اولویت داشتن پیامبر خاتم بر مردم در حدیث غدیر چگونه امامت امام علی را اثبات می‌کند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-== پاسخ نخست== +== پاسخ نخست ==))
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{پرسش غیرنهایی}}
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[امامت (پرسش)|بانک جمع پرسش و پاسخ امامت]]
| موضوع اصلی = [[امامت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ امامت]]
| موضوع فرعی        = [[اولویت]] داشتن [[پیامبر خاتم]] بر [[مردم]] در [[حدیث غدیر]] چگونه [[امامت امام علی]] را [[اثبات]] می‌کند؟
| تصویر = 110050.jpg
| تصویر             = 110050.jpg
| نمایه وابسته = [[کلیاتی از امامت (نمایه)|کلیاتی از امامت]]
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل اصلی = [[امامت]]
| نمایه وابسته     = [[کلیاتی از امامت (نمایه)|کلیاتی از امامت]]
| موضوعات وابسته =  
| مدخل اصلی         = [[امامت]]
| تعداد پاسخ = ۱
| موضوعات وابسته   =  
| پاسخ‌دهنده        = ۱ پاسخ
| پاسخ‌دهندگان      =
}}
}}
'''[[اولویت]] داشتن [[پیامبر خاتم]] بر [[مردم]] در [[حدیث غدیر]] چگونه [[امامت امام علی]] را [[اثبات]] می‌کند؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[امامت (پرسش)|امامت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[امامت]]''' مراجعه شود.
'''[[اولویت]] داشتن [[پیامبر خاتم]] بر [[مردم]] در [[حدیث غدیر]] چگونه [[امامت امام علی]] را [[اثبات]] می‌کند؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[امامت (پرسش)|امامت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[امامت]]''' مراجعه شود.


==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
== پاسخ نخست ==
[[پرونده:1103557498.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[علی ربانی گلپایگانی]]]]
حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی ربانی گلپایگانی]]''' در کتاب ''«[[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
 
«یکی از قراین روشن و گویا بر اینکه مقصود از [[مولی]] در [[حدیث غدیر]]، [[امامت]] است این است که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} قبل از آنکه جمله {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ‌}} را بیان کند خطاب به [[مسلمانان]] حاضر در [[غدیر خم]] فرمود: {{متن حدیث|ألست اولی بکم من انفسکم}}؛ آیا من نسبت به شما از خود شما [[برتر]] نیستم؟” و برابر برخی نقل‌ها فرمود: {{متن حدیث|ألست اولی بالمؤمنین من انفسهم}}؛ آیا من نسبت به [[مؤمنان]] از خود آنان برتر نیستم؟” مسلمانان حاضر در [[غدیر]] گفتند: “آری ای [[رسول الله]] {{صل}}” [[پیامبر]] {{صل}} پس از اینکه آنان به [[اولویت]] او نسبت به مؤمنان [[اذعان]] کردند، بی‌درنگ فرمود: {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ‌}}؛ هر کس که من مولای وی هستم؛ یعنی بر او اولویت دارم، [[علی]] مولای او است؛ یعنی بر وی اولویت دارد. بدون [[شک]] مقصود از این اولویت، آن است که پیامبر اکرم {{صل}} بر مسلمانان [[ولایت]] دارد و هرگاه او درباره آنان تصمیمی بگیرد که با میل و خواست آنان [[سازگاری]] نداشته باشد، بر آنان [[واجب]] است که تابع [[تصمیم پیامبر]] {{صل}} باشند.
 
این [[سخن پیامبر]] {{صل}} در غدیر خم که ولایت خود بر مسلمانان را به آنان یادآور شد و از آنان بر آن [[اقرار]] گرفت خاستگاه [[قرآنی]] دارد، [[خداوند]] در [[آیه]] ۶ [[سوره احزاب]] فرموده است: “ {{متن قرآن|النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ}}<ref>«پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.</ref>. [[مفسران]] [[اسلامی]] تصریح کرده‌اند که این آیه بیانگر آن است که [[رأی]] و [[دستور پیامبر]] اکرم {{صل}} بر خواست و رأی مسلمانان [[حاکم]] است و آنان باید بی‌چون و چرا [[تسلیم]] رأی و [[فرمان پیامبر]] {{صل}} باشند.
 
