سال دهم هجرت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==))
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = اسلام در مدینه
| عنوان مدخل  =
| مداخل مرتبط =
| پرسش مرتبط  =
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
*[[خاتم انبیا]]{{صل}} در مکاتبات خویش [[ابوحارثه]]، [[اسقف]] بزرگ [[نجران]]<ref>نجران از مناطق آباد در نقطه مرزی حجاز و یمن.</ref> را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد. شصت تن از [[دانشمندان]] [[نجران]]، همراه سه پیشوای بزرگ، [[مأمور]] بررسی این [[دعوت]] در محضر [[رسول خدا]]{{صل}} شدند و سرانجام [[پیامبر]]{{صل}} [[مباهله]] را پیشنهاد کرد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۲-۸۳؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۱، ص۲۵۳.</ref><ref>[[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[گاه‌شمار (مقاله)|گاه‌شمار]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۹.</ref>.
[[خاتم انبیا]] {{صل}} در مکاتبات خویش [[ابوحارثه]]، [[اسقف]] بزرگ [[نجران]]<ref>نجران از مناطق آباد در نقطه مرزی حجاز و یمن.</ref> را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد. شصت تن از [[دانشمندان]] [[نجران]]، همراه سه پیشوای بزرگ، [[مأمور]] بررسی این [[دعوت]] در محضر [[رسول خدا]] {{صل}} شدند و سرانجام [[پیامبر]] {{صل}} [[مباهله]] را پیشنهاد کرد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۲-۸۳؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۱، ص۲۵۳.</ref>.
*زمان [[مباهله]]، نجرانیان، عزیزترین [[خویشان]] [[پیامبر]]{{صل}} را بی‌پیرایه در کنار او یافتند. چهره‌های [[نورانی]] آنان باعث شد هیئت نجرانی از [[مباهله]] خودداری کنند و هر سال، [[جزیه]] بپردازند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۲-۸۳؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۱، ص۲۵۳.</ref>. [[نبی اکرم]]{{صل}} در بیست و ششم [[ذی‌قعده]] دهم [[هجری]] پس از انجام آخرین [[حج]] در منطقه‌ای به نام "نمره" به [[مردم]] فرمود: "ای [[مردم]]! [[خون‌ها]] و [[اموال]] و نوامیس شما بر یکدیگر تا روزی که [[خدا]] را [[ملاقات]] کنید مانند این ماه، محترم و هر نوع [[تجاوز]] به آن [[حرام]] است"<ref>شمس الدین محمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۲، ص۷۰۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۴۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۵۰؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۰۳.</ref>.
 
*[[پیامبر]]{{صل}} در راه بازگشت از [[حج]] در [[غدیرخم]]<ref>نام مکانی که از آن نقطه حاجیان به سوی دیار خویش پراکنده می‌شدند.</ref> بار دیگر [[خطبه]] خواند و در حضور [[مسلمانان]]، [[دست]] [[علی]]{{ع}} را بر گرفت و به عنوان [[جانشین]] پس از خویش برگزید<ref>عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج۱، ص۳۵؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۱۲.</ref>.
زمان [[مباهله]]، نجرانیان، عزیزترین [[خویشان]] [[پیامبر]] {{صل}} را بی‌پیرایه در کنار او یافتند. چهره‌های [[نورانی]] آنان باعث شد هیئت نجرانی از [[مباهله]] خودداری کنند و هر سال، [[جزیه]] بپردازند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۲-۸۳؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۱، ص۲۵۳.</ref>. [[نبی اکرم]] {{صل}} در بیست و ششم [[ذی‌قعده]] دهم [[هجری]] پس از انجام آخرین [[حج]] در منطقه‌ای به نام "نمره" به [[مردم]] فرمود: "ای [[مردم]]! [[خون‌ها]] و [[اموال]] و نوامیس شما بر یکدیگر تا روزی که [[خدا]] را [[ملاقات]] کنید مانند این ماه، محترم و هر نوع [[تجاوز]] به آن [[حرام]] است"<ref>شمس الدین محمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۲، ص۷۰۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۴۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۵۰؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۰۳.</ref>.
*ایشان در آخرین روزهای [[حیات]]، [[دستور]] ارسال لشکری به سوی [[شام]] داد و تمامی [[مسلمانان]]، جز [[علی]]{{ع}}، به شرکت در آن موظف شدند. بهانه‌جویان به [[جوان بودن]] "[[اسامه]]" [[اعتراض]] کردند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۴۶؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۱۱۸.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} پس از [[گفتگو]] با آنان [[دستور]] حرکت داد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۴۶؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۱۱۹.</ref> و حتی متخلفان را [[نفرین]] کرد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶ ص۵۲.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} از آنچه در [[مدینه]] می‌گذشت سخت، آزرده‌خاطر بود؛ از این رو [[دستور]] داد تا [[لوح]] و قلمی حاضر کنند تا نه [[غدیر]] فراموش شود و نه میان [[انصار]] و [[مهاجر]]، [[آتش]] دو دستگی برافروزد؛ اما به هذیان‌گویی متهم شد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۸۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۹۲-۱۹۳.</ref>. ناگزیر لب فرو بست و [[دنیا]] را [[وداع]] گفت<ref>[[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[گاه‌شمار (مقاله)|گاه‌شمار]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۰.</ref>.
 
