|
|
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{سیره معصوم}}
| | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = فرزند | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[حقوق فرزندان بر والدین در معارف و سیره نبوی]]| پرسش مرتبط = سیره خانوادگی معصومان (پرسش)}} |
| {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[حقوق فرزندان بر والدین در قرآن]] - [[حقوق فرزندان بر والدین در حدیث]] - [[حقوق فرزندان بر والدین در تاریخ اسلامی]] - [[حقوق فرزندان بر والدین در معارف و سیره نبوی]]| پرسش مرتبط = سیره خانوادگی معصومان (پرسش)}} | |
|
| |
|
| ==مقدمه==
| | '''[[فرزندان]] بر والدین [[حقوق]]''' بسیاری دارند که در چهار امر خلاصه میشود: الف) [[امنیت]]: وجود [[امنیت]] در [[زندگی]] [[انسانی]] نیازی است اساسی و اولی و بدون آن زندگی، رنگ انسانی ندارد؛ ب) [[رفاهت]]: رفاه معقول و [[معتدل]] و غنای کفافی بهترین زمینه [[رشد]] و تعالی است و تلاش برای فراهم کردن این زمینه از [[تکالیف]] [[مسئول]] [[خانواده]] است؛ ج) [[عدالت]]: [[رعایت عدالت]] نسبت به [[فرزندان]] و دوری از هرگونه [[تبعیض]] درباره آنان از جمله [[حقوق]] مسلم ایشان است؛ د) [[تربیت]]: مهمترین [[حقّ]] [[فرزندان]] بر والدین [[حق]] [[تربیت]] است. |
| [[فرزندان]] بر [[والدین]] [[حقوق]] بسیاری دارند که در چهار امر خلاصه میشود: [[امنیت]]، [[رفاهت]]، [[عدالت]] و [[تربیت]]. [[پدر]] و [[مادر]] [[وظیفه]] دارند که فضای [[امن]] و به دور از کشاکش و درگیری و [[مشاجره]]، و [[رفاه]] لازم را برای فرزندان - در حد توان - فراهم آورند، و به عدالت و به دور از [[تبعیض]] با آنان [[رفتار]] کنند، و زمینه تربیت ایشان را مهیا سازند. | |
|
| |
|
| ==امنیت== | | == مقدمه == |
| وجود امنیت در [[زندگی]] [[انسانی]] - بهطور کلی - و در [[زندگی خانوادگی]]- بهطور ویژه - نیازی است اساسی و اولی، و بدون آن زندگی، رنگ انسانی ندارد، و پیامدهای آسیبزای جدی در پی دارد.
| | [[فرزندان]] بر والدین [[حقوق]] بسیاری دارند که در چهار امر خلاصه میشود: [[امنیت]]، [[رفاهت]]، [[عدالت]] و [[تربیت]]. پدر و مادر [[وظیفه]] دارند که فضای [[امن]] و به دور از کشاکش و درگیری و [[مشاجره]]، و [[رفاه]] لازم را برای فرزندان - در حد توان - فراهم آورند و به عدالت و به دور از [[تبعیض]] با آنان [[رفتار]] کنند و زمینه تربیت ایشان را مهیا سازند. |
| [[خداوند]] در توجه دادن به نیازهای اولیه [[انسان]] فرموده است: {{متن قرآن|الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ}}<ref>«همان که آنان را در گرسنگی خوراک داد و از بیم امان بخشید» سوره قریش، آیه ۴.</ref>. | |
| انسان به خصوص در سالهای نخستین زندگی [[نیازمند]] فضایی امن و روابطی امنیتآفرین است تا با [[اعتماد به نفس]] و [[استوار]] بار آید. [[امام صادق]]{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ يَحْتَاجُ النَّاسُ طُرّاً إِلَيْهَا الْأَمْنُ وَ الْعَدْلُ وَ الْخِصْبُ}}<ref>«سه چیز است که همه مردمان به آن نیاز دارند، امنیت، عدالت و فراوانی». تحف العقول، ص۳۱۹؛ بحارالانوار، ج۷۸، ص۲۳۲.</ref>.<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۴ ص ۱۴۱.</ref>
| |
|
| |
|
| ==رفاهت== | | == امنیت == |
| رفاه معقول و [[معتدل]]، و غنای کفافی [[بهترین]] زمینه [[رشد]] و تعالی است، و تلاش برای فراهم کردن این زمینه از [[تکالیف]] [[مسئول]] [[خانواده]] است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در آموزهای والا فرموده است: {{متن حدیث|إِنَّ الله تَعَالَى يُحِبُّ أهلَ البَيْتِ الخِصْبِ}}<ref>«بیگمان خداوند برای یک خانواده فراوانی را دوست میدارد». الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۸۸.</ref>.
| | وجود [[امنیت]] در [[زندگی]] [[انسانی]] ـ بهطور کلی ـ و در زندگی [[خانوادگی]] ـ بهطور ویژه ـ نیازی است اساسی و اولی، و بدون آن زندگی، رنگ انسانی ندارد، و پیامدهای آسیبزای جدی در پی دارد. [[خداوند]] در توجه دادن به نیازهای اولیه [[انسان]] فرموده است: {{متن قرآن|الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ}}<ref>«همان که آنان را در گرسنگی خوراک داد و از بیم امان بخشید» سوره قریش، آیه ۴.</ref>. |
|
| |
|
| خداوند [[دوست]] دارد که مسئول خانواده در [[جهت]] رفاهت خانواده تلاش کند و بر [[اهل]] خانواده تنگ نگیرد و تا آنجا که میتواند برای آنان گشادگی فراهم نماید<ref>فیض القدیر، ج۲، ص۳۷۸.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} میفرمود: {{متن حدیث|لَيْسَ مِنَّا مَنْ وَسَّعَ اللَّهُ عَلَيْهِ ثُمَّ قَتَّرَ عَلَى عِيَالِهِ}}<ref>«کسی که خداوند بدو گشایش [در امکانات و دارایی]داده است و او بر خانواده خود سخت میگیرد، از ما نیست». مسند الشهاب، ج۲، ص۲۰۵؛ عوالی اللآلی، ج۱، ص۲۵۵؛ الجامع الصغیر، ج۲، ص۴۶۷؛ مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۵۶؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۲۱، ص۴۶۸.</ref>.
