|
|
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[اسماعیل بن جابر بن یزید جعفی در حدیث]] - [[اسماعیل بن جابر بن یزید جعفی در تاریخ اسلامی]] - [[اسماعیل بن جابر بن یزید جعفی در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط = }} | | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام باقر| عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[اسماعیل بن جابر بن یزید جعفی در تراجم و رجال ]] - [[اسماعیل بن جابر بن یزید جعفی در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط = }} |
| | | == آشنایی اجمالی == |
| ==مقدمه== | | [[ابومحمد اسماعیل بن جابر بن یزید جعفی کوفی خثعمی قرشی]] از [[نجبا]] و بزرگان<ref>لسان المیزان، ج۱، ص۳۹۷.</ref> [[اصحاب]] [[امام باقر]]، [[امام صادق]] و [[امام کاظم]]{{ع}} بود و از آن بزرگواران [[روایت]] کرده است.<ref>رجال البرقی، ص۱۲و۲۸؛ رجال النجاشی، ج۱، ص۱۲۳؛ رجال الطوسی، ص۱۴۷ و ۳۴۳.</ref> [[راوی حدیث]] [[اذان]] نیز وی میباشد.<ref>رجال النجاشی، ج۱، ص۱۲۳.</ref> وی مورد [[اعتماد]] و [[ممدوح]] توصیف شده<ref>رجال الطوسی، ص۱۰۴.</ref> و [[مذهب]] او نیز [[شیعه]] است.<ref>الفهرست (طوسی)، ص۱۰. </ref> افرادی چون [[صفوان بن یحیی]]،<ref>رجال النجاشی، ج۱، ص۱۲۳.</ref> [[ابن ابی عمیر]]، [[عبدالله بن مسکان]]، [[ابوعبدالله برقی]]، [[علی بن نعمان]] و [[علی بن حسن بن رباط]] از وی روایت کردهاند.<ref>جامع الرواة، ج۱، ص۹۳.</ref> [[جعفی]] چند اصل داشته است که صفوان بن یحیی آنها را روایت کرده است<ref>رجال الطوسی، ص۱۲۴.</ref>.<ref>جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]] ج۱، ص۱۸۰.</ref> |
| نخستین بار [[بحرانی]] [[اسماعیل بن جابر]] را در فهرست [[راویان]] و [[اصحاب امام رضا]]{{ع}} و از کسانی که [[حدیثی]] از او آورده، ذکر کرده<ref>عوالم العلوم، ج۲۲، ص۵۶۶.</ref> اما چنان که شیوه اوست سندی برای مدعای خویش ارائه نکرده است. پس از او [[میرزای نوری]]، به نقل از کتاب [[میراث]] [[دعائم الاسلام]] [[قاضی]] نعمان [[مغربی]]، حدیثی را از شخصی به نام [[حذیفة بن منصور]] نقل میکند که گفت: یکی از [[برادران]] من از [[دنیا]] رفت و فقط دختری از وی باقی ماند. از اسماعیل بن جابر خواستم تا از [[ابوالحسن]] [[علی]] درباره چگونگی [[ارثبری]] او سؤال نماید. او پس از اخذ پاسخ از [[امام]]، چنین [[روایت]] کرده است که تمام [[اموال]] از آن دختر خواهد بود<ref>خاتمة المستدرک، ج۱، ص۱۳۳.</ref>. نوری پس از چند صفحه، به [[صراحت]] «ابوالحسن» مذکور در [[حدیث]] را به [[امام رضا]]{{ع}} [[تفسیر]] میکند<ref>خاتمة المستدرک، ج۱، ص۱۴۲.