حسن بن علی بن حسن اطروش: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۱) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[حسن بن علی بن حسن اطروش در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط = }} | |||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | |||
== | == آشنایی اجمالی == | ||
[[ابومحمد حسن بن علی بن حسن بن علی بن عمر اشرف]] ملقب به [[ناصر کبیر]]، [[اُطروش]] و [[صاحب دیلم]]. [[مفسر]]، [[متکلم]]، [[فقیه]]، ادیب، شاعر و از [[نوادگان]] [[امام زین العابدین]]{{ع}} بود که مدتی [[حکومت]] [[دیلم]] و [[طبرستان]] را در دست داشت<ref>المجدی ۱۵۲؛ روضات الجنات ۲ / ۲۵۶.</ref> او جد [[مادری]] [[سید رضی]] و [[سید مرتضی]] است<ref>شرح نهج البلاغه ۱ / ۳۲. </ref> و در [[سال ۲۵۵ هجری]] در [[مدینه]] به [[دنیا]] آمد. <ref>الاعلام ۲ / ۲۰۰.</ref> | [[ابومحمد حسن بن علی بن حسن بن علی بن عمر اشرف]] ملقب به [[ناصر کبیر]]، [[اُطروش]] و [[صاحب دیلم]]. [[مفسر]]، [[متکلم]]، [[فقیه]]، ادیب، شاعر و از [[نوادگان]] [[امام زین العابدین]] {{ع}} بود که مدتی [[حکومت]] [[دیلم]] و [[طبرستان]] را در دست داشت<ref>المجدی ۱۵۲؛ روضات الجنات ۲ / ۲۵۶.</ref> او جد [[مادری]] [[سید رضی]] و [[سید مرتضی]] است<ref>شرح نهج البلاغه ۱ / ۳۲. </ref> و در [[سال ۲۵۵ هجری]] در [[مدینه]] به [[دنیا]] آمد. <ref>الاعلام ۲ / ۲۰۰.</ref> | ||
به گفته [[سمعانی]]، اطروش به کسی گفته میشود که کم شنوا شده باشد<ref>الانساب ۱ / ۱۹۴.</ref> و ازآن رو به حسن بن علی، اطروش گفتند که در یکی از [[جنگها]]، ضربهای به سر او خورد و [[ناشنوا]] شد. <ref>اعیان الشیعه ۵ / ۱۸۰.</ref> با اینکه به تصریح [[شیخ بهایی]] و برخی دیگر، وی [[راضی]] به این [[امامت]] نبوده<ref>روضات الجنات ۲ / ۲۵۶. </ref> و [[نجاشی]] و برخی دیگر نیز او را از [[معتقدان]] به [[ائمه اطهار]]{{عم}} و بلکه از افاضل [[شیعه امامیه]] دانستهاند، <ref>رجال (النجاشی) ۱ / ۱۷۱؛ روضات الجنات ۲ / ۲۵۶.</ref> [[ابن شهرآشوب]] او را امام [[زیدیه]] خوانده <ref>معالم العلماء ۱۲۶.</ref> و پسر اطروش که امامی بوده، اشعاری در رد [[عقیده]] [[زیدی]] پدرش سروده است. <ref>تاریخ طبرستان (ابن اسفندیار) ۲۷۳. </ref> [[ابوالمفضل شیبانی]]<ref>ریاض العلما۵ / ۲۳۰. </ref> و [[مرحوم صدوق]] از او [[روایت]] کردهاند. <ref>اعیان الشیعه۵ / ۱۸۴. </ref> | به گفته [[سمعانی]]، اطروش به کسی گفته میشود که کم شنوا شده باشد<ref>الانساب ۱ / ۱۹۴.</ref> و ازآن رو به حسن بن علی، اطروش گفتند که در یکی از [[جنگها]]، ضربهای به سر او خورد و [[ناشنوا]] شد. <ref>اعیان الشیعه ۵ / ۱۸۰.