| | انسان به خصوص در سالهای نخستین زندگی نیازمند فضایی امن و روابطی امنیتآفرین است تا با [[اعتماد به نفس]] و [[استوار]] بار آید. [[امام صادق]]{{ع}} فرموده است: «سه چیز است که همه مردمان به آن نیاز دارند، امنیت، عدالت و فراوانی»<ref>{{متن حدیث|ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ يَحْتَاجُ النَّاسُ طُرّاً إِلَيْهَا الْأَمْنُ وَ الْعَدْلُ وَ الْخِصْبُ}}؛ تحف العقول، ص۳۱۹؛ بحارالانوار، ج۷۸، ص۲۳۲.</ref>.<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی ج۴]]، ص۱۴۱.</ref> |
|
| |
|
| در [[منطق]] [[نبوی]]، [[مسئول]] [[خانواده]] موظف است در [[جهت]] ادای این [[حق]] تلاش کند و آنگاه که [[خداوند]] دست او را میگشاید، گشاده [[رفتار]] کند. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرموده است:
| | == رفاهت == |
| {{متن حدیث|إِنَّ اللهَ تَعَالَى يُحِبُّ أنْ يَرَى أثَرَ نِعْمَتِهِ على عَبْدِهِ فِي مأْكَلِهِ ومَشْرَبِه}}<ref>«بیگمان خدای متعال دوست میدارد که نشانه نعمتش در زندگی بندهاش - در خوراک و نوشاکش - دیده شود». الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۸۹؛ بدون {{متن حدیث|فِي مأْكَلِهِ ومَشْرَبِه}}: أبو داود سلیمان بن داود الطیالسی، مسند أبی داود الطیالسی، الطبعة الاولی، دارالمعرفة، بیروت، ص۲۹۹؛ مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۳۱۱، ج۴، ص۴۳۸؛ الخصال، ج۲، ص۶۱۳؛ سنن الترمذی، ج۴، ص۲۰۶؛ المعجم الکبیر، ج۱۸، ص۱۳۵؛ المعجم الاوسط، ج۵، ص۶۰؛ مستدرک الحاکم، ج۴، ص۱۳۵؛ مکارم الاخلاق، ص۱۰۳؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۲۸۹، ج۲، ص۱۵، ج۵، ص۵۹۸؛ وسائل الشیعة، ج۳، ص۳۶۲. و نیز بدین صورت روایت شده است: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ إِذَا أَنْعَمَ عَلَى عَبْدٍ [نِعْمَمةً] أَنْ يَرَى أَثَرَ نِعْمَتِهِ عَلَيْهِ}} بیگمان خداوند دوست میدارد که چون به بندهای نعمت داد نشانه نعمتش بر او دیده شود. الطبقات الکبری، ج۷، ص۱۰ [{{متن حدیث|يُحِبُّ}} قبل از “أن” آمده است]تحف العقول، ص۳۹؛ السنن الکبری، ج۳، ص۲۷۱.</ref>. | | رفاه معقول و [[معتدل]] و غنای کفافی بهترین زمینه [[رشد]] و تعالی است و تلاش برای فراهم کردن این زمینه از [[تکالیف]] [[مسئول]] [[خانواده]] است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در آموزهای والا فرموده است: «بیگمان خداوند برای یک خانواده فراوانی را دوست میدارد»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الله تَعَالَى يُحِبُّ أهلَ البَيْتِ الخِصْبِ}}؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۸۸.</ref>. |
|
| |
|
| خداوند [[دوست]] دارد که بندهاش به دور از [[اسراف]] و [[تبذیر]]، و [[اتراف]] و اتلاف، برای خانوادهاش [[رفاه]] فراهم کند و تا آنجا که میتواند، به دور از مرزشکنی آنان را به خوبی تأمین کند<ref>فیض القدیر، ج۲، ص۳۷۸.</ref>. | | خداوند [[دوست]] دارد که مسئول خانواده در جهت رفاهت خانواده تلاش کند و بر [[اهل]] خانواده تنگ نگیرد و تا آنجا که میتواند برای آنان گشادگی فراهم نماید<ref>فیض القدیر، ج۲، ص۳۷۸.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} میفرمود: «کسی که خداوند بدو گشایش [در امکانات و دارایی]داده است و او بر خانواده خود سخت میگیرد، از ما نیست»<ref>{{متن حدیث|لَيْسَ مِنَّا مَنْ وَسَّعَ اللَّهُ عَلَيْهِ ثُمَّ قَتَّرَ عَلَى عِيَالِهِ}}؛ مسند الشهاب، ج۲، ص۲۰۵؛ عوالی اللآلی، ج۱، ص۲۵۵؛ الجامع الصغیر، ج۲، ص۴۶۷؛ مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۵۶؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۲۱، ص۴۶۸.</ref>. |
| خداوند دوست دارد بندهاش در [[راه]] خانوادهاش تلاش کند و آنان را در [[رفاهت]] اداره نماید، چنانکه پیامبر اکرم{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|الْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}<ref>«تلاشکننده در راه [رفاهت]خانوادهاش مانند مجاهد در راه خداست». الکافی، ج۵، ص۸۸؛ فقه الرضا، ص۲۰۸؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۸؛ المقنع، ص۳۶۱؛ الهدایة، ص۶۰ [در سه منبع اخیر با {{متن حدیث|مِنْ حَلَالٍ}} آمده است]؛ جمال الدین الحسن بن یوسف المطهر (العلامة الحلی)، تحریر الاحکام، تحقیق ابراهیم البهاری، الطبعة الاولی، مؤسسة الامام الصادق، قم، ۱۴۲۰ ق. ج۲، ص۲۴۷؛ زین الدین بن علی بن احمد العاملی (الشهید الثانی)، الدروس، الطبعة الاولی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۴ ق. ج۳، ص۱۶۰.</ref>.
| |
|
| |
|
| این جهتگیری در دعای [[زیبایی]] از [[امام باقر]]{{ع}} چنین آمده است: {{متن حدیث|أَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ الرَّفَاهِيَةَ فِي مَعِيشَتِي مَا أَبْقَيْتَنِي، مَعِيشَةً أَقْوى بِهَا عَلى طَاعَتِكَ، وَ أَبْلُغُ بِهَا رِضْوَانَكَ، وَ أَصِيرُ بِهَا [بِمَنِّکَ] إِلى دَارِ الْحَيَوَانِ غَداً،ً وَ ارْزُقْنِي رِزْقاً حَلَالًا يَكْفِينِي وَ لَا تَرْزُقْنِي رِزْقاً يُطْغِينِي وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِفَقْرٍ أَشْقى بِهِ مُضَيَّقاً عَلَيَّ، أَعْطِنِي حَظّاً وَافِراً فِي آخِرَتِي، وَ مَعَاشاً وَاسِعاً هَنِيئاً مَرِيئاً فِي دُنْيَايَ}}<ref>«بارالها از تو تقاضای رفاهت در زندگی را تا زمانی که برقرارم دارم، رفاهتی در زندگی که به وسیله آن بر اطاعت تو توانایی یابم، و بدان رضایت تو را بیابم، و [به منّت تو] بدان به سوی زندگی فردا حرکت نمایم. و به من روزی حلالی عنایت فرما که مرا کفایت کند، و مرا از روزییی بهرهمند مساز که به نافرمانیام کشاند، و مرا به تنگدستییی گرفتار مکن که به سبب تنگنای آن در سختی زندگی قرار گیرم، و به من بهره کامل در زندگی آن جهانیام عنایت فرما، و در زندگی این جهانیام زندگی گسترده و گشاده و گوارا بهرهام فرما». الکافی، ج۲، ص۵۸۹؛ المقنعة، ص۱۷۹؛ تهذیب الاحکام، ج۳، ص۷۷؛ رضی الدین أبوالقاسم علی بن موسی بن طاووس، اقبال الاعمال، تحقیق جواد القیومی الاصفهانی، الطبعة الاولی، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، ۱۴۱۴ ق. ج۱، ص۱۰۸؛ الینابیع الفقهیة، ج۳، ص۱۴۲.</ref>.
