یأجوج و مأجوج: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مهدویت/بالا}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = نشانه‌های ظهور امام مهدی | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[یأجوج و مأجوج در علوم قرآنی]] - [[یأجوج و مأجوج در معارف مهدویت]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مهدویت}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
*در دو سوره [[قرآن مجید]]، از [[یأجوج و مأجوج]] سخن به میان آمده است؛ یکی در [[آیات]] ۹۲ تا ۹۸ [[سوره کهف]] و دیگر در [[آیه]] ۹۶ سوره [[انبیاء]]. [[آیات]] [[قرآن]] به روشنی گواهی می‌‏دهد که این دو نام، متعلق به دو قبیله وحشی خونخوار بوده است که مزاحمت شدیدی برای ساکنان اطراف مرکز سکونت خود داشتند. در [[تورات]]، در کتاب حزقیل "فصل ۳۸ و ۳۹" و در کتاب رؤیای [[یوحنا]] "فصل ۲۰" از آن‏ها به گوگ و مأگوگ یاد شده است که معرّب آن [[یأجوج و مأجوج]] است. به گفته [[صاحب]] [[المیزان]]، از مجموع گفته‌‏های [[تورات]] استفاده می‌‏شود که مأجوج یا [[یأجوج و مأجوج]]، گروه یا گروه‏‌های بزرگی بودند که در دوردست‌‏ترین نقطه شمال آسیا زندگی می‌‏کردند. آنان مردمی جنگجو و غارتگر بودند<ref>علامه طباطبایی، المیزان، ج ۱۳، ص ۴۱۱.</ref>.
نام دو [[قبیله]] بزرگ که در روزگاران کهن، در زمان [[ذوالقرنین]] می‌‌زیستند و پیوسته با حمله‌های خود به [[مردم]] اطراف، فتنه‌گری و [[غارت]] می‌‌کردند.
*دلیل‏‌های فراوانی از [[تاریخ]] در دست است که در منطقه شمال شرقی [[زمین]]، در نواحی مغولستان در زمان‏‌های گذشته، گویی چشمه‏ جوشانی از [[انسان]] وجود داشته است.
*[[مردم]] این منطقه به سرعت زادوولد می‏‌کردند و پس از کثرت و فزونی به سمت شرق، یا جنوب سرازیر می‏‌شدند و همچون سیل روانی این سرزمین‏‌ها را زیر پوشش خود قرار می‏دادند، و به تدریج در آن‏جا ساکن می‏‌گشتند.
*به نظر می‏رسد [[یأجوج و مأجوج]] از همین قبایل وحشی بوده‌‏اند که [[مردم]] قفقاز، هنگام سفر کورش به آن منطقه، تقاضا کردند از آنان جلوگیری کند. او نیز به کشیدن سدّ معروف [[ذو القرنین]] [[اقدام]] کرد<ref>  ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۵۵۱- ۵۵۲</ref>.
*امّا ارتباط این‏ها با [[مهدویت]] از روایاتی به دست می‌‏آید که آن‏ها را یکی از [[اشراط الساعه]] دانسته است<ref>  شیخ صدوق، الخصال، ج ۲، ص ۴۳۱، ۴۴۶، ۴۴۹؛ همچنین ر.ک: سیوطی، الدرالمنثور، ج ۳، ص ۵۹، ج ۴، ص ۲۵</ref>.
*البته برخی درباره [[حقیقت]] وجودی آن‏ها، خواسته‏‌اند با استفاده از [[روایات]]، در [[انسان]] بودن آن‏ها [[تردید]] کنند!<ref>  ر. ک: محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۲، ص ۱۸۷</ref>.
