بشارت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
بشارت: خبر سرورانگیز، امیدبخش و مورد انتظار
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = نبوت | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[بشارت در قرآن]]| پرسش مرتبط  = }}
بشارت، مصدر ثلاثی مجرد بر وزن فعالة است. برخی ریشه آن را (بُشر) به معنای سرور می‌دانند[۱] که به آن بُشری نیز می‌گویند.[۲] معادل آن در فارسی مژده و خبر خوش است.[۳] در تفاوت بشارت و خبر گفته شده: بشارت خبر سرورانگیزی است که برای اولین بار داده می‌شود.[۴] بر مبنای این اشتقاق برخی مفسران کاربرد بشارت در خبرهای ناگوار را کاربردی استعاری و برای ریشخند[۵] یا مجاز با رابطه تضاد بیان کرده‌اند[۶] که همراه قرینه به کار می‌رود:«فَبَشِّرهُم بِعذاب اَلیم» . (آل‌عمران/۳،۲۱؛ لقمان/۳۱، ۷؛ انشقاق/۸۴‌، ۲۴)[۷] برخی دیگر اشتقاق این واژه را از (بَشرة) به معنای ظاهر پوست گرفته[۸] و بر  همین اساس بشارت را عبارت از هر‌خبر خوش یا غم‌انگیزی که اثر آن در چهره نمایان شود می‌دانند[۹]؛ اما با وجود این همگان، کاربرد آن را در خبرهای خوش پذیرفته‌اند.[۱۰]
این مفهوم در قرآن با مشتقاتی چون بُشْری، مُبَشِّر، بَشیر و ... به کار رفته است. استبشار نیز به‌معنای درخواست سروری است که از بشارت حاصل می‌شود. (توبه/ ۹، ۱۱۱؛ آل‌عمران/۳، ۱۷۰ ـ ۱۷۱)[۱۱] در قرآن  با مجموعه‌ای نسبتاً انبوه از مژده، برمی‌خوریم که یا در مقام بیان حادثه‌ای شگفت ذکر شده است (یوسف/۱۲،۱۹) یا در قالب اخباری که پس از دوره‌ای انتظار، نجات از  اندوه، رنج و ترس را برای مؤمنان در این جهان یا آن جهان بیان کرده است (یوسف/۱۲، ۸۴ ـ ۸۶‌، ۹۶؛ نمل/۲۷، ۶۲‌؛ عنکبوت/ ۲۹، ۳۳؛ زخرف/۴۳، ۶۸) یا با هدف امیدآفرینی و حرکتزایی، از وقوع حادثه‌ای شادی‌بخش خبر می‌دهد.
در کتاب مقدس نیز شاهد بشارتهایی از این قبیل هستیم؛ ترسیم آینده‌ای روشن برای جهان و تحقق امنیت[۱۲] و عدالت همگانی[۱۳]، بشارت ملکوت خدا که به ایمانداران خواهد رسید[۱۴] و رؤیای اورشلیم آسمانی[۱۵] بخشی از آن است؛ همچنین درباره تولد اسماعیل(علیه السلام)[۱۶] و پدید آمدن ۱۲‌رئیس از او[۱۷]، تولد اسحاق و به وجود آمدن پادشاهان امتها از وی[۱۸]، برانگیخته شدن پیامبری از میان برادران بنی اسرائیل[۱۹] و  آمدن فارقلیط پس از عیسی(علیه السلام)نیز وعده‌هایی وجود دارد[۲۰]، افزون بر این واژه انجیل نیز به معنای مژده و خبر خوش است[۲۱] و مبشران در عهد جدید موظف‌اند پیام انجیل را به آنان که نجات نیافته‌اند اعلام‌کنند.[۲۲]
طرح مسئله بشارت با خصلتی پیشگویانه در قرآن برای عربهای عصر نزول که با کاهنان مرتبط بودند، امری آشنا به شمار می‌رفت؛ بدین صورت که این گروه در میدان نبرد برای تشویق و تحریک جنگجویان شرکت کرده، گاه مردم را از وقوع خیری که به زودی رخ می‌داد خبر می‌دادند.[۲۳] بشارت به ظهور پیامبری در میان عربها از برخی کاهنان نقل شده بود.[۲۴] با چنین ذهنیتی اهل مکه از پیامبر(صلی الله علیه وآله)می‌پرسیدند: آیا به سبب ارتباط با خداوند از خشکسالی و گرانی اجناس در آینده نیز خبر دارد؟ در پاسخ آنها این آیه فرود آمد: «قُل‌لا‌اَملِک لِنَفسی نَفعـًا ولا ضَرًّا اِلاّ ما شاءَ اللّهُ و‌لَو‌کنتُ اَعلَمُ الغَیبَ لاَستَکثَرتُ مِنَ الخَیرِ و ما‌مَسَّنِی السّوءُ اِن اَنَا اِلاّ نَذیرٌ و بَشیرٌ لِقَوم یؤمِنون» . (اعراف/۷،۱۸۸)[۲۵]


