(۴۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۹ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱:
خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = نشانههای ظهور امام مهدی | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[یأجوج و مأجوج در علوم قرآنی]] - [[یأجوج و مأجوج در معارف مهدویت]]| پرسش مرتبط = }}
{{مهدویت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون [[امام مهدی]]{{ع}} است. "'''[[امام مهدی]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[امام مهدی در قرآن]] | [[امام مهدی در حدیث]] | [[امام مهدی در کلام اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[امام مهدی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
==مقدمه==
== مقدمه ==
*در دو سوره [[قرآن مجید]]، از یأجوج و مأجوج سخن به میان آمده است؛ یکی در آیات ۹۲ تا ۹۸ سوره کهف و دیگر در آیه ۹۶ سوره انبیاء. آیات [[قرآن]] به روشنی گواهی میدهد که این دو نام، متعلق به دو قبیله وحشی خونخوار بوده است که مزاحمت شدیدی برای ساکنان اطراف مرکز سکونت خود داشتند. در تورات، در کتاب حزقیل "فصل ۳۸ و ۳۹" و در کتاب رؤیای یوحنا "فصل ۲۰" از آنها به گوگ و مأگوگ یاد شده است که معرّب آن یأجوج و مأجوج است. به گفته صاحب المیزان، از مجموع گفتههای تورات استفاده میشود که مأجوج یا یأجوج و مأجوج، گروه یا گروههای بزرگی بودند که در دوردستترین نقطه شمال آسیا زندگی میکردند. آنان مردمی جنگجو و غارتگر بودند<ref>علامه طباطبایی، المیزان، ج ۱۳، ص ۴۱۱.</ref>.
نام دو [[قبیله]] بزرگ که در روزگاران کهن، در زمان [[ذوالقرنین]] میزیستند و پیوسته با حملههای خود به [[مردم]] اطراف، فتنهگری و [[غارت]] میکردند.
*دلیلهای فراوانی از تاریخ در دست است که در منطقه شمال شرقی زمین، در نواحی مغولستان در زمانهای گذشته، گویی چشمه جوشانی از انسان وجود داشته است.
*مردم این منطقه به سرعت زادوولد میکردند و پس از کثرت و فزونی به سمت شرق، یا جنوب سرازیر میشدند و همچون سیل روانی این سرزمینها را زیر پوشش خود قرار میدادند، و به تدریج در آنجا ساکن میگشتند.
در [[قرآن کریم]] {{متن قرآن| حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلا قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاء وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا }}<ref>«تا چون میان دو سدّ رسید در برابر آن دو (سدّ) گروهی را دید که (هیچ) زبانی را درست درنمییافتند گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری میورزند، آیا میخواهی برای تو هزینهای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟ گفت: آنچه پروردگارم در آن مرا توانمند کرده بهتر است، بنابراین مرا با نیرویی (انسانی) یاری دهید تا میان شما و آنان دیواری بنا نهم. پارههای (بزرگ) آهن برایم بیاورید؛ تا هنگامی که میان دو کوه را (پر و) برابر کرد، گفت اکنون (در کورههای آتش) بدمید؛ تا هنگامی که آن (پارههای آهن) را آتش (گون) کرد، گفت: (اینک) برای من مس گداخته بیاورید تا روی آن بریزم. و (بدینگونه یأجوج و مأجوج) نه میتوانستند از آن بالا روند و نه میتوانستند بدان رخنه کنند. گفت: این بخشایشی از سوی پروردگار من است و چون وعده پروردگارم فرا رسد آن را با خاک یکسان خواهد کرد و وعده پروردگارم راستین است. و در آن روز آنان را وا مینهیم که در یکدیگر موج زنند و در صور دمیده میشود آنگاه آنان را یکجا گرد میآوریم» سوره کهف، آیه ۹۳-۹۹.</ref> از فسادانگیزی این [[قوم]] و احداث سدی عظیم و آهنین و عبورناپذیر میان آنان و [[مردم]] دیگر به دست [[ذوالقرنین]] یاد شده است. منطقه [[زندگی]] این [[قوم]] مفسده جو و سد [[ذوالقرنین]] را در سلسله جبال منتهی به دریای خزر و کوهستانهای قفقاز گفتهاند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۲۵۳.</ref>.
*به نظر میرسد یأجوج و مأجوج از همین قبایل وحشی بودهاند که مردم قفقاز، هنگام سفر کورش به آن منطقه، تقاضا کردند از آنان جلوگیری کند. او نیز به کشیدن سدّ معروف ذو القرنین اقدام کرد<ref> ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۵۵۱- ۵۵۲</ref>.