[[پیامبر]] {{صل}} در راه بازگشت از [[حج]] در [[غدیرخم]]<ref>نام مکانی که از آن نقطه حاجیان به سوی دیار خویش پراکنده می‌شدند.</ref> بار دیگر [[خطبه]] خواند و در حضور [[مسلمانان]]، [[دست]] [[علی]] {{ع}} را بر گرفت و به عنوان [[جانشین]] پس از خویش برگزید<ref>عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج۱، ص۳۵؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۱۲.</ref>.
 
ایشان در آخرین روزهای [[حیات]]، [[دستور]] ارسال لشکری به سوی [[شام]] داد و تمامی [[مسلمانان]]، جز [[علی]] {{ع}}، به شرکت در آن موظف شدند. بهانه‌جویان به [[جوان بودن]] "[[اسامه]]" [[اعتراض]] کردند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۴۶؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۱۱۸.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} پس از [[گفتگو]] با آنان [[دستور]] حرکت داد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۴۶؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۱۱۹.</ref> و حتی متخلفان را [[نفرین]] کرد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶ ص۵۲.</ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} از آنچه در [[مدینه]] می‌گذشت سخت، آزرده‌خاطر بود؛ از این رو [[دستور]] داد تا [[لوح]] و قلمی حاضر کنند تا نه [[غدیر]] فراموش شود و نه میان [[انصار]] و [[مهاجر]]، [[آتش]] دو دستگی برافروزد؛ اما به هذیان‌گویی متهم شد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۸۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۹۲-۱۹۳.</ref>. ناگزیر لب فرو بست و [[دنیا]] را [[وداع]] گفت<ref>[[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[گاه‌شمار (مقاله)|گاه‌شمار]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۹ ـ ۳۰.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{فهرست اثر}}
{{مدخل وابسته}}
{{ستون-شروع|3}}
* [[مباهله]]
* [[مباهله]]
* [[غدیر خم]]
* [[غدیر خم]]
خط ۲۲: خط ۲۹:
* [[سال هشتم هجرت]]
* [[سال هشتم هجرت]]
* [[سال نهم هجرت]]
* [[سال نهم هجرت]]
{{پایان}}
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
{{پایان}}


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[گاه‌شمار (مقاله)|گاه‌شمار]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']]
# [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[گاه‌شمار (مقاله)|گاه‌شمار]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۳۳: خط ۳۹:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:تاریخ پیامبر خاتم]]
[[رده:سال دهم هجرت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۵

مقدمه

خاتم انبیا (ص) در مکاتبات خویش ابوحارثه، اسقف بزرگ نجران[۱] را به اسلام دعوت کرد. شصت تن از دانشمندان نجران، همراه سه پیشوای بزرگ، مأمور بررسی این دعوت در محضر رسول خدا (ص) شدند و سرانجام پیامبر (ص) مباهله را پیشنهاد کرد[۲].

زمان مباهله، نجرانیان، عزیزترین خویشان پیامبر (ص) را بی‌پیرایه در کنار او یافتند. چهره‌های نورانی آنان باعث شد هیئت نجرانی از مباهله خودداری کنند و هر سال، جزیه بپردازند[۳]. نبی اکرم (ص) در بیست و ششم ذی‌قعده دهم هجری پس از انجام آخرین حج در منطقه‌ای به نام "نمره" به مردم فرمود: "ای مردم! خون‌ها و اموال و نوامیس شما بر یکدیگر تا روزی که خدا را ملاقات کنید مانند این ماه، محترم و هر نوع تجاوز به آن حرام است"[۴].

پیامبر (ص) در راه بازگشت از حج در غدیرخم[۵] بار دیگر خطبه خواند و در حضور مسلمانان، دست علی (ع) را بر گرفت و به عنوان جانشین پس از خویش برگزید[۶].

ایشان در آخرین روزهای حیات، دستور ارسال لشکری به سوی شام داد و تمامی مسلمانان، جز علی (ع)، به شرکت در آن موظف شدند. بهانه‌جویان به جوان بودن "اسامه" اعتراض کردند[۷]. پیامبر (ص) پس از گفتگو با آنان دستور حرکت داد[۸] و حتی متخلفان را نفرین کرد[۹]. رسول خدا (ص) از آنچه در مدینه می‌گذشت سخت، آزرده‌خاطر بود؛ از این رو دستور داد تا لوح و قلمی حاضر کنند تا نه غدیر فراموش شود و نه میان انصار و مهاجر، آتش دو دستگی برافروزد؛ اما به هذیان‌گویی متهم شد[۱۰]. ناگزیر لب فرو بست و دنیا را وداع گفت[۱۱].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. نجران از مناطق آباد در نقطه مرزی حجاز و یمن.
  2. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۲-۸۳؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۱، ص۲۵۳.
  3. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۲-۸۳؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۱، ص۲۵۳.
  4. شمس الدین محمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۲، ص۷۰۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۴۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۵۰؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۰۳.
  5. نام مکانی که از آن نقطه حاجیان به سوی دیار خویش پراکنده می‌شدند.
  6. عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج۱، ص۳۵؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۱۲.
  7. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۴۶؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۱۱۸.
  8. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۴۶؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۱۱۹.
  9. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶ ص۵۲.
  10. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۸۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۹۲-۱۹۳.
  11. ابراهیمی، زینب، گاه‌شمار، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۹ ـ ۳۰.