دهریه: تفاوت میان نسخهها
(تغییرمسیر به دهریون) برچسب: تغییر مسیر جدید |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
# | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[دهریه در قرآن]]| پرسش مرتبط = }} | ||
== مقدمه == | |||
«دهری» یا «دهریه»، منسوب به «دهر» و به کسی که به قِدَم دهر [[اعتقاد]] داشته و به [[بعث]] [[ایمان]] ندارد،<ref>التحقیق، ج ۳، ص۲۳۹ ـ۲۴۰، «دهر».</ref> نیز به شخص مسنّ <ref>الصحاح، ج ۱، ص۵۴۳؛ التحقیق، ج ۳، ص۲۴۰، «دهر».</ref> گفته میشود. واژه دهر ـ که «دهور» و «اَدهر» جمع آن است ـ <ref>الصحاح، ج ۱، ص۵۴۲؛ لسان العرب، ج ۴، ص۴۲۴، «دهر».</ref> از ریشه «د ـ ه ـ ر» در لغت به معنای «ابد»،<ref>الصحاح، ج ۱، ص۵۴۲. </ref> مدت این [[جهان]] از آغاز پیدایی تا پایان آن،<ref>مفردات، ص۱۷۹؛ لغتنامه، ج ۸، ص۱۱۳۰۶، «دهر».</ref> [[زمان]] مدید <ref>لسان العرب، ج ۴، ص۴۲۴؛ لغتنامه، ج ۸، ص۱۱۳۰۶، «دهر».</ref> و طولانی <ref>مفردات، ص۱۷۹؛ لغتنامه، ج ۸، ص۱۱۳۰۷، «دهر».</ref> و مدت ۱۰۰۰ سال <ref>لغتنامه، ج ۸، ص۱۱۳۰۶، «دهر».</ref> است؛ برخلاف زمان که در مدت کم و بسیار، هر دو به [[کار]] میرود. <ref>مفردات، ص۱۷۹؛ لغتنامه، ج ۸، ص۱۱۳۰۶، «دهر».</ref> | |||
به گفته برخی دهر نیز بر هر زمانی و بر فصول سال و کمتر از آن اطلاق میگردد. <ref>التحقیق، ج ۳، ص۲۳۹، «دهر».</ref> بر پایه نظری، دهر به معنای فرود آمدن مکروهی است. <ref>لغتنامه، ج ۸، ص۱۱۳۰۷؛ معجم مقاییس اللغه، ج ۱، ص۴۲۱ ـ ۴۲۲، «دهر».</ref> مدّت [[زندگی]] هر کسی را دهر او خوانند، چنان که در مورد عادتی که در زندگی شخص مانده است، دهر به شکل استعاره به کار میرود. <ref>مفردات، ص۱۷۹. </ref> ریشه پیش گفته به معنای [[غلبه]] و [[قهر]] و [[راز]] نامگذاری دهر به این نام آن است که بر هر چیزی غالب میآید. <ref>معجم مقاییس اللغه، ج ۱، ص۴۲۱ـ۴۲۲؛ التحقیق، ج ۳، ص۲۴۰. </ref> | |||
دهر در اصطلاح، نسبت متغیرات به ثابت <ref>اسفار، ج ۶، ص۷۶؛ شرح المقاصد، ج ۲، ص۱۹۲ـ۱۹۳. </ref> و [[باطن]] زمان است که بدان ازل و ابد [[متحد]] میشوند،<ref>التعریفات، ص۱۴۰؛ لغتنامه، ج ۸، ص۱۱۳۰۶. </ref> چنانکه نسبت متغیرات به متغیرات، زمان و به نسبت ثابت به ثابت [[سرمد]] نام دارد <ref>شرح المقاصد، ج ۲، ص۱۹۲ـ۱۹۳؛ اسفار، ج ۳، ص۱۴۷. </ref> و هر یک از [[سرمد]] و دهر بر یکدیگر محیط است <ref>اسفار، ج ۹، ص۲۰۳. </ref> و خود دارای اصطلاحاتی؛ مانند دهر [[اسفل]] که ظرف طبایع کلی از حیث انتساب آنها به مبادی عالی، دهر اَیسر، ظرف مُثُل معلّقه، دهر ایمن، ظرف [[عقول]] طولی مترتب و عرضی متکافئ و دهر ایمن اسفل، ظرف [[نفوس]] کلی است. <ref>درر الفوائد، ص۲۵؛ فرهنگ معارف اسلامی، ص۸۷۰؛ لغتنامه، ج ۸، ص۱۱۳۰۷، «دهر».