تحیر در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'تحقیق' به 'تحقیق') |
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
||
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = تحیر | |||
| عنوان مدخل = [[تحیر]] | |||
| مداخل مرتبط = [[تحیر در قرآن]] - [[تحیر در حدیث]] - [[تحیر در نهج البلاغه]] | |||
| پرسش مرتبط = تحیر (پرسش) | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[تحیر]]، مصد رباب تفعّل از ریشه "ح - ی - ر" است که به معنای خجالت، دهشت،<ref>الصحاح، ج۴، ص۱۶۸۲؛ لسان العرب، ج۱۱، ص۲۰۰؛ مجمع البحرین، ج۱، ص۶۲۴، "خجل".</ref>بهت،<ref>لسان العرب، ج۲، ص۱۳؛ تاج العروس، ج۳، ص۱۹، "بهت".</ref> وَلَه و شیدایی،<ref>الصحاح، ج۶، ص۲۲۵۶؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۵۱۶؛ مجمعالبحرین، ج۴، ص۵۵۳، "وله".</ref> [[گمراهی]]،<ref> تاج العروس، ج۶، ص۳۲۴، "حیر"؛ مشارق الانوار، ج۱، ص۳۳۱.</ref> سردرگمی <ref>الفروقاللغویه، ص۴۴۵؛ تاجالعروس، ج۱۹، ص۶۸، "عمه".</ref> و تردید در امور <ref>الصحاح، ج۶، ص۲۲۴۱؛ لسان العرب، ج۱۲، ص۴۳۰، ج۱۳، ص۵۱۹؛ مفردات، ص۳۴۸، "عمه".</ref> به کار رفته است. مصدر ثلاثی مجرد آن، "[[حیرت]]" نیز به همین معناست.<ref>المغرب، ص۱۳۴، "الحیره".</ref> در [[فارسی]] به معنای سرگشتگی، [[سرگردانی]]، [[آشفتگی]]، دهشت، [[تعجب]] و شگفتی به کار رفته است.<ref>لغتنامه، ج۶، ص۹۲۵۰، "حیرت".</ref> | [[تحیر]]، مصد رباب تفعّل از ریشه "ح - ی - ر" است که به معنای خجالت، دهشت،<ref>الصحاح، ج۴، ص۱۶۸۲؛ لسان العرب، ج۱۱، ص۲۰۰؛ مجمع البحرین، ج۱، ص۶۲۴، "خجل".</ref>بهت،<ref>لسان العرب، ج۲، ص۱۳؛ تاج العروس، ج۳، ص۱۹، "بهت".</ref> وَلَه و شیدایی،<ref>الصحاح، ج۶، ص۲۲۵۶؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۵۱۶؛ مجمعالبحرین، ج۴، ص۵۵۳، "وله".</ref> [[گمراهی]]،<ref> تاج العروس، ج۶، ص۳۲۴، "حیر"؛ مشارق الانوار، ج۱، ص۳۳۱.</ref> سردرگمی <ref>الفروقاللغویه، ص۴۴۵؛ تاجالعروس، ج۱۹، ص۶۸، "عمه".</ref> و تردید در امور <ref>الصحاح، ج۶، ص۲۲۴۱؛ لسان العرب، ج۱۲، ص۴۳۰، ج۱۳، ص۵۱۹؛ مفردات، ص۳۴۸، "عمه".</ref> به کار رفته است. مصدر ثلاثی مجرد آن، "[[حیرت]]" نیز به همین معناست.<ref>المغرب، ص۱۳۴، "الحیره".</ref> در [[فارسی]] به معنای سرگشتگی، [[سرگردانی]]، [[آشفتگی]]، دهشت، [[تعجب]] و شگفتی به کار رفته است.<ref>لغتنامه، ج۶، ص۹۲۵۰، "حیرت".</ref> | ||
از این [[خانواده]] تنها صفت [[مشبهه]] "حَیران" یک بار در [[قرآن]] به کار رفته {{متن قرآن|قُلْ أَنَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«بگو آیا به جای خداوند کسی را (به پرستش) بخوانیم که نه به ما سود میرساند و نه زیان میزند و پس از آنکه خداوند ما را راهنمایی کرده است به (عقاید) گذشته خود بازگردانده شویم؟ چونان کسی که شیطانها او را در زمین، سرگشته و سرگردان کردهاند در حالی که او را همراهانی است که به راهیابی فرا میخوانندش که نزد ما بیا؛ بگو: تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و فرمان یافتهایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم» سوره انعام، آیه ۷۱.</ref> و به معنای کسی است که در [[گرفتاری]] خود سرگشته شده، [[راه]] حلی برای برون رفت از آن نمییابد،<ref>غریب القرآن، ص۲۳۷.</ref> افزون بر آن برخی مفردات دیگر [[قرآنی]] مانند نظر {{متن قرآن|وَتَرَاهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا خَاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِيٍّ وَقَالَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا إِنَّ الظَّالِمِينَ فِي عَذَابٍ مُقِيمٍ}}<ref>«و میبینی که آنان را بر آن (دوزخ) عرضه میدارند در حالی که از خواری خاکسارند، از زیر چشم | از این [[خانواده]] تنها صفت [[مشبهه]] "حَیران" یک بار در [[قرآن]] به کار رفته {{متن قرآن|قُلْ أَنَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«بگو آیا به جای خداوند کسی را (به پرستش) بخوانیم که نه به ما سود میرساند و نه زیان میزند و پس از آنکه خداوند ما را راهنمایی کرده است به (عقاید) گذشته خود بازگردانده شویم؟ چونان کسی که شیطانها او را در زمین، سرگشته و سرگردان کردهاند در حالی که او را همراهانی است که به راهیابی فرا میخوانندش که نزد ما بیا؛ بگو: تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و فرمان یافتهایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم» سوره انعام، آیه ۷۱.</ref> و به معنای کسی است که در [[گرفتاری]] خود سرگشته شده، [[راه]] حلی برای برون رفت از آن نمییابد،<ref>غریب القرآن، ص۲۳۷.</ref> افزون بر آن برخی مفردات دیگر [[قرآنی]] مانند نظر {{متن قرآن|وَتَرَاهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا خَاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِيٍّ وَقَالَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا إِنَّ الظَّالِمِينَ فِي عَذَابٍ مُقِيمٍ}}<ref>«و میبینی که آنان را بر آن (دوزخ) عرضه میدارند در حالی که از خواری خاکسارند، از زیر چشم مینگرند، و مؤمنان میگویند: زیانکاران آنانند که در روز رستخیز به خود و کسان خویش زیان رساندهاند، آگاه باشید که ستمگران در عذابی دیرپایند» سوره شوری، آیه ۴۵.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لَا يَسْمَعُوا وَتَرَاهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ وَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ}}<ref>«و اگر آنان را به رهنمود فرا خوانید نمیشنوند و میبینی که به تو مینگرند در حالی که نمیبینند!» سوره اعراف، آیه ۱۹۸.</ref>،<ref>مفردات، ص۸۱۳، "نظر".</ref> ضلال به معنای گمراهی {{متن قرآن|انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا}}<ref>«بنگر چگونه برای تو مثلها زدند و گمراه شدند و نمیتوانند راهی بیابند» سوره اسراء، آیه ۴۸.</ref>،<ref>مشارق الانوار، ج۱، ص۳۳۱.</ref> بهت {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا در (کار) آن کس ننگریستهای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده میکند و میمیراند، او گفت: من (نیز) زنده میدارم و میمیرانم، ابراهیم گفت: خداوند آفتاب را از خاور فرا میآورد، تو آن را از باختر برآور؛ و آن کافر درماند؛ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمیگردد» سوره بقره، آیه ۲۵۸.</ref>،<ref>لسان العرب، ج۲، ص۱۳؛ تاج العروس، ج۳، ص۱۹، "بهت".</ref> [[تیه]] به معنای سرگردانی {{متن قرآن|قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ}}<ref>«(خداوند) فرمود: که (آمدن به) این سرزمین چهل سال بر آنان حرام است؛ روی زمین سرگردان میشوند، پس بر گروه نافرمانان دریغ مخور» سوره مائده، آیه ۲۶.</ref>،<ref>الفروق اللغویه، ص۴۴۵.</ref> عَمَه به معنای تردید در امری {{متن قرآن|اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ}}<ref>«خداوند است که آنها را به ریشخند میگیرد و آنان را در سرکشیشان در حالی که سرگشتهاند فرو میگذارد» سوره بقره، آیه ۱۵.</ref><ref>تفسیر نسفی، ج۱، ص۲۲؛ تفسیر قرطبی، ج۱، ص۲۰۹؛ المیزان، ج۱۵، ص۴۹.</ref> و ابلاس به معنای تحیر و فقدان [[حجت]] و دستاویز {{متن قرآن|وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ}}<ref>«و روزی که رستخیز برپا گردد گناهکاران نومید میگردند» سوره روم، آیه ۱۲.</ref><ref> التبیان، ج۷، ص۳۸۵، ج۸، ص۲۳۵؛ ج۹، ص۲۱۶.</ref> در مواردی به معنای تحیر یا معنایی نزدیک و ملازم آن به کار رفتهاند. | ||
