گستره عصمت امام در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۳۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''[[عصمت]]''' در لغت به معنای [[حفظ]] و نگهداری و نیز به معنای منع کردن آمده است. این واژه در اصطلاح متکلمان امامیه، گاه به لطفی از جانب [[خدای متعال]] به [[برگزیدگان]] خود و گاه نیز به ملکه‌ای تعبیر شده که به موجب آن، امامان اثنی عشر به رغم داشتن [[قدرت]] بر انجام [[گناهان]]، از هر گونه [[خطا]] و [[اشتباه]]، [[گناه]] و [[عصیان]] در تمام مراحل [[زندگی]]، حتی قبل از [[امامت]] و در [[زمان]] کودکی، مصون هستند. در نتیجه به وسیله این صفت، از [[سهو]] و [[نسیان]] هم مبرّا و [[پاک]] هستند. در اینکه گستره عصمت امام چقدر است و کدام شاخه‌ها را دربرمی‌گیرد، نظریات مختلفی میان متکلمان امامیه وجود دارد. اما آنچه در احادیثی که در باب [[عصمت]] امامان و [[حقیقت]] آن رسیده حول دو محور است؛ یکی احادیثی که دلالت بر [[عصمت عملی]] [[امامان]] از انواع [[معاصی]]، کبیره و صغیره، [[خطا]]، [[سهو]] و [[نسیان]] دارد و دیگری روایاتی که بیانگر [[عصمت علمی]] آنان  در امور عادی [[زندگی]]، [[عصمت]] در تبیین و عمل به [[دین]] و [[عصمت]] در نظریات [[علمی]] غیر [[دینی]] است.
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = گستره عصمت امام
| عنوان مدخل  = گستره عصمت امام
| مداخل مرتبط = [[گستره عصمت امام در حدیث]] - [[گستره عصمت امام در کلام اسلامی]]
| پرسش مرتبط  = عصمت (پرسش)
}}
 
'''[[عصمت]]''' در لغت به معنای [[حفظ]] و نگهداری و نیز به معنای منع کردن آمده است. این واژه در اصطلاح متکلمان امامیه، گاه به لطفی از جانب [[خدای متعال]] به [[برگزیدگان]] خود و گاه نیز به ملکه‌ای تعبیر شده که به موجب آن، امامان اثنی عشر به رغم داشتن [[قدرت]] بر انجام [[گناهان]]، از هر گونه [[خطا]] و [[اشتباه]]، [[گناه]] و [[عصیان]] در تمام مراحل [[زندگی]]، حتی قبل از [[امامت]] و در [[زمان]] کودکی، مصون هستند. در نتیجه به وسیله این صفت، از [[سهو]] و نسیان هم مبرّا و [[پاک]] هستند. در اینکه گستره عصمت امام چقدر است و کدام شاخه‌ها را دربرمی‌گیرد، نظرات مختلفی میان متکلمان امامیه وجود دارد. اما آنچه در احادیثی که در باب [[عصمت]] امامان و [[حقیقت]] آن رسیده دلالت بر [[عصمت]] [[امامان]] از انواع [[معاصی]]، کبیره و صغیره، [[خطا]]، [[سهو]] و نسیان می‌کند.
 
== معناشناسی عصمت ==
== معناشناسی عصمت ==
=== معنای لغوی ===
=== معنای لغوی ===
{{اصلی|عصمت در لغت}}
{{اصلی|عصمت در لغت}}
عصمت، واژه‌ای [[عربی]] و از ماده {{عربی|«عَصِمَ يَعْصِمُ»}} است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: {{عربی|«مَسَکَ»}} به معنای حفظ و نگهداری<ref>راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و می‌گوید: {{عربی|العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به‌ ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم}}؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و {{عربی|عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه}}؛ یعنی [[خداوند]] فلانی را از [[مکروه]] حفظ کرده ({{عربی|عصمه}}) یعنی او را حفظ کرد و نگه داشت. المنجد، ص۱۵۰.</ref>، دوم: {{عربی|«مَنَعَ»}} به معنای مانع شدن<ref>ر.ک: فراهیدی، خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن<ref>ابن‌منظور از زجاج نقل می‌کند: {{عربی|أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ}}، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و [[حفظ]] چیز دیگری شود، به کار می‌رود.</ref>. با این وجود واژه «[[عصمت]]»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسب‌تر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «[[اعتصام]]» را به «استمساک» معنا کرده‌اند<ref>ر.ک: راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص۱۴.</ref>
عصمت، واژه‌ای عربی و از ماده {{عربی|«عَصِمَ يَعْصِمُ»}} است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: {{عربی|«مَسَکَ»}} به معنای حفظ و نگهداری<ref>راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و می‌گوید: {{عربی|العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به‌ ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم}}؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و {{عربی|عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه}}؛ یعنی [[خداوند]] فلانی را از [[مکروه]] حفظ کرده ({{عربی|عصمه}}) یعنی او را حفظ کرد و نگه داشت. المنجد، ص۱۵۰.</ref>، دوم: {{عربی|«مَنَعَ»}} به معنای مانع شدن<ref>ر.ک: فراهیدی، خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن<ref>ابن‌منظور از زجاج نقل می‌کند: {{عربی|أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ}}، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و [[حفظ]] چیز دیگری شود، به کار می‌رود.</ref>. با این وجود واژه «[[عصمت]]»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسب‌تر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کرده‌اند<ref>ر.ک: راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص۱۴.</ref>
 