</ref> و بر این اساس، [[اسماعیل]] را از راویان و [[اصحاب]] آن امام به شمار میآورد. البته روایت مذکور در کتاب پیشگفته که هم اکنون در [[اختیار]] است دیده نمیشود، اما شاید در نسخهای که نوری از آن بهره گرفته، وجود داشته است. این حدیث در متون دیگر حدیثی [[شیعه]] نیز دیده نمیشود. فقط خویی با این بیان که «آنچه از قاضی نعمان در کتاب میراث روایت شده است» به ارزیابی مدعای مذکور میپردازد که ابوالحسن آمده در روایت کیست. وی بر این [[باور]] است که در این حدیث هیچ قرینهای که نشان دهد مراد از ابوالحسن، امام رضا{{ع}} باشد، وجود ندارد. از این رو، وی محتمل میداند آن شخص، [[حضرت علی]]{{ع}} باشد، هر چند خود با طرح این مطلب که چون وی از [[اصحاب امام باقر]]{{ع}} است و طبعاً از [[امام علی]]{{ع}} فاصله زمانی زیادی دارد، پس نمیتواند [[راوی]] مطلبی از آن [[حضرت]] باشد، آن نظر را چندان [[استوار]] نمیداند و مردود میشمارد. همچنان که به همان دلیل، نمیتواند بپذیرد مقصود از آن، [[حضرت رضا]]{{ع}} باشد. او در نهایت، [[روایت]] را نیز خالی از اشکال نمیداند<ref>معجم رجال الحدیث، ج۲۰، ص۱۸۶.</ref>. به هر حال، هیچ یک از رجالیون کهن، [[اسماعیل]] را از [[راویان امام رضا]]{{ع}} به حساب نیاوردهاند، بلکه [[راوی]] دیگر [[امامان]] دانستهاند و روایتی از وی نیز از طریق او از آن [[حضرت]] در متون [[روایی]] موجود ثبت نشده است.
| |
| | |
| [[شیخ طوسی]] ذیل سه مدخل، از چنین فردی سخن به میان آورده است. ابتدا از عنوان [[اسماعیل بن جابر]] و با [[لقب]] خثعمی [[کوفی]] در شمار [[اصحاب امام]] پنجم [[محمد بن علی بن حسین]]{{عم}} یاد کرده و با اوصافی چون [[ثقه]] و [[ممدوح]] او را ستوده و آورده او دارای اصولی است که [[صفوان بن یحیی]] آن را روایت کرده است<ref>رجال الطوسی، ص۱۲۴.</ref>. سپس همان نام را با لقب [[جعفی]] کوفی و بدون هیچ توصیف دیگری در شمار اصحاب امام ششم [[جعفر بن محمد]]{{عم}} بر شمرده است<ref>رجال الطوسی، ص۱۶۰.</ref>. پس از آن، از عنوان اسماعیل بن جابر به صورت مطلق سخن گفته، بیآنکه درباره [[شخصیت]] او هیچ گونه ارزیابیای انجام دهد و او را نیز در شمار اصحاب امام هفتم [[موسی کاظم]]{{ع}} نام برده و متذکر شده که از امامان پیشتر، یعنی [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}}، نیز روایت کرده است<ref>رجال الطوسی، ص۳۳۱.</ref>. اما شیخ در الفهرست تنها از نام اسماعیل بن جابر، بدون لقب جعفی یا خثعمی، یاد کرده و مینویسد: او دارای [[کتابی]] است که ابن ابیجید آن را از قول [[ابن ولید]] از صفار از [[محمد بن عیسی بن عبید]]، از [[صفوان]] از اسماعیل روایت کرده است<ref>الفهرست، طوسی، ص۵۳.</ref>.