سنت دینی تبشیر وانذار:
== معناشناسی ==
یکی از سنتهای جاری خداوند فرستادن پیامبرانی است که وظیفه آنها تنها بشارت و انذار* است: «و‌ما‌نُرسِلُ المُرسَلینَ اِلاّ مُبَشِّرینَ و مُنذِرینَ» . (کهف/۱۸، ۵۶ و نیز فاطر/۳۵،۲۴)
بشارت، مصدر ثلاثی مجرد بر وزن فعالة است. برخی ریشه آن را "بُشر" به معنای [[سرور]] می‌دانند<ref>الفروق اللغویه، ص‌۱۰۰.</ref> که به آن بُشری نیز می‌گویند<ref>مفردات، ص‌۱۲۵، «بشر»؛ بصائر ذوی التمییز، ج‌۲، ص‌۲۰۰.</ref>. معادل آن در [[فارسی]] مژده و خبر خوش است<ref>لغت نامه، ج‌۳، ص‌۴۱۷۰؛ فرهنگ فارسی، ج‌۱، ص‌۵۴۰‌، «بشارت».</ref>. در تفاوت بشارت و خبر گفته شده: بشارت خبر سرورانگیزی است که برای اولین بار داده می‌شود<ref>المبسوط، ج‌۶‌، ص‌۲۴۸؛ التبیان، ج‌۱، ص‌۱۰۷؛ عمدة الحفاظ، ج‌۱، ص‌۱۹۳.</ref>. بر مبنای این اشتقاق برخی [[مفسران]] کاربرد بشارت در خبرهای ناگوار را کاربردی استعاری و برای ریشخند<ref>الکشاف، ج‌۱، ص‌۵۷۷‌؛ تفسیر المنار، ج‌۹، ص‌۵۱۴‌؛ الاتقان، ‌ج‌۲، ص‌۱۲۴.</ref> یا مجاز با رابطه تضاد بیان کرده‌اند <ref>البرهان فی علوم القرآن، ج‌۲، ص‌۳۹۷؛ الاتقان، ج‌۲، ص‌۱۰۲.</ref> که همراه قرینه به کار می‌رود: {{متن قرآن|فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ }}<ref> به عذابی دردناک نوید ده!؛ سوره آل عمران، آیه:۲۱.</ref>؛ {{متن قرآن|فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ }}<ref> او را به عذابی دردناک نوید ده!؛ سوره لقمان، آیه:۷.</ref>؛ {{متن قرآن|فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ }}<ref> پس، آنان را به عذابی دردناک نوید بخش!؛ سوره انشقاق، آیه:۲۴.</ref><ref>مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۲۵۱؛ لسان‌العرب، ج‌۱، ص‌۴۱۴، «بشر».</ref> برخی دیگر اشتقاق این واژه را از "بَشرة" به معنای ظاهر پوست گرفته<ref>الفروق اللغویه، ص‌۱۰۰.</ref> و بر همین اساس بشارت را عبارت از هر‌خبر خوش یا غم‌انگیزی که اثر آن در چهره نمایان شود می‌دانند<ref>تفسیر ثعالبی، ج‌۱، ص‌۵۵‌؛ رحمة من الرحمن، ج‌۱، ص‌۴۲۸.</ref>؛ اما با وجود این همگان، کاربرد آن را در خبرهای خوش پذیرفته‌اند<ref>التعریفات، ص‌۶۶‌؛ رحمة من الرحمن، ج‌۴، ص‌۴۷۲؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ص‌۳۳۶.</ref>.<ref>[[اعظم حیدری|حیدری، اعظم]]، [[بشارت (مقاله)|بشارت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص ۵۶۵.</ref>
همراهی همیشگی مژده و بیم که در قالب مفهوم قرآنی بشارت و انذار بیان شده از شیوه‌های تربیتی قرآن به شمار می‌رود[۲۶]، زیرا هیچ یک از این‌دو اصل به تنهایی برای تعادل و تکامل انسان‌کافی‌نیست.[۲۷]
از مجموع ۱۷ موردی که تبشیر و انذار پیامبران در کنار هم ذکر شده، در ۱۳ مورد بشارت بر انذار مقدم گردیده است. برخی، از این تقدم چنین برداشت کرده‌اند که مقصود اصلی خدا، مژده دادن است[۲۸]، به هر روی سنت تبشیر و انذار، گوهر رسالت پیامبر اسلام به شمار رفته و ازاین‌رو در هر دو دوره مکی و مدنی استمرار یافته و به عنوان منصب پیامبر از آن یاد شده است: «و ما اَرسَلنـک اِلاّ مُبَشِّرًا و‌نَذیرا» . (فرقان/۲۵،۵۶)[۲۹]
قرآن بشارتهایی از پیامبر(صلی الله علیه وآله) بازگو می‌کند که مخاطب آن افرادی ویژه‌اند؛ مانند: شکیبایان، (بقره/۲، ۱۵۵)، فروتنان (حجّ/۲۲، ۳۴)، نیکوکاران (حجّ/ ۲۲، ۳۷)، دوری‌کنندگان از طاغوت، بازگشتگان به سوی خدا و آنان که از بهترین سخنها پیروی می‌کنند. (زمر/۳۹، ۱۷ ـ ۱۸) آیه‌۱۱۲ توبه/۹، نیز به صفات متعددی از مؤمنان اشاره کرده و به آنان مژده داده است. عدم ذکر چیزی که به آن بشارت داده شده برای نشان دادن عظمت بشارت دانسته شده است[۳۰]یا‌اینکه مژده در بردارنده هر خیر و سعادت و هر آن چیزی است که‌باعث شادی قلب و روشنی چشمهاشان شود؛[۳۱] همچنین قرآن در آیاتی چند به عنوان بشارت برای ایمانداران (بقره/۲،۹۷؛ نمل/۲۷،۲تسلیم شدگان (نحل/۱۶،۸۹‌،۱۰۲نیکوکاران، و انذاری برای ظالمان معرفی شده است: «... لِینذِرَ الَّذینَ ظَـلَموا و بُشری لِلمُحسِنین» . (احقاف/۴۶،۱۲)


