اثبات عصمت امام در عرفان اسلامی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''عصمت''' در لغت گاه به معنای حفظ و نگهداری و گاه به معنای مانع شدن آمده است. هر چند معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسبتر از معنای «مانع شدن» است. ادله قرآنی و روایی فراوانی جهت اثبات عصمت وجود دارد که متکلمان بدانها استناد کردهاند. از منظر ع...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | |||
| موضوع مرتبط = اثبات عصمت امام | |||
| عنوان مدخل = اثبات عصمت امام | |||
| مداخل مرتبط = [[اثبات عصمت امام در قرآن]] - [[اثبات عصمت امام در حدیث]] - [[اثبات عصمت امام در کلام اسلامی]] - [[اثبات عصمت امام در عرفان اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = عصمت (پرسش) | |||
}} | |||
ادله قرآنی و [[روایی]] فراوانی جهت '''اثبات عصمت امام''' وجود دارد که بدانها استناد شده است. از منظر عرفای [[اسلامی]] [[امامان معصوم]] که در [[حقیقت]] همان [[انسانهای کامل]] هستند، از آنجا که مظهر [[اسماء و صفات]] [[خداوند]] هستند، پس [[خلیفه]] او و دارای عصمت مطلقه نیز هستند. | |||
== معناشناسی [[عصمت]] == | == معناشناسی [[عصمت]] == | ||
=== معنای لغوی === | === معنای لغوی === | ||
[[عصمت]]، واژهای | [[عصمت]]، واژهای عربی و از ماده {{عربی|«عَصِمَ يَعْصِمُ»}} است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: {{عربی|«مَسَکَ»}} به معنای [[حفظ]] و نگهداری<ref>راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و میگوید: {{عربی|العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم}}؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و {{عربی|عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه}}؛ یعنی [[خداوند]] فلانی را از [[مکروه]] حفظ کرده ({{عربی|عصمه}}) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.</ref>، دوم: {{عربی|«مَنَعَ»}} به معنای مانع شدن<ref>ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن <ref>ابنمنظور، از زجاج نقل میکند: {{عربی|أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ}}لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و [[حفظ]] چیز دیگری شود، به کار میرود.</ref>. با این وجود واژه «[[عصمت]]»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسبتر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «[[اعتصام]]» را به «استمساک» معنا کردهاند<ref>ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷. </ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص۱۴.</ref> | ||
== اثبات عصمت در عرفان اسلامی == | == اثبات عصمت در عرفان اسلامی == | ||
=== برهان مظهریت اسماء الله بودن انسان کامل === | === برهان مظهریت اسماء الله بودن انسان کامل === | ||
[[عارفان]] [[مسلمان]] معتقدند: [[انسان کامل]] چون | [[عارفان]] [[مسلمان]] معتقدند: [[انسان کامل]] چون مظهر [[اسماء و صفات]] [[خداوند]] است [[خلیفه]] او دارای عصمت مطلقه است، زیرا [[خلافت الهی]] به معنای مظهریت اسماء و صفات است وگرنه [[خلافت]] به مفهوم [[جانشینی]] درباره خداوند معنی ندارد، بنابراین حدّ وسطِ [[برهان]] عصمت مسئله خلافت الهی انسان کامل است و به دلیل اینکه انسان کامل مظهر اسم علیم است اساساً زمینه [[سهو]] و نسیان و [[لغزش]] و [[خطا]] و [[جهل]] برای او وجود ندارد، چه اینکه اگر [[خدای سبحان]] فرمود: {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيدًا}}<ref>«پس آن هنگام که از هر امّتی گواهی آوریم و تو را (نیز) بر آنان، گواه گیریم (حالشان) چگونه خواهد بود؟» سوره نساء، آیه ۴۱.</ref>. از این معلوم میشود که همه [[پیامبران]] به خصوص [[خاتم انبیاء]] دارای [[مقام عصمت]] است تا با إحاطه بر جزئیات اموری که در [[جهان]] امکان میگذرد [[شهادت]] بدهد و این در صورتی امکانپذیر است که سهو و نسیان در آنها راه نداشته و دارای مقام عصمت باشند<ref>مبدأ و معاد، مقاله ۹، ص۲۶۷؛ سیره رسول اکرم {{صل}}، ص۲۸؛ وحی و نبوت در قرآن، ص۲۳۶.</ref>.<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، مصطفی]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص۲۶۰.</ref> | ||
== پرسش مستقیم == | |||
{{پرسشهای وابسته}} | |||
# [[عرفای اسلامی چه دلیلی بر اثبات عصمت امامان دارند؟ (پرسش)]] | |||
{{پایان پرسشهای وابسته}} | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۱۴: | خط ۲۸: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:اثبات عصمت امام]] |
نسخهٔ کنونی تا ۷ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۶
ادله قرآنی و روایی فراوانی جهت اثبات عصمت امام وجود دارد که بدانها استناد شده است. از منظر عرفای اسلامی امامان معصوم که در حقیقت همان انسانهای کامل هستند، از آنجا که مظهر اسماء و صفات خداوند هستند، پس خلیفه او و دارای عصمت مطلقه نیز هستند.
معناشناسی عصمت
معنای لغوی
عصمت، واژهای عربی و از ماده «عَصِمَ يَعْصِمُ» است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: «مَسَکَ» به معنای حفظ و نگهداری[۱]، دوم: «مَنَعَ» به معنای مانع شدن[۲] و سوم به معنای وسیله بازداشتن [۳]. با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسبتر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کردهاند[۴].[۵]
اثبات عصمت در عرفان اسلامی
برهان مظهریت اسماء الله بودن انسان کامل
عارفان مسلمان معتقدند: انسان کامل چون مظهر اسماء و صفات خداوند است خلیفه او دارای عصمت مطلقه است، زیرا خلافت الهی به معنای مظهریت اسماء و صفات است وگرنه خلافت به مفهوم جانشینی درباره خداوند معنی ندارد، بنابراین حدّ وسطِ برهان عصمت مسئله خلافت الهی انسان کامل است و به دلیل اینکه انسان کامل مظهر اسم علیم است اساساً زمینه سهو و نسیان و لغزش و خطا و جهل برای او وجود ندارد، چه اینکه اگر خدای سبحان فرمود: ﴿فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيدًا﴾[۶]. از این معلوم میشود که همه پیامبران به خصوص خاتم انبیاء دارای مقام عصمت است تا با إحاطه بر جزئیات اموری که در جهان امکان میگذرد شهادت بدهد و این در صورتی امکانپذیر است که سهو و نسیان در آنها راه نداشته و دارای مقام عصمت باشند[۷].[۸]
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و میگوید: العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه؛ یعنی خداوند فلانی را از مکروه حفظ کرده (عصمه) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.
- ↑ ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.
- ↑ ابنمنظور، از زجاج نقل میکند: أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُلسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و حفظ چیز دیگری شود، به کار میرود.
- ↑ ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷.
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص۱۴.
- ↑ «پس آن هنگام که از هر امّتی گواهی آوریم و تو را (نیز) بر آنان، گواه گیریم (حالشان) چگونه خواهد بود؟» سوره نساء، آیه ۴۱.
- ↑ مبدأ و معاد، مقاله ۹، ص۲۶۷؛ سیره رسول اکرم (ص)، ص۲۸؛ وحی و نبوت در قرآن، ص۲۳۶.
- ↑ سلیمانیان، مصطفی، مقامات امامان، ص۲۶۰.