جویریه بنت حارث در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-</div>\n<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> +</div>))
 
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط =
| عنوان مدخل  =
| مداخل مرتبط = [[جویریه بنت حارث در قرآن]] - [[جویریه بنت حارث در تاریخ اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
}}


{{همسران پیامبر}}
{{جعبه اطلاعات همسران پیامبر خاتم
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[جویریه بنت حارث]]''' است. "'''[[جویریه بنت حارث]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| نام = جویریه
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[جویریه بنت حارث در حدیث]] - [[جویریه بنت حارث در نهج البلاغه]] - [[جویریه بنت حارث در تاریخ اسلامی]]</div>
| همسر = اولین همسر مسافع بن صفوان مصطلقی، سپس ازدواج با رسول خدا{{صل}}
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[جویریه بنت حارث (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| تصویر = امهات_المؤمنین.png
| اندازه تصویر =
| نسب = جویریه دختر حارث بن ابی ضرار
| ملقب به =
| تاریخ تولد =
| محل تولد = مدینه
| نام پدر = حارث بن ابی ضرار
| نام مادر =
| قبیله = بنی‌مصطلق
| تاریخ عقد = ۶ هجری
| سن به هنگام عقد = حدود ۲۰ سال
| فرزندان =
| محل درگذشت = مدینه
| تاریخ درگذشت = ۵۶ هجری
| طول عمر = ۶۵ سال
| آرامگاه = قبرستان بقیع
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
جویریه دختر [[حارث بن ابی ضرار]] از [[طایفه]] [[بنی مصطلق]] و [[همسر]] [[مسافع بن صفوان مصطلقی]] که در [[جنگ]] مریسیع کشته شد. جویریه در [[سال ششم هجرت]] در [[جنگ]] [[مسلمانان]] با بنی مصطلق [[اسیر]] شد. وی در بیست سالگی به همسری [[رسول خدا]]{{صل}} درآمد<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۹۵.</ref> و جزء [[برترین]] [[زنان]] پیامبر{{صل}} در [[ادب]] و [[فصاحت]] بوده است<ref>اعلام زرکلی، ج۲، ص۱۴۸.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جویریه - عباسی (مقاله)| مقاله «جویریه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۵-۳۰۶؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[جویریه بنت حارث (مقاله)|جویریه بنت حارث]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۷۹.</ref>
جویریه دختر [[حارث بن ابی ضرار]] از [[طایفه]] [[بنی مصطلق]] و [[همسر]] [[مسافع بن صفوان مصطلقی]] که در [[جنگ]] مریسیع کشته شد. جویریه در [[سال ششم هجرت]] در [[جنگ]] [[مسلمانان]] با بنی مصطلق [[اسیر]] شد. وی در بیست سالگی به همسری [[رسول خدا]] {{صل}} درآمد<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۹۵.</ref> و جزء [[برترین]] [[زنان]] پیامبر {{صل}} در [[ادب]] و [[فصاحت]] بوده است<ref>اعلام زرکلی، ج۲، ص۱۴۸.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جویریه - عباسی (مقاله)| مقاله «جویریه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۵-۳۰۶؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[جویریه بنت حارث (مقاله)|جویریه بنت حارث]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۷۹.</ref>


==[[غزوه بنی‌مصطلق]]==
== [[غزوه بنی‌مصطلق]] ==
در [[شعبان]] [[سال ششم هجری]]<ref>ابوالربیع حمیری کلاعی، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله{{صل}} والثلاثه الخلفا، ج۱، ص۴۵۴؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۱۹۲؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۲۰۱.</ref>، [[نبی اکرم]]{{صل}} با خبر شد بنی‌مصطلق به [[فرماندهی]] [[حارث بن ابی‌ضرار خزاعی]] آماده [[جنگ]] شده‌اند؛ از این‌رو، [[حضرت]]، همراه [[سپاه اسلام]] به سوی آنها حرکت کرد تا اینکه در کنار چشمه "مُرَیسیع" در [[ناحیه]] "قدید" با آنها روبه‌رو شد<ref>شمس الدین محمد ذهبی، تاریخ اسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۲، ص۲۵۹؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص۳۶؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۹۰.</ref>.
در [[شعبان]] [[سال ششم هجری]]<ref>ابوالربیع حمیری کلاعی، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله {{صل}} والثلاثه الخلفا، ج۱، ص۴۵۴؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۱۹۲؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۲۰۱.</ref>، [[نبی اکرم]] {{صل}} با خبر شد بنی‌مصطلق به [[فرماندهی]] [[حارث بن ابی‌ضرار خزاعی]] آماده [[جنگ]] شده‌اند؛ از این‌رو، [[حضرت]]، همراه [[سپاه اسلام]] به سوی آنها حرکت کرد تا اینکه در کنار چشمه "مُرَیسیع" در [[ناحیه]] "قدید" با آنها روبه‌رو شد<ref>شمس الدین محمد ذهبی، تاریخ اسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۲، ص۲۵۹؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص۳۶؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۹۰.</ref>.


