌کرد مردان و [[زنان]] [[ایران]] در راه تعالی [[اسلام]] و [[قرآن]]، دوشادوش هم فعالیت می‌کنند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۶–۳۹۷.</ref>؛ چنان‌که به [[جوانان]] برومند [[کشور]] که از اسلام [[دفاع]] می‌کردند، افتخار و از آن [[احساس]] غرور می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۹۷ و ۱۱/۳۶۰.</ref><ref>[[سعید نصیری|نصیری، سعید]]، [[غرور (مقاله)| مقاله «غرور»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۷ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۷]]، ص ۴۹۴–۴۹۸.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۶۵: خط ۳۴:
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:رذایل اخلاقی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۰۳

معناشناسی

غُرور به معنای فریفته‌شدن[۱] و سخنان پوچ و بی‌اساس[۲] است؛ اما در زبان فارسی به معنای کبر، نخوت و خودبینی[۳]، چنانچه به معنای احساس سرافرازی و افتخار است[۴] که از رذایل نفسانی نیست و با کاربرد آن در زبان عربی متفاوت است. غَرور (به فتح غین) به معنای هر چیزی است که مایه فریب انسان شود؛ مانند: مال، جاه، شهوت و شیطان[۵].

در اصطلاح علم اخلاق، غرور، گمان به نفع در آنچه که مضر است[۶]، فریفته شبهه و خدعه شیطان شدن[۷] و سکون نفس در اثر جهل و شبهه به چیزی که موافق میل نفس باشد[۸]، است. سه عنصر اساسی مشتبه‌شدن امر بر انسان، تمایل و خواهش نفسانی و برتر دانستن خود، در تعریف اصطلاحی غرور دخیل است. از این‌رو، فرد مغرور، جاهلی است که خود را عاقل و دانای کار می‌پندارد یا مایل به چیزی است که نسبت به آن جاهل است یا از روی برتری‌طلبی به کاری اقدام می‌کند[۹].

از واژگان مرتبط با غرور، عجب، کبر و رجا است. «عجب» بزرگ‌شمردن فضایلی است که شخص دربارۀ خود گمان می‌برد[۱۰]؛ ولی غرور، سکون و آرامش نفس به آن چیزی است که فرد گمان می‌کند خیر و موافق تمایل هوای اوست[۱۱]. کبر نیز بزرگ‌دانستن خود نسبت به دیگران است[۱۲]. اظهار این حالت را نیز تکبر می‌نامند[۱۳]. فرق کبر با عجب در این است که عجب، خودپسندی، بدون مقایسه و تطبیق فرد با دیگران از نظر برتری است، اما کبر، خودپسندی به همراه مقایسه و تطبیق است[۱۴].

غرور با رجا نیز متفاوت است؛ زیرا اگر شخص امر محبوبی را در آینده انتظار داشته باشد و بیشتر اسباب آن هم‌اکنون فراهم باشد، «رجا» نامیده می‌شود و اگر بود و نبودِ اسباب آن معلوم نباشد، «تمنّی» است؛ اگر اسباب آن نیز منتفی باشد، غرور نامیده می‌شود[۱۵].[۱۶]

پیشینه

در کتاب‌های آسمانی نیز غرور نکوهش شده و نزد خداوند مذموم و مکروه شمرده شده است[۱۷]؛ همچنین سبب فراموشی خداوند[۱۸] و ناآرامی[۱۹] و ناپاکی انسان[۲۰] شمرده شده است. قرآن کریم انسان را از فریفته‌شدن به دنیا پرهیز داده است[۲۱] و غرور را از صفات شیطان[۲۲] و از ویژگی‌های کفار[۲۳] و منافقان[۲۴] می‌شمارد. در روایات نیز، دنیا معدن شر و محل غرور[۲۵] و سکون نفس به دنیا از بزرگ‌ترین غرورها[۲۶] شمرده شده است. همچنین شخص مغرور در دنیا، مسکین و در آخرت مغبون و اهل خسران معرفی شده است[۲۷].

علمای اخلاق، غرور را یکی از صفاتی شمرده‌اند که سرچشمه و منبع شقاوت[۲۸] و منشا بیشتر آفات و شرور[۲۹] است[۳۰].

