سوره انعام: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'سئوال' به 'سؤال')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = سوره | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[سوره انعام در علوم قرآنی]] - [[سوره انعام در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط  = }}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[سوره انعام در قرآن]] - [[سوره انعام در حدیث]] - [[سوره انعام در معارف و سیره رضوی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== مقدمه ==
ششمین [[سوره]] [[قرآن کریم]]. انعام از ماده «ن{{ع}} م» و جمع نَعَم است<ref>کتاب العین، ج۲، ص۱۶۲؛ المفردات، ص۸۱۵.</ref> و نَعَم در اصل به شتر گفته می‌شود<ref>المفردات، ص۸۱۵.</ref>، چون شتر در نزد [[عرب]] [[نعمت]] بزرگی محسوب می‌گردد<ref>کتاب العین، ج۲، ص۱۶۲.</ref>. به مجموعه گوسفند و گاو نیز انعام گفته می‌شود<ref>المفردات، ص۸۱۵.</ref>. به شرطی که شتر در بین آنها باشد. سوره انعام دارای ۱۶۵ [[آیه]] و مکی است، مگر سه یا شش آیه از آن<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۴۲۱.</ref>. البته روایت‌هایی وجود دارد که [[نزول]] یک بار و کامل آن در [[مکه]] را مورد تأکید قرار داده است<ref>تفسیر القمی، ج۱، ص۱۹۳؛ مجمع البیان، ج۴، ص۴۲۱.</ref>. بیشتر [[آیات]] این سوره به صورت [[استدلال]] علیه [[مشرکین]] و [[مخالفین]] [[توحید]] و [[نبوت]] و [[معاد]] و همچنین، مشتمل بر برخی از [[وظایف شرعی]] و [[محرمات]] [[دینی]] می‌باشد، اما [[هدف]] اصلی که این سوره در [[مقام]] بیان آن است، توحید می‌باشد، البته توحید به معنای اعم، بدین معنا که برای [[انسان]] پروردگاری است که [[پروردگار]] همه عالمیان است، همه چیز از او شروع شده و به او منتهی می‌شود و پیامبرانی فرستاده که [[انسان‌ها]] را به سوی [[دین حق]] [[هدایت]] کنند<ref>المیزان، ج۷، ص۵.</ref>. در [[فضیلت]] و اهمیت این سوره روایت‌های متعددی از [[اهل بیت]]{{عم}} وارد شده است. به عنوان مثال، این سوره یکجا نازل شده و هنگام نزول آن، هفتاد هزار [[فرشته]] آن را مشایعت می‌کردند<ref> التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۳۵۳؛ الکافی، ج۴، ص۶۴۷.</ref> و هر کسی این سوره را هر شب بخواند، در [[روز قیامت]] جزو آمنین بوده و هرگز [[آتش جهنم]] را نخواهد دید<ref>ثواب الأعمال، ص۱۰۵.</ref>.
«انعام» یعنی احشام و چهارپایان. [[خداوند]] در بخش‌هایی از [[آیات]] {{متن قرآن|وَجَعَلُواْ لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالأَنْعَامِ نَصِيبًا فَقَالُواْ هَذَا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَهَذَا لِشُرَكَائِنَا فَمَا كَانَ لِشُرَكَائِهِمْ فَلاَ يَصِلُ إِلَى اللَّهِ وَمَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلَى شُرَكَائِهِمْ سَاء مَا يَحْكُمُونَ وَكَذَلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَكَاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَلِيَلْبِسُواْ عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ وَقَالُواْ هَذِهِ أَنْعَامٌ وَحَرْثٌ حِجْرٌ لاَّ يَطْعَمُهَا إِلاَّ مَن نَّشَاء بِزَعْمِهِمْ وَأَنْعَامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُهَا وَأَنْعَامٌ لاَّ يَذْكُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا افْتِرَاء عَلَيْهِ سَيَجْزِيهِم بِمَا كَانُواْ يَفْتَرُونَ وَقَالُواْ مَا فِي بُطُونِ هَذِهِ الأَنْعَامِ خَالِصَةٌ لِّذُكُورِنَا وَمُحَرَّمٌ عَلَى أَزْوَاجِنَا وَإِن يَكُن مَّيْتَةً فَهُمْ فِيهِ شُرَكَاء سَيَجْزِيهِمْ وَصْفَهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُواْ أَوْلادَهُمْ سَفَهًا بِغَيْرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُواْ مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِرَاء عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّواْ وَمَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ وَهُوَ الَّذِي أَنشَأَ جَنَّاتٍ مَّعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُواْ مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ وَمِنَ الأَنْعَامِ حَمُولَةً وَفَرْشًا كُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ مِّنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الأُنثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الأُنثَيَيْنِ نَبِّؤُونِي بِعِلْمٍ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ وَمِنَ الإِبِلِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الأُنثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الأُنثَيَيْنِ أَمْ كُنتُمْ شُهَدَاء إِذْ وَصَّاكُمُ اللَّهُ بِهَذَا فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ }}<ref>«و برای خداوند از آنچه از کشت و چهارپایان پدید آورده است بهره‌ای نهادند و به پندار خویش گفتند: این از آن خداوند است و این برای بتان ما؛ اما آنچه از آن بتان آنهاست به خداوند نمی‌رسد و اما آنچه برای خداوند است به بتان می‌رسد؛ زشت است این داوری که می‌کنند! و بدین‌گونه در نظر بسیاری از مشرکان، شریکان آنان کشتن فرزندانشان را آراسته جلوه دادند تا آنان را نابود کنند و دینشان را بر آنان مشتبه گردانند و اگر خداوند می‌خواست چنین نمی‌کردند پس آنان را با آنچه دروغ می‌بافند واگذار. و به پندار خویش گفتند که: این چارپایان و این کشتزار حرام است جز آن کس که ما بخواهیم آن را نباید بخورد و چارپایانی است که (سوار شدن بر) پشت آنها حرام است و چارپایانی است که نام خداوند را (در ذبح) بر آنها نمی‌برند؛ - (همه) برای دروغ بافتن بر اوست - به زودی (خداوند) برای دروغی که می‌بافتند کیفرشان می‌دهد. و گفتند: آنچه در شکم این چارپایان است ویژه مردان ماست و بر زنان ما حرام است و اگر مرده (به دنیا آمده) باشد همه در آن شریکند؛ به زودی (خداوند) کیفر (این) وصف آنان را می‌دهد که او فرزانه‌ای داناست. به راستی آنان که فرزندان خویش را از بی‌خردی به نادانی کشتند و آنچه خداوند روزی آنان کرده بود با دروغ بافتن به خداوند حرام دانستند زیان کردند، بی‌گمان گمراه شدند و رهیافته نبودند. و اوست که باغ‌هایی با داربست و بی‌داربست و خرمابن و کشتزار با خوردنی‌هایی گوناگون و زیتون و انار، همگون و ناهمگون آفریده است؛ از میوه‌اش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد. و از چارپایان (برخی را بزرگ) باربردار و (برخی دیگر را) کوچک (آفریده است)؛ از آنچه خداوند روزی شما کرده است بخورید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است. هشت نر و ماده: از گوسفند دو (تا) و از بز دو (تا، بیافرید)؛ بگو آیا دو نر را حرام کرده است یا دو ماده را؟ یا آنچه را زهدان‌های آن دو ماده در بر دارد؟ (بگو) مرا از روی دانش آگاه سازید اگر راستگویید؟ و از شتر دو (تا) و از گاو دو (تا)؛ بگو آیا آن دو نر را حرام کرده است یا آن دو ماده را یا آنچه را که زهدان‌های آن دو ماده دربردارد؟ آیا هنگامی که خداوند این (امر) را به شما سفارش می‌کرد حضور داشتید؟ پس ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغ می‌بندد تا با نادانی مردم را گمراه گرداند کیست؟ بی‌گمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نخواهد کرد» سوره انعام، آیه ۱۳۶-۱۴۴.</ref> [[عقاید]] و [[رسوم]] و [[سنت‌های جاهلی]] درباره گاو و گوسفند و شتر و بز و [[قربانی]] و گوشت آن را بیان کرده و خواسته است [[عقاید انحرافی]] آنان درباره این حیوانات را [[اصلاح]] کند.