[[حضرت]] ابتدا [[دستور]] داد آنان را به [[اسلام]] [[دعوت]] کنند؛ اما نپذیرفتند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۴۰۷.</ref>. لذا [[جنگ]] آغاز شد و [[فتح]] و [[پیروزی]] و [[اموال]] و [[اسیران]] بسیاری نصیب [[مسلمانان]] گردید؛ [[غنایم]] این [[جنگ]]، دو هزار شتر و پنج هزار گوسفند و دویست خانوار [[اسیر]] بود<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ص۴۱۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۹.</ref>. از جمله این [[اسیران]]، دختر بیست ساله<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۴۷۴؛ ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۳۸۰.</ref> [[حارث بن ابی‌ضرار]]، [[رئیس]] بنی‌مصطلق بود. [[امیرمؤمنان]]{{ع}}، او را [[اسیر]] کرده نزد [[پیامبر]]{{صل}} آورد<ref>ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۳۸۰؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۲۰۱.</ref>.
[[حضرت]] ابتدا [[دستور]] داد آنان را به [[اسلام]] [[دعوت]] کنند؛ اما نپذیرفتند<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۴۰۷.</ref>. لذا [[جنگ]] آغاز شد و [[فتح]] و [[پیروزی]] و [[اموال]] و [[اسیران]] بسیاری نصیب [[مسلمانان]] گردید؛ [[غنایم]] این [[جنگ]]، دو هزار شتر و پنج هزار گوسفند و دویست خانوار [[اسیر]] بود<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ص۴۱۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۹.</ref>. از جمله این [[اسیران]]، دختر بیست ساله<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۴۷۴؛ ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۳۸۰.</ref> [[حارث بن ابی‌ضرار]]، [[رئیس]] بنی‌مصطلق بود. [[امیرمؤمنان]] {{ع}}، او را [[اسیر]] کرده نزد [[پیامبر]] {{صل}} آورد<ref>ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۳۸۰؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۲۰۱.</ref>.


