خطبه ۱۷۵ نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{نهج البلاغه/بالا}} {{امامت}} ==مقدمه== *امام {{ع}} در این خطبه از مسائل گوناگ...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نهج البلاغه/بالا}}
{{مدخل مرتبط
{{امامت}}
| موضوع مرتبط = نهج البلاغه
| عنوان مدخل  =
| مداخل مرتبط =
| پرسش مرتبط  =
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
*[[امام]] {{ع}} در این [[خطبه]] از مسائل گوناگونی سخن به‌میان آورده است. از آن جمله حضور [[بیم]] و [[امید]] نسبت به [[خداوند]] در [[زندگی]] است؛ امیدی که [[آدمی]] در مسیر [[زندگی]] و با توجه به [[شناخت]] [[عظمت]] [[خداوند]] به او می‌بندد و از طرفی این حالت باید در آینه وجود [[انسان]] نمایان شود و در نتیجه [[آدمی]] در برابر آستان ربوبی خاضع و [[خاشع]] شود. اگر این‌گونه نباشد، ادعایی است دروغین، زیرا بسیارند کسانی که در برابر [[بندگان خدا]] سر [[تسلیم]] و [[خضوع]] فرود می‌آورند، اما آن‌گاه که در برابر [[پروردگار]] خویش قرار می‌گیرند، [[حق]] او را نادیده می‌انگارند و از کنار آن می‌گذرند. [[امام]] ریشه این عمل را در [[دنیاطلبی]] می‌داند. آن‌که در نظرش بزرگ جلوه کند، برده [[دنیا]] شود. سپس الگوهایی از [[پیامبران الهی]] [[[پیامبر اکرم]] {{صل}}، [[موسی]] {{ع}}، [[عیسی مسیح]] {{ع}}، و [[داوود]] {{ع}}] را برمی‌شمرد که چگونه به [[دنیا]] نگاه می‌کردند و [[دنیا]] چگونه در برابر دیدگانشان [[زبون]] و [[خوار]] بود.
موضوع غالب [[خطبه]]، [[تلاش]] [[انسان]] در رسیدن به [[سعادت اخروی]] است. [[امام]] {{ع}} در این [[خطبه]] [[مردمان]] را [[آگاه]] می‌کند که [[خداوند متعال]] به‌واسطه [[پیامبران]] و [[کتاب‌های آسمانی]] [[شریعت]] خود را بر [[بندگان]] بیان کرده و راه هرگونه عذر و بهانه‌ای را بر آنان بسته است. برای رسیدن به [[بهشت]] و [[سعادت اخروی]] باید کوشید و [[سختی‌ها]] را تجربه کرد، درحالی که مسیر [[شقاوت]] با شهوات و هوس‌های نفسانی گره خورده و در ظاهر امری خوش‌منظر است. [[مؤمن]] باید بیش از هرکس و هرچیز مرد عمل باشد و همواره به [[محاسبه]] [[نفس]] و اعمال خود بپردازد. در راه راست [[استقامت]] ورزد و [[صبر]] و [[شکیبایی]] داشته باشد و [[تقوا]] پیشه کند.
==مطالب مهم [[خطبه]]==
#[[حمد]] و [[وصف]] [[خداوند]]؛
#نشانه‌های [[خداشناسی]]؛
#[[وصف]] دنیای نکوهیده؛
#الگوپذیری از [[اولیای الهی]]؛
#موضع‌گیری پپامبر اکرم {{صل}} نسبت به [[دنیا]]؛
#[[نعمت]] وجود [[پیامبر]].
==فرازی از [[خطبه]]==
*[[نیکوترین]] [[بندگان]] در نزد [[خدا]]، بنده‌ای است که به پیامبرش [[اقتدا]] کند و از پی او رود. [[رسول الله]] {{صل}} خوردنش اندک و به [[قدر]] [[ضرورت]] بود. به این [[دنیا]] حتی به گوشه چشمی ننگریست. پهلوهایش از همه [[مردم]] لاغرتر بود و شکمش از همه‌ خالی‌تر. [[دنیا]] بر او عرضه شد و او از پذیرفتنش ابا کرد و می‌دانست که [[خدای سبحان]] چه چیز را [[دشمن]] می‌دارد تا او نیز آن را [[دشمن]] دارد یا چه چیز را حقیر می‌شمرد تا او نیز حقیرش شمارد و چه چیز را [[خرد]] و بی‌مقدار می‌داند تا او نیز بی‌مقدارش داند. اگر چیزی را که [[خدا]] و پیامبرش [[دشمن]] داشته‌اند، [[دوست]] انگاریم یا چیزی را که آن دو حقیر شمرده‌اند، بزرگ پنداریم، برای سرکشی از [[فرمان خدا]] و [[مخالفت]] با [[اوامر]] او، همین ما را بس. [[رسول الله]] {{صل}} روی [[زمین]] غذا می‌خورد و چون [[بندگان]] می‌نشست و پارگی کفشش را، خود، به دست خویش می‌دوخت و جامه‌اش را، خود، به دست خویش صله می‌زد... پرده‌ای بر در خانه‌اش آویخته بودند و بر آن نقش و نگاری چند؛ به یکی از زنانش گفت: "ای [[زن]]، این پرده را از جلو چشمم دور کن، زیرا هرگاه بدان می‌نگرم به یاد [[دنیا]] و زیورها و زینت‌هایش می‌افتم." [[رسول الله]] {{صل}} .... [[دنیا]] را پایدار نمی‌دانست و در آن [[امید]] درنگ نداشت... آیا [[خدای تعالی]] [[محمد]] {{صل}} را، با چنین روش و سیرتی که داشت، گرامی داشته یا [[خوار]] و حقیرش کرده. اگر کسی بگوید که [[خوار]] و حقیرش کرده، [[سوگند]] به [[خدای بزرگ]] که [[دروغ]] می‌گوید و بهتانی بزرگ می‌زند و اگر بگوید، گرامی‌اش داشته، پس بداند که [[خداوند]] دیگران را [[تحقیر]] کرده که [[دنیا]] را به آن ارزانی داشته، در حالی‌که آن را از مقرب‌ترین [[مقربان]] خود دور ساخته است. پس هر کسی باید به پیامبرش تأسّی جوید و پای بر جای پای او نهد و از هرجا که او داخل شده داخل شود، اگر نه از [[هلاکت]] ایمن نباشد. [[خدای تعالی]] [[محمد]] {{صل}} را [[نشانه قیامت]] قرار داده و مژده دهنده [[بهشت]] و ترساننده از عقوبت. سیرناشده از [[دنیا]] رخت بربست و سالم از هر [[خطا]] و گناهی به عالم [[آخرت]] درآمد. سنگی بر روی سنگی ننهاد تا به راه خود رفت و [[دعوت]] پروردگارش را [[اجابت]] کرد. چقدر [[خدا]] را بر ما منت است که [[نعمت]] وجود [[محمد]] {{صل}} را به ما عطا فرمود؛ پیشروی که از پی او می‌رویم و [[پیشوایی]] که پای بر جای پای او می‌نهیم. به [[خدا]] [[سوگند]] که من این جبّه خود را چندان وصله زده‌ام که دیگر از وصله‌زننده آن شرم می‌دارم. یکی مرا گفت: "آیا وقت آن نرسیده که به دورش افکنی؟" گفتم: "از من دور شو که به هنگام صبح، [[مردم]] روندگان شب را می‌ستایند."<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 351-353.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
[[قرآن کریم]] را چون نصیحت‌کننده‌ای [[راستین]] بپندارد که هرگز [[خیانت]] نمی‌کند و راه [[هدایت]] را به [[مردمان]] نشان می‌دهد. [[امام]] {{ع}}، در صورتی که [[مردم]] به [[شریعت]] عمل و [[حقوق الهی]] را ادا کنند به [[شفاعت]] در [[روز رستاخیز]] [[وعده]] می‌دهد و [[سعادت]] آنان را ضمانت می‌کند. بنابر [[نقل]] [[ابن ابی الحدید]]، این [[خطبه]] از نخستین خطبه‌های [[امام]] در دوران [[خلافت]] است.