در ذیل بسیاری از آیات این سوره روایت‌های [[امام رضا]]{{ع}} [[مشاهده]] می‌شود که ابعاد گوناگون آیات مانند مباحث [[فقهی]]، [[کلامی]] و [[اخلاقی]] را تبیین می‌کنند، همچنین برخی از این آیات در ضمن سخنان آن [[حضرت]] به کار رفته و منشأ استخراج و بیان مطالب مهمی از سوی آن حضرت قرار گرفته‌اند. بر پایه [[روایت]] [[امام رضا]]{{ع}}، سوره انعام به صورت یکجا نازل شده و هفتاد هزار [[فرشته]] آن را مشایعت کرده‌اند، که با صدای رسا، [[تسبیح]]، [[تهلیل]] و [[تکبیر]] می‌گفتند<ref>تفسیر القمی، ج۱، ص۱۹۳.</ref>. مشابه این مضمون از [[رسول خدا]]{{صل}}<ref>تفسیر جوامع الجامع، ج۱، ص۳۶۵.</ref> و [[امام صادق]]{{ع}}<ref>التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۳۵۳.</ref> نیز رسیده است، که [[نزول]] همه این [[سوره]] در [[مکه]] را نیز [[تأیید]] می‌کند. بر اساس روایت دیگری از آن [[حضرت]]، اسم [[قاهر]] درباره [[خداوند]] که در [[آیات]] ۱۸ و ۶۱ سوره انعام و با تعبیر {{متن قرآن|وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ}}<ref>«و اوست که بر بندگان خویش چیره است» سوره انعام، آیه ۱۸.</ref> به کار رفته، به این معناست که همه [[مخلوقات]] برای او [[لباس]] [[ذلت]] به تن کرده و در مقابل [[اراده الهی]] امتناعی از خود نشان نمی‌دهند و حتی یک چشم به هم زدن از [[نفوذ]] اراده الهی خارج نمی‌شوند و زمانی که خداوند به هر چیزی بگوید: باش، آن شیء فوراً خواهد بود و [[انسان‌ها]] اگر چه در اطلاق این اسم بر آنان با خداوند اشتراک دارند، اما قاهر درباره آنان به معنای [[غلبه]] بر یکدیگر با نقشه، [[حیله]] و [[زحمت]] است، که گاهی سبب می‌شود آن کسی که واقعاً قاهر است، [[مقهور]] شده و آنکه مقهور است، قاهر شود و این معنا، با آنچه در مورد خداوند گفته شد، بسیار متفاوت است<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۴۹.</ref>. آن حضرت از یکی از [[اصحاب]] درباره شیء بودن خداوند سؤال نمود. او با استناد به [[آیه]] ۱۹ سوره انعام: {{متن قرآن|قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ}}<ref>«بگو: چه چیزی در گواهی بزرگ‌تر است؟ بگو: خداوند که میان من و شما گواه است» سوره انعام، آیه ۱۹.</ref>. به [[اثبات]] شیء بودن خداوند در این آیه اشاره نموده و در عین حال گفت: خداوند شیء است، اما نه مثل اشیای دیگر؛ چون [[نفی]] شیئیت خداوند، سبب نفی خداوند و [[انکار]] او خواهد شد. [[امام رضا]]{{ع}} نیز این [[استدلال]] را [[تصدیق]] و او را [[تحسین]] نمود<ref>التوحید، ص۱۰۷.</ref>. [[پرسش و پاسخ]] مشابهی نیز در جواب [[نامه]] [[هشام]] مشرقی [[مشاهده]] می‌شود. [[امام]] از او راجع به شیء بودن [[خداوند]] سؤال کرد و او با ارائه [[آیه]] مذکور به شیء بودن خداوند تصریح نمود، ولی در عین حال تأکید کرد که خداوند شیء است، نه مانند دیگر اشیا و در عین حال، [[جسم]] هم نیست. امام رضا{{ع}} نیز با [[تأیید]] ضمنی این سخنان، شیء بودن خداوند را غیر از جسم بودن دانسته و به [[نقد]] برخی [[اعتقادات]] [[توحیدی]] رایج در آن [[زمان]] پرداخت و معنای صحیح از [[توحید]] را بیان نمود<ref>التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۳۵۶.</ref>. آیه ۱۹ سوره انعام به‌صراحت از [[رسول خدا]]{{صل}} می‌خواهد تا از [[شهادت]] دادن به خدایانی غیر از [[الله]] دوری کرده و بر [[یگانگی خداوند]] شهادت داده و همچنین، از آنچه برای خداوند [[شریک]] قرار داده می‌شود، [[برائت]] جوید: {{متن قرآن|... أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُلْ لَا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ}}<ref>«آیا شما گواهی می‌دهید که با خداوند خدایان دیگری هست؟ بگو: من گواهی نمی‌دهم؛ بگو: من گواهی نمی‌دهم؛ بگو: تنها او خدایی یگانه است و من از شرکی که می‌ورزید بیزارم» سوره انعام، آیه ۱۹.</ref>. با توجه به این موضوع، هنگامی که شخصی از [[ثنویه]] ([[معتقد]] به دو [[خدا]]) در نزد امام رضا{{ع}} از [[اعتقاد]] خود مبنی بر وجود دو خدا سخن گفت و دلیل بر یکی بودن خداوند را از امام مطالبه کرد، ایشان در پاسخ، از سخن خود آن شخص استفاده کرده و فرمود: اینکه تو می‌گویی خدا دو تاست، دلیل بر یکی بودن اوست. چون طبق سخن تو، حداقل یک خدا حتماً وجود داشته و [[مورد اتفاق]] ما و شماست، چون زمانی ادعای خدای دوم را می‌کنی، که اولی را [[اثبات]] کرده باشی. اما درباره خدای دوم [[اختلاف]] نظر وجود دارد<ref>التوحید، ص۲۷۰.</ref>. بر مبنای گزارش دیگری، [[حسین بن بشار]] از آن [[حضرت]] پرسید: آیا [[خداوند]] می‌داند که شیء که هنوز وجود ندارد در صورت وجود، چه کیفیتی خواهد داشت؟ ایشان با مثبت دانستن پاسخ، به سه [[آیه]] از [[قرآن]] [[استدلال]] نمود. یکی از این [[آیات]]، آیه ۲۸ سوره انعام: {{متن قرآن|وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و اگر بازگردانده شوند به همان چیزهایی که از آن نهی شده بودند باز می‌گردند و بی‌گمان آنان دروغ پردازند» سوره انعام، آیه ۲۸.</ref> است که درباره [[جهنمیان]] است که در آیه پیش از آن درخواست بازگشت به [[دنیا]]، جهت قرار گرفتن در زمره [[مؤمنان]] را دارند. اما در آیه ۲۸ تصریح می‌شود که این افراد در صورت بازگشت به دنیا باز هم به کارهای [[ناشایست]] و [[تکذیب]] [[پیامبران]] و [[آیات الهی]] روی می‌آوردند. [[امام رضا]]{{ع}} با بیان این آیه و دو آیه دیگر که در صدد [[اثبات]] [[علم خداوند]] به کارهای این افراد حتی بعد از بازگشت فرضی آنان به دنیاست، [[علم الهی]] به کیفیت اشیا [[خلق]] نشده، بعد از خلقتشان را ثابت می‌کند<ref>التوحید، ص۱۳۶-۱۳۷.</ref>. [[عبدالعزیز بن مسلم]] گزارش گفت‌و‌گوهای فراوان و [[اختلاف]] نظر [[مردم]] درباره [[امامت]] را به اطلاع امام رضا{{ع}} رساند. آن حضرت نیز در ضمن یک [[حدیث]] طولانی به تبیین [[جایگاه امامت]] در [[اسلام]] پرداخت. ایشان با اشاره به بیان همه [[حلال]] و حرام‌های مربوط به [[زندگی]] [[انسان]] و تمام مسائل مورد نیاز برای مردم در قرآن، به آیه ۳۸ سوره انعام: {{متن قرآن|...مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ}}<ref>«ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشته‌ایم» سوره انعام، آیه ۳۸.</ref>، استناد کرده است<ref>الکافی، ج۱، ص۴۸۹.</ref>. بر این اساس، چون امامت جزو نیازهای کلیدی در [[سعادت]] فردی و [[اجتماعی]] انسان به شمار می‌رود، قرآن به آن توجه ویژه داشته و در آیات متعدد<ref>مانند: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵؛ {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}} «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴؛ {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ * وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ}} «و اسحاق را و افزون بر آن (نوه‌اش) یعقوب را به او بخشیدیم و همه را (مردمی) شایسته کردیم» سوره انبیاء، آیه ۷۲-۷۳.</ref> به آن پرداخته است. ایشان در مواجهه با دو [[حدیث]] متفاوت از [[رسول خدا]]{{صل}} در یک مسأله، به قابل قبول نبودن احکامی که بر خلاف [[حلال‌ها]] و [[حرام‌ها]] و [[فرائض الهی]] است (به جز در موارد [[نسخ]]) تأکید کرده است. این موضوع بدان دلیل است که رسول خدا{{صل}} در [[تغییر]] [[حرام]] و [[حلال]] و فرائض الهی از خود اختیاری نداشته و تابع محض و [[تسلیم]] [[خداوند]] است و تنها به [[ابلاغ]] این مسائل از سوی خداوند برای [[مردم]] [[اقدام]] می‌کند. [[امام رضا]]{{ع}} در تبیین این موضوع به [[آیه]] ۵۰ سوره انعام: {{متن قرآن|إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ}}<ref>«جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم» سوره انعام، آیه ۵۰.</ref>. نیز [[تمسک]] کرد، که به [[تبعیت]] کامل رسول خدا{{صل}} از [[وحی]] تأکید دارد<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۰.</ref>. به همین علت، نمی‌توان همه روایت‌هایی را که به ایشان منسوب است پذیرفت، بلکه باید با [[قرآن]] منطبق باشد. امام رضا{{ع}} در تبیین معنای صحیح [[آیات]] ۷۶-۷۸ سوره انعام که به گفتار [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} مبنی بر [[خدا]] دانستن [[ستاره]]، ماه و [[خورشید]] هنگام دیدن آنها و [[انکار]] خدایی آنها بعد از غروب‌شان دلالت دارد، این [[آیات]] را منافی با [[عصمت حضرت ابراهیم]]{{ع}} ندانسته و این سخنان را استفهام انکاری می‌داند و نه [[اقرار]] [[واقعی]]. از نگاه این [[روایت]]، قصد [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} از این سخنان، [[باطل]] ساختن [[اعتقاد]] خورشید، ستاره و ماه پرستان و متوجه ساختن آنان به خدای واقعی که [[خالق]] اینهاست، بوده است. [[امام رضا]]{{ع}} در ادامه با استناد به [[آیه]] ۸۳ سوره انعام: {{متن قرآن|وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ}}<ref>«و این برهان ماست که آن را به ابراهیم در برابر قومش دادیم» سوره انعام، آیه ۸۳.</ref>، این [[استدلال]] حضرت ابراهیم{{ع}} را [[الهام]] شده از سوی [[خداوند]] به ایشان می‌داند<ref>التوحید، ص۷۴-۷۵.</ref>، که [[تأیید]] دیگری بر [[عصمت]] آن [[حضرت]] و صحیح بودن سخنانشان است. بر اساس روایت دیگری از آن حضرت، [[امام صادق]]{{ع}} در پاسخ مردی که سؤالاتی از آن حضرت داشت، خود را از مصادیق آیه ۹۰ سوره انعام: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ}}<ref>«آنان کسانی هستند که خداوند رهنمایی‌شان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن!» سوره انعام، آیه ۹۰.</ref> معرفی می‌کند و خود را آماده [[پاسخ‌گویی]] به هر سؤالی دانسته و در ادامه به همه سؤالاتش پاسخ داده بود<ref>التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۳۶۸، ۳۶۹.</ref>. بر این اساس، چون در آیات قبل (آیات ۸۳-۹۰) از [[پیامبران]] بزرگی مانند حضرت ابراهیم، [[نوح]]، [[موسی]]، [[عیسی]]، [[هارون]] و [[زکریا]]{{عم}} سخن به میان آمده و بر اموری مانند [[برگزیده]] بودن و [[هدایت یافته]] بودن آنان توسط خداوند تصریح می‌شود، در این آیه، [[خداوند متعال]] به [[رسول خدا]]{{صل}} [[دستور]] می‌دهد به [[هدایت]] آنها [[اقتدا]] کند. در این میان، امام رضا{{ع}} با نقل این روایت در صدد آن هستند که [[امامان معصوم]]{{عم}} را نیز جزو مصادیق این آیه معرفی نماید. امام رضا{{ع}} [[ازدواج]] در شب را جزو [[سنت]] شمرده‌اند. دلیل ایشان بر این موضوع، مایه [[آرامش]] بودن [[زنان]] و شب است<ref>التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۳۷۱؛ الکافی، ج۱۰، ص۶۸۲؛ تهذیب الأحکام، ج۷، ص۴۱۸.</ref>. منشأ این سخن از یک‌سو، استناد به آیاتی مانند [[آیه]] ۹۶ سوره انعام: {{متن قرآن|وَجَعَلَ اللَّيْلَ سَكَنًا}}<ref>«و شب را (برای) آرامش برگمارده است» سوره انعام، آیه ۹۶.</ref> است که شب را موجب [[آرامش]] می‌داند. از سوی دیگر، طبق آیه ۲۱ [[سوره روم]]: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا}}<ref>«و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید» سوره روم، آیه ۲۱.</ref>، آن [[حضرت]] در تبیین آیه ۹۸ سوره انعام: {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَمُسْتَوْدَعٌ...}}<ref>«و اوست که شما را از یک تن پدید آورد، آنگاه آرامشگاه و ودیعه‌گاهی است» سوره انعام، آیه ۹۸.</ref>، فرمود: اگر [[ایمان]] [[انسان]] مستقر باشد، تا [[روز قیامت]] نیز استقرار داشته و باقی می‌ماند، اما اگر [[ودیعه]] و موقتی باشد، [[خداوند]] قبل از [[مرگ]] آن را می‌گیرد<ref>التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۳۷۱،‌۳۷۲.</ref>. ایشان با اشاره به تلاش‌های صورت گرفته بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} و همچنین بعد از [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} برای نابودی [[دین الهی]]، به رویش‌ها و ریزش‌های [[جبهه حق]] اشاره کرده و به عدم [[تزلزل]] و [[غمگین]] شدن [[اهل حق]] در برابر ریزش‌ها اشاره کرد. [[امام رضا]]{{ع}} در ادامه با بیان آیه ۹۸ سوره انعام، انسان‌های [[ثابت‌قدم]] در جبهه حق را «مستقر» و افراد دارای ایمان عاریه و موقتی را که [[ثابت قدم]] نبوده و جزو ریزش‌ها هستند، «مستودع» نامید<ref>التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۳۷۲، ۳۷۳.</ref>. از آن حضرت روایت‌های متعددی درباره آیه ۱۰۳ سوره انعام: {{متن قرآن|لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ}}<ref>«چشم‌ها او را در نمی‌یابند و او چشم‌ها را در می‌یابد» سوره انعام، آیه ۱۰۳.</ref> رسیده است. زمانی که شخصی در نزد ایشان از دیده شدن خداوند توسط [[پیامبر]]{{صل}} در [[معراج]] سخن گفت، با استناد به {{متن قرآن|لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ...}} و {{متن قرآن|...وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا}}<ref>«...و آنان بر او در دانش احاطه ندارند» سوره طه، آیه ۱۱۰.</ref> و {{متن قرآن|...لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ...}}<ref>«...چیزی مانند او نیست.».. سوره شوری، آیه ۱۱.</ref>، فرمود: آیا درست است کسی از طرف [[خداوند]] بیاید و این [[آیات]] را که بر دیده نشدن خداوند با چشم، عدم امکان احاطه بر او و نداشتن مثل برای او دلالت می‌کند، بیاورد و بعد از آن بگوید من [[خدا]] را با چشمم دیده‌ام و به او احاطه پیدا کردم و صورت خداوند مانند [[انسان]] است. آیا [[حیا]] نمی‌کنید؟ آن [[حضرت]] در ادامه، روایت‌هایی را که حاکی از دیده شدن [[خداوند متعال]] توسط [[رسول خدا]]{{صل}} بوده، که مخالف با [[قرآن]] است را مردود دانسته و به [[دروغ]] بودن آنها تصریح نمود. ایشان همچنین، عدم [[احاطه علمی]] به خداوند، دیده نشدن او توسط چشم و نداشتن مثل برای او را مورد [[اجماع]] [[مسلمانان]] دانست<ref>الکافی، ج۱، ص۲۳۸-۲۴۰.</ref>. آن حضرت همچنین، در جواب [[ابوهاشم جعفری]] که از امکان توصیف شدن خداوند سؤال نمود، به این [[آیه]] استناد کرده و فرمود: [[قدرت]] توهم انسان بسیار بزرگ‌تر از قدرت [[بینایی]] با چشم است، با این حال، خداوند با قدرت [[وهم]] نیز [[درک]] نمی‌شود. پس نمی‌توان توصیف کاملی از خداوند ارائه نمود، چون موجودی که در توهم انسان نمی‌گنجد، قابل توصیف نخواهد بود<ref>الکافی، ج۱، ص۲۴۴، ۲۴۵.</ref>. همچنین زمانی که از آن حضرت درباره امکان یا عدم امکان دیدن خداوند سؤال شد، توصیف نمودن خداوند با چیزی که خداوند خود را با آن توصیف نکرده است، را سبب [[دروغ بستن]] و [[افترا]] بر خداوند دانسته و با اشاره به این آیه، مقصود از [[ابصار]] در آن را نه [[چشم سر]]، و بلکه چشم‌های [[قلوب]] دانسته است. بر اساس این [[روایت]]، اوهام انسان نمی‌تواند خداوند را درک کرده، و به چگونگی او نائل شود، تا چه رسد به چشم<ref>التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۳۷۳.</ref>. از همین رو دیدن خداوند امکان ندارد. [[امام]] دیده نشدن خداوند توسط چشم را به این علت می‌دانند که بین وجود [[خداوند]] و [[مخلوقات]] او تفاوت‌های اساسی وجود داشته و خداوند بالاتر از آن است که با چشم دیده شده یا [[وهم]] [[انسان]] به او احاطه پیدا کند، یا در [[اختیار]] [[عقلی]] قرار گیرد<ref>التوحید، ص۲۵۲.</ref>. آن [[حضرت]] برای دیده نشدن خداوند (در [[آخرت]]) با چشم به [[استدلال عقلی]] نیز پرداخته، که این گونه است: اگر دیدن خداوند در آخرت ممکن باشد، حتماً [[معرفت]] او حاصل خواهد شد و این [[شناخت]]، دو حالت دارد: یا [[ایمان]] است یا ایمان نیست. اگر ایمان باشد پس [[شناخت خداوند]] که در [[دنیا]] به دست آمده، ایمان نخواهد بود، چون با شناخت دیداری او در آخرت تضاد خواهد داشت و از آنجا که هیچ کسی در دنیا خداوند را ندیده، پس در دنیا هیچ مؤمنی وجود نخواهد داشت. از سوی دیگر، اگر [[شناختی]] که از راه دیدن خداوند در آخرت به دست می‌آید، ایمان نباشد، مشکل از بین رفتن ایمان [[دنیایی]] انسان با دیدن خداوند در آخرت رخ خواهد داد، با آنکه می‌دانیم این ایمان در آخرت از بین نمی‌رود؛ زیرا [[محشور]] شدن او در [[قیامت]] همراه با همین ایمان است<ref>الکافی، ج۱، ص۲۴۰، ۲۴۱.</ref>. به تعبیر دیگر، دیدن خداوند در آخرت، موجب شناخت است. اگر این شناخت، ایمان باشد، ایمان دنیایی ایمان نخواهد بود، و اگر هم ایمان نباشد، ایمان دنیایی با دیدن خداوند از بین می‌رود و انسان [[بی‌ایمان]] محشور خواهد شد، با آن‌که می‌دانیم انسان‌های [[مؤمن]] همراه با ایمان محشور می‌شوند. [[امام رضا]]{{ع}} همچنین، اسم لطیف درباره خداوند را که در [[آیه]] ۱۰۳ سوره انعام: {{متن قرآن|هُوَ اللَّطِيفُ}}<ref>«او نازک‌بین آگاه است» سوره انعام، آیه ۱۰۳.</ref> نیز به کار رفته است، به معنای [[نفوذ]] در اشیا و قابل [[ادراک]] نبودن (تا در اندازه و یا [[وصف]] بگنجد) [[تفسیر]] کرده است. اما لطیف درباره انسان به معنای کم و کوچک بودن است. اسم خبیر نیز که در [[آیات]] ۱۸، ۷۳ و ۱۰۳ سوره انعام به کار رفته، بدان معناست که هیچ چیزی از [[خداوند]] پنهان نبوده و از محدوده [[علم]] او بیرون نیست. البته این علم با تجربه و آزمودن به دست نیامده است، چون اگر کسی [[جاهل]] باشد با تجربه و آزمودن به علم دست می‌یابد، اما خداوند همیشه نسبت به آنچه [[خلق]] می‌کند، عالم است. اما خبیر درباره [[انسان]]، کسی است که قبلاً جاهل بوده، سپس در صدد [[یادگیری]] و [[آموختن]] برآمده و اکنون دارای علم است. از سوی دیگر، اگر چه انسان با خداوند در این اسامی مشترک است، ولی معنای آنها در خداوند و انسان بسیار متفاوت است<ref>الکافی، ج۱، ص۳۰۱-۳۰۴؛ التوحید، ص۱۸۹، ۱۹۰.</ref>. بر پایه [[روایت]] دیگری از آن [[حضرت]]، [[مخالفان اهل بیت]]{{عم}} سه گونه [[حدیث]] [[جعل]] می‌کنند:
واژه «انعام» در این [[سوره]] بیش از هر سوره دیگر (شش بار) به کار رفته است. [[احکام]] و مسائل مربوط به چهارپایان طی پانزده [[آیه]] {{متن قرآن|وَجَعَلُواْ لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالأَنْعَامِ نَصِيبًا فَقَالُواْ هَذَا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَهَذَا لِشُرَكَائِنَا فَمَا كَانَ لِشُرَكَائِهِمْ فَلاَ يَصِلُ إِلَى اللَّهِ وَمَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلَى شُرَكَائِهِمْ سَاء مَا يَحْكُمُونَ وَكَذَلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَكَاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَلِيَلْبِسُواْ عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ وَقَالُواْ هَذِهِ أَنْعَامٌ وَحَرْثٌ حِجْرٌ لاَّ يَطْعَمُهَا إِلاَّ مَن نَّشَاء بِزَعْمِهِمْ وَأَنْعَامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُهَا وَأَنْعَامٌ لاَّ يَذْكُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا افْتِرَاء عَلَيْهِ سَيَجْزِيهِم بِمَا كَانُواْ يَفْتَرُونَ وَقَالُواْ مَا فِي بُطُونِ هَذِهِ الأَنْعَامِ خَالِصَةٌ لِّذُكُورِنَا وَمُحَرَّمٌ عَلَى أَزْوَاجِنَا وَإِن يَكُن مَّيْتَةً فَهُمْ فِيهِ شُرَكَاء سَيَجْزِيهِمْ وَصْفَهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُواْ أَوْلادَهُمْ سَفَهًا بِغَيْرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُواْ مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِرَاء عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّواْ وَمَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ وَهُوَ الَّذِي أَنشَأَ جَنَّاتٍ مَّعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُواْ مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ وَمِنَ الأَنْعَامِ حَمُولَةً وَفَرْشًا كُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ مِّنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الأُنثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الأُنثَيَيْنِ نَبِّؤُونِي بِعِلْمٍ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ وَمِنَ الإِبِلِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الأُنثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الأُنثَيَيْنِ أَمْ كُنتُمْ شُهَدَاء إِذْ وَصَّاكُمُ اللَّهُ بِهَذَا فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ قُل لاَّ أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ وَعَلَى الَّذِينَ هَادُواْ حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَمِنَ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُمَا إِلاَّ مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُم بِبَغْيِهِمْ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ فَإِن كَذَّبُوكَ فَقُل رَّبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ وَلاَ يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ لَوْ شَاء اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلاَ آبَاؤُنَا وَلاَ حَرَّمْنَا مِن شَيْءٍ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم حَتَّى ذَاقُواْ بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِندَكُم مِّنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِن تَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ أَنتُمْ إِلاَّ تَخْرُصُونَ قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ قُلْ هَلُمَّ شُهَدَاءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هَذَا فَإِن شَهِدُواْ فَلاَ تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاء الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَالَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ وَهُم بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ}}<ref>«و برای خداوند از آنچه از کشت و چهارپایان پدید آورده است بهره‌ای نهادند و به پندار خویش گفتند: این از آن خداوند است و این برای بتان ما؛ اما آنچه از آن بتان آنهاست به خداوند نمی‌رسد و اما آنچه برای خداوند است به بتان می‌رسد؛ زشت است این داوری که می‌کنند! و بدین‌گونه در نظر بسیاری از مشرکان، شریکان آنان کشتن فرزندانشان را آراسته جلوه دادند تا آنان را نابود کنند و دینشان را بر آنان مشتبه گردانند و اگر خداوند می‌خواست چنین نمی‌کردند پس آنان را با آنچه دروغ می‌بافند واگذار. و به پندار خویش گفتند که: این چارپایان و این کشتزار حرام است جز آن کس که ما بخواهیم آن را نباید بخورد و چارپایانی است که (سوار شدن بر) پشت آنها حرام است و چارپایانی است که نام خداوند را (در ذبح) بر آنها نمی‌برند؛ - (همه) برای دروغ بافتن بر اوست - به زودی (خداوند) برای دروغی که می‌بافتند کیفرشان می‌دهد. و گفتند: آنچه در شکم این چارپایان است ویژه مردان ماست و بر زنان ما حرام است و اگر مرده (به دنیا آمده) باشد همه در آن شریکند؛ به زودی (خداوند) کیفر (این) وصف آنان را می‌دهد که او فرزانه‌ای داناست. به راستی آنان که فرزندان خویش را از بی‌خردی به نادانی کشتند و آنچه خداوند روزی آنان کرده بود با دروغ بافتن به خداوند حرام دانستند زیان کردند، بی‌گمان گمراه شدند و رهیافته نبودند. و اوست که باغ‌هایی با داربست و بی‌داربست و خرمابن و کشتزار با خوردنی‌هایی گوناگون و زیتون و انار، همگون و ناهمگون آفریده است؛ از میوه‌اش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد. و از چارپایان (برخی را بزرگ) باربردار و (برخی دیگر را) کوچک (آفریده است)؛ از آنچه خداوند روزی شما کرده است بخورید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است. هشت نر و ماده: از گوسفند دو (تا) و از بز دو (تا، بیافرید)؛ بگو آیا دو نر را حرام کرده است یا دو ماده را؟ یا آنچه را زهدان‌های آن دو ماده در بر دارد؟ (بگو) مرا از روی دانش آگاه سازید اگر راستگویید؟ و از شتر دو (تا) و از گاو دو (تا)؛ بگو آیا آن دو نر را حرام کرده است یا آن دو ماده را یا آنچه را که زهدان‌های آن دو ماده دربردارد؟ آیا هنگامی که خداوند این (امر) را به شما سفارش می‌کرد حضور داشتید؟ پس ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغ می‌بندد تا با نادانی مردم را گمراه گرداند کیست؟ بی‌گمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نخواهد کرد بگو: در آنچه به من وحی شده است چیزی نمی‌یابم که برای خورنده‌ای که آن را می‌خورد حرام باشد؛ مگر مردار و یا خون ریخته یا گوشت خوک که پلید است و یا (آنچه) از سر نافرمانی جز به نام خداوند ذبح شده باشد اما کسی که (از خوردن آنها) ناگزیر شده است در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بی‌گمان پروردگارت آمرزنده بخشاینده است. و بر یهودیان هر (جاندار) ناخنداری را حرام کردیم و از گاو و گوسفند پیه آنها را بر آنها حرام کردیم جز آنچه بر گرده و روده دارند و یا همراه استخوان‌هاست؛ بدین گونه آنان را برای افزونجویی‌شان کیفر دادیم و بی‌گمان ما راست‌گفتاریم. پس اگر تو را دروغزن شمرده‌اند، بگو پروردگارتان دارای بخشایشی گسترده است و عذاب وی را از گروه تبهکاران باز نمی‌گردانند. به زودی مشرکان خواهند گفت: اگر خداوند می‌خواست ما و پدرانمان شرک نمی‌ورزیدیم و چیزی را حرام نمی‌دانستیم؛ همین‌گونه پیشینیان آنها (پیامبران را) دروغگو شمردند تا آنکه عذاب ما را چشیدند؛ بگو: آیا نزدتان دانشی است تا آن را برای ما آشکار سازید؟ شما جز از گمان پیروی ندارید و جز نادرست برآورد نمی‌کنید. بگو: برهان رسا از آن خداوند است، اگر می‌خواست شما همگان را رهنمایی می‌کرد. بگو: گواهانتان را که گواهی می‌دهند خداوند این را حرام کرده است بیاورید؛ اگر هم گواهی دادند تو با آنان گواهی مده و از خواست‌های کسانی که به آیات ما دروغ بستند و آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند و برای پروردگارشان همتا می‌تراشند، پیروی مکن» سوره انعام، آیه ۱۳۶-۱۵۰.</ref> به طور مشروح بیان شده است. با این نامگذاری، توجه انسان‌های متفکر را به [[جهان]] شگفت‌انگیز حیواناتی جلب می‌کند که [[منافع]] و [[برکات]] فراوانی برای [[بشر]] دارند؛ لذا به [[سوره انعام]] نامگذاری شده است.
#[[غلو]]،
#[[تقصیر]] ([[اهل بیت]]{{عم}} را [[پایین‌تر]] از جایگاه [[واقعی]] شان معرفی کردن)
#بیان معایب [[دشمنان اهل بیت]]{{عم}}، که همه اینها به جایگاه [[امامان معصوم]]{{عم}} ضربه خواهد زد. به عنوان مثال، عیب‌گویی [[دشمنان]] با تصریح به اسم‌شان، موجب می‌شود تا [[مردم]] به عیب‌گویی [[امامان]]{{عم}} با ذکر اسم آنان بپردازند. [[امام رضا]]{{ع}} در ادامه به [[آیه]] ۱۰۸ سوره انعام: {{متن قرآن|وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ}}<ref>«و به آنهایی که مشرکان به جای خداوند (به پرستش) می‌خوانند دشنام ندهید تا آنان (نیز) از سر دشمنی به نادانی خداوند را دشنام ندهند» سوره انعام، آیه ۱۰۸.</ref> که از [[دشنام]] دادن به [[خدایان]] [[مشرکان]]، [[نهی]] می‌کند، چون این کار سبب دشنام دادن مشرکان به [[خداوند متعال]] خواهد شد، استناد کرده است<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۳۰۴.</ref>. و این بدان معناست که دشنام دادن عملی است که موجب [[برانگیخته شدن]] [[احساسات]] طرف مقابل شده و ممکن است به [[مقدسات]] طرف دیگر مانند خداوند متعال و امامان معصوم{{عم}} دشنام دهد.