مفهوم تحیر در [[زبان عربی]] بیشتر دارای بار منفی و در خصوص افراد سرگشته و [[گمراه]] و در برابر مفهوم [[هدایت]] و راهیافتگی به کار میرود. کاربردهای این کلمه در اشعار [[عرب]] قبل و معاصر [[اسلام]] نیز همین را [[تأیید]] میکند.<ref>فصلالمقال، ج۱، ص۵۰۹؛ المفضلیات، ج۱، ص۲۹۶؛ جمهرة اشعار العرب، ج۱، ص۲۱۴.</ref> [[تحیر]] در | مفهوم تحیر در [[زبان عربی]] بیشتر دارای بار منفی و در خصوص افراد سرگشته و [[گمراه]] و در برابر مفهوم [[هدایت]] و راهیافتگی به کار میرود. کاربردهای این کلمه در اشعار [[عرب]] قبل و معاصر [[اسلام]] نیز همین را [[تأیید]] میکند.<ref>فصلالمقال، ج۱، ص۵۰۹؛ المفضلیات، ج۱، ص۲۹۶؛ جمهرة اشعار العرب، ج۱، ص۲۱۴.</ref> [[تحیر]] در وصف حالات [[فراق]] و دوری از [[معشوق]] نیز در [[زبان عربی]] به کار رفته است.<ref>محاضرات الادباء، ج۲، ص۷۴؛ البلیغ فیالمعانی، ص۲۷۷.</ref> | ||
در [[قرآن]] نیز تحیر به معنای منفی آن بیشتر مورد توجه بوده و پیامد [[ضلالت]] در برابر [[هدایت]] تلقی شده، خود نیز نقطه مقابل هدایت قرار گرفته است.<ref>معانی القرآن، ج۱، ص۱۰۰؛ التبیان، ج۱، ص۱۱۸؛ خدا و انسان در قرآن، ص۱۷۹ ـ ۱۸۲.</ref> در [[آیه]] اصلی بحث [[خداوند]] از [[پیامبر]] میخواهد تا به [[کافران]] بگوید که آیا جز [[خدا]]، دیگری را بخوانیم که نه سودی از او به ما میرسد و نه زیانی و با این کار خود، پس از هدایت گرفتار واپسگرایی میشویم: {{متن قرآن|قُلْ أَنَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«بگو آیا به جای خداوند کسی را (به پرستش) بخوانیم که نه به ما سود میرساند و نه زیان میزند و پس از آنکه خداوند ما را راهنمایی کرده است به (عقاید) گذشته خود بازگردانده شویم؟ چونان کسی که شیطانها او را در زمین، سرگشته و سرگردان کردهاند در حالی که او را همراهانی است که به راهیابی فرا میخوانندش که نزد ما بیا؛ بگو: تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و فرمان یافتهایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم» سوره انعام، آیه ۷۱.</ref> و بهسان کسی گردیم که شیطانها او را فریفته و در [[زمین]] سرگشته و حیران شده و در همان حال یارانش او را به هدایت فرا میخوانند: {{متن قرآن|كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى}}.<ref>ر.ک: التبیان، ج۴، ص۱۶۹؛ مجمع البیان، ج۴، ص۸۵.</ref> این آیه شرح حال [[مؤمنان]] و کافران است که هر یک راهی جدا داشته <ref>ر.ک: تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۱۵۰.</ref> و کافران به [[اندرز]] مؤمنان توجهی نمیکنند،<ref>تفیسر عبدالرزاق، ج۲، ص۲۱۲.</ref> به ویژه آنان که خود ابتدا با [[اهل]] [[ایمان]] بودند و سپس از [[دوستان]] دوره ایمان جدا شده، به اندرزهایشان پشت میکنند.<ref>جامع البیان، ج۷، ص۳۰۶.</ref> آنان که در [[گمراهی]] سرگشته و حیراناند، [[بصیرت]] و عزیمت را از کف داده و [[راه]] بهتر و مطمئن را ترک کرده، در بین [[شیاطین]] به درّه هلاک و [[سقوط]] [[معنوی]] سرازیر میشوند.<ref>المیزان، ج۷، ص۱۴۴.</ref> تعبیر {{متن قرآن|اسْتَهْوَتْهُ}} در مواردی به کار میرود که چیزی از بلندی رها شود و سقوط کند؛<ref>التبیان، ج۴، ص۱۶۹؛ مجمع البیان، ج۴، ص۸۴.</ref> گویا شیاطین بهسان پرندگانی شکاریاند که [[انسان]] را از [[زمین]] در ربوده، به [[آسمان]] میبرند و ناگاه رهایش میکنند. شبیه این تعبیر در آیه {{متن قرآن|حُنَفَاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ}}<ref>«پاک آیینان برای خداوند باشید، نه شرکورزان به او | در [[قرآن]] نیز تحیر به معنای منفی آن بیشتر مورد توجه بوده و پیامد [[ضلالت]] در برابر [[هدایت]] تلقی شده، خود نیز نقطه مقابل هدایت قرار گرفته است.<ref>معانی القرآن، ج۱، ص۱۰۰؛ التبیان، ج۱، ص۱۱۸؛ خدا و انسان در قرآن، ص۱۷۹ ـ ۱۸۲.</ref> در [[آیه]] اصلی بحث [[خداوند]] از [[پیامبر]] میخواهد تا به [[کافران]] بگوید که آیا جز [[خدا]]، دیگری را بخوانیم که نه سودی از او به ما میرسد و نه زیانی و با این کار خود، پس از هدایت گرفتار واپسگرایی میشویم: {{متن قرآن|قُلْ أَنَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«بگو آیا به جای خداوند کسی را (به پرستش) بخوانیم که نه به ما سود میرساند و نه زیان میزند و پس از آنکه خداوند ما را راهنمایی کرده است به (عقاید) گذشته خود بازگردانده شویم؟ چونان کسی که شیطانها او را در زمین، سرگشته و سرگردان کردهاند در حالی که او را همراهانی است که به راهیابی فرا میخوانندش که نزد ما بیا؛ بگو: تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و فرمان یافتهایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم» سوره انعام، آیه ۷۱.</ref> و بهسان کسی گردیم که شیطانها او را فریفته و در [[زمین]] سرگشته و حیران شده و در همان حال یارانش او را به هدایت فرا میخوانند: {{متن قرآن|كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى}}.<ref>ر. ک: التبیان، ج۴، ص۱۶۹؛ مجمع البیان، ج۴، ص۸۵.</ref> این آیه شرح حال [[مؤمنان]] و کافران است که هر یک راهی جدا داشته <ref>ر. ک: تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۱۵۰.</ref> و کافران به [[اندرز]] مؤمنان توجهی نمیکنند،<ref>تفیسر عبدالرزاق، ج۲، ص۲۱۲.</ref> به ویژه آنان که خود ابتدا با [[اهل]] [[ایمان]] بودند و سپس از [[دوستان]] دوره ایمان جدا شده، به اندرزهایشان پشت میکنند.<ref>جامع البیان، ج۷، ص۳۰۶.</ref> آنان که در [[گمراهی]] سرگشته و حیراناند، [[بصیرت]] و عزیمت را از کف داده و [[راه]] بهتر و مطمئن را ترک کرده، در بین [[شیاطین]] به درّه هلاک و [[سقوط]] [[معنوی]] سرازیر میشوند.<ref>المیزان، ج۷، ص۱۴۴.</ref> تعبیر {{متن قرآن|اسْتَهْوَتْهُ}} در مواردی به کار میرود که چیزی از بلندی رها شود و سقوط کند؛<ref>التبیان، ج۴، ص۱۶۹؛ مجمع البیان، ج۴، ص۸۴.</ref> گویا شیاطین بهسان پرندگانی شکاریاند که [[انسان]] را از [[زمین]] در ربوده، به [[آسمان]] میبرند و ناگاه رهایش میکنند. شبیه این تعبیر در آیه {{متن قرآن|حُنَفَاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ}}<ref>«پاک آیینان برای خداوند باشید، نه شرکورزان به او و هر کس به خداوند شرک ورزد چنان است که از آسمان فرو افتد و پرندگان او را بربایند یا باد او را به جایی دور اندازد» سوره حج، آیه ۳۱.</ref> درباره [[مشرکان]] چنین آمده که انسان [[مشرک]] بهسان کسی است که هنگام [[سقوط]] از آسمان، پرندهای شکاری او را میرباید یا تند بادی او را در مکانی دور میافکند.<ref>ر. ک: التفسیر الکبیر، ج۲۳، ص۳۲.</ref> حالت سرگشتگی [[کافران]] و مشرکان که در قالب مفهوم "سقوط از آسمان" در این [[آیات]] به آن توجه شده، در [[آیه]] نخست به [[شیطان]] نسبت داده شده و در آیه {{متن قرآن|الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«آنان که ربا میخورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمیخیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان میگویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۷۵.</ref> نیز چنین آمده که رباخواران مانند جنزدگان به هنگام برخاستن، [[تعادل]] خود را از دست داده، گاه بر زمین میافتند و گاه برمیخیزند. | ||
