حکومت استبدادی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = حکومت
| موضوع مرتبط = حکومت
| عنوان مدخل  = [[حکومت استبدادی]]
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط = [[حکومت استبدادی در قرآن]] - [[حکومت استبدادی در حدیث]] - [[حکومت استبدادی در فقه سیاسی]] - [[حکومت استبدادی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| مداخل مرتبط =  
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
خط ۱۰: خط ۱۰:
«استبداد»<ref>Absolutism..</ref> از ریشه «بدد» به معنای عمل به [[تصمیم]] و نظر خود بدون توجه به دیدگاه دیگران<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۳، ص۳۸۰.</ref> است.
«استبداد»<ref>Absolutism..</ref> از ریشه «بدد» به معنای عمل به [[تصمیم]] و نظر خود بدون توجه به دیدگاه دیگران<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۳، ص۳۸۰.</ref> است.
==حکومت استبدادی چیست؟==
==حکومت استبدادی چیست؟==
«حکومت استبدادی» نیز با معنای لغوی آن منطبق است، به نوعی [[حکومت]] گفته می‌شود که در آن [[مردم]] دارای [[نماینده]]، [[حق]] [[رأی]] یا هر گونه سهم دیگری در [[اداره امور]] [[کشور]] نیستند، با ویژگی نامحدود بودن [[قدرت]]، [[سرکوب]] [[مخالفان]]<ref>غلامرضا علی‌بابایی، فرهنگ روابط بین‌الملل، ص۱۹.</ref>. در سازمان‌هایی که [[استبداد]] در آن حکمفرماست، [[مشارکت]] زیردستان و [[مشورت]] با آنان؛ فهماندن اهداف به آنان و ایجاد [[انگیزه]] درونی، جایی ندارد. در این شرایط، نیازها از بالا دیکته می‌شود؛ [[هدف]] و [[دستور]] هرگز نباید مورد سؤال قرار گیرد؛ شخص نافرمانبردار باید [[مجازات]] شود، آن هم حتی‌المقدور مجازات سنگین<ref>فرامرز رفیع‌پور، توسعه و تضاد، ص۳۸۸.</ref>. در نظام‌های [[استبدادی]] اولین چیزی که [[قربانی]] می‌شود، [[عدالت]] و [[حقوق]] [[سیاسی]]- [[اجتماعی]] [[شهروندان]] است.<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|عدالت سیاسی در قرآن کریم]]، ص ۵۹.</ref>
«حکومت استبدادی» با معنای لغوی استبداد منطبق است، به نوعی [[حکومت]] گفته می‌شود که در آن [[مردم]] دارای [[نماینده]]، [[حق]] [[رأی]] یا هر گونه سهم دیگری در [[اداره امور]] [[کشور]] نیستند، با ویژگی نامحدود بودن [[قدرت]]، [[سرکوب]] [[مخالفان]]<ref>غلامرضا علی‌بابایی، فرهنگ روابط بین‌الملل، ص۱۹.</ref>. در سازمان‌هایی که [[استبداد]] در آن حکمفرماست، [[مشارکت]] زیردستان و [[مشورت]] با آنان؛ فهماندن اهداف به آنان و ایجاد [[انگیزه]] درونی، جایی ندارد. در این شرایط، نیازها از بالا دیکته می‌شود؛ [[هدف]] و [[دستور]] هرگز نباید مورد سؤال قرار گیرد؛ شخص نافرمانبردار باید [[مجازات]] شود، آن هم حتی‌المقدور مجازات سنگین<ref>فرامرز رفیع‌پور، توسعه و تضاد، ص۳۸۸.</ref>. در نظام‌های [[استبدادی]] اولین چیزی که [[قربانی]] می‌شود، [[عدالت]] و [[حقوق]] [[سیاسی]]- [[اجتماعی]] [[شهروندان]] است.<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|عدالت سیاسی در قرآن کریم]]، ص ۵۹.</ref>


==[[حکومت استبدادی ملی‌گرا]]==
==[[حکومت استبدادی ملی‌گرا]]==
==[[نظام سیاسی پادشاهی]]==
==[[طاغوت]]==
==[[حاکم جائر]]==


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۲۱: خط ۲۷:
* [[حاکم جائر]]
* [[حاکم جائر]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
== پرسش مستقیم ==


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۳: خط ۳۷:


[[رده:حکومت]]
[[رده:حکومت]]
[[رده:استبداد]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۰۸

استبداد

«استبداد»[۱] از ریشه «بدد» به معنای عمل به تصمیم و نظر خود بدون توجه به دیدگاه دیگران[۲] است.

حکومت استبدادی چیست؟

«حکومت استبدادی» با معنای لغوی استبداد منطبق است، به نوعی حکومت گفته می‌شود که در آن مردم دارای نماینده، حق رأی یا هر گونه سهم دیگری در اداره امور کشور نیستند، با ویژگی نامحدود بودن قدرت، سرکوب مخالفان[۳]. در سازمان‌هایی که استبداد در آن حکمفرماست، مشارکت زیردستان و مشورت با آنان؛ فهماندن اهداف به آنان و ایجاد انگیزه درونی، جایی ندارد. در این شرایط، نیازها از بالا دیکته می‌شود؛ هدف و دستور هرگز نباید مورد سؤال قرار گیرد؛ شخص نافرمانبردار باید مجازات شود، آن هم حتی‌المقدور مجازات سنگین[۴]. در نظام‌های استبدادی اولین چیزی که قربانی می‌شود، عدالت و حقوق سیاسی- اجتماعی شهروندان است.[۵]

حکومت استبدادی ملی‌گرا

نظام سیاسی پادشاهی

طاغوت

حاکم جائر

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. Absolutism..
  2. ابن منظور، لسان العرب، ج۳، ص۳۸۰.
  3. غلامرضا علی‌بابایی، فرهنگ روابط بین‌الملل، ص۱۹.
  4. فرامرز رفیع‌پور، توسعه و تضاد، ص۳۸۸.
  5. سیدباقری، سید کاظم، عدالت سیاسی در قرآن کریم، ص ۵۹.