*امّا ارتباط اینها با مهدویت از روایاتی به دست میآید که آنها را یکی از [[اشراط الساعه]] دانسته است<ref> شیخ صدوق، الخصال، ج ۲، ص ۴۳۱، ۴۴۶، ۴۴۹؛ همچنین ر.ک: سیوطی، الدرالمنثور، ج ۳، ص ۵۹، ج ۴، ص ۲۵</ref>.
== یأجوج و مأجوج کیانند؟ ==
*البته برخی درباره حقیقت وجودی آنها، خواستهاند با استفاده از روایات، در انسان بودن آنها تردید کنند!<ref> ر. ک: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۲، ص ۱۸۷</ref>.
قرآن به خوبی [[گواهی]] میدهد که این دو نام، متعلق به دو قبیلۀ وحشی خونخوار بوده است که مزاحمت شدیدی برای ساکنان اطراف مرکز سکونت خود داشتهاند.
*در روایاتی چند پراکنده شدن یأجوج و مأجوج بر روی زمین، در کنار [[خروج دجال]] و نزول [[حضرت عیسی]]{{ع}} ذکر شده است<ref> [[پیامبر اکرم]]{{صل}}:{{عربی|اندازه=120%|" لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى تَكُونَ عَشْرُ آيَاتٍ الدَّجَّالُ وَ الدُّخَانُ وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا وَ دَابَّةُ الْأَرْضِ وَ يَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ ثَلَاثَةُ خُسُوفٍ خَسْفٌ بِالْمَشْرِقِ وَ خَسْفٌ بِالْمَغْرِبِ وَ خَسْفٌ بِجَزِيرَةِ الْعَرَبِ وَ نَارٌ تَخْرُجُ مِنْ قَعْرِ عَدَنٍ تَسُوقُ النَّاسَ إِلَى الْمَحْشَر "}}، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۶، ص ۳۰۳؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۶۶</ref>؛ بنابراین میتوان این احتمال را مطرح کرد که این رخداد در عصر ظهور [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} یا در آستانه قیامت، رخ خواهد داد<ref>ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۹۹</ref>.
*ممکن است گفته شود: مقصود از یأجوج و مأجوج، افراد شرور با ویژگی خاص نیست؛ بلکه میتواند این حقیقت در هر گروهی باشد که در [[آخر الزمان]] مقابل حق میایستند و اقدام به شرارت میکنند<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]،[[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص: ۴۹۱ -۴۹۲.</ref>.
به گفتۀ [[مفسر]] بزرگ، علامۀ طباطبائی در «[[المیزان]]» از مجموع گفتههای [[تورات]] استفاده میشود که مأجوج یا یأجوج و مأجوج، گروه یا گروههای بزرگی بودند که در دوردستترین نقطۀ شمال آسیا [[زندگی]] داشتند مردمی [[جنگجو]] و [[غارتگر]] بودند.
==یأجوج و مأجوج در موعودنامه==
*در برخی [[روایات]]، از نشانههای [[ظهور]] دانسته شده<ref>منتخب الاثر، ص ۴۶۱؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۵۳؛ کنز العمال، ج ۱۴، ص ۳۳۸.</ref>، که با دقت در آنها روشن میشود که ارتباطی با مسأله ظهور ندارند، بلکه بیشتر آنها، ناظر به برپایی [[قیامت]] هستند. مواردی هم که در قرآن از خروج یأجوج و مأجوج یاد شده<ref>سوره کهف، ۹۴؛ سوره انبیاء، ۹۶.</ref>، هیچ دلالتی بر این قضیه ندارد<ref>[[مجتبی تونهای|مجتبی تونهای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۲۹۲.</ref>.
دلائل فراوانی از [[تاریخ]] در دست است که در منطقۀ شمال شرقی [[زمین]] در نواحی مغولستان در زمانهای گذشته گوئی چشمۀ جوشانی از [[انسان]] وجود داشته «[[مردم]] این منطقه به سرعت زاد و ولد میکردند، و پس از کثرت و فزونی به سمت شرق، یا جنوب سرازیر میشدند، و تدریجاً در آنجا ساکن میگشتند.
برای حرکت سیل آسای این اقوام، دورانهای مختلفی در تاریخ آمده است<ref>یکی از آنها دوران [[هجوم]] این قبائل وحشی در [[قرن چهارم]] میلادی تحت [[زمامداری]] «آتیلا» بود که [[تمدن]] [[امپراطوری روم]] را از میان بردند.
و دوران دیگر که ضمناً آخرین دوران هجوم آنها محسوب میشود در [[قرن دوازدهم]] میلادی به [[سرپرستی]] چنگیزخان صورت گرفت که بر [[ممالک اسلامی]] و [[عربی]]، هجوم آوردند و بسیاری از [[شهرها]] از جمله [[بغداد]] را ویران نمودند.</ref>.
