ابوعامر ثقفی: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
(←مقدمه) |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ابوعامر ثقفی در تراجم و رجال]] - [[ابوعامر ثقفی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = صحابه | عنوان مدخل = ابوعامر ثقفی | مداخل مرتبط = [[ابوعامر ثقفی در تراجم و رجال]] - [[ابوعامر ثقفی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
{{جعبه اطلاعات اصحاب | |||
| نام = ابوعامر ثقفی | |||
| مشهور به = | |||
| نام تصویر = تصویر قدیمی مدینه.jpg | |||
| عرض تصویر = | |||
| توضیح تصویر = تصویر کهنی از مدینه | |||
| نام کامل = ابوعامر ثقفی | |||
| نامهای دیگر = | |||
| جنسیت = مرد | |||
| کنیه = | |||
| لقب = | |||
| اهل = | |||
| از قبیله = [[هوازن]] | |||
| از تیره = [[بنیثقیف]] | |||
| پدر = | |||
| مادر = | |||
| همسر = | |||
| پسر = | |||
| دختر = | |||
| خواهر = | |||
| برادر = | |||
| خویشاوندان = | |||
| وابستگان = | |||
| تاریخ تولد = | |||
| محل تولد = | |||
| محل زندگی = | |||
| تاریخ درگذشت = | |||
| محل درگذشت = | |||
| تاریخ شهادت = | |||
| محل شهادت = | |||
| طول عمر = | |||
| محل دفن = | |||
| دین = | |||
| مذهب = | |||
| از اصحاب = [[پیامبر خاتم]] | |||
| از طبقه = | |||
| در جنگ = | |||
| نقشها = | |||
| فعالیتها = | |||
| علت شهرت = | |||
| علت درگذشت = | |||
| علت شهادت = | |||
| راوی از = | |||
| روایات مشهور = | |||
| مشایخ او = | |||
| راویان از او = | |||
| آخرین راوی از او = | |||
}} | |||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
نام | نام ابوعامر ثقفی شناخته شده نیست، اما با توجه به نسبتش، از تیره بنو ثقیف از قبیله [[هوازن]] از [[قبایل عدنانی]]<ref>ابن حزم، ص۲۶۶.</ref> است. | ||
[[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۸۸.</ref> و [[ابن حجر]]<ref>الاصابه، ج۷ ص۲۱۲.</ref> به استناد تنها [[حدیث]] نقل شده از او، نامش را در شمار [[صحابه]] آوردهاند. بر پایه این حدیث [[نادرست]]، [[ابوعامر]] هر سال، ظرفی از شراب برای [[رسول خدا]]{{صل}} میآورد. در آن سالی هم که شراب [[حرام]] شد، او بر اساس [[عادت]] هر سال، ظرفی از شراب برای [[پیامبر]] آورد، ولی رسول خدا{{صل}} فرمودند: | [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۸۸.</ref> و [[ابن حجر]]<ref>الاصابه، ج۷ ص۲۱۲.</ref> به استناد تنها [[حدیث]] نقل شده از او، نامش را در شمار [[صحابه]] آوردهاند. بر پایه این حدیث [[نادرست]]، [[ابوعامر]] هر سال، ظرفی از شراب برای [[رسول خدا]] {{صل}} میآورد. در آن سالی هم که شراب [[حرام]] شد، او بر اساس [[عادت]] هر سال، ظرفی از شراب برای [[پیامبر]] آورد، ولی رسول خدا {{صل}} فرمودند: «[[خداوند]] شراب را حرام کرده است». ابوعامر پیشنهاد کرد: [[حضرت]] آن شراب را بفروشد و پولش را در هر راهی که میخواهند، [[خرج]] کنند، ولی حضرت نپذیرفتند و فرمودند: «خداوند، هم [[آشامیدن]] و هم [[خرید و فروش]] آن را حرام کرده است». | ||