در [[نقل]] این واقعه تا اینجا بین مؤرخان و سیره‌نویسان اختلافی نیست و همگی به وقوع چنین جریانی اشاره کرده‌اند؛ اما در ادامه، با دوگونه [[روایت]] متفاوت مواجهیم:
در [[نقل]] این واقعه تا اینجا بین مؤرخان و سیره‌نویسان اختلافی نیست و همگی به وقوع چنین جریانی اشاره کرده‌اند؛ اما در ادامه، با دوگونه [[روایت]] متفاوت مواجهیم:
#[[روایت]] اول از این واقعه: [[حضرت]]{{صل}}، [[جویریه]] را برای خود برگزید<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۱۸؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۲۰۱.</ref> و پس از تقسیم [[غنایم]] و [[اسیران]] بین [[مسلمانان]]، به [[مدینه]] بازگشت. بعدها [[حارث]]، [[پدر]] [[جویریه]] با پسرانش برای پرداخت فدیه دخترش، همراه شترانی چند، رهسپار [[مدینه]] شد. در میانه راه، او دو شتر از [[بهترین]] آنها را [[انتخاب]] و در منطقه عقیق، مخفی کرد<ref>ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۳۸۲؛ ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۲۹۰؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۲۰۱؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۱۸.</ref> و سپس با بقیه شتران، نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمد و ضمن پیشکش فدایی خود، استرداد دخترش را درخواست کرد و گفت: "ای [[رسول خدا]]! دختر من به [[اسارت]] در نیاید؛ چرا که او دختری ارجمند و بزرگوار است"<ref>ابن اسحاق، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۹۵؛ ابن عساکر، تاریخ دمشق، ج۳، ص۲۱۸؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۶، ص۴۰۶.</ref>. [[حضرت]] فرمود: "پس کجایند آن دو شتری که در فلان شعب مخفی کرده‌ای؟"<ref>ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۳۸۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۹۵؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۲۰۱؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۱۸.</ref> [[حارث]] و پسرانش با شنیدن این فرموده [[حضرت]]، [[مسلمان]] شدند. [[پیامبر]]{{صل}} به [[پدر]] [[جویریه]]، اجازه دادند [[جویریه]] را بین ماندن نزد [[حضرت]]{{صل}} و رفتن پیش [[پدر]] مخیر کند. [[حارث]] گفت: "پیشنهاد منصفانه‌ای کردی". سپس نزد [[جویریه]] رفته، گفت: "دخترم، [[قبیله]] خود را با ماندنت مفتضح نکن. [[جویریه]] گفت: من [[خدا]] و رسولش را برگزیده‌ام. پدرش گفت: نفرین بر تو. هرچه می‌خواهی بکن". آنگاه [[حضرت]]، [[جویریه]] را [[آزاد]] کرد و در زمره [[همسران]] خویش قرار داد.
# [[روایت]] اول از این واقعه: [[حضرت]] {{صل}}، جویریه را برای خود برگزید<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۱۸؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۲۰۱.</ref> و پس از تقسیم [[غنایم]] و [[اسیران]] بین [[مسلمانان]]، به [[مدینه]] بازگشت. بعدها [[حارث]]، [[پدر]] جویریه با پسرانش برای پرداخت فدیه دخترش، همراه شترانی چند، رهسپار [[مدینه]] شد. در میانه راه، او دو شتر از [[بهترین]] آنها را [[انتخاب]] و در منطقه عقیق، مخفی کرد<ref>ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۳۸۲؛ ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۲۹۰؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۲۰۱؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۱۸.</ref> و سپس با بقیه شتران، نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمد و ضمن پیشکش فدایی خود، استرداد دخترش را درخواست کرد و گفت: "ای [[رسول خدا]]! دختر من به [[اسارت]] در نیاید؛ چرا که او دختری ارجمند و بزرگوار است"<ref>ابن اسحاق، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۹۵؛ ابن عساکر، تاریخ دمشق، ج۳، ص۲۱۸؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۶، ص۴۰۶.</ref>. [[حضرت]] فرمود: "پس کجایند آن دو شتری که در فلان شعب مخفی کرده‌ای؟"<ref>ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۳۸۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۹۵؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۲۰۱؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۱۸.</ref> [[حارث]] و پسرانش با شنیدن این فرموده [[حضرت]]، [[مسلمان]] شدند. [[پیامبر]] {{صل}} به [[پدر]] جویریه، اجازه دادند جویریه را بین ماندن نزد [[حضرت]] {{صل}} و رفتن پیش [[پدر]] مخیر کند. [[حارث]] گفت: "پیشنهاد منصفانه‌ای کردی". سپس نزد جویریه رفته، گفت: "دخترم، [[قبیله]] خود را با ماندنت مفتضح نکن. جویریه گفت: من [[خدا]] و رسولش را برگزیده‌ام. پدرش گفت: نفرین بر تو. هرچه می‌خواهی بکن". آنگاه [[حضرت]]، جویریه را [[آزاد]] کرد و در زمره [[همسران]] خویش قرار داد.
#[[روایت]] دوم: پس از تقسیم [[غنایم]]، [[جویریه]] در سهم [[ثابت بن قیس بن شمّاس]] و پسر عمویش قرار گرفت<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۱۰؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۴۱۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۹؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۴۵.</ref>. آنان با او قرار گذاشتند با پرداخت نه اوقیه (هفت مثقال) طلا<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۹؛ ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۳، ص۴۵۰؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۴۱۱.</ref> بتواند خود را [[آزاد]] کند. [[جویریه]] در حالی که [[پیامبر]]{{صل}} کنار آبی نشسته بود<ref>احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۱، ص۲۰۶.</ref>، نزد [[حضرت]] آمد و ضمن اظهار [[مسلمانی]]، برای پرداخت مبلغ [[قرارداد]]، از [[حضرت]] کمک خواست؛ [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "کاری بهتر از این هم هست. پرسید: چه کاری؟ فرمود: تعهدی که کردی می‌پردازم و تو را به همسری برمی‌گزینم. [[جویریه]] گفت: بسیار خوب". [[حضرت]]، او را از [[ثابت بن قیس]] خرید و [[آزاد]] ساخت و سپس با او [[ازدواج]] کرد<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۴۱۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۹۲؛ ابن اسحاق، السیره ابن اسحاق، ص۲۶۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۹۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[جویریه بنت حارث (مقاله)|جویریه بنت حارث]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص279 ـ ۲۸۱؛ [[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جویریه - عباسی (مقاله)| مقاله «جویریه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۶.</ref>.
# [[روایت]] دوم: پس از تقسیم [[غنایم]]، جویریه در سهم [[ثابت بن قیس بن شمّاس]] و پسر عمویش قرار گرفت<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۱۰؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۴۱۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۹؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۴۵.</ref>. آنان با او قرار گذاشتند با پرداخت نه اوقیه (هفت مثقال) طلا<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۹؛ ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۳، ص۴۵۰؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۴۱۱.</ref> بتواند خود را [[آزاد]] کند. جویریه در حالی که [[پیامبر]] {{صل}} کنار آبی نشسته بود<ref>احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۱، ص۲۰۶.</ref>، نزد [[حضرت]] آمد و ضمن اظهار [[مسلمانی]]، برای پرداخت مبلغ [[قرارداد]]، از [[حضرت]] کمک خواست؛ [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "کاری بهتر از این هم هست. پرسید: چه کاری؟ فرمود: تعهدی که کردی می‌پردازم و تو را به همسری برمی‌گزینم. جویریه گفت: بسیار خوب". [[حضرت]]، او را از [[ثابت بن قیس]] خرید و [[آزاد]] ساخت و سپس با او [[ازدواج]] کرد<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۴۱۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۹۲؛ ابن اسحاق، السیره ابن اسحاق، ص۲۶۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۹۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[جویریه بنت حارث (مقاله)|جویریه بنت حارث]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص279 ـ ۲۸۱؛ [[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جویریه - عباسی (مقاله)| مقاله «جویریه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۶.</ref>.