| |
| | |
| [[ابنشهر آشوب]] با عنوان مطلق از اسماعیل بن جابر نام برده و وی را صاحب یک کتاب و یک اصل دانسته است<ref>معالم العلماء، ص۴۶.</ref>. ابنداود به تبع شیخ، ذیل عنوان [[اسماعیل بن جابر خثعمی کوفی]] او را ستوده و [[کنیه]] [[ابو محمد]] قرشی را برای وی ذکر کرده است<ref>رجال الطوسی، ص۱۲۴؛ کتاب الرجال، ابن داود، ص۵۰.</ref>؛ تعبیری که در متون کهن دیده نمیشود و پسینیان نیز جز برخی<ref>الفائق فی رواة و أصحاب الإمام الصادق{{ع}}، ج۱، ص۱۵۹.</ref> به آن اعتنا نکردهاند. حلی از او با [[القاب]] [[جعفی]] [[کوفی]] سخن گفته و با او صاف [[ثقه]] و [[ممدوح]] ستوده است و در ادامه آورده است: آنچه در مذمتش بیان شده، چندان [[استوار]] نیست، چنان که در کتاب بزرگ خویش آن را بیان کردهایم. به همین سبب من به [[حدیث]] او [[اعتماد]] میکنم.
| |
| مصحح کتاب در پاورقی افزوده است: مراد حلی، روایتی است که کشی آن را بیان کرده<ref>اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۴۵۲.</ref> و مضمون آن، [[مذمت]] [[اسماعیل]] است، اما با وجود [[جبرئیل بن احمد فاریابی]] در [[سلسله]] [[سند]] آن، [[ضعیف]] به شمار میآید<ref>خلاصة الأقوال، ص۵۴؛ طرائف المقال، ج۲، ص۹.</ref>، بنابر این نمیتواند مورد استناد واقع شود، چنان که شیخ [[حسن]] صاحب معالم، در همین مسیر پیش رفته و با عنوان [[اسماعیل بن جابر]] آورده است: درباره وی مطالبی وارد شده که مقتضی [[مدح]] اوست و مطالبی نیز وارد شده که حاوی مذمت اوست، اما از [[صحت]] سندی برخوردار نیست<ref>التحریر الطاووسی، ص۳۰.</ref>. آقابزرگ با تتبعی که انجام داده، او را فقط صاحب یک اصل میداند<ref>الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج۲، ص۱۴۲.</ref>، اما [[محسن امین]]، علاوه بر آن، از رسالهای از [[امام صادق]]{{ع}} از قول اسماعیل بن جابر خبر داده که در آن [[امام]] سفارشهایی به اصحابش دارد<ref>أعیان الشیعة، ج۱، ص۶۶۸.</ref>.
| |
| | |
| درباره اسماعیل چهار نکته مهم وجود دارد. اول آنکه آیا [[اسماعیل بن جابر خثعمی]] با اسماعیل بن جابر جعفی نسبتی دارد؟ از مجموع دادهها بر میآید که این عناوین مربوط به یک نفر است و تنها [[تحریف]] در [[لقب]] موجب این تعدد عنوان گردیده است. البته در اینجا طرح این [[پرسش]] نابهجا نمینماید که اگر خثعمی و جعفی یک تن هستند، چرا شیخ برای یکی اوصافی آورده که برای دیگری چنین نکرده است. در پاسخ میتوان گفت: این گونه موارد در کتاب شیخ دیده میشود و بنابر این تفصیل و [[اجمال]] دلیلی بر تعدد افراد به شمار نمیرود. خویی به تفصیل به این مقوله پرداخته و خثعمی را [[تحریف]] [[جعفی]] دانسته، چنان که [[علامه حلی]] با توجه به نسخهای که از شیخ نزد او بوده، وی را فقط جعفی نوشته است<ref>معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۳۴؛ خلاصة الأقوال، ص۵۴. </ref>. گذشته از این، از نظر وی بعید مینماید که دو تن به نام [[اسماعیل بن جابر]] دارای [[کتابی]] باشند که [[صفوان بن یحیی]] آن را [[روایت]] کرده باشد، اما هیچ یک از علمای اصول، جز شیخ آن را ذکر نکرده باشد. حتی شیخ نیز در کتابهای دیگرش، تعدد افراد را نپذیرفته و تنها از یک اسماعیل بن جابر یاد کرده است. دیگر اینکه در متون [[روایی]]، روایتی به نقل از خثعمی از طریق [[صفوان]] دیده نمیشود. در آخر اینکه اساساً فردی به این نام در عرصه [[حدیث]] وجود ندارد<ref>معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۳۵.</ref>. اما نمازی پس از ذکر این رویکرد، با پذیرش [[وحدت]] آن دو، مینویسد: احتمال اینکه یکی از آن دو، فرقهای از دیگری باشند دور از واقع نیست، چون هر دو از تیرههای یمنیاند. در این صورت، خثعمی و جعفی تفاوتی با هم نخواهند داشت<ref>مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۶۲۷.</ref>.
| |
| | |
| دومین نکته قابل ذکر آن است که چه نسبتی میان اسماعیل بن جابر مطلق و اسماعیل بن جابر جعفی وجود دارد. طبق آنچه رجالیون عرضه داشتهاند، این دو عنوان قطعاً به یک نفر تعلق دارد، همان طور که همه آنچه در خصوص جعفی آمده برای اولی نیز ذکر شده است و یاد کرد استقلالی شیخ نمیتواند دلیل تعدد آنها باشد، چنان که در موارد دیگر هم دیده میشود. سومین نکته آن است که اگر در [[سند]] روایتی صرفاً از جعفی سخن به میان آید، بر اساس آنچه [[صدوق]] در مشیخه خود آورده، سخن به [[اسماعیل]] بن [[عبدالرحمن]] جعفی انصراف دارد. او مینویسد: آنچه از [[جعفی]] آوردهام، از [[محمد بن علی ماجیلویه]] از عمویش [[محمد]] بن ابیالقاسم از [[احمد بن محمد بن خالد]] از پدرش از [[محمد بن سنان]] و [[صفوان بن یحیی]] از [[اسماعیل بن عبدالرحمن جعفی کوفی]] است<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۲۶؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۶۲۵.</ref>. اما اگر در [[سلسله]] [[سند]] روایتی اسماعیل جعفی باشد، بر این [[جابر]] حمل میشود یا ابن عبدالرحمن؟ خویی به چند دلیل آن را منصرف به [[ابن جابر]] میداند و مینویسد: اگر چه اسماعیل جعفی بر ابن عبدالرحمن اطلاق میشود، به او انصراف ندارد و محتمل است مراد از آن [[اسماعیل بن جابر]] باشد، چنان که [[نجاشی]] به آن تصریح کرده است، بلکه احتمال اینکه مراد ابن جابر باشد بیشتر است، چون روایتهای او به مراتب بیشتر از روایتهای ابن عبدالرحمن است. دیگر اینکه او دارای [[کتابی]] است، ولی ابن عبدالرحمن اثری از خود ندارد، بنابر این، اسماعیل بن جابر از [[شهرت]] بیشتری برخوردار است<ref>معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۳۲.</ref>.
| |
| | |
| نکته آخر آنکه اسماعیل بیتردید از رویان و [[اصحاب]] دو [[امام باقر]]{{ع}} و صادق{{ع}} شمرده میشود. اما اینکه از [[امام کاظم]]{{ع}} روایتی دارد یا نه، محل [[اختلاف]] است. شیخ او را از اصحاب آن [[حضرت]] برشمرده که از دو [[امام]] پیشین نیز [[روایت]] دارد<ref>رجال الطوسی، ص۳۳۱.</ref> و [[ابن حجر]] نیز وی را یکی از نجبای [[اصحاب امام باقر]]{{ع}} میداند که از [[امام صادق]]{{ع}} و امام کاظم{{ع}} روایت کرده است<ref>لسان المیزان، ج۱، ص۳۹۷.</ref>، اما هیچ یک از رجالیون وی را از اصحاب و [[راویان امام رضا]]{{ع}} به شمار نیاوردهاند. گزارشی نیز که نشان دهد او [[زمان]] آن حضرت را [[درک]] کرده، در [[اختیار]] نیست، چنان که روایتی از طریق او از [[امام رضا]]{{ع}} در متون [[روایی]] دیده نمیشود. از این رو، نمیتوان وی را جزو [[یاران]] و [[راویان]] ایشان به شمار آورد. به هر حال، اسماعیل بن جابر [[احادیث]] بسیاری از [[امام صادق]]{{ع}} و نیز [[امام باقر]]{{ع}} دارد<ref>قاموس الرجال، ج۱۲، ص۳۵۷؛ رجال الخاقانی، ص۱۰۶.