بحث:آزادی: تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
==اصطلاحات عربی آزادی==
==اصطلاحات عربی آزادی==
{{فهرست اثر}}
{{فهرست اثر}}
{{ستون-شروع|5}}
# [[الحرية]]
# [[الحرية ]]
# [[الحرية الأبيقورية]]
# [[الحرية الأبيقورية]]
# [[الحرية الأخلاقية]]
# [[الحرية الأخلاقية]]
# [[حرية الإعلام]]
# [[الحرية الإنسانية]]
# [[الحرية الإنسانية]]
# [[الحرية الإيجابية]]
# [[الحرية الإيجابية]]
# [[الحرية الاإلامية]]
# [[الحرية الاجتماعية]]
# [[الحرية الاجتماعية]]
# [[الحرية الإسلامية]]
# [[الحرية الاقتصادية]]
# [[الحرية الاقتصادية]]
# [[الحرية التشريعية]]
# [[الحرية التشريعية]]
# [[حرية التعبير]]
# [[الحرية التكوينية]]
# [[الحرية التكوينية]]
# [[الحرية الحيوانية]]
# [[الحرية الحيوانية]]
خط ۱۶: خط ۱۷:
# [[الحرية السلبية]]
# [[الحرية السلبية]]
# [[الحرية السياسية]]
# [[الحرية السياسية]]
# [[الحرية الصحافة]]
# [[حرية الصحافة]]
# [[الحرية الطبيعية]]
# [[الحرية الطبيعية]]
# [[حرية العقيدة]]
# [[الحرية الغربية]]
# [[الحرية الغربية]]
# [[الحرية الفردية]]
# [[الحرية الفردية]]
# [[حرية الفكر]]
# [[حرية الكتابة]]
# [[الحرية اللامعقولة]]
# [[الحرية اللامعقولة]]
# [[الحرية المذمومة]]
# [[الحرية المذمومة]]
خط ۲۷: خط ۳۱:
# [[الحرية المعنوية]]
# [[الحرية المعنوية]]
# [[حدود الحرية]]
# [[حدود الحرية]]
# [[حرية الإعلام]]
{{پایان فهرست اثر}}
# [[حرية التعبير]]
# [[حرية العقيدة]]
# [[حرية الفكر]]
# [[حرية الكتابة]]
{{پایان}}
{{پایان}}


==معنا و مفهوم آزادی==
==معنا و مفهوم آزادی==
*معانی مختلفی برای کلمه "آزادی" [[نقل]] شده است و می‌توان معنای لغوی آزادی را خلاف [[بندگی]]، رقیت، عبودیت‌، [[اسارت]] و [[اجبار]] دانست<ref>علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ج ۲، ص ۸۶.</ref>. آزادی در اصطلاح نیزبه معنای امکان عملی کردن خواسته ها به صورت فردی یا [[اجتماعی]] و یا [[حق]] [[اقدام]] وانتخاب بدون دخالت دیگران است<ref>حسن انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ج ۱، ص ۸۹.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]] و [[فاطمه پهلوان‌پور|پهلوان‌پور، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۸۲.</ref>.
معانی مختلفی برای کلمه "آزادی" [[نقل]] شده است و می‌توان معنای لغوی آزادی را خلاف [[بندگی]]، رقیت، عبودیت‌، [[اسارت]] و [[اجبار]] دانست<ref>علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ج ۲، ص ۸۶.</ref>. آزادی در اصطلاح نیزبه معنای امکان عملی کردن خواسته ها به صورت فردی یا [[اجتماعی]] و یا [[حق]] [[اقدام]] وانتخاب بدون دخالت دیگران است<ref>حسن انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ج ۱، ص ۸۹.</ref>.
*یکی از ارکان اصلی [[دولت]] [[نبوی]]، آزادی است که در همه زمینه‌ها در [[عصر رسالت]] وجود داشته است؛ زیرا خود [[پیامبر]]{{صل}} پس از دوره [[جهل]] و [[تاریکی]]، [[پیام]] آور آزادی برای تمام [[انسان‌ها]] بود و با تمام [[توان]] کوشید [[روابط اجتماعی]] را عادلانه تنظیم کند تا در [[جامعه]] [[نبوی]] کسی به بهانه آزادی؛ [[حقوق]]، آزادی و [[کرامت]] دیگران را پایمال نکند<ref>حسین ابراهیمی، سیره نبی اعظم لیوان، ص ۴۴۰.</ref><ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]] و [[فاطمه پهلوان‌پور|پهلوان‌پور، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۸۲.</ref>.
 
