خطبه ۲۷ نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) |
(←مقدمه) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[خطبه]] ۲۷ - معروف به خطبۀ جهادیه - از خطبههای مشهور [[نهج البلاغه]] است. سبب صدور [[خطبه]]، حمله [[سفیان بن عوف غامدی]] به شهر [[انبار (شهر)|انبار]] و کشتن [[کارگزار]] [[امام]]، [[حسّان بن حسّان]] و ترساندن و [[غارت]] اهالی شهر است.که در گزارشی که عدهای از اهالی شهر به [[امام]] دادند خبر از باز کردن خلخال از پای [[زن]] [[یهودی]] آمده بود. [[امام]] در قسمتی از این [[خطبه]] ضمن اظهار [[تأسف]] در این خصوص فرمود: شنیدهام که یکی از آنها بر [[زن]] مسلمانی داخل شده و دیگری بر زنی از [[اهل ذمّه]] و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشوارهاش را ربوده و آن [[زن]] جز | *[[خطبه]] ۲۷ - معروف به خطبۀ جهادیه - از خطبههای مشهور [[نهج البلاغه]] است. سبب صدور [[خطبه]]، حمله [[سفیان بن عوف غامدی]] به شهر [[انبار (شهر)|انبار]] و کشتن [[کارگزار]] [[امام]]، [[حسّان بن حسّان]] و ترساندن و [[غارت]] اهالی شهر است.که در گزارشی که عدهای از اهالی شهر به [[امام]] دادند خبر از باز کردن خلخال از پای [[زن]] [[یهودی]] آمده بود. [[امام]] در قسمتی از این [[خطبه]] ضمن اظهار [[تأسف]] در این خصوص فرمود: شنیدهام که یکی از آنها بر [[زن]] مسلمانی داخل شده و دیگری بر زنی از [[اهل ذمّه]] و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشوارهاش را ربوده و آن [[زن]] جز آنکه «إنّا لله» گوید و از او ترحم جوید چارهای نداشته است. آنها پیروزمندانه، با [[غنایم]]، بیآنکه زخمی بردارند یا قطرهای از خونشان ریخته شود، بازگشتهاند. اگر مرد مسلمانی پس از این رسوایی از [[اندوه]] بمیرد، نهتنها نباید ملامتش کرد، بلکه [[مرگ]] را سزاوارتر است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۷: {{متن حدیث|"وَ لَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ كَانَ يَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ وَ الْأُخْرَى الْمُعَاهِدَةِ، فَيَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلُبَهَا وَ قَلَائِدَهَا وَ رُعُثَهَا مَا تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلَّا بِالاسْتِرْجَاعِ وَ الِاسْتِرْحَامِ، ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِينَ مَا نَالَ رَجُلًا مِنْهُمْ كَلْمٌ وَ لَا أُرِيقَ لَهُمْ دَمٌ. فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا كَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ كَانَ بِهِ عِنْدِي جَدِيراً"}}</ref>. | ||
*[[امام]] {{ع}} پس از سقوط [[انبار (شهر)|انبار]] و [[قتل]] [[کارگزار]] آن، [[مردمان]] را به [[جهاد]] فرامیخواند و با کوتاهی آنها در [[کارزار]] مواجه میشود. زمان صدور [[خطبه]]، سال چهلم هجری گزارش شده است. | *[[امام]] {{ع}} پس از سقوط [[انبار (شهر)|انبار]] و [[قتل]] [[کارگزار]] آن، [[مردمان]] را به [[جهاد]] فرامیخواند و با کوتاهی آنها در [[کارزار]] مواجه میشود. زمان صدور [[خطبه]]، سال چهلم هجری گزارش شده است. | ||
نسخهٔ ۲۱ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۱۰
این مدخل وابسته به نهج البلاغه و تحت نگارش، توسعه یا بازبینی قرار دارد. |
مقدمه
- خطبه ۲۷ - معروف به خطبۀ جهادیه - از خطبههای مشهور نهج البلاغه است. سبب صدور خطبه، حمله سفیان بن عوف غامدی به شهر انبار و کشتن کارگزار امام، حسّان بن حسّان و ترساندن و غارت اهالی شهر است.که در گزارشی که عدهای از اهالی شهر به امام دادند خبر از باز کردن خلخال از پای زن یهودی آمده بود. امام در قسمتی از این خطبه ضمن اظهار تأسف در این خصوص فرمود: شنیدهام که یکی از آنها بر زن مسلمانی داخل شده و دیگری بر زنی از اهل ذمّه و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشوارهاش را ربوده و آن زن جز آنکه «إنّا لله» گوید و از او ترحم جوید چارهای نداشته است. آنها پیروزمندانه، با غنایم، بیآنکه زخمی بردارند یا قطرهای از خونشان ریخته شود، بازگشتهاند. اگر مرد مسلمانی پس از این رسوایی از اندوه بمیرد، نهتنها نباید ملامتش کرد، بلکه مرگ را سزاوارتر است[۱].
- امام (ع) پس از سقوط انبار و قتل کارگزار آن، مردمان را به جهاد فرامیخواند و با کوتاهی آنها در کارزار مواجه میشود. زمان صدور خطبه، سال چهلم هجری گزارش شده است.
منابع خطبه
- این خطبه در بسیاری از روایات موثق شیعه و اهل تسنن (چه پیش از رضی و چه پس از او) آمده است. جاحظ در کتاب البیان و التبیین، دینوری در کتاب عیون الاخبار، کلینی در فروع کافی، مسعودی در مروج الذهب و شیخ صدوق در معانی الاخبار از جمله راویان خطبه پیش از شریف رضی هستند.
مطالب خطبه
- فضیلت جهاد در راه خدا؛
- سرزنش و کیفر کوتاهیکنندگان در جهاد؛
- بیان خصوصیات مردم؛
- اظهار خستگی و دلزدگی امام از مردم؛
- عوامل پیروزی و شکست در جنگ؛
- مسئولیت حکومت در برقراری امنیت برای همه افراد از هر دین و آیین؛
- نفرین یاران سستعنصر[۲].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۷: «"وَ لَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ كَانَ يَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ وَ الْأُخْرَى الْمُعَاهِدَةِ، فَيَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلُبَهَا وَ قَلَائِدَهَا وَ رُعُثَهَا مَا تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلَّا بِالاسْتِرْجَاعِ وَ الِاسْتِرْحَامِ، ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِينَ مَا نَالَ رَجُلًا مِنْهُمْ كَلْمٌ وَ لَا أُرِيقَ لَهُمْ دَمٌ. فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا كَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ كَانَ بِهِ عِنْدِي جَدِيراً"»
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 338.