=== در اصطلاح [[متکلمان]] ===
=== در اصطلاح [[متکلمان]] ===
در [[علم کلام]] دست کم دو معنا برای [[عصمت]] ارائه شده است:
در [[علم کلام]] دست کم دو معنا برای [[عصمت]] ارائه شده است:
#'''عصمت به معنای [[لطف]]''': مرحوم [[شیخ مفید]] نخستین [[متکلم امامیه]] است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه [[خداوند متعال]]، همان [[توفیق]] و لطف او برای حجت‌های اوست و [[اعتصام]] به این عصمت به وسیله [[حجج الهی]] برای [[حفظ دین]] [[خداوند]] از ورود [[گناهان]] و خطاها در آن است<ref>شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.</ref>. [[متکلمان امامیه]] به تبع مرحوم مفید قرن‌ها عصمت را به لطف تعریف کرده‌اند و بزرگانی همچون [[سید مرتضی]]، [[شیخ طوسی]]، [[نوبختی]]، [[علی بن یونس نباطی|نباطی]]<ref>علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.</ref> و مانند آنها در آثار خود آن را به کار برده‌اند.
#'''عصمت به معنای [[لطف]]''': مرحوم [[شیخ مفید]] نخستین متکلم امامیه است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه [[خداوند متعال]]، همان [[توفیق]] و لطف او برای حجت‌های اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله [[حجج الهی]] برای [[حفظ دین]] [[خداوند]] از ورود [[گناهان]] و خطاها در آن است<ref>شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.</ref>. متکلمان امامیه به تبع مرحوم مفید قرن‌ها عصمت را به لطف تعریف کرده‌اند و بزرگانی همچون [[سید مرتضی]]، [[شیخ طوسی]]، [[نوبختی]]، [[علی بن یونس نباطی|نباطی]]<ref>علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.</ref> و مانند آنها در آثار خود آن را به کار برده‌اند.
#'''عصمت به معنای ملکه''': پس از آنکه شیخ مفید عصمت را به لطف تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم [[خواجه نصیرالدین طوسی]] آن را به نقل از [[فلاسفه]]، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکه‌ای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمی‌شود و این بنا بر [[اندیشه]] حکماست<ref>خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت می‌دهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.</ref>. پس از خواجه برخی از متکلمان معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتاب‌های خود ارائه کردند<ref>میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۴ - ۳۵.</ref>
#'''عصمت به معنای ملکه''': پس از آنکه شیخ مفید عصمت را به لطف تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم [[خواجه نصیرالدین طوسی]] آن را به نقل از [[فلاسفه]]، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکه‌ای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمی‌شود و این بنا بر [[اندیشه]] حکماست<ref>خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت می‌دهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.</ref>. پس از خواجه برخی از متکلمان معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتاب‌های خود ارائه کردند<ref>میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۴ - ۳۵.</ref>
== [[گستره عصمت امام]] ==
==== [[عصمت عملی]] ====
این‌گونه [[روایات]] به این نکته اشاره دارند که [[معصومین]] از تمامی [[گناهان]] مبرا هستند یا اینکه به ریشه گناهان اشاره می‌کنند که آن عوامل در معصومین وجود ندارد. در ادامه به چند [[روایت]] با همین مضمون اشاره می‌کنیم.
# [[حسین]] بن اشقر از [[هشام بن حکم]] سؤال کرد: معنای قولتان که می‌گویید {{متن حدیث|إِنَّ الْإِمَامَ لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً}} چیست؟ هشام گفت: روزی این سؤال را از [[امام صادق]] {{ع}} پرسیدم، [[امام]] {{ع}} فرمود<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۹۴؛ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۱۳۲؛ میزان الحکمه، ج۳، ص۱۹۹۷.</ref>: "[[معصوم]] کسی است که با [[تمسک]] به [[خدا]] از جمیع [[محارم]] [[الله]] [[امتناع]] کند" و [[خداوند متعال]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و هر کس به خداوند پناه آورد به راهی راست راهنمایی شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۰۱.</ref>. این [[حدیث شریف]] با دو [[سند]] از [[امام سجاد]] و امام صادق {{عم}} [[نقل]] گردیده است که به جهت اختصار از [[نقل حدیث]] مشابه [[چشم‌پوشی]] کردیم<ref>معانی الاخبار، ص۱۳۲؛ بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۹۰-۱۹۱؛ میزان الحکمه، ج۳، ص۱۹۹۷.</ref>.
# امام صادق {{ع}} در وصف [[امامان]] فرمود: "امام {{ع}} از [[لغزش‌ها]] معصوم و از تمام فواحش [[پاک]] است"<ref>میزان الحکمه، ج۳، ص۲۰۰۰؛ بحارالانوار، ج۳۸، ص۶۲-۶۳، ح۲۵، ص۱۹۴.</ref> این [[حدیث]] با مضامین مشابه از [[امام رضا]] و [[حضرت علی]] {{عم}} آمده است<ref>بحارالانوار، ج۳۸، ص۶۲-۶۳.</ref>.
# [[محمد]] بن عمیر می‌گوید: "روزی با هشام بن حکم هم‌کلام بودیم، او در وصف [[عصمت امام]] {{ع}} چیزی گفت که در طول مصاحبت‌های خود بهتر از آن [[کلامی]] نشنیدم". محمد بن عمیر از هشام بن حکم سؤال کرد: "آیا امام {{ع}} معصوم است". هشام گفت: بله. مجدداً محمد بن عمیر سؤال کرد؛ وصف عصمت در امام {{ع}} چیست و به چه چیز شناخته می‌شود؟ هشام جواب داد ریشه همه گناهان در چهار چیز است و پنجمی ندارد: [[حرص]]، [[حسد]]، [[غضب]] و [[شهوت]] که هیچ یک از اینها در [[امام]] {{ع}} وجود ندارد. امام {{ع}} حریص بر [[دنیا]] نیست، زیرا تمام دنیا تحت [[اختیار]] امام و ایشان خزانه‌دار [[مسلمین]] است، پس بر چه چیز حرص بورزد. امام {{ع}} [[حسود]] نیست، زیرا [[انسان]] بر مافوق حسد می‌ورزد و امام {{ع}} مافوق ندارد، پس چگونه بر زیر دستش حسد بورزد. امام {{ع}} برای چیزی از [[امور دنیا]] غضب نمی‌کند، مگر اینکه دنیا را بر [[آخرت]] ترجیح دهد؛ حال اینکه [[خداوند]] آخرت را برای امام {{ع}} [[محبوب]] کرده، چنان‌که برای ما دنیا محبوب است. امام {{ع}} تمام توجهش به آخرت است چنان‌که همه توجه ما به دنیاست، آیا دیده‌ای کسی که وجه [[حسن]] را برای وجه [[قبیح]] وانهد یا طعام [[نیکو]] را برای رسیدن به طعام زودگذر ترک کند یا پیراهن لطیف و نرم را نپوشد و [[لباس خشن]] به تن کند یا [[نعمت]] باقی را ترک کند و دنیای فانی را بپذیرد<ref>ر. ک: معانی الأخبار، ص۱۳۲؛ میزان الحکمه، ج۳، ص۱۹۹۷؛ بحار الأنوار، ج۲۵، ص۱۹۴.</ref>. البته این [[روایت]] ولو مستقیماً از [[معصوم]] [[نقل]] نشده، لکن چون از ابن ابی عمیر و [[هشام بن حکم]] نقل شده و آنان مورد [[اطمینان]] بوده‌اند - به گونه‌ای که حتی مراسیل آنها به عنوان مستند قابل قبول است - لااقل می‌تواند به عنوان مؤید سایر [[روایات]] استفاده گردد.