به [[یقین]] این مسئله که رسول خدا{{صل}} [[اقدام]] به شرابخواری، حتی قبل از حرام شدن آن کرده باشد، با [[مبانی کلامی]] [[عصمت پیامبران]] سازگار نیست. صرف نظر از مبانی کلامی، این حدیث اشکالاتی به قرار زیر دارد که نمیتوان آن را پذیرفت: [[قبیله ثقیف]] از آخرین قبایلی بودند که [[اسلام]] آوردند. آنان حتی پس از [[فتح مکه]] و نیز پس از [[شکست]] قبیله هوازن در [[جنگ حنین]] و محاصره [[شهر]] محل سکونتشان، [[طائف]]، نیز حاضر به [[تسلیم]] نشدند. آنان یک سال بعد، در [[رمضان]] [[سال نهم هجری]]<ref>واقدی، ج۳، ص۹۶۲.</ref>، پس از [[مشاهده]] [[تسلیم]] تمامی قبایل [[عربستان]] اسلام آوردند. حال اگر ابوعامر از کسانی بود که سالها پیش از [[تسلیم شدن]] قبیلهاش اسلام آورده بود، نام او در شمار صحابه معروف میآمد. اگر هم پس از [[اسلام آوردن]] قبیلهاش به اسلام گرویده بود، به یقین در آن [[تاریخ]] [[حکم]] [[تحریم]] شراب نازل شده بود؛ زیرا دیرترین [[تاریخی]] که برای [[زمان]] اعلام [[حکم]] تحریم شراب ذکر شده، | به [[یقین]] این مسئله که رسول خدا {{صل}} [[اقدام]] به شرابخواری، حتی قبل از حرام شدن آن کرده باشد، با [[مبانی کلامی]] [[عصمت پیامبران]] سازگار نیست. صرف نظر از مبانی کلامی، این حدیث اشکالاتی به قرار زیر دارد که نمیتوان آن را پذیرفت: [[قبیله ثقیف]] از آخرین قبایلی بودند که [[اسلام]] آوردند. آنان حتی پس از [[فتح مکه]] و نیز پس از [[شکست]] قبیله هوازن در [[جنگ حنین]] و محاصره [[شهر]] محل سکونتشان، [[طائف]]، نیز حاضر به [[تسلیم]] نشدند. آنان یک سال بعد، در [[رمضان]] [[سال نهم هجری]]<ref>واقدی، ج۳، ص۹۶۲.</ref>، پس از [[مشاهده]] [[تسلیم]] تمامی قبایل [[عربستان]] اسلام آوردند. حال اگر ابوعامر از کسانی بود که سالها پیش از [[تسلیم شدن]] قبیلهاش اسلام آورده بود، نام او در شمار صحابه معروف میآمد. اگر هم پس از [[اسلام آوردن]] قبیلهاش به اسلام گرویده بود، به یقین در آن [[تاریخ]] [[حکم]] [[تحریم]] شراب نازل شده بود؛ زیرا دیرترین [[تاریخی]] که برای [[زمان]] اعلام [[حکم]] تحریم شراب ذکر شده، سال هشتم است<ref>ابن حجر، فتح الباری، ج۸، ص۲۰۹ و ج۱۰، ص۲۵. برای اطلاع از تاریخهای دیگر، ر. ک: جعفر مرتضی عاملی، ج۵، ص۲۹۳.</ref>. | ||
نکته دیگر اینکه در [[حدیث]] معروف دیگری که در منابع گوناگون آمده، [[رسول خدا]]{{صل}} میفرمایند: | نکته دیگر اینکه در [[حدیث]] معروف دیگری که در منابع گوناگون آمده، [[رسول خدا]] {{صل}} میفرمایند: «نخستین چیزی که [[خداوند]] مرا پس از [[عبادت بتها]] از آن منع کرد، [[آشامیدن]] شراب بود»<ref>صدوق، ص۵۰۲؛ ابن ابی شیبه، ج۵، ص۵۰۹؛ طبرانی، معجم الکبیر، ج۸، ص۱۵۲ و مسند الشامیین، ج۳، ص۲۵۶؛ بیهقی، ج۱۰، ص۱۹۴.</ref>. پس اگر هم [[حکم]] [[تحریم]] شراب برای عموم [[مردم]] به صورت تدریجی صادر شد، برای [[پیامبر]] از همان ابتدا [[حرام]] بود. بنابراین، این قسمت حدیث [[ابو عامر]] که "هر سال برای رسول خدا {{صل}} شراب میآورد» قابل پذیرش نیست. | ||