*در روایاتی چند پراکنده شدن [[یأجوج و مأجوج]] بر روی [[زمین]]، در کنار [[خروج دجال]] و [[نزول]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} ذکر شده است<ref>  [[پیامبر اکرم]]{{صل}}:{{عربی|" لَا تَقُومُ‏ السَّاعَةُ حَتَّى‏ تَكُونَ‏ عَشْرُ آيَاتٍ‏ الدَّجَّالُ‏ وَ الدُّخَانُ‏ وَ طُلُوعُ‏ الشَّمْسِ‏ مِنْ‏ مَغْرِبِهَا وَ دَابَّةُ الْأَرْضِ‏ وَ يَأْجُوجُ‏ وَ مَأْجُوجُ‏ وَ ثَلَاثَةُ خُسُوفٍ‏ خَسْفٌ‏ بِالْمَشْرِقِ‏ وَ خَسْفٌ‏ بِالْمَغْرِبِ‏ وَ خَسْفٌ‏ بِجَزِيرَةِ الْعَرَبِ وَ نَارٌ تَخْرُجُ مِنْ قَعْرِ عَدَنٍ تَسُوقُ النَّاسَ إِلَى الْمَحْشَر‏‏ ‏‏"}}، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۶، ص ۳۰۳؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۶۶</ref>؛ بنابراین می‏‌توان این احتمال را مطرح کرد که این رخداد در [[عصر ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ یا در [[آستانه قیامت]]، رخ خواهد داد<ref>ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۹۹</ref>.
*ممکن است گفته شود: مقصود از [[یأجوج و مأجوج]]، افراد شرور با ویژگی خاص نیست؛ بلکه می‌‏تواند این [[حقیقت]] در هر گروهی باشد که در [[آخر الزمان]] مقابل [[حق]] می‌‏ایستند و [[اقدام]] به شرارت می‌‏کنند<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]،[[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت]]، ص ۴۹۱ -۴۹۲.</ref>.
==خروج یأجوج و مأجوج در موعودنامه==
*در برخی [[روایات]]، از نشانه‌های [[ظهور]] دانسته شده<ref>منتخب الاثر، ص ۴۶۱؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۳۵۳؛ کنز العمال، ج ۱۴، ص ۳۳۸.</ref>، که با دقت در آن‌ها روشن می‌شود که ارتباطی با مسأله [[ظهور]] ندارند، بلکه بیشتر آن‌ها، ناظر به برپایی [[قیامت]] هستند. مواردی هم که در [[قرآن]] از [[خروج یأجوج و مأجوج]] یاد شده<ref>سوره کهف، ۹۴؛ سوره انبیاء، ۹۶.</ref>، هیچ دلالتی بر این قضیه ندارد<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۲۹۶.</ref>.
==یأجوج و مأجوج در موعودنامه==
*دو [[امت]] وسیع که به گفته بیشتر [[دانشمندان]]، از نسل [[آدم]] و [[حوا]] و به نقلی از نسل آدمند، ولی مادرشان [[حوا]] نبوده و می‌گویند آنان به یافث بن [[نوح]] منتهی می‌شوند و زجاج گفته آن‌ها تیره‌ای از ترک‌اند<ref>معارف و معاریف، ج ۱۰، ص ۵۷۱.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}}، [[خروج یأجوج و مأجوج]] را [[نشانه‌های قیامت]] برشمرده است<ref>بحار الانوار، ج ۶، ص ۳۰۳.</ref>.
*در [[قرآن کریم]] از [[یأجوج و مأجوج]] در سوره‌های کهف ([[آیات]] ۹۲ تا ۹۸) و [[انبیاء]] ([[آیه]] ۹۶) سخن به میان آمده است. در [[تورات]] در کتاب حزقیل (فصل ۳۸ و ۳۹) و در کتاب رؤیای [[یوحنا]] (فصل ۲۰) از آن‌ها به‌عنوان "گوگ" و "مأگوگ" یاد شده است که معرب آن [[یأجوج و مأجوج]] است. [[آیات قرآن کریم]] گواهی می‌دهد که این دو نام، متعلق به دو قبیله وحشی خونخوار بوده است که مزاحمت شدیدی برای ساکنان اطراف مرکز سکونت خود داشتند. [[علامه]] در [[تفسیر]] [[المیزان]] از مجموع گفته‌های [[تورات]] استفاده می‌کند که [[یأجوج و مأجوج]] گروه یا گروه‌های بزرگی بودند که در دوردست‌ترین نقطه شمال آسیا زندگی می‌کردند. آنان مردمی جنگجو و غارتگر بودند<ref>المیزان، علامه طباطبایی، ج ۱۳، ص ۴۱۱.