سه روایتی که ذکر کردیم نمونه‌ای از روایات می‌باشد روایاتی که در باب [[عصمت عملی]] [[امامان]] هست بسیار زیاد است، ولی این سه روایتی که آوردیم به وضوح، عصمت عملی امامان را بیان می‌کند.
== [[گستره عصمت امام]] در احادیث ==
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول ={{وسط‌چین}}'''[[گستره عصمت امام در روایات چگونه بیان شده است؟ (پرسش)| گستره عصمت امام در روایات چگونه بیان شده است؟]]'''{{پایان}}
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پس‌زمینه=#F8FBF9| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = وسط}}
احادیثی که در باب [[عصمت]] امامان وارد شده از حیث تعداد بسیار زیاد است تا جایی که هر بیننده و شنونده‌ای را از حیث صدور مطمئن می‌کند. این [[احادیث]] عمدتاً از [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، [[امام علی]] {{ع}}، [[امام سجاد]] {{ع}}، [[امام باقر]] {{ع}}، امام صادق {{ع}} و [[امام رضا]] {{ع}} [[نقل]] شده‌اند<ref>بحارالأنوار، ج۲۵، ص۱۹۴ و ج۳۸، ص۶۵؛ معانی الأخبار، ص۱۳۲؛ میزان الحکمة، ج۳، ص۱۹۹۷.</ref>.
 
این [[روایات]] علاوه بر اینکه به عصمت عملی امامان [[شهادت]] می‌دهند، از حیث معنا هم متواترند و می‌توانیم آنها را به چند دسته تقسیم کنیم.
 
=== رویات دال بر عصمت مطلق امام از [[گناه]] و [[خطا]] و [[اشتباه]] ===
برخی از روایات به طور مطلق امامان را از [[گناه]] و [[خطا]] [[معصوم]] و مبرا می‌دانند. به عنوان نمونه: حسین بن اشقر از [[هشام بن حکم]] سؤال می‌کند که معنای این سخن شما که می‌گویید {{متن حدیث|إِنَّ الْإِمَامَ لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً}} چیست؟ هشام گفت: روزی این سؤال را از [[امام صادق]] {{ع}} پرسیدم، [[امام]] {{ع}} فرمود<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۹۴؛ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۱۳۲؛ میزان الحکمه، ج۳، ص۱۹۹۷.</ref> "[[معصوم]] کسی است که با تمسک به [[خدا]] از جمیع محارم [[الله]] [[امتناع]] کند" چرا که [[خداوند متعال]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و هر کس به خداوند پناه آورد به راهی راست راهنمایی شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۰۱. این [[حدیث شریف]] با دو [[سند]] از [[امام سجاد]] و امام صادق {{عم}} [[نقل]] گردیده است که به جهت اختصار از [[نقل حدیث]] مشابه [[چشم‌پوشی]] کردیم. معانی الاخبار، ص۱۳۲؛ بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۹۰-۱۹۱؛ میزان الحکمه، ج۳، ص۱۹۹۷</ref>.
 
در روایت دیگری امام صادق {{ع}} در وصف [[امامان]] می‌فرمایند: "امام {{ع}} از [[لغزش‌ها]] معصوم و از تمام فواحش [[پاک]] است"<ref>میزان الحکمه، ج۳، ص۲۰۰۰؛ بحارالانوار، ج۳۸، ص۶۲-۶۳، ح۲۵، ص۱۹۴.</ref>. این [[حدیث]] با مضامین مشابه از [[امام رضا]] و [[حضرت علی]] {{عم}} آمده است<ref>بحارالانوار، ج۳۸، ص۶۲-۶۳</ref>.<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۵۰-۵۵.</ref>.
 