به نظر میرسد همانطور که در دیگر نقلهای این حدیث که از سوی ابن سکن ([[ابوعلی سعید بن عثمان بغدادی]]، و نویسنده الحروف فی الصحابه)<ref>ر. ک: ابن حجر، الایثار، ج۱، ص۲۰۷.</ref> و [[طبرانی]]<ref>معجم الأوسط، ج۱، ص۱۳۸، تصحیف شده به ابوتمام.</ref> نقل شده، آمده است: [[ابوعامر]]، بیخبر از حکم تحریم شراب، به عنوان [[هدیه]]، ظرفی از شراب را برای رسول خدا{{صل}} برده و [[حضرت]] هم از [[پذیرفتن]] آن [[امتناع]] کردهاند. | به نظر میرسد همانطور که در دیگر نقلهای این حدیث که از سوی ابن سکن ([[ابوعلی سعید بن عثمان بغدادی]]، و نویسنده الحروف فی الصحابه)<ref>ر. ک: ابن حجر، الایثار، ج۱، ص۲۰۷.</ref> و [[طبرانی]]<ref>معجم الأوسط، ج۱، ص۱۳۸، تصحیف شده به ابوتمام.</ref> نقل شده، آمده است: [[ابوعامر]]، بیخبر از حکم تحریم شراب، به عنوان [[هدیه]]، ظرفی از شراب را برای رسول خدا {{صل}} برده و [[حضرت]] هم از [[پذیرفتن]] آن [[امتناع]] کردهاند. | ||
بعضی از [[ | بعضی از [[صحابهنگاران]]، همچون [[ابن منده]] ([[ابوعبدالله]] [[محمد بن اسحاق اصفهانی]]، و نویسنده [[اسماء]] الصحابه)<ref>ر. ک: ابن اثیر، ج۶، ص۱۸۴.</ref> و [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، ج۵، ص۲۹۶۴.</ref> ذیل نام ابوعامر ثقفی گفتهاند: او روایتی درباره [[تعبیر خواب]] از رسول خدا {{صل}} نقل کرده است، اما از آنجا که در [[سند حدیث]] مورد استناد آنان، صریحاً اشارهای به نام [[راوی]] نشده نمیتوان ابوعامر را راوی این [[روایت]] دانست. [[ابن حجر]]<ref>الاصابه، ج۷، ص۲۵۲.</ref> نیز راوی این روایت را ابوعامر ثقفی ندانسته؛ از این رو، از آن در قسم چهارم (توهمات) یاد کرده است.<ref>[[رسول قلیچ|قلیچ، رسول]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوعامر ثقفی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۴۱۷-۴۱۸.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | |||
{{مدخل وابسته}} | |||
* [[هوازن]] (قبیله) | |||
* [[بنیثقیف]] (قبیله) | |||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۲۳: | خط ۷۷: | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده:اصحاب پیامبر]] | [[رده:اصحاب پیامبر]] | ||
[[رده:هوازن]] | |||
[[رده:بنیثقیف]] |
نسخهٔ کنونی تا ۷ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۱۸
ابوعامر ثقفی | |
---|---|
نام کامل | ابوعامر ثقفی |
جنسیت | مرد |
از قبیله | هوازن |
از تیره | بنیثقیف |
از اصحاب | پیامبر خاتم |
مقدمه
نام ابوعامر ثقفی شناخته شده نیست، اما با توجه به نسبتش، از تیره بنو ثقیف از قبیله هوازن از قبایل عدنانی[۱] است.
ابن اثیر[۲] و ابن حجر[۳] به استناد تنها حدیث نقل شده از او، نامش را در شمار صحابه آوردهاند. بر پایه این حدیث نادرست، ابوعامر هر سال، ظرفی از شراب برای رسول خدا (ص) میآورد. در آن سالی هم که شراب حرام شد، او بر اساس عادت هر سال، ظرفی از شراب برای پیامبر آورد، ولی رسول خدا (ص) فرمودند: «خداوند شراب را حرام کرده است». ابوعامر پیشنهاد کرد: حضرت آن شراب را بفروشد و پولش را در هر راهی که میخواهند، خرج کنند، ولی حضرت نپذیرفتند و فرمودند: «خداوند، هم آشامیدن و هم خرید و فروش آن را حرام کرده است».