| | [[پیشوایان دین]] اینگونه به تبیین جهتگیری [[زندگی]] پرداختهاند و در واقع مسیر حرکت را مشخص نمودهاند. در منطق [[دین]] حق همسر و [[فرزندان]] است که در جهت [[رفاهت]] آنان تلاش شود و [[زندگی]] آنان به خوبی تأمین گردد<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی ج۴]]، ص۱۴۱.</ref>. |
|
| |
|
| [[پیشوایان دین]] اینگونه به تبیین جهتگیری [[زندگی]] پرداختهاند و در واقع مسیر حرکت را مشخص نمودهاند. در [[منطق]] [[دین]] [[حق همسر]] و [[فرزندان]] است که در [[جهت]] [[رفاهت]] آنان تلاش شود و زندگی آنان به خوبی تأمین گردد. موضع [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} دراینباره راهگشاست. [[شریف رضی]] آورده است که [[امام]]{{ع}} در [[بصره]] به [[عیادت]] [[علاء بن زیاد حارثی]]<ref>این شخص به احتمال قریب به یقین “ربیع بن زیاد حارثی” بوده است و شریف رضی یا نسخهبرداران نهج البلاغه به اشتباه “علاء” آوردهاند. ر.ک: شرح ابن أبی الحدید، ج۱۱، ص۳۷؛ السید عبدالزهراء الحسینی الخطیب، مصادر نهج البلاغة و أسانیده، الطبعة الثانیة، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۳۹۵ ق. ج۳، ص۱۰۹-۱۱۰.</ref> که از یارانش بود رفت، و چون چشمش به [[خانه]] وسیع او افتاد فرمود: {{متن حدیث|مَا كُنْتَ تَصْنَعُ بِسَعَةِ هَذِهِ الدَّارِ فِي الدُّنْيَا وَ أَنْتَ إِلَيْهَا فِي الْآخِرَةِ أَحْوَجُ وَ بَلَى إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ تَقْرِي فِيهَا الضَّيْفَ وَ تَصِلُ فِيهَا الرَّحِمَ وَ تُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا فَإِذاً أَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَة}}. این خانه فراخ در [[دنیا]] به چه کارت آید که در [[آخرت]] به چنین خانهای نیازمندتری. آری، مگر اینکه بدینوسیله بخواهی به آخرت برسی یعنی مهمان کنی و [[صله رحم]] انجام دهی و [[حقوقی]] را که بر گردن داری بیرون کنی و به مستحقانش رسانی که در این صورت با این خانه به آخرت نایل شدهای. [[علاء]] گفت: “ای [[امیر مؤمنان]]! از برادرم [[عاصم بن زیاد]] به تو [[شکایت]] میکنم”. فرمود: “چرا؟” گفت: “جامهای پشمین به تن کرده و از دنیا کناره گرفته است”. امام فرمود: “او را نزد من آرید”. چون نزد وی آمد بدو گفت: {{متن حدیث|يَا عُدَيَّ نَفْسِهِ لَقَدِ اسْتَهَامَ بِكَ الْخَبِيثُ أَ مَا رَحِمْتَ أَهْلَكَ وَ وَلَدَكَ أَ تَرَى اللَّهَ أَحَلَّ لَكَ الطَّيِّبَاتِ وَ هُوَ يَكْرَهُ أَنْ تَأْخُذَهَا أَنْتَ أَهْوَنُ عَلَى اللَّهِ مِنْ ذَلِكَ}}. ای دشمنک [[جان]] خود! [[شیطان]] سرگشتهات کرده و از راهت به در برده است. بر [[زن]] و فرزندانت رحم نمیکنی و چنین میپنداری که [[خدا]] آنچه را [[پاکیزه]] است، بر تو روا کرده، ولی ناخشنود است که از آنها استفاده کنی؟ تو نزد خدا خوارمایهتر از آنی که میپنداری! | | == [[عدالت]] == |
| | [[رعایت عدالت]] نسبت به [[فرزندان]] و دوری از هرگونه [[تبعیض]] درباره آنان از جمله [[حقوق]] مسلم ایشان است. تأکیدهای بسیار [[پیامبر اکرم]]{{صل}} دراینباره بیانگر اهمیت آن و [[لزوم]] پاسداشت آن است. [[رسول خدا]]{{صل}} میفرمود: «پروای الهی پیشه کنید و در میان فرزندانتان به عدالت رفتار نمایید، همانگونه که دوست دارید به شما نیکی کنند»<ref>{{متن حدیث|اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْدِلُوا بَيْنَ أَوْلَادِكُمْ كَمَا تُحِبُّونَ أَنْ يَبُرُّوکُمْ}}؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۴؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۴۴۵.</ref>. |
|
| |
|
| [[عاصم]] گفت: {{متن حدیث|يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ هَذَا أَنْتَ فِي خُشُونَةِ مَلْبَسِكَ وَ جُشُوبَةِ مَأْكَلِكَ}}. (ای [[امیر مؤمنان]]! تو خود با این [[پوشاک]] [[خشن]] و آن [[خوراک]] ناگوار بهسر میبری). فرمود: {{متن حدیث|وَيْحَكَ إِنِّي لَسْتُ كَأَنْتَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَى أَئِمَّةِ الْعَدْلِ أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ كَيْلَا يَتَبَيَّغَ بِالْفَقِيرِ فَقْرُهُ}}<ref>«وای بر تو! من همانند تو نیستم که خدای متعال بر پیشوایان دادگر واجب کرده است که خود را با مردم ناتوان برابر نهند تا مستمندی، تنگدست را پریشان و نگران نسازد». نهج البلاغه، کلام ۲۰۹؛ و قریب به همین: الکافی، ج۱، ص۴۱۰-۴۱۱؛ أبوعبدالله محمد بن النعمان البغدادی الملقب بالمفید، الاختصاص، صححه و علق علیه علی اکبر الغفاری، منشورات جماعة المدرسین، قم، ص۱۵۲.</ref>. | | رعایت [[رفتار]] صحیح و از سر [[عدالت]] تا بدانجا مورد تأکید [[رسول خدا]]{{صل}} بود که میفرمود: «بیگمان خداوند دوست دارد که میان فرزندان به عدالت رفتار شود حتی در بوسیدن آنان»<ref>{{متن حدیث|إن الله یحب أن تعدلوا بین أولادکم حتی فی القبل}}؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۸۸؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۴۴۵.