==رؤیای صادقه جویریه==
== رؤیای صادقه جویریه ==
جویریه می‌گوید: سه [[شب]] قبل از اسارتم در [[خواب]] دیدم گویا ماه از یثرب آمد و به اتاق من وارد شد. کسی را از خوابم [[آگاه]] نکردم چون [[دوست]] نداشتم همه خوابم را بدانند تا اینکه پیامبر{{صل}} به سوی ما آمد و من اسیر شدم<ref>أمتاع الأسماع، مقریزی، ج۶، ص۸۴؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۴، ص۳۴۷ و ج۱۱، ص۲۱۱.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جویریه - عباسی (مقاله)| مقاله «جویریه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۷.</ref>
جویریه می‌گوید: سه [[شب]] قبل از اسارتم در [[خواب]] دیدم گویا ماه از یثرب آمد و به اتاق من وارد شد. کسی را از خوابم [[آگاه]] نکردم چون [[دوست]] نداشتم همه خوابم را بدانند تا اینکه پیامبر {{صل}} به سوی ما آمد و من اسیر شدم<ref>أمتاع الأسماع، مقریزی، ج۶، ص۸۴؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۴، ص۳۴۷ و ج۱۱، ص۲۱۱.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جویریه - عباسی (مقاله)| مقاله «جویریه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۷.</ref>


==پیامبر{{صل}} و نامگذاری جویریه==
== پیامبر {{صل}} و نامگذاری جویریه ==
اسم اصلی جویریه قبل از [[ازدواج با رسول خدا]]{{صل}} بره بوده و پیامبر{{صل}} بعد از [[ازدواج]] با او نام وی را جویریه گذاشت<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۹۴؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۴، ص۳۴۶؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۵۷؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۷۴؛ الدرایة فی تخریج أحادیث الهدایه، ابن حجر، ج۲، ص۲۹۴؛ أمتاع الأسماع، مقریزی، ج۶، ص۸۲؛ اعلام، زرکلی، ج۲، ص۱۴۸.</ref>. بعضی نیز گفته‌اند، اسم او [[میمونه]] بوده است<ref>اکمال الکمال، ابن ماکولا، ج۱، ص۲۵۳.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} برای ایشان نیز همچون دیگر [[زنان]] خود، [[حکم]] [[حجاب]] را مقرر فرمود<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۴۱۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۹۴.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جویریه - عباسی (مقاله)| مقاله «جویریه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۷؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[جویریه بنت حارث (مقاله)|جویریه بنت حارث]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۸۱-۲۸۲.</ref>
اسم اصلی جویریه قبل از [[ازدواج با رسول خدا]] {{صل}} بره بوده و پیامبر {{صل}} بعد از [[ازدواج]] با او نام وی را جویریه گذاشت<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۹۴؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۴، ص۳۴۶؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۵۷؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۷۴؛ الدرایة فی تخریج أحادیث الهدایه، ابن حجر، ج۲، ص۲۹۴؛ أمتاع الأسماع، مقریزی، ج۶، ص۸۲؛ اعلام، زرکلی، ج۲، ص۱۴۸.</ref>. بعضی نیز گفته‌اند، اسم او [[میمونه]] بوده است<ref>اکمال الکمال، ابن ماکولا، ج۱، ص۲۵۳.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} برای ایشان نیز همچون دیگر [[زنان]] خود، [[حکم]] [[حجاب]] را مقرر فرمود<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۴۱۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۹۴.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جویریه - عباسی (مقاله)| مقاله «جویریه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۷؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[جویریه بنت حارث (مقاله)|جویریه بنت حارث]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۸۱-۲۸۲.</ref>


