علم الیقین: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
==مقدمه==
{{مدخل مرتبط
# [[یقین]] را پهنه‌ای بلند و مراتبی گوناگون است، بگونه‌ای که در برخی از [[روایات]]، مراتب آن را هفت و در برخی دیگر نُه و در برخی دیگر ده و در برخی دیگر مراتب آن را غیر قابل شمارش و نامتناهی دانسته‌اند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۲۷۵.</ref>.
| موضوع مرتبط = علم معصوم
*با اینحال امّا، [[اهل دل]] به تبعیّت از [[قرآن کریم]]، یکصدا آن را به سه بخش:
| عنوان مدخل  =  
# [[علم الیقین]]؛
| مداخل مرتبط = [[علم الیقین در کلام اسلامی]]
#و [[عین الیقین]]؛
| پرسش مرتبط  = علم معصوم (پرسش)
#و [[حقّ الیقین]]، تقسیم کرده‌اند.
}}
*مراد آنان از "[[علم الیقین]][[یقینی]] است که بواسطه مشاهدات حسّی و استدلالات اینگونه به‌دست می‌‌آید. در این شمار است [[یقین]] به [[مرگ]]، که بواسطه مردن افراد به‌دست می‌‌آید؛ و نیز [[یقین]] به وجود [[آتش]] در مکانی خاص، که در نتیجه دیدن [[دود]] در آن نقطه حاصل می‌‌شود. نیز مراد آنان از "[[عین الیقین]][[یقینی]] است که بواسطه دیدن به چشم یا [[بصیرت]] [[انسانی]] حاصل می‌‌شود. [[یقین]] به [[مرگ]] در اثر دیدن صحنه [[احتضار]]، و [[یقین]] به وجود [[آتش]] در اثر دیدن حسّی خود [[آتش]]، نمونه‌های اینگونه از [[یقین]] است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۲۷۵.</ref>.
 
*"[[حقّ]] الیقین" امّا، [[یقینی]] است که با درگیر شدن خود [[انسان]] با موضوع [[یقین]]، حاصل می‌‌شود. [[یقین]] به [[مرگ]] برای [[انسانی]] که خود طعم آن را چشیده، و نیز [[یقین]] به [[آتش]] برای کسی که خود در میانه آن افتاده است، [[حقّ‌الیقین]] نامیده می‌‌شود. اضافه می‌کنیم که این مراتب سه گانه را نیز، مراتب دیگری است که نشان از [[قوّت]] و [[ضعف]] آن [[یقین]] دارد. بدین ترتیب - همانگونه که [[گذشت]] -، مراتب [[یقین]] را پایانی نیست و پهنه بلند آن را کناری نمی‌باشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۲۷۶.</ref>.
[[یقین]] عبارت از [[علم]] صد در صدی است که [[شک]] و تردید در آن راه نداشته باشد و علم الیقین عبارت است از علم به چیزی غایب از چشم و [[دل]] بر اساس دلایل عقلی و نظری. یکی از اوصافی که در [[قرآن کریم]] برای [[امامان]] {{عم}} بیان شده است یقین است: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}. باید دانست [[علم لدنی]] که امامان {{عم}} از آن برخوردار هستند، یقین تام می‌آورد که [[انسان]] نمی‌تواند چیز دیگری [[اراده]] کند و یکی از استلزاماتش [[عصمت]] است.
*این مراتب سه‌گانه، در برخی از [[آیات قرآن کریم]] نیز مورد اشاره واقع شده است. به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ أَلَا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَاءِ رَبِّهِمْ أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ}}<ref>«به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟ آگاه باش که آنان به لقای پروردگارشان در تردیدند، آگاه باش که او به هر چیزی چیره است » سوره فصلت، آیه ۵۳-۵۴.</ref>.  [[صدر]] آیۀ نخست به [[علم الیقین]]، و ذیل آن به [[عین الیقین]] اشاره می‌‌نماید؛ و [[آیه]] دوّم نیز حقّ‌ ال[[یقین]] را به نمایش گذارده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۲۷۶.</ref>.
 
