حکیم بن حزام: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '</div> <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">' به '</div>')
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[حکیم بن حزام در تاریخ اسلامی]] - [[حکیم بن حزام در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط  = }}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[حکیم بن حزام در تاریخ اسلامی]] - [[حکیم بن حزام در تراجم و رجال]]</div>


==مقدمه==  
== مقدمه ==  
[[حکیم]]، فرزند [[حزام بن خویلد]] و کنیه‌اش ابو خالد است. [[خدیجه]]، [[همسر پیامبر]]{{صل}}، نیز دختر خویلد می‌باشد؛ بنابراین حکیم، [[برادر]] زاده خدیجه است. حکیم، سیزده سال قبل از [[عام الفیل]] به [[دنیا]] آمد؛ و بنا بر این سیزده سال از [[پیامبر]]{{صل}} بزرگ‌تر است. او ۱۲۰ سال [[عمر]] کرد که شصت سال آن در [[زمان جاهلیت]] و شصت سال دیگر در [[زمان]] [[اسلام]] بود. او از اشراف دوره [[جاهلیت]] به شمار می‌رفت و در [[جنگ بدر]] بر ضد [[مسلمانان]] شرکت کرد و پس از [[شکست]] [[مشرکان]]، از صحنه [[جنگ]] گریخت. به قدری این مسأله برای او مهم بود که هرگاه می‌خواست [[سوگند]] شدیدی یاد کند، می‌گفت: قسم به آن خدایی که مرا در [[روز]] [[بدر]] [[نجات]] داد. [[مدیریت]] [[دارالندوه]]، یا محل تشکیل جلسات مهم [[اعراب]] در دست او بود که [[بعد از ظهور]] اسلام و در زمان [[معاویه]]، این مرکز را به معاویه واگذار کرد. وی در روز [[فتح مکه]] [[مسلمان]] شد و پیامبر{{صل}} برای این که دلش را به دست آورد، [[غنائم]] فراوانی به او بخشید و به اصطلاح جزء افراد {{متن قرآن|مُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ}}<ref>«دلجویی‌شدگان » سوره توبه، آیه ۶۰.</ref>، بود<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۵۲۲؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۵، ص۹۴.</ref>.
[[حکیم]]، فرزند [[حزام بن خویلد]] و کنیه‌اش ابو خالد است. [[خدیجه]]، [[همسر پیامبر]] {{صل}}، نیز دختر خویلد می‌باشد؛ بنابراین حکیم، [[برادر]] زاده خدیجه است. حکیم، سیزده سال قبل از [[عام الفیل]] به [[دنیا]] آمد؛ و بنا بر این سیزده سال از [[پیامبر]] {{صل}} بزرگ‌تر است. او ۱۲۰ سال [[عمر]] کرد که شصت سال آن در [[زمان جاهلیت]] و شصت سال دیگر در [[زمان]] [[اسلام]] بود. او از اشراف دوره [[جاهلیت]] به شمار می‌رفت و در [[جنگ بدر]] بر ضد [[مسلمانان]] شرکت کرد و پس از [[شکست]] [[مشرکان]]، از صحنه [[جنگ]] گریخت. به قدری این مسأله برای او مهم بود که هرگاه می‌خواست [[سوگند]] شدیدی یاد کند، می‌گفت: قسم به آن خدایی که مرا در [[روز]] [[بدر]] [[نجات]] داد. [[مدیریت]] [[دارالندوه]]، یا محل تشکیل جلسات مهم [[اعراب]] در دست او بود که [[بعد از ظهور]] اسلام و در زمان [[معاویه]]، این مرکز را به معاویه واگذار کرد. وی در روز [[فتح مکه]] [[مسلمان]] شد و پیامبر {{صل}} برای این که دلش را به دست آورد، [[غنائم]] فراوانی به او بخشید و به اصطلاح جزء افراد {{متن قرآن|مُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ}}<ref>«دلجویی‌شدگان» سوره توبه، آیه ۶۰.</ref>، بود<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۵۲۲؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۵، ص۹۴.</ref>.


