خوش‌گمانی به خود: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==))
جز (جایگزینی متن - '</div> <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">' به '</div>')
خط ۲: خط ۲:
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[خوش‌گمانی]]''' است. "'''[[خوش‌گمانی به خود]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[خوش‌گمانی]]''' است. "'''[[خوش‌گمانی به خود]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[خوش‌گمانی به خود در قرآن]] - [[خوش‌گمانی به خود در حدیث]] - [[خوش‌گمانی به خود در اخلاق اسلامی]]</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[خوش‌گمانی به خود در قرآن]] - [[خوش‌گمانی به خود در حدیث]] - [[خوش‌گمانی به خود در اخلاق اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
==مقدمه==

نسخهٔ ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۳۰

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث خوش‌گمانی است. "خوش‌گمانی به خود" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

حسن ظن به خویشتن عبارت از آن است که انسان از حیث نظری همه عقاید، آرا و نظریه‌های خود را صحیح بینگارد، از حیث عملی گمان کند هر کاری، را درست، به موقع، به‌طور دقیق، کامل و مطابق با وظیفه انجام داده است و از حیث اخلاقی همه صفات و سجایای خود را خوب و پسندیده تلقی کند و در هیچ زمینه‌ای، هیچ نقد و انتقادی را برنتابد؛ همچنین کسانی که نسبت به آینده خویش اطمینانی، خلل‌ناپذیر دارند و گمان می‌کنند در قیامت حتماً رستگار می‌شوند و به بهشت الاهی راه می‌یابند، به خویش حسن ظن دارند. این قسم حسن ظن، اگرچه برخلاف دو قسم سابق بسیار شایع است و اکثر مردمان به آن گرفتارند، از رذایل اخلاقی به شمار می‌رود و بسیار ناپسند است.

رسول خدا(ص) می‌فرماید: «مَنْ‏ قَالَ‏ إِنِّي‏ خَيْرُ النَّاسِ‏ فَهُوَ مِنْ‏ شَرِّ النَّاسِ وَ مَنْ قَالَ إِنِّي فِي الْجَنَّةِ فَهُوَ فِي النَّارِ»[۱]. حسن ظن به خویش با یک نمود رفتاری شناخته می‌شود. نمود رفتاری این رذیله نفسانی خودستایی و بیان کارهای نیک خویش است. به همین دلیل قرآن کریم خودستایی و تزکیه نفس را نکوهش کرده و مخاطبان خود را از آن بازداشته است. در سرزنش کسانی که خود را بری از عیب و عاری از نقص می‌دانند، می‌فرماید: ﴿هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ فَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى[۲].

امام صادق(ع) در تفسیر این آیه می‌فرماید: «منظور این است که انسان بگوید: دیشب نماز خواندم، دیروز روزه گرفتم و امثال آن. سپس اضافه کرد: در زمان امیر المؤمنین(ع) کسانی بودند که به هم می‌رسیدند و می‌گفتند: دیشب نماز خواندیم، دیروز روزه گرفتیم. امیر المؤمنین(ع) [برای اصلاح این رفتار زشت] می‌فرمود: ولی من شب و روز را می‌خوابم و اگر در فاصله شب و روز هم فرصتی پیدا کنم، می‌خوابم»[۳]. همچنین قرآن کریم در سرزنش یهودیان که خود را از بدی‌ها پاک می‌شمردند و ادعای دوستی با خدا می‌کردند، می‌فرماید: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا[۴].

انسان در مقابله با خویشتن موظف به سوء ظن است. امیر المؤمنین(ع) در خطبه همام سوء ظن به خویش را از صفات متّقین شمرده است. می‌فرماید: «لَا يَرْضَوْنَ‏ مِنْ‏ أَعْمَالِهِمُ‏ الْقَلِيلَ‏ وَ لَا يَسْتَكْثِرُونَ الْكَثِيرَ فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ‏ إِذَا زُكِّيَ‏ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَهُ فَيَقُولُ أَنَا عْلَمُ بِنَفْسِي مِنْ غَيْرِي وَ رَبِّي أَعْلَمُ بِي مِنِّي بِنَفْسِي اللَّهُمَّ لا تُؤَاخِذْنِي بِمَا يَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِي أَفْضَلَ مِمَّا يَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَعْلَمُونَ»[۵].