بشارتهای دنیوی و اخروی:
== بشارت یکی از [[فلسفه‌های بعثت]] ==
خداوند برای اولیای خود، همانان که ایمان آورده و پرهیزگاری ورزیده‌اند در زندگی دنیا و آخرت مژده‌هایی قرار داده است: «اَلا اِنَّ اَولِیاءَ اللّهِ ... * اَلَّذینَ ءامَنوا وکانوا یتَّقون * لَهُمُ البُشری فِی الحَیوةِ الدُّنیا و فِی الأخِرَةِ...» . (یونس/۱۰،۶۲ ـ ۶۴) گرچه همه بشارتهای دنیوی خداوند، در مسیر هدفهای اخروی قرار می‌گیرد لیکن با توجه به وقوع مورد بشارت در دنیا یا آخرت به این‌دو بخش تقسیم می‌شود:
{{اصلی|فلسفه بعثت}}


۱. بشارتهای دنیوی:
[[هدف از خلقت انسان]] و جنّ این است که آن دو به [[اختیار]]، خدای خویش را [[عبادت]] کنند. و روشن است که [[بعثت پیامبران]] و [[رسولان]] هم برای ایجاد شرایط لازم و زمینه‌های این [[هدف]] مهمّ صورت گرفته است. و برای تکمیل این امر [[بهشت]] و جهنّم را [[آفریده]] و در [[کتب آسمانی]] که بر پیامبرانش نازل فرموده آن دو را به خوبی توصیف و بیان کرده است؛ بلکه در موارد لازم پیامبرانش را به نظاره آن دو فراخوانده است که در این میان [[دیدار]] [[پیامبر گرامی اسلام]] از [[بهشت و دوزخ]] در [[شب معراج]] معروف و مشهور است. و آن دو را جزای [[اعمال]] بندگانش قرار داده و [[ثواب]] و عقابش را بر آن دو مترتّب کرده است. و جهت [[ترغیب]] بندگانش به [[عبادت]] خویش، [[ثواب]] [[اعمال]] آنها را چندین برابر کرده ولی [[عقاب]] را تنها به اندازه [[کردار]] آنها [[تعیین]] فرموده است. و هیچ [[پیامبری]] را برای [[بشر]] [[مبعوث]] نکرده است جز اینکه بعد از [[دعوت به خدا]] و [[هدایت]] [[خلق]] و بیان [[دستورها]] و [[فرمان‌های الهی]] آنها را به [[بهشت]] [[الهی]] بشارت داده و نعمت‌های آن را برایشان بیان کرده و از جهنّم و عذابهای آن بر [[حذر]] داشته و [[انذار]] نموده‌اند. [[خدای تعالی]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ }}<ref> و ما پیامبران را جز نویدبخش و بیم‌دهنده نمی‌فرستیم پس کسانی که ایمان آورند و به راه آیند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند؛ سوره انعام، آیه:۴۸.</ref>و با وجود اینکه [[اخلاص]] در [[عبادت]] مطلوب اوست ولی [[عبادت]] برای رسیدن به [[بهشت]] و دوری از [[آتش]] جهنّم هم پذیرفته شده و [[عبادت]] به شمار آمده است. پس بشارتها و انذارهای [[پیامبران الهی]] موجب می‌شود که تعداد زیادی از [[بندگان الهی]] راه [[احتیاط]] را پیش گرفته و به خاطر رسیدن به [[بهشت]] و اجتناب از [[عذاب]] به [[عبادت]] [[خدای تعالی]] روی آورند و از دستورهای [[حق]] سر پیچی نکنند<ref>[[محمد بیابانی اسکوئی]]، [[نبوت (کتاب)|نبوت]]، ص۹۸.</ref>.
مفسران در توضیح مقصود از مژده‌های الهی در دنیا به جست و جوی مصادیق خاص و مشخصی در قرآن پرداخته‌اند؛ مجموع آرای مفسران در سه دیدگاه قابل طبقه‌بندی‌است:
الف. در آیاتی به مؤمنان مژده پیروزی و خلافت در زمین داده شده است[۳۲]؛ وقتی دلهای مجاهدان بدر از اضطراب لبریز شده بود و در پی فریادخواهی به سوی پروردگار و پس از اجابت دعایشان (انفال/۸‌،۹) خداوند، برای حرکتزایی و ایجاد آرامش در قلبهای آنان فرشتگانی را برای بشارت، پیروزی و اطمینان دادن به مؤمنان فرستاد: «و ما جَعَلَهُ اللّهُ اِلاّ بُشری لَکم‌ولِتَطمَئِنَّ قُلوبُکم...» (آل عمران/۳،۱۲۶ و نیز انفال/۸‌،۱۰)[۳۳] که  نقش این فرشتگان را برخی همانند نقش آرامش در میان بنی‌اسرائیل (بقره/۲،۲۴۸) دانسته‌اند.[۳۴] در آیه‌ای دیگر، پس از بیان زبون واقع شدن بنی‌اسرائیل، (قصص/۲۸، ۴) از اراده خداوند  مبنی بر قرار دادن فرودست شدگان به عنوان پیشوایان و وارثان زمین خبر داده شده است: «و نُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرضِ ونَجعَلَهُم اَئِمَّةً ونَجعَلَهُمُ الورِثین» . (قصص/۲۸،۵) در آیه‌ای نیز به مسلمانانی که اهل  ایمان و عمل صالح بودند، وعده خلافت در زمین و جایگزینی امنیت به جای ترسی که بر آنان مسلط بود داده شده است. (نور/۲۴،۵۵) این وعده در فضای ناامنی حاکم بر مسلمانان در زمان هجرت به مدینه و خیزش کافران در برابر ایشان[۳۵] مژده‌ای امیدآفرین و آرامش‌بخش به شمار می‌رفت.