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} مکرر این امر را به [[پیروان]] خود یاد میآورد تا نسبت بدان [[غفلت]] نورزند و با رفتار تبعیضآمیز تلخکامی در جام [[جان]] [[فرزندان]] نریزند و زمینه رفتارهای نامناسب را در آنان برنیانگیزند. آن حضرت میفرمود: «میان فرزندانتان در بخشش و هدیه به عدالت رفتار کنید همانگونه که دوست دارید با شما در نیکی و مهربانی به عدالت رفتار کنند»<ref>{{متن حدیث|اعْدِلُوا بَيْنَ أَوْلَادِكُمْ فِي النُّحْلِ، كَمَا تُحِبُّونَ أَنْ يَعْدِلُوا بَيْنَكُمْ فِي الْبِرِّ وَاللُّطْفِ}}؛ صحیح ابن حبان، ج۱۱، ص۵۰۳؛ السنن الکبری، ج۶، ص۱۷۸؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۶۳؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۱۷۳؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۴۴۴.</ref>.<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی ج۴]]، ص۱۴۵.</ref> |
|
| |
|
| بنابراین [[حق فرزندان]] است که برای [[رفاهت]] آنان تلاش شود و در حد امکان از آن بهرهمند گردند.<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۴ ص ۱۴۱.</ref>
| | ==[[تربیت]] == |
| | مهمترین [[حقّ]] [[فرزندان]] بر والدین [[حق]] [[تربیت]] است. تربیت عبارت است از رفع موانع و ایجاد مقتضیات برای اینکه استعدادهای انسان در جهت کمال مطلق شکوفا شود<ref>سیری در تربیت اسلامی، ص۲۵.</ref>؛ و بیگمان تربیت مهمترین امر در [[زندگی]] [[آدمی]] است. [[انسان]] موجودی است با استعدادهای شگفت و گرانقدر و [[شناخت]] این استعدادها و فراهم کردن زمینه شکوفایی آنها باارزشترین کارهاست. |
|
| |
|
| ==[[عدالت]]==
| | در آموزههای [[نبوی]] تربیت به عنوان یک [[حق]] مسلم دیده و مطرح شده است، چنانکه آن حضرت فرموده است: «حق فرزند بر پدرش این است که نام نیک بر او بگذارد و او را به نیکی تربیت کند»<ref>{{متن حدیث|حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى وَالِدِهِ أَنْ يُحْسِنَ اسْمَهُ وَ أَدَبَهُ}}؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۲؛ وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۱۲۳؛ بحارالانوار، ج۷۷، ص۵۸. و قریب به همین: احکام القرآن الجصاص، ج۳، ص۶۲۴؛ مجمع الزوائد، ج۸، ص۴۷؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۴۱۷.</ref>. در منطق نبوی هیچ میراثی گرانقدرتر از تربیت [[نیک]] نیست، چنانکه از رسول خدا{{صل}} روایت شده است که فرمود: «هیچ پدری چیزی بهتر از تربیت نیک برای فرزندش به ارث نگذاشته است»<ref>{{متن حدیث|مَا وَرَّثَ وَالِدٌ ولدًا خَيْرًا مِنْ أَدَبٍ حَسَنٍ}}؛ الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۶، ص۲۱۲؛ مجمع الزوائد، ج۸، ص۱۰۵.</ref>. |
| رعایت عدالت نسبت به [[فرزندان]] و دوری از هرگونه [[تبعیض]] درباره آنان از جمله [[حقوق]] مسلم ایشان است. تأکیدهای بسیار [[پیامبر اکرم]]{{صل}} دراینباره بیانگر اهمیت آن و [[لزوم]] پاسداشت آن است. [[رسول خدا]]{{صل}} میفرمود: {{متن حدیث|اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْدِلُوا بَيْنَ أَوْلَادِكُمْ كَمَا تُحِبُّونَ أَنْ يَبُرُّوکُمْ}}<ref>«پروای الهی پیشه کنید و در میان فرزندانتان به عدالت رفتار نمایید، همان گونه که دوست دارید به شما نیکی کنند». الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۴؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۴۴۵.</ref>.
| | با اینگونه تعابیر جایگاه ویژه تربیت مشخص میگردد که هیچچیز مانند آن [[پایدار]] نیست و [[خوشبختی]] و [[بدبختی]] [[آدمیان]] بسته به آن است. بنابراین بزرگترین حق فرزندان [[تربیت]] شایسته است و بهترین چیزی که پدر و مادر به [[فرزندان]] خود ببخشند همین است، چنانکه در حدیث نبوی آمده است: «هیچ پدری بخشش و هدیهای برتر از تربیت نیک به فرزندش نبخشیده است»<ref>{{متن حدیث|مَا نَحِلَ وَالِدٌ وَلَدَهُ [نُحْلًا] أَفْضَلَ مِنْ أَدَبٍ حَسَنٍ}}؛ مسند احمد بن حنبل، ج۳، ص۴۱۲، ج۴، ص۷۷؛ منتخب مسند عبد بن حمید، ص۱۴۱؛ الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۵، ص۸۶؛ مسند الشهاب، ج۲، ص۲۵۱؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۶، ص۳۰، ج۶۱، ص۱۸۸؛ تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۵۱؛ میزان الاعتدال، ج۲، ص۳۶۰؛ الجامع الصغیر، ج۲، ص۵۲۶.</ref>.<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی ج۴]]، ص۱۴۷.</ref> |
|
| |
|
| همچنین [[روایت]] شده است که فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ لَهُمْ عَلَيْكَ مِنَ الْحَقِّ أَنْ تَعْدِلَ بَيْنَهُمْ كَمَا أَنَّ لَكَ عَلَيْهِمْ مِنَ الْحَقِّ أَنْ يَبَرُّوكَ}}<ref>«حق فرزندان بر تو آن است که میان آنان به عدالت رفتار نمایی، همچنان که حق تو بر فرزندان است که به تو نیکی نمایند». مسند أبی داود الطیالسی، ص۱۰۷؛ مسند احمد بن حنبل، ج۴، ص۲۷۰؛ سنن أبی داود، ج۲، ص۲۶۲؛ المعجم الکبیر، ج۲۴، ص۳۳۸؛ السنن الکبری، ج۶، ص۱۷۷؛ أبو جعفر محمد بن الحسن الطوسی، الخلاف، تحقیق السید علی الخراسانی، السید جواد الشهرستانی، مهدی طه نجف، الطبعة الاولی، مؤسسة نشر الاسلامی، قم، ۱۴۱۱ ق. ج۳، ص۵۶۴؛ نیل الاوطار، ج۶، ص۱۱۴.</ref>.