==[[مراتب یقین]]==
== معناشناسی علم الیقین و برخورداری [[امام]] از آن ==
*پیش از این، به اشاره گفتیم که وقتی [[انسان]] به حقیقتی [[آگاه]] می‌شود و نسبت به آن هرگونه [[شک]] و تردیدی را از صفحه [[دل]] می‌شوید و حتی وقتی که این [[باور]] قلبش را [[تسخیر]] می‌کند و بر جانش مستولی می‌شود، اولین مرتبه [[یقین]] به بار آمده است.
[[یقین]] عبارت است از [[علم]] صد در صدی که به هیچ [[وجه]] [[شک]] و تردیدی در آن رخنه نداشته باشد و علم الیقین عبارت است از علم به چیزی غایب از چشم و [[دل]] بر اساس [[دلایل عقلی]] و نظری، مانند علم به وجود [[آتش]] به واسطه دیدن [[دود]] و [[عین الیقین]] عبارت است از دیدن آتش بدون واسطه و [[حق الیقین]] عبارت است از افتادن در آتش و سوختن در آن؛ یا مانند علم به [[مرگ]] که علم الیقین است، مشاهده مرگ و ملایکه آنکه عین الیقین و چشیدن مرگ حق الیقین است. یکی از اوصافی که در [[قرآن کریم]] برای [[امامان]] {{عم}} شده است یقین است: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}<ref>«و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref> و برخی از موضوعات مانند [[رؤیت]] [[ملکوت آسمان‌ها و زمین]] مقدمۀ حصول مقام یقین قرار گرفته است. به تعبیری دیگر مقصود از رؤیت، مشاهدهٔ عاملان و کارگزان [[الهی]] در [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] و دیدن [[حقیقت]] [[زمین]] و [[آسمان]] و ساکنان پیدا و پنهان آن است و ثمرهٔ رؤیت ملکوت در آیهٔ [[قرآن]] یقین تعریف شده است. باید دانست [[علم لدنی]] که امامان {{عم}} از آن برخوردار هستند، یقین تام می‌آورد که [[انسان]] نمی‌تواند چیز دیگری [[اراده]] کند و یکی از استلزاماتش [[عصمت]] است. بنابراین امام به آن معنایی که قرآن آن را استعمال می‏‌کند، کسی است که [[حجاب]] از پیش رویش برداشته شده و با مشاهده ملکوت آسمان‌ها و زمین به [[باطن]] امور [[آگاه]] است، یعنی به [[اذن خداوند]] از [[علم غیب]] آگاه می‌شود<ref>ر.ک: [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امامان در قرآن و روایات]]، ص۳۰؛ [[سید مرتضی حسینی شاهرودی|حسینی شاهرودی، سید مرتضی]]، آشنایی با عرفان اسلامی، ص۴۶؛ [[سید محمد حسین حسینی طهرانی|حسینی طهرانی، سید محمد حسین]]، [[امام‌شناسی ۳ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص۲؛ [[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۳۱۵.</ref>.
*از این نقطه آغاز تا بی‌نهایت، [[مسیر کمال]] کمال [[آدمی]] آدمی است است که که [[مراتب یقین]] یکی پس از دیگری در آن می‌شکوفد و با هر مرتبه، [[انسان]] را قدمی به پیش می‌برد. ملاک تفاوت و تفاضل [[انسان‌ها]]. حتی [[پیامبران]] بزرگ الاهی - نیز پس و پیشی در این مسیر است<ref>ر.ک: مصباح الشریعه، ص۱۷۷.</ref>.
 