[[حسین بن خالد]] در نزد آن حضرت از [[تفکر]] عده‌ای سخن گفت که [[معتقد]] بودند [[خداوند متعال]] عالم است به وسیله [[علمی]]، [[قادر]] است به کمک قدرتی، زنده است به وسیله [[حیات]]، قدیم است با قِدَمی، شنواست به وسیله گوش و بیناست به وسیله چشم. به تعبیر دیگر، [[خداوند]] زمانی دارای [[علم]]، [[قدرت]]، حیات و مانند آن خواهد بود که ابزارهایی خارج از ذات خود را به کار بگیرد. [[امام رضا]]{{ع}} این گونه [[اعتقادات]] را موجب [[شرک]] و [[معتقد]] شدن به [[خدایان]] دیگری دانسته است. چون کمک گرفتن در این امور از دیگران از سوی خداوند بدان معنا خواهد بود که چون آنان در اموری مانند قدرت، زنده بودن، شنیدن و دیدن خداوند نقش دارند، در واقع آنان نیز [[خدا]] محسوب می‌شوند. از سوی دیگر، از منظر این [[روایت]]، این گونه افراد با [[اعتقاد]] به این مطالب، که به افتادن در وادی شرک می‌انجامد، از [[ولایت اهل بیت]]{{عم}} نیز بهره‌ای نخواهند داشت<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۱۹.</ref>. این روایت در [[فهم]] برخی از [[آیات]] سوره انعام مانند [[آیه]] ۱۳ و ۱۱۵ که [[سمیع]] و علیم بودن خداوند در آنها مطرح شده: {{متن قرآن|...وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«و او شنوای داناست» سوره انعام، آیه ۱۱۵.</ref>، کمک می‌کند. آن [[حضرت]] در [[تفسیر آیه]] ۱۲۵ سوره انعام: {{متن قرآن|فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند دلش را برای (پذیرش) اسلام می‌گشاید و هر کس را که بخواهد در گمراهی وانهد دلش را تنگ و بسته می‌دارد گویی به آسمان فرا می‌رود؛ بدین گونه خداوند عذاب را بر کسانی که ایمان نمی‌آورند؛ برمی‌گمارد» سوره انعام، آیه ۱۲۵.</ref>، فرمود: هر کس را که خداوند بخواهد، با [[ایمانی]] که در [[دنیا]] دارد، به [[بهشت]] و [[منزل]] کرامتش در [[آخرت]] [[راهنمایی]] کند، سینه‌اش را برای [[تسلیم]] بودن در برابر خداوند و [[اطمینان]] داشتن به او و [[آرامش]] و سکون از ثواب‌هایی که [[خدا]] [[وعده]] داده آماده و [[راضی]] می‌کند، تا [[آرامش]] خاطر یابد و هر کس را بخواهد، به جهت [[کفر]] و [[عصیان]] در این [[دنیا]]، از [[بهشت]] [[محروم]] سازد، سینه او را (از [[اسلام]] و [[تسلیم]] در برابر امر خدا) دلتنگ و دلسرد می‌نماید، تا در حال کفر، دچار [[شک]] شده و در [[اعتقاد قلبی]]، مضطرب گردد (و اسلام آن [[قدر]] بر او سخت باشد که) گویی می‌خواهد در [[آسمان]] بالا رود و [[خداوند]] این گونه [[رجس]] و [[پلیدی]] بر آنان که [[ایمان]] نمی‌آورند قرار می‌دهد<ref>التوحید، ص۲۴۳.</ref>. بر اساس [[آیه]] ۱۳۰ در [[روز قیامت]] [[انسان‌ها]] و [[جنیان]] این‌گونه مورد خطاب قرار می‌گیرند: {{متن قرآن|يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ}}<ref>«ای گروه پریان و آدمیان! آیا پیامبرانی از خودتان نزد شما نیآمدند؟» سوره انعام، آیه ۱۳۰.</ref>. بر پایه [[روایت]] [[امام رضا]]{{ع}} از پدرانشان، از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} سؤال شد که آیا [[خداوند متعال]] [[پیامبری]] به سوی [[جن]] [[مبعوث]] کرده است؟ آن [[حضرت]] فرمود: بله، خداوند پیامبری به نام [[یوسف]] به سوی آنان فرستاد، که به سوی خداوند دعوتشان کرد، اما آنان او را کشتند<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۴۲.</ref>. البته از آنجا که برخی خطاب‌های [[قرآن]] به [[انسان]] و جن با هم است<ref>{{متن قرآن|يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ}} «ای گروه پریان و آدمیان! اگر از کرانه‌های آسمان‌ها و زمین می‌توانید رخنه کنید، بکنید! جز با توانمندی، نمی‌توانید رخنه کنید» سوره الرحمن، آیه ۳۳.</ref> و عدم [[توانایی]] در آوردن مثل قرآن به هر دو گروه نسبت داده می‌شود<ref>{{متن قرآن|قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا}} «بگو: اگر آدمیان و پریان فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند هر چند یکدیگر را پشتیبانی کنند همانند آن نمی‌توانند آورد» سوره اسراء، آیه ۸۸.</ref>، همچنین، قرآن از گروهی از [[جن]] خبر می‌دهد که بعد از استماع آیاتی از [[قرآن]] به آن [[ایمان]] آورده‌اند<ref>{{متن قرآن|قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا * يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَنْ نُشْرِكَ بِرَبِّنَا أَحَدًا}} «بگو: به من وحی شده است که دسته‌ای از پریان (به قرآن) گوش فراداشته‌اند آنگاه گفته‌اند: ما قرآنی شگفت‌انگیز را شنیده‌ایم» سوره جن، آیه ۱-۲.</ref> و گروهی نیز که بعد از استماع قرآن به سوی [[جنیان]] بازگشته و به [[دعوت به ایمان]] و [[انذار]] آنان مشغول شدند<ref>{{متن قرآن|فَلَوْلَا نَصَرَهُمُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ قُرْبَانًا آلِهَةً بَلْ ضَلُّوا عَنْهُمْ وَذَلِكَ إِفْكُهُمْ وَمَا كَانُوا يَفْتَرُونَ * وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَيْكَ نَفَرًا مِنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِمْ مُنْذِرِينَ * قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ * يَا قَوْمَنَا أَجِيبُوا دَاعِيَ اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُجِرْكُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ * وَمَنْ لَا يُجِبْ دَاعِيَ اللَّهِ فَلَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِي الْأَرْضِ وَلَيْسَ لَهُ مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءُ أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}} «پس چرا آن خدایانی که (کافران) به جای خداوند، برای تقرّب (به خداوند به پرستش) گرفته بودند یاریشان نکردند؟ بلکه از نظرشان ناپدید شدند و این بود دروغ آنان و آنچه از خود برمی‌ساختند * و (یاد کن) آنگاه را که گروهی از پریان را به سوی تو گرداندیم که به قرآن گوش فرا می‌دادند و چون نزد آن حاضر شدند (به هم) گفتند: خاموش باشید (و گوش فرا دهید!) آنگاه چون به پایان آمد به سوی قوم خود بازگشتند در حالی که (آنان را) بیم می‌دادند * گفتند: ای قوم! ما (آیات) کتابی را شنیدیم که پس از موسی فرو فرستاده شده است، آنچه را (از کتاب‌های آسمانی) که پیش از آن بوده است راست می‌شمارد، به سوی حق و به راهی راست راهنمایی می‌کند * ای قوم! پاسخ فراخواننده به خداوند را بدهید و به او ایمان آورید تا (خداوند) پاره‌ای از گناهانتان را بیامرزد و شما را از عذابی دردناک پناه دهد * و هر که پاسخ فراخواننده به خداوند را ندهد در زمین به ستوه آورنده (ی خداوند) نیست و در برابر او سرورانی ندارد، آنان در گمراهی آشکاری خواهند بود» سوره احقاف، آیه ۲۸-۳۲.</ref> و علاوه بر این، طبق برخی [[روایت‌ها]]، [[رسول خدا]]{{صل}} [[پیامبر]] [[انسان]] و [[جن]] معرفی شده<ref>الکافی، ج۲، ص۶۹۸.</ref> و مقصود از [[پیامبران اولوالعزم]] ([[نوح]]، إبراهیم، [[موسی]]، [[عیسی]] و [[محمد]]{{صل}}) کسانی هستند که به [[شرق]] و [[غرب]] عالم و به سوی انسان و جن فرستاده شده‌اند<ref>کامل الزیارات، ص۱۸۰.</ref>، این موارد این ایده را پدید آورده است که [[رسول]] برای [[جنیان]] از جنس انسان بوده<ref>أحکام القرآن، جصاص، ج۴، ص۱۲۴؛ الکشف و البیان، ج۴، ص۱۹۱؛ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۲۷۶.</ref>، اما [[انذار]] کننده از جنس جن. بدین نحو که گروهی از جن نزد [[پیامبری]] از انسان آمده و دستورهای [[دینی]] را از او می‌آموختند و سپس به سوی جنیان رفته و به [[تبلیغ]] و انذار آنان مشغول می‌شدند. از این رو، بین [[روایت]] [[امام رضا]]{{ع}} و این موارد، که ارسال پیامبر از جنس انسان برای جن را مطرح می‌کند به این روش می‌توان جمع کرد که [[بعثت]] پیامبری از جن فقط یک بار آن هم [[قبل از بعثت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} اتفاق افتاده است؛ چنانچه روایت امام رضا{{ع}} نیز بر بیش از یک بار دلالت ندارد. یا آنکه گفته شود حتی این پیامبر نیز از جنس انسان بوده است<ref>تفسیر شریف لاهیجی، ج۱، ص۸۲۶.</ref>. وجه سوم هم این است که فقط رسول خدا{{صل}} پیامبر انسان و جن هستند و تا قبل از آن، برای جنیان نیز پیامبر از جن [[مبعوث]] می‌شد<ref>الفرقان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۲۷۹-۲۸۰.</ref>.
غرضی که این [[سوره]] در [[مقام]] ایفای آن است همان [[توحید]] [[خدای تعالی]] است، البته توحید به معنای اعم و این که برای [[انسان]] پروردگاری است که همان او [[پروردگار]] تمام عالمیان است، از او است ابتدای هر چیز، و به سوی او است بازگشت و انتهای هر چیز، پروردگاری که به منظور [[بشارت]] [[بندگان]] و [[انذار]] آنان پیامبرانی فرستاد و در نتیجه بندگانش به سوی [[دین حق]] او [[هدایت]] شدند.