به یقین این مسئله که رسول خدا (ص) اقدام به شرابخواری، حتی قبل از حرام شدن آن کرده باشد، با مبانی کلامی عصمت پیامبران سازگار نیست. صرف نظر از مبانی کلامی، این حدیث اشکالاتی به قرار زیر دارد که نمیتوان آن را پذیرفت: قبیله ثقیف از آخرین قبایلی بودند که اسلام آوردند. آنان حتی پس از فتح مکه و نیز پس از شکست قبیله هوازن در جنگ حنین و محاصره شهر محل سکونتشان، طائف، نیز حاضر به تسلیم نشدند. آنان یک سال بعد، در رمضان سال نهم هجری[۴]، پس از مشاهده تسلیم تمامی قبایل عربستان اسلام آوردند. حال اگر ابوعامر از کسانی بود که سالها پیش از تسلیم شدن قبیلهاش اسلام آورده بود، نام او در شمار صحابه معروف میآمد. اگر هم پس از اسلام آوردن قبیلهاش به اسلام گرویده بود، به یقین در آن تاریخ حکم تحریم شراب نازل شده بود؛ زیرا دیرترین تاریخی که برای زمان اعلام حکم تحریم شراب ذکر شده، سال هشتم است[۵].
نکته دیگر اینکه در حدیث معروف دیگری که در منابع گوناگون آمده، رسول خدا (ص) میفرمایند: «نخستین چیزی که خداوند مرا پس از عبادت بتها از آن منع کرد، آشامیدن شراب بود»[۶]. پس اگر هم حکم تحریم شراب برای عموم مردم به صورت تدریجی صادر شد، برای پیامبر از همان ابتدا حرام بود. بنابراین، این قسمت حدیث ابو عامر که "هر سال برای رسول خدا (ص) شراب میآورد» قابل پذیرش نیست. به نظر میرسد همانطور که در دیگر نقلهای این حدیث که از سوی ابن سکن (ابوعلی سعید بن عثمان بغدادی، و نویسنده الحروف فی الصحابه)[۷] و طبرانی[۸] نقل شده، آمده است: ابوعامر، بیخبر از حکم تحریم شراب، به عنوان هدیه، ظرفی از شراب را برای رسول خدا (ص) برده و حضرت هم از پذیرفتن آن امتناع کردهاند.
بعضی از صحابهنگاران، همچون ابن منده (ابوعبدالله محمد بن اسحاق اصفهانی، و نویسنده اسماء الصحابه)[۹] و ابونعیم[۱۰] ذیل نام ابوعامر ثقفی گفتهاند: او روایتی درباره تعبیر خواب از رسول خدا (ص) نقل کرده است، اما از آنجا که در سند حدیث مورد استناد آنان، صریحاً اشارهای به نام راوی نشده نمیتوان ابوعامر را راوی این روایت دانست. ابن حجر[۱۱] نیز راوی این روایت را ابوعامر ثقفی ندانسته؛ از این رو، از آن در قسم چهارم (توهمات) یاد کرده است.[۱۲]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ابن حزم، ص۲۶۶.
- ↑ ابن اثیر، ج۶، ص۱۸۸.
- ↑ الاصابه، ج۷ ص۲۱۲.
- ↑ واقدی، ج۳، ص۹۶۲.
- ↑ ابن حجر، فتح الباری، ج۸، ص۲۰۹ و ج۱۰، ص۲۵. برای اطلاع از تاریخهای دیگر، ر. ک: جعفر مرتضی عاملی، ج۵، ص۲۹۳.
- ↑ صدوق، ص۵۰۲؛ ابن ابی شیبه، ج۵، ص۵۰۹؛ طبرانی، معجم الکبیر، ج۸، ص۱۵۲ و مسند الشامیین، ج۳، ص۲۵۶؛ بیهقی، ج۱۰، ص۱۹۴.
- ↑ ر. ک: ابن حجر، الایثار، ج۱، ص۲۰۷.
- ↑ معجم الأوسط، ج۱، ص۱۳۸، تصحیف شده به ابوتمام.
- ↑ ر. ک: ابن اثیر، ج۶، ص۱۸۴.
- ↑ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۶۴.
- ↑ الاصابه، ج۷، ص۲۵۲.
- ↑ قلیچ، رسول، مقاله «ابوعامر ثقفی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۴۱۷-۴۱۸.