از نظر برخی [[مفسران]] در این آیات به این [[عقیده]] [[عرب جاهلی]] ارجاع داده شده که [[شیاطین]] و [[جنیان]] گاه تماسهایی با انسان داشته و براثر آن بر وی چیره شده، او را دیوانه و سرگشته میسازند<ref>الکشاف، ج۲، ص۳۲۰؛ تفسیر الصافی، ج۲، ص۱۳۰؛ الاصفی، ج۱، ص۳۲۸.</ref> یا آنکه در بیابان برای گمشدگان دامهایی گسترده، آنان را شکار میکنند.<ref>الوجیز، ج۱، ص۳۶۱؛ تفسیر بغوی، ج۲، ص۱۰۶؛ تفسیرنسفی، ج۱، ص۳۳۰.</ref> در این صورت این تعبیر صرفاً جنبه تمثیلی دارد و بدین معناست که هرکس از [[اسلام]] رویگردان و به [[دعوت]] [[مسلمانان]] بیتوجه باشد، بهسان کسی است که در دام جنیان افتاده باشد.<ref>جوامع الجامع، ج۱، ص۵۸۲؛ مجمع البیان، ج۴، ص۸۵ قس: الانصاف، ج۲، ص۲۸.</ref> در گروهی دیگر از آیات، مفهوم [[تحیر]] از تعابیری دیگر به قرینه [[سیاق آیات]] یا تحلیل مفهومی واژگان استفاده میشود که مفسران نیز به آنها توجه کردهاند؛ در آیه {{متن قرآن|مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لَا يُبْصِرُونَ}}<ref>«داستان اینان، چون داستان کسانی است که آتشی برافروزند و همین که دور و برشان روشن شد، خداوند روشناییشان را ببرد و آنان را در تاریکیها که چیزی نمیبینند رها کند» سوره بقره، آیه ۱۷.</ref> [[حیرت]] ناشی از [[گمراهی]] [[منافقان]] به حالت کسی [[تشبیه]] شده که در [[دل]] [[تاریکی]] آتشی بر میفروزد و به محض آنکه [[نور]] میافشاند، [[خدا]] آن را خاموش و در [[تاریکی]] رهایشان میکند<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۳۴؛ التفسیر الکبیر، ج۲، ص۷۳.</ref> در این [[آیه]] نیز سخن از کسانی است که به رغم [[شناخت حق]] از آن روی برتافته، به [[کفر]] خویش باز میگردند، از این رو [[ایمان]] آنها همانند آتشی است که به محض برافروختن درجا خاموش شده، به صاحبش سودی نمیرساند و روشن است که [[سرگردانی]] و سردرگمی چنین کسی بیش از فردی است که از آغاز در تاریکی بوده است.<ref>التبیان، ج۱، ص۸۷ ـ ۸۸.</ref> از آنجا که [[منافقان]] در [[زندگی دنیوی]] خود نه حقیقتاً [[اهل]] ایماناند و نه صراحتاً با [[اهل کفر]] [[همراهی]] میکنند، به نوعی سرگردان و حیراناند: {{متن قرآن|مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَلِكَ لَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَلَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا}}<ref>«میان آن (دو گروه) سرگردان ماندهاند، نه با اینانند نه با آنان و هر که را خداوند در گمراهی وانهد هرگز برای او راهی نخواهی یافت» سوره نساء، آیه ۱۴۳.</ref> | از نظر برخی [[مفسران]] در این آیات به این [[عقیده]] [[عرب جاهلی]] ارجاع داده شده که [[شیاطین]] و [[جنیان]] گاه تماسهایی با انسان داشته و براثر آن بر وی چیره شده، او را دیوانه و سرگشته میسازند<ref>الکشاف، ج۲، ص۳۲۰؛ تفسیر الصافی، ج۲، ص۱۳۰؛ الاصفی، ج۱، ص۳۲۸.</ref> یا آنکه در بیابان برای گمشدگان دامهایی گسترده، آنان را شکار میکنند.<ref>الوجیز، ج۱، ص۳۶۱؛ تفسیر بغوی، ج۲، ص۱۰۶؛ تفسیرنسفی، ج۱، ص۳۳۰.</ref> در این صورت این تعبیر صرفاً جنبه تمثیلی دارد و بدین معناست که هرکس از [[اسلام]] رویگردان و به [[دعوت]] [[مسلمانان]] بیتوجه باشد، بهسان کسی است که در دام جنیان افتاده باشد.<ref>جوامع الجامع، ج۱، ص۵۸۲؛ مجمع البیان، ج۴، ص۸۵ قس: الانصاف، ج۲، ص۲۸.</ref> در گروهی دیگر از آیات، مفهوم [[تحیر]] از تعابیری دیگر به قرینه [[سیاق آیات]] یا تحلیل مفهومی واژگان استفاده میشود که مفسران نیز به آنها توجه کردهاند؛ در آیه {{متن قرآن|مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لَا يُبْصِرُونَ}}<ref>«داستان اینان، چون داستان کسانی است که آتشی برافروزند و همین که دور و برشان روشن شد، خداوند روشناییشان را ببرد و آنان را در تاریکیها که چیزی نمیبینند رها کند» سوره بقره، آیه ۱۷.</ref> [[حیرت]] ناشی از [[گمراهی]] [[منافقان]] به حالت کسی [[تشبیه]] شده که در [[دل]] [[تاریکی]] آتشی بر میفروزد و به محض آنکه [[نور]] میافشاند، [[خدا]] آن را خاموش و در [[تاریکی]] رهایشان میکند<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۳۴؛ التفسیر الکبیر، ج۲، ص۷۳.</ref> در این [[آیه]] نیز سخن از کسانی است که به رغم [[شناخت حق]] از آن روی برتافته، به [[کفر]] خویش باز میگردند، از این رو [[ایمان]] آنها همانند آتشی است که به محض برافروختن درجا خاموش شده، به صاحبش سودی نمیرساند و روشن است که [[سرگردانی]] و سردرگمی چنین کسی بیش از فردی است که از آغاز در تاریکی بوده است.<ref>التبیان، ج۱، ص۸۷ ـ ۸۸.</ref> از آنجا که [[منافقان]] در [[زندگی دنیوی]] خود نه حقیقتاً [[اهل]] ایماناند و نه صراحتاً با [[اهل کفر]] [[همراهی]] میکنند، به نوعی سرگردان و حیراناند: {{متن قرآن|مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَلِكَ لَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَلَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا}}<ref>«میان آن (دو گروه) سرگردان ماندهاند، نه با اینانند نه با آنان و هر که را خداوند در گمراهی وانهد هرگز برای او راهی نخواهی یافت» سوره نساء، آیه ۱۴۳.</ref><ref> تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۵۸۲؛ زاد المسیر، ج۲، ص۲۱۱.</ref> تعبیر {{متن قرآن|يَعْمَهُونَ}} در [[آیات]] دیگری چون {{متن قرآن|وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ}}<ref>«و دلها و دیدگان آنان را دگرگون میگردانیم- چنان که بار نخست (هم) به آن ایمان نیاوردند- و آنان را در سرکشیشان سرگردان وا مینهیم» سوره انعام، آیه ۱۱۰.</ref> نیز گویای سردرگمی و سرگشتگی [[مشرکان]] است.<ref> ر. ک: معانی القرآن، ج۱، ص۹۸؛ تفسیر قرطبی، ج۷، ص۶۶؛ فتح القدیر، ج۲، ص۱۵۲.</ref> آنان که [[خداوند]] بر چشم و گوششان مهر زده است در بیراهههای کفر، حیران و سرگردان در جستوجوی [[راه]] رهاییاند.<ref>جامع البیان، ج۱، ص۱۹۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۵۵؛ فتح القدیر، ج۱، ص۴۵.</ref> دلهای آنان [[آلوده]] بهشک و تردید و سرگردان بین [[حق و باطل]] است: {{متن قرآن|إِنَّمَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ}}<ref>«تنها کسانی از تو اجازه (ی معاف بودن از جهاد) میخواهند که به خداوند و روز بازپسین ایمان ندارند و دل به شک سپردهاند و در تردید خود سرگردانند» سوره توبه، آیه ۴۵.