انفاق در حدیث: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = انفاق | | موضوع مرتبط = انفاق | ||
| عنوان مدخل = انفاق | | عنوان مدخل = انفاق | ||
| مداخل مرتبط = [[انفاق در قرآن]] - [[انفاق در حدیث]] - [[انفاق در نهج البلاغه]] - [[انفاق در معارف و سیره نبوی]] - [[انفاق در معارف دعا و زیارات]] - [[انفاق در معارف و سیره سجادی]] - [[انفاق در معارف و سیره رضوی]] - [[انفاق در فقه اسلامی]] - [[انفاق در جامعهشناسی اسلامی]] | | مداخل مرتبط = [[انفاق در قرآن]] - [[انفاق در علوم قرآنی]] - [[انفاق در حدیث]] - [[انفاق در نهج البلاغه]] - [[انفاق در معارف و سیره نبوی]] - [[انفاق در معارف دعا و زیارات]] - [[انفاق در معارف و سیره سجادی]] - [[انفاق در معارف و سیره رضوی]] - [[انفاق در معارف و سیره معصوم]] - [[انفاق در فقه اسلامی]] - [[انفاق در جامعهشناسی اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۳
کلمات قصار پیرامون انفاق
در غررالحکم و دررالکلم در «باب الانفاق» از مولای موحدان، امیرمؤمنان (ع)، سخنانی به اقتصار بیان شده که در این جا فقط به نقل برخی از آنها میپردازیم:
- «إِذَا رُزِقْتَ فَأَنْفِقْ»: هرگاه روزی داده شوی، پس انفاق کن.
- «إِذَا رُزِقْتَ فَأَوْسِعْ»: چون روزی داده شدی، پس (بر اهل و عیال و بر مردم) توسعه ده.
- «مَنْ يُعْطِ بِالْيَدِ الْقَصِيرَةِ يُعْطَ بِالْيَدِ الطَّوِيلَةِ»: هر که با دست کوتاه بخشش کند، با دست بلند (دست قدرت الهی) بخشش میشود.
- «لَيْسَ لِأَحَدٍ مِنْ دُنْيَاهُ إِلَّا مَا أَنْفَقَهُ عَلَى أُخْرَاهُ»: برای احدی چیزی از دنیایش او را سود ندهد، مگر آنچه او برای آخرت خود انفاق نموده باشد.
- «إِنْ تَبْذُلُوا أَمْوَالَكُمْ فِي جَنْبِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ مُسْرِعُ الْخَلَفِ»: اگر مالهای خود را در راه خدا بدهید، به راستی، خدا به سرعت عوضدهنده است.
- «دِرْهَمٌ يَنْفَعُ خَيْرٌ مِنْ دِينَارٍ يَصْرَعُ»: درهمی که سود رساند (و از راه حلال به دست آمده و در مصرف خیر برسد)، بهتر از دیناری است که آدمی را در هلاکت بیندازد.
- «إِيَّاكَ وَ الْإِمْسَاكَ فَإِنَّ مَا أَمْسَكْتَهُ فَوْقَ قُوتِ يَوْمِكَ كُنْتَ فِيهِ خَازِناً لِغَيْرِكَ»: بپرهیز از نگهداشتن؛ زیرا آنچه تو زیاده از قُوت روزت نگه میداری، درباره آن، خزینهدار دیگری خواهی شد (البته، چنین هشدارهایی بر سبیل افضلیت است نه آنکه بر طریق حرمت باشد؛ چرا که در حالات بزرگان و پیشوایان دینی، سیره متشرعه امساک را مشاهده مینماییم و اگر حرام بود هیچ یک آنان از اموال خود چیزی را برای روز بعد نگاه نمیداشتند).
- «قَلِيلٌ لَكَ خَيْرٌ مِنْ كَثِيرٍ لِغَيْرِكَ»: اندکی برای خود، بهتر از بسیاری است که برای دیگری باشد (یعنی اندک مالی که در حیات خود برای خویش صرف مینمایی، بهتر از مالهای بسیاری است که برای دیگران میگذاری).
- «دِرْهَمُ الْفَقِيرِ أَزْكَى عِنْدَ اللَّهِ مِنْ دِينَارِ الْغَنِيِّ»: درهم شخص ندار، در نزد خدا از دینار توانگر پاکیزهتر است.
- «رُبَّ يَسِيرٍ أَنْمَى مِنْ كَثِيرٍ»: بسا اندکی (که حلال باشد و برای خدا) از بسیاری (که از حرام باشد و برای غیرخدا) نموّ کنندهتر باشد.
- «ثِيَابُكَ عَلَى غَيْرِكَ أَبْقَى لَكَ مِنْهَا عَلَيْكَ»: جامههای تو بر غیر تو (لباسهایی که به مردم عطا کنی) برایت از آنها که بر توست، پایندهتر است (زیرا اگر خود را با آن لباسها بپوشانی، در اندک زمانی کهنه گردد، ولی وقتی آنها را ببخش، ثوابشان دایمی خواهد بود).
- «إِنَّكُمْ إِلَى إِنْفَاقِ مَا كَسَبْتُمُ أَحْوَجُ مِنْكُمْ إِلَى اكْتِسَابِ مَا تَجْمَعُونَ»: به راستی شما به بخشش آنچه فراهم میآورید، نیازمندترید از آنچه که در تلاش گردآوری آن هستید.[۱]
در فرهنگ عمید نیز چنین آمده: انفاق به کسر همزه؛ یعنی نفقه دادن، خرج کردن، دادن یا بخشیدن مال به کسی[۲]. در مقدمه کتاب مرآة الانوار و مشکوة الاسرار هم گفته شده: انفق ماله؛ یعنی مالش را خرج نمود، و رجل منفاق، کثیر النفقه را گویند، و نفقه، آن چیزی از پول و نحو آن است که آن را خرج میکنند، و انفاق و نفقه، تأویل شده به علم مأخوذ از اهل آن و رسانیدن این علم به اهلش، و لذا جنبه معنوی و روحانی دارد، بنا بر اینکه انسان هر چه از علوم مأخوذ از کتاب و سنت منسوب به ائمه معصومین (ع) را بر براداران مؤمن، ذویالارحام، اهل و غیر آن بذل و نشر نماید، مانند: انتشار معالم دینی، دفع شبهات مخالفان مُضِل، بیان فضایل و کمالات آنان و سایر آنچه بر شأن و جلالشان دلالت دارد، چنین کاری تأویل به انفاق است[۳][۴]
منابع
پانویس
- ↑ امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۲۳۶.
- ↑ فرهنگ عمید، ص۱۹۹.
- ↑ مقدمه برهان، ص۲۱۳.
- ↑ امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۲۱۶.