[[ابن‌کثیر]] در [[تفسیر آیه]] گفته است: “خداوند از [[مهربانی]] و [[خیرخواهی]] پیامبر {{صل}} نسبت به مسلمانان [[آگاه]] بود، بدین سبب او را نسبت به آنان از خودشان برتر قرار داد و [[حکم]] او درباره آنان را در [[اختیار]] آنها مقدم ساخت، چنان‌که فرمود: {{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمی‌آورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کرده‌ای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.</ref>؛ در [[حدیث صحیح]] آمده است که [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: “سوگند به [[خدا]] یکی از شما [[ایمان]] نمی‌آورد، مگر اینکه من نزد او از [[جان]] و [[مال]] و فرزند و همه [[انسان‌ها]] محبوب‌تر باشم”. [[بخاری]] درباره این [[آیه]] از [[ابوهریره]] [[روایت]] کرده است که پیامبر {{صل}} فرمود: “هیچ مؤمنی نیست، مگر اینکه من در [[دنیا]] و [[آخرت]] بر او اولی هستم، اگر می‌خواهید آیه {{متن قرآن|النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ}}<ref>«پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.</ref> را قرائت کنید، بنابراین، اگر مؤمنی از دنیا برود و [[مالی]] را بر جای بگذارد، آن مال به [[ورثه]] او تعلق دارد، و اگر [[دینی]] بر [[ذمه]] داشته باشد من مولای او هستم”. [[احمد بن حنبل]] نیز آن را از [[جابر بن عبدالله انصاری]] روایت کرده است<ref>تفسیر ابن‌کثیر، ج۵، ص۴۲۵.</ref>.