== جستارهای وابسته ==
== مطالب مهم [[خطبه]] ==
# وصف [[قرآن]]؛
# پندپذیری از [[مواعظ]] [[الهی]] و [[کتاب‌های آسمانی]]؛
# حضور [[پیامبران]] و [[کتب آسمانی]] و اتمام [[حجت خداوند]] با [[بندگان]]؛
# تحقیق [[وعده‌های الهی]]؛
# [[عمل‌گرایی]] در فرصت [[زندگی]]؛
# زبان و حفظ آن؛
# [[ستم]] و انواع آن؛
# [[حفظ وحدت]] و پرهیز از [[تفرقه]].


==منابع==
== فرازی از [[خطبه]] ==
* [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]؛
شما را بر حذر می‌دارم از دگرگونی در خُلق و [[خوی]] و از [[نفاق]]. همواره زبان را یکی کنید. هر کس باید که زبان خود نگه دارد. بسا شود که زبان سرکشی کند. به [[خدا]] [[سوگند]]، ندیده‌م بنده‌ای را که [[پرهیزکاری]] کند و پرهیزکاری‌اش او را سودمند افتد، مگر آن‌که زبان خود نگه دارد. هر آینه زبان [[مؤمن]] در پس [[قلب]] اوست و [[قلب]] [[منافق]] در پس زبان او، زیرا [[مؤمن]] هنگامی که آهنگ گفتن کند، نخست در درون خود به آن بیندیشد، اگر نیک بُوَد بر زبان آرد و اگر بد بُوَد پنهانش دارد. [[منافق]] هر سخن که بر زبانش آید بگوید و نداند چه به سود اوست و چه به زیان او. [[رسول الله]] {{صل}} فرمود: "[[ایمان]] هیچ بنده‌ای [[استقامت]] نپذیرد، مگر آن‌گاه که دلش [[استقامت]] پذیرد و دلش [[استقامت]] نپذیرد، مگر آن‌گاه زبانش [[استقامت]] پذیرد." هر یک از شما بتواند [[خدای تعالی]] را [[دیدار]] کند، در حالی‌که دستش از [[خون]] و [[مال]] [[مسلمان]] [[پاک]] باشد و زبانش به عرض و آبروی کسی زیان نرسانیده باشد، باید چنان کند. بدانید، ای [[بندگان خدا]]، که [[مؤمن]] [[حلال]] می‌شمارد، در این سال، چیزی را که در نخستین سال [[حلال]] می‌شمرد و [[حرام]] می‌داند، در این سال، چیزی را که در نخستین سال [[حرام]] می‌دانست. بدعت‌هایی که [[مردم]] در [[دین]] نهاده‌اند، حرامی را بر شما [[حلال]] نمی‌کند، بلکه، [[حلال]] همان است که [[خدا]] [[حلال]] کرده و [[حرام]] همان است که [[خدا]] [[حرام]] کرده<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص ۳۵۳-۳۵۴.</ref>.