</ref><ref>جامع البیان، ج۱۰، ص۱۸۵.</ref> این [[حیرت]]، در [[تکبر]]، [[زیادهخواهی]] و [[حق]] ستیزی آنان نمود یافته، سبب [[گرفتاری]] به [[سنت]] [[استدراج]] و [[خذلان]] میشود،<ref>فتح القدیر، ج۲، ص۴۲۸ ـ ۴۲۹.</ref> در حالی که کردارشان را [[زیبا]] و [[پسندیده]] شمرده، به آن دلبسته و [[هدف]] خود را در میان راه گم میکنند.<ref>التبیان، ج۸، ص۷۵؛ مجمع البیان، ج۷، ص۳۶۳؛ المیزان، ج۱۵، ص۳۴۰.</ref> آنان چون خود [[حجت]] خویش را از کف دادهاند،<ref>المیزان، ج۸، ص۳۴۹.</ref> در برابر [[استدلال]] و [[حجت]] محکم [[مؤمنان]] نیز حیران و بهتزده میشوند که ماجرای گفت و گوی [[ابراهیم]] و [[نمرود]]، نمونهای از آن است. {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا در (کار) آن کس ننگریستهای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده میکند و میمیراند، او گفت: من (نیز) زنده میدارم و میمیرانم، ابراهیم گفت: خداوند آفتاب را از خاور فرا میآورد، تو آن را از باختر برآور؛ و آن کافر درماند؛ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمیگردد» سوره بقره، آیه ۲۵۸.</ref><ref> التبیان، ج۲، ص۳۱۸؛ زاد المسیر، ج۱، ص۲۶۹؛ تفسیر جلالین، ص۴۶.</ref> [[نزول]] [[عذاب الهی]] بر آنان نیز آن چنان ناگهانی است که آنان را شگفتزده و حیران میسازد: {{متن قرآن|بَلْ تَأْتِيهِمْ بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّهَا وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ}}<ref>«بلکه بر آنان ناگهان فرا میرسد آنگاه چنان در بهتشان مینهد که نه به بازگرداندن آن یارایی دارند و نه به آنان مهلت میدهند» سوره انبیاء، آیه ۴۰.</ref><ref>جامعالبیان، ج۱۷، ص۳۹؛ تفسیر قرطبی، ج۱۱، ص۲۹۰؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۱۸۸.</ref> شدت عذاب آنها را چنان دچار دهشت و از خود بیخود میکند که گویا مست و لایعقلاند: {{متن قرآن|يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُمْ بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ}}<ref>«روزی که آن را میبینید، هر زنی که شیر میدهد، نوزاد شیریاش را از یاد میبرد و هر آبستنی بار خود فرو مینهد و مردم را مست میبینی و مست نیستند اما عذاب خداوند سخت است» سوره حج، آیه ۲.</ref><ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۷۸؛ المیزان، ج۱۴، ص۳۳۹.</ref> | ||
بنابر آنچه گذشت، [[تحیر]] در شبکه معنایی خود با مفاهیم بنیادی دیگری در حوزه [[هدایت]] و [[گمراهی]] پیوند مییابد؛ [[حیرت]] در واقع بیانگر حالت گمراهی (ضلال) در [[انسان]] [[بیایمان]] است؛ ضلال به معنای گم کردن [[راه]] و خارج شدن از راه درست است که گاه با همین توضیح در [[آیات]] آمده: {{متن قرآن|أَمْ تُرِيدُونَ أَنْ تَسْأَلُوا رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ}}<ref>«آیا بر آنید که از پیامبرتان درخواست کنید چنان که پیشتر از موسی در خواست شد؟» سوره بقره، آیه ۱۰۸.</ref> و همان مفهوم [[سرگردانی]] و سردرگمی را تداعی میکند،<ref> المیزان، ج۱، ص۲۹.</ref> از همینرو در [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ أَنَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«بگو آیا به جای خداوند کسی را (به پرستش) بخوانیم که نه به ما سود میرساند و نه زیان میزند و پس از آنکه خداوند ما را راهنمایی کرده است به (عقاید) گذشته خود بازگردانده شویم؟ چونان کسی که شیطانها او را در زمین، سرگشته و سرگردان کردهاند در حالی که او را همراهانی است که به راهیابی فرا میخوانندش که نزد ما بیا؛ بگو: تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و فرمان یافتهایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم» سوره انعام، آیه ۷۱.</ref> در نقطه مقابل حیرت از هدایت (متضاد ضلال) یاد شده است. | بنابر آنچه گذشت، [[تحیر]] در شبکه معنایی خود با مفاهیم بنیادی دیگری در حوزه [[هدایت]] و [[گمراهی]] پیوند مییابد؛ [[حیرت]] در واقع بیانگر حالت گمراهی (ضلال) در [[انسان]] [[بیایمان]] است؛ ضلال به معنای گم کردن [[راه]] و خارج شدن از راه درست است که گاه با همین توضیح در [[آیات]] آمده: {{متن قرآن|أَمْ تُرِيدُونَ أَنْ تَسْأَلُوا رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ}}<ref>«آیا بر آنید که از پیامبرتان درخواست کنید چنان که پیشتر از موسی در خواست شد؟» سوره بقره، آیه ۱۰۸.</ref> و همان مفهوم [[سرگردانی]] و سردرگمی را تداعی میکند،<ref> المیزان، ج۱، ص۲۹.</ref> از همینرو در [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ أَنَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«بگو آیا به جای خداوند کسی را (به پرستش) بخوانیم که نه به ما سود میرساند و نه زیان میزند و پس از آنکه خداوند ما را راهنمایی کرده است به (عقاید) گذشته خود بازگردانده شویم؟ چونان کسی که شیطانها او را در زمین، سرگشته و سرگردان کردهاند در حالی که او را همراهانی است که به راهیابی فرا میخوانندش که نزد ما بیا؛ بگو: تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و فرمان یافتهایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم» سوره انعام، آیه ۷۱.</ref> در نقطه مقابل حیرت از هدایت (متضاد ضلال) یاد شده است. | ||
مفهوم [[ظلمت]] در [[قرآن]] نیز به ظرف [[حیرانی]] و سرگشتگی [[کافران]] اشاره دارد که بر اثر آن راه درست را از کف میدهند.<ref> ر.ک: جامع البیان، ج۱، ص۲۰۹.</ref> مفهوم [[کوری]] نیز که در برخی [[آیات قرآن]] {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}<ref>«آیا کسی که میداند آنچه از پروردگارت بر تو فرو فرستاده شده حقّ است همگون کسی است که کوردل است؟ تنها خردمندان پند میپذیرند؛» سوره رعد، آیه ۱۹.</ref> در | مفهوم [[ظلمت]] در [[قرآن]] نیز به ظرف [[حیرانی]] و سرگشتگی [[کافران]] اشاره دارد که بر اثر آن راه درست را از کف میدهند.<ref> ر. ک: جامع البیان، ج۱، ص۲۰۹.</ref> مفهوم [[کوری]] نیز که در برخی [[آیات قرآن]] {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}<ref>«آیا کسی که میداند آنچه از پروردگارت بر تو فرو فرستاده شده حقّ است همگون کسی است که کوردل است؟ تنها خردمندان پند میپذیرند؛» سوره رعد، آیه ۱۹.</ref> در وصف [[گمراهان]] آمده به حیرت آنان و نیافتن راه درست اشاره دارد.<ref>تفسیر ابن عطیه، ج۳، ص۳۰۹؛ التسهیل، ج۲، ص۱۷۶؛ تفسیر ثعالبی، ج۳، ص۴۸۷.</ref> در نگاهی دیگر به مفهوم تحیر در قرآن، به گونه مثبت آن بر میخوریم. در آیات گوناگونی به [[اندیشه]] و [[تأمل]] در [[آیات]] آفاقی و انفسی توصیه شده که بر اثر آن شگفتی و حیرتی بر [[انسان]] چیره میشود: {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«بیگمان در آفرینش آسمانها و زمین و پیاپی آمدن شب و روز نشانههایی برای خردمندان است (همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۰-۱۹۱.</ref> این [[تحیر]] بر خلاف گونه پیشین، ناشی از [[تفکر]] و تأمل صحیح و نتیجه [[ایمان]]، [[توحید]] و تقواست <ref>التفسیر الکبیر، ج۹، ص۱۳۴ ـ ۱۳۵.</ref>. | ||