== پاسخ نخست ==
[[زمخشری]] و [[بیضاوی]] گفته‌اند: “مقصود از [[اولویت]] در آیه، اولویت در همه امور است، زیرا پیامبر {{صل}} [[مؤمنان]] را به کاری [[فرمان]] نمی‌دهد، و چیزی را از آنان نمی‌پسندد، مگر اینکه به [[صلاح]] آنان است، بر خلاف [[نفس انسان]] که چه بسا [[انسان]] را به کاری بر می‌انگیزد که به صلاح او نیست. بنابراین، [[واجب]] است که پیامبر از نفس آنان نزد آنها محبوب‌تر باشد، و امر او درباره آنان از [[دستور]] خود آنها نافذتر باشد، و [[مهربانی]] آنان نسبت به پیامبر {{صل}} از مهربانی آنها نسبت به خودشان بیشتر باشد. روایت شده است که پیامبر {{صل}} [[مردم]] را به [[غزوه تبوک]] فراخواند، گروهی گفتند: “از [[پدران]] و مادرانمان در این باره اجازه می‌گیریم”. آیه مزبور در این باره نازل شد<ref>تفسیر کشاف، ج۳، ص۵۲۳؛ تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۳۷۳.</ref>. دیگر [[مفسران]] [[اسلامی]] نیز همین معنا را از [[آیه کریمه]] استفاده کرده‌اند<ref>ر.ک: معالم التنزیل، بغوی، ج۵، ص۱۹۱؛ مدارک التنزیل، نسفی، ج۳، ص۲۹۴؛ غرائب القرآن، نظام‌الدین نیشابوری، ج۲۱، ص۷۷-۷۸؛ تفسیر جلالین، ص۵۵۲؛ تفسیر تبیان، ج۸، ص۳۱۷؛ مجمع‌البیان، ج۷-۸، ص۳۳۸؛ تفسیر ابوالفتوح، ج۱۵، ص۳۴۶-۳۴۷؛ روح‌المعانی، ج۲۸، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref>.
[[پرونده:1103557498.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علی ربانی گلپایگانی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی ربانی گلپایگانی]]''' در کتاب ''«[[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«یکی از قراین روشن و گویا بر اینکه مقصود از [[مولی]] در [[حدیث غدیر]]، [[امامت]] است این است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} قبل از آنکه جمله {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ‌}} را بیان کند خطاب به [[مسلمانان]] حاضر در [[غدیر خم]] فرمود: {{متن حدیث|ألست اولی بکم من انفسکم}}؛ آیا من نسبت به شما از خود شما [[برتر]] نیستم؟” و برابر برخی نقل‌ها فرمود: {{متن حدیث|ألست اولی بالمؤمنین من انفسهم}}؛ آیا من نسبت به [[مؤمنان]] از خود آنان برتر نیستم؟” مسلمانان حاضر در [[غدیر]] گفتند: “آری ای [[رسول الله]]{{صل}}” [[پیامبر]]{{صل}} پس از اینکه آنان به [[اولویت]] او نسبت به مؤمنان [[اذعان]] کردند، بی‌درنگ فرمود: {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ‌}}؛ هر کس که من مولای وی هستم؛ یعنی بر او اولویت دارم، [[علی]] مولای او است؛ یعنی بر وی اولویت دارد. بدون [[شک]] مقصود از این اولویت، آن است که پیامبر اکرم{{صل}} بر مسلمانان [[ولایت]] دارد و هرگاه او درباره آنان تصمیمی بگیرد که با میل و خواست آنان [[سازگاری]] نداشته باشد، بر آنان [[واجب]] است که تابع [[تصمیم پیامبر]]{{صل}} باشند.
::::::این [[سخن پیامبر]]{{صل}} در غدیر خم که ولایت خود بر مسلمانان را به آنان یادآور شد و از آنان بر آن [[اقرار]] گرفت خاستگاه [[قرآنی]] دارد، [[خداوند]] در [[آیه]] ۶ [[سوره احزاب]] فرموده است: “ {{متن قرآن|النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ}}<ref>«پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.</ref>. [[مفسران]] [[اسلامی]] تصریح کرده‌اند که این آیه بیانگر آن است که [[رأی]] و [[دستور پیامبر]] اکرم{{صل}} بر خواست و رأی مسلمانان [[حاکم]] است و آنان باید بی‌چون و چرا [[تسلیم]] رأی و [[فرمان پیامبر]]{{صل}} باشند.
::::::[[ابن‌کثیر]] در [[تفسیر آیه]] گفته است: “خداوند از [[مهربانی]] و [[خیرخواهی]] پیامبر{{صل}} نسبت به مسلمانان [[آگاه]] بود، بدین سبب او را نسبت به آنان از خودشان برتر قرار داد و [[حکم]] او درباره آنان را در [[اختیار]] آنها مقدم ساخت، چنان‌که فرمود: {{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمی‌آورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کرده‌ای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.</ref>؛ در [[حدیث صحیح]] آمده است که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: “سوگند به [[خدا]] یکی از شما [[ایمان]] نمی‌آورد، مگر اینکه من نزد او از [[جان]] و [[مال]] و فرزند و همه [[انسان‌ها]] محبوب‌تر باشم”. [[بخاری]] درباره این [[آیه]] از [[ابوهریره]] [[روایت]] کرده است که پیامبر{{صل}} فرمود: “هیچ مؤمنی نیست، مگر اینکه من در [[دنیا]] و [[آخرت]] بر او اولی هستم، اگر می‌خواهید آیه {{متن قرآن|النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ}}<ref>«پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.</ref> را قرائت کنید، بنابراین، اگر مؤمنی از دنیا برود و [[مالی]] را بر جای بگذارد، آن مال به [[ورثه]] او تعلق دارد، و اگر [[دینی]] بر [[ذمه]] داشته باشد من مولای او هستم”. [[احمد بن حنبل]] نیز آن را از [[جابر بن عبدالله انصاری]] روایت کرده است<ref>تفسیر ابن‌کثیر، ج۵، ص۴۲۵.</ref>.
::::::[[زمخشری]] و [[بیضاوی]] گفته‌اند: “مقصود از [[اولویت]] در آیه، اولویت در همه امور است، زیرا پیامبر{{صل}} [[مؤمنان]] را به کاری [[فرمان]] نمی‌دهد، و چیزی را از آنان نمی‌پسندد، مگر اینکه به [[صلاح]] آنان است، بر خلاف [[نفس انسان]] که چه بسا [[انسان]] را به کاری بر می‌انگیزد که به صلاح او نیست. بنابراین، [[واجب]] است که پیامبر از نفس آنان نزد آنها محبوب‌تر باشد، و امر او درباره آنان از [[دستور]] خود آنها نافذتر باشد، و [[مهربانی]] آنان نسبت به پیامبر{{صل}} از مهربانی آنها نسبت به خودشان بیشتر باشد. روایت شده است که پیامبر{{صل}} [[مردم]] را به [[غزوه تبوک]] فراخواند، گروهی گفتند: “از [[پدران]] و مادرانمان در این باره اجازه می‌گیریم”. آیه مزبور در این باره نازل شد<ref>تفسیر کشاف، ج۳، ص۵۲۳؛ تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۳۷۳.</ref>. دیگر [[مفسران]] [[اسلامی]] نیز همین معنا را از [[آیه کریمه]] استفاده کرده‌اند<ref>ر.ک: معالم التنزیل، بغوی، ج۵، ص۱۹۱؛ مدارک التنزیل، نسفی، ج۳، ص۲۹۴؛ غرائب القرآن، نظام‌الدین نیشابوری، ج۲۱، ص۷۷-۷۸؛ تفسیر جلالین، ص۵۵۲؛ تفسیر تبیان، ج۸، ص۳۱۷؛ مجمع‌البیان، ج۷-۸، ص۳۳۸؛ تفسیر ابوالفتوح، ج۱۵، ص۳۴۶-۳۴۷؛ روح‌المعانی، ج۲۸، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref>.
::::::از آن‌چه بیان شد [[نادرستی]] [[سخن]] [[عبدالعزیز]] [[دهلوی]] روشن می‌شود. وی گفته است: جمله {{متن حدیث|ألست اولی بکم من انفسکم}} از [[آیه]] {{متن قرآن|النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ}} گرفته شده است و از [[سیاق آیه]] به دست می‌آید که مقصود، [[اولویت]] درتصرف نیست، زیرا آیه در صدد بیان این [[حکم]] است که پسر خوانده، فرزند [[واقعی]] نیست، بنابراین، [[زید بن حارثه]] را نباید [[فرزند پیامبر]]{{صل}} دانست، چون نسبت [[پیامبر]]{{صل}} به [[مؤمنان]] مانند نسبت [[پدری]] [[مهربان]] به [[فرزندان]] خویش است، همان‌گونه که [[همسران]] او به منزله [[مادران]] مسلمانان‌اند<ref>مختصر التحفة الاثنی عشریه، ج۲۸، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref>.
::::::شاید دهلوی در این باره به [[روایات]] و [[تفاسیر]] [[رجوع]] نکرده، و شاید هم رجوع کرده است، ولی برای [[مخالفت]] با [[عقیده شیعه]] درباره [[استقلال]] به [[حدیث غدیر]] بر [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[منطق]] را زیر پا گذاشته است»<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۲۲۵.</ref>.