بر اساس [[آیه]] ۱۴۱ سوره انعام: {{متن قرآن|...وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ...}}<ref>«...و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید.».. سوره انعام، آیه ۱۴۱.</ref>، [[خداوند متعال]] به دادن [[حق]] [[فقرا]] هنگام برداشت محصولات [[کشاورزی]] مانند زیتون و انار، [[دستور]] داده و از [[اسراف]] نمودن در این مورد [[نهی]] می‌کند. از [[امام رضا]]{{ع}} نقل شده است که مقصود از {{متن قرآن|وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ}} آن است که (از مانند گندم) یک دسته و (از مانند خرما) دو مشت به فقرا و مساکینی که در آنجا حاضرند، داده شود<ref>التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۳۷۷، ۳۷۸.</ref>. همچنین، بر پایه این [[روایت]]، [[رسول خدا]]{{صل}} از برداشت محصول در شب نهی کرده‌اند<ref>التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۳۷۷.</ref>. البته مقصود از دادن بخشی از محصول در [[روز]] برداشت، غیر از [[زکات]] است که اندازه مشخصی داشته و در هر صورت باید داده شود. چون طبق روایت امام رضا{{ع}} اگر کسی از فقرا و [[مساکین]] هنگام برداشت محصول حاضر نبود، چیزی بر عهده او نیست<ref>تفسیر القمی، ج۱، ص۲۱۸.</ref>. بر همین اساس است که برخی از [[فقها]] نیز [[بخشش]] قسمتی از محصول در روز برداشت را [[واجب]] ندانسته و آن را حمل بر [[استحباب]] نموده‌اند<ref>مفاتیح الشرایع، ج۱، ص۱۹۳؛ الحدائق الناضرة، ج۱۲، ص۱۲؛ جواهر الکلام، ج۱۵، ص۱۲.</ref>. در ادامه [[آیه]] ۱۴۱ از اسراف نمودن نهی شده است: {{متن قرآن|... وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«...و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱.</ref>. امام رضا{{ع}} در [[تفسیر]] این قسمت می‌فرماید: «اسراف در روز برداشت و چیدن خرما به این است که [[انسان]] (مثلاً خرما را) با دو مشت خود بدهد و پدرم وقتی در چنین مواقعی به غلامی بر می‌خورد که با دو مشت خود [[صدقه]] می‌داد، صدایش می‌زد و می‌فرمود: خرما را با یک دست، مشت بعد از مشت و سنبل (خوشه) را دسته بعد از دسته بده»<ref>التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۳۷۹.</ref>. این موضوع نشان می‌دهد اگر چه [[بخشش]] به [[فقرا]] و [[مساکین]] عمل شایسته‌ای است، اما در عین حال باید از [[زیاده‌روی]] در این مواقع نیز خودداری نمود، تا [[زندگی]] عادی [[انسان]] با خلل مواجه نگشته و در عین حال، برای فقرا نیز توقع بیجا ایجاد نشود.
این است [[اجمال]] آن چیزی که این سوره در [[مقام اثبات]] آن است؛ زیرا بیش‌تر آیاتش به صورت [[استدلال]] برضد [[مشرکان]] و [[مخالفان]] [[توحید]] و [[نبوت]] و [[معاد]] است.