همچنین یکی از نظریهها در [[تفسیر]] واژه "اِله" آن است که این کلمه از ریشه "وَلَه" به معنای تحیر است.<ref>زاد المسیر، ج۱، ص۹.</ref> البته [[اله]] به معنای ذاتی و نه وصفی از این ریشه بوده و به آن اشاره دارد که [[عقول]] و اذهان در [[شناخت]] او متحیّرند و خردها در کنه عظمتش سردرگم شده،<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۵۲؛ المیزان، ج۱، ص۱۸.</ref> به [[آگاهی]] کاملی دست نمییابند <ref>مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۸۶.</ref> و اذهان در شناخت ذات [[معبود]] مدهوش و سرگردان میشوند.<ref>الکشاف، ج۱، ص۶.</ref> [[زمخشری]] [[سعی]] کرده این مفهوم از تحیر را با مفهوم منفی پیشین اینگونه پیوند دهد که تحیر در شناخت و [[ادراک]] صحیح و بیپیرایه از [[خدا]] زمینه [[گمراهی]] و سردرگمی پدید آورده و اندیشه [[استوار]] در این بین فراوان نیست. <ref> الکشاف، ج۱، ص۶.</ref> به مفهوم تحیر در شاخههای گوناگون اندیشه [[اسلامی]] توجه و درباره آن بحث شده است؛ در [[دانش]] [[کلام]]، [[خرد]] [[آدمی]] از ادراک ژرفای [[ذات خداوند]] [[ناتوان]] و تفکر در ذات موجب تحیر و امری نکوهیده شمرده شده است.<ref>توحید الامامیه، ص۲۰۰؛ ریاض السالکین، ج۵، ص۲۶ ـ ۲۸.</ref> در [[اخلاق]] از [[شک]] و [[حیرت]] به [[ناتوانی]] از تحقیق [[حق]] و ابطال [[باطل]] تعبیر شده و آن را از [[رذایل]] [[قوه]] ناطقه شمردهاند که در برابر [[فضیلت]] [[یقین]] قرار دارد.<ref>جامع السعادات، ج۱، ص۱۵۲ ـ ۱۵۴.</ref> | همچنین یکی از نظریهها در [[تفسیر]] واژه "اِله" آن است که این کلمه از ریشه "وَلَه" به معنای تحیر است.<ref>زاد المسیر، ج۱، ص۹.</ref> البته [[اله]] به معنای ذاتی و نه وصفی از این ریشه بوده و به آن اشاره دارد که [[عقول]] و اذهان در [[شناخت]] او متحیّرند و خردها در کنه عظمتش سردرگم شده،<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۵۲؛ المیزان، ج۱، ص۱۸.</ref> به [[آگاهی]] کاملی دست نمییابند <ref>مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۸۶.</ref> و اذهان در شناخت ذات [[معبود]] مدهوش و سرگردان میشوند.<ref>الکشاف، ج۱، ص۶.</ref> [[زمخشری]] [[سعی]] کرده این مفهوم از تحیر را با مفهوم منفی پیشین اینگونه پیوند دهد که تحیر در شناخت و [[ادراک]] صحیح و بیپیرایه از [[خدا]] زمینه [[گمراهی]] و سردرگمی پدید آورده و اندیشه [[استوار]] در این بین فراوان نیست. <ref> الکشاف، ج۱، ص۶.</ref> به مفهوم تحیر در شاخههای گوناگون اندیشه [[اسلامی]] توجه و درباره آن بحث شده است؛ در [[دانش]] [[کلام]]، [[خرد]] [[آدمی]] از ادراک ژرفای [[ذات خداوند]] [[ناتوان]] و تفکر در ذات موجب تحیر و امری نکوهیده شمرده شده است.<ref>توحید الامامیه، ص۲۰۰؛ ریاض السالکین، ج۵، ص۲۶ ـ ۲۸.</ref> در [[اخلاق]] از [[شک]] و [[حیرت]] به [[ناتوانی]] از تحقیق [[حق]] و ابطال [[باطل]] تعبیر شده و آن را از [[رذایل]] [[قوه]] ناطقه شمردهاند که در برابر [[فضیلت]] [[یقین]] قرار دارد.<ref>جامع السعادات، ج۱، ص۱۵۲ ـ ۱۵۴.</ref> | ||
در [[عرفان]]، حیرت مورد اشاره [[قرآن]] به حیرت برخی [[آدمیان]] در اوهام و تخیلات [[نفسانی]] خویش [[تفسیر]] شده است،<ref>تفسیر ابن عربی، ج۱، ص۲۲۹.</ref> افزون بر آن به گونه مثبت [[تحیر]] نیز توجه و مرتبهای از مراتب [[سلوک]] عملی شمرده شده<ref>شرح الاسماء الحسنی، ج۱، ص۱۶۲.</ref> که به هنگام [[مشاهده]] [[انوار]] [[ذات الهی]] و اشراقات درخشان ربانی و حجابهای [[نورانی]] رخ میدهد<ref>بحرالمعارف، ج۳، ص۸۰۹.</ref> و [[انسان]] [[محبّ]] با مشاهده [[جمال]] [[محبوب]] از همه [[آفریدگان]] و از خود نیز [[غافل]] و حیران میشود<ref>تفسیر ابن عربی، ج۱، ص۳۴۶.</ref> | در [[عرفان]]، حیرت مورد اشاره [[قرآن]] به حیرت برخی [[آدمیان]] در اوهام و تخیلات [[نفسانی]] خویش [[تفسیر]] شده است،<ref>تفسیر ابن عربی، ج۱، ص۲۲۹.</ref> افزون بر آن به گونه مثبت [[تحیر]] نیز توجه و مرتبهای از مراتب [[سلوک]] عملی شمرده شده<ref>شرح الاسماء الحسنی، ج۱، ص۱۶۲.</ref> که به هنگام [[مشاهده]] [[انوار]] [[ذات الهی]] و اشراقات درخشان ربانی و حجابهای [[نورانی]] رخ میدهد<ref>بحرالمعارف، ج۳، ص۸۰۹.</ref> و [[انسان]] [[محبّ]] با مشاهده [[جمال]] [[محبوب]] از همه [[آفریدگان]] و از خود نیز [[غافل]] و حیران میشود<ref>تفسیر ابن عربی، ج۱، ص۳۴۶.</ref><ref>[[مهدی احمدپور|احمدپور، مهدی]]، [[تحیر (مقاله)|مقاله «تحیر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۷.</ref> | ||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
* [[پرونده:000058.jpg|22px]] [[مهدی احمدپور|احمدپور، مهدی]]، [[تحیر (مقاله)|مقاله «تحیر»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۷''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | |||
[[رده:تحیر]] | [[رده:تحیر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۳۸
مقدمه
تحیر، مصد رباب تفعّل از ریشه "ح - ی - ر" است که به معنای خجالت، دهشت،[۱]بهت،[۲] وَلَه و شیدایی،[۳] گمراهی،[۴] سردرگمی [۵] و تردید در امور [۶] به کار رفته است. مصدر ثلاثی مجرد آن، "حیرت" نیز به همین معناست.[۷] در فارسی به معنای سرگشتگی، سرگردانی، آشفتگی، دهشت، تعجب و شگفتی به کار رفته است.[۸]
از این خانواده تنها صفت مشبهه "حَیران" یک بار در قرآن به کار رفته ﴿قُلْ أَنَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۹] و به معنای کسی است که در گرفتاری خود سرگشته شده، راه حلی برای برون رفت از آن نمییابد،[۱۰] افزون بر آن برخی مفردات دیگر قرآنی مانند نظر ﴿وَتَرَاهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا خَاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِيٍّ وَقَالَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا إِنَّ الظَّالِمِينَ فِي عَذَابٍ مُقِيمٍ﴾[۱۱]؛ ﴿وَإِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لَا يَسْمَعُوا وَتَرَاهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ وَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ﴾[۱۲]،[۱۳] ضلال به معنای گمراهی ﴿انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا﴾[۱۴]،[۱۵] بهت ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾[۱۶]،[۱۷] تیه به معنای سرگردانی ﴿قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ﴾[۱۸]،[۱۹] عَمَه به معنای تردید در امری ﴿اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ﴾[۲۰][۲۱] و ابلاس به معنای تحیر و فقدان حجت و دستاویز ﴿وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ﴾[۲۲][۲۳] در مواردی به معنای تحیر یا معنایی نزدیک و ملازم آن به کار رفتهاند.