==پاسخ‌های دیگر==
از آن‌چه بیان شد [[نادرستی]] [[سخن]] [[عبدالعزیز]] [[دهلوی]] روشن می‌شود. وی گفته است: جمله {{متن حدیث|ألست اولی بکم من انفسکم}} از [[آیه]] {{متن قرآن|النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ}} گرفته شده است و از [[سیاق آیه]] به دست می‌آید که مقصود، [[اولویت]] درتصرف نیست، زیرا آیه در صدد بیان این [[حکم]] است که پسر خوانده، فرزند [[واقعی]] نیست، بنابراین، [[زید بن حارثه]] را نباید [[فرزند پیامبر]] {{صل}} دانست، چون نسبت [[پیامبر]] {{صل}} به [[مؤمنان]] مانند نسبت [[پدری]] [[مهربان]] به [[فرزندان]] خویش است، همان‌گونه که [[همسران]] او به منزله [[مادران]] مسلمانان‌اند<ref>مختصر التحفة الاثنی عشریه، ج۲۸، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
شاید دهلوی در این باره به [[روایات]] و [[تفاسیر]] [[رجوع]] نکرده، و شاید هم رجوع کرده است، ولی برای [[مخالفت]] با [[عقیده شیعه]] درباره [[استقلال]] به [[حدیث غدیر]] بر [[امامت امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[منطق]] را زیر پا گذاشته است»<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۲۲۵.</ref>.


