کرامات امام باقر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مقدمه) |
||
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = امام باقر | | موضوع مرتبط = امام باقر | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = | ||
| مداخل مرتبط = | | مداخل مرتبط = | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
خط ۹: | خط ۹: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
از [[امام باقر]] {{ع}} [[امور خارق العاده]] و [[کرامات]] و معجزاتی در منابع معتبر [[نقل]] شده که علاوه بر [[نصوص]] میتواند [[شاهد]] و گواهی بر [[امامت]] آن حضرت باشد<ref>ر. ک: بحار، ج ۴۶، ص ۲۳۳.</ref>. در اینجا به ذکر سه مورد بسنده میشود: | از [[امام باقر]] {{ع}} [[امور خارق العاده]] و [[کرامات]] و معجزاتی در منابع معتبر [[نقل]] شده که علاوه بر [[نصوص]] میتواند [[شاهد]] و گواهی بر [[امامت]] آن حضرت باشد<ref>ر.ک: بحار، ج ۴۶، ص ۲۳۳.</ref>. در اینجا به ذکر سه مورد بسنده میشود: | ||
# '''خبردادن از سرانجام [[زید]]''': [[زید بن علی بن الحسین]] خدمت [[امام باقر]] {{ع}} رسید و نامههایی از [[اهل کوفه]] همراه داشت که او را بهطرف خود خوانده و از اجتماع خود آگاهش نموده و درخواست [[نهضت]] داده بودند. [[امام باقر]] {{ع}} درباره [[شئون]] و [[مسئولیتهای امام]] در قبال وقایع و حوادث [[اجتماعی]] مفصلا برای او توضیح دادند و در پایان، خطاب به [[زید]] سرانجام او را یادآور شده و فرمودند: برادرم تو میخواهی [[ملت]] و آئین مردمی را زنده کنی که به [[آیات]] [[خدا]] [[کافر]] شدند و [[نافرمانی]] پیامبرش کردند و بدون [[رهبری]] [[خدا]] پیرو [[هوای نفس]] خود شدند و بدون دلیلی از جانب [[خدا]] و فرمانی از پیغمبرش ادعای [[خلافت]] کردند؟ برادرم ترا در | # '''خبردادن از سرانجام [[زید]]''': [[زید بن علی بن الحسین]] خدمت [[امام باقر]] {{ع}} رسید و نامههایی از [[اهل کوفه]] همراه داشت که او را بهطرف خود خوانده و از اجتماع خود آگاهش نموده و درخواست [[نهضت]] داده بودند. [[امام باقر]] {{ع}} درباره [[شئون]] و [[مسئولیتهای امام]] در قبال وقایع و حوادث [[اجتماعی]] مفصلا برای او توضیح دادند و در پایان، خطاب به [[زید]] سرانجام او را یادآور شده و فرمودند: برادرم تو میخواهی [[ملت]] و آئین مردمی را زنده کنی که به [[آیات]] [[خدا]] [[کافر]] شدند و [[نافرمانی]] پیامبرش کردند و بدون [[رهبری]] [[خدا]] پیرو [[هوای نفس]] خود شدند و بدون دلیلی از جانب [[خدا]] و فرمانی از پیغمبرش ادعای [[خلافت]] کردند؟ برادرم ترا در پناه [[خدا]] میبرم از اینکه فردا در کناسه به دار آویخته شوی. آنگاه چشمان حضرت جوشید و اشکش جاری شد<ref>ر.ک: کافی، ج ۱، ص ۳۵۶؛ اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۹۴.</ref>. فرجام [[زید]] و به دارآویخته شدن او به وضع دردناک در منابع تاریخی [[فریقین]] به تواتر ثبت و [[نقل]] شده است<ref>ر.ک: مقاتل الطالبیین، ص ۱۸۰ و الکامل فی التاریخ، ج ۵، ص ۲۲۴.</ref>. | ||
# '''[[آگاهی]] از کارهای پنهانی''': [[ابوبصیر]] میگوید در [[کوفه]] به زنی [[قرائت قرآن]] یاد میدادم و گاهی هم با او مزاح میکردم وقتی خدمت [[امام باقر]] {{ع}} شرفیاب شدم مرا مورد عتاب قرار داد و فرمود: {{متن حدیث|مَنِ ارْتَكَبَ الذَّنْبَ فِي الْخَلَاءِ لَمْ يَعْبَأِ اللَّهُ بِهِ}}؛ هر که در خلوت مرتکب گناهی شود [[حق تعالی]] با او اعتنایی نخواهد کرد. آنگاه فرمود به آن [[زن]] چه گفتی؟ من از شرم وجالت صورت خود را پوشاندم و [[توبه]] کردم. حضرت به من فرمود این کار ناپسند را تکرار مکن<ref>الخرائج و الجرائج، ج ۲، ص ۵۹۴ و بحار، ج ۴۶، ص ۲۴۷.</ref>. | # '''[[آگاهی]] از کارهای پنهانی''': [[ابوبصیر]] میگوید در [[کوفه]] به زنی [[قرائت قرآن]] یاد میدادم و گاهی هم با او مزاح میکردم وقتی خدمت [[امام باقر]] {{ع}} شرفیاب شدم مرا مورد عتاب قرار داد و فرمود: {{متن حدیث|مَنِ ارْتَكَبَ الذَّنْبَ فِي الْخَلَاءِ لَمْ يَعْبَأِ اللَّهُ بِهِ}}؛ هر که در خلوت مرتکب گناهی شود [[حق تعالی]] با او اعتنایی نخواهد کرد. آنگاه فرمود به آن [[زن]] چه گفتی؟ من از شرم وجالت صورت خود را پوشاندم و [[توبه]] کردم. حضرت به من فرمود این کار ناپسند را تکرار مکن<ref>الخرائج و الجرائج، ج ۲، ص ۵۹۴ و بحار، ج ۴۶، ص ۲۴۷.</ref>. | ||
# '''بیرون آوردن سیب از میان سنگ''': [[جابر بن یزید]] [[روایت]] کرده: در خدمت [[امام محمد باقر]] {{ع}} به سفر رفتیم آن حضرت عازم [[حیره]] بود وقتی به [[کربلا]] مشرف شدیم به من فرمود: {{متن حدیث|هَذِهِ رَوضَةٌ مِن رِیَاضِ الجَنّةِ لَنَا وَ لِشِیعَتِنَا وَ حُفرَةٌ مِن حُفَرِ جَهَنّمَ لِأَعدَائِنَا}}. این [[زمین]] برای ما و [[شیعیان]] ما بوستانی است از بوستانهای [[بهشت]] و برای [[دشمنان]] ما حفرهای است از حفرههای [[جهنم]]. پس دست مبارکش را در میان سنگها داخل کرد و سیبی از برایم بیرون آورد که هرگز به آن خوشبویی ندیده بودم و به هیچوجه با میوههای دنیایی شباهت نداشت و دانستم از میوههای [[بهشت]] است و از آن خوردم و از [[برکت]] و [[فضیلت]] آن تا چهار روز به طعام [[حاجت]] نیافتم و حدثی از من سرنزد<ref>دلائل الإمامة (ط – الحدیثة)، ص ۲۲۱.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۴۸.</ref> | # '''بیرون آوردن سیب از میان سنگ''': [[جابر بن یزید]] [[روایت]] کرده: در خدمت [[امام محمد باقر]] {{ع}} به سفر رفتیم آن حضرت عازم [[حیره]] بود وقتی به [[کربلا]] مشرف شدیم به من فرمود: {{متن حدیث|هَذِهِ رَوضَةٌ مِن رِیَاضِ الجَنّةِ لَنَا وَ لِشِیعَتِنَا وَ حُفرَةٌ مِن حُفَرِ جَهَنّمَ لِأَعدَائِنَا}}. این [[زمین]] برای ما و [[شیعیان]] ما بوستانی است از بوستانهای [[بهشت]] و برای [[دشمنان]] ما حفرهای است از حفرههای [[جهنم]]. پس دست مبارکش را در میان سنگها داخل کرد و سیبی از برایم بیرون آورد که هرگز به آن خوشبویی ندیده بودم و به هیچوجه با میوههای دنیایی شباهت نداشت و دانستم از میوههای [[بهشت]] است و از آن خوردم و از [[برکت]] و [[فضیلت]] آن تا چهار روز به طعام [[حاجت]] نیافتم و حدثی از من سرنزد<ref>دلائل الإمامة (ط – الحدیثة)، ص ۲۲۱.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۴۸.</ref> | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
[[رده:کرامات اهل بیت]] | [[رده:کرامات اهل بیت]] | ||
[[رده:امام باقر]] | |||
[[رده:معجزه و کرامت]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۶
از امام باقر (ع) امور خارق العاده و کرامات و معجزاتی در منابع معتبر نقل شده است مانند: خبردادن از سرانجام زید؛ آگاهی از کارهای پنهانی و بیرون آوردن سیب از میان سنگ.