مفهوم تحیر در زبان عربی بیشتر دارای بار منفی و در خصوص افراد سرگشته و گمراه و در برابر مفهوم هدایت و راهیافتگی به کار میرود. کاربردهای این کلمه در اشعار عرب قبل و معاصر اسلام نیز همین را تأیید میکند.[۲۴] تحیر در وصف حالات فراق و دوری از معشوق نیز در زبان عربی به کار رفته است.[۲۵]
در قرآن نیز تحیر به معنای منفی آن بیشتر مورد توجه بوده و پیامد ضلالت در برابر هدایت تلقی شده، خود نیز نقطه مقابل هدایت قرار گرفته است.[۲۶] در آیه اصلی بحث خداوند از پیامبر میخواهد تا به کافران بگوید که آیا جز خدا، دیگری را بخوانیم که نه سودی از او به ما میرسد و نه زیانی و با این کار خود، پس از هدایت گرفتار واپسگرایی میشویم: ﴿قُلْ أَنَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۲۷] و بهسان کسی گردیم که شیطانها او را فریفته و در زمین سرگشته و حیران شده و در همان حال یارانش او را به هدایت فرا میخوانند: ﴿كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى﴾.[۲۸] این آیه شرح حال مؤمنان و کافران است که هر یک راهی جدا داشته [۲۹] و کافران به اندرز مؤمنان توجهی نمیکنند،[۳۰] به ویژه آنان که خود ابتدا با اهل ایمان بودند و سپس از دوستان دوره ایمان جدا شده، به اندرزهایشان پشت میکنند.[۳۱] آنان که در گمراهی سرگشته و حیراناند، بصیرت و عزیمت را از کف داده و راه بهتر و مطمئن را ترک کرده، در بین شیاطین به درّه هلاک و سقوط معنوی سرازیر میشوند.[۳۲] تعبیر ﴿اسْتَهْوَتْهُ﴾ در مواردی به کار میرود که چیزی از بلندی رها شود و سقوط کند؛[۳۳] گویا شیاطین بهسان پرندگانی شکاریاند که انسان را از زمین در ربوده، به آسمان میبرند و ناگاه رهایش میکنند. شبیه این تعبیر در آیه ﴿حُنَفَاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ﴾[۳۴] درباره مشرکان چنین آمده که انسان مشرک بهسان کسی است که هنگام سقوط از آسمان، پرندهای شکاری او را میرباید یا تند بادی او را در مکانی دور میافکند.[۳۵] حالت سرگشتگی کافران و مشرکان که در قالب مفهوم "سقوط از آسمان" در این آیات به آن توجه شده، در آیه نخست به شیطان نسبت داده شده و در آیه ﴿الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۳۶] نیز چنین آمده که رباخواران مانند جنزدگان به هنگام برخاستن، تعادل خود را از دست داده، گاه بر زمین میافتند و گاه برمیخیزند.
از نظر برخی مفسران در این آیات به این عقیده عرب جاهلی ارجاع داده شده که شیاطین و جنیان گاه تماسهایی با انسان داشته و براثر آن بر وی چیره شده، او را دیوانه و سرگشته میسازند[۳۷] یا آنکه در بیابان برای گمشدگان دامهایی گسترده، آنان را شکار میکنند.[۳۸] در این صورت این تعبیر صرفاً جنبه تمثیلی دارد و بدین معناست که هرکس از اسلام رویگردان و به دعوت مسلمانان بیتوجه باشد، بهسان کسی است که در دام جنیان افتاده باشد.[۳۹] در گروهی دیگر از آیات، مفهوم تحیر از تعابیری دیگر به قرینه سیاق آیات یا تحلیل مفهومی واژگان استفاده میشود که مفسران نیز به آنها توجه کردهاند؛ در آیه ﴿مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لَا يُبْصِرُونَ﴾[۴۰] حیرت ناشی از گمراهی منافقان به حالت کسی تشبیه شده که در دل تاریکی آتشی بر میفروزد و به محض آنکه نور میافشاند، خدا آن را خاموش و در تاریکی رهایشان میکند[۴۱] در این آیه نیز سخن از کسانی است که به رغم شناخت حق از آن روی برتافته، به کفر خویش باز میگردند، از این رو ایمان آنها همانند آتشی است که به محض برافروختن درجا خاموش شده، به صاحبش سودی نمیرساند و روشن است که سرگردانی و سردرگمی چنین کسی بیش از فردی است که از آغاز در تاریکی بوده است.[۴۲] از آنجا که منافقان در زندگی دنیوی خود نه حقیقتاً اهل ایماناند و نه صراحتاً با اهل کفر همراهی میکنند، به نوعی سرگردان و حیراناند: ﴿مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَلِكَ لَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَلَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا﴾[۴۳][۴۴] تعبیر ﴿يَعْمَهُونَ﴾ در آیات دیگری چون ﴿وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ﴾[۴۵] نیز گویای سردرگمی و سرگشتگی مشرکان است.[۴۶] آنان که خداوند بر چشم و گوششان مهر زده است در بیراهههای کفر، حیران و سرگردان در جستوجوی راه رهاییاند.[۴۷] دلهای آنان آلوده بهشک و تردید و سرگردان بین حق و باطل است: ﴿إِنَّمَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ﴾[۴۸][۴۹] این حیرت، در تکبر، زیادهخواهی و حق ستیزی آنان نمود یافته، سبب گرفتاری به سنت استدراج و خذلان میشود،[۵۰] در حالی که کردارشان را زیبا و پسندیده شمرده، به آن دلبسته و هدف خود را در میان راه گم میکنند.[۵۱] آنان چون خود حجت خویش را از کف دادهاند،[۵۲] در برابر استدلال و حجت محکم مؤمنان نیز حیران و بهتزده میشوند که ماجرای گفت و گوی ابراهیم و نمرود، نمونهای از آن است. ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾[۵۳][۵۴] نزول عذاب الهی بر آنان نیز آن چنان ناگهانی است که آنان را شگفتزده و حیران میسازد: ﴿بَلْ تَأْتِيهِمْ بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّهَا وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ﴾[۵۵][۵۶] شدت عذاب آنها را چنان دچار دهشت و از خود بیخود میکند که گویا مست و لایعقلاند: ﴿يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُمْ بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ﴾[۵۷][۵۸]
بنابر آنچه گذشت، تحیر در شبکه معنایی خود با مفاهیم بنیادی دیگری در حوزه هدایت و گمراهی پیوند مییابد؛ حیرت در واقع بیانگر حالت گمراهی (ضلال) در انسان بیایمان است؛ ضلال به معنای گم کردن راه و خارج شدن از راه درست است که گاه با همین توضیح در آیات آمده: ﴿أَمْ تُرِيدُونَ أَنْ تَسْأَلُوا رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ﴾[۵۹] و همان مفهوم سرگردانی و سردرگمی را تداعی میکند،[۶۰] از همینرو در آیه ﴿قُلْ أَنَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۶۱] در نقطه مقابل حیرت از هدایت (متضاد ضلال) یاد شده است.