==[[برکت]] [[ازدواج]] [[جویریه]] با [[رسول خدا]]{{صل}}==
== [[برکت]] [[ازدواج]] جویریه با [[رسول خدا]] {{صل}} ==
پس از آنکه [[پیامبر]] جویریه را به همسری درآورد و [[مسلمانان]] از این کار با خبر شدند، گفتند: پیامبر{{صل}} داماد [[قبیله]] [[بنی مصطلق]] است و سزاوار نیست از این قبیله مردمی به عنوان برده زیر دست ما باشند. پس همه کسانی را که از این [[طایفه]] [[اسیر]] شده بودند، [[آزاد]] کردند که در حدود صد [[خانواده]] از بنی مصطلق آزاد شد. در [[تاریخ]]، زنی که این اندازه به قبیله‌اش خیر رسانده باشد، کمتر به چشم می‌خورد<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۰۴؛ السنن الکبری، بیهقی، ج۹، ص۷۵؛ صحیح ابن حبان، ابن حبان، ج۹، ص۳۶۳؛ اعلام الوری بأعلام الهدی، طبرسی، ج۱، ص۱۹۷؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۴۲۰؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۷۳؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۲۰، ص۲۹۰.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جویریه - عباسی (مقاله)| مقاله «جویریه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۷؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[جویریه بنت حارث (مقاله)|جویریه بنت حارث]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۸۱-۲۸۲.</ref>
پس از آنکه [[پیامبر]] جویریه را به همسری درآورد و [[مسلمانان]] از این کار با خبر شدند، گفتند: پیامبر {{صل}} داماد [[قبیله]] [[بنی مصطلق]] است و سزاوار نیست از این قبیله مردمی به عنوان برده زیر دست ما باشند. پس همه کسانی را که از این [[طایفه]] [[اسیر]] شده بودند، [[آزاد]] کردند که در حدود صد [[خانواده]] از بنی مصطلق آزاد شد. در [[تاریخ]]، زنی که این اندازه به قبیله‌اش خیر رسانده باشد، کمتر به چشم می‌خورد<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۰۴؛ السنن الکبری، بیهقی، ج۹، ص۷۵؛ صحیح ابن حبان، ابن حبان، ج۹، ص۳۶۳؛ اعلام الوری بأعلام الهدی، طبرسی، ج۱، ص۱۹۷؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۴۲۰؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۷۳؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۲۰، ص۲۹۰.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جویریه - عباسی (مقاله)| مقاله «جویریه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۷؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[جویریه بنت حارث (مقاله)|جویریه بنت حارث]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۸۱-۲۸۲.</ref>


==پیامبر{{صل}} و [[آموزش]] ذکر به جویریه==
== پیامبر {{صل}} و [[آموزش]] ذکر به جویریه ==
جویریه [[نقل]] می‌کند یک [[روز]] [[صبح]] پیامبر{{صل}} نزد من آمد و من در محل [[نماز]] خود در حال [[دعا]] بودم. سپس نزدیک ظهر نزد من آمد و من را به همان حال دید. از من پرسید هنوز به همان حال نشسته‌ای؟ گفتم: بله، پیامبر{{صل}} فرمود: "ذکری به تو می‌آموزم که آن را سه مرتبه بگویی: {{متن حدیث|سُبْحَانَ اللَّهِ وَبِحَمْدِهِ عَدَدَ خَلْقِهِ وَرِضَا نَفْسِهِ وَزِنَةَ عَرْشِهِ وَمِدَادَ کَلِمَاتِهِ}}<ref>مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۲۹؛ سنن الترمذی، ترمذی، ج۵، ص۲۱۶؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۴۲۱؛ سنن الکبری، نسائی، ج۶، ص۴۹؛ سنن ابن ماجه، قزوینی، ج۲، ص۱۲۵۱؛ سنن ابی داوود، ابن اشعث سجستانی، ج۱، ص۳۳۶.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جویریه - عباسی (مقاله)| مقاله «جویریه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۸.</ref>
جویریه [[نقل]] می‌کند یک [[روز]] [[صبح]] پیامبر {{صل}} نزد من آمد و من در محل [[نماز]] خود در حال [[دعا]] بودم. سپس نزدیک ظهر نزد من آمد و من را به همان حال دید. از من پرسید هنوز به همان حال نشسته‌ای؟ گفتم: بله، پیامبر {{صل}} فرمود: "ذکری به تو می‌آموزم که آن را سه مرتبه بگویی: {{متن حدیث|سُبْحَانَ اللَّهِ وَبِحَمْدِهِ عَدَدَ خَلْقِهِ وَرِضَا نَفْسِهِ وَزِنَةَ عَرْشِهِ وَمِدَادَ کَلِمَاتِهِ}}<ref>مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۲۹؛ سنن الترمذی، ترمذی، ج۵، ص۲۱۶؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۴۲۱؛ سنن الکبری، نسائی، ج۶، ص۴۹؛ سنن ابن ماجه، قزوینی، ج۲، ص۱۲۵۱؛ سنن ابی داوود، ابن اشعث سجستانی، ج۱، ص۳۳۶.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جویریه - عباسی (مقاله)| مقاله «جویریه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۸.</ref>