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسمان امامت]]
[[رده:پرسمان امامت]]
[[رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ]]
 
[[رده:(اا): پرسش‌های امامت با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌های امامت با ۱ پاسخ]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۲:۳۱

اولویت داشتن پیامبر خاتم بر مردم در حدیث غدیر چگونه امامت امام علی را اثبات می‌کند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ امامت
مدخل اصلیامامت
تعداد پاسخ۱ پاسخ

اولویت داشتن پیامبر خاتم بر مردم در حدیث غدیر چگونه امامت امام علی را اثبات می‌کند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امامت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.

پاسخ نخست

علی ربانی گلپایگانی

حجت الاسلام و المسلمین علی ربانی گلپایگانی در کتاب «براهین و نصوص امامت» در این‌باره گفته‌ است:

«یکی از قراین روشن و گویا بر اینکه مقصود از مولی در حدیث غدیر، امامت است این است که پیامبر اکرم (ص) قبل از آنکه جمله «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ‌» را بیان کند خطاب به مسلمانان حاضر در غدیر خم فرمود: «ألست اولی بکم من انفسکم»؛ آیا من نسبت به شما از خود شما برتر نیستم؟” و برابر برخی نقل‌ها فرمود: «ألست اولی بالمؤمنین من انفسهم»؛ آیا من نسبت به مؤمنان از خود آنان برتر نیستم؟” مسلمانان حاضر در غدیر گفتند: “آری ای رسول الله (ص)” پیامبر (ص) پس از اینکه آنان به اولویت او نسبت به مؤمنان اذعان کردند، بی‌درنگ فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ‌»؛ هر کس که من مولای وی هستم؛ یعنی بر او اولویت دارم، علی مولای او است؛ یعنی بر وی اولویت دارد. بدون شک مقصود از این اولویت، آن است که پیامبر اکرم (ص) بر مسلمانان ولایت دارد و هرگاه او درباره آنان تصمیمی بگیرد که با میل و خواست آنان سازگاری نداشته باشد، بر آنان واجب است که تابع تصمیم پیامبر (ص) باشند.

این سخن پیامبر (ص) در غدیر خم که ولایت خود بر مسلمانان را به آنان یادآور شد و از آنان بر آن اقرار گرفت خاستگاه قرآنی دارد، خداوند در آیه ۶ سوره احزاب فرموده است: “ النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ[۱]. مفسران اسلامی تصریح کرده‌اند که این آیه بیانگر آن است که رأی و دستور پیامبر اکرم (ص) بر خواست و رأی مسلمانان حاکم است و آنان باید بی‌چون و چرا تسلیم رأی و فرمان پیامبر (ص) باشند.

