اثبات نبوت پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۹ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{نبوت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[اثبات نبوت پیامبر خاتم در قرآن]] - [[اثبات نبوت پیامبر خاتم در حدیث]] - [[اثبات نبوت پیامبر خاتم در کلام اسلامی]]| پرسش مرتبط  = پیامبر خاتم (پرسش)}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = پیامبر خاتم | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط  = پیامبر خاتم (پرسش)}}
 
برخی از دلایلی که برای اثبات [[نبوت پیامبر خاتم]] {{صل}} بیان شده عبارت است از: واکاوی شخصیت [[پیامبر]] {{صل}}؛ بشارت‌های پیامبران پیشین؛ برهان از طریق گروندگان؛ گواهی قراین و شواهد مانند: شخصیت اخلاقی پیامبر خاتم و برهان اعجاز.


== دلایل اثبات [[نبوت پیامبر خاتم|نبوت رسول الله]] {{صل}} ==
== دلایل اثبات [[نبوت پیامبر خاتم|نبوت رسول الله]] {{صل}} ==
=== دلیل نخست: واکاوی شخصیت [[پیامبر]] {{صل}} ===
=== دلیل نخست: واکاوی شخصیت [[پیامبر]] {{صل}} ===
نگرش منصفانه به [[صدق]] و [[ایمان]] و [[اخلاص]] [[پیامبر]] {{صل}}، همچنین: [[امانت‌داری]]، [[پاکی]] و [[طهارت روح]]، از دنیاطلبی و فریب‌کاری، به اعتقاد راسخ به [[نبوت]] خویش، [[پایداری]] و [[ازخودگذشتگی]] در راه [[رسالت الهی]]، هرگونه ترید در [[صدق]] [[پیامبر]] {{صل}} در دعوی خویش را می‌زداید<ref>ر. ک. [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص۱۶۹.</ref>.
نگرش منصفانه به [[صدق]] و [[ایمان]] و [[اخلاص]] [[پیامبر]] {{صل}}، همچنین: [[امانت‌داری]]، [[پاکی]] و طهارت روح، از دنیاطلبی و فریب‌کاری، به اعتقاد راسخ به [[نبوت]] خویش، [[پایداری]] و [[ازخودگذشتگی]] در راه [[رسالت الهی]]، هرگونه ترید در [[صدق]] [[پیامبر]] {{صل}} در دعوی خویش را می‌زداید<ref>ر.ک: [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی ج۲]]، ص۱۶۹.</ref>.
 
=== دلیل دوم: [[گواهی پیامبران بر نبوت پیامبر خاتم|بشارت‌های پیامبران پیشین]] ===
اولاً: در همان بخش اندکی از متون یهودیان و مسیحیان که اصالت خود را حفظ کرده‌اند، تعابیری وجود دارد که متضمن بشارت به [[نبوت]] [[پیامبر اکرم]] است. یکی از صریح‌ترین بشارت‌ها، بشارت به ظهور فارقلیط است که به معنای "شخص ستوده شده" (احمد یا محمود) می‌باشد<ref>ر. ک. [[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج۲، ص۱۱۶ - ۱۱۷.</ref>.
 
در باب چهل و دوم از کتاب اشعیا به نکاتی اشاره شده است مثل اینکه: "[[شریعت]] او زود منتشر می‌شود... احکام مخصوص دارد... که اقصای عالم می‌رود..." در فرازی از این کتاب آمده: "بیابان و شهرهایش و قریه‌های مسکون قیدار" که قیدار فرزند [[حضرت اسماعیل]] و جد [[پیامبر خاتم|خاتم الانبیا]]، شهرهای مسکون قیدار، مکه و مدینه و طائف و جاهایی است که اعراب فرزندان اسماعیل ساکن بودند. مراد از بیابان، عربستان است وگرنه معنا ندارد که بگویند: "بیابان و شهرهایش" اما "عربستان و شهرهایش" ممکن است گفت... .