</ref> عرفا نیز دهر را از [[اسمای الهی]] به شمار آوردند <ref>الفتوحات المکیه، ص۳۴۴؛ فیض القدیر، ج ۶، ص۵۲۳؛ لغتنامه، ج ۸، ص۱۱۳۰۷. </ref> ـ چنان که در [[ادعیه]] [[نبوی]] [[خدا]] به نامهای «یا دهر یا دیهور یا دیهار» خوانده شده است <ref>اسفار، ج ۳، ص۱۴۷؛ مصباح الانس، ص۵۲۸. </ref> ـ و دهرِ زمانی را [[مظهر اسم]] مذکور دانسته <ref>الفتوحات المکیه، ص۱۳۱. </ref> و بر اساس [[حدیث]] نبویِ {{متن حدیث|اَ تَسُبُّوا اَلدَّهْرَ فَإِنَّ اَللَّهَ هُوَ اَلدَّهْرُ }}<ref>مسند احمد، ج ۲، ص۳۹۵، ۴۹۱؛ صحیح مسلم، ج ۷، ص۴۵؛ کنز الفوائد، ص۱۰. </ref> یا {{متن حدیث|فَإِنَّ اَلدَّهْرَ هُوَ اَللَّهُ }}<ref>الاستذکار، ج ۸، ص۵۵۰؛ الفائق، ج ۱، ص۳۸۷؛ فتح الباری، ج ۱۰، ص۴۶۶. </ref> معتقدند باید آن را [[تنزیه]] کرد،<ref>الفتوحات المکیه، ص۳۴۴. </ref> زیرا [[اعراب جاهلی]] با اسناد حوادث و [[مصائب]] به دهر، آن را [[دشنام]] داده و [[نکوهش]] میکردند. <ref>الاستذکار، ج ۸، ص۵۵۳؛ عمدة القاری، ج ۱۹، ص۱۶۷. </ref> شاید این حدیث بدین معنا باشد که دهر را از آن رو که اثر خداست و [[محبت الهی]] مستلزم [[محبت]] آثار او، باید [[دوست]] داشت و بزرگ شمرد؛<ref>اسفار، ج ۳، ص۱۴۷. </ref> یا مراد از دهر معنای اصطلاحی آن یعنی ظرف وجود عقول کلی و مفارقات است که خود نیز از سنخ آنهاست و دهر به معنای [[زمان]] را نباید دشنام داد، چون [[مظهر]] و مرتبه نازل آن است. <ref>اسفار، ج ۳، ص۱۴۷. </ref> | |||
به گفته برخی شاید معنای حدیث این باشد که چون فاعل همه امور خداست، [[دشنام]] دادن به دهر که به [[اعتقاد]] شخص، فاعل آنها بوده، دشنام به [[خدا]] به شمار میرود،<ref>مفردات، ص۱۷۹؛ التمهید، ج ۱۸، ص۱۵۵؛ الفائق، ج ۱، ص۳۸۸. </ref> چنانکه برخی دیگر دهر را در کاربرد دوباره آن در [[حدیث]] یاد شده، مصدر و به معنای اسم فاعل یعنی داهر دانسته و آن را به [[تصرف]] کننده، مدبّر و [[افاضه]] کننده امور معنا کردهاند. <ref>مفردات، ص۱۷۹؛ فتح الباری، ج ۸، ص۴۴۱، «دهر».</ref> | |||
دهریه در اصطلاح [[احادیث]] و کلمات [[مفسران]] وآثار مربوط به [[ملل و نحل]]، گروهیاند که به قِدَم اشیا [[معتقد]] و [[منکر]] [[مبدأ و معاد]] برای آنهایند،<ref>تفسیر قمی، ج ۱، ص۸؛ الملل و النحل، ج ۲، ص۲۳۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۲۲؛ الصافی، ج ۵، ص۷. </ref> هرچند در برخی کتابهای [[کلامی]] در بیان فرقههای گوناگون [[کافران]] چنین گفته شدهاست: [[دهری]] تنها به کسی گفته میشود که به قدم دهر [[باور]] دارد و حوادث را به آن اسناد میدهد و اگر به مبدأ نیز معتقد نباشد، معطِّل نامیده میشود. <ref>بلوغ الارب، ج ۲، ص۲۲۳. </ref> به گفته برخی [[طبیعت]] عنوان دیگری از دهر است و بر دهریّه، طبیعیّه نیز اطلاق میشود<ref> التحقیق، ج ۳، ص۲۴۱، «دهر».</ref>.<ref>[[سید رضا اسحاقنیا تربتی|اسحاقنیا تربتی، سید رضا]]، [[دهری (مقاله)|مقاله «دهری»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref> | |||
== دهری از نگاه [[قرآن]] == | |||
== دهری و [[انکار]] مبدأ == | |||
== دهری و [[انکار معاد]] == | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:000064.jpg|22px]] [[سید رضا اسحاقنیا تربتی|اسحاقنیا تربتی، سید رضا]]، [[دهری (مقاله)|مقاله «دهری»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
[[رده:دهری]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۰:۰۷
مقدمه