یکی از ارکان اصلی [[دولت]] [[نبوی]]، آزادی است که در همه زمینه‌ها در [[عصر رسالت]] وجود داشته است؛ زیرا خود [[پیامبر]]{{صل}} پس از دوره [[جهل]] و [[تاریکی]]، [[پیام]] آور آزادی برای تمام [[انسان‌ها]] بود و با تمام [[توان]] کوشید [[روابط اجتماعی]] را عادلانه تنظیم کند تا در [[جامعه]] [[نبوی]] کسی به بهانه آزادی؛ [[حقوق]]، آزادی و [[کرامت]] دیگران را پایمال نکند<ref>حسین ابراهیمی، سیره نبی اعظم لیوان، ص ۴۴۰.</ref>.<ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]] و [[فاطمه پهلوان‌پور|پهلوان‌پور، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۸۲.</ref>
 
== معناشناسی ==
لغویان برای [[آزادی]] معانی متعددی گفته‌اند؛ از جمله، آن را به [[قدرت]] [[انتخاب]]، رهایی، ضد [[بندگی]]<ref>لغت نامه دهخدا، ج ۱، ص ۷۷، «آزادی».</ref> و [[استقلال]] در عمل<ref>The concisi oxford dictionry.</ref> و از آمیختگی رها شدن<ref>مفردات، ص ۲۲۴، «حر».</ref> معنا کرده‌اند. در اصطلاح نیز معانی بسیاری برای [[آزادی]] بیان شده<ref>چهار مقاله آزادی، ص ۲۳۶.</ref>؛ مانند: فقدان موانع در راه تحقق آرزوهای [[انسان]]<ref>چهار مقاله آزادی، ص ۲۳۶.</ref>، سلب مانع ترقی و [[تکامل]]<ref>یادداشت‌های استاد مطهری، ج ۱، ص ۱۳۱.</ref>، داشتن [[حق]] انجام هر عملی تا حدی که [[حق]] دیگران مورد [[تجاوز]] قرار نگیرد، مصون ماندن از [[اراده]] مستبدانه دیگران<ref>فرهنگ علوم سیاسی، ص ۱۶۴.</ref> و...<ref>[[علی رضایی بیرجندی|رضایی بیرجندی، علی]]، [[آزادی - رضایی بیرجندی (مقاله)|آزادی]] [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص ۱۸۳-۱۸۵.</ref>.  


==آزادی در فرهنگ مطهر==
== [[دعوت به آزادی هدفمند]] ==
فرق است بین [[آزاد]] و آزادی‌خواه. یکی آزاد است یعنی خودش شخصاً [[مرد]] آزادی است، و یکی آزادی‌خواه است. یعنی طرفدار آزادی [[اجتماع]] است و آزادی [[هدف]] و ایده [[اجتماعی]] اوست<ref>بیست گفتار، ص۱۲.</ref>.
== [[اجرای آزادی سیاسی]] ==


