عیسی بن یزید جلودی: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
عیسی بن یزید جلودی، از [[سرداران]] بزرگ [[دستگاه خلافت]] عبّاسی در [[زمان]] [[هارون الرشید]] و [[مأمون]]، و در عین حال از [[مخالفان]] سرسخت به [[خاندان]] [[اهل بیت]]{{عم}} و [[امامان شیعه]] بود. در [[منابع تاریخی]]، آنچه پیرامون [[عیسی]] جلودی ذکر شده، ماجرای مربوط به [[حمله]] ور شدن او به خانههای [[آل ابی طالب]]{{ع}} در [[مدینه]]، بدین شرح میباشد: «وقتی [[محمد بن جعفر بن محمد]]{{ع}} در مدینه بر علیه [[عباسیان]] [[قیام]] کرد، جلودی به [[دستور]] هارون الرشید با سپاهی بزرگ به مدینه رفت تا این قیام را [[سرکوب]] نماید. او دستور داشت در صورت [[پیروزی]] بر محمّد بن جعفر{{ع}}، سر از تن او جدا کرده و خانههای آل ابی طالب{{ع}} را [[غارت]] و هر چه از طلا و [[زیور]] و اثاث و [[لباس]] است برگیرند و تنها یک [[پوشش]] بر تن [[زنان]] باقی بگذارند. آن هنگام [[امام کاظم]]{{ع}} در زندانهای [[بغداد]] به سر میبردند و [[امام رضا]]{{ع}} [[وظیفه]] [[سرپرستی]] [[خانواده]] را بر عهده داشتند. هنگامی که جلودی به [[خانه امام]] کاظم{{ع}} حمله برد، امام رضا{{ع}} زنان را به خانهای برد و درب را بر آنها بست و خود به صورت دژی محکم پشت درب ایستادند. جلودی با دیدن این صحنه، خواست خود به اطاق وارد شود و لباس و زیور زنان را بستاند که [[امام]]{{ع}} به شدت [[امتناع]] کردند و فرمودند: من خود به اطاق میروم و لباس و زیور زنان را میآورم و [[سوگند]] میخورم که چیزی را باقی نگذارم. هر چند جلودی این امر را در ابتدا نمیپذیرفت و تلاش میکرد که خود به اطاق وارد شود، سرانجام در برابر [[استقامت]] امام{{ع}} تاب نیاورد و بدین امر [[راضی]] شد. امام{{ع}} لباس و زیور آلات زنان را به نزد جلودی آورد»<ref>عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، باب ۴۰، ص۳۶۷-۳۶۸.</ref>. | عیسی بن یزید جلودی، از [[سرداران]] بزرگ [[دستگاه خلافت]] عبّاسی در [[زمان]] [[هارون الرشید]] و [[مأمون]]، و در عین حال از [[مخالفان]] سرسخت به [[خاندان]] [[اهل بیت]] {{عم}} و [[امامان شیعه]] بود. در [[منابع تاریخی]]، آنچه پیرامون [[عیسی]] جلودی ذکر شده، ماجرای مربوط به [[حمله]] ور شدن او به خانههای [[آل ابی طالب]] {{ع}} در [[مدینه]]، بدین شرح میباشد: «وقتی [[محمد بن جعفر بن محمد]] {{ع}} در مدینه بر علیه [[عباسیان]] [[قیام]] کرد، جلودی به [[دستور]] هارون الرشید با سپاهی بزرگ به مدینه رفت تا این قیام را [[سرکوب]] نماید. او دستور داشت در صورت [[پیروزی]] بر محمّد بن جعفر {{ع}}، سر از تن او جدا کرده و خانههای آل ابی طالب {{ع}} را [[غارت]] و هر چه از طلا و [[زیور]] و اثاث و [[لباس]] است برگیرند و تنها یک [[پوشش]] بر تن [[زنان]] باقی بگذارند. آن هنگام [[امام کاظم]] {{ع}} در زندانهای [[بغداد]] به سر میبردند و [[امام رضا]] {{ع}} [[وظیفه]] [[سرپرستی]] [[خانواده]] را بر عهده داشتند. هنگامی که جلودی به [[خانه امام]] کاظم {{ع}} حمله برد، امام رضا {{ع}} زنان را به خانهای برد و درب را بر آنها بست و خود به صورت دژی محکم پشت درب ایستادند. جلودی با دیدن این صحنه، خواست خود به اطاق وارد شود و لباس و زیور زنان را بستاند که [[امام]] {{ع}} به شدت [[امتناع]] کردند و فرمودند: من خود به اطاق میروم و لباس و زیور زنان را میآورم و [[سوگند]] میخورم که چیزی را باقی نگذارم. هر چند جلودی این امر را در ابتدا نمیپذیرفت و تلاش میکرد که خود به اطاق وارد شود، سرانجام در برابر [[استقامت]] امام {{ع}} تاب نیاورد و بدین امر [[راضی]] شد. امام {{ع}} لباس و زیور آلات زنان را به نزد جلودی آورد»<ref>عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، باب ۴۰، ص۳۶۷-۳۶۸.</ref>. | ||