</ref> با اینکه به تصریح [[شیخ بهایی]] و برخی دیگر، وی [[راضی]] به این [[امامت]] نبوده<ref>روضات الجنات ۲ / ۲۵۶. </ref> و [[نجاشی]] و برخی دیگر نیز او را از [[معتقدان]] به [[ائمه اطهار]] {{عم}} و بلکه از افاضل [[شیعه امامیه]] دانستهاند، <ref>رجال (النجاشی) ۱ / ۱۷۱؛ روضات الجنات ۲ / ۲۵۶.</ref> [[ابن شهرآشوب]] او را امام [[زیدیه]] خوانده <ref>معالم العلماء ۱۲۶.</ref> و پسر اطروش که امامی بوده، اشعاری در رد [[عقیده]] [[زیدی]] پدرش سروده است. <ref>تاریخ طبرستان (ابن اسفندیار) ۲۷۳. </ref> [[ابوالمفضل شیبانی]]<ref>ریاض العلما۵ / ۲۳۰. </ref> و [[مرحوم صدوق]] از او [[روایت]] کردهاند. <ref>اعیان الشیعه۵ / ۱۸۴. </ref> | ||
ناصر کبیر مدتی در دیلم اقامت داشت و در آن مدت توانست اهالی مجوسی دیلم را به [[دین اسلام]] درآورد و مساجدی نیز برای آنها بسازد. در [[سال ۳۰۱ هجری]] نیز به طبرستان رفت و طی جنگهای بسیاری که با [[سامانیان]] از جمله با [[صعلوک سامانی]] داشت، توانست بر سرزمینهای دیلم، [[جبل]] و طبرستان چیره شود. <ref>مروج الذهب ۴ / ۳۲۴؛ المجدی ۱۵۳. </ref> ناصر کبیر سرانجام در [[شعبان]] ۳۰۴ [[هجری]]<ref>الکامل فی التاریخ ۸ / ۱۰۵.</ref> در [[آمل]] از دنیا رفت. <ref>تاریخ طبرستان ۹۷. </ref> او [[حسن بن قاسم]] ملقب به [[داعی الی الحق]] را به [[امارت]] طبرستان [[منصوب]] کرد<ref>شرح نهج البلاغه ۱ / ۳۳.</ref> که تا [[سال ۳۱۰ هجری]] در دست او باقی ماند. <ref>الکامل فی التاریخ ۸ / ۱۰۵. </ref> | ناصر کبیر مدتی در دیلم اقامت داشت و در آن مدت توانست اهالی مجوسی دیلم را به [[دین اسلام]] درآورد و مساجدی نیز برای آنها بسازد. در [[سال ۳۰۱ هجری]] نیز به طبرستان رفت و طی جنگهای بسیاری که با [[سامانیان]] از جمله با [[صعلوک سامانی]] داشت، توانست بر سرزمینهای دیلم، [[جبل]] و طبرستان چیره شود. <ref>مروج الذهب ۴ / ۳۲۴؛ المجدی ۱۵۳. </ref> ناصر کبیر سرانجام در [[شعبان]] ۳۰۴ [[هجری]]<ref>الکامل فی التاریخ ۸ / ۱۰۵.</ref> در [[آمل]] از دنیا رفت. <ref>تاریخ طبرستان ۹۷. </ref> او [[حسن بن قاسم]] ملقب به [[داعی الی الحق]] را به [[امارت]] طبرستان [[منصوب]] کرد<ref>شرح نهج البلاغه ۱ / ۳۳.</ref> که تا [[سال ۳۱۰ هجری]] در دست او باقی ماند. <ref>الکامل فی التاریخ ۸ / ۱۰۵. </ref> | ||