و لفظ "سالع" که در این فقرات آمده، باید گفت که "سِلَع" (به کسر سین و فتح لام) یثرب، یعنی مدینه منوره است. و در جایی می‌گوید: ... اما این قوم یغما شده تمامی ایشان در مغازه‌ها در دامنه و در حبس خآنها مخفی‌اند، یغما شدند و رها ننده نیست، غارت شدند... که منظور از قوم یغما شده، بنی‌اسرائیل‌اند و مقصود از این [[پیامبر]] موعود، آن مسیح نیست که بنی‌اسرائیل منتظر او هستند، زیرا به عقیده آنها، مسیح برای عزت دادن به بنی‌اسرائیل می‌آید و این آیات دلیل بر ذلت ایشان است. [[حضرت عیسی|حضرت مسیح]] که به آمدن فارقلیط بشارت داد، این لغت در اصل و لغت یونانی "پرکلیتوس" است یعنی کسی که نام او بر سر زبآنها باشد و همه‌کس او را ستایش کند و حتی معنای تفضیلی که در "احمد" است (ستوده‌تر) و در "محمد" نیست، از کلمه "پرکلیتوس" یونانی نیز فهمیده می‌شود. در انجیل یوحنا: اگر من نروم آن فارقلیط تسلی‌دهنده نخواهد آمد، ... اما چون روح راستی بیاید، او شما را به‌ تمامی ارشاد خواهد کرد، زیرا که او از پیش خود سخن نخواهد گفت، بلکه هر آنچه می‌شنود خواهد گفت و شما را به آینده خبر خواهد داد و او مرا جلال خواهد داد. زیرا او آنچه را از آنِ من است، خواهد یافت و شما را خبر خواهد داد<ref>ر. ک. [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص۱۷۰ - ۱۷۵.</ref>.
=== دلیل دوم: بشارت‌های پیامبران پیشین ===
{{اصلی|گواهی پیامبران بر نبوت پیامبر خاتم}}
در همان بخش اندکی از متون یهودیان و مسیحیان که اصالت خود را حفظ کرده‌اند، تعابیری وجود دارد که متضمن بشارت به [[نبوت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است. یکی از صریح‌ترین بشارت‌ها، بشارت به ظهور فارقلیط است که به معنای "شخص ستوده شده" (احمد یا محمود) است<ref>ر.ک: [[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|آموزش کلام اسلامی ج۲]]، ص۱۱۶ ـ ۱۱۷.</ref>.


'''ثانیاً:''' [[پیامبر اکرم]] در اثبات [[رسالت]] خویش، در مقابل یهودیان و مسیحیان احتجاج می‌ورزند به متون مقدس اهل کتاب، و علمای یهود و نصاری، در مقابل این ادعا، کاری جز سکوت انجام ندادند؛ قرآن در این زمینه می‌فرماید: {{متن قرآن|الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَإِنَّ فَرِيقًا مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}<ref> کسانی که به آنان کتاب (آسمانی) داده‌ایم او را می‌شناسند همان‌گونه که فرزندانشان را می‌شناسند؛ و به راستی دسته‌ای از آنان حق را دانسته پنهان می‌دارند؛ سوره بقره، آیه:۱۴۶.</ref>
در باب چهل و دوم از کتاب اشعیا به نکاتی اشاره شده است مثل اینکه: "[[شریعت]] او زود منتشر می‌شود... احکام مخصوص دارد... که اقصای عالم می‌رود..." در فرازی از این کتاب آمده: "بیابان و شهرهایش و قریه‌های مسکون قیدار" که قیدار فرزند [[حضرت اسماعیل]] و جدّ [[پیامبر خاتم|خاتم الانبیا]]، شهرهای مسکون قیدار، مکه و مدینه و طائف و جاهایی است که اعراب فرزندان اسماعیل ساکن بودند. مراد از بیابان، عربستان است وگرنه معنا ندارد که بگویند: "بیابان و شهرهایش" اما "عربستان و شهرهایش" ممکن است گفت...<ref>ر.ک: [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی ج۲]]، ص۱۷۰ - ۱۷۵.</ref>.


=== دلیل سوم: برهان از طریق گروندگان ===
=== دلیل سوم: برهان از طریق گروندگان ===
گاه شخصیت برخی از [[پیروان]] یک [[پیامبر]] از ویژگی‌های برخوردار است که هرگونه تردید در [[صدق ادعای نبوت]] را از بین می‌برد مثل [[امیرالمؤمنین|امیرمؤمنان]] که سه عنصر اساسی در شخصیت حضرت، [[ایمان]] ایشان را حجتی قاطع قرار می‌دهد:
گاه شخصیت برخی از [[پیروان]] یک [[پیامبر]] از ویژگی‌های برخوردار است که هرگونه تردید در صدق ادعای نبوت را از بین می‌برد مثل [[امیرالمؤمنین|امیرمؤمنان]] که سه عنصر اساسی در شخصیت حضرت، [[ایمان]] ایشان را حجتی قاطع قرار می‌دهد:
# اوج نهایی [[علم]]، [[فطانت]] و [[دین‌شناسی]]؛
# اوج نهایی [[علم]]، فطانت و [[دین‌شناسی]]؛
# نهایت [[امانت]]، [[صدق]]، [[اخلاص]]؛
# نهایت [[امانت]]، [[صدق]]، [[اخلاص]]؛
# [[قاطعیت]] و [[عدم سازش‌کاری]] در پذیرش حق<ref>ر. ک. [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص ۱۷۹.</ref>.
# [[قاطعیت]] و عدم سازش‌کاری در پذیرش حق<ref>ر.ک: [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی ج۲]]، ص ۱۷۹.</ref>.


