بشر بن منقذ عبدی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[بشر بن منقذ]] معروف به [[اعور شنی عبدی]] از [[قبیله]] [[عبید قیس]]، و مردی [[شجاع]] و در [[شعر]] و [[شاعری]] معروف بود، او [[اخلاص]] و ارادت خود نسبت به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} را در میدانهای [[جنگ جمل]] و [[صفین]] به نمایش گذاشت و در رکاب آن [[حضرت]] دلاورانه [[مجاهدت]] کرد<ref>اعیان الشیعه، ج۳، ص۵۷۶.</ref>. | * [[بشر بن منقذ]] معروف به [[اعور شنی عبدی]] از [[قبیله]] [[عبید قیس]]، و مردی [[شجاع]] و در [[شعر]] و [[شاعری]] معروف بود، او [[اخلاص]] و ارادت خود نسبت به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} را در میدانهای [[جنگ جمل]] و [[صفین]] به نمایش گذاشت و در رکاب آن [[حضرت]] دلاورانه [[مجاهدت]] کرد<ref>اعیان الشیعه، ج۳، ص۵۷۶.</ref>. | ||
*اشعار و سرودههای او در میدان [[نبرد]] حکایت از [[عشق]] و علاقه او به [[علی]]{{ع}} دارد. [[ابن مزاحم]] در وقعه [[صفین]] نام او را با لفظ شنّی، یا لفظ أعور و یا أعیور یاد میکند<ref>وقعه صفین، ص۴۰۵، و ر.ک: ص۴۶۵.</ref> | *اشعار و سرودههای او در میدان [[نبرد]] حکایت از [[عشق]] و علاقه او به [[علی]]{{ع}} دارد. [[ابن مزاحم]] در وقعه [[صفین]] نام او را با لفظ شنّی، یا لفظ أعور و یا أعیور یاد میکند<ref>وقعه صفین، ص۴۰۵، و ر.ک: ص۴۶۵.</ref><ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۲۴۲-۲۴۳.</ref> | ||
==اظهار ارادت به [[امام علی]]{{ع}} و فرزندانش== | ==اظهار ارادت به [[امام علی]]{{ع}} و فرزندانش== | ||
*[[نصر بن مزاحم]] مینویسد: در یکی از روزهای اولیه [[جنگ صفین]] که [[معاویه]] [[پرچمهای جنگ]] را در [[دست]] سران [[قبیله]] [[مضر]] مثل: [[بسر بن ارطاة]]، [[عبیدالله بن عمر]]، [[عبدالرحمان بن خالد بن ولید]] و... قرار داد، یکی از [[طایفه]] کنده به نام [[عبدالله بن حارث سکونی]] به [[اعتراض]] برخاست و بر ضد [[معاویه]] و این که بعضی را بر بعضی ترجیح داده است، [[سخن]] گفت و اشعاری در این باره سرود. [[معاویه]] ناچار شد برای [[رضایت]] سران [[سپاه]] خود از ابن [[حارث]] سکونی [[تجلیل]] کند و [[حق]] را به او داد؛ اما وقتی سخن [[معاویه]] و [[اعتراض]] [[عبدالله بن حارث سکونی]] به [[سپاهیان]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} رسید، [[اعور شنی]] برخاست و به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به عنوان [[رضایت]] و رغبت نسبت به هر [[تصمیم]] [[حضرت]]، چنین گفت: ای [[امیرالمؤمنین]]! ما آنچه [[اهل شام]] به [[معاویه]] گفتهاند و [[اعتراض]] کردهاند به شما نمیگوییم، بلکه ما میگوییم: [[خداوند]] [[هدایت]] و [[سروری]] و آقایی تو را زیاد کند، تو به [[نور]] [[خدا]] مینگری و افرادی را مقدم میداری و افرادی را مؤخر، پس هر چه [[دستور]] دهی بر ماست که انجام دهیم و شما [[امام]] ما هستی و اگر از میان ما رفتی این دو فرزندت [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] بعد از شما [[امامان]] ما هستند. این مطالب را گفت، سپس افزود: قصیده ای در این باره سرودهام، آیا آن را میشنوید؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: قصیدهات را بخوان. او قصیده را قرائت کرد. پس از این اشعار هر کس در آن جمع امکان یا قدرتی داشت به [[اعور شنی]] هدیه یا تحفهای عطا نمود <ref>وقعة صفین، ص۴۲۵.</ref>. | * [[نصر بن مزاحم]] مینویسد: در یکی از روزهای اولیه [[جنگ صفین]] که [[معاویه]] [[پرچمهای جنگ]] را در [[دست]] سران [[قبیله]] [[مضر]] مثل: [[بسر بن ارطاة]]، [[عبیدالله بن عمر]]، [[عبدالرحمان بن خالد بن ولید]] و... قرار داد، یکی از [[طایفه]] کنده به نام [[عبدالله بن حارث سکونی]] به [[اعتراض]] برخاست و بر ضد [[معاویه]] و این که بعضی را بر بعضی ترجیح داده است، [[سخن]] گفت و اشعاری در این باره سرود. [[معاویه]] ناچار شد برای [[رضایت]] سران [[سپاه]] خود از ابن [[حارث]] سکونی [[تجلیل]] کند و [[حق]] را به او داد؛ اما وقتی سخن [[معاویه]] و [[اعتراض]] [[عبدالله بن حارث سکونی]] به [[سپاهیان]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} رسید، [[اعور شنی]] برخاست و به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به عنوان [[رضایت]] و رغبت نسبت به هر [[تصمیم]] [[حضرت]]، چنین گفت: ای [[امیرالمؤمنین]]! ما آنچه [[اهل شام]] به [[معاویه]] گفتهاند و [[اعتراض]] کردهاند به شما نمیگوییم، بلکه ما میگوییم: [[خداوند]] [[هدایت]] و [[سروری]] و آقایی تو را زیاد کند، تو به [[نور]] [[خدا]] مینگری و افرادی را مقدم میداری و افرادی را مؤخر، پس هر چه [[دستور]] دهی بر ماست که انجام دهیم و شما [[امام]] ما هستی و اگر از میان ما رفتی این دو فرزندت [[امام حسن|حسن]] و [[حسین]] بعد از شما [[امامان]] ما هستند. این مطالب را گفت، سپس افزود: قصیده ای در این باره سرودهام، آیا آن را میشنوید؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: قصیدهات را بخوان. او قصیده را قرائت کرد. پس از این اشعار هر کس در آن جمع امکان یا قدرتی داشت به [[اعور شنی]] هدیه یا تحفهای عطا نمود <ref>وقعة صفین، ص۴۲۵.</ref>. | ||
*سخنان [[اعور شنی]] در آن موقعیت حکایت از [[ایمان قوی]] و [[اعتقاد]] [[راسخ]] او به [[ولایت]] و [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} دارد. | *سخنان [[اعور شنی]] در آن موقعیت حکایت از [[ایمان قوی]] و [[اعتقاد]] [[راسخ]] او به [[ولایت]] و [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} دارد. | ||
*[[اعور شنی]] سرانجام در سال ۵۰ [[هجری]] در [[شهر کوفه]] در [[حکومت]] [[زیاد بن ابیه]] دار فانی را [[وداع]] گفت و به [[نقلی]]، وی از جمله شیعیانی بود که به [[دست]] [[زیاد بن ابیه]] به [[شهادت]] رسیده است<ref>ر.ک: اعیان الشیعه، ج۳، ص۵۷۶.</ref> | * [[اعور شنی]] سرانجام در سال ۵۰ [[هجری]] در [[شهر کوفه]] در [[حکومت]] [[زیاد بن ابیه]] دار فانی را [[وداع]] گفت و به [[نقلی]]، وی از جمله شیعیانی بود که به [[دست]] [[زیاد بن ابیه]] به [[شهادت]] رسیده است<ref>ر.ک: اعیان الشیعه، ج۳، ص۵۷۶.</ref><ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۲۴۳-۲۴۴.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۰۷
مقدمه
- بشر بن منقذ معروف به اعور شنی عبدی از قبیله عبید قیس، و مردی شجاع و در شعر و شاعری معروف بود، او اخلاص و ارادت خود نسبت به امیرالمؤمنین(ع) را در میدانهای جنگ جمل و صفین به نمایش گذاشت و در رکاب آن حضرت دلاورانه مجاهدت کرد[۱].
- اشعار و سرودههای او در میدان نبرد حکایت از عشق و علاقه او به علی(ع) دارد. ابن مزاحم در وقعه صفین نام او را با لفظ شنّی، یا لفظ أعور و یا أعیور یاد میکند[۲][۳]
اظهار ارادت به امام علی(ع) و فرزندانش
- نصر بن مزاحم مینویسد: در یکی از روزهای اولیه جنگ صفین که معاویه پرچمهای جنگ را در دست سران قبیله مضر مثل: بسر بن ارطاة، عبیدالله بن عمر، عبدالرحمان بن خالد بن ولید و... قرار داد، یکی از طایفه کنده به نام عبدالله بن حارث سکونی به اعتراض برخاست و بر ضد معاویه و این که بعضی را بر بعضی ترجیح داده است، سخن گفت و اشعاری در این باره سرود. معاویه ناچار شد برای رضایت سران سپاه خود از ابن حارث سکونی تجلیل کند و حق را به او داد؛ اما وقتی سخن معاویه و اعتراض عبدالله بن حارث سکونی به سپاهیان امیرالمؤمنین(ع) رسید، اعور شنی برخاست و به امیرالمؤمنین(ع) به عنوان رضایت و رغبت نسبت به هر تصمیم حضرت، چنین گفت: ای امیرالمؤمنین! ما آنچه اهل شام به معاویه گفتهاند و اعتراض کردهاند به شما نمیگوییم، بلکه ما میگوییم: خداوند هدایت و سروری و آقایی تو را زیاد کند، تو به نور خدا مینگری و افرادی را مقدم میداری و افرادی را مؤخر، پس هر چه دستور دهی بر ماست که انجام دهیم و شما امام ما هستی و اگر از میان ما رفتی این دو فرزندت حسن و حسین بعد از شما امامان ما هستند. این مطالب را گفت، سپس افزود: قصیده ای در این باره سرودهام، آیا آن را میشنوید؟ امام(ع) فرمود: قصیدهات را بخوان. او قصیده را قرائت کرد. پس از این اشعار هر کس در آن جمع امکان یا قدرتی داشت به اعور شنی هدیه یا تحفهای عطا نمود [۴].
- سخنان اعور شنی در آن موقعیت حکایت از ایمان قوی و اعتقاد راسخ او به ولایت و امامت امیرالمؤمنین(ع) دارد.
- اعور شنی سرانجام در سال ۵۰ هجری در شهر کوفه در حکومت زیاد بن ابیه دار فانی را وداع گفت و به نقلی، وی از جمله شیعیانی بود که به دست زیاد بن ابیه به شهادت رسیده است[۵][۶]
منابع
پانویس
- ↑ اعیان الشیعه، ج۳، ص۵۷۶.
- ↑ وقعه صفین، ص۴۰۵، و ر.ک: ص۴۶۵.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۲۴۲-۲۴۳.
- ↑ وقعة صفین، ص۴۲۵.
- ↑ ر.ک: اعیان الشیعه، ج۳، ص۵۷۶.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۲۴۳-۲۴۴.