دومین ماجرا، مربوط به [[مراسم]] [[ولایتعهدی امام رضا]]{{ع}} است. جلودی از کسانی بود که به امر ولا یتعهدی امام{{ع}} معترض شد و [[مخالفت]] خویش را برای [[بیعت با امام]]{{ع}}، اعلام نمود. بنابراین، [[مأمون]] او را به اتفاق چند مخالف دیگر، به مدت یک سال به [[زندان]] انداخت و بعد از گذشت این مدت، وقتی جلودی را [[آزاد]] کردند و به حضور مأمون حاضر شد، [[امام رضا]]{{ع}} با دیدن جلودی به مأمون فرمودند: این پیرمرد را به خاطر من ببخشید. مأمون گفت: سرورم! این همان کس میباشد که با [[آل علی]]{{ع}} آن چنان که دیدی، کرد. جلودی به امام رضا{{ع}} نگاه میکرد و [[امام]]{{ع}} باری دیگر از مأمون تقاضای [[بخشش]] نمودند. جلودی که سابقه خرابی نسبت به برخورد با [[خاندان]] [[اهل بیت]]{{ع}} داشت، [[گمان]] کرد که امام رضا{{ع}} با این سخنان، مأمون را به کشتن او [[ترغیب]] میکند؛ بنابراین به مأمون گفت: یا [[أمیر المؤمنین]]! تو را به [[خدا]] و به خاطر خدمتی که به پدرتان [[رشید]] کردم، خواسته این مرد را نسبت به من قبول نفرمایید. مأمون هم خواسته او را قبول کرد و [[دستور]] داد تا گردن او را بزنند<ref>عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، باب ۴۰، ص۳۶۸-۳۶۹.</ref>. | دومین ماجرا، مربوط به [[مراسم]] [[ولایتعهدی امام رضا]] {{ع}} است. جلودی از کسانی بود که به امر ولا یتعهدی امام {{ع}} معترض شد و [[مخالفت]] خویش را برای [[بیعت با امام]] {{ع}}، اعلام نمود. بنابراین، [[مأمون]] او را به اتفاق چند مخالف دیگر، به مدت یک سال به [[زندان]] انداخت و بعد از گذشت این مدت، وقتی جلودی را [[آزاد]] کردند و به حضور مأمون حاضر شد، [[امام رضا]] {{ع}} با دیدن جلودی به مأمون فرمودند: این پیرمرد را به خاطر من ببخشید. مأمون گفت: سرورم! این همان کس میباشد که با [[آل علی]] {{ع}} آن چنان که دیدی، کرد. جلودی به امام رضا {{ع}} نگاه میکرد و [[امام]] {{ع}} باری دیگر از مأمون تقاضای [[بخشش]] نمودند. جلودی که سابقه خرابی نسبت به برخورد با [[خاندان]] [[اهل بیت]] {{ع}} داشت، [[گمان]] کرد که امام رضا {{ع}} با این سخنان، مأمون را به کشتن او [[ترغیب]] میکند؛ بنابراین به مأمون گفت: یا [[أمیر المؤمنین]]! تو را به [[خدا]] و به خاطر خدمتی که به پدرتان [[رشید]] کردم، خواسته این مرد را نسبت به من قبول نفرمایید. مأمون هم خواسته او را قبول کرد و [[دستور]] داد تا گردن او را بزنند<ref>عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، باب ۴۰، ص۳۶۸-۳۶۹.</ref>. | ||
در برخی از منابع چون [[ | در برخی از منابع چون [[ارشاد شیخ مفید]] و [[مقاتل الطالبیین]] [[ابوالفرج اصفهانی]] و روضةالواعظین [[فتال نیشابوری]]، [[عیسی بن یزید]] جلودی را همان مأموری معرفی کردهاند که امام رضا {{ع}} را از [[مدینه]] تا [[مرو]] [[همراهی]] نمودند<ref>الارشاد، ج۲، ص۲۵۰؛ مقاتل الطالبیین، ص۵۲۳؛ روضةالواعلین، ص۳۶۹؛ اکثر منابع، رجاء ابن ابی ضحّاک و یاسر خادم را مأمورانی معرفی کردند که امام رضا {{ع}} را از مدینه تا مرو همراهی نمودند. همراهی کردن امام {{ع}}، در قالب کاروانی از مدینه تا به مرو که راه بسیار طولانی و پرخطری را میبایست طی کرد، امری خطیر بود و عیسی جلودی به دلیل پورش و غارت منازل اهل مدینه، نمیتوانست انتخاب مناسبی برای این امر مهم باشد.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص۵۲۳.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:دشمنان اهل بیت]] | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] |
نسخهٔ کنونی تا ۷ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۱