=== دلیل چهارم: [[شاهد بر نبوت پیامبر خاتم|گواهی قراین و شواهد]] ===
=== دلیل چهارم: گواهی قراین و شواهد ===
# '''[[شخصیت اخلاقی پیامبر خاتم]]:''' [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] چه پیش از [[بعثت]] و چه پس از آن از سجایای اخلاقی والایی برخوردار بوده است. همگان او را به "محمد امین" می‌شناختند. اگر کوچک‌ترین نقطه‌ ضعفی در زندگانی [[پیامبر|محمد]] {{صل}} وجود می‌داشت، مشرکان از آن بهره کامل می‌جستند...
{{اصلی|شواهد دال بر نبوت پیامبر خاتم}}
# '''[[محیط ظهور اسلام]]:''' [[پیامبر|محمد]] {{صل}} در جامعه‌ای ظهور یافت که اکثریت آن در منجلاب فساد و گمراهی غوطه‌ور بودند، در چنین جامعه عقب‌مانده‌ای، [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]]، عالی‌ترین معارف اعتقادی، اخلاقی، حقوقی و... را عرضه نمود.
# '''شخصیت اخلاقی پیامبر خاتم:''' [[پیامبر اکرم|رسول خدا]]{{صل}} چه پیش از [[بعثت]] و چه پس از آن از سجایای اخلاقی والایی برخوردار بوده است. همگان او را به "محمد امین" می‌شناختند. اگر کوچک‌ترین نقطه‌ ضعفی در زندگانی [[پیامبر|محمد]] {{صل}} وجود می‌داشت، مشرکان از آن بهره کامل می‌جستند... .
# '''[[پیروان پیامبر خاتم|پیروان حضرت محمد]] {{صل}}:''' بزرگ‌ترین شخصیت‌های تاریخی مانند [[امام علی|علی بن ابی طالب]] {{ع}}، [[سلمان فارسی]]، [[ابوذر]] به ایشان گرویدند و در راه پیشرفت اهداف او از جان خود نیز می‌گذشتند.
# '''محیط ظهور اسلام:''' [[حضرت محمد]] {{صل}} در جامعه‌ای ظهور یافت که اکثریت آن در منجلاب فساد و گمراهی غوطه‌ور بودند، در چنین جامعه عقب‌مانده‌ای، [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]]، عالی‌ترین معارف اعتقادی، اخلاقی، حقوقی و... را عرضه نمود.
# '''روش‌های اجرایی:''' [[پیامبر]] برخلاف روش معمول در میان سیاستمداران دنیاطلب، هیچ‌گاه برای رسیدن به هدف، از ابزار غیر مشروع بهره نبرد. یکی از شواهد، ماجرای مرگ ابراهیم، فرزند [[پیامبر اکرم]] است که مورد استفاده سوء قرار نگرفت.
# '''روش‌های اجرایی:''' [[پیامبر]] برخلاف روش معمول در میان سیاستمداران دنیاطلب، هیچ‌گاه برای رسیدن به هدف، از ابزار غیر مشروع بهره نبرد. یکی از شواهد، ماجرای مرگ ابراهیم، فرزند [[پیامبر اکرم]] است که مورد استفاده سوء قرار نگرفت.
# '''[[ثبات قدم]] و [[پایداری]]:''' از نشانه‌های مردان الهی آن است که در راه تحقق اهداف و آرمان‌های خود، از جان و مال و فرزند، به‌راحتی می‌گذرند. مانند: ثبات قدم [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] در مکه و استقامت ایشان در شعب ابوطالب و...
# '''[[ثبات قدم]] و [[پایداری]]:''' از نشانه‌های مردان الهی آن است که در راه تحقق اهداف و آرمان‌های خود، از جان و مال و فرزند، به‌راحتی می‌گذرند. مانند: ثبات قدم [[پیامبر اکرم|رسول خدا]] در مکه و استقامت ایشان در شعب ابوطالب و... .
# '''[[تعالیم]]:''' خردپسندی و هماهنگی [[تعالیم اسلام]] در زمینه [[خداشناسی]]، [[انسان‌شناسی]] و [[جهان‌شناسی]]، [[دعوت به ارزش‌های اخلاقی]] و نیز: [[عدالت محوری]] و [[جامعیت قوانین]] اجتماعی و اقتصادی و... همگی از [[الهی بودن رسالت]] [[پیامبر]] خبر می‌دهند<ref>ر. ک. [[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج۲، ص۱۱۸ - ۱۲۱.</ref>.
# '''تعالیم:''' خردپسندی و هماهنگی [[تعالیم اسلام]] در زمینه [[خداشناسی]]، [[انسان‌شناسی]] و [[جهان‌شناسی]]، [[دعوت به ارزش‌های اخلاقی]] و نیز: عدالت محوری و جامعیت قوانین اجتماعی و اقتصادی و... همگی از الهی بودن رسالت [[پیامبر]] خبر می‌دهند<ref>ر.ک: [[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|آموزش کلام اسلامی ج۲]]، ص۱۱۸ - ۱۲۱.</ref>.