او عمری طولانی داشت و از [[عالمان]] [[علم]] [[نسب]] بود<ref>الفتوح، ابن اعثم (ترجمه: مستوفی هروی)، ص۱۰۰۰.</ref>. خود می‌گوید: "در زمان جاهلیت، به کار [[تجارت]] مشغول بودم و به [[یمن]] و [[شام]] [[مسافرت]] می‌کردم و در بازارهای مختلف حضور می‌یافتم؛ به ویژه در بازارهای سه گانه که یکی از آنها بازار [[عکاظ]] بود که فعالیت آن در اول ماه [[ذیقعده]] آغاز می‌شد و بیست روز طول می‌کشید و اعراب در آن کالاهای خود را می‌فروختند. در این سفرها، سودهای فراوان نصیب من می‌شد. از اموالی که به دست می‌آوردم، بر [[فقیران]] [[قبیله]] ام می‌بخشیدم و به آنها مدد می‌رساندم. هدفی جز ایجاد [[محبت]] و [[الفت]] در بین [[فامیل]] نداشتم و همین مرام من بود"<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۵، ص۱۰۲؛ أمتاع الأسماع، مقریزی، ج۶، ص۳۹۷.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[حکیم بن حزام (مقاله)|مقاله «حکیم بن حزام»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۴۱۰-۴۱۱.</ref>
او عمری طولانی داشت و از [[عالمان]] [[علم]] [[نسب]] بود<ref>الفتوح، ابن اعثم (ترجمه: مستوفی هروی)، ص۱۰۰۰.</ref>. خود می‌گوید: "در زمان جاهلیت، به کار [[تجارت]] مشغول بودم و به [[یمن]] و [[شام]] [[مسافرت]] می‌کردم و در بازارهای مختلف حضور می‌یافتم؛ به ویژه در بازارهای سه گانه که یکی از آنها بازار [[عکاظ]] بود که فعالیت آن در اول ماه [[ذیقعده]] آغاز می‌شد و بیست روز طول می‌کشید و اعراب در آن کالاهای خود را می‌فروختند. در این سفرها، سودهای فراوان نصیب من می‌شد. از اموالی که به دست می‌آوردم، بر [[فقیران]] [[قبیله]] ام می‌بخشیدم و به آنها مدد می‌رساندم. هدفی جز ایجاد [[محبت]] و [[الفت]] در بین [[فامیل]] نداشتم و همین مرام من بود"<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۵، ص۱۰۲؛ أمتاع الأسماع، مقریزی، ج۶، ص۳۹۷.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[حکیم بن حزام (مقاله)|مقاله «حکیم بن حزام»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۴۱۰-۴۱۱.</ref>


==[[حلف الفضول]]==
== [[حلف الفضول]] ==


==بستگان [[حکیم]]==
== بستگان [[حکیم]] ==


==حالات خصوصی [[حکیم بن حزام]]==
== حالات خصوصی [[حکیم بن حزام]] ==


==حکیم و [[نقل]] عباراتی پیرامون [[خدیجه]]==
== حکیم و [[نقل]] عباراتی پیرامون [[خدیجه]] ==


==[[توطئه]] گران [[قریش]]==
== [[توطئه]] گران [[قریش]] ==


==[[نفرین]] خبیب==
== [[نفرین]] خبیب ==


==[[حکیم]] در [[جنگ بدر]]==
== [[حکیم]] در [[جنگ بدر]] ==


==[[هدیه]] حکیم به [[پیامبر]]{{صل}}==
== [[هدیه]] حکیم به [[پیامبر]] {{صل}} ==


==حکیم بن حزام در هنگام [[فتح مکه]]==
== حکیم بن حزام در هنگام [[فتح مکه]] ==


==کارهای خیر [[حکیم]]==
== کارهای خیر [[حکیم]] ==


==سفارش [[پیامبر]]{{صل}} به [[حکیم]]==
== سفارش [[پیامبر]] {{صل}} به [[حکیم]] ==


==حکیم و [[نقل روایت]] از پیامبر{{صل}}==
== حکیم و [[نقل روایت]] از پیامبر {{صل}} ==