[[امام رضا]]{{ع}} خوردن گوشت هر درنده دارای دندان نیش‌دار (مانند ببر) و هر پرنده چنگال‌دار را [[حرام]] دانسته است. طبق این [[روایت]]، گوشت خرگوش نیز حرام است؛ چون چنگال‌هایی مانند گربه و سایر درندگان [[وحشی]] دارد؛ لذا محکوم به [[حکم]] آنان خواهد بود. علاوه بر این، چون خرگوش از مسوخ دانسته شده، در بدنش نجاستی مانند [[خون]] حیض وجود دارد<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۹۳.</ref>. از [[رسول خدا]]{{صل}} و [[امام صادق]]{{ع}} نیز [[حرمت]] خوردن گوشت هر درنده دارای دندان نیش‌دار و هر پرنده چنگال‌دار رسیده است<ref>دعائم الإسلام، ج۲، ص۱۲۳؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۲۲؛ الکافی، ج۱۲، ص۲۱۷.</ref>. روایت امام رضا{{ع}} می‌تواند در ذیل [[آیه]] ۱۴۵ سوره انعام: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ}}<ref>«بگو: در آنچه به من وحی شده است چیزی نمی‌یابم که برای خورنده‌ای که آن را می‌خورد حرام باشد؛ مگر مردار و یا خون ریخته یا گوشت خوک که پلید است و یا (آنچه) از سر نافرمانی جز به نام خداوند ذبح شده باشد اما کسی که (از خوردن آنها) ناگزیر شده است در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بی‌گمان پروردگارت آمرزنده بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۱۴۵.</ref> قرار گیرد که فقط حرمت خوردن مردار، خونی که از [[بدن]] حیوانی بیرون ریخته، گوشت خوک را بیان می‌کند. چون روشن است که خوردنی‌های حرام منحصر به این چهار مورد نیست و آیه نیز در صدد [[حصر]] نبوده و تنها نظر به [[نفی]] [[احکام]] [[خرافی]] [[مشرکان]] دارد و به اصطلاح، حصر اضافی است و به تعبیر دیگر، [[آیه]] می‌گوید [[محرمات الهی]] اینها هستند، نه آنچه شما [[تصور]] می‌کنید<ref>تفسیر نمونه، ج۶، ص۱۵.</ref>. البته این آیه می‌تواند به این معنا نیز باشد که تا [[زمان]] [[نزول]] این آیه، فقط همین موارد [[حرام]] بوده است و موارد دیگر مانند گوشت درندگان [[وحشی]] که در [[روایت]] [[امام رضا]]{{ع}} نیز آمده، بعداً اضافه شد<ref>الفرقان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۳۱۵.</ref>. از امام رضا{{ع}} از علت [[غرق]] شدن [[فرعون]]، با آنکه در نهایت [[ایمان]] آورده و به [[یگانگی خداوند]] [[شهادت]] داد<ref>{{متن قرآن|وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا حَتَّى إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ}} «و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم و فرعون و سپاهش از ستم و دشمنی، سر در پی آنان نهادند تا آنگاه که آب از سرش گذشت؛ گفت: ایمان آوردم که هیچ خدایی نیست جز همان که بنی اسرائیل بدان ایمان دارند و من از گردن نهادگانم» سوره یونس، آیه ۹۰.</ref> سؤال شد. ایشان در پاسخ، ایمان فرعون را هنگام دیدن [[عذاب]] دانسته است که طبق [[آیات قرآن]]، مانند آیه ۱۵۸ سوره انعام: {{متن قرآن|...يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا...}}<ref>«...روزی که برخی نشانه‌های پروردگارت آید کسی که از پیش ایمان نیاورده یا در ایمان خویش کار نیکویی انجام نداده باشد ایمانش او را سودی نخواهد داد؛ بگو چشم به راه باشید که ما نیز چشم به راهیم» سوره انعام، آیه ۱۵۸.</ref> و {{متن قرآن|فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا قَالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَكَفَرْنَا بِمَا كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ * فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبَادِهِ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْكَافِرُونَ}}<ref>«و چون عذاب ما را دیدند گفتند: به خداوند یگانه ایمان آوردیم و به آنچه شریک (خداوند) می‌پنداشتیم کافریم * اما همین که عذاب ما را دیدند دیگر ایمانشان برای آنها سودی نداشت- بنابر سنّت (و قانون) خداوند که میان بندگانش برگذشته است- و در آنجا کافران زیان دیدند» سوره غافر، آیه ۸۴-۸۵.</ref> مورد قبول نخواهد بود<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۷۷.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} در پاسخ به سوالی درباره [[صحت]] [[روایت]] [[امام صادق]]{{ع}}، مبنی بر کشتن [[فرزندان]] [[قاتلان امام حسین]]{{ع}} به سبب کارهای پدرانشان توسط [[امام زمان]]{{ع}} [[هنگام قیام]]، ضمن [[تأیید]] این روایت، در جهت [[اثبات]] [[سازگاری]] روایت با [[آیه]] ۱۶۴ این [[سوره]]: {{متن قرآن|...وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى...}}<ref>«...و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمی‌دارد.».. سوره انعام، آیه ۱۶۴.</ref>، دلیل [[حکم]] مذکور در روایت را ناشی از [[رضایت]] آن فرزندان به [[گناهان]] [[پدران]] خود می‌داند که موجب شرکت در گناهان آنان شده و همین موضوع، سبب می‌شود تا در [[احکام]] آنان، (مانند [[لزوم]] کشته شدن) نیز با آنان [[شریک]] شوند<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۷۳.</ref>. از سوی دیگر، طبق روایت امام رضا{{ع}} [[خداوند متعال]] [[انسان]] بی‌گناه را به جای [[گناهکار]] نمی‌گیرد و فرزندان را به جهت [[گناه]] پدرانشان [[عذاب]] نمی‌کند، چنان که در آیه ۱۶۴ سوره انعام نیز تصریح شده است که هیچ کسی بار گناه شخص دیگری را بر دوش نمی‌کشد<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۲۵.</ref>. البته این روایت با روایت آن [[حضرت]] درباره کشتن فرزندان قاتلان امام حسین{{ع}} به سبب کارهای پدرانشان توسط امام زمان{{ع}} در [[زمان قیام]]، منافاتی ندارد؛ زیرا در آنجا تصریح شده است که این فرزندان به کارهای پدران خود [[راضی]] بوده‌اند و به همین علت نیز محکوم به حکم آنان هستند.<ref>[[محمد کاظمی بنچناری|کاظمی بنچناری، محمد]]، [[انعام - کاظمی بنچناری (مقاله)|مقاله «انعام»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۶۰۹-۶۱۷.</ref>
بدین‌سان، تلاش همیشگی [[قرآن]] برای [[اصلاح]] [[عقیده]] انسان به‌ویژه درباره [[الوهیت]] و [[عبودیت]]، در این سوره متجلی است و دراین راستا به مسائلی از قبیل توحید، نبوت، معاد، [[احتجاج]] با مشرکان و برخی [[وظایف شرعی]] و [[محرمات]] [[دینی]] نیز پرداخته است.