مفهوم ظلمت در قرآن نیز به ظرف حیرانی و سرگشتگی کافران اشاره دارد که بر اثر آن راه درست را از کف میدهند.[۶۲] مفهوم کوری نیز که در برخی آیات قرآن ﴿أَفَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ﴾[۶۳] در وصف گمراهان آمده به حیرت آنان و نیافتن راه درست اشاره دارد.[۶۴] در نگاهی دیگر به مفهوم تحیر در قرآن، به گونه مثبت آن بر میخوریم. در آیات گوناگونی به اندیشه و تأمل در آیات آفاقی و انفسی توصیه شده که بر اثر آن شگفتی و حیرتی بر انسان چیره میشود: ﴿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾[۶۵] این تحیر بر خلاف گونه پیشین، ناشی از تفکر و تأمل صحیح و نتیجه ایمان، توحید و تقواست [۶۶].
همچنین یکی از نظریهها در تفسیر واژه "اِله" آن است که این کلمه از ریشه "وَلَه" به معنای تحیر است.[۶۷] البته اله به معنای ذاتی و نه وصفی از این ریشه بوده و به آن اشاره دارد که عقول و اذهان در شناخت او متحیّرند و خردها در کنه عظمتش سردرگم شده،[۶۸] به آگاهی کاملی دست نمییابند [۶۹] و اذهان در شناخت ذات معبود مدهوش و سرگردان میشوند.[۷۰] زمخشری سعی کرده این مفهوم از تحیر را با مفهوم منفی پیشین اینگونه پیوند دهد که تحیر در شناخت و ادراک صحیح و بیپیرایه از خدا زمینه گمراهی و سردرگمی پدید آورده و اندیشه استوار در این بین فراوان نیست. [۷۱] به مفهوم تحیر در شاخههای گوناگون اندیشه اسلامی توجه و درباره آن بحث شده است؛ در دانش کلام، خرد آدمی از ادراک ژرفای ذات خداوند ناتوان و تفکر در ذات موجب تحیر و امری نکوهیده شمرده شده است.[۷۲] در اخلاق از شک و حیرت به ناتوانی از تحقیق حق و ابطال باطل تعبیر شده و آن را از رذایل قوه ناطقه شمردهاند که در برابر فضیلت یقین قرار دارد.[۷۳]
در عرفان، حیرت مورد اشاره قرآن به حیرت برخی آدمیان در اوهام و تخیلات نفسانی خویش تفسیر شده است،[۷۴] افزون بر آن به گونه مثبت تحیر نیز توجه و مرتبهای از مراتب سلوک عملی شمرده شده[۷۵] که به هنگام مشاهده انوار ذات الهی و اشراقات درخشان ربانی و حجابهای نورانی رخ میدهد[۷۶] و انسان محبّ با مشاهده جمال محبوب از همه آفریدگان و از خود نیز غافل و حیران میشود[۷۷][۷۸]
منابع
پانویس
- ↑ الصحاح، ج۴، ص۱۶۸۲؛ لسان العرب، ج۱۱، ص۲۰۰؛ مجمع البحرین، ج۱، ص۶۲۴، "خجل".
- ↑ لسان العرب، ج۲، ص۱۳؛ تاج العروس، ج۳، ص۱۹، "بهت".
- ↑ الصحاح، ج۶، ص۲۲۵۶؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۵۱۶؛ مجمعالبحرین، ج۴، ص۵۵۳، "وله".
- ↑ تاج العروس، ج۶، ص۳۲۴، "حیر"؛ مشارق الانوار، ج۱، ص۳۳۱.
- ↑ الفروقاللغویه، ص۴۴۵؛ تاجالعروس، ج۱۹، ص۶۸، "عمه".
- ↑ الصحاح، ج۶، ص۲۲۴۱؛ لسان العرب، ج۱۲، ص۴۳۰، ج۱۳، ص۵۱۹؛ مفردات، ص۳۴۸، "عمه".
- ↑ المغرب، ص۱۳۴، "الحیره".
- ↑ لغتنامه، ج۶، ص۹۲۵۰، "حیرت".
- ↑ «بگو آیا به جای خداوند کسی را (به پرستش) بخوانیم که نه به ما سود میرساند و نه زیان میزند و پس از آنکه خداوند ما را راهنمایی کرده است به (عقاید) گذشته خود بازگردانده شویم؟ چونان کسی که شیطانها او را در زمین، سرگشته و سرگردان کردهاند در حالی که او را همراهانی است که به راهیابی فرا میخوانندش که نزد ما بیا؛ بگو: تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و فرمان یافتهایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم» سوره انعام، آیه ۷۱.
- ↑ غریب القرآن، ص۲۳۷.
- ↑ «و میبینی که آنان را بر آن (دوزخ) عرضه میدارند در حالی که از خواری خاکسارند، از زیر چشم مینگرند، و مؤمنان میگویند: زیانکاران آنانند که در روز رستخیز به خود و کسان خویش زیان رساندهاند، آگاه باشید که ستمگران در عذابی دیرپایند» سوره شوری، آیه ۴۵.
- ↑ «و اگر آنان را به رهنمود فرا خوانید نمیشنوند و میبینی که به تو مینگرند در حالی که نمیبینند!» سوره اعراف، آیه ۱۹۸.
- ↑ مفردات، ص۸۱۳، "نظر".
- ↑ «بنگر چگونه برای تو مثلها زدند و گمراه شدند و نمیتوانند راهی بیابند» سوره اسراء، آیه ۴۸.
- ↑ مشارق الانوار، ج۱، ص۳۳۱.
- ↑ «آیا در (کار) آن کس ننگریستهای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده میکند و میمیراند، او گفت: من (نیز) زنده میدارم و میمیرانم، ابراهیم گفت: خداوند آفتاب را از خاور فرا میآورد، تو آن را از باختر برآور؛ و آن کافر درماند؛ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمیگردد» سوره بقره، آیه ۲۵۸.
- ↑ لسان العرب، ج۲، ص۱۳؛ تاج العروس، ج۳، ص۱۹، "بهت".
- ↑ «(خداوند) فرمود: که (آمدن به) این سرزمین چهل سال بر آنان حرام است؛ روی زمین سرگردان میشوند، پس بر گروه نافرمانان دریغ مخور» سوره مائده، آیه ۲۶.
- ↑ الفروق اللغویه، ص۴۴۵.
- ↑ «خداوند است که آنها را به ریشخند میگیرد و آنان را در سرکشیشان در حالی که سرگشتهاند فرو میگذارد» سوره بقره، آیه ۱۵.
- ↑ تفسیر نسفی، ج۱، ص۲۲؛ تفسیر قرطبی، ج۱، ص۲۰۹؛ المیزان، ج۱۵، ص۴۹.
- ↑ «و روزی که رستخیز برپا گردد گناهکاران نومید میگردند» سوره روم، آیه ۱۲.
- ↑ التبیان، ج۷، ص۳۸۵، ج۸، ص۲۳۵؛ ج۹، ص۲۱۶.
- ↑ فصلالمقال، ج۱، ص۵۰۹؛ المفضلیات، ج۱، ص۲۹۶؛ جمهرة اشعار العرب، ج۱، ص۲۱۴.
- ↑ محاضرات الادباء، ج۲، ص۷۴؛ البلیغ فیالمعانی، ص۲۷۷.
