نبوت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:
# ضرورت عرفانی.
# ضرورت عرفانی.


==اهداف نبوت==
==اهداف نبوت (حکمت بعثت)==
{{همچنین ببینید|فلسفه بعثت}}
{{همچنین ببینید|فلسفه بعثت}}



نسخهٔ ‏۳ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۲۹

نبوت گرفتن خبر از جانب خداوند برای هدایت مردم و اصلاح معاش و معاد آنان است.

در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل نبوت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

واژه‌شناسی لغوی

نبی یا از "نبأ" به معنای خبر است [۱] یا از "نَباوه" به معنای ارتفاع و شرافت. [۲] در صورت اول معنای نبی خبردهنده یا خبر داده شده یا خبردار است و در صورت دوم به معنای رفیع و بلند مرتبه می‌باشد، و نبوت به معنای رفعت و بلند مرتبگی است. [۳] بنابراین، نبی کسی است که خداوند به او خبر داده، یا کسی است که از جانب خداوند خبر می‌دهد [۴] و شریف‌تر و بلند مرتبه‌تر از سایر انسان‌هاست [۵].

نبوت در اصطلاح

بررسی تاریخ زندگی بشر نشان می‌دهد که همواره گروهی به نام پیامبران و رسولان اعلام کرده‌اند که از جانب خداوند متعال به سوی مردم آمده‌اند تا تعالیم و فرامین آسمانی را به ایشان ابلاغ نمایند. در واکنش به این دعوت‌ها، گروهی به آنان ایمان آورده و از آموزه‌ها و ارشادهای آنان بهره‌مند شده‌اند و عده‌ای نیز نسبت به این مسئله راه انکار را در پیش گرفته‌اند. از این رو مبحثی تحت عنوان نبوت در کنار سایر اصول اعتقادی شکل گرفته است.

  1. نبوت در اصطلاح متکلمان: متکلمان امامیه، با استفاده از حسن و قبح ذاتی و عقلی و با کمک صفات الهی همچون عدل و حکمت و لطف الهی، به تعریف نبوت و ضرورت بعثت پیامبران پرداختند. همه تعریف متکلمان امامیه از نبوت به سه عنصر مهم اشاره دارند. نخست اینکه نبی، از طرف خداوند برانگیخته شده است. دوم: مأموریت اصلاح امور مردم و هدایت‌گری آنها را دارد و سوم: با روش اعجاز به اثبات خود پرداخته است. اشاعره معتقدند انبیایی که از طرف خداوند متعال برگزیده شدند، هیچ ضرورتی نداشته است چون منکر حسن و قبح ذاتی هستند [۶].
  2. نبوت در اصطلاح فیلسوفان: فلاسفه معتقدند، وقتی تمام قوای حسی و خیالی و عقلی انسان رشد کرد، قابلیت ارتباط با ملائکه و امکان دریافت وحی و توانایی صدور معجزه را پیدا می‌کند. در واقع وحی الهی، فعل الهی است و به پیامبران، تفضل و عنایت می‌شود ولی به انسان‌های کاملی که به جهت رشد هستی شناختی، قابلیت دریافت آن را داشته باشند [۷].
  3. نبوت در اصطلاح عارفان: اصطلاحاتی در عرفان مطرح است که شناخت آنها در تبیین نبوت مؤثر است. نبوت، مقام ظهور خلافت و ولایت است و ولایت، مقام بطون ثبوت است. مقام نبوت، دو قسم تعریف و تشریع دارد. نبوت تعریف افزون بر تبلیغ احکام، تأدیب به اخلاق، تعلیم به حکمت و قیامِ به سیاست است، این قسم از نبوت را رسالت نیز می‌گویند.

اقسام نبوت

  1. نبوت مطلقه
  2. مقیّده
  • اِخبار از معرفت ذات حق تعالی، اسماء و صفات و احکام الهی است. "ولی الله" با الهام و ارشاد غیبی و وحی الهی با حق تعالی پیوند شدیدی برقرار ساخته، صاحب کرامت و خرق عادت و مبدأ افعال الهی می‌شود. تفاوت نبی و رسول و ولی این است که نبی و رسول، دارای تصرف در خلق بر حسب ظاهر و شریعت هستند؛ اما ولی بر حسب باطن و حقیقت در آن تصرف می‌کند؛ به همین جهت، ولایت، از نبوت بزرگتر است. اهل معرفت تجلی و ظهور حقیقت وجود مطلق را ضروری می‌دانند و تجلیات نیز بر اساس استعدادهای موجودات تحقق می‌یابد لذا برای تکمیل حلقه‌های این سلسله تجلیات، حلقه و مرتبه انسان کامل ضرورت دارد.
  • انسان کامل، نزد اهل معرفت، جامع بین مظهریت مطلقه و مظهریت اسما و صفات و افعال است. هیچ موجودی از موجودات جهانِ امکان، هم وزن او نیست. چنان که امام رضا می‌فرماید: "الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لَا يُدَانِيهِ أَحَدٌ..." انسان کامل به لحاظ وجودِ کلیِ سِعی و انبساطی‌اش، بر همه مقدم بوده و همه انبیا در شریعت و ولایت خود وارث اویند. اما درباره نسبت نبوت و ولایت و انسان کامل مولا عبدالصمد همدانی می‌نویسد: "نبوت، ظاهر ولایت و ولایت، باطن نبوت است و اصولا وجود انسان کامل، از ضروریات نظام هستی است و انسان کامل نیز یا نبی است یا ولی،... ". عارفان نیز تلاش نمودند که خداشناسانه و انسان‌شناسانه و هستی‌شناسانه به معرفی نبوت و رسالت و ولایت و انسان کامل بپردازند [۸].