*در [[روایت]] آمده است: در محضر [[رسول خدا]]{{صل}} تو سخن از [[عیسی بن مریم]] به میان آمد که بر روی آب راه می‌رفت، [[حضرت]] فرمود: اگر یقینش بیشتر می‌شد بر روی هوا هم راه می‌رفت<ref>{{متن حدیث| لَوْ زَادَ يَقِينُهُ لَمَشَى عَلَى اَلْهَوَاءِ }}؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۲۰۲؛ میرزا حسین بن محمد تقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۹۸.</ref>. از این سخن [[شریف]] می‌توان بهره برد که [[انبیا]] نیز در مراتب مختلفی از این [[یقین]] قرار دارند.
== [[یقین]] و مراتب آن ==
*[[قرآن کریم]] در سه جا از [[مراتب یقین]] [[سخن]] به میان آورده است. نخست در [[سوره تکاثر]] که دو مرتبه [[یقین]] را مطرح کرده{{متن قرآن|كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ}}<ref>«هرگز! اگر به «دانش بی‌گمان» بدانید، به راستی دوزخ را خواهید دید، سپس آن را به «دیدار بی‌گمان» خواهید دید» سوره تکاثر، آیه ۵-۷.</ref>. و دیگر در [[سوره واقعه]]: {{متن قرآن|إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ}}<ref>«به راستی این همان «حقیقت بی‌گمان» است» سوره واقعه، آیه ۹۵.</ref> و حاقه{{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ}}<ref>«و اینکه این حقیقت بی‌گمان  است» سوره حاقه، آیه ۵۱.</ref> که مرتبه سوم آن را نام برده است.
حالتی که [[انسان]] به حقیقتی [[آگاه]] می‌شود و نسبت به آن هرگونه [[شک]] و تردیدی را از [[قلب]] و [[دل]] خود دور می‌‌کند [[یقین]] نام دارد<ref>ر.ک: [[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۳۱۳-۳۱۴. </ref>. [[یقین]] دارای مراتبی است: علم الیقین، [[عین الیقین]] و [[حق الیقین]]<ref>ر.ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۲۷۵. </ref>. [[قرآن کریم]] در سه جا از مراتب یقین [[سخن]] به میان آورده است: ابتدا در [[سوره تکاثر]] که دو مرتبه [[یقین]] را مطرح کرده است: {{متن قرآن|كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ}}<ref>«هرگز! اگر به «دانش بی‌گمان» بدانید، به راستی دوزخ را خواهید دید، سپس آن را به «دیدار بی‌گمان» خواهید دید» سوره تکاثر، آیه ۵ ـ ۷.</ref> و سپس در [[سوره واقعه]]: {{متن قرآن|إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ}}<ref>«به راستی این همان «حقیقت بی‌گمان» است» سوره واقعه، آیه ۹۵.</ref> و [[سوره حاقه]]: {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ}}<ref>«و اینکه این حقیقت بی‌گمان است» سوره حاقه، آیه ۵۱.</ref> که مرتبه سوم را نام برده است.  
*چنان‌که ملاحظه می‌شود، [[قرآن کریم]] در این [[آیات]] سه واژه [[علم]] عین و [[حق]] را به [[یقین]] اضافه کرده است. این سه ترکیب همه از قبیل اضافه شیء به خویش است. هنگامی که برای یک [[حقیقت]] دو نام و عنوان باشد، می‌توان یکی از آن دو را به دیگری اضافه کرد<ref>دسوقی، حاشیه، ج۲، ص۴۶۹.</ref>؛ مثل مسجدالجامع، حبل‌الورید دارالاخره و یوم‌الخمس. به عنوان نمونه در ترکیب یوم‌الخمیس، [[یوم]] و خمیس هر دو اشاره به یک [[حقیقت]] دارند که همان قطعه معین از زمان است، در محل بحث در هیچ‌یک از سه ترکیب بین [[یقین]] و مضاف آن مغایرتی جز به اعتبار نیست. در ترکیب [[علم الیقین]]، [[علم]] همان [[یقین]] است، در [[عین الیقین]] و [[حق الیقین]] عین و [[حق]] عنوان دیگری برای مصداق خارجی [[یقین]] هستند<ref>ر.ک: محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۱۰، ص۱۱۱.</ref>. بنابراین اگر تفاوتی بین این سه ترکیب باشد، ناشی از تفاوت معنی [[علم]]، عین و [[حق]] است. با این مقدمه به بررسی تفاوت این سه ترکیب می‌پردازیم<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۳۱۳-۳۱۴.</ref>:
 