ب. رؤیاهای راستین، از مژده‌های زندگی دنیوی است.[۳۶] این قول برگرفته از روایت رسول خدا(صلی الله علیه وآله)است که در آن این رؤیاها را جزئی از اجزای نبوت‌خوانده و به عنوان «مُبَشِّرات» از آنها یاد‌کرده‌است.[۳۷]
در کنار مژده‌های عمومی به مؤمنان در مواردی نیز از مژده‌هایی مخصوص یاد شده است که از نظر زمان رخداد به دنیا مربوط می‌شود:
یک. با توجه به برخی آیات، یکی از وظایف پیامبران الهی ایجاد زمینه و آمادگی در امت برای حضور پیامبر بعد از خود است: «و اِذ اَخَذَ اللّهُ میثـقَ النَّبِیینَ لَما ءَاتَیتُکم مِن کتـب وحِکمَة ثُمَّ جاءَکم رَسولٌ‌مُصَدِّقٌ لِما مَعَکم لَتُؤمِنُنَّ بِهِ ولَتَنصُرُنَّهُ...» . (آل‌عمران/۳،۸۱) به گفته برخی مفسران، انبیا با ایمان به پیامبر پیشین او را تصدیق کرده و با بشارت آمدن فرستاده بعدی و توصیه به امت او را یاری می‌کنند.[۳۸] انجام دادن چنین وظیفه‌ای از سوی عیسی(علیه السلام) با صراحت در قرآن بیان شده است: «و‌اِذ قالَ عیسَی ابنُ مَریمَ یـبَنی اِسرءیلَ اِنّی رَسولُ‌اللّهِ اِلَیکم مُصَدِّقـًا لِما بَینَ یدَی مِنَ‌التَّورةِ‌و‌مُبَشِّرًا‌بِرَسول یأتی مِن بَعدِی اسمُهُ اَحمَدُ‌...» . (صفّ/۶۱‌،۶) اگرچه در این آیه دلالتی بر  بودن این بشارت در انجیل کنونی وجود ندارد، درباره امکان همسانی واژه فارقلیط در عهد جدید و واژه احمد در این آیه، گفت و گوهایی صورت گرفته است. (=>‌احمد)
دو. مژده فرزند که از سوی خداوند به برگزیدگانی چون ابراهیم و زکریا(علیهما السلام) در پی دعای ایشان و در سالهای کهولت داده شده مژده‌ای شادی‌آفرین بوده است. (صافّات/۳۷، ۱۰۰ ـ ۱۰۱، ۱۱۲؛ مریم/۱۹، ۲ ـ ۱۰) بشارت کلمه خدا به مریم(علیها السلام)نیز از دیگر موارد است: «... اِنَّ اللّهَ یبَشِّرُک بِکلِمَة مِنهُ اسمُهُ المَسیحُ عیسَی‌ابنُ‌مَریمَ...» . (آل‌عمران/۳، ۴۵) یکی از اقوالی که مفسران درباره «کلمه» آورده‌اند این است که چون بشارت آمدن  مسیح(علیه السلام) در کتب پیامبران پیش از او بیان شده بود، هنگام تولد عیسی(علیه السلام)گفتند: این همان کلمه (مژده‌ای که قبلاً داده شده) است.[۳۹]
افزون بر این در مواردی دیگر از خبر تولّد دختر در برخی اقوام عرب یاد شده که آن را خبری خوش نمی‌دانستند: «و اِذا بُشِّرَ اَحَدُهُم بِالاُنثی ظَـلَّ وَجهُهُ مُسوَدًّا وهُوَ کظیم» . (نحل/۱۶،۵۸‌؛ زخرف/۴۳،۱۷) مفسران در مورد تعبیر  بشارت در این آیه با توجه به اختلافی که در ریشه این واژه وجود دارد (همین مقاله =>‌بحث لغوی) دو نظر دارند: برخی بیان این تعبیر را از سوی خداوند بدین‌منظور می‌دانند که چون فرزند از  نعمتهای خداست، به طور طبیعی قلب را سرشار از شادی می‌کند؛ اما این قوم بر اثر جهل و گمراهی از آن اندوهگین می‌شدند.[۴۰] برخی دیگر از‌جهت انعکاس خبر خوش یا بد در چهره آن را تفسیر کرده‌اند.[۴۱]
ج. بادها در طبیعت نقش مژده دهندگان رحمت پروردگار (باران) را بر عهده دارند که پیشاپیش از آمدنش خبر می‌دهند: «و هُوَ الَّذی اَرسَلَ الرّیـحَ بُشرًا بَینَ یدَی رَحمَتِهِ واَنزَلنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهورا» . (فرقان/۲۵،۴۸ و نیز اعراف/۷، ۵۷‌‌؛ نمل/۲۷، ۶۳‌؛ روم/۳۰، ۴۶)


