حیره

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

موقعیت مکانی شهر حیره

«حیره» شهری بود در کرانه باختری فرات و پایتخت پادشاهان لخم که به «مناذره» معروفند. این شهر در سه میلی کوفه در موضعی که امروزه بدان نجف گفته می‌‌شود، قرار داشت[۱]. علت نامگذاری این منطقه به حیره را برخی، دستور تبع الاکبر ـ پادشاه معروف یمن ـ پیش از آغاز فتوحاتش در خراسان به جمعی از سپاهیانش مبنی بر اقامت ورزیدن در این منطقه (حیّروا به) گفته‌اند[۲]. منابع از مالک بن زهیر بن عمرو قضاعی به عنوان نخستین ساکن حیره نام برده‌اند؛ سپس رفته رفته و به مرور زمان، اعراب دیگری از دیگر قبایل عرب به ایشان اضافه شدند[۳]. از این منطقه که مسکن پادشاهان عرب در جاهلیت از آل نصر تا آل لخم بود[۴]، در تاریخ جاهلیت و اسلام فراوان یاد شده است[۵].

در زمان ساسانیان در آنجا، ملوک لخمی سلطنت داشتند و دست‌نشانده ایران بودند. خسرو پرویز در سال ۶٠٢ م این سلسله را منقرض و حاکمی برای آن تعیین کرد. بعد از آنکه حیره به دست مسلمانان افتاد، به علت بنای کوفه تنزل یافت و قبل از قرن دهم م و قرن چهارم ه‍‌. به کلی از میان رفت[۶].[۷]

حیره و مهدویت

حیره شهری است که در مباحث و روایات مهدویت مطرح شده است: روزی امیرالمؤمنین (ع) با یاران خود از سرزمین کوفه و حیره عبور می‌‌کردند، حضرت فرمود: این دو شهر چنان گسترش می‌‌یابند که به هم متصل خواهند شد ـ به سوی کوفه اشاره نمودند ـ تا جایی که حدوداً هر متر آن در مقابل چند مثقال طلا خریداری می‌‌شود. در حیره مسجدی ساخته خواهد شد که پانصد درب داشته و حضرت قائم (ع) در آن نماز خواهد خواند؛ زیرا مسجد کوفه در آن زمان گنجایش نمازگزاران را نخواهد داشت. در این مسجد (علاوه بر حضرت) دوازده نفر عادل بر مردم نماز جماعت خواهند خواند. سپس حضرت فرمود: در کوفه نیز چهار مسجد دیگر ساخته خواهد شد که مسجد کوفه کوچک‌ترین آنها خواهد بود[۸].[۹]

منابع

پانویس

  1. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۳۲۸.
  2. ر.ک: یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۳۲۹.
  3. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۳۲۹-۳۳۰.
  4. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۳۲۸.
  5. بلادی، عاتق بن غيث، معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة ص۱۰۷.
  6. فرهنگ فارسی معین، ج ۵، ص۴۷۰.
  7. حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۲۲۷؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۲۸۷.
  8. «خَرَجَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع)إِلَی الْحِیرَةِ فَقَالَ لَیَتَّصِلَنَّ هَذِهِ بِهَذِهِ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی الْکُوفَةِ وَ الْحِیرَةِ حَتَّی یُبَاعَ الذِّرَاعُ فِیمَا بَیْنَهُمَا بِدَنَانِیرَ وَ لَیَبْنِیَنَّ بِالْحِیرَةِ مَسْجِداً لَهُ خَمْسُمِائَةِ بَابٍ یُصَلِّی فِیهِ خَلِیفَةُ الْقَائِمِ (ع)لِأَنَّ مَسْجِدَ الْکُوفَةِ لَیَضِیقُ عَلَیْهِمْ وَ لَیُصَلِّیَنَّ فِیهِ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً عَدْلًا قُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ یَسَعُ مَسْجِدُ الْکُوفَةِ هَذَا الَّذِی تَصِفُ النَّاسَ یَوْمَئِذٍ قَالَ تُبْنَی لَهُ أَرْبَعُ مَسَاجِدَ مَسْجِدُ الْکُوفَةِ أَصْغَرُهَا وَ هَذَا وَ مَسْجِدَانِ فِی‏ طَرَفَیِ الْکُوفَةِ مِنْ هَذَا الْجَانِبِ وَ هَذَا الْجَانِبِ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ نَحْوَ نَهَرِ الْبَصْرِیِّینَ وَ الْغَرِیَّیْنِ»؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۷۴.
  9. حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۲۲۷؛ تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۲۸۷.