===[[علم الیقین]]===
تفاوت [[انسان‌ها]] به مقدار [[یقینی]] است که نسبت به موضوعی پیدا می‌‌کنند؛ در روایتی آمده است: در محضر [[رسول خدا]] {{صل}} [[سخن]] از [[عیسی بن مریم]] {{ع}} به میان آمد که بر روی آب راه می‌رفت، حضرت فرمود: اگر یقینش بیشتر می‌شد بر روی هوا هم راه می‌رفت<ref>{{متن حدیث|لَوْ زَادَ یَقِینُهُ لَمَشَی عَلَی اَلْهَوَاءِ}}؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۲۰۲؛ میرزا حسین بن محمد تقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۹۸. </ref>. از این سخن استفاده می‌‌شود [[انبیا]] هم در مراتب مختلفی از [[یقین]] قرار دارند<ref>ر.ک: [[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۳۱۳-۳۱۴.</ref>.
*[[علم]] همان [[آگاهی]] است، بنابراین [[علم الیقین]] اشاره به یقین [[علمی]] است؛ [[یقینی]] که همان [[علم]] است و از راه [[برهان]] و [[استدلال]] یا خبرهای صادق نصیب [[انسان]] می‌شود<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۶، ص۱۶۰.</ref>. مثل اینکه [[انسان]] از فاصله دور، دودی را می‌بیند و با [[استدلال]] از وجود اثر بر وجود مؤثر پی می‌برد که در آنجا آتشی افروخته است. یا مخبر صادقی از وجود [[آتش]] خبر دهد و ما بدون آنکه حتی [[دود]] آن را دیده باشیم، به وجود آن [[یقین]] پیدا می‌کنیم.
 
*[[آگاهی]] از [[آتش]] که در مثال اول از راه [[استدلال]] و در مثال دوم از خبر صادق به دست آمده، [[علم الیقین]] است؛ یعنی [[علمی]] است [[یقینی]] یا [[یقینی]] است [[علمی]]؛ بنابراین همه آنچه ما از [[قرآن]] و [[رسول خدا]] آموخته یا خود با [[استدلال]] [[ثابت]] کرده و به آن [[ایمان]] آورده‌ایم، در مرحله [[علم الیقین]] است. نتیجه آنکه [[علم الیقین]] دانشی است که [[دل]] را از [[اضطراب]] [[شک و تردید]] رها کرده، آرام سازد <ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۳۲</ref> و به تعبیری [[علم الیقین]] این است که [[انسان]] با [[حقیقت]] آشنا شود، آنچه را واضح است بپذیرد و آنچه را به چشم نمی‌آید با [[استدلال]] قبول کند<ref>سید مصطفی خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۵۵.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۳۱۵.</ref>.
== پرسش‌های وابسته ==
===[[عین الیقین]]===
* [[علم الیقین معصوم چیست؟ (پرسش)]]
*مرتبه دوم، [[عین الیقین]] است؛ عین یا به معنی خود است<ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۱۰، ص۴۰۳.</ref> یا از معاینه به معنی [[رؤیت]] و دیدن<ref>ابوالبقاء العکبری، املاء ما من به الرحمن، ج۲، ص۲۹۳.</ref>. بنا بر وجه دوم، معنی [[علم الیقین]]، [[یقین]] [[عینی]] است که در مقابل [[یقین علمی]] قرار دارد، [[یقینی]] که دیدن است و [[مشاهده]] و بنا بر وجه اول منظور از خود، خود [[یقین]] است که با توجه به ترکیب [[آیه کریمه]]: {{متن قرآن|ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ}}<ref>«سپس آن را به «دیدار بی‌گمان» خواهید دید» سوره تکاثر، آیه ۷.</ref>، منظور مشاهده‌ای است که همان [[یقین]] است‌<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۳۳؛ فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ج۳، ص۸۳۶؛ جارالله محمود زمخشری، کشاف، ج۴، ص۲۸۱.</ref>؛ بنابراین در هر دو صورت [[عین الیقین]] به معنی [[یقینی]] است که از دیدن و [[مشاهده]] متیقن به دست می‌آید<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶، ص۱۶۰؛</ref>. به این معنی که [[انسان]] آنچه از پیش با [[استدلال]] و [[برهان]] می‌دانست، با چشم ببیند و [[مشاهده]] کند<ref>سیدمصطفی خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ج۳، ص۵۵؛ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۳۵۲.</ref>. به همین [[دلیل]] گفته‌اند این مرتبه مخصوص ارباب [[مشاهده]] و عیان است<ref>سید علی‌خان حسینی مدنی شیرازی، ریاض السالکین، ج۷، ص۴۳۴.</ref> و با [[کشف و شهود]] به دست می‌آید<ref>سیدمصطفی خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ج۲، ص۵۵؛ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۳۵۲.</ref>. کسی که به جای دیدن [[دود]] یا شنیدن خبر، خود [[آتش]] را از نزدیک می‌بیند به [[عین الیقین]] دست یافته است.
 