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
مقدمه
عیسی بن یزید جلودی، از سرداران بزرگ دستگاه خلافت عبّاسی در زمان هارون الرشید و مأمون، و در عین حال از مخالفان سرسخت به خاندان اهل بیت (ع) و امامان شیعه بود. در منابع تاریخی، آنچه پیرامون عیسی جلودی ذکر شده، ماجرای مربوط به حمله ور شدن او به خانههای آل ابی طالب (ع) در مدینه، بدین شرح میباشد: «وقتی محمد بن جعفر بن محمد (ع) در مدینه بر علیه عباسیان قیام کرد، جلودی به دستور هارون الرشید با سپاهی بزرگ به مدینه رفت تا این قیام را سرکوب نماید. او دستور داشت در صورت پیروزی بر محمّد بن جعفر (ع)، سر از تن او جدا کرده و خانههای آل ابی طالب (ع) را غارت و هر چه از طلا و زیور و اثاث و لباس است برگیرند و تنها یک پوشش بر تن زنان باقی بگذارند. آن هنگام امام کاظم (ع) در زندانهای بغداد به سر میبردند و امام رضا (ع) وظیفه سرپرستی خانواده را بر عهده داشتند. هنگامی که جلودی به خانه امام کاظم (ع) حمله برد، امام رضا (ع) زنان را به خانهای برد و درب را بر آنها بست و خود به صورت دژی محکم پشت درب ایستادند. جلودی با دیدن این صحنه، خواست خود به اطاق وارد شود و لباس و زیور زنان را بستاند که امام (ع) به شدت امتناع کردند و فرمودند: من خود به اطاق میروم و لباس و زیور زنان را میآورم و سوگند میخورم که چیزی را باقی نگذارم. هر چند جلودی این امر را در ابتدا نمیپذیرفت و تلاش میکرد که خود به اطاق وارد شود، سرانجام در برابر استقامت امام (ع) تاب نیاورد و بدین امر راضی شد. امام (ع) لباس و زیور آلات زنان را به نزد جلودی آورد»[۱].
دومین ماجرا، مربوط به مراسم ولایتعهدی امام رضا (ع) است. جلودی از کسانی بود که به امر ولا یتعهدی امام (ع) معترض شد و مخالفت خویش را برای بیعت با امام (ع)، اعلام نمود. بنابراین، مأمون او را به اتفاق چند مخالف دیگر، به مدت یک سال به زندان انداخت و بعد از گذشت این مدت، وقتی جلودی را آزاد کردند و به حضور مأمون حاضر شد، امام رضا (ع) با دیدن جلودی به مأمون فرمودند: این پیرمرد را به خاطر من ببخشید. مأمون گفت: سرورم! این همان کس میباشد که با آل علی (ع) آن چنان که دیدی، کرد. جلودی به امام رضا (ع) نگاه میکرد و امام (ع) باری دیگر از مأمون تقاضای بخشش نمودند. جلودی که سابقه خرابی نسبت به برخورد با خاندان اهل بیت (ع) داشت، گمان کرد که امام رضا (ع) با این سخنان، مأمون را به کشتن او ترغیب میکند؛ بنابراین به مأمون گفت: یا أمیر المؤمنین! تو را به خدا و به خاطر خدمتی که به پدرتان رشید کردم، خواسته این مرد را نسبت به من قبول نفرمایید. مأمون هم خواسته او را قبول کرد و دستور داد تا گردن او را بزنند[۲].
در برخی از منابع چون ارشاد شیخ مفید و مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی و روضةالواعظین فتال نیشابوری، عیسی بن یزید جلودی را همان مأموری معرفی کردهاند که امام رضا (ع) را از مدینه تا مرو همراهی نمودند[۳].[۴]
منابع
پانویس
- ↑ عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، باب ۴۰، ص۳۶۷-۳۶۸.
- ↑ عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، باب ۴۰، ص۳۶۸-۳۶۹.
- ↑ الارشاد، ج۲، ص۲۵۰؛ مقاتل الطالبیین، ص۵۲۳؛ روضةالواعلین، ص۳۶۹؛ اکثر منابع، رجاء ابن ابی ضحّاک و یاسر خادم را مأمورانی معرفی کردند که امام رضا (ع) را از مدینه تا مرو همراهی نمودند. همراهی کردن امام (ع)، در قالب کاروانی از مدینه تا به مرو که راه بسیار طولانی و پرخطری را میبایست طی کرد، امری خطیر بود و عیسی جلودی به دلیل پورش و غارت منازل اهل مدینه، نمیتوانست انتخاب مناسبی برای این امر مهم باشد.
- ↑ محمدی، حسین، رضانامه ص۵۲۳.