بیان فضایل خویش تنها وقتی جایز است که اثبات حق به آن بستگی داشته باشد، به همین دلیل حضرات معصومین با آنکه در مقام بندگی خود را مقصر می‌دانستند و در همه زمینه‌ها نفس خویش را متهم می‌کردند و به خود نسبت ظلم و گناه و طغیان می‌دادند[۶]، در مواجهه با مخالفان از بیان فضایل خویش کوتاهی نمی‌کردند؛ برای نمونه یک روایت در این زمینه نقل می‌کنیم: مردی یهودی در مقابل رسول خدا(ص) ایستاد و عرض کرد: تو برتری یا موسی بن عمران که خدا با او سخن گفت، تورات و عصا بر او نازل کرد، دریا را برای او شکافت و از ابر برایش سایه‌بان ساخت؟

رسول خدا(ص) فرمود: اگر چه پسندیده نیست انسان خود را بستاید، ولی به تو می‌گویم: آدم وقتی گناه کرد برای توبه گفت: خدایا به حق محمد و آل محمد از تو می‌خواهم که مرا ببخشی؛ و خدا او را بخشید. نوح وقتی سوار بر کشتی شد و ترسید که غرق شود، گفت: خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو می‌خواهم که مرا نجات دهی و خدا نجاتش داد. ابراهیم وقتی در آتش افکنده شد، گفت: خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو می‌خواهم که مرا از این آتش نجات دهی. و خدا آتش را بر او سرد و سلامت کرد. موسی وقتی که [در مقابل ساحران] عصای خویش را به زمین انداخت در عمق جانش می‌هراسید، گفت: خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو می‌خواهم که مرا از کید ایشان در امان بداری و خدا به او فرمود: نترس که تو پیروزی. ای یهودی! اگر موسی مرا می‌دید و به من ایمان نمی‌آورد، ایمانش به کارش نمی‌آمد و نبوتش سودی برایش نداشت. ای یهودی؛ مهدی از نسل من است که چون به پا خیزد، عیسی‌بن مریم برای یاری او فرو می‌آید و او را پیش می‌اندازد و پشت سرش نماز می‌خواند[۷].[۸].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «کسی که فکر کند بهترین انسان است، از بدترین انسان‌هاست و کسی که خود را بهشتی بداند، اهل آتش است»فضل الله راوندی، النوادر، ص۱۰۷.
  2. «او آن هنگام که شما را از زمین پدید آورد و آن هنگام که شما جنین‌هایی در شکم مادرانتان بودید به شما داناتر بود پس خود را به پاکی نستأیید که او ب» سوره نجم، آیه ۳۲.
  3. صدوق، معانی الاخبار، ص۲۴۳.
  4. «آیا به کسانی ننگریسته‌ای که خویشتن را پاکیزه می‌انگارند اما (این) خداوند است که هر کس را بخواهد پاکیزه می‌دارد و سر مویی ستم نخواهند دید» سوره نساء، آیه ۴۹.
  5. «از اعمال کم خویش راضی نیستند؛ اعمال زیاد خود را نیز زیاد نمی‌بینند و از اعمال خویش بیمناکند؛ اگر کسی زبان به مدحشان بگشاید، از گفته او می‌ترسند و می‌گویند من خودم را بهتر از دیگران می‌شناسم و خدا مرا از خودم بهتر می‌شناسد. خدایا به‌خاطر چیزی که اینها می‌گویند، مرا مؤاخذه نکن. مرا برتر از آنچه گمان می‌کنند قرار ده و کارهایی را که اینها خبر ندارند بر من ببخش»شریف رضی، نهج البلاغه، با شرح محمد عبده، ج۲، ص۱۶۲.
  6. مروری به دعاهای رسیده از آن حضرات، مثل دعای کمیل، صباح و دعاهای صحیفه مبارکه سجادیه برای اثبات این مطلب کافی است.
  7. صدوق، امالی، ص۲۸۷.
  8. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱۴، ص ۲۳۵.