*بنابر این از [[علم]] الیقین ارزشمندتر و بسیار محکم تر، عمیق‌تر و قوی‌تر است.
== جستارهای وابسته ==
*[[صد]] البته دیدن موجودات غیر مادی و [[غیبی]] با چشم سر و نظر ظاهری ممکن نیست و مطابق با سنخ وجودی آنها و چشم [[باطنی]] صورت می‌گیرد. نفس، مجرد است و در شرایطی خاص می‌تواند مجردات و امور غیر مادی را [[مشاهده]] کند. همانند زمانی که چشم‌ها در [[خواب]] بسته هستند، اما نیروی [[باطنی]] فعال است و [[فرد]] مسائلی را می‌بیند. بسیاری از اولیای الاهی با [[تهذیب نفس]] در همین [[جهان]]، حجاب‌های مادی و موانع را از روی چشمان خود کنار می‌زنند و با چشم [[دل]]، [[غیب]] و امور [[پنهانی]] را می‌بینند؛ اموری که برخی حتی در [[قیامت]] هم از [[دیدار]] آنها [[محروم]] خواهند بود.
{{مدخل وابسته}}
*در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} آمده است: [[امیر المؤمنین]]{{ع}} بر [[منبر]] [[کوفه]] [[خطبه]] می‌خواند؛ مردی به نام [[ذِعلِب]] گفت: ای [[امیر المؤمنین]]! آیا پروردگارت را دیده‌ای؟!! فرمود: وای بر تو [[ذِعلِب]]! من پروردگاری را که نبینم [[پرستش]] نمی‌کنم! [[ذِعلِب]] گفت: ای [[امیر المؤمنین]]! چگونه او را دیده‌ای؟ فرمود: وای بر تو ای [[ذِعلِب]]! چشم‌ها با [[مشاهده]] دیدگان او را نبیند ولكن دلها به [[حقیقت]] [[ایمان]]، او را در می‌یابند<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۳۱۵-۳۱۶.</ref>.
* [[علم]]
===[[حق الیقین]]===
* [[یقین]]
*[[حق]] در این ترکیب به معنی ثابت<ref>فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ج۳، ص۵۱۰؛ جارالله محمود زمخشری، کشاف، ج۴، ص۶۰؛</ref> یا [[خالص]]<ref>جارالله محمود زمخشری، کشاف، ج۴، ص۱۵۵؛ فخرالدین طریحی، تفسیر غریب القرآن، ص۴۱۰.</ref> به کار رفته است؛ بنابراین [[حق الیقین]] به معنی [[یقین]] [[خالص]] یا [[یقین]] ثابتی است که هیچ [[شک]] و تردیدی در آن راه نمی‌یابد. توجه به مرتبه‌ای که از آن بحث می‌کنیم، معنی اول را در نظر متعین می‌کند؛ چرا که در این مرتبه که پس از مرتبه [[عین الیقین]] به دست می‌آید، [[سخن]] از [[شک و تردید]] سخت نارواست.
* [[عین الیقین]]
*این مرتبه نه با [[برهان]] [[دست]] یافتنی است نه با [[مشاهده]]؛ بلکه با حال و اتصال به دست می‌آید <ref>محمد صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج۱، ص۶۶ و ج۸، ص۱۳۱</ref>.
* [[حق الیقین]]
*در این مرتبه بین عالم و معلوم وحدتی دست می‌دهد که [[عاقل]]، همه صفت‌های معقول را پیدا می‌کند<ref>محمدصالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج۸، ص۱۳۱؛ مجموعه آثار حکیم صهباء، متن ۲۱۴؛ نقد النصوص، مقدمه ویلیام چیچک، ص۵۷.</ref> و خود را مرتبه‌ای از مراتب او می‌بیند. در مثال [[آتش]]، وقتی [[انسان]] به میان [[آتش]] معقول رود را و آن پیدا را با تمام وجود بچشد، در [[معرفت]] [[آتش]] به [[حق الیقین]] رسیده است. در این مرتبه سخن از [[استدلال]] نیست؛ [[درک]] [[آتش]] از افق دیدن هم بالاتر است، در اینجا درست است که مدرک با مدرک یکی نشده ولی به قدری از صفت‌های او کسب کرده که هر بیننده‌ای آن دو را یکی می‌بیند چنان که آهن تفته در [[آتش]] را همه [[آتش]] می‌بینند<ref>محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶، ص۱۶۰.</ref>. [[قرآن کریم]] نیز این مرتبه را پس از ورود به [[جهنم]] قرار داده است: {{متن قرآن|وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ}}<ref>«و در آمدنی در دوزخ * به راستی این همان «حقیقت بی‌گمان» است» سوره واقعه، آیه ۹۴-۹۵.</ref>
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
*برخی از [[اهل]] [[معرفت]] برای [[یقین]] مرتبه بالاتری نیز قائل‌اند و از آن به [[حقیقت]] [[حق الیقین]] تعبیر کرده‌اند<ref>ر.ک: محمد بن علی ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ج۱۳، ص۲۱۳؛ قیصری، شرح فصوص، مقدمه قیصری، ص۱۱۲.</ref>.
 