==[[مخالفت]] حکیم با پیشنهاد عمر==
== [[مخالفت]] حکیم با پیشنهاد عمر ==


==حکیم و [[عثمان]]==
== حکیم و [[عثمان]] ==


==[[حکیم]] و امام علی{{ع}}==
== [[حکیم]] و امام علی {{ع}} ==


==[[حکیم]] و پرداخت وام‌های [[زبیر]]==
== [[حکیم]] و پرداخت وام‌های [[زبیر]] ==


==سرانجام حکیم بن حزام==
== سرانجام حکیم بن حزام ==
 
== پرسش‌های وابسته ==


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل‌ وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
* [[خدیجه بنت خویلد]] (عمه)
* [[خدیجه بنت خویلد]] (عمه)
* [[خالد بن حکیم بن حزام]] (فرزند)
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
{{پایان مدخل‌ وابسته}}


خط ۵۷: خط ۵۴:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:حکیم بن حزام]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:صحابه]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
{{صحابه}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۵۰

مقدمه

حکیم، فرزند حزام بن خویلد و کنیه‌اش ابو خالد است. خدیجه، همسر پیامبر (ص)، نیز دختر خویلد می‌باشد؛ بنابراین حکیم، برادر زاده خدیجه است. حکیم، سیزده سال قبل از عام الفیل به دنیا آمد؛ و بنا بر این سیزده سال از پیامبر (ص) بزرگ‌تر است. او ۱۲۰ سال عمر کرد که شصت سال آن در زمان جاهلیت و شصت سال دیگر در زمان اسلام بود. او از اشراف دوره جاهلیت به شمار می‌رفت و در جنگ بدر بر ضد مسلمانان شرکت کرد و پس از شکست مشرکان، از صحنه جنگ گریخت. به قدری این مسأله برای او مهم بود که هرگاه می‌خواست سوگند شدیدی یاد کند، می‌گفت: قسم به آن خدایی که مرا در روز بدر نجات داد. مدیریت دارالندوه، یا محل تشکیل جلسات مهم اعراب در دست او بود که بعد از ظهور اسلام و در زمان معاویه، این مرکز را به معاویه واگذار کرد. وی در روز فتح مکه مسلمان شد و پیامبر (ص) برای این که دلش را به دست آورد، غنائم فراوانی به او بخشید و به اصطلاح جزء افراد ﴿مُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ[۱]، بود[۲].

او عمری طولانی داشت و از عالمان علم نسب بود[۳]. خود می‌گوید: "در زمان جاهلیت، به کار تجارت مشغول بودم و به یمن و شام مسافرت می‌کردم و در بازارهای مختلف حضور می‌یافتم؛ به ویژه در بازارهای سه گانه که یکی از آنها بازار عکاظ بود که فعالیت آن در اول ماه ذیقعده آغاز می‌شد و بیست روز طول می‌کشید و اعراب در آن کالاهای خود را می‌فروختند. در این سفرها، سودهای فراوان نصیب من می‌شد. از اموالی که به دست می‌آوردم، بر فقیران قبیله ام می‌بخشیدم و به آنها مدد می‌رساندم. هدفی جز ایجاد محبت و الفت در بین فامیل نداشتم و همین مرام من بود"[۴].[۵]

حلف الفضول

بستگان حکیم

حالات خصوصی حکیم بن حزام

حکیم و نقل عباراتی پیرامون خدیجه

توطئه گران قریش

نفرین خبیب

حکیم در جنگ بدر

هدیه حکیم به پیامبر (ص)

حکیم بن حزام در هنگام فتح مکه

کارهای خیر حکیم

سفارش پیامبر (ص) به حکیم

حکیم و نقل روایت از پیامبر (ص)

مخالفت حکیم با پیشنهاد عمر

حکیم و عثمان

حکیم و امام علی (ع)

حکیم و پرداخت وام‌های زبیر

سرانجام حکیم بن حزام

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «دلجویی‌شدگان» سوره توبه، آیه ۶۰.
  2. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۵۲۲؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۵، ص۹۴.
  3. الفتوح، ابن اعثم (ترجمه: مستوفی هروی)، ص۱۰۰۰.
  4. تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۵، ص۱۰۲؛ أمتاع الأسماع، مقریزی، ج۶، ص۳۹۷.
  5. کاظمی، محمد ایوب، مقاله «حکیم بن حزام»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۴۱۰-۴۱۱.