=== دلیل پنجم: برهان اعجاز ===
=== دلیل پنجم: برهان اعجاز ===
[[معجزه]]، خارق عادتی است که مربوط به [[ادعای نبوت]] باشد و خداوند برای تصدیق او آن را ظاهر سازد. از [[پیامبر]] بیش از هزار [[معجزه]] نقل شده آن‌هم در حضور جمع و مستند، به‌گونه‌ای که احتمال جعل و کذب در آنها راه ندارد، در حالی که ناقلان [[معجزات]] [[حضرت عیسی]]، چهار نفر هستند که تاریخ زندگی آنها روشن نیست و کمتر از ۳۰ [[معجزه]] نقل کرده‌اند<ref>ر. ک. [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ج۲، ص۱۸۰.</ref>.
{{اصلی|معجزات پیامبر خاتم}}
[[معجزه]]، خارق عادتی است که مربوط به [[ادعای نبوت]] باشد و خداوند برای تصدیق او آن را ظاهر سازد. از [[پیامبر]] بیش از هزار [[معجزه]] نقل شده آن‌هم در حضور جمع و مستند، به‌گونه‌ای که احتمال جعل و کذب در آنها راه ندارد، در حالی که ناقلان [[معجزات]] [[حضرت عیسی]]، چهار نفر هستند که تاریخ زندگی آنها روشن نیست و کمتر از ۳۰ [[معجزه]] نقل کرده‌اند<ref>ر.ک: [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، [[کلام نوین اسلامی ج۲ (کتاب)|کلام نوین اسلامی ج۲]]، ص۱۸۰.</ref>.


این [[معجزات]] را می‌توان در دو دسته جای داد:
این [[معجزات]] را می‌توان در دو دسته جای داد:
# [[معجزه جاوید]] ([[قرآن]])؛
# [[معجزه جاوید]] ([[قرآن]])؛
# معجزات غیر جاویدان، شامل: [[اخبار غیبی پیامبر خاتم]]؛ رخدادهای شگفت‌انگیز در رابطه با ایشان؛ [[اعجازهای عملی]]؛ [[استجابت دعا]]<ref>ر. ک. [[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج۲، ص۸۸.</ref>.
# معجزات غیر جاویدان، شامل: اخبار غیبی پیامبر خاتم؛ رخدادهای شگفت‌انگیز در رابطه با ایشان؛ اعجازهای عملی؛ [[استجابت دعا]]<ref>ر.ک: [[محمد سعیدی مهر|سعیدی مهر، محمد]]، [[آموزش کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|آموزش کلام اسلامی ج۲]]، ص۸۸.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۳۸

برخی از دلایلی که برای اثبات نبوت پیامبر خاتم (ص) بیان شده عبارت است از: واکاوی شخصیت پیامبر (ص)؛ بشارت‌های پیامبران پیشین؛ برهان از طریق گروندگان؛ گواهی قراین و شواهد مانند: شخصیت اخلاقی پیامبر خاتم و برهان اعجاز.

دلایل اثبات نبوت رسول الله (ص)

دلیل نخست: واکاوی شخصیت پیامبر (ص)

نگرش منصفانه به صدق و ایمان و اخلاص پیامبر (ص)، همچنین: امانت‌داری، پاکی و طهارت روح، از دنیاطلبی و فریب‌کاری، به اعتقاد راسخ به نبوت خویش، پایداری و ازخودگذشتگی در راه رسالت الهی، هرگونه ترید در صدق پیامبر (ص) در دعوی خویش را می‌زداید[۱].

دلیل دوم: بشارت‌های پیامبران پیشین

در همان بخش اندکی از متون یهودیان و مسیحیان که اصالت خود را حفظ کرده‌اند، تعابیری وجود دارد که متضمن بشارت به نبوت پیامبر اکرم(ص) است. یکی از صریح‌ترین بشارت‌ها، بشارت به ظهور فارقلیط است که به معنای "شخص ستوده شده" (احمد یا محمود) است[۲].

در باب چهل و دوم از کتاب اشعیا به نکاتی اشاره شده است مثل اینکه: "شریعت او زود منتشر می‌شود... احکام مخصوص دارد... که اقصای عالم می‌رود..." در فرازی از این کتاب آمده: "بیابان و شهرهایش و قریه‌های مسکون قیدار" که قیدار فرزند حضرت اسماعیل و جدّ خاتم الانبیا، شهرهای مسکون قیدار، مکه و مدینه و طائف و جاهایی است که اعراب فرزندان اسماعیل ساکن بودند. مراد از بیابان، عربستان است وگرنه معنا ندارد که بگویند: "بیابان و شهرهایش" اما "عربستان و شهرهایش" ممکن است گفت...[۳].

دلیل سوم: برهان از طریق گروندگان

گاه شخصیت برخی از پیروان یک پیامبر از ویژگی‌های برخوردار است که هرگونه تردید در صدق ادعای نبوت را از بین می‌برد مثل امیرمؤمنان که سه عنصر اساسی در شخصیت حضرت، ایمان ایشان را حجتی قاطع قرار می‌دهد:

  1. اوج نهایی علم، فطانت و دین‌شناسی؛
  2. نهایت امانت، صدق، اخلاص؛
  3. قاطعیت و عدم سازش‌کاری در پذیرش حق[۴].

دلیل چهارم: گواهی قراین و شواهد

  1. شخصیت اخلاقی پیامبر خاتم: رسول خدا(ص) چه پیش از بعثت و چه پس از آن از سجایای اخلاقی والایی برخوردار بوده است. همگان او را به "محمد امین" می‌شناختند. اگر کوچک‌ترین نقطه‌ ضعفی در زندگانی محمد (ص) وجود می‌داشت، مشرکان از آن بهره کامل می‌جستند... .
  2. محیط ظهور اسلام: حضرت محمد (ص) در جامعه‌ای ظهور یافت که اکثریت آن در منجلاب فساد و گمراهی غوطه‌ور بودند، در چنین جامعه عقب‌مانده‌ای، پیامبر اسلام، عالی‌ترین معارف اعتقادی، اخلاقی، حقوقی و... را عرضه نمود.
  3. روش‌های اجرایی: پیامبر برخلاف روش معمول در میان سیاستمداران دنیاطلب، هیچ‌گاه برای رسیدن به هدف، از ابزار غیر مشروع بهره نبرد. یکی از شواهد، ماجرای مرگ ابراهیم، فرزند پیامبر اکرم است که مورد استفاده سوء قرار نگرفت.
  4. ثبات قدم و پایداری: از نشانه‌های مردان الهی آن است که در راه تحقق اهداف و آرمان‌های خود، از جان و مال و فرزند، به‌راحتی می‌گذرند. مانند: ثبات قدم رسول خدا در مکه و استقامت ایشان در شعب ابوطالب و... .
  5. تعالیم: خردپسندی و هماهنگی تعالیم اسلام در زمینه خداشناسی، انسان‌شناسی و جهان‌شناسی، دعوت به ارزش‌های اخلاقی و نیز: عدالت محوری و جامعیت قوانین اجتماعی و اقتصادی و... همگی از الهی بودن رسالت پیامبر خبر می‌دهند[۵].

دلیل پنجم: برهان اعجاز

معجزه، خارق عادتی است که مربوط به ادعای نبوت باشد و خداوند برای تصدیق او آن را ظاهر سازد. از پیامبر بیش از هزار معجزه نقل شده آن‌هم در حضور جمع و مستند، به‌گونه‌ای که احتمال جعل و کذب در آنها راه ندارد، در حالی که ناقلان معجزات حضرت عیسی، چهار نفر هستند که تاریخ زندگی آنها روشن نیست و کمتر از ۳۰ معجزه نقل کرده‌اند[۶].

این معجزات را می‌توان در دو دسته جای داد:

  1. معجزه جاوید (قرآن
  2. معجزات غیر جاویدان، شامل: اخبار غیبی پیامبر خاتم؛ رخدادهای شگفت‌انگیز در رابطه با ایشان؛ اعجازهای عملی؛ استجابت دعا[۷].

منابع

پانویس