*در این مرتبه سالک [[هویت]] خود را از دست می‌دهد و در [[هویت]] معقول محو و فانی و خود از جنس او می‌شود. این [[یقین]] همان است که دیگر بالاتر از آن مرتبه‌ای یافت نمی‌شود و چیزی بر آن افزودن نمی‌شاید، چنانکه [[امیر المؤمنین]]{{ع}} فرمود:{{متن حدیث|لَوْ كُشِفَ اَلْغِطَاءُ مَا اِزْدَدْتُ يَقِيناً}}<ref>علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۴۱۵؛ شاذان بن جبرئیل قمی، الروضة فی فضائل امیرالمؤمنین، ص۲۳۵.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۳۱۶-۳۱۷.</ref>.
== منابع ==
==پانویس==
{{منابع}}
{{یادآوری پانویس}}
# [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۱''']]
{{پانویس2}}
# [[پرونده:1100246.jpg|22px]] [[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|'''اخلاق الاهی ج۱''']]
# [[پرونده:899550304.jpg|22px]] [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|'''منابع علم امامان در قرآن و روایات''']]
# [[پرونده:000070.jpg|22px]] [[سید محمد حسین حسینی طهرانی|حسینی طهرانی، سید محمد حسین]]، [[امام‌شناسی ۳ (کتاب)|'''امام شناسی''']]
# [[پرونده:9030760879.jpg|22px]] [[سید مرتضی حسینی شاهرودی|حسینی شاهرودی، سید مرتضی]]، [[آشنایی با عرفان اسلامی (کتاب)|'''آشنایی با عرفان اسلامی''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:علم معصوم]]
[[رده:مدخل برگرفته از پرسمان]]
[[رده:مدخل برگرفته از پرسمان علم معصوم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۴۰

یقین عبارت از علم صد در صدی است که شک و تردید در آن راه نداشته باشد و علم الیقین عبارت است از علم به چیزی غایب از چشم و دل بر اساس دلایل عقلی و نظری. یکی از اوصافی که در قرآن کریم برای امامان (ع) بیان شده است یقین است: ﴿وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ. باید دانست علم لدنی که امامان (ع) از آن برخوردار هستند، یقین تام می‌آورد که انسان نمی‌تواند چیز دیگری اراده کند و یکی از استلزاماتش عصمت است.