«دهری» یا «دهریه»، منسوب به «دهر» و به کسی که به قِدَم دهر اعتقاد داشته و به بعث ایمان ندارد،[۱] نیز به شخص مسنّ [۲] گفته میشود. واژه دهر ـ که «دهور» و «اَدهر» جمع آن است ـ [۳] از ریشه «د ـ ه ـ ر» در لغت به معنای «ابد»،[۴] مدت این جهان از آغاز پیدایی تا پایان آن،[۵] زمان مدید [۶] و طولانی [۷] و مدت ۱۰۰۰ سال [۸] است؛ برخلاف زمان که در مدت کم و بسیار، هر دو به کار میرود. [۹]
به گفته برخی دهر نیز بر هر زمانی و بر فصول سال و کمتر از آن اطلاق میگردد. [۱۰] بر پایه نظری، دهر به معنای فرود آمدن مکروهی است. [۱۱] مدّت زندگی هر کسی را دهر او خوانند، چنان که در مورد عادتی که در زندگی شخص مانده است، دهر به شکل استعاره به کار میرود. [۱۲] ریشه پیش گفته به معنای غلبه و قهر و راز نامگذاری دهر به این نام آن است که بر هر چیزی غالب میآید. [۱۳]
دهر در اصطلاح، نسبت متغیرات به ثابت [۱۴] و باطن زمان است که بدان ازل و ابد متحد میشوند،[۱۵] چنانکه نسبت متغیرات به متغیرات، زمان و به نسبت ثابت به ثابت سرمد نام دارد [۱۶] و هر یک از سرمد و دهر بر یکدیگر محیط است [۱۷] و خود دارای اصطلاحاتی؛ مانند دهر اسفل که ظرف طبایع کلی از حیث انتساب آنها به مبادی عالی، دهر اَیسر، ظرف مُثُل معلّقه، دهر ایمن، ظرف عقول طولی مترتب و عرضی متکافئ و دهر ایمن اسفل، ظرف نفوس کلی است. [۱۸] عرفا نیز دهر را از اسمای الهی به شمار آوردند [۱۹] ـ چنان که در ادعیه نبوی خدا به نامهای «یا دهر یا دیهور یا دیهار» خوانده شده است [۲۰] ـ و دهرِ زمانی را مظهر اسم مذکور دانسته [۲۱] و بر اساس حدیث نبویِ «اَ تَسُبُّوا اَلدَّهْرَ فَإِنَّ اَللَّهَ هُوَ اَلدَّهْرُ »[۲۲] یا «فَإِنَّ اَلدَّهْرَ هُوَ اَللَّهُ »[۲۳] معتقدند باید آن را تنزیه کرد،[۲۴] زیرا اعراب جاهلی با اسناد حوادث و مصائب به دهر، آن را دشنام داده و نکوهش میکردند. [۲۵] شاید این حدیث بدین معنا باشد که دهر را از آن رو که اثر خداست و محبت الهی مستلزم محبت آثار او، باید دوست داشت و بزرگ شمرد؛[۲۶] یا مراد از دهر معنای اصطلاحی آن یعنی ظرف وجود عقول کلی و مفارقات است که خود نیز از سنخ آنهاست و دهر به معنای زمان را نباید دشنام داد، چون مظهر و مرتبه نازل آن است. [۲۷]
به گفته برخی شاید معنای حدیث این باشد که چون فاعل همه امور خداست، دشنام دادن به دهر که به اعتقاد شخص، فاعل آنها بوده، دشنام به خدا به شمار میرود،[۲۸] چنانکه برخی دیگر دهر را در کاربرد دوباره آن در حدیث یاد شده، مصدر و به معنای اسم فاعل یعنی داهر دانسته و آن را به تصرف کننده، مدبّر و افاضه کننده امور معنا کردهاند. [۲۹]
دهریه در اصطلاح احادیث و کلمات مفسران وآثار مربوط به ملل و نحل، گروهیاند که به قِدَم اشیا معتقد و منکر مبدأ و معاد برای آنهایند،[۳۰] هرچند در برخی کتابهای کلامی در بیان فرقههای گوناگون کافران چنین گفته شدهاست: دهری تنها به کسی گفته میشود که به قدم دهر باور دارد و حوادث را به آن اسناد میدهد و اگر به مبدأ نیز معتقد نباشد، معطِّل نامیده میشود. [۳۱] به گفته برخی طبیعت عنوان دیگری از دهر است و بر دهریّه، طبیعیّه نیز اطلاق میشود[۳۲].[۳۳]
دهری از نگاه قرآن
دهری و انکار مبدأ
دهری و انکار معاد
منابع
پانویس
- ↑ التحقیق، ج ۳، ص۲۳۹ ـ۲۴۰، «دهر».