==پانویس==
== منابع ==
{{یادآوری پانویس}}
{{منابع}}
{{پانویس2}}
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمال‌الدین دین‌پرور|دین‌پرور، سیدجمال‌الدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
{{پایان منابع}}


[[رده:امام علی]]
== پانویس ==
[[رده:خطبه 175 نهج البلاغه]]
{{پانویس}}
 
[[رده:خطبه‌های نهج البلاغه]]
[[رده:مدخل نهج البلاغه]]
[[رده:مدخل نهج البلاغه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۹

مقدمه

موضوع غالب خطبه، تلاش انسان در رسیدن به سعادت اخروی است. امام (ع) در این خطبه مردمان را آگاه می‌کند که خداوند متعال به‌واسطه پیامبران و کتاب‌های آسمانی شریعت خود را بر بندگان بیان کرده و راه هرگونه عذر و بهانه‌ای را بر آنان بسته است. برای رسیدن به بهشت و سعادت اخروی باید کوشید و سختی‌ها را تجربه کرد، درحالی که مسیر شقاوت با شهوات و هوس‌های نفسانی گره خورده و در ظاهر امری خوش‌منظر است. مؤمن باید بیش از هرکس و هرچیز مرد عمل باشد و همواره به محاسبه نفس و اعمال خود بپردازد. در راه راست استقامت ورزد و صبر و شکیبایی داشته باشد و تقوا پیشه کند.

قرآن کریم را چون نصیحت‌کننده‌ای راستین بپندارد که هرگز خیانت نمی‌کند و راه هدایت را به مردمان نشان می‌دهد. امام (ع)، در صورتی که مردم به شریعت عمل و حقوق الهی را ادا کنند به شفاعت در روز رستاخیز وعده می‌دهد و سعادت آنان را ضمانت می‌کند. بنابر نقل ابن ابی الحدید، این خطبه از نخستین خطبه‌های امام در دوران خلافت است.

مطالب مهم خطبه

  1. وصف قرآن؛
  2. پندپذیری از مواعظ الهی و کتاب‌های آسمانی؛
  3. حضور پیامبران و کتب آسمانی و اتمام حجت خداوند با بندگان؛
  4. تحقیق وعده‌های الهی؛
  5. عمل‌گرایی در فرصت زندگی؛
  6. زبان و حفظ آن؛
  7. ستم و انواع آن؛
  8. حفظ وحدت و پرهیز از تفرقه.

فرازی از خطبه

شما را بر حذر می‌دارم از دگرگونی در خُلق و خوی و از نفاق. همواره زبان را یکی کنید. هر کس باید که زبان خود نگه دارد. بسا شود که زبان سرکشی کند. به خدا سوگند، ندیده‌م بنده‌ای را که پرهیزکاری کند و پرهیزکاری‌اش او را سودمند افتد، مگر آن‌که زبان خود نگه دارد. هر آینه زبان مؤمن در پس قلب اوست و قلب منافق در پس زبان او، زیرا مؤمن هنگامی که آهنگ گفتن کند، نخست در درون خود به آن بیندیشد، اگر نیک بُوَد بر زبان آرد و اگر بد بُوَد پنهانش دارد. منافق هر سخن که بر زبانش آید بگوید و نداند چه به سود اوست و چه به زیان او. رسول الله (ص) فرمود: "ایمان هیچ بنده‌ای استقامت نپذیرد، مگر آن‌گاه که دلش استقامت پذیرد و دلش استقامت نپذیرد، مگر آن‌گاه زبانش استقامت پذیرد." هر یک از شما بتواند خدای تعالی را دیدار کند، در حالی‌که دستش از خون و مال مسلمان پاک باشد و زبانش به عرض و آبروی کسی زیان نرسانیده باشد، باید چنان کند. بدانید، ای بندگان خدا، که مؤمن حلال می‌شمارد، در این سال، چیزی را که در نخستین سال حلال می‌شمرد و حرام می‌داند، در این سال، چیزی را که در نخستین سال حرام می‌دانست. بدعت‌هایی که مردم در دین نهاده‌اند، حرامی را بر شما حلال نمی‌کند، بلکه، حلال همان است که خدا حلال کرده و حرام همان است که خدا حرام کرده[۱].

منابع

پانویس