</ref>. برخی معتقدند: این دو کلمه عبری است؛ ولی در اصل از زبان یونانی به عبری منتقل شده است و در زبان یونانی "گاگ" و "ماگاگ" تلفظ‍‌ می‌شده که در سایر لغات اروپایی نیز به همین صورت انتقال یافته است. برخی نیز گفته‌اند: آن‌ها از قبایل وحشی نواحی مغولستان بوده‌اند که [[مردم]] قفقاز به هنگام سفر کورش به آن منطقه، تقاضای جلوگیری از آن‌ها را کردند و او نیز [[اقدام]] به کشیدن سد معروف [[ذو القرنین]] نمود<ref>تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۵۵۱.</ref>.
*در روایاتی چند پراکنده شدن [[یأجوج و مأجوج]]، بر روی [[زمین]]، در کنار [[خروج]] [[دجال]] و [[نزول]] [[حضرت عیسی]] {{ع}} ذکر شده است<ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۶۶.</ref>. نیز ممکن است گفته شود: مقصود از پراکنده شدن [[یأجوج و مأجوج]]، افراد شرور با ویژگی خاص نیست، بلکه می‌تواند این [[حقیقت]] در هرگروهی باشد که در مقابل [[حق]] در [[آخر الزمان]] می‌ایستند و [[اقدام]] به شرارت می‌کنند<ref>[[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۷۸۲.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
در [[قرآن کریم]] {{متن قرآن| حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلا قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاء وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا }}<ref>«تا چون میان دو سدّ رسید در برابر آن دو (سدّ) گروهی را دید که (هیچ) زبانی را درست درنمی‌یافتند گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری می‌ورزند، آیا می‌خواهی برای تو هزینه‌ای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟ گفت: آنچه پروردگارم در آن مرا توانمند کرده بهتر است، بنابراین مرا با نیرویی (انسانی) یاری دهید تا میان شما و آنان دیواری بنا نهم. پاره‌های (بزرگ) آهن برایم بیاورید؛ تا هنگامی که میان دو کوه را (پر و) برابر کرد، گفت اکنون (در کوره‌های آتش) بدمید؛ تا هنگامی که آن (پاره‌های آهن) را آتش (گون) کرد، گفت: (اینک) برای من مس گداخته بیاورید تا روی آن بریزم. و (بدین‌گونه یأجوج و مأجوج) نه می‌توانستند از آن بالا روند و نه می‌توانستند بدان رخنه کنند. گفت: این بخشایشی از سوی پروردگار من است و چون وعده پروردگارم فرا رسد آن را با خاک یکسان خواهد کرد و وعده پروردگارم راستین است. و در آن روز آنان را وا می‌نهیم که در یکدیگر موج زنند و در صور دمیده می‌شود آنگاه آنان را یکجا گرد می‌آوریم» سوره کهف، آیه ۹۳-۹۹.</ref> از فسادانگیزی این [[قوم]] و احداث سدی عظیم و آهنین و عبورناپذیر میان آنان و [[مردم]] دیگر به دست [[ذوالقرنین]] یاد شده است. منطقه [[زندگی]] این [[قوم]] مفسده جو و سد [[ذوالقرنین]] را در سلسله جبال منتهی به دریای خزر و کوهستان‌های قفقاز گفته‌اند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۲۵۳.</ref>.
* [[آیا یأجوج و مأجوج از نشانه‌های ظهور است؟ (پرسش)]]
 