۲. بشارتهای اخروی:
== [[سنت]] [[دینی]] [[تبشیر]] و [[انذار]] ==
مؤمنانی که در دنیا با ایمان و عمل صالح زندگی کردند، در آخرت شاهد تحقق وعده‌های الهی خواهند بود: «...والَّذینَ ءامَنوا وعَمِلوا الصّــلِحـتِ فی رَوضَـاتِ الجَنّاتِ لَهُم ما یشاءونَ عِندَ رَبِّهِم ذلِک هُوَ الفَضلُ الکبیر * ذلِک الَّذی یبَشِّرُ اللّهُ عِبادَهُ...» . (شوری/ ۴۲، ۲۲ ـ ۲۳) در این آیه درباره واژه «یبَشِّر» ، دو قرائت نقل شده است: یکی با تشدید شین  (یبَشِّرُ) که منظور از آن مبالغه در بشارتهای فراوان است، و دیگری با تخفیف آن (یبشُر) که بر بشارت بزرگ و  کوچک دلالت دارد.[۴۲] بر اساس آیه‌ای دیگر به آنان که ایمان آورده و در راه خدا به هجرت و جهاد روی آورده‌اند مژده به رحمت و خشنودی پروردگار و بهشتهای پرنعمت داده خواهد شد: «یبَشِّرُهُم رَبُّهُم بِرَحمَة مِنهُ ورِضون و جَنّـت لَهُم فیها نَعیمٌ مُقیم» (توبه/۹،۲۱) و بشارت برای ایمان آورندگان به جاودانگی در باغهایی که نهرها در آن جاری است: «بُشرکمُ الیومَ جَنّـتٌ تَجری مِن تَحتِهَا الاَنهـرُ‌خــلِدینَ فیها...» . (حدید/۵۷‌،۱۲) آیه‌۳۰‌فصّلت/۴۱۱ نیز، درباره بشارت فرشتگان به مؤمنان با استقامت در واپسین لحظات زندگی دانسته شده است.[۴۳] آیات متعدد دیگر که به‌وعده‌ها و پاداشهای الهی اشاره دارد، از جمله بشارتهای اخروی است. (توبه/۹،۷۲؛ بینه/۹۸، ۸) در آیه‌ای نیز آمده است: روزی که گناهکاران فرشتگان را می‌بینند، هیچ بشارتی برای آنان وجود ندارد: «یومَ‌یرَونَ المَلـئِکةَ لا بُشری یومَئِذ لِلمُجرِمینَ...» (فرقان/۲۵، ۲۲)


