ابوهند حجام در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==)) |
جز (جایگزینی متن - 'پرونده:1100558.jpg' به 'پرونده:IM009657.jpg') |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده: | # [[پرونده:IM009657.jpg|22px]] [[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|'''مقاله «ابوهند بجلی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ ۶ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۱۰
مقدمه
مولای فروة بن عمرو بیاضی[۱] که بدین سبب او را ابوهند بیاضی نیز خواندهاند [۲]. نام وی را عبدالله[۳]، یسار[۴]، سالم[۵] و سنان[۶] و نام پدرش را هند[۷] آوردهاند. برخی منابع، از شخصی به نام "حارث بن مالک مولای ابی هند الحجام" یاد کردهاند[۸]، اما ابن اثیر[۹] به نقل از شعبی از ابن عباس، حارث بن مالک را نام ابوهند دانسته، نه مولای او و میگوید: از مولای ابوهند یاد نشده است. وی در بدر حضور نیافت، ولی در دیگر غزوات شرکت کرد[۱۰]. وی در بازگشت رسول خدا(ص) از غزوه بدر در "عرق الظُبیه"[۱۱] با حیس[۱۲] از آن حضرت استقبال کرد و حضرت او را ستود و فرمود: ابو هند مردی از انصار است؛ به او همسر بدهید[۱۳]. برخی گفتهاند آیه ﴿إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى﴾[۱۴] پس از این و درباره ابوهند نازل شد[۱۵]. از این روایت در باب عدم اعتبار شأنیت نسبی افراد در ازدواج استفاده شده است[۱۶].
برخی گفتهاند رسول خدا(ص) پس از بازگشت از حدیبیه وی را خرید و آزاد کرد[۱۷]. پس از جنگ خیبر، وی رسول خدا(ص) را حجامت کرد[۱۸]. همچنین در عمرهای که رسول خدا(ص) پس از بازگشت از جعرانه[۱۹] انجام داد، ابوهند پس از سعی بین صفا و مروه، سر آن حضرت را تراشید[۲۰]. از وی روایتی درباره اثر حجامت از رسول خدا(ص) نقل شده است که فرمود: "اگر در چیزی که بدان مداوا میشود خیری باشد، آن چیز حجامت است"[۲۱]. نیز از وی نقل شده است که گفت: رسول خدا(ص) را حجامت کرده، از خون حجامت خوردم. به آن حضرت گفتم: از خون حجامت شما خوردم. حضرت فرمود: وای بر تو ای سالم! آیا نمیدانی خون حرام است، دیگر تکرار نکن[۲۲]. این خبر درباره ابوطیبه حجام نیز وارد شده است[۲۳]، اما ابن حجر[۲۴] آن را نادرست، و مربوط به ابوهند حجام میداند. درباره وی روایتی ستایشآمیز از رسول خدا(ص) نقل کردهاند که فرمود: "اگر کسی بخواهد با دیدن کسی که خداوند در قلب او نور ایمان قرار داده است شاد شود، به ابوهند نگاه کند"[۲۵]. به گفته ابن حجر[۲۶]، واقدی در کتاب الرده آورده است که ابوبکر، ابوهند را به سوی زیاد بن لبید بیاضی، عامل کننده و حضرموت فرستاد تا او را از جانشینی ابوبکر باخبر سازد. برخی منابع، از ابوهند بیاضی، عبدالله بن هند دیگری یاد کرده و تنها یک روایت از او درباره تخمیر ظروف آوردهاند[۲۷]. تلقی چنان است که او فردی جز ابوهند مورد بحث ماست، اما به نظر میرسد آن در یکی باشند، که شرح حال آنان در دو مدخل آمده است. به علاوه آنکه بیشتر منابع، روایت وی را از برخی صحابه دیگر نیز نقل کردهاند[۲۸].[۲۹]
منابع
پانویس
- ↑ از بنی بیاضه (از خزرج ر.ک: ابن حزم، ص۳۵۶) ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۳۵؛ ابن اثیر، ج۶، ص۳۱۶.
- ↑ ابونعیم، ج۶، ص۳۰۴۷؛ ابن اثیر، ج۶، ص۳۱۶.
- ↑ ابن قانع، ج۲، ص۱۰۳؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۳۵؛ ابن اثیر، ج۶، ص۳۱۶.
- ↑ ابن جوزی، ص۲۶۹؛ ابن اثیر، ج۶، ص۳۱۶؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۶۳.
- ↑ ابن جوزی، ص۲۶۹؛ ابن اثیر، ج۲، ص۳۸۵.
- ↑ ابن اثیر، ج۲، ص۵۶۵.
- ↑ ابن قانع، ج۲، ص۱۰۳؛ ابن جوزی، ص۲۶۹.
- ↑ ابن جوزی، ص۱۷۸؛ ابن اثیر، ج۱، ص۶۳۵.
- ↑ ابن اثیر، ج۱، ص۶۳۶-۶۳۵.
- ↑ ابن هشام، ج۲، ص۴۷۲؛ ابن اثیر، ج۶، ص۳۱۶؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۶۳.
- ↑ محلی بین مکه و مدینه در سه میلی روح نزدیک به مدینه ر.ک: باقوت، ج۴، ص۵۸.
- ↑ خرمای مخلوط با روغن و کشک؛ ر.ک: جوهری، ج۳، ص۹۲۰.
- ↑ ر.ک: ابن هشام، ج۲، ص۴۷۲؛ طبری، ج۲، ص۱۵۸؛ طبرانی، کبیر، ج۲۲، ص۳۲۱.
- ↑ «ما شما را از مردی و زنی آفریدیم» سوره حجرات، آیه ۱۳.
- ↑ قرطبی، ج۱۴، ص۳۴۰؛ سیوطی، ج۶، ص۹۸.
- ↑ کحلانی، سبل السلام، ج۳، ص۱۳۰.
- ↑ شامی، ج۱۱، ص۴۱۰.
- ↑ واقدی، ج۲، ص۶۷۸.
- ↑ آبی در بین راه مکه و طائف در نزدیکی مکه که رسول خدا(ص) هنگام تفسیم غنایم هوازن پس از غزوه حنین در آنجا فرود آمد؛ ر.ک: یاقوت، ج۲، ص۱۴۲.
- ↑ واقدی، ج۳، ص۹۵۹.
- ↑ ابوداود، ج۱، ص۴۶۶؛ ابونعیم، ج۶، ص۳۰۴۷.
- ↑ ابن اثیر، ج۲، ص۳۸۵؛ ابن حجر، تلخیص، ج۱، ص۱۸۰.
- ↑ ابن ابی الحدید، ج۱۰، ص۱۸۳؛ ابن حجر، تلخیص، ج۱، ص۱۸۰.
- ↑ تلخیص، ج۱، ص۱۸۰.
- ↑ دارقطنی، ج۳، ص۲۰۸؛ دولابی، ج۱، ص۱۰۶؛ طبرانی، اوسط، ج۶، ص۳۲۹.
- ↑ الاصابه، ج۷، ص۳۶۴.
- ↑ ابن قانع، ج۲، ص۱۰۳؛ ذهبی، تجرید، ج۱، ص۳۳۹.
- ↑ ر.ک: احمد بن حنبل، ج۳، ص۲۹۴؛ دارمی، ج۲، ص۱۲۲؛ بخاری، ج۶، ص۲۴۶.
- ↑ خانجانی، قاسم، مقاله «ابوهند بجلی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۵۶۲-۵۶۳.