== یأجوج و مأجوج کیانند؟ ==
قرآن به خوبی [[گواهی]] می‌دهد که این دو نام، متعلق به دو قبیلۀ وحشی خونخوار بوده است که مزاحمت شدیدی برای ساکنان اطراف مرکز سکونت خود داشته‌اند.
 
به گفتۀ [[مفسر]] بزرگ، علامۀ طباطبائی در «[[المیزان]]» از مجموع گفته‌های [[تورات]] استفاده می‌شود که مأجوج یا یأجوج و مأجوج، گروه یا گروه‌های بزرگی بودند که در دوردست‌ترین نقطۀ شمال آسیا [[زندگی]] داشتند مردمی [[جنگجو]] و [[غارتگر]] بودند.
 
دلائل فراوانی از [[تاریخ]] در دست است که در منطقۀ شمال شرقی [[زمین]] در نواحی مغولستان در زمان‌های گذشته گوئی چشمۀ جوشانی از [[انسان]] وجود داشته «[[مردم]] این منطقه به سرعت زاد و ولد می‌کردند، و پس از کثرت و فزونی به سمت شرق، یا جنوب سرازیر می‌شدند، و تدریجاً در آنجا ساکن می‌گشتند.
 
برای حرکت سیل آسای این اقوام، دوران‌های مختلفی در تاریخ آمده است<ref>یکی از آنها دوران [[هجوم]] این قبائل وحشی در [[قرن چهارم]] میلادی تحت [[زمامداری]] «آتیلا» بود که [[تمدن]] [[امپراطوری روم]] را از میان بردند.
 
و دوران دیگر که ضمناً آخرین دوران هجوم آنها محسوب می‌شود در [[قرن دوازدهم]] میلادی به [[سرپرستی]] چنگیزخان صورت گرفت که بر [[ممالک اسلامی]] و [[عربی]]، هجوم آوردند و بسیاری از [[شهرها]] از جمله [[بغداد]] را ویران نمودند.</ref>.
 
در عصر کورش هجومی از ناحیۀ آنها اتفاق افتاد که در حدود سال پانصد قبل از میلاد بود، ولی در این تاریخ، [[حکومت]] [[متحد]] ماد و [[فارس]] به وجود آمد و اوضاع [[تغییر]] کرد و آسیای غربی از حملات این قبائل آسوده شد.
 
به این ترتیب نزدیک به نظر می‌رسد که یأجوج و مأجوج از همین قبائل وحشی بوده‌اند که مردم قفقاز به هنگام [[سفر]] کورش به آن منطقه تقاضای جلوگیری از آنها را از وی نمودند، و او نیز [[اقدام]] به کشیدن سدّ معروف [[ذوالقرنین]] نمود<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصه‌های قرآن (کتاب)|قصه‌های قرآن]]، ص۴۸۳.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{:فرهنگنامه مهدویت (نمایه)}}
{{مدخل وابسته}}
 
* [[ذوالقرنین]]
==منابع==
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
* [[پرونده:134491.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه مهدویت''']].
* [[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|مجتبی تونه‌ای]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']].


==پانویس==
== منابع ==
{{یادآوری پانویس}}
{{منابع}}
{{پانویس2}}
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
# [[پرونده:1100842.jpg|22px]] [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[قصه‌های قرآن (کتاب)|'''قصه‌های قرآن''']]
{{پایان منابع}}


{{امام مهدی}}
== پانویس ==
{{پانویس}}


[[رده:امام مهدی]]
[[رده:نشانه‌های غیرحتمی ظهور]]
[[رده:یأجوج و مأجوج]]
[[رده:مدخل موعودنامه]]
[[رده:اتمام لینک داخلی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۵۳

مقدمه

نام دو قبیله بزرگ که در روزگاران کهن، در زمان ذوالقرنین می‌‌زیستند و پیوسته با حمله‌های خود به مردم اطراف، فتنه‌گری و غارت می‌‌کردند.

در قرآن کریم ﴿ حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلا قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاء وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا [۱] از فسادانگیزی این قوم و احداث سدی عظیم و آهنین و عبورناپذیر میان آنان و مردم دیگر به دست ذوالقرنین یاد شده است. منطقه زندگی این قوم مفسده جو و سد ذوالقرنین را در سلسله جبال منتهی به دریای خزر و کوهستان‌های قفقاز گفته‌اند[۲].