ضرورت نبوت

  • از آنجا که هر یک از ما به معارف فرا عادی دسترسی نداریم، نتیجه می‌گیریم وجود پیام‌آورانی به عنوان واسطه، امری ضروری است. آیا ما هرگاه اراده کنیم، می‌توانیم برای فهم معارف فرا عقلی به منبع الهی مراجعه کنیم؟ خیر. لذا براساس حکمت الهی، باید رسولانی مبعوث شوند تا راه صحیح و کامل سعادت را در اختیار انسان قرار دهند [۹].
  • لازمه حکمت الهی، وجود راهی فرا عادی برای هدایت بشر به سعادت است و همچنین لازم است تا افرادی معصوم، این راه را در اختیار دیگران قرار دهند و در صورت لزوم، مجری احکام الهی باشد لذا وجود نشانه‌ای محکم برای اثبات ادعای پیامبری ضرورت دارد. سؤال این است: آیا برای ما نیز پیامبری از سوی خدای متعال فرستاده شده یا اینکه خدای حکیم برنامه‌ای برای هدایت ویژه بشر امروز در نظر نگرفته است؟ تنها ادعای پیامبری کسی قابل پذیرش است که با از اعجاز برخوردار باشد و یا از طریق معرفی پیامبران پیشین و یا از هر طریق دیگری که اطمینان‌بخش باشد. تنها طریق مطلوب برای اثبات حقانیت پیامبر اسلام، اعجاز است زیرا ایشان پیامبر خاتم هستند. باید نخست، صدق ادعای پیامبر اسلام اثبات شود. آن هم از طریق معجزه‌ای که جاودانه باشد [۱۰].

از جمله این ضرورت ها:

  1. ضرورت وحیانی؛
  2. ضرورت کلامی؛
  3. ضرورت فلسفی؛
  4. ضرورت عرفانی.

اهداف نبوت (حکمت بعثت)

کارکردهای نبوت

شئون نبوت

قلمرو دین، همه امور مربوط به سعادت انسان است و پیامبر در همه این امور باید معصوم باشد لذا مهم‌ترین شئون پیامبر عبارت است از:

  1. مرجعیت دینی: شناخت باورها و امور اخلاقی و حقوقی، امری ضروری برای سعادت انسان است و معصوم بهترین مرجع در این امور است لذا از باب قبح تقدیم مفضول بر افضل، معنا ندارد که با وجود معصوم، معارف دینی را از دیگران بگیریم.
  2. زعامت سیاسی "وضع و اجرا قوانین": وضع و اجرای قوانین اجتماعی متناسب با مبانی دینی، نقشی اساسی در سعادت انسان دارد. اولاً غیر معصوم از شناخت کمتری نسبت به قانون الهی و نحوه اجرای مطلوب آن برخوردار است و ثانیاً غیر معصوم به دلیل تأثیرپذیری از هوای نفس و شیطان، ممکن است مخالف شناخت حقیقی خویش عمل کند. پس حق ولایت سیاسی برای پیامبر معصوم است یا کسی که از او اجازه دارد [۱۱].

تکثر نبوت

منابع

جستارهای وابسته

پرسش‌های وابسته

الگو:فهرست پرسش‌ها

منبع‌شناسی جامع نبوت



پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. کتاب العین، ج۸، ص۳۸۲؛ لسان العرب، ج۱، ص۱۶۲.
  2. لسان العرب، ج۱، ص۱۶۳ و ج۱۵، ص۳۰۲.
  3. الفروق اللغویة، ص۵۳، معانی الاخبار، ص۱۱۴.
  4. کتاب العین، ج۸، ص۳۸۲؛ لسان العرب، ج۱، ص۱۶۲ و ۱۶۳.
  5. مجمع البحرین، ج۱، ص۴۰۵؛ لسان العرب، ج۱۵، ص۰۲؛ تاج العروس، ج۲۰، ص۲۱۳.
  6. کلام نوین اسلامی، ص ۳۷-۳۹.
  7. کلام نوین اسلامی، ص ۴۰ و ۴۱.
  8. کلام نوین اسلامی، ص ۴۲-۵۰.
  9. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص ۱۲۴.
  10. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص ۱۴۰ و ۱۴۱.
  11. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص ۱۳۰ و ۱۳۱.