== جستارهای وابسته ==
== ویژگی‌های سوره انعام ==
# این سوره ۱۶۵ [[آیه]] به عدد [[کوفی]]، ۱۶۶ آیه به عدد [[بصری]] و شامی، ۱۶۷ آیه به عدد حجازی، ۳۸۵۰ یا ۳۲۵۰ کلمه و ۱۲۲۵۴ یا ۱۲۲۴۰ حرف دارد.
# در [[ترتیب نزول]]، پنجاه و پنجمین سوره‌ است که پیش از [[سوره صافات]] و پس از سوره حِجر نازل شد و در [[مصحف شریف]]، ششمین سوره است.
# از سور مکی است؛ به‌جز نُه آیه که در [[مدینه]] نازل شد. در برخی [[روایات]] آمده است که [[آیات]] سوره انعام یکجا و به طور مجموع نازل شد؛ در این صورت، همه آیات این [[سوره مکی]] است.
# بر اساس ترتیب مصحف شریف ششمین سوره است.
# از سُوَر جمعی‌النزول، مشیَّعة‌النزول و سبع طوال شمرده می‌شود.
# چهارده آیه [[ناسخ و منسوخ]] دارد.


==منابع==
== [[احکام فقهی]] بیان شده در این سوره ==
# [[حرمت]] گوشت میته؛
# حرمت خوردن [[خون]]؛
# [[حرمت]] گوشت حیوان [[ذبح]] شده بدون ذکر [[نام خدا]]؛
# [[حکم]] [[اضطرار]] (چیزهایی که مواقع اضطرار، [[خوردن]] آنها [[مباح]] و [[حلال]] می‌شود).
 
== محتوا و مباحث مهم سوره انعام ==
# [[احکام]] انعام و چهارپایان؛
# [[توحید]] و [[صفات خدا]]؛
# [[وحی]]، [[نبوت]] و [[رسالت]]؛
# [[معاد]]، [[حشر]] و نشر، [[ثواب و عقاب]]؛
# داستان [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} و مناظرات [[عقلی]] او با [[ملحدان]]؛
# توصیه‌های [[عقیدتی]]، [[اخلاقی]]، [[اجتماعی]] و...<ref>سخاوی، علی بن محمد، جمال القراء و کمال الاقراء، جلد۱، صفحه ۴۳۹؛ رامیار، محمود، تاریخ قرآن، صفحه ۵۸۳؛ جمعی از محققان، علوم القرآن عندالمفسرین، جلد۱، صفحه ۳۱۵؛ سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، جلد۱، صفحه ۴۳؛ زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن(باحاشیه)، جلد۱، صفحه ۱۹۳؛ فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، بصائرذوی التمییزفی لطائف الکتاب العزیز، جلد۱، صفحه ۱۸۶؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، جلد۵، صفحه ۱۴۳؛ طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، جلد۷، صفحه ۵.</ref>.<ref>[[فرهنگ‌نامه علوم قرآنی (کتاب)|فرهنگ نامه علوم قرآنی]]، ص:۲۷۸۲.</ref>
 
== [[فضیلت]] سوره انعام ==
در فضیلت این [[سوره]] از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[روایت]] شده است: «سوره انعام به یکباره بر من نازل شده و هنگام [[نزول]]، هفتاد هزار [[فرشته]] که در حال [[تسبیح]] و [[تحمید]] گفتن {{متن قرآن|سُبْحَانَ اللَّهِ}} {{متن قرآن|وَالْحَمْدُ لِلَّهِ}} هستند آن را مشایعت و [[همراهی]] کردند. هر کس این سوره را بخواند این ۷۰ هزار فرشته در شب و [[روز]]، به تعداد [[آیات]] سوره انعام بر او [[درود]] می‌فرستند».
 
در روایتی دیگر از ایشان آمده است: «هرکس سوره انعام را قرائت نماید، برای او پاداشی از درّ، به وزن همه چهارپایانی که [[خداوند]] در دار [[دنیا]] آن را [[آفریده]] است، خواهد بود و به تعداد تمام درّها، صد هزار [[حسنه]] و صدهزار درجه به او [[عنایت]] می‌شود.»...
 
