شجاعت در نهج البلاغه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

شجاعت از خوی‌های نیک انسانی است. شجاعت آدمی را به اقدام و ایستادگی شایسته وامی‌دارد. در سایه فضیلت شجاعت می‌توان هنگام عمل، بر ترس پیروز شد و اقدام کرد و در موقع ضرورت نیز دست از اقدام برداشت و صبر کرد. امام علی (ع) بر این دو مفهوم شجاعت تأکید می‌کند و می‌فرماید: اگر از چیزی ترسیدی دل به دریا بزن و در آن وارد شو، که این همه دودلی سخت‌تر از ترسی است که احساس می‌کنی[۱]. در کلامی دیگر، صبر بهنگام را شجاعت توصیف می‌کند و می‌فرماید:صبر، شجاعت است...[۲][۳].

انسان شجاع در هر مرحله‌ای از مراحل زندگی هنگامی‌که باید اقدام کند، دست به کار می‌شود و هنگامی که باید بازایستد شجاعانه از اقدام بی‌موقع سرباز می‌زند و با شکیبایی خویش بر جهل و نادانی غلبه می‌کند. شجاعت بر مبنای تعریفی که گفته شد، معیاری است برای مشخص شدن ارزش انسان. امام علی (ع) در بیان ارزش انسان، صفت شجاعت را موجب دوری انسان از ننگ بدنامی برشمرده و فرموده است: ارزش مرد اندازه همت اوست و صدق او به مقدار جوان‌مردی‌اش و دلیری (شجاعت) او به میزان ننگی –که از بدنامی- دارد و پارسایی او به مقدار غیرتی که آرد[۴][۵].

امام علی (ع) خود، نمونه و الگوی کاملی از انسان شجاع است. هنگام اقدام و نبرد، هیچ جنگاوری را یارای استقامت در برابر شمشیرش نبود و هیچ انگیزه‌ای او را از اقدام و کوشش بازنمی‌داشت، همان‌گونه که شب هجرت در بستر پیامبر اکرم (ص) آرمید و جان خویش را در معرض بزرگ‌ترین خطر قرارداد. امّا آنجا که باید از اقدام بی‌مورد پرهیز می‌کرد، به‌خاطر مصلحتی بزرگ‌تر، از حق خویش گذشت و در برابر جریان سقیفه و برخی جریانات دیگر که در تاریخ روایت شده است، سکوت کرد. از این‌رو شجاعت را مایه زینت انسان و کمالی آشکار برای آدمی برمی‌شمرد. امام (ع) به انسان‌ها می‌آموزد که همواره باید در مسیر زندگی، شجاعانه گام برداشت، آنجا که یقین به امری حاصل شد، شجاعانه اقدام کرد و آنجا که آدمی گرفتار شک و شبهه شد، باید شجاعانه از اقدام به آن کار دست کشد[۶][۷].

فضیلت شجاعت نزد امام از اهمیت زیادی برخوردار بود و یکی از معیارهای اصلی او در گزینش افراد به‌شمار می‌رفت. امام در معرفی مالک اشتر به مردم مصر، او را به این خصلت می‌ستاید که به‌هنگام شتاب کندی نمی‌کند و هنگام درنگ شتاب نخواهد کرد[۸]. هم چنین یکی از معیارهای انتخاب کارگزاران و عوامل حکومت را شجاعت برمی‌شمرد[۹].فضیلت شجاعت خوی‌های انسانی را فعال می‌کند. برای نمونه فرد شجاع غیرتمند است و در زندگی خود تن به ننگ و پستی نمی‌دهد. او در راه خداوند جهاد می‌کند. آدمی در سایه فضیلت شجاعت می‌تواند صادق و راست‌گو باشد[۱۰].

منابع

پانویس

  1. نهج البلاغه، حکمت ۱۶۶: «"إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِيهِ، فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّيهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنه"»
  2. نهج البلاغه، حکمت ۳: «"وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ..."»
  3. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۴۸۴.
  4. نهج البلاغه، حکمت ۴۷، م: شهیدی: «"قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَ صِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ، وَ شَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ، وَ عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَيْرَتِهِ"»
  5. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۴۸۴.
  6. نهج البلاغه، نامه ۳۱: «"فَإِنْ أَيْقَنْتَ أَنْ قَدْ صَفَا قَلْبُكَ فَخَشَعَ وَ تَمَّ رَأْيُكَ فَاجْتَمَعَ وَ كَانَ هَمُّكَ فِي ذَلِكَ هَمّاً وَاحِداً فَانْظُرْ فِيمَا فَسَّرْتُ لَكَ وَ إِنْ [أَنْتَ] لَمْ يَجْتَمِعْ لَكَ مَا تُحِبُّ مِنْ نَفْسِكَ وَ فَرَاغِ نَظَرِكَ وَ فِكْرِكَ فَاعْلَمْ أَنَّكَ إِنَّمَا تَخْبِطُ الْعَشْوَاءَ وَ تَتَوَرَّطُ الظَّلْمَاءَ وَ لَيْسَ طَالِبُ الدِّينِ مَنْ خَبَطَ أَوْ خَلَطَ وَ الْإِمْسَاكُ عَنْ ذَلِكَ أَمْثَل"»
  7. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۴۸۴.
  8. نهج البلاغه، نامه ۲۷: «"وَ لَا بُطْؤُهُ عَمَّا الْإِسْرَاعُ إِلَيْهِ أَحْزَمُ، وَ لَا إِسْرَاعُهُ إِلَى مَا الْبُطْءُ عَنْهُ أَمْثَلُ"»
  9. نهج البلاغه، نامه ۵۳ و خطبه ۱۲۴: «"وَلاَ جَبَاناً يُضْعِفُکَ عَنِ الاْمُورِ"»
  10. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۴۸۵.