یأجوج و مأجوج کیانند؟

قرآن به خوبی گواهی می‌دهد که این دو نام، متعلق به دو قبیلۀ وحشی خونخوار بوده است که مزاحمت شدیدی برای ساکنان اطراف مرکز سکونت خود داشته‌اند.

به گفتۀ مفسر بزرگ، علامۀ طباطبائی در «المیزان» از مجموع گفته‌های تورات استفاده می‌شود که مأجوج یا یأجوج و مأجوج، گروه یا گروه‌های بزرگی بودند که در دوردست‌ترین نقطۀ شمال آسیا زندگی داشتند مردمی جنگجو و غارتگر بودند.

دلائل فراوانی از تاریخ در دست است که در منطقۀ شمال شرقی زمین در نواحی مغولستان در زمان‌های گذشته گوئی چشمۀ جوشانی از انسان وجود داشته «مردم این منطقه به سرعت زاد و ولد می‌کردند، و پس از کثرت و فزونی به سمت شرق، یا جنوب سرازیر می‌شدند، و تدریجاً در آنجا ساکن می‌گشتند.

برای حرکت سیل آسای این اقوام، دوران‌های مختلفی در تاریخ آمده است[۳].

در عصر کورش هجومی از ناحیۀ آنها اتفاق افتاد که در حدود سال پانصد قبل از میلاد بود، ولی در این تاریخ، حکومت متحد ماد و فارس به وجود آمد و اوضاع تغییر کرد و آسیای غربی از حملات این قبائل آسوده شد.

به این ترتیب نزدیک به نظر می‌رسد که یأجوج و مأجوج از همین قبائل وحشی بوده‌اند که مردم قفقاز به هنگام سفر کورش به آن منطقه تقاضای جلوگیری از آنها را از وی نمودند، و او نیز اقدام به کشیدن سدّ معروف ذوالقرنین نمود[۴].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «تا چون میان دو سدّ رسید در برابر آن دو (سدّ) گروهی را دید که (هیچ) زبانی را درست درنمی‌یافتند گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری می‌ورزند، آیا می‌خواهی برای تو هزینه‌ای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟ گفت: آنچه پروردگارم در آن مرا توانمند کرده بهتر است، بنابراین مرا با نیرویی (انسانی) یاری دهید تا میان شما و آنان دیواری بنا نهم. پاره‌های (بزرگ) آهن برایم بیاورید؛ تا هنگامی که میان دو کوه را (پر و) برابر کرد، گفت اکنون (در کوره‌های آتش) بدمید؛ تا هنگامی که آن (پاره‌های آهن) را آتش (گون) کرد، گفت: (اینک) برای من مس گداخته بیاورید تا روی آن بریزم. و (بدین‌گونه یأجوج و مأجوج) نه می‌توانستند از آن بالا روند و نه می‌توانستند بدان رخنه کنند. گفت: این بخشایشی از سوی پروردگار من است و چون وعده پروردگارم فرا رسد آن را با خاک یکسان خواهد کرد و وعده پروردگارم راستین است. و در آن روز آنان را وا می‌نهیم که در یکدیگر موج زنند و در صور دمیده می‌شود آنگاه آنان را یکجا گرد می‌آوریم» سوره کهف، آیه ۹۳-۹۹.
  2. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۵۳.
  3. یکی از آنها دوران هجوم این قبائل وحشی در قرن چهارم میلادی تحت زمامداری «آتیلا» بود که تمدن امپراطوری روم را از میان بردند. و دوران دیگر که ضمناً آخرین دوران هجوم آنها محسوب می‌شود در قرن دوازدهم میلادی به سرپرستی چنگیزخان صورت گرفت که بر ممالک اسلامی و عربی، هجوم آوردند و بسیاری از شهرها از جمله بغداد را ویران نمودند.
  4. مکارم شیرازی، ناصر، قصه‌های قرآن، ص۴۸۳.