مقدمه
از امام باقر (ع) امور خارق العاده و کرامات و معجزاتی در منابع معتبر نقل شده که علاوه بر نصوص میتواند شاهد و گواهی بر امامت آن حضرت باشد[۱]. در اینجا به ذکر سه مورد بسنده میشود:
- خبردادن از سرانجام زید: زید بن علی بن الحسین خدمت امام باقر (ع) رسید و نامههایی از اهل کوفه همراه داشت که او را بهطرف خود خوانده و از اجتماع خود آگاهش نموده و درخواست نهضت داده بودند. امام باقر (ع) درباره شئون و مسئولیتهای امام در قبال وقایع و حوادث اجتماعی مفصلا برای او توضیح دادند و در پایان، خطاب به زید سرانجام او را یادآور شده و فرمودند: برادرم تو میخواهی ملت و آئین مردمی را زنده کنی که به آیات خدا کافر شدند و نافرمانی پیامبرش کردند و بدون رهبری خدا پیرو هوای نفس خود شدند و بدون دلیلی از جانب خدا و فرمانی از پیغمبرش ادعای خلافت کردند؟ برادرم ترا در پناه خدا میبرم از اینکه فردا در کناسه به دار آویخته شوی. آنگاه چشمان حضرت جوشید و اشکش جاری شد[۲]. فرجام زید و به دارآویخته شدن او به وضع دردناک در منابع تاریخی فریقین به تواتر ثبت و نقل شده است[۳].
- آگاهی از کارهای پنهانی: ابوبصیر میگوید در کوفه به زنی قرائت قرآن یاد میدادم و گاهی هم با او مزاح میکردم وقتی خدمت امام باقر (ع) شرفیاب شدم مرا مورد عتاب قرار داد و فرمود: «مَنِ ارْتَكَبَ الذَّنْبَ فِي الْخَلَاءِ لَمْ يَعْبَأِ اللَّهُ بِهِ»؛ هر که در خلوت مرتکب گناهی شود حق تعالی با او اعتنایی نخواهد کرد. آنگاه فرمود به آن زن چه گفتی؟ من از شرم وجالت صورت خود را پوشاندم و توبه کردم. حضرت به من فرمود این کار ناپسند را تکرار مکن[۴].
- بیرون آوردن سیب از میان سنگ: جابر بن یزید روایت کرده: در خدمت امام محمد باقر (ع) به سفر رفتیم آن حضرت عازم حیره بود وقتی به کربلا مشرف شدیم به من فرمود: «هَذِهِ رَوضَةٌ مِن رِیَاضِ الجَنّةِ لَنَا وَ لِشِیعَتِنَا وَ حُفرَةٌ مِن حُفَرِ جَهَنّمَ لِأَعدَائِنَا». این زمین برای ما و شیعیان ما بوستانی است از بوستانهای بهشت و برای دشمنان ما حفرهای است از حفرههای جهنم. پس دست مبارکش را در میان سنگها داخل کرد و سیبی از برایم بیرون آورد که هرگز به آن خوشبویی ندیده بودم و به هیچوجه با میوههای دنیایی شباهت نداشت و دانستم از میوههای بهشت است و از آن خوردم و از برکت و فضیلت آن تا چهار روز به طعام حاجت نیافتم و حدثی از من سرنزد[۵].[۶]
پرسشهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: بحار، ج ۴۶، ص ۲۳۳.
- ↑ ر.ک: کافی، ج ۱، ص ۳۵۶؛ اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۹۴.
- ↑ ر.ک: مقاتل الطالبیین، ص ۱۸۰ و الکامل فی التاریخ، ج ۵، ص ۲۲۴.
- ↑ الخرائج و الجرائج، ج ۲، ص ۵۹۴ و بحار، ج ۴۶، ص ۲۴۷.
- ↑ دلائل الإمامة (ط – الحدیثة)، ص ۲۲۱.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۴۸.