==سرانجام جویریه==
== سرانجام جویریه ==
وی پنج سال با [[رسول خدا]]{{صل}} [[زندگی]] کرد<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۴۷۵.</ref>؛ اما از آن [[حضرت صاحب]] فرزندی نشد<ref>ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۲۶۳.</ref>. و سرانجام در [[ربیع الاول]] [[سال ۵۶ هجری]] در [[مدینه]] از [[دنیا]] رفت<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۰۵؛ أمتاع الأسماع، مقریزی، ج۶، ص۸۵؛ البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۴۹؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۷۴.</ref>. [[عمر]] جویریه شصت و پنج سال بوده است<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۱۱، ص۶۱۰؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۴، ص۲۷؛ تفسیر قرطبی، قرطبی، ج۱۴، ص۱۶۶.</ref>. برخی نیز [[تاریخ]] [[وفات]] وی را [[سال ۵۰ هجری]]<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۱۲۰؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۴، ص۲۷.</ref> و برخی ۶۰ [[هجری]] گفته‌اند<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۳، ص۲۱۹.</ref>. گفته‌اند [[مروان حکم]]، [[والی]] وقت [[مدینه]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، جلد ص۹۵؛ و سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۲۹۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۲.</ref> یا [[ابوحاتم بن حیان]]<ref>سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۲۹۴.</ref> بر او [[نماز]] خواند<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جویریه - عباسی (مقاله)| مقاله «جویریه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۸؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[جویریه بنت حارث (مقاله)|جویریه بنت حارث]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۸۲.</ref>.
وی پنج سال با [[رسول خدا]] {{صل}} [[زندگی]] کرد<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۴۷۵.</ref>؛ اما از آن [[حضرت صاحب]] فرزندی نشد<ref>ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۲۶۳.</ref>. و سرانجام در [[ربیع الاول]] [[سال ۵۶ هجری]] در [[مدینه]] از [[دنیا]] رفت<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۰۵؛ أمتاع الأسماع، مقریزی، ج۶، ص۸۵؛ البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۴۹؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۷۴.</ref>. [[عمر]] جویریه شصت و پنج سال بوده است<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۱۱، ص۶۱۰؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۴، ص۲۷؛ تفسیر قرطبی، قرطبی، ج۱۴، ص۱۶۶.</ref>. برخی نیز [[تاریخ]] [[وفات]] وی را [[سال ۵۰ هجری]]<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۱۲۰؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۴، ص۲۷.</ref> و برخی ۶۰ [[هجری]] گفته‌اند<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۳، ص۲۱۹.</ref>. گفته‌اند [[مروان حکم]]، [[والی]] وقت [[مدینه]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، جلد ص۹۵؛ و سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۲۹۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۲؛ سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۲۹۴.</ref> بر او [[نماز]] خواند<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جویریه - عباسی (مقاله)| مقاله «جویریه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۸؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[جویریه بنت حارث (مقاله)|جویریه بنت حارث]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۸۲.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[ازدواج پیامبر خاتم]]
* [[ازدواج پیامبر خاتم]]
{{پایان مدخل وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
* [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[جویریه بنت حارث (مقاله)|جویریه بنت حارث]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']]
{{منابع}}
* [[پرونده:1100353.jpg|22px]] [[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جویریه - عباسی (مقاله)|مقاله «جویریه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴''']]
# [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[جویریه بنت حارث (مقاله)|جویریه بنت حارث]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']]
# [[پرونده:1100353.jpg|22px]] [[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جویریه - عباسی (مقاله)|مقاله «جویریه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:مدخل]]
 
[[رده:جویریه بنت حارث]]
[[رده:همسران پیامبر خاتم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۰

جویریه
اولین همسر مسافع بن صفوان مصطلقی، سپس ازدواج با رسول خدا(ص)
نسبجویریه دختر حارث بن ابی ضرار
زادگاهمدینه
نام پدرحارث بن ابی ضرار
از قبیلهبنی‌مصطلق
تاریخ عقد با پیامر خاتم۶ هجری
سن ایشان در زمان عقدحدود ۲۰ سال
محل درگذشتمدینه
تاریخ درگذشت۵۶ هجری
طول عمر۶۵ سال
آرامگاهقبرستان بقیع

مقدمه

جویریه دختر حارث بن ابی ضرار از طایفه بنی مصطلق و همسر مسافع بن صفوان مصطلقی که در جنگ مریسیع کشته شد. جویریه در سال ششم هجرت در جنگ مسلمانان با بنی مصطلق اسیر شد. وی در بیست سالگی به همسری رسول خدا (ص) درآمد[۱] و جزء برترین زنان پیامبر (ص) در ادب و فصاحت بوده است[۲].[۳]

غزوه بنی‌مصطلق

در شعبان سال ششم هجری[۴]، نبی اکرم (ص) با خبر شد بنی‌مصطلق به فرماندهی حارث بن ابی‌ضرار خزاعی آماده جنگ شده‌اند؛ از این‌رو، حضرت، همراه سپاه اسلام به سوی آنها حرکت کرد تا اینکه در کنار چشمه "مُرَیسیع" در ناحیه "قدید" با آنها روبه‌رو شد[۵].

حضرت ابتدا دستور داد آنان را به اسلام دعوت کنند؛ اما نپذیرفتند[۶]. لذا جنگ آغاز شد و فتح و پیروزی و اموال و اسیران بسیاری نصیب مسلمانان گردید؛ غنایم این جنگ، دو هزار شتر و پنج هزار گوسفند و دویست خانوار اسیر بود[۷]. از جمله این اسیران، دختر بیست ساله[۸] حارث بن ابی‌ضرار، رئیس بنی‌مصطلق بود. امیرمؤمنان (ع)، او را اسیر کرده نزد پیامبر (ص) آورد[۹].