در عصر کورش هجومی از ناحیۀ آنها اتفاق افتاد که در حدود سال پانصد قبل از میلاد بود، ولی در این تاریخ، [[حکومت]] [[متحد]] ماد و [[فارس]] به وجود آمد و اوضاع [[تغییر]] کرد و آسیای غربی از حملات این قبائل آسوده شد.
به این ترتیب نزدیک به نظر میرسد که یأجوج و مأجوج از همین قبائل وحشی بودهاند که مردم قفقاز به هنگام [[سفر]] کورش به آن منطقه تقاضای جلوگیری از آنها را از وی نمودند، و او نیز [[اقدام]] به کشیدن سدّ معروف [[ذوالقرنین]] نمود<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصههای قرآن (کتاب)|قصههای قرآن]]، ص۴۸۳.</ref>.
نام دو قبیله بزرگ که در روزگاران کهن، در زمان ذوالقرنین میزیستند و پیوسته با حملههای خود به مردم اطراف، فتنهگری و غارت میکردند.
در قرآن کریم﴿ حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلا قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاء وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا ﴾[۱] از فسادانگیزی این قوم و احداث سدی عظیم و آهنین و عبورناپذیر میان آنان و مردم دیگر به دست ذوالقرنین یاد شده است. منطقه زندگی این قوم مفسده جو و سد ذوالقرنین را در سلسله جبال منتهی به دریای خزر و کوهستانهای قفقاز گفتهاند[۲].
یأجوج و مأجوج کیانند؟
قرآن به خوبی گواهی میدهد که این دو نام، متعلق به دو قبیلۀ وحشی خونخوار بوده است که مزاحمت شدیدی برای ساکنان اطراف مرکز سکونت خود داشتهاند.
به گفتۀ مفسر بزرگ، علامۀ طباطبائی در «المیزان» از مجموع گفتههای تورات استفاده میشود که مأجوج یا یأجوج و مأجوج، گروه یا گروههای بزرگی بودند که در دوردستترین نقطۀ شمال آسیا زندگی داشتند مردمی جنگجو و غارتگر بودند.
دلائل فراوانی از تاریخ در دست است که در منطقۀ شمال شرقی زمین در نواحی مغولستان در زمانهای گذشته گوئی چشمۀ جوشانی از انسان وجود داشته «مردم این منطقه به سرعت زاد و ولد میکردند، و پس از کثرت و فزونی به سمت شرق، یا جنوب سرازیر میشدند، و تدریجاً در آنجا ساکن میگشتند.
برای حرکت سیل آسای این اقوام، دورانهای مختلفی در تاریخ آمده است[۳].
در عصر کورش هجومی از ناحیۀ آنها اتفاق افتاد که در حدود سال پانصد قبل از میلاد بود، ولی در این تاریخ، حکومتمتحد ماد و فارس به وجود آمد و اوضاع تغییر کرد و آسیای غربی از حملات این قبائل آسوده شد.
به این ترتیب نزدیک به نظر میرسد که یأجوج و مأجوج از همین قبائل وحشی بودهاند که مردم قفقاز به هنگام سفر کورش به آن منطقه تقاضای جلوگیری از آنها را از وی نمودند، و او نیز اقدام به کشیدن سدّ معروف ذوالقرنین نمود[۴].
↑«تا چون میان دو سدّ رسید در برابر آن دو (سدّ) گروهی را دید که (هیچ) زبانی را درست درنمییافتند گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری میورزند، آیا میخواهی برای تو هزینهای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟ گفت: آنچه پروردگارم در آن مرا توانمند کرده بهتر است، بنابراین مرا با نیرویی (انسانی) یاری دهید تا میان شما و آنان دیواری بنا نهم. پارههای (بزرگ) آهن برایم بیاورید؛ تا هنگامی که میان دو کوه را (پر و) برابر کرد، گفت اکنون (در کورههای آتش) بدمید؛ تا هنگامی که آن (پارههای آهن) را آتش (گون) کرد، گفت: (اینک) برای من مس گداخته بیاورید تا روی آن بریزم. و (بدینگونه یأجوج و مأجوج) نه میتوانستند از آن بالا روند و نه میتوانستند بدان رخنه کنند. گفت: این بخشایشی از سوی پروردگار من است و چون وعده پروردگارم فرا رسد آن را با خاک یکسان خواهد کرد و وعده پروردگارم راستین است. و در آن روز آنان را وا مینهیم که در یکدیگر موج زنند و در صور دمیده میشود آنگاه آنان را یکجا گرد میآوریم» سوره کهف، آیه ۹۳-۹۹.