[[امام]] [[جعفر صادق]] {{ع}} نیز در این باره فرموده است: سوره انعام به صورت کامل و یکباره بر [[پیامبر]] {{صل}} و [[سلم]] نازل شده است، پس آن را [[عظیم]] و [[عزیز]] بدارید؛ زیرا در ۷۰ جای آن [[نام خداوند]] برده شده است و اگر [[مردم]] می‌دانستند چه آثار و برکاتی در این [[سوره]] نهفته است ان را رها نمی‌کردند».
 
در [[روایات]]، آثار و برکاتی برای این سوره ذکر شده است، مثل: در [[امان]] ماندن از [[آتش جهنم]]، برآورده شدن [[حاجات]]، بهبود [[بیماری]]، [[طلب آمرزش]] [[فرشتگان]]، [[مطیع]] شدن [[زن]] [[سرکش]]<ref>فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، بصائرذوی التمییزفی لطائف الکتاب العزیز، جلد۱، صفحه (۲۰۱-۲۰۲)؛ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه(آل البیت)، جلد۶، صفحه ۲۳۰؛ ابن بابویه، محمد بن علی، ثواب الاعمال، صفحه ۱۰۵؛ نوری، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل، جلد۴، صفحه ۲۹۶؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، جلد۲، صفحه ۶۲۲؛ طبرسی، فضل بن حسن، مکارم الاخلاق، صفحه ۳۶۳؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القران، جلد۴، صفحه ۵؛ متقی، علی بن حسام الدین، کنزالعمال، جلد۲، صفحه ۱۴۴.</ref>.<ref>[[فرهنگ‌نامه علوم قرآنی (کتاب)|فرهنگ نامه علوم قرآنی]]، ص:۳۵۸۳.</ref>
 
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده: 1100515.jpg|22px]] [[محمد کاظمی بنچناری|کاظمی بنچناری، محمد]]، [[انعام - کاظمی بنچناری (مقاله)|مقاله «انعام»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه امام رضا ج۲''']]
# [[پرونده: 9030760879.jpg|22px]] [[فرهنگ‌نامه علوم قرآنی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه علوم قرآنی''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:سوره انعام]]
[[رده:سوره‌های قرآن]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۶

مقدمه

«انعام» یعنی احشام و چهارپایان. خداوند در بخش‌هایی از آیات ﴿وَجَعَلُواْ لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالأَنْعَامِ نَصِيبًا فَقَالُواْ هَذَا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَهَذَا لِشُرَكَائِنَا فَمَا كَانَ لِشُرَكَائِهِمْ فَلاَ يَصِلُ إِلَى اللَّهِ وَمَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلَى شُرَكَائِهِمْ سَاء مَا يَحْكُمُونَ وَكَذَلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَكَاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَلِيَلْبِسُواْ عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ وَقَالُواْ هَذِهِ أَنْعَامٌ وَحَرْثٌ حِجْرٌ لاَّ يَطْعَمُهَا إِلاَّ مَن نَّشَاء بِزَعْمِهِمْ وَأَنْعَامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُهَا وَأَنْعَامٌ لاَّ يَذْكُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا افْتِرَاء عَلَيْهِ سَيَجْزِيهِم بِمَا كَانُواْ يَفْتَرُونَ وَقَالُواْ مَا فِي بُطُونِ هَذِهِ الأَنْعَامِ خَالِصَةٌ لِّذُكُورِنَا وَمُحَرَّمٌ عَلَى أَزْوَاجِنَا وَإِن يَكُن مَّيْتَةً فَهُمْ فِيهِ شُرَكَاء سَيَجْزِيهِمْ وَصْفَهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُواْ أَوْلادَهُمْ سَفَهًا بِغَيْرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُواْ مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِرَاء عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّواْ وَمَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ وَهُوَ الَّذِي أَنشَأَ جَنَّاتٍ مَّعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُواْ مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ وَمِنَ الأَنْعَامِ حَمُولَةً وَفَرْشًا كُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ مِّنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الأُنثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الأُنثَيَيْنِ نَبِّؤُونِي بِعِلْمٍ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ وَمِنَ الإِبِلِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الأُنثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الأُنثَيَيْنِ أَمْ كُنتُمْ شُهَدَاء إِذْ وَصَّاكُمُ اللَّهُ بِهَذَا فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ [۱] عقاید و رسوم و سنت‌های جاهلی درباره گاو و گوسفند و شتر و بز و قربانی و گوشت آن را بیان کرده و خواسته است عقاید انحرافی آنان درباره این حیوانات را اصلاح کند.

واژه «انعام» در این سوره بیش از هر سوره دیگر (شش بار) به کار رفته است. احکام و مسائل مربوط به چهارپایان طی پانزده آیه ﴿وَجَعَلُواْ لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالأَنْعَامِ نَصِيبًا فَقَالُواْ هَذَا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَهَذَا لِشُرَكَائِنَا فَمَا كَانَ لِشُرَكَائِهِمْ فَلاَ يَصِلُ إِلَى اللَّهِ وَمَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلَى شُرَكَائِهِمْ سَاء مَا يَحْكُمُونَ وَكَذَلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَكَاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَلِيَلْبِسُواْ عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَلَوْ شَاء اللَّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ وَقَالُواْ هَذِهِ أَنْعَامٌ وَحَرْثٌ حِجْرٌ لاَّ يَطْعَمُهَا إِلاَّ مَن نَّشَاء بِزَعْمِهِمْ وَأَنْعَامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُهَا وَأَنْعَامٌ لاَّ يَذْكُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا افْتِرَاء عَلَيْهِ سَيَجْزِيهِم بِمَا كَانُواْ يَفْتَرُونَ وَقَالُواْ مَا فِي بُطُونِ هَذِهِ الأَنْعَامِ خَالِصَةٌ لِّذُكُورِنَا وَمُحَرَّمٌ عَلَى أَزْوَاجِنَا وَإِن يَكُن مَّيْتَةً فَهُمْ فِيهِ شُرَكَاء سَيَجْزِيهِمْ وَصْفَهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُواْ أَوْلادَهُمْ سَفَهًا بِغَيْرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُواْ مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِرَاء عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّواْ وَمَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ وَهُوَ الَّذِي أَنشَأَ جَنَّاتٍ مَّعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُواْ مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ وَمِنَ الأَنْعَامِ حَمُولَةً وَفَرْشًا كُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ مِّنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الأُنثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الأُنثَيَيْنِ نَبِّؤُونِي بِعِلْمٍ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ وَمِنَ الإِبِلِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الأُنثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الأُنثَيَيْنِ أَمْ كُنتُمْ شُهَدَاء إِذْ وَصَّاكُمُ اللَّهُ بِهَذَا فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ قُل لاَّ أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ وَعَلَى الَّذِينَ هَادُواْ حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَمِنَ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُمَا إِلاَّ مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُم بِبَغْيِهِمْ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ فَإِن كَذَّبُوكَ فَقُل رَّبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ وَلاَ يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ لَوْ شَاء اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلاَ آبَاؤُنَا وَلاَ حَرَّمْنَا مِن شَيْءٍ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم حَتَّى ذَاقُواْ بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِندَكُم مِّنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِن تَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ أَنتُمْ إِلاَّ تَخْرُصُونَ قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ قُلْ هَلُمَّ شُهَدَاءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هَذَا فَإِن شَهِدُواْ فَلاَ تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاء الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَالَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ وَهُم بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ[۲] به طور مشروح بیان شده است. با این نامگذاری، توجه انسان‌های متفکر را به جهان شگفت‌انگیز حیواناتی جلب می‌کند که منافع و برکات فراوانی برای بشر دارند؛ لذا به سوره انعام نامگذاری شده است.

غرضی که این سوره در مقام ایفای آن است همان توحید خدای تعالی است، البته توحید به معنای اعم و این که برای انسان پروردگاری است که همان او پروردگار تمام عالمیان است، از او است ابتدای هر چیز، و به سوی او است بازگشت و انتهای هر چیز، پروردگاری که به منظور بشارت بندگان و انذار آنان پیامبرانی فرستاد و در نتیجه بندگانش به سوی دین حق او هدایت شدند.

این است اجمال آن چیزی که این سوره در مقام اثبات آن است؛ زیرا بیش‌تر آیاتش به صورت استدلال برضد مشرکان و مخالفان توحید و نبوت و معاد است.

بدین‌سان، تلاش همیشگی قرآن برای اصلاح عقیده انسان به‌ویژه درباره الوهیت و عبودیت، در این سوره متجلی است و دراین راستا به مسائلی از قبیل توحید، نبوت، معاد، احتجاج با مشرکان و برخی وظایف شرعی و محرمات دینی نیز پرداخته است.

ویژگی‌های سوره انعام

  1. این سوره ۱۶۵ آیه به عدد کوفی، ۱۶۶ آیه به عدد بصری و شامی، ۱۶۷ آیه به عدد حجازی، ۳۸۵۰ یا ۳۲۵۰ کلمه و ۱۲۲۵۴ یا ۱۲۲۴۰ حرف دارد.
  2. در ترتیب نزول، پنجاه و پنجمین سوره‌ است که پیش از سوره صافات و پس از سوره حِجر نازل شد و در مصحف شریف، ششمین سوره است.
  3. از سور مکی است؛ به‌جز نُه آیه که در مدینه نازل شد. در برخی روایات آمده است که آیات سوره انعام یکجا و به طور مجموع نازل شد؛ در این صورت، همه آیات این سوره مکی است.
  4. بر اساس ترتیب مصحف شریف ششمین سوره است.
  5. از سُوَر جمعی‌النزول، مشیَّعة‌النزول و سبع طوال شمرده می‌شود.
  6. چهارده آیه ناسخ و منسوخ دارد.

احکام فقهی بیان شده در این سوره

  1. حرمت گوشت میته؛
  2. حرمت خوردن خون؛
  3. حرمت گوشت حیوان ذبح شده بدون ذکر نام خدا؛
  4. حکم اضطرار (چیزهایی که مواقع اضطرار، خوردن آنها مباح و حلال می‌شود).

محتوا و مباحث مهم سوره انعام

  1. احکام انعام و چهارپایان؛
  2. توحید و صفات خدا؛
  3. وحی، نبوت و رسالت؛
  4. معاد، حشر و نشر، ثواب و عقاب؛
  5. داستان حضرت ابراهیم (ع) و مناظرات عقلی او با ملحدان؛
  6. توصیه‌های عقیدتی، اخلاقی، اجتماعی و...[۳].[۴]

فضیلت سوره انعام

در فضیلت این سوره از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است: «سوره انعام به یکباره بر من نازل شده و هنگام نزول، هفتاد هزار فرشته که در حال تسبیح و تحمید گفتن ﴿سُبْحَانَ اللَّهِ ﴿وَالْحَمْدُ لِلَّهِ هستند آن را مشایعت و همراهی کردند. هر کس این سوره را بخواند این ۷۰ هزار فرشته در شب و روز، به تعداد آیات سوره انعام بر او درود می‌فرستند».