آزادی یعنی اینکه مانع برای بروز استعدادهای کلی افراد [[بشر]] وجود نداشته باشد و این مربوط به همه [[انسان‌ها]] است<ref>جهاد، ص۵۳.</ref>.
== [[چالش‌های آزادی]] ==
آزادی یعنی رفع مانع از فعالیت یک [[قوه]] فعال و پیشرو<ref>جهاد، ص۶۵.</ref>.
== [[آسیب‌شناسی آزادی]] ==
آزادی یعنی جلوی راهش را نگیرند، پیش رویش مانع ایجاد نکنند. ممکن است یک موجود زنده [[رشد]] او از نظر عدم موانع مساعد باشد، مانعی در کار نباشد که جلوی رشدش را بگیرد، مثلاً یک [[امنیّت]] داشته باشد، عوامل رشد هم داشته باشد، ولی در عین‌حال موانع جلوی رشدش را بگیرند. فرض کنید که شما می‌خواهید گیاهی را رشد بدهید، علاوه بر همه شرایط دیگر باید محیط برای درخت وقتی می‌خواهد رشد بکند باید جلویش فضای [[بازی]] باشد. اگر شما نهالی را در [[زمین]] بکارید در حالی‌که بالای آن یک سقف بزرگی باشد، ولو این نهال، نهال چنار باشد امکان رشد برای آن نیست. هر موجود زنده‌ای که می‌خواهد [[راه رشد]] و [[تکامل]] را طی کند، یکی از احتیاجاتش آزادی است. پس آزادی یعنی چه؟ یعنی نبودن مانع. انسان‌های آزاد، انسان‌هایی هستند که با موانعی که در جلوی رشد و تکامل‌شان هست، [[مبارزه]] می‌کنند. انسان‌هایی هستند که تن به وجود مانع نمی‌دهند. این هم تعریف مختصری از آزادی<ref>گفتارهای معنوی، ص۱۲ و ۱۳.</ref>.
آزادی یعنی [[انسان]] آن اندازه انسان است که هیچ جبری را [[تحمل]] نکند، محکوم و [[اسیر]] هیچ قدرتی نباشد، همه چیز را خودش آزادانه [[انتخاب]] کند<ref>گفتارهای معنوی، ص۲۳۱.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۴۳.</ref>


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس2}}
{{پانویس}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۱۷

اصطلاحات عربی آزادی

معنا و مفهوم آزادی

معانی مختلفی برای کلمه "آزادی" نقل شده است و می‌توان معنای لغوی آزادی را خلاف بندگی، رقیت، عبودیت‌، اسارت و اجبار دانست[۱]. آزادی در اصطلاح نیزبه معنای امکان عملی کردن خواسته ها به صورت فردی یا اجتماعی و یا حق اقدام وانتخاب بدون دخالت دیگران است[۲].

یکی از ارکان اصلی دولت نبوی، آزادی است که در همه زمینه‌ها در عصر رسالت وجود داشته است؛ زیرا خود پیامبر(ص) پس از دوره جهل و تاریکی، پیام آور آزادی برای تمام انسان‌ها بود و با تمام توان کوشید روابط اجتماعی را عادلانه تنظیم کند تا در جامعه نبوی کسی به بهانه آزادی؛ حقوق، آزادی و کرامت دیگران را پایمال نکند[۳].[۴]

معناشناسی

لغویان برای آزادی معانی متعددی گفته‌اند؛ از جمله، آن را به قدرت انتخاب، رهایی، ضد بندگی[۵] و استقلال در عمل[۶] و از آمیختگی رها شدن[۷] معنا کرده‌اند. در اصطلاح نیز معانی بسیاری برای آزادی بیان شده[۸]؛ مانند: فقدان موانع در راه تحقق آرزوهای انسان[۹]، سلب مانع ترقی و تکامل[۱۰]، داشتن حق انجام هر عملی تا حدی که حق دیگران مورد تجاوز قرار نگیرد، مصون ماندن از اراده مستبدانه دیگران[۱۱] و...[۱۲].

دعوت به آزادی هدفمند

اجرای آزادی سیاسی

چالش‌های آزادی

آسیب‌شناسی آزادی

پانویس

  1. علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ج ۲، ص ۸۶.
  2. حسن انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ج ۱، ص ۸۹.
  3. حسین ابراهیمی، سیره نبی اعظم لیوان، ص ۴۴۰.
  4. اکبری، هادی و پهلوان‌پور، فاطمه، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۸۲.
  5. لغت نامه دهخدا، ج ۱، ص ۷۷، «آزادی».
  6. The concisi oxford dictionry.
  7. مفردات، ص ۲۲۴، «حر».
  8. چهار مقاله آزادی، ص ۲۳۶.
  9. چهار مقاله آزادی، ص ۲۳۶.
  10. یادداشت‌های استاد مطهری، ج ۱، ص ۱۳۱.
  11. فرهنگ علوم سیاسی، ص ۱۶۴.
  12. رضایی بیرجندی، علی، آزادی دائرةالمعارف قرآن کریم، ص ۱۸۳-۱۸۵.