=== رویات دال بر عصمت امام به واسطه تأییدات الهی ===
روایاتی که زمینه‌ها و چگونگی پیدایش [[عصمت امامان]] را بیان کرده و می‌گویند معصوم با تمسک به [[خداوند]] و [[قرآن]] تلاش و [[مجاهدت]] و [[تأیید]] به [[الهام الهی]] به [[عصمت]] مطلقه می‌رسد. به عنوان نمونه [[جابر جعفی]] می‌گوید: [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: ای [[جابر]] همانا خداوند [[مخلوقات]] را سه دسته آفرید چنان‌که می‌فرماید: "و شما سه گروه‌اید: [[دست]] راستی‌ها و تو نمی‌دانی دست راستی‌ها چه کسانی‌اند و دست چپی‌ها و تو نمی‌دانی دست چپی‌ها چه کسانی‌اند و پیشی‌گرفتگان که پیشی گرفته‌اند تنها ایشان، مقربان‌اند"<ref>{{متن قرآن|وَكُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً * فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ * وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ * وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ}} «و شما گونه‌های سه‌گانه خواهید بود * (یکی) خجستگان، و خجستگان کیستند؟ * و (دیگر) ناخجستگان، و ناخجستگان کیستند؟ * و (سوم) پیشتازان پیشتاز * آنانند که نزدیکان (به خداوند) اند» سوره واقعه، آیه ۷-۱۱.</ref>. پیشی گرفتگان همان [[رسولان]] [[خدا]] و مخصوصین درگاه او از میان مخلوقات‌اند که خدا در ایشان پنج [[روح]] قرار داده است:
# ایشان را به [[روح القدس]] مؤید ساخت و به وسیله آن همه چیز را بدانند و بشناسند.
# ایشان را به روح [[ایمان]] مؤید ساخت و با آن از خدای بترسند.
# آنها را به روح قوه مؤید ساخت و با آن بر [[اطاعت خدا]] [[توانایی]] یافتند.
# آنها را به روح [[شهوت]] مؤید ساخت و با آن اطاعت خدا را خواستند و از [[نافرمانی]] او [[کراهت]] یافتند.
# در ایشان روح حرکت نهاد که همه [[مردم]] با آن رفت و آمد کنند و در [[مؤمنین]] [[دست]] راستی‌ها روح ایمان نهاد که با آن از خدا بترسند و در ایشان روح قوه نهاد و با آن بر اطاعت خدا توانایی یافتند و در ایشان روح شهوت نهاد و با آن خواهان اطاعت خدا گشتند و در ایشان روح حرکت نهاد که مردم با آن روح رفت و آمد کنند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۱۵.</ref>.  


==== [[عصمت علمی]] ====
در روایتی دیگر [[جابر]] می‌گوید: از [[امام باقر]]{{ع}} درباره [[علم]] عالم ([[پیغمبر]] و [[امام]]) پرسیدم فرمود: ای جابر همانا در [[پیغمبران]] و [[اوصیا]] پنج روح است: روح القدس، روح ایمان، روح [[زندگی]] (حرکت)، روح قوه و روح شهوت. ای جابر ایشان به وسیله روح القدس، امور و مطالب زیر [[عرش]] تا زیر خاک را بدانند، سپس فرمود: ای [[جابر]]، این چهار [[روح]] اخیر پیش آمد و آفت می‌رسد، ولی [[روح‌القدس]]، [[بازی]] و یاوه‌گری نکند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۱۶.</ref>.