آثار و کتابهای او عبارتاند از: الامامة (کوچک)، الامامة (بزرگ)، الطلاق، فدک والخمس، الشهداء وفضل اهل الفضل منهم، فصاحة ابی طالب، معاذیر بنی هاشم فی مانقم علیهم، انساب الأئمة وموالیدهم الی صاحب الامر{{عم}}، <ref>رجال (النجاشی) ۱ / ۱۷۱.</ref> الالفاظ، <ref>المجدی ۱۵۳. </ref> الظلامه الفاطمیه، <ref>معالم العلما ۱۲۶.</ref> تفسیرالقرآن در دو مجلد که زیدیه در تفاسیر خود بسیار از آن استفاده کردهاند. وی در این تفسیر به هزار بیت شعر احتجاج کرده است، <ref>روضات الجنات ۲ / ۲۵۶؛ اعیان الشیعه ۵ / ۱۸۴.</ref> الطهاره، الاذان والاقامه، الصلاة، اصول الزکاة، الصیام، المناسک، السیر، الایمان والنذور، الرهن، بیع امهات الاولاد، القسامه، الشفعه، الغصب، الحدود، <ref>الفهرست (الندیم) ۲۴۴. </ref> الامالی، المسترشد، اصول الدین که شاید مراد از این دو کتاب اخیر، همان کتابهای وی در [[امامت]] باشد. <ref>اعیان الشیعه ۵ / ۱۸۴. </ref> البساط فی علم الکلام (خطی)<ref>الاعلام ۲ / ۲۰۰.</ref>.<ref> [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]]، ج۲ ص۱۶۴-۱۶۵.</ref> | آثار و کتابهای او عبارتاند از: الامامة (کوچک)، الامامة (بزرگ)، الطلاق، فدک والخمس، الشهداء وفضل اهل الفضل منهم، فصاحة ابی طالب، معاذیر بنی هاشم فی مانقم علیهم، انساب الأئمة وموالیدهم الی صاحب الامر {{عم}}، <ref>رجال (النجاشی) ۱ / ۱۷۱.</ref> الالفاظ، <ref>المجدی ۱۵۳. </ref> الظلامه الفاطمیه، <ref>معالم العلما ۱۲۶.</ref> تفسیرالقرآن در دو مجلد که زیدیه در تفاسیر خود بسیار از آن استفاده کردهاند. وی در این تفسیر به هزار بیت شعر احتجاج کرده است، <ref>روضات الجنات ۲ / ۲۵۶؛ اعیان الشیعه ۵ / ۱۸۴.</ref> الطهاره، الاذان والاقامه، الصلاة، اصول الزکاة، الصیام، المناسک، السیر، الایمان والنذور، الرهن، بیع امهات الاولاد، القسامه، الشفعه، الغصب، الحدود، <ref>الفهرست (الندیم) ۲۴۴. </ref> الامالی، المسترشد، اصول الدین که شاید مراد از این دو کتاب اخیر، همان کتابهای وی در [[امامت]] باشد. <ref>اعیان الشیعه ۵ / ۱۸۴. </ref> البساط فی علم الکلام (خطی)<ref>الاعلام ۲ / ۲۰۰.</ref>.<ref> [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]]، ج۲ ص۱۶۴-۱۶۵.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده: | # [[پرونده: IM009687.jpg|22px]] جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۱۹: | خط ۱۸: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۵۲
آشنایی اجمالی
ابومحمد حسن بن علی بن حسن بن علی بن عمر اشرف ملقب به ناصر کبیر، اُطروش و صاحب دیلم. مفسر، متکلم، فقیه، ادیب، شاعر و از نوادگان امام زین العابدین (ع) بود که مدتی حکومت دیلم و طبرستان را در دست داشت[۱] او جد مادری سید رضی و سید مرتضی است[۲] و در سال ۲۵۵ هجری در مدینه به دنیا آمد. [۳]