________________________________________
== بشارت‌های [[دنیوی]] و [[اخروی]] ==
[۱]. الفروق اللغویه، ص‌۱۰۰.
 
[۲]. مفردات، ص‌۱۲۵، «بشر»؛ بصائر ذوی التمییز، ج‌۲، ص‌۲۰۰.
== منابع ==
]. لغت نامه، ج‌۳، ص‌۴۱۷۰؛ فرهنگ فارسی، ج‌۱، ص‌۵۴۰‌، «بشارت».
{{منابع}}
[۴]. المبسوط، ج‌۶‌، ص‌۲۴۸؛ التبیان، ج‌۱، ص‌۱۰۷؛ عمدة الحفاظ، ج‌۱، ص‌۱۹۳.
# [[پرونده:000056.jpg|22px]] [[اعظم حیدری|حیدری، اعظم]]، [[بشارت (مقاله)|'''بشارت''']]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵''']]
[۵]. الکشاف، ج‌۱، ص‌۵۷۷‌؛ تفسیر المنار، ج‌۹، ص‌۵۱۴‌؛ الاتقان،‌ج‌۲، ص‌۱۲۴.
# [[پرونده:151728.jpg|22px]] [[محمد بیابانی اسکوئی|بیابانی اسکوئی، محمد]]، [[نبوت - بیابانی اسکوئی (کتاب)|'''نبوت''']]
]. البرهان فی علوم القرآن، ج‌۲، ص‌۳۹۷؛ الاتقان، ج‌۲، ص‌۱۰۲.
{{پایان منابع}}
[۷]. مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۲۵۱؛ لسان‌العرب، ج‌۱، ص‌۴۱۴، «بشر».
 
[۸]. الفروق اللغویه، ص‌۱۰۰.
== پانویس ==
[۹]. تفسیر ثعالبی، ج‌۱، ص‌۵۵‌؛ رحمة من الرحمن، ج‌۱، ص‌۴۲۸.
{{پانویس}}
[۱۰]. التعریفات، ص‌۶۶‌؛ رحمة من الرحمن، ج‌۴، ص‌۴۷۲؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ص‌۳۳۶.
 