== عصمت علمی در احادیث ==
[[ابوبصیر]] نیز می‌گوید: شنیدم که [[امام صادق]] {{ع}} درباره [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ}}<ref>«از تو درباره روح می‌پرسند بگو روح از امر پروردگار من است» سوره اسراء، آیه ۸۵.</ref> می‌فرمود: مخلوقی است بزرگ‌تر از [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] که همراه هیچ یک از [[پیامبران]] گذشته به جز [[حضرت محمد]] {{صل}} نبوده است و آن، همراه [[ائمه]] است و ایشان را [[رهبری]] می‌کند. چنان نیست که هرچه طلب شود به دست آید<ref>اصول کافی، جلد ۲، ص۱۸-۱۹.</ref>. پس [[همراهی]] این روح با [[پیامبر]] و [[امامان]]، فضلی است از [[خدای تعالی]] که به هر کس خواهد عطا کند و با طلب و کوشش به دست نیاید<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۵۰-۵۵.</ref>.
این روایات بر [[عصمت امامان]] از [[خطا]] و [[نسیان]] و [[سهو]] و غلط در [[علوم]] و وقایع خارجی دلالت می‌کنند و به روایات [[تسدید]] امامان به وسیله [[روح القدس]] معروف‌اند.
# [[جابر جعفی]] می‌گوید: [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: ای [[جابر]] همانا خداوند [[مخلوقات]] را سه دسته آفرید چنان‌که می‌فرماید: "و شما سه گروه‌اید: [[دست]] راستی‌ها و تو نمی‌دانی دست راستی‌ها چه کسانی‌اند و دست چپی‌ها و تو نمی‌دانی دست چپی‌ها چه کسانی‌اند و پیشی‌گرفتگان که پیشی گرفته‌اند تنها ایشان، مقربان‌اند"<ref>{{متن قرآن|وَكُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً * فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ * وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ * وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ}} «و شما گونه‌های سه‌گانه خواهید بود * (یکی) خجستگان، و خجستگان کیستند؟ * و (دیگر) ناخجستگان، و ناخجستگان کیستند؟ * و (سوم) پیشتازان پیشتاز * آنانند که نزدیکان (به خداوند) اند» سوره واقعه، آیه ۷-۱۱.</ref>. پیشی گرفتگان همان [[رسولان]] [[خدا]] و مخصوصین درگاه او از میان مخلوقات‌اند که خدا در ایشان پنج [[روح]] قرار داده است: ۱. ایشان را به [[روح القدس]] مؤید ساخت و به وسیله آن همه چیز را بدانند و بشناسند. ۲. ایشان را به روح [[ایمان]] مؤید ساخت و با آن از خدای بترسند. ۳. آنها را به روح [[قوه]] مؤید ساخت و با آن بر [[اطاعت خدا]] [[توانایی]] یافتند. ۴. آنها را به روح [[شهوت]] مؤید ساخت و با آن اطاعت خدا را خواستند و از [[نافرمانی]] او [[کراهت]] یافتند. ۵. در ایشانروح حرکت نهاد که همه [[مردم]] با آن رفت و آمد کنند و در [[مؤمنین]] [[دست]] راستی‌ها روح ایمان نهاد که با آن از خدا بترسند و در ایشانروح قوه نهاد و با آن بر اطاعت خدا توانایی یافتند و در ایشانروح شهوت نهاد و با آن خواهان اطاعت خدا گشتند و در ایشانروح حرکت نهاد که مردم با آن روح رفت و آمد کنند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۱۵.</ref>.
# در روایتی دیگر [[جابر]] می‌گوید: از [[امام باقر]] {{ع}} درباره [[علم]] عالم ([[پیغمبر]] و [[امام]]) پرسیدم فرمود: ای جابر همانا در [[پیغمبران]] و [[اوصیا]] پنج روح است: روح القدس، روح ایمان، روح [[زندگی]] (حرکت)، روح قوه و روح شهوت. ای جابر ایشان به وسیله روح القدس، امور و مطالب زیر [[عرش]] تا زیر [[خاک]] را بدانند، سپس فرمود: ای [[جابر]]، این چهار [[روح]] اخیر پیش آمد و آفت می‌رسد، ولی [[روح‌القدس]]، [[بازی]] و یاوه‌گری نکند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۱۶.</ref>.
# [[ابوبصیر]] می‌گوید: شنیدم که [[امام صادق]] {{ع}} درباره [[آیه]] {{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ}}<ref>«از تو درباره روح می‌پرسند بگو روح از امر پروردگار من است» سوره اسراء، آیه ۸۵.</ref> می‌فرمود: مخلوقی است بزرگ‌تر از [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] که همراه هیچ یک از [[پیامبران]] گذشته به جز [[حضرت محمد]] {{صل}} نبوده است و آن، همراه [[ائمه]] است و ایشان را [[رهبری]] می‌کند. چنان نیست که هرچه [[طلب]] شود به دست آید<ref>اصول کافی، جلد ۲، ص۱۸-۱۹.</ref>. پس [[همراهی]] این روح با [[پیامبر]] و [[امامان]]، فضلی است از [[خدای تعالی]] که به هر کس خواهد [[عطا]] کند و با طلب و کوشش به دست نیاید.


احادیثی که در باب [[عصمت عملی]] امامان است از حیث تعداد بسیار زیاد است تا جایی که هر بیننده و شنونده را از حیث صدور مطمئن می‌کند. این [[احادیث]] عمدتاً از [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، [[امام علی]] {{ع}}، [[امام سجاد]] {{ع}}، [[امام باقر]] {{ع}}، امام صادق {{ع}} و [[امام رضا]] {{ع}} [[نقل]] شده است<ref>بحارالأنوار، ج۲۵، ص۱۹۴ و ج۳۸، ص۶۵؛ معانی الأخبار، ص۱۳۲؛ میزان الحکمة، ج۳، ص۱۹۹۷.</ref>. این [[روایات]] غیر از اینکه به عصمت عملی امامان [[شهادت]] می‌دهند، از حیث معنا هم متواترند و می‌توانیم آنها را به چند دسته تقسیم کنیم.
=== روایاتی که وجود ریشه‌ها و عوامل گناهان را در امام منتفی می‌دانند ===
# روایاتی که به طور مطلق امامان را از [[گناه]] و [[خطا]] [[معصوم]] و مبرا می‌دانند؛
روایاتی که به عوامل و ریشه [[گناهان]] اشاره می‌کنند و با بیان بسیار [[زیبا]] و لطیف این عوامل را در [[امام]] منتفی می‌دانند که در نتیجه آن، عصمت عملی امامان به دست می‌آید. به عنوان نمونه [[محمد بن ابی عمیر]] می‌گوید: "روزی با هشام بن حکم هم‌کلام بودیم، او در وصف [[عصمت امام]] {{ع}} چیزی گفت که در طول مصاحبت‌های خود بهتر از آن [[کلامی]] نشنیدم". محمد بن عمیر از هشام بن حکم سؤال کرد: "آیا امام {{ع}} معصوم است". هشام گفت: بله. مجدداً محمد بن عمیر سؤال کرد؛ وصف عصمت در امام {{ع}} چیست و به چه چیز شناخته می‌شود؟ هشام جواب داد ریشه همه گناهان در چهار چیز است و پنجمی ندارد: [[حرص]]، [[حسد]]، [[غضب]] و [[شهوت]] که هیچ یک از اینها در [[امام]] {{ع}} وجود ندارد. امام {{ع}} حریص بر [[دنیا]] نیست، زیرا تمام دنیا تحت [[اختیار]] امام و ایشان خزانه‌دار [[مسلمین]] است، پس بر چه چیز حرص بورزد. امام {{ع}} [[حسود]] نیست، زیرا [[انسان]] بر مافوق حسد می‌ورزد و امام {{ع}} مافوق ندارد، پس چگونه بر زیر دستش حسد بورزد. امام {{ع}} برای چیزی از [[امور دنیا]] غضب نمی‌کند، مگر اینکه دنیا را بر [[آخرت]] ترجیح دهد؛ حال اینکه [[خداوند]] آخرت را برای امام {{ع}} محبوب کرده، چنان‌که برای ما دنیا محبوب است. امام {{ع}} تمام توجهش به آخرت است چنان‌که همه توجه ما به دنیاست، آیا دیده‌ای کسی که وجه [[حسن]] را برای وجه [[قبیح]] وانهد یا طعام [[نیکو]] را برای رسیدن به طعام زودگذر ترک کند یا پیراهن لطیف و نرم را نپوشد و لباس خشن به تن کند یا [[نعمت]] باقی را ترک کند و دنیای فانی را بپذیرد<ref>ر.ک: معانی الأخبار، ص۱۳۲؛ میزان الحکمه، ج۳، ص۱۹۹۷؛ بحار الأنوار، ج۲۵، ص۱۹۴</ref>.  
# روایاتی که زمینه‌ها و چگونگی پیدایش [[عصمت امامان]] را بیان کرده و می‌گویند معصوم با [[تمسک]] به [[خداوند]] و [[قرآن]] تلاش و [[مجاهدت]] و [[تأیید]] به [[الهام الهی]] به [[عصمت]] مطلقه می‌رسند؛
# روایاتی که به عوامل و ریشه [[گناهان]] اشاره می‌کنند و با بیان بسیار [[زیبا]] و لطیف این عوامل را در [[امام]] منتفی می‌دانند که در نتیجه آن، عصمت عملی امامان به دست می‌آید.