در روایتی دیگر از ایشان آمده است: «هرکس سوره انعام را قرائت نماید، برای او پاداشی از درّ، به وزن همه چهارپایانی که خداوند در دار دنیا آن را آفریده است، خواهد بود و به تعداد تمام درّها، صد هزار حسنه و صدهزار درجه به او عنایت می‌شود.»...

امام جعفر صادق (ع) نیز در این باره فرموده است: سوره انعام به صورت کامل و یکباره بر پیامبر (ص) و سلم نازل شده است، پس آن را عظیم و عزیز بدارید؛ زیرا در ۷۰ جای آن نام خداوند برده شده است و اگر مردم می‌دانستند چه آثار و برکاتی در این سوره نهفته است ان را رها نمی‌کردند».

در روایات، آثار و برکاتی برای این سوره ذکر شده است، مثل: در امان ماندن از آتش جهنم، برآورده شدن حاجات، بهبود بیماری، طلب آمرزش فرشتگان، مطیع شدن زن سرکش[۵].[۶]

منابع

پانویس

  1. «و برای خداوند از آنچه از کشت و چهارپایان پدید آورده است بهره‌ای نهادند و به پندار خویش گفتند: این از آن خداوند است و این برای بتان ما؛ اما آنچه از آن بتان آنهاست به خداوند نمی‌رسد و اما آنچه برای خداوند است به بتان می‌رسد؛ زشت است این داوری که می‌کنند! و بدین‌گونه در نظر بسیاری از مشرکان، شریکان آنان کشتن فرزندانشان را آراسته جلوه دادند تا آنان را نابود کنند و دینشان را بر آنان مشتبه گردانند و اگر خداوند می‌خواست چنین نمی‌کردند پس آنان را با آنچه دروغ می‌بافند واگذار. و به پندار خویش گفتند که: این چارپایان و این کشتزار حرام است جز آن کس که ما بخواهیم آن را نباید بخورد و چارپایانی است که (سوار شدن بر) پشت آنها حرام است و چارپایانی است که نام خداوند را (در ذبح) بر آنها نمی‌برند؛ - (همه) برای دروغ بافتن بر اوست - به زودی (خداوند) برای دروغی که می‌بافتند کیفرشان می‌دهد. و گفتند: آنچه در شکم این چارپایان است ویژه مردان ماست و بر زنان ما حرام است و اگر مرده (به دنیا آمده) باشد همه در آن شریکند؛ به زودی (خداوند) کیفر (این) وصف آنان را می‌دهد که او فرزانه‌ای داناست. به راستی آنان که فرزندان خویش را از بی‌خردی به نادانی کشتند و آنچه خداوند روزی آنان کرده بود با دروغ بافتن به خداوند حرام دانستند زیان کردند، بی‌گمان گمراه شدند و رهیافته نبودند. و اوست که باغ‌هایی با داربست و بی‌داربست و خرمابن و کشتزار با خوردنی‌هایی گوناگون و زیتون و انار، همگون و ناهمگون آفریده است؛ از میوه‌اش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد. و از چارپایان (برخی را بزرگ) باربردار و (برخی دیگر را) کوچک (آفریده است)؛ از آنچه خداوند روزی شما کرده است بخورید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است. هشت نر و ماده: از گوسفند دو (تا) و از بز دو (تا، بیافرید)؛ بگو آیا دو نر را حرام کرده است یا دو ماده را؟ یا آنچه را زهدان‌های آن دو ماده در بر دارد؟ (بگو) مرا از روی دانش آگاه سازید اگر راستگویید؟ و از شتر دو (تا) و از گاو دو (تا)؛ بگو آیا آن دو نر را حرام کرده است یا آن دو ماده را یا آنچه را که زهدان‌های آن دو ماده دربردارد؟ آیا هنگامی که خداوند این (امر) را به شما سفارش می‌کرد حضور داشتید؟ پس ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغ می‌بندد تا با نادانی مردم را گمراه گرداند کیست؟ بی‌گمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نخواهد کرد» سوره انعام، آیه ۱۳۶-۱۴۴.
  2. «و برای خداوند از آنچه از کشت و چهارپایان پدید آورده است بهره‌ای نهادند و به پندار خویش گفتند: این از آن خداوند است و این برای بتان ما؛ اما آنچه از آن بتان آنهاست به خداوند نمی‌رسد و اما آنچه برای خداوند است به بتان می‌رسد؛ زشت است این داوری که می‌کنند! و بدین‌گونه در نظر بسیاری از مشرکان، شریکان آنان کشتن فرزندانشان را آراسته جلوه دادند تا آنان را نابود کنند و دینشان را بر آنان مشتبه گردانند و اگر خداوند می‌خواست چنین نمی‌کردند پس آنان را با آنچه دروغ می‌بافند واگذار. و به پندار خویش گفتند که: این چارپایان و این کشتزار حرام است جز آن کس که ما بخواهیم آن را نباید بخورد و چارپایانی است که (سوار شدن بر) پشت آنها حرام است و چارپایانی است که نام خداوند را (در ذبح) بر آنها نمی‌برند؛ - (همه) برای دروغ بافتن بر اوست - به زودی (خداوند) برای دروغی که می‌بافتند کیفرشان می‌دهد. و گفتند: آنچه در شکم این چارپایان است ویژه مردان ماست و بر زنان ما حرام است و اگر مرده (به دنیا آمده) باشد همه در آن شریکند؛ به زودی (خداوند) کیفر (این) وصف آنان را می‌دهد که او فرزانه‌ای داناست. به راستی آنان که فرزندان خویش را از بی‌خردی به نادانی کشتند و آنچه خداوند روزی آنان کرده بود با دروغ بافتن به خداوند حرام دانستند زیان کردند، بی‌گمان گمراه شدند و رهیافته نبودند. و اوست که باغ‌هایی با داربست و بی‌داربست و خرمابن و کشتزار با خوردنی‌هایی گوناگون و زیتون و انار، همگون و ناهمگون آفریده است؛ از میوه‌اش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد. و از چارپایان (برخی را بزرگ) باربردار و (برخی دیگر را) کوچک (آفریده است)؛ از آنچه خداوند روزی شما کرده است بخورید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است. هشت نر و ماده: از گوسفند دو (تا) و از بز دو (تا، بیافرید)؛ بگو آیا دو نر را حرام کرده است یا دو ماده را؟ یا آنچه را زهدان‌های آن دو ماده در بر دارد؟ (بگو) مرا از روی دانش آگاه سازید اگر راستگویید؟ و از شتر دو (تا) و از گاو دو (تا)؛ بگو آیا آن دو نر را حرام کرده است یا آن دو ماده را یا آنچه را که زهدان‌های آن دو ماده دربردارد؟ آیا هنگامی که خداوند این (امر) را به شما سفارش می‌کرد حضور داشتید؟ پس ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغ می‌بندد تا با نادانی مردم را گمراه گرداند کیست؟ بی‌گمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نخواهد کرد بگو: در آنچه به من وحی شده است چیزی نمی‌یابم که برای خورنده‌ای که آن را می‌خورد حرام باشد؛ مگر مردار و یا خون ریخته یا گوشت خوک که پلید است و یا (آنچه) از سر نافرمانی جز به نام خداوند ذبح شده باشد اما کسی که (از خوردن آنها) ناگزیر شده است در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بی‌گمان پروردگارت آمرزنده بخشاینده است. و بر یهودیان هر (جاندار) ناخنداری را حرام کردیم و از گاو و گوسفند پیه آنها را بر آنها حرام کردیم جز آنچه بر گرده و روده دارند و یا همراه استخوان‌هاست؛ بدین گونه آنان را برای افزونجویی‌شان کیفر دادیم و بی‌گمان ما راست‌گفتاریم. پس اگر تو را دروغزن شمرده‌اند، بگو پروردگارتان دارای بخشایشی گسترده است و عذاب وی را از گروه تبهکاران باز نمی‌گردانند. به زودی مشرکان خواهند گفت: اگر خداوند می‌خواست ما و پدرانمان شرک نمی‌ورزیدیم و چیزی را حرام نمی‌دانستیم؛ همین‌گونه پیشینیان آنها (پیامبران را) دروغگو شمردند تا آنکه عذاب ما را چشیدند؛ بگو: آیا نزدتان دانشی است تا آن را برای ما آشکار سازید؟ شما جز از گمان پیروی ندارید و جز نادرست برآورد نمی‌کنید. بگو: برهان رسا از آن خداوند است، اگر می‌خواست شما همگان را رهنمایی می‌کرد. بگو: گواهانتان را که گواهی می‌دهند خداوند این را حرام کرده است بیاورید؛ اگر هم گواهی دادند تو با آنان گواهی مده و از خواست‌های کسانی که به آیات ما دروغ بستند و آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند و برای پروردگارشان همتا می‌تراشند، پیروی مکن» سوره انعام، آیه ۱۳۶-۱۵۰.
  3. سخاوی، علی بن محمد، جمال القراء و کمال الاقراء، جلد۱، صفحه ۴۳۹؛ رامیار، محمود، تاریخ قرآن، صفحه ۵۸۳؛ جمعی از محققان، علوم القرآن عندالمفسرین، جلد۱، صفحه ۳۱۵؛ سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، جلد۱، صفحه ۴۳؛ زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن(باحاشیه)، جلد۱، صفحه ۱۹۳؛ فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، بصائرذوی التمییزفی لطائف الکتاب العزیز، جلد۱، صفحه ۱۸۶؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، جلد۵، صفحه ۱۴۳؛ طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، جلد۷، صفحه ۵.
  4. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ص:۲۷۸۲.
  5. فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، بصائرذوی التمییزفی لطائف الکتاب العزیز، جلد۱، صفحه (۲۰۱-۲۰۲)؛ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه(آل البیت)، جلد۶، صفحه ۲۳۰؛ ابن بابویه، محمد بن علی، ثواب الاعمال، صفحه ۱۰۵؛ نوری، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل، جلد۴، صفحه ۲۹۶؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، جلد۲، صفحه ۶۲۲؛ طبرسی، فضل بن حسن، مکارم الاخلاق، صفحه ۳۶۳؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القران، جلد۴، صفحه ۵؛ متقی، علی بن حسام الدین، کنزالعمال، جلد۲، صفحه ۱۴۴.
  6. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ص:۳۵۸۳.