| | == پرسش مستقیم == |
| | | # [[حقوق فرزندان بر والدین چیست؟ (پرسش)]] |
| رعایت [[رفتار]] صحیح و از سر عدالت تا بدانجا مورد تأکید [[رسول خدا]]{{صل}} بود که میفرمود: {{متن حدیث|إن الله یحب أن تعدلوا بین أولادکم حتی فی القبل}}<ref>«بیگمان خداوند دوست دارد که میان فرزندان به عدالت رفتار شود حتی در بوسیدن آنان». الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۸۸؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۴۴۵.</ref>.
| |
| | |
| [[نُعمان بن بشیر]] گوید: پدرم به من هدیهای داد. مادرم [[عمره]] گفت: من [[راضی]] نیستم مگر آنکه [[پیامبر]] [[گواهی]] دهد. پدرم نزد آن [[حضرت]] رفت و به وی گفت: من به پسرم هدیهای دادهام و همسرم از من خواسته است نزد شما بیایم تا شما [[گواه]] باشید. پیامبر فرمود: آیا به تمام فرزندانت مانند آن [[هدیه]] دادهای؟ پدرم گفت: خیر. پیامبر فرمود: {{متن حدیث|فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْدِلُوا بَيْنَ أَوْلَادِكُمْ لَا أَشْهَدُ عَلَى جَوْرٍ}}<ref>«پروای الهی پیشه کنید و میان فرزندانتان به عدالت رفتار نمایید. من بر ستم گواه نخواهم شد». مصنف ابن أبی شیبة، ج۸، ص۳۶۶؛ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۳۲؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۵۸۵. قریب به همین: مسند احمد بن حنبل، ج۴، ص۲۶۸؛ کتاب العیال، ج۱، ص۱۷۶؛ سنن النسائی، ج۶، ص۲۶۰؛ السنن الکبری، ج۶، ص۱۷۶.</ref>.
| |
| | |
| [[پیامبر اکرم]]{{صل}} مکرر این امر را به [[پیروان]] خود یاد میآورد تا نسبت بدان [[غفلت]] نورزند و با [[رفتار]] تبعیضآمیز تلخکامی در جام [[جان]] [[فرزندان]] نریزند و زمینه رفتارهای نامناسب را در آنان برنیانگیزند. آن حضرت میفرمود: {{متن حدیث|اعْدِلُوا بَيْنَ أَوْلَادِكُمْ فِي النُّحْلِ، كَمَا تُحِبُّونَ أَنْ يَعْدِلُوا بَيْنَكُمْ فِي الْبِرِّ وَاللُّطْفِ}}<ref>«میان فرزندانتان در بخشش و هدیه به عدالت رفتار کنید همان گونه که دوست دارید با شما در نیکی و مهربانی به عدالت رفتار کنند». صحیح ابن حبان، ج۱۱، ص۵۰۳؛ السنن الکبری، ج۶، ص۱۷۸؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۶۳؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۱۷۳؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۴۴۴.</ref>.<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۴ ص ۱۴۵.</ref>
| |
| | |
| ==[[تربیت]]==
| |
| مهمترین [[حقّ]] فرزندان بر [[والدین]] [[حق]] تربیت است. تربیت عبارت است از رفع موانع و ایجاد مقتضیات برای اینکه استعدادهای [[انسان]] در [[جهت]] [[کمال مطلق]] شکوفا شود<ref>سیری در تربیت اسلامی، ص۲۵.</ref>؛ و بیگمان تربیت مهمترین امر در [[زندگی]] [[آدمی]] است. انسان موجودی است با استعدادهای شگفت و گرانقدر، و [[شناخت]] این استعدادها و فراهم کردن زمینه [[شکوفایی]] آنها باارزشترین [[کارها]] است. از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] شده است که فرمود: {{متن حدیث|النَّاسُ مَعَادِنُ كَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ}}<ref>«مردم چون معادن طلا و نقرهاند». الکافی، ج۸، ص۱۷۷؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۸۰؛ مسند الشهاب، ج۱، ص۱۴۵؛ مشکاة الانوار، ص۴۵۵؛ محیی الدین أبو زکریا یحیی بن شرف النووی، ریاض الصالحین من کلام سیدالمرسلین، الطبعة الثانیة، دارالفکر المعاصر، بیروت، ۱۴۱۱ ق. ص۲۲۰؛ عمدة القاری، ج۱۶، ص۶۹؛ کنز العمال، ج۱۰، ص۱۴۹؛ تفسیر نور الثقلین، ج۴، ص۲۱۰.</ref>.
| |
| | |
| در آموزههای [[نبوی]] [[تربیت]] به عنوان یک [[حق]] مسلم دیده و مطرح شده است، چنانکه آن [[حضرت]] فرموده است: {{متن حدیث|حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى وَالِدِهِ أَنْ يُحْسِنَ اسْمَهُ وَ أَدَبَهُ}}<ref>«حق فرزند بر پدرش این است که نام نیک بر او بگذارد و او را به نیکی تربیت کند». کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۲؛ وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۱۲۳؛ بحارالانوار، ج۷۷، ص۵۸. و قریب به همین: احکام القرآن الجصاص، ج۳، ص۶۲۴؛ مجمع الزوائد، ج۸، ص۴۷؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۴۱۷.</ref>.
| |
| | |
| در [[منطق]] نبوی هیچ میراثی گرانقدرتر از تربیت [[نیک]] نیست، چنانکه از رسول خدا{{صل}} روایت شده است که فرمود: {{متن حدیث|مَا وَرَّثَ وَالِدٌ ولدًا خَيْرًا مِنْ أَدَبٍ حَسَنٍ}}<ref>«هیچ پدری چیزی بهتر از تربیت نیک برای فرزندش به ارث نگذاشته است». الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۶، ص۲۱۲؛ مجمع الزوائد، ج۸، ص۱۰۵.</ref>.
| |
| | |
| [[امام صادق]]{{ع}} نیز فرموده است: {{متن حدیث|إِنَّ خَيْرَ مَا وَرَّثَ الْآبَاءُ لِأَبْنَائِهِمُ الْأَدَبُ لَا الْمَالُ فَإِنَ الْمَالَ يَذْهَبُ وَ الْأَدَبَ يَبْقَى}}<ref>«بیگمان بهترین چیزی که پدران برای پسرانشان به ارث میگذارند تربیت است نه مال، زیرا که مال میرود و تربیت میماند». الکافی، ج۸، ص۱۵۰.</ref>.