به گفته سمعانی، اطروش به کسی گفته میشود که کم شنوا شده باشد[۴] و ازآن رو به حسن بن علی، اطروش گفتند که در یکی از جنگها، ضربهای به سر او خورد و ناشنوا شد. [۵] با اینکه به تصریح شیخ بهایی و برخی دیگر، وی راضی به این امامت نبوده[۶] و نجاشی و برخی دیگر نیز او را از معتقدان به ائمه اطهار (ع) و بلکه از افاضل شیعه امامیه دانستهاند، [۷] ابن شهرآشوب او را امام زیدیه خوانده [۸] و پسر اطروش که امامی بوده، اشعاری در رد عقیده زیدی پدرش سروده است. [۹] ابوالمفضل شیبانی[۱۰] و مرحوم صدوق از او روایت کردهاند. [۱۱]
ناصر کبیر مدتی در دیلم اقامت داشت و در آن مدت توانست اهالی مجوسی دیلم را به دین اسلام درآورد و مساجدی نیز برای آنها بسازد. در سال ۳۰۱ هجری نیز به طبرستان رفت و طی جنگهای بسیاری که با سامانیان از جمله با صعلوک سامانی داشت، توانست بر سرزمینهای دیلم، جبل و طبرستان چیره شود. [۱۲] ناصر کبیر سرانجام در شعبان ۳۰۴ هجری[۱۳] در آمل از دنیا رفت. [۱۴] او حسن بن قاسم ملقب به داعی الی الحق را به امارت طبرستان منصوب کرد[۱۵] که تا سال ۳۱۰ هجری در دست او باقی ماند. [۱۶]
آثار و کتابهای او عبارتاند از: الامامة (کوچک)، الامامة (بزرگ)، الطلاق، فدک والخمس، الشهداء وفضل اهل الفضل منهم، فصاحة ابی طالب، معاذیر بنی هاشم فی مانقم علیهم، انساب الأئمة وموالیدهم الی صاحب الامر (ع)، [۱۷] الالفاظ، [۱۸] الظلامه الفاطمیه، [۱۹] تفسیرالقرآن در دو مجلد که زیدیه در تفاسیر خود بسیار از آن استفاده کردهاند. وی در این تفسیر به هزار بیت شعر احتجاج کرده است، [۲۰] الطهاره، الاذان والاقامه، الصلاة، اصول الزکاة، الصیام، المناسک، السیر، الایمان والنذور، الرهن، بیع امهات الاولاد، القسامه، الشفعه، الغصب، الحدود، [۲۱] الامالی، المسترشد، اصول الدین که شاید مراد از این دو کتاب اخیر، همان کتابهای وی در امامت باشد. [۲۲] البساط فی علم الکلام (خطی)[۲۳].[۲۴]
منابع
- جمعی از پژوهشگران، فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱
پانویس
- ↑ المجدی ۱۵۲؛ روضات الجنات ۲ / ۲۵۶.
- ↑ شرح نهج البلاغه ۱ / ۳۲.
- ↑ الاعلام ۲ / ۲۰۰.
- ↑ الانساب ۱ / ۱۹۴.
- ↑ اعیان الشیعه ۵ / ۱۸۰.
- ↑ روضات الجنات ۲ / ۲۵۶.
- ↑ رجال (النجاشی) ۱ / ۱۷۱؛ روضات الجنات ۲ / ۲۵۶.
- ↑ معالم العلماء ۱۲۶.
- ↑ تاریخ طبرستان (ابن اسفندیار) ۲۷۳.
- ↑ ریاض العلما۵ / ۲۳۰.
- ↑ اعیان الشیعه۵ / ۱۸۴.
- ↑ مروج الذهب ۴ / ۳۲۴؛ المجدی ۱۵۳.
- ↑ الکامل فی التاریخ ۸ / ۱۰۵.
- ↑ تاریخ طبرستان ۹۷.
- ↑ شرح نهج البلاغه ۱ / ۳۳.
- ↑ الکامل فی التاریخ ۸ / ۱۰۵.
- ↑ رجال (النجاشی) ۱ / ۱۷۱.
- ↑ المجدی ۱۵۳.
- ↑ معالم العلما ۱۲۶.
- ↑ روضات الجنات ۲ / ۲۵۶؛ اعیان الشیعه ۵ / ۱۸۴.
- ↑ الفهرست (الندیم) ۲۴۴.
- ↑ اعیان الشیعه ۵ / ۱۸۴.
- ↑ الاعلام ۲ / ۲۰۰.
- ↑ فرهنگنامه مؤلفان اسلامی، ج۲ ص۱۶۴-۱۶۵.