اما احادیثی که در باب [[عصمت علمی]] امامان نقل کردیم، اگرچه از حیث [[سند]] و صدور، بعضاً [[ضعیف]] و کلاً در حد [[تواتر لفظی]] و صدوری نیست، ولی [[مستفیض]] و مشهورند<ref>مستفیض و مشهور، به روایاتی گفته می‌شود که تعداد راویانش زیاد باشد، ولی به حد تواتر نرسد (محمدرضا مظفر، اصول الفقه، ج۲، جزء ۳، ص۱۶۳).</ref> از طرفی همه این [[روایات]] یک معنا را [[القا]] می‌کند و آن هم [[عصمت علمی]] [[امامان]] است، لذا دلالت این [[احادیث]] قابل خدشه نیست. [[شیخ کلینی]] هم که از [[راویان]] مورد [[وثوق]] است، همه این روایات را در کافی [[نقل]] کرده است و این روایات مورد استناد [[اصحاب]] بوده است، پس [[ضعف سند]] هم جبران می‌شود. در نتیجه از این روایات می‌فهمیم که امامان با توجه به [[الهامات]] [[روح‌القدس]] از ابتدای [[تولد]] تا لحظه [[مرگ]] با تلاش و [[مجاهدت]] نفس از [[گناه]] و [[اشتباه]] و [[نسیان]] به دورند و در سراسر [[زندگی]] هیچ اشتباه [[علمی]] هم نمی‌کنند»<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۵۰-۵۵.</ref>.
البته این [[روایت]] ولو مستقیماً از [[معصوم]] [[نقل]] نشده، لکن چون از ابن ابی عمیر و [[هشام بن حکم]] نقل شده و آنان مورد [[اطمینان]] بوده‌اند ـ به گونه‌ای که حتی مراسیل آنها به عنوان مستند قابل قبول است ـ لااقل می‌تواند به عنوان مؤید سایر [[روایات]] استفاده گردد<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۵۰-۵۵.</ref>.


== جمع‌بندی ==
== پرسش مستقیم ==
== پرسش مستقیم ==
* [[حقیقت عصمت در روایات چیست؟ (پرسش)]]
{{پرسش‌های وابسته}}
# [[گستره عصمت امام در روایات چگونه بیان شده است؟ (پرسش)]]
{{پایان پرسش‌های وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1379719.jpg|22px]] [[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|'''عصمت از منظر فریقین''']]
# [[پرونده:1100767.jpg|22px]] [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|'''عصمت امام''']]
# [[پرونده:1379670.jpg|22px]] [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|'''عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی''']]
# [[پرونده:1379670.jpg|22px]] [[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|'''عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}
خط ۴۳: خط ۶۱:
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:گستره عصمت امام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۱

عصمت در لغت به معنای حفظ و نگهداری و نیز به معنای منع کردن آمده است. این واژه در اصطلاح متکلمان امامیه، گاه به لطفی از جانب خدای متعال به برگزیدگان خود و گاه نیز به ملکه‌ای تعبیر شده که به موجب آن، امامان اثنی عشر به رغم داشتن قدرت بر انجام گناهان، از هر گونه خطا و اشتباه، گناه و عصیان در تمام مراحل زندگی، حتی قبل از امامت و در زمان کودکی، مصون هستند. در نتیجه به وسیله این صفت، از سهو و نسیان هم مبرّا و پاک هستند. در اینکه گستره عصمت امام چقدر است و کدام شاخه‌ها را دربرمی‌گیرد، نظرات مختلفی میان متکلمان امامیه وجود دارد. اما آنچه در احادیثی که در باب عصمت امامان و حقیقت آن رسیده دلالت بر عصمت امامان از انواع معاصی، کبیره و صغیره، خطا، سهو و نسیان می‌کند.