ابن‌کثیر در تفسیر آیه گفته است: “خداوند از مهربانی و خیرخواهی پیامبر (ص) نسبت به مسلمانان آگاه بود، بدین سبب او را نسبت به آنان از خودشان برتر قرار داد و حکم او درباره آنان را در اختیار آنها مقدم ساخت، چنان‌که فرمود: فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا[۲]؛ در حدیث صحیح آمده است که پیامبر (ص) فرمود: “سوگند به خدا یکی از شما ایمان نمی‌آورد، مگر اینکه من نزد او از جان و مال و فرزند و همه انسان‌ها محبوب‌تر باشم”. بخاری درباره این آیه از ابوهریره روایت کرده است که پیامبر (ص) فرمود: “هیچ مؤمنی نیست، مگر اینکه من در دنیا و آخرت بر او اولی هستم، اگر می‌خواهید آیه النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ[۳] را قرائت کنید، بنابراین، اگر مؤمنی از دنیا برود و مالی را بر جای بگذارد، آن مال به ورثه او تعلق دارد، و اگر دینی بر ذمه داشته باشد من مولای او هستم”. احمد بن حنبل نیز آن را از جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده است[۴].

زمخشری و بیضاوی گفته‌اند: “مقصود از اولویت در آیه، اولویت در همه امور است، زیرا پیامبر (ص) مؤمنان را به کاری فرمان نمی‌دهد، و چیزی را از آنان نمی‌پسندد، مگر اینکه به صلاح آنان است، بر خلاف نفس انسان که چه بسا انسان را به کاری بر می‌انگیزد که به صلاح او نیست. بنابراین، واجب است که پیامبر از نفس آنان نزد آنها محبوب‌تر باشد، و امر او درباره آنان از دستور خود آنها نافذتر باشد، و مهربانی آنان نسبت به پیامبر (ص) از مهربانی آنها نسبت به خودشان بیشتر باشد. روایت شده است که پیامبر (ص) مردم را به غزوه تبوک فراخواند، گروهی گفتند: “از پدران و مادرانمان در این باره اجازه می‌گیریم”. آیه مزبور در این باره نازل شد[۵]. دیگر مفسران اسلامی نیز همین معنا را از آیه کریمه استفاده کرده‌اند[۶].

از آن‌چه بیان شد نادرستی سخن عبدالعزیز دهلوی روشن می‌شود. وی گفته است: جمله «ألست اولی بکم من انفسکم» از آیه النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ گرفته شده است و از سیاق آیه به دست می‌آید که مقصود، اولویت درتصرف نیست، زیرا آیه در صدد بیان این حکم است که پسر خوانده، فرزند واقعی نیست، بنابراین، زید بن حارثه را نباید فرزند پیامبر (ص) دانست، چون نسبت پیامبر (ص) به مؤمنان مانند نسبت پدری مهربان به فرزندان خویش است، همان‌گونه که همسران او به منزله مادران مسلمانان‌اند[۷].

شاید دهلوی در این باره به روایات و تفاسیر رجوع نکرده، و شاید هم رجوع کرده است، ولی برای مخالفت با عقیده شیعه درباره استقلال به حدیث غدیر بر امامت امیرالمؤمنین (ع) منطق را زیر پا گذاشته است»[۸].

پانویس

  1. «پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.
  2. «پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمی‌آورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کرده‌ای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.
  3. «پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.
  4. تفسیر ابن‌کثیر، ج۵، ص۴۲۵.
  5. تفسیر کشاف، ج۳، ص۵۲۳؛ تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۳۷۳.
  6. ر.ک: معالم التنزیل، بغوی، ج۵، ص۱۹۱؛ مدارک التنزیل، نسفی، ج۳، ص۲۹۴؛ غرائب القرآن، نظام‌الدین نیشابوری، ج۲۱، ص۷۷-۷۸؛ تفسیر جلالین، ص۵۵۲؛ تفسیر تبیان، ج۸، ص۳۱۷؛ مجمع‌البیان، ج۷-۸، ص۳۳۸؛ تفسیر ابوالفتوح، ج۱۵، ص۳۴۶-۳۴۷؛ روح‌المعانی، ج۲۸، ص۲۲۸-۲۲۹.
  7. مختصر التحفة الاثنی عشریه، ج۲۸، ص۲۲۸-۲۲۹.
  8. ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۲۲۵.