- ↑ الصحاح، ج ۱، ص۵۴۳؛ التحقیق، ج ۳، ص۲۴۰، «دهر».
- ↑ الصحاح، ج ۱، ص۵۴۲؛ لسان العرب، ج ۴، ص۴۲۴، «دهر».
- ↑ الصحاح، ج ۱، ص۵۴۲.
- ↑ مفردات، ص۱۷۹؛ لغتنامه، ج ۸، ص۱۱۳۰۶، «دهر».
- ↑ لسان العرب، ج ۴، ص۴۲۴؛ لغتنامه، ج ۸، ص۱۱۳۰۶، «دهر».
- ↑ مفردات، ص۱۷۹؛ لغتنامه، ج ۸، ص۱۱۳۰۷، «دهر».
- ↑ لغتنامه، ج ۸، ص۱۱۳۰۶، «دهر».
- ↑ مفردات، ص۱۷۹؛ لغتنامه، ج ۸، ص۱۱۳۰۶، «دهر».
- ↑ التحقیق، ج ۳، ص۲۳۹، «دهر».
- ↑ لغتنامه، ج ۸، ص۱۱۳۰۷؛ معجم مقاییس اللغه، ج ۱، ص۴۲۱ ـ ۴۲۲، «دهر».
- ↑ مفردات، ص۱۷۹.
- ↑ معجم مقاییس اللغه، ج ۱، ص۴۲۱ـ۴۲۲؛ التحقیق، ج ۳، ص۲۴۰.
- ↑ اسفار، ج ۶، ص۷۶؛ شرح المقاصد، ج ۲، ص۱۹۲ـ۱۹۳.
- ↑ التعریفات، ص۱۴۰؛ لغتنامه، ج ۸، ص۱۱۳۰۶.
- ↑ شرح المقاصد، ج ۲، ص۱۹۲ـ۱۹۳؛ اسفار، ج ۳، ص۱۴۷.
- ↑ اسفار، ج ۹، ص۲۰۳.
- ↑ درر الفوائد، ص۲۵؛ فرهنگ معارف اسلامی، ص۸۷۰؛ لغتنامه، ج ۸، ص۱۱۳۰۷، «دهر».
- ↑ الفتوحات المکیه، ص۳۴۴؛ فیض القدیر، ج ۶، ص۵۲۳؛ لغتنامه، ج ۸، ص۱۱۳۰۷.
- ↑ اسفار، ج ۳، ص۱۴۷؛ مصباح الانس، ص۵۲۸.
- ↑ الفتوحات المکیه، ص۱۳۱.
- ↑ مسند احمد، ج ۲، ص۳۹۵، ۴۹۱؛ صحیح مسلم، ج ۷، ص۴۵؛ کنز الفوائد، ص۱۰.
- ↑ الاستذکار، ج ۸، ص۵۵۰؛ الفائق، ج ۱، ص۳۸۷؛ فتح الباری، ج ۱۰، ص۴۶۶.
- ↑ الفتوحات المکیه، ص۳۴۴.
- ↑ الاستذکار، ج ۸، ص۵۵۳؛ عمدة القاری، ج ۱۹، ص۱۶۷.
- ↑ اسفار، ج ۳، ص۱۴۷.
- ↑ اسفار، ج ۳، ص۱۴۷.
- ↑ مفردات، ص۱۷۹؛ التمهید، ج ۱۸، ص۱۵۵؛ الفائق، ج ۱، ص۳۸۸.
- ↑ مفردات، ص۱۷۹؛ فتح الباری، ج ۸، ص۴۴۱، «دهر».
- ↑ تفسیر قمی، ج ۱، ص۸؛ الملل و النحل، ج ۲، ص۲۳۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۲۲؛ الصافی، ج ۵، ص۷.
- ↑ بلوغ الارب، ج ۲، ص۲۲۳.
- ↑ التحقیق، ج ۳، ص۲۴۱، «دهر».
- ↑ اسحاقنیا تربتی، سید رضا، مقاله «دهری»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳.