دولت معین: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = دولتهای عرب جاهلی | | موضوع مرتبط = دولتهای عرب جاهلی | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = | ||
| مداخل مرتبط = | | مداخل مرتبط = | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
"[[دولت]] معین" اولین [[دولت]] در [[یمن]] است که اخبارش به دست ما رسیده است. اصل این کلمه، "معان" (چشمه) است که بعدها به صورت معین نوشته شد<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۶۹.</ref>. این [[دولت]] که همعصر با هخامنشیان در [[ایران]] به شمار میآید، از حدود سال ۲۵۰۰ ق.م و تا سال ۱۲۰۰ ق.م به اوج [[قدرت]] خود رسیده است. از کتیبههای موجود در شمال وادیالقری، [[صفا]]، [[حوران]] و... چنین بر میآید که سرزمین [[دولت]] معین، علاوه بر قسمت اعظم [[عربستان]] جنوبی، عُلی و [[مدین]]، شمال [[حجاز]]، [[حوران]] در [[شام]] و کرانههای [[فرات]] را نیز شامل میشده است<ref>عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۶۳.</ref>. | |||
===نوع [[حکومت]] معین=== | [[دولت]] معین را باید دولتی تجاری دانست؛ از این رو بیشتر مناطق تحت امرش را مناطق تجاری تشکیل میداد <ref>عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۶۳.</ref>. این [[دولت]] بر شالوده [[دینی]] استقرار یافت؛ اما رفته رفته از بنیادهای دینیاش فاصله گرفته، راه ملکداری را پیش گرفت<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۶۷.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[دولتهای عرب جاهلی ۱ (مقاله)|دولتهای عرب جاهلی]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۶۳-۳۶۴.</ref> | ||
=== نوع [[حکومت]] معین === | |||
در معین هر شهری، [[حکومتی]] کوچک با هیئت [[دینی]] و مجلس مشورتی خاص خود را داشت و از سوی<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۱۰۸- ۱۰۹.</ref> [[پادشاه]]، در امورشان دخالتی نمیشد. [[پادشاه]] به عنوان "کبیر"، تنها در مسائل [[سیاسی]] مهم و مملکتی، دخالت میکرد. [[احکام حکومتی]] نیز با [[مشورت]] [[رجال]] [[دینی]] و [[سیاسی]] و بزرگان [[قبایل]] صادر میشد<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۱۰۸- ۱۰۹.</ref>. | |||
===[[امور دینی]]=== | |||
اولین [[پادشاه]] معین – با توجه به اطلاعات به دست آمده - "الیفع وقه" بوده که نامش بر کتیبههای [[شهر]] "براقش" و "نشن" ذکر شده است. همچنین در این کتیبهها آمده است که [[مردم]] به [[معبد]] "الیفع وقه" هدایا و نذورات تقدیم میکردند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۸۳.</ref>. [[ملوک]] معین، خود را به القابی مشابه [[القاب]] [[ملوک]] [[روم]] و [[ایران]] ملقب میساختند. "یتع" ([[مخلص]] و [[صدوق]])، "دیام" (عالی)، "نبط" (درخشنده)، "[[وتر]]" (متعالی) و... از جمله القابی بودند که شتهان معین برای خود در نظر میگرفتند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۱۰۴.</ref>. | |||
از شهرهای مهم آنها "قرن" را میتوان نام برد که پایتخت [[حکام]] معینی نیز بود. معین، حزم، یثل، نشن، کمنه و... از دیگر شهرهای مهم [[دولت]] معین به شمار میآمدند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۱۱۸.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[دولتهای عرب جاهلی ۱ (مقاله)|دولتهای عرب جاهلی]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۶۴.</ref> | |||
=== [[امور دینی]] === | |||
در قلمرو سرزمین معین، هر شهری معبدی داشت و هر [[معبد]] برای الههای خاص بود. معبدها شکوه خاصی داشتند و زمینهای زیادی متعلق به آنان بود و نذور فراوانی به آنها اهدا میشد<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۱۱۳.</ref>. | |||
در کتیبههای بر جا مانده از سلسله معین، به تعدای از الهههایشان اشاره شده است. الهههایی همچون "[[ود]]"، "مثل عثتر" و "نکرح". [[عبادت]] "[[ود]]" که [[الهه]] "ماه" به شمار میآمد تا [[ظهور اسلام]] نیز مرسوم بود<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۸۱-۸۷.</ref>. این اسم در [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا}}<ref>«و گفتند: هیچ گاه از خدایان خویش دست برندارید و هرگز از ودّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر، دست نکشید» سوره نوح، آیه ۲۳.</ref> آمده است. | |||
از نمادهای [[تمدن]] این [[دولت]] میتوان به ضرب سکه اشاره کرد. سکهای به نام "درهم" که [[حقوق]] کارمندان و [[کارگران]] و دیگر اقشار [[جامعه]] را با آن پرداخت میکردند<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۱۱۲.</ref>. | |||
روزگار [[ضعف]] [[دولت]] معین، با [[استقلال]] حکومتهای شهری تابع [[دولت]] همراه بود: مهمترین این دولتشهرها، [[ملوک]] "کمنه" است. [[اسامی]] تعدادی از این [[ملوک]] در کتیبهها آمده است<ref>جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۱۰۷.</ref>. این [[دولت]]، ابتدای [[قرن اول]] قبل از میلاد، رو به [[ضعف]] نهاد و سرانجام به دست سبئیها از پای در آمد<ref>عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۶۳.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[دولتهای عرب جاهلی ۱ (مقاله)|دولتهای عرب جاهلی]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۶۴-۳۶۵.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
خط ۲۷: | خط ۳۴: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[دولتهای عرب جاهلی ۱ (مقاله)|دولتهای عرب جاهلی]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ کنونی تا ۳۱ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۲۵
مقدمه
"دولت معین" اولین دولت در یمن است که اخبارش به دست ما رسیده است. اصل این کلمه، "معان" (چشمه) است که بعدها به صورت معین نوشته شد[۱]. این دولت که همعصر با هخامنشیان در ایران به شمار میآید، از حدود سال ۲۵۰۰ ق.م و تا سال ۱۲۰۰ ق.م به اوج قدرت خود رسیده است. از کتیبههای موجود در شمال وادیالقری، صفا، حوران و... چنین بر میآید که سرزمین دولت معین، علاوه بر قسمت اعظم عربستان جنوبی، عُلی و مدین، شمال حجاز، حوران در شام و کرانههای فرات را نیز شامل میشده است[۲].
دولت معین را باید دولتی تجاری دانست؛ از این رو بیشتر مناطق تحت امرش را مناطق تجاری تشکیل میداد [۳]. این دولت بر شالوده دینی استقرار یافت؛ اما رفته رفته از بنیادهای دینیاش فاصله گرفته، راه ملکداری را پیش گرفت[۴].[۵]
نوع حکومت معین
در معین هر شهری، حکومتی کوچک با هیئت دینی و مجلس مشورتی خاص خود را داشت و از سوی[۶] پادشاه، در امورشان دخالتی نمیشد. پادشاه به عنوان "کبیر"، تنها در مسائل سیاسی مهم و مملکتی، دخالت میکرد. احکام حکومتی نیز با مشورت رجال دینی و سیاسی و بزرگان قبایل صادر میشد[۷].
اولین پادشاه معین – با توجه به اطلاعات به دست آمده - "الیفع وقه" بوده که نامش بر کتیبههای شهر "براقش" و "نشن" ذکر شده است. همچنین در این کتیبهها آمده است که مردم به معبد "الیفع وقه" هدایا و نذورات تقدیم میکردند[۸]. ملوک معین، خود را به القابی مشابه القاب ملوک روم و ایران ملقب میساختند. "یتع" (مخلص و صدوق)، "دیام" (عالی)، "نبط" (درخشنده)، "وتر" (متعالی) و... از جمله القابی بودند که شتهان معین برای خود در نظر میگرفتند[۹].
از شهرهای مهم آنها "قرن" را میتوان نام برد که پایتخت حکام معینی نیز بود. معین، حزم، یثل، نشن، کمنه و... از دیگر شهرهای مهم دولت معین به شمار میآمدند[۱۰].[۱۱]
امور دینی
در قلمرو سرزمین معین، هر شهری معبدی داشت و هر معبد برای الههای خاص بود. معبدها شکوه خاصی داشتند و زمینهای زیادی متعلق به آنان بود و نذور فراوانی به آنها اهدا میشد[۱۲].
در کتیبههای بر جا مانده از سلسله معین، به تعدای از الهههایشان اشاره شده است. الهههایی همچون "ود"، "مثل عثتر" و "نکرح". عبادت "ود" که الهه "ماه" به شمار میآمد تا ظهور اسلام نیز مرسوم بود[۱۳]. این اسم در آیه ﴿وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا﴾[۱۴] آمده است.
از نمادهای تمدن این دولت میتوان به ضرب سکه اشاره کرد. سکهای به نام "درهم" که حقوق کارمندان و کارگران و دیگر اقشار جامعه را با آن پرداخت میکردند[۱۵].
روزگار ضعف دولت معین، با استقلال حکومتهای شهری تابع دولت همراه بود: مهمترین این دولتشهرها، ملوک "کمنه" است. اسامی تعدادی از این ملوک در کتیبهها آمده است[۱۶]. این دولت، ابتدای قرن اول قبل از میلاد، رو به ضعف نهاد و سرانجام به دست سبئیها از پای در آمد[۱۷].[۱۸]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۶۹.
- ↑ عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۶۳.
- ↑ عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۶۳.
- ↑ فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۶۷.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، دولتهای عرب جاهلی، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۶۳-۳۶۴.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۱۰۸- ۱۰۹.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۱۰۸- ۱۰۹.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۸۳.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۱۰۴.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۱۱۸.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، دولتهای عرب جاهلی، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۶۴.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۱۱۳.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۸۱-۸۷.
- ↑ «و گفتند: هیچ گاه از خدایان خویش دست برندارید و هرگز از ودّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر، دست نکشید» سوره نوح، آیه ۲۳.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۱۱۲.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب، ج۲، ص۱۰۷.
- ↑ عمر فروخ، تاریخ الجاهلیه، ص۶۳.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، دولتهای عرب جاهلی، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۶۴-۳۶۵.