</ref> که در [[کتب اربعه]] موجود است<ref>الکافی، ج۱، ص۳۳، ۴۴، ۶۱؛ الاستبصار، ج۱، ص۱۰، ۲۱۴، ۲۳۵؛ تهذیب الأحکام، ج۱، ص۲۷، ۲۳۱.</ref>. برخی مجموع روایتهای وی از آن دو [[امام]] را قریب به صد مورد دانستهاند<ref>معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۳۵، ج۴، ص۱۱۷؛ المفید من معجم رجال الحدیث، ص۶۲.</ref> که [[حدیث]] [[اذان]] وی [[شهرت]] فراوان دارد<ref>رجال النجاشی، ص۳۳.</ref> و از امام باقر{{ع}} [[روایت]] کرده است<ref>الکافی، ج۳، ص۳۰۲.</ref>. وی همچین احادیثی از [[امام صادق]]{{ع}} از [[پیامبر]]{{صل}} روایت کرده است<ref>اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۱۰.</ref>. وی علاوه بر [[ائمه]] ذکر شده، از عبدالحمید بن ابیدیلم نیز روایت کرده است<ref>جامع الرواة، ج۱، ص۴۳۹؛ الفائق فی رواة و أصحاب الإمام الصادق{{ع}}، ج۱، ص۱۵۹.</ref> و کسانی چون [[احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی]]<ref>اختیار معرفة الرجال، ص۴.</ref>، [[صفوان بن یحیی]]، [[محمد بن سنان]]، [[علی بن نعمان]]، [[عثمان بن عیسی]]، [[اسحاق بن عمار]]<ref>خاتمة المستدرک، ج۴، ص۱۵۰.</ref>، [[ابان بن عثمان]]، [[قاسم بن اسماعیل قرشی]]، [[احمد بن احمد بن ابینصر]] و دیگران از او روایت کردهاند<ref>منتهی المقال، ج۲، ص۵۱.</ref>.
| |
| فرجام [[زندگی]] اسماعیل روشن نیست، اما گفتهاند تا قبل از [[سال ۱۸۳ق]] زنده بوده<ref>الفائق فی رواة و أصحاب الإمام الصادق{{ع}}، ج۱، ص۱۵۹.</ref>، و چند سندی برای برای این ادعا در دست نیست.<ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[اسماعیل بن جابر بن یزید جعفی - واسعی (مقاله)|مقاله «اسماعیل بن جابر بن یزید جعفی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۲۲۹.</ref>
| |
| | |
| == جستارهای وابسته ==
| |
| * [[جابر بن یزید جعفی]] (پدر)
| |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |
| {{منابع}} | | {{منابع}} |
| # [[پرونده: 1100515.jpg|22px]] [[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[اسماعیل بن جابر بن یزید جعفی (مقاله)|مقاله «اسماعیل بن جابر بن یزید جعفی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه امام رضا ج۲''']] | | # [[پرونده: IM009687.jpg|22px]] جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱''']] |
| {{پایان منابع}} | | {{پایان منابع}} |
|
| |
|
خط ۲۷: |
خط ۱۱: |
| {{پانویس}} | | {{پانویس}} |
|
| |
|
| [[رده:اسماعیل بن جابر بن یزید جعفی]]
| |
| [[رده:راویان امام رضا]]
| |
| [[رده:اصحاب امام رضا]]
| |
| [[رده:اعلام]] | | [[رده:اعلام]] |
| | [[رده:طبقه چهارم راویان]] |
| | [[رده:اصحاب امام باقر]] |
| | [[رده:اصحاب امام صادق]] |
| | [[رده:اصحاب امام کاظم]] |
| | [[رده:کوفیان]] |