معناشناسی عصمت

معنای لغوی

عصمت، واژه‌ای عربی و از ماده «عَصِمَ يَعْصِمُ» است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: «مَسَکَ» به معنای حفظ و نگهداری[۱]، دوم: «مَنَعَ» به معنای مانع شدن[۲] و سوم به معنای وسیله بازداشتن[۳]. با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسب‌تر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کرده‌اند[۴].[۵]

در اصطلاح متکلمان

در علم کلام دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است:

  1. عصمت به معنای لطف: مرحوم شیخ مفید نخستین متکلم امامیه است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه خداوند متعال، همان توفیق و لطف او برای حجت‌های اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله حجج الهی برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است[۶]. متکلمان امامیه به تبع مرحوم مفید قرن‌ها عصمت را به لطف تعریف کرده‌اند و بزرگانی همچون سید مرتضی، شیخ طوسی، نوبختی، نباطی[۷] و مانند آنها در آثار خود آن را به کار برده‌اند.
  2. عصمت به معنای ملکه: پس از آنکه شیخ مفید عصمت را به لطف تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی آن را به نقل از فلاسفه، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکه‌ای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمی‌شود و این بنا بر اندیشه حکماست[۸]. پس از خواجه برخی از متکلمان معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتاب‌های خود ارائه کردند[۹].[۱۰]

گستره عصمت امام در احادیث

احادیثی که در باب عصمت امامان وارد شده از حیث تعداد بسیار زیاد است تا جایی که هر بیننده و شنونده‌ای را از حیث صدور مطمئن می‌کند. این احادیث عمدتاً از پیامبر اکرم(ص)، امام علی (ع)، امام سجاد (ع)، امام باقر (ع)، امام صادق (ع) و امام رضا (ع) نقل شده‌اند[۱۱].

این روایات علاوه بر اینکه به عصمت عملی امامان شهادت می‌دهند، از حیث معنا هم متواترند و می‌توانیم آنها را به چند دسته تقسیم کنیم.

رویات دال بر عصمت مطلق امام از گناه و خطا و اشتباه

برخی از روایات به طور مطلق امامان را از گناه و خطا معصوم و مبرا می‌دانند. به عنوان نمونه: حسین بن اشقر از هشام بن حکم سؤال می‌کند که معنای این سخن شما که می‌گویید «إِنَّ الْإِمَامَ لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً» چیست؟ هشام گفت: روزی این سؤال را از امام صادق (ع) پرسیدم، امام (ع) فرمود[۱۲] "معصوم کسی است که با تمسک به خدا از جمیع محارم الله امتناع کند" چرا که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۱۳].

در روایت دیگری امام صادق (ع) در وصف امامان می‌فرمایند: "امام (ع) از لغزش‌ها معصوم و از تمام فواحش پاک است"[۱۴]. این حدیث با مضامین مشابه از امام رضا و حضرت علی (ع) آمده است[۱۵].[۱۶].

رویات دال بر عصمت امام به واسطه تأییدات الهی

روایاتی که زمینه‌ها و چگونگی پیدایش عصمت امامان را بیان کرده و می‌گویند معصوم با تمسک به خداوند و قرآن تلاش و مجاهدت و تأیید به الهام الهی به عصمت مطلقه می‌رسد. به عنوان نمونه جابر جعفی می‌گوید: امام صادق (ع) فرمود: ای جابر همانا خداوند مخلوقات را سه دسته آفرید چنان‌که می‌فرماید: "و شما سه گروه‌اید: دست راستی‌ها و تو نمی‌دانی دست راستی‌ها چه کسانی‌اند و دست چپی‌ها و تو نمی‌دانی دست چپی‌ها چه کسانی‌اند و پیشی‌گرفتگان که پیشی گرفته‌اند تنها ایشان، مقربان‌اند"[۱۷]. پیشی گرفتگان همان رسولان خدا و مخصوصین درگاه او از میان مخلوقات‌اند که خدا در ایشان پنج روح قرار داده است:

  1. ایشان را به روح القدس مؤید ساخت و به وسیله آن همه چیز را بدانند و بشناسند.
  2. ایشان را به روح ایمان مؤید ساخت و با آن از خدای بترسند.
  3. آنها را به روح قوه مؤید ساخت و با آن بر اطاعت خدا توانایی یافتند.
  4. آنها را به روح شهوت مؤید ساخت و با آن اطاعت خدا را خواستند و از نافرمانی او کراهت یافتند.
  5. در ایشان روح حرکت نهاد که همه مردم با آن رفت و آمد کنند و در مؤمنین دست راستی‌ها روح ایمان نهاد که با آن از خدا بترسند و در ایشان روح قوه نهاد و با آن بر اطاعت خدا توانایی یافتند و در ایشان روح شهوت نهاد و با آن خواهان اطاعت خدا گشتند و در ایشان روح حرکت نهاد که مردم با آن روح رفت و آمد کنند[۱۸].

در روایتی دیگر جابر می‌گوید: از امام باقر(ع) درباره علم عالم (پیغمبر و امام) پرسیدم فرمود: ای جابر همانا در پیغمبران و اوصیا پنج روح است: روح القدس، روح ایمان، روح زندگی (حرکت)، روح قوه و روح شهوت. ای جابر ایشان به وسیله روح القدس، امور و مطالب زیر عرش تا زیر خاک را بدانند، سپس فرمود: ای جابر، این چهار روح اخیر پیش آمد و آفت می‌رسد، ولی روح‌القدس، بازی و یاوه‌گری نکند[۱۹].