در نقل این واقعه تا اینجا بین مؤرخان و سیره‌نویسان اختلافی نیست و همگی به وقوع چنین جریانی اشاره کرده‌اند؛ اما در ادامه، با دوگونه روایت متفاوت مواجهیم:

  1. روایت اول از این واقعه: حضرت (ص)، جویریه را برای خود برگزید[۱۰] و پس از تقسیم غنایم و اسیران بین مسلمانان، به مدینه بازگشت. بعدها حارث، پدر جویریه با پسرانش برای پرداخت فدیه دخترش، همراه شترانی چند، رهسپار مدینه شد. در میانه راه، او دو شتر از بهترین آنها را انتخاب و در منطقه عقیق، مخفی کرد[۱۱] و سپس با بقیه شتران، نزد رسول خدا (ص) آمد و ضمن پیشکش فدایی خود، استرداد دخترش را درخواست کرد و گفت: "ای رسول خدا! دختر من به اسارت در نیاید؛ چرا که او دختری ارجمند و بزرگوار است"[۱۲]. حضرت فرمود: "پس کجایند آن دو شتری که در فلان شعب مخفی کرده‌ای؟"[۱۳] حارث و پسرانش با شنیدن این فرموده حضرت، مسلمان شدند. پیامبر (ص) به پدر جویریه، اجازه دادند جویریه را بین ماندن نزد حضرت (ص) و رفتن پیش پدر مخیر کند. حارث گفت: "پیشنهاد منصفانه‌ای کردی". سپس نزد جویریه رفته، گفت: "دخترم، قبیله خود را با ماندنت مفتضح نکن. جویریه گفت: من خدا و رسولش را برگزیده‌ام. پدرش گفت: نفرین بر تو. هرچه می‌خواهی بکن". آنگاه حضرت، جویریه را آزاد کرد و در زمره همسران خویش قرار داد.
  2. روایت دوم: پس از تقسیم غنایم، جویریه در سهم ثابت بن قیس بن شمّاس و پسر عمویش قرار گرفت[۱۴]. آنان با او قرار گذاشتند با پرداخت نه اوقیه (هفت مثقال) طلا[۱۵] بتواند خود را آزاد کند. جویریه در حالی که پیامبر (ص) کنار آبی نشسته بود[۱۶]، نزد حضرت آمد و ضمن اظهار مسلمانی، برای پرداخت مبلغ قرارداد، از حضرت کمک خواست؛ پیامبر (ص) فرمود: "کاری بهتر از این هم هست. پرسید: چه کاری؟ فرمود: تعهدی که کردی می‌پردازم و تو را به همسری برمی‌گزینم. جویریه گفت: بسیار خوب". حضرت، او را از ثابت بن قیس خرید و آزاد ساخت و سپس با او ازدواج کرد[۱۷][۱۸].

رؤیای صادقه جویریه

جویریه می‌گوید: سه شب قبل از اسارتم در خواب دیدم گویا ماه از یثرب آمد و به اتاق من وارد شد. کسی را از خوابم آگاه نکردم چون دوست نداشتم همه خوابم را بدانند تا اینکه پیامبر (ص) به سوی ما آمد و من اسیر شدم[۱۹].[۲۰]

پیامبر (ص) و نامگذاری جویریه

اسم اصلی جویریه قبل از ازدواج با رسول خدا (ص) بره بوده و پیامبر (ص) بعد از ازدواج با او نام وی را جویریه گذاشت[۲۱]. بعضی نیز گفته‌اند، اسم او میمونه بوده است[۲۲]. پیامبر (ص) برای ایشان نیز همچون دیگر زنان خود، حکم حجاب را مقرر فرمود[۲۳].[۲۴]

برکت ازدواج جویریه با رسول خدا (ص)

پس از آنکه پیامبر جویریه را به همسری درآورد و مسلمانان از این کار با خبر شدند، گفتند: پیامبر (ص) داماد قبیله بنی مصطلق است و سزاوار نیست از این قبیله مردمی به عنوان برده زیر دست ما باشند. پس همه کسانی را که از این طایفه اسیر شده بودند، آزاد کردند که در حدود صد خانواده از بنی مصطلق آزاد شد. در تاریخ، زنی که این اندازه به قبیله‌اش خیر رسانده باشد، کمتر به چشم می‌خورد[۲۵].[۲۶]

پیامبر (ص) و آموزش ذکر به جویریه

جویریه نقل می‌کند یک روز صبح پیامبر (ص) نزد من آمد و من در محل نماز خود در حال دعا بودم. سپس نزدیک ظهر نزد من آمد و من را به همان حال دید. از من پرسید هنوز به همان حال نشسته‌ای؟ گفتم: بله، پیامبر (ص) فرمود: "ذکری به تو می‌آموزم که آن را سه مرتبه بگویی: «سُبْحَانَ اللَّهِ وَبِحَمْدِهِ عَدَدَ خَلْقِهِ وَرِضَا نَفْسِهِ وَزِنَةَ عَرْشِهِ وَمِدَادَ کَلِمَاتِهِ»[۲۷].[۲۸]