[۱۱]. مفردات، ص‌۱۲۵؛ بصائر ذوی‌التمییز، ج‌۲، ص‌۲۰۰؛ التبیان، ج‌۳، ص‌۴۸.
[[رده:فلسفه نبوت]]
[۱۲]. کتاب مقدس، مزامیر ۷۲: ۶‌ـ‌۱۱؛ اشعیا ۲: ۴.
[۱۳]. کتاب مقدس ، اشعیا ۱۱: ۴، ۵؛ ارمیا ۲۳: ۵، ۶.
[۱۴]. کتاب مقدس، متی ۱۲: ۲۸؛ ۲۵: ۳۴‌ـ‌۴۰.
[۱۵]. کتاب مقدس، اشعیا ۶۵: ۱۸‌ـ‌۲۰؛ زکریا ۸: ۴‌ـ‌۶‌؛ مکاشفات یوحنا ۲۰‌ـ‌۲۲.
[۱۶]. کتاب مقدس، پیدایش ۱۶: ۱۰‌ـ‌۱۳.
[۱۷]. کتاب مقدس ، ۱۷: ۲۰.
[۱۸]. کتاب مقدس ، ۱۷: ۱۶، ۱۹، ۲۱.
[۱۹]. کتاب مقدس ، تثنیه ۱۸: ۱۵، ۱۸.
[۲۰]. کتاب مقدس، انجیل یوحنا ۱۴: ۱۶، ۲۶؛ ۱۵: ۲۶؛ ۱۶: ۷.
[۲۱]. معجم اللاهوت، ص‌۱۱۳؛ معجم‌الایمان المسیحی، ص‌۱۰۷؛ قاموس الکتاب المقدس، ص‌۱۲۰.
[۲۲]. کتاب مقدس، اعمال رسولان ۸ : ۵‌ـ‌۸‌؛ ۲۶‌ـ‌۴۰؛ رومیان ۱: ۱۶‌ـ‌۱۷.
[۲۳]. المفصل، ج‌۶‌، ص‌۷۶۳.
[۲۴]. السیرة‌النبویه، ج‌۱، ص‌۲۰۴.
[۲۵]. اسباب النزول، ص‌۱۸۸؛ مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۷۷۹.
[۲۶]. فی ظلال القرآن، ج‌۵‌، ص‌۲۵۷۴؛ نمونه، ج‌۲۰، ص‌۲۱۰.
[۲۷]. مجموعه آثار، ج‌۱۶، ص‌۱۵۴، «سیری در سیره نبوی»؛ نمونه، ج‌۱، ص‌۴۲۵.
[۲۸]. التفسیر الکبیر، ج‌۶‌، ص‌۱۵.
[۲۹]. فی ظلال‌القرآن، ج‌۵‌، ص‌۲۵۷۴.
[۳۰]. المیزان، ج‌۱، ص‌۳۵۸.
[۳۱]. تفسیر ابی السعود، ج‌۱، ص‌۲۶۱؛ نمونه، ج‌۸‌، ص‌۱۵۳.
[۳۲]. تفسیر المنار، ج۱۱، ص۴۱۷؛ المنیر، ج۱۱، ص۲۱۲؛ نمونه، ج‌۸‌، ص‌۳۳۷.
[۳۳]. راهنما، ج‌۳، ص‌۵۴‌؛ ج‌۶‌، ص‌۴۳۰، ۴۳۱.
[۳۴]. الکشاف، ج‌۱،ص‌۴۱۲؛ ج‌۲، ص‌۲۰۲.
[۳۵]. اسباب‌النزول، ص۲۷۴؛ مجمع‌البیان، ج۷، ص‌۲۳۹.
[۳۶]. جامع‌البیان، مج‌۷، ج‌۱۱، ص‌۱۷۴؛ التبیان، ج‌۵‌، ص‌۴۰۳؛ التفسیر الکبیر، ج‌۱۷، ص‌۱۲۷.
[۳۷]. الکافی، ج۸‌، ص‌۹۰؛ کشف‌الاسرار، ج۴، ص۳۱۰؛ الدرالمنثور، ج‌۴، ص‌۳۷۶.
[۳۸]. المیزان، ج‌۳، ص‌۳۳۵.
[۳۹]. مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۷۴۹؛ المیزان، ج‌۳، ص‌۱۹۲‌ـ‌۱۹۳.
[۴۰]. التفسیر القرآنی للقرآن، ج‌۷، ص‌۳۱۱؛ ج‌۱۳، ص‌۱۱۵؛ مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۵۶۶‌.
[۴۱]. مخزن العرفان، ج‌۱، ص‌۱۸۸.
[۴۲]. التبیان، ج‌۹، ص‌۱۵۸؛ مجمع البیان، ج‌۹، ص‌۴۳.
[۴۳]. مجمع‌البیان، ج۵‌، ص۱۸۲؛ نمونه، ج‌۸‌، ص‌۳۳۷.
۰۱۲۳۴۵۶۷۸۹

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۵

معناشناسی

بشارت، مصدر ثلاثی مجرد بر وزن فعالة است. برخی ریشه آن را "بُشر" به معنای سرور می‌دانند[۱] که به آن بُشری نیز می‌گویند[۲]. معادل آن در فارسی مژده و خبر خوش است[۳]. در تفاوت بشارت و خبر گفته شده: بشارت خبر سرورانگیزی است که برای اولین بار داده می‌شود[۴]. بر مبنای این اشتقاق برخی مفسران کاربرد بشارت در خبرهای ناگوار را کاربردی استعاری و برای ریشخند[۵] یا مجاز با رابطه تضاد بیان کرده‌اند [۶] که همراه قرینه به کار می‌رود: فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ [۷]؛ فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ [۸]؛ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ [۹][۱۰] برخی دیگر اشتقاق این واژه را از "بَشرة" به معنای ظاهر پوست گرفته[۱۱] و بر همین اساس بشارت را عبارت از هر‌خبر خوش یا غم‌انگیزی که اثر آن در چهره نمایان شود می‌دانند[۱۲]؛ اما با وجود این همگان، کاربرد آن را در خبرهای خوش پذیرفته‌اند[۱۳].[۱۴]

