شجاعت در لغت: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
(←پانویس) |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== تعریف لغوی == | == تعریف لغوی == | ||
معنای شجاعت (courage) در لغتنامه دهخدا چنین آمده است: | معنای شجاعت (courage) در لغتنامه دهخدا چنین آمده است: | ||
«دلیر شدن در [[کارزار]]، صفتی است از صفات اربعه جملیه که [[حد وسط]] است بین [[تهور]] و [[جبن]]. [[دلاوری]]، [[دل]] داری، [[دلیری]]. [[ملاصدرا]] در تعریف شجاعت گوید: «شجاعت خلقی است که [[افعال]] میان تهور و جبن دو طرف [[افراط]] و [[تفریط]] آنند و از رذائلند. | «دلیر شدن در [[کارزار]]، صفتی است از صفات اربعه جملیه که [[حد وسط]] است بین [[تهور]] و [[جبن]]. [[دلاوری]]، [[دل]] داری، [[دلیری]]. [[ملاصدرا]] در تعریف شجاعت گوید: «شجاعت خلقی است که [[افعال]] میان تهور و جبن دو طرف [[افراط]] و [[تفریط]] آنند و از رذائلند. [[خواجه طوسی]] گوید: شجاعت آن است که نفس غضبی، نفس ناطقه را [[انقیاد]] نماید تا در امور هولناک مضطرب نشود و [[اقدام]] بر حسب [[رأی]] او کند تا هم فعلی که کند [[جمیل]] شود و هم صبری که نماید [[محمود]] باشد و بالاخره حد [[اعتدال]] [[غضب]] را شجاعت گویند و طرف [[افراط]] را تهور و طرف نقصان را جبن گویند». | ||
در [[اخلاق ناصری]] آمده است: «حکمای قدیم از قبیل فیثاغورس و سقراط و [[افلاطون]] برای [[سعادت]] و برای فضلیت چهار مرحله مقرر داشتهاند که یکی از آنها شجاعت است»<ref>علیاکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، ج۹، ص۱۲۴۹۲.</ref>. | در [[اخلاق ناصری]] آمده است: «حکمای قدیم از قبیل فیثاغورس و سقراط و [[افلاطون]] برای [[سعادت]] و برای فضلیت چهار مرحله مقرر داشتهاند که یکی از آنها شجاعت است»<ref>علیاکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، ج۹، ص۱۲۴۹۲.</ref>. | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
[[رده:شجاعت]] | [[رده:شجاعت]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۴ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۴۴
تعریف لغوی
معنای شجاعت (courage) در لغتنامه دهخدا چنین آمده است: «دلیر شدن در کارزار، صفتی است از صفات اربعه جملیه که حد وسط است بین تهور و جبن. دلاوری، دل داری، دلیری. ملاصدرا در تعریف شجاعت گوید: «شجاعت خلقی است که افعال میان تهور و جبن دو طرف افراط و تفریط آنند و از رذائلند. خواجه طوسی گوید: شجاعت آن است که نفس غضبی، نفس ناطقه را انقیاد نماید تا در امور هولناک مضطرب نشود و اقدام بر حسب رأی او کند تا هم فعلی که کند جمیل شود و هم صبری که نماید محمود باشد و بالاخره حد اعتدال غضب را شجاعت گویند و طرف افراط را تهور و طرف نقصان را جبن گویند».
در اخلاق ناصری آمده است: «حکمای قدیم از قبیل فیثاغورس و سقراط و افلاطون برای سعادت و برای فضلیت چهار مرحله مقرر داشتهاند که یکی از آنها شجاعت است»[۱].
در تعریف اصطلاحی شجاعت گفتهاند: «شجاعت از معانی قائم به نفس است، و به رجال و ابطال و قهرمانانی که در معرکههای جنگ و تحولات خطیر زندگی توانستهاند خود را در شکم حوادث برند، و با همه مشکلات دست به گریبان شوند و بر آن فائق گردند، شجاع گفتهاند»[۲].
معنای شهامت (bravary) در لغتنامه دهخدا چنین آمده است: «شیردلی، شجاعت، دلیری، جرئت، توانایی، نوع هفتم از انواع تحت جنس شجاعت، شهامت است و آن عبارت است از حریص بودن بر افتنای امور عظام از جهت توقع ذکر جمیل»[۳]. در تعریف اصطلاحی شهامت گفتهاند: «شهامت از معانی قائم به فکر است که انسان بتواند حقایق و اداراکات را بدون ترس و جین بیان کند، از هیچ مقام و هیچ موقعیت و هیچ تهدید و وعده و وعیدی نهراسد و گفتنیها را بگوید»[۴].[۵]
منابع
پانویس
- ↑ علیاکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، ج۹، ص۱۲۴۹۲.
- ↑ عماد الدین حسین اصفهانی، تاریخ زندگانی امام حسین (ع)، ج۱، ص۱۶۷.
- ↑ لغتنامه دهخدا، ج۹، ص۱۲۸۶۶.
- ↑ تاریخ زندگی امام حسین (ع)، ج۱، ص۱۶۷.
- ↑ کلهر، محمد علی، مقاله «شجاعت و شهامت امام حسین» فرهنگ عاشورایی ج۱ ص ۶۳.