| |
| | |
| آن چیزی که بیش از همه پیوسته برای [[پدر]] و [[مادر]] مفید میماند تربیت درست است، و [[پیامبر]]{{صل}} این را به [[پیروان]] خود [[یادآوری]] میفرمود: {{متن حدیث|أَكْرِمُوا أَوْلَادَكُمْ وَ أَحْسِنُوا أَدَبَهُمْ يُغْفَرْ لَكُمْ}}<ref>«فرزندانتان را تکریم کنید و آنان را به نیکی تربیت کنید که آمرزیده میشوید». مکارم الاخلاق، ص۲۲۲؛ وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۱۹۵؛ بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۹۵.</ref>.
| |
| | |
| و [[امام صادق]]{{ع}} دراینباره فرموده است: {{متن حدیث|لَا يَزَالُ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ يُورِثُ أَهْلَ بَيْتِهِ الْعِلْمَ وَ الْأَدَبَ الصَّالِحَ حَتَّى يُدْخِلَهُمُ الْجَنَّةَ جَمِيعاً حَتَّى لَا يَفْقِدَ مِنْهُمْ صَغِيراً وَ لَا كَبِيراً وَ لَا خَادِماً وَ لَا جَاراً وَ لَا يَزَالُ الْعَبْدُ الْعَاصِي يُورِثُ أَهْلَ بَيْتِهِ الْأَدَبَ السَّيِّئَ حَتَّى يُدْخِلَهُمُ النَّارَ جَمِيعاً حَتَّى لَا يَفْقِدَ فِيهَا مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ صَغِيراً وَ لَا كَبِيراً وَ لَا خَادِماً وَ لَا جَاراً}}<ref>«مؤمن همواره به خانوادهاش دانش و تربیت شایسته ارث میدهد تا همه را وارد بهشت سازد، به گونهای که نه از کوچکشان، نه از بزرگشان، نه از خادمشان، و نه از همسایهشان خالی نباشد؛ و بنده نافرمان [خدا]برای خانوادهاش ادب ناشایست به ارث میگذارد تا همه آنان را وارد دوزخ سازد، به گونهای که نه از کوچکشان، نه از بزرگشان، نه از خادمشان، و نه از همسایهشان تهی نباشد». دعائم الاسلام، ج۱، ص۸۲؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۲۰۱؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۱۴، ص۴۱۰.</ref>.
| |
| | |
| با اینگونه تعابیر جایگاه ویژه [[تربیت]] مشخص میگردد که هیچچیز مانند آن [[پایدار]] نیست، و [[خوشبختی]] و [[بدبختی]] [[آدمیان]] بسته به آن است. بنابراین بزرگترین [[حق فرزندان]] تربیت [[شایسته]] است و [[بهترین]] چیزی که [[پدر]] و [[مادر]] به [[فرزندان]] خود ببخشند همین است، چنانکه در [[حدیث نبوی]] آمده است: {{متن حدیث|مَا نَحِلَ وَالِدٌ وَلَدَهُ [نُحْلًا] أَفْضَلَ مِنْ أَدَبٍ حَسَنٍ}}<ref>«هیچ پدری بخشش و هدیهای برتر از تربیت نیک به فرزندش نبخشیده است». مسند احمد بن حنبل، ج۳، ص۴۱۲، ج۴، ص۷۷؛ منتخب مسند عبد بن حمید، ص۱۴۱؛ الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۵، ص۸۶؛ مسند الشهاب، ج۲، ص۲۵۱؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۶، ص۳۰، ج۶۱، ص۱۸۸؛ تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۵۱؛ میزان الاعتدال، ج۲، ص۳۶۰؛ الجامع الصغیر، ج۲، ص۵۲۶.</ref>.
| |
| | |
| در [[رساله حقوق]] [[امام سجاد]]{{ع}} درباره این بخش از [[حقوق فرزندان]] چنین آمده است: {{متن حدیث|وَ أَمَّا حَقُّ وَلَدِكَ فَتَعْلَمُ أَنَّهُ مِنْكَ وَ مُضَافٌ إِلَيْكَ فِي عَاجِلِ الدُّنْيَا بِخَيْرِهِ وَ شَرِّهِ وَ أَنَّكَ مَسْئُولٌ عَمَّا وُلِّيتَهُ مِنْ حُسْنِ الْأَدَبِ وَ الدَّلَالَةِ عَلَى رَبِّهِ وَ الْمَعُونَةِ لَهُ عَلَى طَاعَتِهِ فِيكَ وَ فِي نَفْسِهِ فَمُثَابٌ عَلَى ذَلِكَ وَ مُعَاقَبٌ فَاعْمَلْ فِي أَمْرِهِ عَمَلَ الْمُتَزَيِّنِ بِحُسْنِ أَثَرِهِ عَلَيْهِ فِي عَاجِلِ الدُّنْيَا الْمُعَذِّرِ إِلَى رَبِّهِ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ بِحُسْنِ الْقِيَامِ عَلَيْهِ وَ الْأَخْذِ لَهُ مِنْهُ}}<ref>«و اما حق فرزندت این است که بدانی او از توست و در این جهان به نیک و بد خویش وابسته به توست و تو با تربیت خوب و راهنمایی او به راه پروردگارش و کمک به او در فرمانبرداری وی هم درباره خودت و هم در حق او مسئول هستی و بر اساس این مسئولیت پاداش میبری و کیفر میبینی. پس در کار فرزند چنان کسی عمل کن که کارش را در این دنیا به حسن اثر بیاراید و تو به سبب حسن رابطه فیمابین و سرپرستی خوبی که از او کردهای و نتیجهای الهی که از او گرفتهای نزد پروردگارت معذور باشی». تحف العقول، ص۱۸۹؛ مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۶۰؛ بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۵؛ رهاورد خرد، ص۲۶۶-۲۶۷.</ref>.
| |
| | |
| با توجه به جایگاه خطیر [[تربیت]] لازم است موانع و مقتضیات تربیت (مانع و مقتضی اصلی، موانع و مقتضیات فردی، [[اجتماعی]]، [[سیاسی]] و [[اقتصادی]])<ref>ر.ک: سیری در تربیت اسلامی، بخش موانع و مقتضیات تربیت، ص۲۹-۶۱.</ref> به خوبی تبیین شود و زمینهسازی امر تربیت با ساماندهی آنها فراهم گردد؛ و نیز کار تربیت بر [[شناختی]] صحیح از [[انسان]] و مراحل و مراتب او و با توجه به [[اهداف تربیت]] و [[شناخت]] [[فطرت]] و [[فطریات]] [[آدمی]] [[استوار]] شود<ref>ر.ک: سیری در تربیت اسلامی، بخش مبانی تربیت، ص۶۵-۱۰۷.</ref>؛ و عوامل مؤثر در تربیت به خوبی [[شناسایی]] گردد و با درکی صحیح از نقش آنها به کار تربیت پرداخته شود. این عوامل عبارتند از:
| |
| #[[وراثت]]
| |
| #محیط (محیط [[خانه]] و [[خانواده]]، محیط [[رفاقت]] و [[معاشرت]]، محیط مدرسه، محیط [[اجتماع]]، محیط جغرافیایی و طبیعی، محیط وسایل [[ارتباط]] جمعی و...)
| |
| #[[سختیها]] و [[شداید]]
| |
| #کار
| |
| #عوامل ماورای [[طبیعت]]
| |
| #[[اراده انسان]]
| |
| | |
| این عوامل به نحو اقتضا در [[تربیت]] [[آدمی]] نقش دارند و نه به نحو علت تامه، ولی در این میان نقش [[اراده]] از همه عوامل مهمتر و کارسازتر است<ref>ر.ک: سیری در تربیت اسلامی، بخش مبانی تربیت، فصل عوامل مؤثر در تربیت، ص۱۰۸-۱۵۱.</ref>.
| |
| مجموعه چنین مباحثی ([[شناخت]] [[انسان]]، [[اهداف تربیت]]، شناخت [[فطرت]] و عوامل مؤثر در تربیت) [[مبانی تربیت]] را سامان میدهد. مراد از مبانی تربیت مباحثی است زیرساختی که با [[تغییر]] این مباحث و با رویکردهای مختلف به آن، همه چیز تربیت تغییر میکند، چنانکه نوع شناخت انسان، و اهداف تربیت و تلقی از فطرت و قائل بودن به آن و نپذیرفتن آن، و نوع دریافت از عوامل مؤثر در تربیت و [[میزان]] تأثیرگذاری آنها و اینکه کدام عامل در میان عوامل مؤثر در تربیت نقش بیشتر و تأثیرگذارتری دارد، همه چیز تربیت را تحت الشعاع قرار میدهد و عملکردهای [[تربیتی]] متفاوت و گاه متضادی را شکل میدهد.
| |
| | |
| بنابراین شناخت موانع و مقتضیات تربیت و ساماندهی آنها و درکی درست از مبانی تربیت دو گام نخست ورود به عرصه تربیت است.
| |
| آنگاه با دریافت درست از مباحث یادشده، براساس [[اصول تربیت]] و روشهای آن میتوان به [[رفتار]] تربیتی دست یازید.
| |
| اصول تربیت قواعدی است عملی، کلی و [[ثابت]] که هر فعل بر آن اصول مبتنی میشود و این اصول، اصول [[حاکم]] بر تربیت شمرده میشوند.
| |
| روشهای تربیت راهحلهایی است متغیر که به تناسب مراحل تربیت و مرتبه متربی و شرایط و [[زمان]] و مکان اتخاذ میشود. این راهحلهای متغیر لازم است تابع اصول ثابت تربیت باشد و در [[جهت]] اهداف تربیت و مبتنی بر مبانی آن به کار گرفته شود.
| |
| | |
| اکنون با توجه به اهمیت شناخت اصول و روشهای تربیت در عملکرد تربیتی و [[ادای حق]] مورد بحث به [[اجمال]] به برخی از اصول و روشهای تربیت در [[راه و رسم نبوی]] اشاره میشود<ref>به منظور مطالعه تفصیلی این قسمت ر.ک: سیری در تربیت اسلامی، بخش چهارم؛ اصول تربیت، ص۱۵۳-۲۳۹، و بخش پنجم: روشهای تربیت، ص۲۴۱-۳۶۰.</ref>.<ref>[[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۴ ص ۱۴۷.</ref>
| |
| | |
| ==پرسش مستقیم== | |
| #[[حقوق فرزندان بر والدین چیست؟ (پرسش)]] | |
| {{پایان مدخل وابسته}}
| |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |
| {{منابع}} | | {{منابع}} |
| # [[پرونده: 1100685.jpg|22px]] [[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|'''سیره نبوی ج۴''']] | | # [[پرونده: 1100685.jpg|22px]] [[مصطفی دلشاد تهرانی|دلشاد تهرانی، مصطفی]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|'''سیره نبوی ج۴''']] |
| | {{پایان منابع}} |
|
| |
|
| == پانویس == | | == پانویس == |
| {{پانویس}} | | {{پانویس}} |
|
| |
|
| [[رده:حقوق فرزندان بر والدین]] | | [[رده:حق]] |
| [[رده:مدخل]] | | [[رده:خانواده]] |
فرزندان بر والدین حقوق بسیاری دارند که در چهار امر خلاصه میشود: الف) امنیت: وجود امنیت در زندگی انسانی نیازی است اساسی و اولی و بدون آن زندگی، رنگ انسانی ندارد؛ ب) رفاهت: رفاه معقول و معتدل و غنای کفافی بهترین زمینه رشد و تعالی است و تلاش برای فراهم کردن این زمینه از تکالیف مسئول خانواده است؛ ج) عدالت: رعایت عدالت نسبت به فرزندان و دوری از هرگونه تبعیض درباره آنان از جمله حقوق مسلم ایشان است؛ د) تربیت: مهمترین حقّ فرزندان بر والدین حق تربیت است.
مقدمه
فرزندان بر والدین حقوق بسیاری دارند که در چهار امر خلاصه میشود: امنیت، رفاهت، عدالت و تربیت. پدر و مادر وظیفه دارند که فضای امن و به دور از کشاکش و درگیری و مشاجره، و رفاه لازم را برای فرزندان - در حد توان - فراهم آورند و به عدالت و به دور از تبعیض با آنان رفتار کنند و زمینه تربیت ایشان را مهیا سازند.
امنیت
وجود امنیت در زندگی انسانی ـ بهطور کلی ـ و در زندگی خانوادگی ـ بهطور ویژه ـ نیازی است اساسی و اولی، و بدون آن زندگی، رنگ انسانی ندارد، و پیامدهای آسیبزای جدی در پی دارد. خداوند در توجه دادن به نیازهای اولیه انسان فرموده است: الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ[۱].
انسان به خصوص در سالهای نخستین زندگی نیازمند فضایی امن و روابطی امنیتآفرین است تا با اعتماد به نفس و استوار بار آید. امام صادق(ع) فرموده است: «سه چیز است که همه مردمان به آن نیاز دارند، امنیت، عدالت و فراوانی»[۲].[۳]
رفاهت
رفاه معقول و معتدل و غنای کفافی بهترین زمینه رشد و تعالی است و تلاش برای فراهم کردن این زمینه از تکالیف مسئول خانواده است. پیامبر اکرم(ص) در آموزهای والا فرموده است: «بیگمان خداوند برای یک خانواده فراوانی را دوست میدارد»[۴].
خداوند دوست دارد که مسئول خانواده در جهت رفاهت خانواده تلاش کند و بر اهل خانواده تنگ نگیرد و تا آنجا که میتواند برای آنان گشادگی فراهم نماید[۵]. رسول خدا(ص) میفرمود: «کسی که خداوند بدو گشایش [در امکانات و دارایی]داده است و او بر خانواده خود سخت میگیرد، از ما نیست»[۶].