بشارت یکی از فلسفه‌های بعثت

هدف از خلقت انسان و جنّ این است که آن دو به اختیار، خدای خویش را عبادت کنند. و روشن است که بعثت پیامبران و رسولان هم برای ایجاد شرایط لازم و زمینه‌های این هدف مهمّ صورت گرفته است. و برای تکمیل این امر بهشت و جهنّم را آفریده و در کتب آسمانی که بر پیامبرانش نازل فرموده آن دو را به خوبی توصیف و بیان کرده است؛ بلکه در موارد لازم پیامبرانش را به نظاره آن دو فراخوانده است که در این میان دیدار پیامبر گرامی اسلام از بهشت و دوزخ در شب معراج معروف و مشهور است. و آن دو را جزای اعمال بندگانش قرار داده و ثواب و عقابش را بر آن دو مترتّب کرده است. و جهت ترغیب بندگانش به عبادت خویش، ثواب اعمال آنها را چندین برابر کرده ولی عقاب را تنها به اندازه کردار آنها تعیین فرموده است. و هیچ پیامبری را برای بشر مبعوث نکرده است جز اینکه بعد از دعوت به خدا و هدایت خلق و بیان دستورها و فرمان‌های الهی آنها را به بهشت الهی بشارت داده و نعمت‌های آن را برایشان بیان کرده و از جهنّم و عذابهای آن بر حذر داشته و انذار نموده‌اند. خدای تعالی می‌فرماید: وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلاَّ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ [۱۵]و با وجود اینکه اخلاص در عبادت مطلوب اوست ولی عبادت برای رسیدن به بهشت و دوری از آتش جهنّم هم پذیرفته شده و عبادت به شمار آمده است. پس بشارتها و انذارهای پیامبران الهی موجب می‌شود که تعداد زیادی از بندگان الهی راه احتیاط را پیش گرفته و به خاطر رسیدن به بهشت و اجتناب از عذاب به عبادت خدای تعالی روی آورند و از دستورهای حق سر پیچی نکنند[۱۶].

سنت دینی تبشیر و انذار

بشارت‌های دنیوی و اخروی

منابع

پانویس

  1. الفروق اللغویه، ص‌۱۰۰.
  2. مفردات، ص‌۱۲۵، «بشر»؛ بصائر ذوی التمییز، ج‌۲، ص‌۲۰۰.
  3. لغت نامه، ج‌۳، ص‌۴۱۷۰؛ فرهنگ فارسی، ج‌۱، ص‌۵۴۰‌، «بشارت».
  4. المبسوط، ج‌۶‌، ص‌۲۴۸؛ التبیان، ج‌۱، ص‌۱۰۷؛ عمدة الحفاظ، ج‌۱، ص‌۱۹۳.
  5. الکشاف، ج‌۱، ص‌۵۷۷‌؛ تفسیر المنار، ج‌۹، ص‌۵۱۴‌؛ الاتقان، ‌ج‌۲، ص‌۱۲۴.
  6. البرهان فی علوم القرآن، ج‌۲، ص‌۳۹۷؛ الاتقان، ج‌۲، ص‌۱۰۲.
  7. به عذابی دردناک نوید ده!؛ سوره آل عمران، آیه:۲۱.
  8. او را به عذابی دردناک نوید ده!؛ سوره لقمان، آیه:۷.
  9. پس، آنان را به عذابی دردناک نوید بخش!؛ سوره انشقاق، آیه:۲۴.
  10. مقاییس اللغه، ج‌۱، ص‌۲۵۱؛ لسان‌العرب، ج‌۱، ص‌۴۱۴، «بشر».
  11. الفروق اللغویه، ص‌۱۰۰.
  12. تفسیر ثعالبی، ج‌۱، ص‌۵۵‌؛ رحمة من الرحمن، ج‌۱، ص‌۴۲۸.
  13. التعریفات، ص‌۶۶‌؛ رحمة من الرحمن، ج‌۴، ص‌۴۷۲؛ کشاف اصطلاحات الفنون، ص‌۳۳۶.
  14. حیدری، اعظم، بشارت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص ۵۶۵.
  15. و ما پیامبران را جز نویدبخش و بیم‌دهنده نمی‌فرستیم پس کسانی که ایمان آورند و به راه آیند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند؛ سوره انعام، آیه:۴۸.
  16. محمد بیابانی اسکوئی، نبوت، ص۹۸.