اصناف مغروران

در قرآن کریم به اقسامی از مغروران، ازجمله کافران[۳۱]، مشرکان و ظالمان[۳۲] اشاره شده است. علمای اخلاق نیز به غرور اهل دنیا، عوام، اهل علم، اهل عبادت و وعاظ و کیفیت غرور در هر یک و مبادی آن اشاره کرده‌اند[۳۳]؛ برای مثال گاهی اهل علم به فن خاصی از علم، مانند علم کلام، علم فقه یا علم لغت و علم نحو بسنده کرده، توجه نمی‌کنند که در شریعت، این علوم مقصود اصلی نیستند و از علوم دیگر یا از اشتغال به اصلاح نفس و کسب فضایل و ملکات غافل می‌مانند[۳۴]. گاهی نیز اهل عمل به وسوسه مبتلا شده، در نماز به تصحیح قرائت و مخارج حروف مشغول می‌شوند و از حضور قلب و تفکر در معانی نماز بازمی‌مانند[۳۵]. به اعتقاد علمای اخلاق اصناف مغروران در درجه و شدت و ضعف متفاوتند؛ چنان‌که غرور در بعضی از اصناف مغروران، مانند کفار، گنهکاران و فسّاق شدیدتر از دیگران است[۳۶]. همچنین از اسباب غرور و استبداد، قدرت و خودکامگی است[۳۷] که در سلاطین ظهور می‌کند و سبب می‌شود نزدیکان آنها نیز به دشمنان‌شان تبدیل شوند[۳۸].[۳۹]

منشا غرور

قرآن کریم، هوای نفس[۴۰]، آمال و آرزو[۴۱]، دنیاطلبی[۴۲] و شیطان[۴۳] را منشا غرور می‌داند. در روایات نیز علاوه بر این موارد، عمر طولانی، فرزند و دوست، به امید اینکه به واسطه آنها نجات یابد، ازجمله اسباب غرور شمرده شده است[۴۴]. علمای اخلاق، شیطان، که با وعده‌ها و آرزوهای طولانی، انسان را می‌فریبد[۴۵] و نفس که با کیدهای خود امر را بر انسان مشتبه می‌کند[۴۶] و حب شهوات، که انسان را به امری که موافق طبع اوست می‌کشاند، به دنیا مغرور و از آخرت دور می‌سازد[۴۷] از عوامل غرور می‌دانند[۴۸].

آثار و آفات

علمای اخلاق غرور را از صفات رذیله‌ای می‌دانند که همواره در مسیر بندگی و سلوک، خطر و آسیب جدّی به‌شمار می‌آید و آفات و شرور بسیاری را به دنبال دارد[۴۹] و سرچشمه شقاوت، هلاکت و بدبختی است[۵۰] دو رذیله «عجب» و «کبر»نیز از آثار غرور است[۵۱]. غرور سبب بی‌تاثیرشدن موعظه‌های الهی و دعوت انبیا(ع) و اولیا(ع) در انسان می‌شود؛ زیرا انسان را از تفکر در نقص‌ها و مرض‌های خود غافل می‌کند که این از نقشه‌های شیطان است[۵۲] افراد مغرور، در امور دنیوی به نفس خودشان و مردم اعتماد دارند، ولی از پروردگار غافل‌اند؛ به امور آخرتی بی‌اعتنایند و سستی و تنبلی خود را به حساب توکل، رجا و امید به خداوند می‌گذارند و بدون عمل، جزا طلب می‌کنند[۵۳]. از این‌رو از کسب معارف و تحصیل اخلاق کریمانه و عمل صالح بازمی‌مانند[۵۴] و افسار آنها گسیخته شده، به دام گناه و معاصی گرفتار می‌شوند[۵۵].[۵۶]

راه‌های درمان

در بعضی روایات، راه خلاصی از غرور، تحصیل علم، معرفت به عیوب اعمال و صفات خود، توبه از روی اخلاص و تواضع و فروتنی در برابر حق شمرده شده است[۵۷]. علمای اخلاق نیز راه‌هایی برای خلاصی از غرور ارائه کرده‌اند[۵۸]. به اعتقاد آنان غرور با جهل و غفلت رابطه دارد[۵۹] و آگاهی دادن به عاقبت ویرانگر غرور برای مردم، یکی از راه‌های برونْرفت از دام غرور است[۶۰].[۶۱]