ابوبصیر نیز می‌گوید: شنیدم که امام صادق (ع) درباره آیه ﴿وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ[۲۰] می‌فرمود: مخلوقی است بزرگ‌تر از جبرئیل و میکائیل که همراه هیچ یک از پیامبران گذشته به جز حضرت محمد (ص) نبوده است و آن، همراه ائمه است و ایشان را رهبری می‌کند. چنان نیست که هرچه طلب شود به دست آید[۲۱]. پس همراهی این روح با پیامبر و امامان، فضلی است از خدای تعالی که به هر کس خواهد عطا کند و با طلب و کوشش به دست نیاید[۲۲].

روایاتی که وجود ریشه‌ها و عوامل گناهان را در امام منتفی می‌دانند

روایاتی که به عوامل و ریشه گناهان اشاره می‌کنند و با بیان بسیار زیبا و لطیف این عوامل را در امام منتفی می‌دانند که در نتیجه آن، عصمت عملی امامان به دست می‌آید. به عنوان نمونه محمد بن ابی عمیر می‌گوید: "روزی با هشام بن حکم هم‌کلام بودیم، او در وصف عصمت امام (ع) چیزی گفت که در طول مصاحبت‌های خود بهتر از آن کلامی نشنیدم". محمد بن عمیر از هشام بن حکم سؤال کرد: "آیا امام (ع) معصوم است". هشام گفت: بله. مجدداً محمد بن عمیر سؤال کرد؛ وصف عصمت در امام (ع) چیست و به چه چیز شناخته می‌شود؟ هشام جواب داد ریشه همه گناهان در چهار چیز است و پنجمی ندارد: حرص، حسد، غضب و شهوت که هیچ یک از اینها در امام (ع) وجود ندارد. امام (ع) حریص بر دنیا نیست، زیرا تمام دنیا تحت اختیار امام و ایشان خزانه‌دار مسلمین است، پس بر چه چیز حرص بورزد. امام (ع) حسود نیست، زیرا انسان بر مافوق حسد می‌ورزد و امام (ع) مافوق ندارد، پس چگونه بر زیر دستش حسد بورزد. امام (ع) برای چیزی از امور دنیا غضب نمی‌کند، مگر اینکه دنیا را بر آخرت ترجیح دهد؛ حال اینکه خداوند آخرت را برای امام (ع) محبوب کرده، چنان‌که برای ما دنیا محبوب است. امام (ع) تمام توجهش به آخرت است چنان‌که همه توجه ما به دنیاست، آیا دیده‌ای کسی که وجه حسن را برای وجه قبیح وانهد یا طعام نیکو را برای رسیدن به طعام زودگذر ترک کند یا پیراهن لطیف و نرم را نپوشد و لباس خشن به تن کند یا نعمت باقی را ترک کند و دنیای فانی را بپذیرد[۲۳].

البته این روایت ولو مستقیماً از معصوم نقل نشده، لکن چون از ابن ابی عمیر و هشام بن حکم نقل شده و آنان مورد اطمینان بوده‌اند ـ به گونه‌ای که حتی مراسیل آنها به عنوان مستند قابل قبول است ـ لااقل می‌تواند به عنوان مؤید سایر روایات استفاده گردد[۲۴].

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و می‌گوید: العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به‌ ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه؛ یعنی خداوند فلانی را از مکروه حفظ کرده (عصمه) یعنی او را حفظ کرد و نگه داشت. المنجد، ص۱۵۰.
  2. ر.ک: فراهیدی، خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.
  3. ابن‌منظور از زجاج نقل می‌کند: أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و حفظ چیز دیگری شود، به کار می‌رود.
  4. ر.ک: راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷.
  5. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص۱۴.
  6. شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.
  7. علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.
  8. خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت می‌دهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.
  9. میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.
  10. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۴ - ۳۵.
  11. بحارالأنوار، ج۲۵، ص۱۹۴ و ج۳۸، ص۶۵؛ معانی الأخبار، ص۱۳۲؛ میزان الحکمة، ج۳، ص۱۹۹۷.
  12. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۹۴؛ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۱۳۲؛ میزان الحکمه، ج۳، ص۱۹۹۷.
  13. «و هر کس به خداوند پناه آورد به راهی راست راهنمایی شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۰۱. این حدیث شریف با دو سند از امام سجاد و امام صادق (ع) نقل گردیده است که به جهت اختصار از نقل حدیث مشابه چشم‌پوشی کردیم. معانی الاخبار، ص۱۳۲؛ بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۹۰-۱۹۱؛ میزان الحکمه، ج۳، ص۱۹۹۷
  14. میزان الحکمه، ج۳، ص۲۰۰۰؛ بحارالانوار، ج۳۸، ص۶۲-۶۳، ح۲۵، ص۱۹۴.
  15. بحارالانوار، ج۳۸، ص۶۲-۶۳
  16. صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۵۰-۵۵.
  17. ﴿وَكُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً * فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ * وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ * وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ «و شما گونه‌های سه‌گانه خواهید بود * (یکی) خجستگان، و خجستگان کیستند؟ * و (دیگر) ناخجستگان، و ناخجستگان کیستند؟ * و (سوم) پیشتازان پیشتاز * آنانند که نزدیکان (به خداوند) اند» سوره واقعه، آیه ۷-۱۱.
  18. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۱۵.
  19. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۱۶.
  20. «از تو درباره روح می‌پرسند بگو روح از امر پروردگار من است» سوره اسراء، آیه ۸۵.
  21. اصول کافی، جلد ۲، ص۱۸-۱۹.
  22. صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۵۰-۵۵.
  23. ر.ک: معانی الأخبار، ص۱۳۲؛ میزان الحکمه، ج۳، ص۱۹۹۷؛ بحار الأنوار، ج۲۵، ص۱۹۴
  24. صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۵۰-۵۵.