سرانجام جویریه

وی پنج سال با رسول خدا (ص) زندگی کرد[۲۹]؛ اما از آن حضرت صاحب فرزندی نشد[۳۰]. و سرانجام در ربیع الاول سال ۵۶ هجری در مدینه از دنیا رفت[۳۱]. عمر جویریه شصت و پنج سال بوده است[۳۲]. برخی نیز تاریخ وفات وی را سال ۵۰ هجری[۳۳] و برخی ۶۰ هجری گفته‌اند[۳۴]. گفته‌اند مروان حکم، والی وقت مدینه[۳۵] بر او نماز خواند[۳۶].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۹۵.
  2. اعلام زرکلی، ج۲، ص۱۴۸.
  3. عباسی، حبیب، مقاله «جویریه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۰۵-۳۰۶؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جویریه بنت حارث، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۷۹.
  4. ابوالربیع حمیری کلاعی، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله (ص) والثلاثه الخلفا، ج۱، ص۴۵۴؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۱۹۲؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۲۰۱.
  5. شمس الدین محمد ذهبی، تاریخ اسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۲، ص۲۵۹؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص۳۶؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۹۰.
  6. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۴۰۷.
  7. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ص۴۱۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۹.
  8. شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۴۷۴؛ ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۳۸۰.
  9. ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۳۸۰؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۲۰۱.
  10. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۱۸؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۲۰۱.
  11. ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۳۸۲؛ ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۲۹۰؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۲۰۱؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۱۸.
  12. ابن اسحاق، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۹۵؛ ابن عساکر، تاریخ دمشق، ج۳، ص۲۱۸؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۶، ص۴۰۶.
  13. ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۳۸۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۹۵؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۲۰۱؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۱۸.
  14. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۱۰؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۴۱۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۹؛ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۴۵.
  15. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۹؛ ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۳، ص۴۵۰؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۴۱۱.
  16. احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة والمتاع، ج۱، ص۲۰۶.
  17. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۴۱۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۹۲؛ ابن اسحاق، السیره ابن اسحاق، ص۲۶۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۹۴.
  18. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جویریه بنت حارث، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص279 ـ ۲۸۱؛ عباسی، حبیب، مقاله «جویریه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۰۶.
  19. أمتاع الأسماع، مقریزی، ج۶، ص۸۴؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۴، ص۳۴۷ و ج۱۱، ص۲۱۱.
  20. عباسی، حبیب، مقاله «جویریه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۰۷.
  21. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۹۴؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۴، ص۳۴۶؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۵۷؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۷۴؛ الدرایة فی تخریج أحادیث الهدایه، ابن حجر، ج۲، ص۲۹۴؛ أمتاع الأسماع، مقریزی، ج۶، ص۸۲؛ اعلام، زرکلی، ج۲، ص۱۴۸.
  22. اکمال الکمال، ابن ماکولا، ج۱، ص۲۵۳.
  23. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۴۱۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۹۴.
  24. عباسی، حبیب، مقاله «جویریه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۰۷؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جویریه بنت حارث، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۸۱-۲۸۲.
  25. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۰۴؛ السنن الکبری، بیهقی، ج۹، ص۷۵؛ صحیح ابن حبان، ابن حبان، ج۹، ص۳۶۳؛ اعلام الوری بأعلام الهدی، طبرسی، ج۱، ص۱۹۷؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۴۲۰؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۷۳؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۲۰، ص۲۹۰.
  26. عباسی، حبیب، مقاله «جویریه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۰۷؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جویریه بنت حارث، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۸۱-۲۸۲.
  27. مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۶، ص۴۲۹؛ سنن الترمذی، ترمذی، ج۵، ص۲۱۶؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۴۲۱؛ سنن الکبری، نسائی، ج۶، ص۴۹؛ سنن ابن ماجه، قزوینی، ج۲، ص۱۲۵۱؛ سنن ابی داوود، ابن اشعث سجستانی، ج۱، ص۳۳۶.
  28. عباسی، حبیب، مقاله «جویریه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۰۸.
  29. شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۴۷۵.
  30. ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۲۶۳.
  31. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۸۰۵؛ أمتاع الأسماع، مقریزی، ج۶، ص۸۵؛ البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۴۹؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۷۴.
  32. تاریخ الطبری، طبری، ج۱۱، ص۶۱۰؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۴، ص۲۷؛ تفسیر قرطبی، قرطبی، ج۱۴، ص۱۶۶.
  33. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۱۲۰؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۴، ص۲۷.
  34. تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۳، ص۲۱۹.
  35. ابن سعد، الطبقات الکبری، جلد ص۹۵؛ و سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۲۹۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۴۲؛ سمعانی، الانساب، ج۱۲، ص۲۹۴.
  36. عباسی، حبیب، مقاله «جویریه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۰۸؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جویریه بنت حارث، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۸۲.