منابع

پانویس

  1. جوهری، الصحاح، ۲/۷۶۹؛ فیومی، المصباح المنیر، ۴۴۵؛ قرشی، قاموس قرآن، ۵/۹۲.
  2. ابن‌منظور، لسان العرب، ۵/۱۲.
  3. دهخدا، لغتنامه، ۱۰/۱۴۶۹۹.
  4. دهخدا، لغتنامه، ۱۰/۱۴۶۹۹.
  5. راغب، مفردات، ۶۰۴؛ طریحی، مجمع البحرین، ۳/۴۲۱.
  6. مدنی، ریاض السالکین، ۳/۱۹۰.
  7. نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۳۶.
  8. فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۶/۲۹۲.
  9. نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۳–۴.
  10. نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۵۷.
  11. نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۳؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۳۶.
  12. غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۲۴۷.
  13. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۹.
  14. نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۸۰.
  15. مدنی، ریاض السالکین، ۵/۳۳.
  16. نصیری، سعید، مقاله «غرور»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص ۴۹۵.
  17. کتاب مقدس، کتاب امثال سلیمان، ب۱۶، ۵.
  18. کتاب مقدس، کتاب هوشع نبی، ب۱۳، ۶.
  19. کتاب مقدس، حبقوق نبی، ب۲، ۵.
  20. کتاب مقدس، کتاب مرقس، ب۷، ۲۳.
  21. آل عمران، ۱۸۵؛ حدید، ۲۰.
  22. نساء، ۱۲۰؛ اسراء، ۶۴.
  23. ملک، ۲۰.
  24. احزاب، ۱۲.
  25. آمدی، تصنیف غررالحکم، ۱۳۵.
  26. آمدی، تصنیف غررالحکم، ۱۳۶.
  27. مجلسی، بحارالانوار، ۶۹/۳۱۹.
  28. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۷۸.
  29. نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۳۶.
  30. نصیری، سعید، مقاله «غرور»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص ۴۹۶.
  31. ملک، ۲۰.
  32. فاطر، ۴۰.
  33. فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۶/۳۰۹–۳۴۹؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۶–۳۰.
  34. نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۱۵.
  35. نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۴.
  36. فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۶/۲۹۱–۲۹۲.
  37. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۰/۱۲۰.
  38. ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ۱/۲۲۹.
  39. نصیری، سعید، مقاله «غرور»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص ۴۹۴–۴۹۸.
  40. یوسف، ۸۳.
  41. حدید، ۱۴.
  42. لقمان، ۳۳؛ فاطر، ۵.
  43. نساء، ۱۲۰؛ اسراء، ۶۴.
  44. مصباح الشریعه، منسوب به امام‌صادق(ع)، ۱۴۲.
  45. فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۶/۳۰۲.
  46. نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۲۳۳.
  47. نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۳۱.
  48. نصیری، سعید، مقاله «غرور»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص ۴۹۴–۴۹۸.
  49. نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۳۶.
  50. غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۷۸؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۲/۲۴۱ و ۶/۲۹۰.
  51. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۴۵.
  52. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۳۷؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۶.
  53. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۳۳–۱۳۴.
  54. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۳۲.
  55. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۳۹.
  56. نصیری، سعید، مقاله «غرور»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص ۴۹۴–۴۹۸.
  57. مصباح الشریعه، منسوب به امام‌صادق(ع)، ۱۴۳.
  58. فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۶/۳۵۶–۳۵۷؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۳۱–۳۲.
  59. نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۳۱؛ غزالی، رسائل، ۴۳۵.
  60. غزالی، کیمیای سعادت، ۳/۶۳۲–۶۴۳؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۳۷–۶۵۸.
  61. نصیری، سعید، مقاله «غرور»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص ۴۹۴–۴۹۸.