پیشوایان دین اینگونه به تبیین جهتگیری زندگی پرداختهاند و در واقع مسیر حرکت را مشخص نمودهاند. در منطق دین حق همسر و فرزندان است که در جهت رفاهت آنان تلاش شود و زندگی آنان به خوبی تأمین گردد[۷].
رعایت عدالت نسبت به فرزندان و دوری از هرگونه تبعیض درباره آنان از جمله حقوق مسلم ایشان است. تأکیدهای بسیار پیامبر اکرم(ص) دراینباره بیانگر اهمیت آن و لزوم پاسداشت آن است. رسول خدا(ص) میفرمود: «پروای الهی پیشه کنید و در میان فرزندانتان به عدالت رفتار نمایید، همانگونه که دوست دارید به شما نیکی کنند»[۸].
رعایت رفتار صحیح و از سر عدالت تا بدانجا مورد تأکید رسول خدا(ص) بود که میفرمود: «بیگمان خداوند دوست دارد که میان فرزندان به عدالت رفتار شود حتی در بوسیدن آنان»[۹]. پیامبر اکرم(ص) مکرر این امر را به پیروان خود یاد میآورد تا نسبت بدان غفلت نورزند و با رفتار تبعیضآمیز تلخکامی در جام جان فرزندان نریزند و زمینه رفتارهای نامناسب را در آنان برنیانگیزند. آن حضرت میفرمود: «میان فرزندانتان در بخشش و هدیه به عدالت رفتار کنید همانگونه که دوست دارید با شما در نیکی و مهربانی به عدالت رفتار کنند»[۱۰].[۱۱]
مهمترین حقّ فرزندان بر والدین حق تربیت است. تربیت عبارت است از رفع موانع و ایجاد مقتضیات برای اینکه استعدادهای انسان در جهت کمال مطلق شکوفا شود[۱۲]؛ و بیگمان تربیت مهمترین امر در زندگی آدمی است. انسان موجودی است با استعدادهای شگفت و گرانقدر و شناخت این استعدادها و فراهم کردن زمینه شکوفایی آنها باارزشترین کارهاست.
در آموزههای نبوی تربیت به عنوان یک حق مسلم دیده و مطرح شده است، چنانکه آن حضرت فرموده است: «حق فرزند بر پدرش این است که نام نیک بر او بگذارد و او را به نیکی تربیت کند»[۱۳]. در منطق نبوی هیچ میراثی گرانقدرتر از تربیت نیک نیست، چنانکه از رسول خدا(ص) روایت شده است که فرمود: «هیچ پدری چیزی بهتر از تربیت نیک برای فرزندش به ارث نگذاشته است»[۱۴].
با اینگونه تعابیر جایگاه ویژه تربیت مشخص میگردد که هیچچیز مانند آن پایدار نیست و خوشبختی و بدبختی آدمیان بسته به آن است. بنابراین بزرگترین حق فرزندان تربیت شایسته است و بهترین چیزی که پدر و مادر به فرزندان خود ببخشند همین است، چنانکه در حدیث نبوی آمده است: «هیچ پدری بخشش و هدیهای برتر از تربیت نیک به فرزندش نبخشیده است»[۱۵].[۱۶]
پرسش مستقیم
- حقوق فرزندان بر والدین چیست؟ (پرسش)
منابع
پانویس
- ↑ «همان که آنان را در گرسنگی خوراک داد و از بیم امان بخشید» سوره قریش، آیه ۴.
- ↑ «ثَلَاثَةُ أَشْيَاءَ يَحْتَاجُ النَّاسُ طُرّاً إِلَيْهَا الْأَمْنُ وَ الْعَدْلُ وَ الْخِصْبُ»؛ تحف العقول، ص۳۱۹؛ بحارالانوار، ج۷۸، ص۲۳۲.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی ج۴، ص۱۴۱.
- ↑ «إِنَّ الله تَعَالَى يُحِبُّ أهلَ البَيْتِ الخِصْبِ»؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۸۸.
- ↑ فیض القدیر، ج۲، ص۳۷۸.
- ↑ «لَيْسَ مِنَّا مَنْ وَسَّعَ اللَّهُ عَلَيْهِ ثُمَّ قَتَّرَ عَلَى عِيَالِهِ»؛ مسند الشهاب، ج۲، ص۲۰۵؛ عوالی اللآلی، ج۱، ص۲۵۵؛ الجامع الصغیر، ج۲، ص۴۶۷؛ مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۲۵۶؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۲۱، ص۴۶۸.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی ج۴، ص۱۴۱.
- ↑ «اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْدِلُوا بَيْنَ أَوْلَادِكُمْ كَمَا تُحِبُّونَ أَنْ يَبُرُّوکُمْ»؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۴؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۴۴۵.
- ↑ «إن الله یحب أن تعدلوا بین أولادکم حتی فی القبل»؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۸۸؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۴۴۵.
- ↑ «اعْدِلُوا بَيْنَ أَوْلَادِكُمْ فِي النُّحْلِ، كَمَا تُحِبُّونَ أَنْ يَعْدِلُوا بَيْنَكُمْ فِي الْبِرِّ وَاللُّطْفِ»؛ صحیح ابن حبان، ج۱۱، ص۵۰۳؛ السنن الکبری، ج۶، ص۱۷۸؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۶۳؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۱۷۳؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۴۴۴.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی ج۴، ص۱۴۵.
- ↑ سیری در تربیت اسلامی، ص۲۵.
- ↑ «حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى وَالِدِهِ أَنْ يُحْسِنَ اسْمَهُ وَ أَدَبَهُ»؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۲؛ وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۱۲۳؛ بحارالانوار، ج۷۷، ص۵۸. و قریب به همین: احکام القرآن الجصاص، ج۳، ص۶۲۴؛ مجمع الزوائد، ج۸، ص۴۷؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۴۱۷.
- ↑ «مَا وَرَّثَ وَالِدٌ ولدًا خَيْرًا مِنْ أَدَبٍ حَسَنٍ»؛ الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۶، ص۲۱۲؛ مجمع الزوائد، ج۸، ص۱۰۵.
- ↑ «مَا نَحِلَ وَالِدٌ وَلَدَهُ [نُحْلًا] أَفْضَلَ مِنْ أَدَبٍ حَسَنٍ»؛ مسند احمد بن حنبل، ج۳، ص۴۱۲، ج۴، ص۷۷؛ منتخب مسند عبد بن حمید، ص۱۴۱؛ الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۵، ص۸۶؛ مسند الشهاب، ج۲، ص۲۵۱؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۶، ص۳۰، ج۶۱، ص۱۸۸؛ تهذیب الکمال، ج۱۰، ص۵۱؛ میزان الاعتدال، ج۲، ص۳۶۰؛ الجامع الصغیر، ج۲، ص۵۲۶.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی ج۴، ص۱۴۷.