معناشناسی علم الیقین و برخورداری امام از آن

یقین عبارت است از علم صد در صدی که به هیچ وجه شک و تردیدی در آن رخنه نداشته باشد و علم الیقین عبارت است از علم به چیزی غایب از چشم و دل بر اساس دلایل عقلی و نظری، مانند علم به وجود آتش به واسطه دیدن دود و عین الیقین عبارت است از دیدن آتش بدون واسطه و حق الیقین عبارت است از افتادن در آتش و سوختن در آن؛ یا مانند علم به مرگ که علم الیقین است، مشاهده مرگ و ملایکه آنکه عین الیقین و چشیدن مرگ حق الیقین است. یکی از اوصافی که در قرآن کریم برای امامان (ع) شده است یقین است: ﴿وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ[۱] و برخی از موضوعات مانند رؤیت ملکوت آسمان‌ها و زمین مقدمۀ حصول مقام یقین قرار گرفته است. به تعبیری دیگر مقصود از رؤیت، مشاهدهٔ عاملان و کارگزان الهی در آسمان‌ها و زمین و دیدن حقیقت زمین و آسمان و ساکنان پیدا و پنهان آن است و ثمرهٔ رؤیت ملکوت در آیهٔ قرآن یقین تعریف شده است. باید دانست علم لدنی که امامان (ع) از آن برخوردار هستند، یقین تام می‌آورد که انسان نمی‌تواند چیز دیگری اراده کند و یکی از استلزاماتش عصمت است. بنابراین امام به آن معنایی که قرآن آن را استعمال می‏‌کند، کسی است که حجاب از پیش رویش برداشته شده و با مشاهده ملکوت آسمان‌ها و زمین به باطن امور آگاه است، یعنی به اذن خداوند از علم غیب آگاه می‌شود[۲].

یقین و مراتب آن

حالتی که انسان به حقیقتی آگاه می‌شود و نسبت به آن هرگونه شک و تردیدی را از قلب و دل خود دور می‌‌کند یقین نام دارد[۳]. یقین دارای مراتبی است: علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین[۴]. قرآن کریم در سه جا از مراتب یقین سخن به میان آورده است: ابتدا در سوره تکاثر که دو مرتبه یقین را مطرح کرده است: ﴿كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ[۵] و سپس در سوره واقعه: ﴿إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ[۶] و سوره حاقه: ﴿وَإِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ[۷] که مرتبه سوم را نام برده است.

تفاوت انسان‌ها به مقدار یقینی است که نسبت به موضوعی پیدا می‌‌کنند؛ در روایتی آمده است: در محضر رسول خدا (ص) سخن از عیسی بن مریم (ع) به میان آمد که بر روی آب راه می‌رفت، حضرت فرمود: اگر یقینش بیشتر می‌شد بر روی هوا هم راه می‌رفت[۸]. از این سخن استفاده می‌‌شود انبیا هم در مراتب مختلفی از یقین قرار دارند[۹].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند» سوره سجده، آیه ۲۴.
  2. ر.ک: شاکر، محمد تقی، منابع علم امامان در قرآن و روایات، ص۳۰؛ حسینی شاهرودی، سید مرتضی، آشنایی با عرفان اسلامی، ص۴۶؛ حسینی طهرانی، سید محمد حسین، امام‌شناسی، ص۲؛ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۳۱۵.
  3. ر.ک: تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۳۱۳-۳۱۴.
  4. ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۲۷۵.
  5. «هرگز! اگر به «دانش بی‌گمان» بدانید، به راستی دوزخ را خواهید دید، سپس آن را به «دیدار بی‌گمان» خواهید دید» سوره تکاثر، آیه ۵ ـ ۷.
  6. «به راستی این همان «حقیقت بی‌گمان» است» سوره واقعه، آیه ۹۵.
  7. «و اینکه این حقیقت بی‌گمان است» سوره حاقه، آیه ۵۱.
  8. «لَوْ زَادَ یَقِینُهُ لَمَشَی عَلَی اَلْهَوَاءِ»؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۲۰۲؛ میرزا حسین بن محمد تقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۹۸.
  9. ر.ک: تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۳۱۳-۳۱۴.