- ↑ معانی القرآن، ج۱، ص۱۰۰؛ التبیان، ج۱، ص۱۱۸؛ خدا و انسان در قرآن، ص۱۷۹ ـ ۱۸۲.
- ↑ «بگو آیا به جای خداوند کسی را (به پرستش) بخوانیم که نه به ما سود میرساند و نه زیان میزند و پس از آنکه خداوند ما را راهنمایی کرده است به (عقاید) گذشته خود بازگردانده شویم؟ چونان کسی که شیطانها او را در زمین، سرگشته و سرگردان کردهاند در حالی که او را همراهانی است که به راهیابی فرا میخوانندش که نزد ما بیا؛ بگو: تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و فرمان یافتهایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم» سوره انعام، آیه ۷۱.
- ↑ ر. ک: التبیان، ج۴، ص۱۶۹؛ مجمع البیان، ج۴، ص۸۵.
- ↑ ر. ک: تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۱۵۰.
- ↑ تفیسر عبدالرزاق، ج۲، ص۲۱۲.
- ↑ جامع البیان، ج۷، ص۳۰۶.
- ↑ المیزان، ج۷، ص۱۴۴.
- ↑ التبیان، ج۴، ص۱۶۹؛ مجمع البیان، ج۴، ص۸۴.
- ↑ «پاک آیینان برای خداوند باشید، نه شرکورزان به او و هر کس به خداوند شرک ورزد چنان است که از آسمان فرو افتد و پرندگان او را بربایند یا باد او را به جایی دور اندازد» سوره حج، آیه ۳۱.
- ↑ ر. ک: التفسیر الکبیر، ج۲۳، ص۳۲.
- ↑ «آنان که ربا میخورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمیخیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان میگویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۷۵.
- ↑ الکشاف، ج۲، ص۳۲۰؛ تفسیر الصافی، ج۲، ص۱۳۰؛ الاصفی، ج۱، ص۳۲۸.
- ↑ الوجیز، ج۱، ص۳۶۱؛ تفسیر بغوی، ج۲، ص۱۰۶؛ تفسیرنسفی، ج۱، ص۳۳۰.
- ↑ جوامع الجامع، ج۱، ص۵۸۲؛ مجمع البیان، ج۴، ص۸۵ قس: الانصاف، ج۲، ص۲۸.
- ↑ «داستان اینان، چون داستان کسانی است که آتشی برافروزند و همین که دور و برشان روشن شد، خداوند روشناییشان را ببرد و آنان را در تاریکیها که چیزی نمیبینند رها کند» سوره بقره، آیه ۱۷.
- ↑ تفسیر قمی، ج۱، ص۳۴؛ التفسیر الکبیر، ج۲، ص۷۳.
- ↑ التبیان، ج۱، ص۸۷ ـ ۸۸.
- ↑ «میان آن (دو گروه) سرگردان ماندهاند، نه با اینانند نه با آنان و هر که را خداوند در گمراهی وانهد هرگز برای او راهی نخواهی یافت» سوره نساء، آیه ۱۴۳.
- ↑ تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۵۸۲؛ زاد المسیر، ج۲، ص۲۱۱.
- ↑ «و دلها و دیدگان آنان را دگرگون میگردانیم- چنان که بار نخست (هم) به آن ایمان نیاوردند- و آنان را در سرکشیشان سرگردان وا مینهیم» سوره انعام، آیه ۱۱۰.
- ↑ ر. ک: معانی القرآن، ج۱، ص۹۸؛ تفسیر قرطبی، ج۷، ص۶۶؛ فتح القدیر، ج۲، ص۱۵۲.
- ↑ جامع البیان، ج۱، ص۱۹۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۵۵؛ فتح القدیر، ج۱، ص۴۵.
- ↑ «تنها کسانی از تو اجازه (ی معاف بودن از جهاد) میخواهند که به خداوند و روز بازپسین ایمان ندارند و دل به شک سپردهاند و در تردید خود سرگردانند» سوره توبه، آیه ۴۵.
- ↑ جامع البیان، ج۱۰، ص۱۸۵.
- ↑ فتح القدیر، ج۲، ص۴۲۸ ـ ۴۲۹.
- ↑ التبیان، ج۸، ص۷۵؛ مجمع البیان، ج۷، ص۳۶۳؛ المیزان، ج۱۵، ص۳۴۰.
- ↑ المیزان، ج۸، ص۳۴۹.
- ↑ «آیا در (کار) آن کس ننگریستهای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده میکند و میمیراند، او گفت: من (نیز) زنده میدارم و میمیرانم، ابراهیم گفت: خداوند آفتاب را از خاور فرا میآورد، تو آن را از باختر برآور؛ و آن کافر درماند؛ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمیگردد» سوره بقره، آیه ۲۵۸.
- ↑ التبیان، ج۲، ص۳۱۸؛ زاد المسیر، ج۱، ص۲۶۹؛ تفسیر جلالین، ص۴۶.
- ↑ «بلکه بر آنان ناگهان فرا میرسد آنگاه چنان در بهتشان مینهد که نه به بازگرداندن آن یارایی دارند و نه به آنان مهلت میدهند» سوره انبیاء، آیه ۴۰.
- ↑ جامعالبیان، ج۱۷، ص۳۹؛ تفسیر قرطبی، ج۱۱، ص۲۹۰؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۱۸۸.
- ↑ «روزی که آن را میبینید، هر زنی که شیر میدهد، نوزاد شیریاش را از یاد میبرد و هر آبستنی بار خود فرو مینهد و مردم را مست میبینی و مست نیستند اما عذاب خداوند سخت است» سوره حج، آیه ۲.
- ↑ تفسیر قمی، ج۲، ص۷۸؛ المیزان، ج۱۴، ص۳۳۹.
- ↑ «آیا بر آنید که از پیامبرتان درخواست کنید چنان که پیشتر از موسی در خواست شد؟» سوره بقره، آیه ۱۰۸.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۲۹.
- ↑ «بگو آیا به جای خداوند کسی را (به پرستش) بخوانیم که نه به ما سود میرساند و نه زیان میزند و پس از آنکه خداوند ما را راهنمایی کرده است به (عقاید) گذشته خود بازگردانده شویم؟ چونان کسی که شیطانها او را در زمین، سرگشته و سرگردان کردهاند در حالی که او را همراهانی است که به راهیابی فرا میخوانندش که نزد ما بیا؛ بگو: تنها رهنمود خداوند، رهنمود است و فرمان یافتهایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم» سوره انعام، آیه ۷۱.
- ↑ ر. ک: جامع البیان، ج۱، ص۲۰۹.
- ↑ «آیا کسی که میداند آنچه از پروردگارت بر تو فرو فرستاده شده حقّ است همگون کسی است که کوردل است؟ تنها خردمندان پند میپذیرند؛» سوره رعد، آیه ۱۹.
- ↑ تفسیر ابن عطیه، ج۳، ص۳۰۹؛ التسهیل، ج۲، ص۱۷۶؛ تفسیر ثعالبی، ج۳، ص۴۸۷.
- ↑ «بیگمان در آفرینش آسمانها و زمین و پیاپی آمدن شب و روز نشانههایی برای خردمندان است (همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۰-۱۹۱.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۹، ص۱۳۴ ـ ۱۳۵.
- ↑ زاد المسیر، ج۱، ص۹.
- ↑ مجمع البیان، ج۱، ص۵۲؛ المیزان، ج۱، ص۱۸.
- ↑ مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۸۶.
- ↑ الکشاف، ج۱، ص۶.
- ↑ الکشاف، ج۱، ص۶.
- ↑ توحید الامامیه، ص۲۰۰؛ ریاض السالکین، ج۵، ص۲۶ ـ ۲۸.
- ↑ جامع السعادات، ج۱، ص۱۵۲ ـ ۱۵۴.
- ↑ تفسیر ابن عربی، ج۱، ص۲۲۹.
- ↑ شرح الاسماء الحسنی، ج۱، ص۱۶۲.
- ↑ بحرالمعارف، ج۳، ص۸۰۹.
- ↑ تفسیر ابن عربی، ج۱، ص۳۴۶.
- ↑ احمدپور، مهدی، مقاله «تحیر»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷.