علم الیقین: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
[[یقین]] عبارت از [[علم]] صد در صدی است که [[شک]] و تردید در آن راه نداشته باشد و علم الیقین عبارت است از علم به چیزی غایب از چشم و [[دل]] بر اساس دلایل عقلی و نظری. یکی از اوصافی که در [[قرآن کریم]] برای [[امامان]]{{عم}} بیان شده است یقین است: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}<ref>«و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند | [[یقین]] عبارت از [[علم]] صد در صدی است که [[شک]] و تردید در آن راه نداشته باشد و علم الیقین عبارت است از علم به چیزی غایب از چشم و [[دل]] بر اساس دلایل عقلی و نظری. یکی از اوصافی که در [[قرآن کریم]] برای [[امامان]] {{عم}} بیان شده است یقین است: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}<ref>«و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref>. باید دانست [[علم لدنی]] که امامان {{عم}} از آن برخوردار هستند، یقین تام میآورد که [[انسان]] نمیتواند چیز دیگری [[اراده]] کند و یکی از استلزاماتش [[عصمت]] است. | ||
==معناشناسی علم الیقین و برخورداری [[امام]] از آن== | == معناشناسی علم الیقین و برخورداری [[امام]] از آن == | ||
[[یقین]] عبارت است از [[علم]] صد در صدی که به هیچ [[وجه]] [[شک]] و تردیدی در آن رخنه نداشته باشد و علم الیقین عبارت است از علم به چیزی غایب از چشم و [[دل]] بر اساس [[دلایل عقلی]] و نظری، مانند علم به وجود [[آتش]] به واسطه دیدن [[دود]] و [[عین الیقین]] عبارت است از دیدن آتش بدون واسطه و [[حق الیقین]] عبارت است از افتادن در آتش و سوختن در آن؛ یا مانند علم به [[مرگ]] که علم الیقین است، [[مشاهده]] مرگ و ملایکه آنکه عین الیقین و چشیدن مرگ حق الیقین است. یکی از اوصافی که در [[قرآن کریم]] برای [[امامان]]{{عم}} شده است یقین است: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}<ref>«و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند | [[یقین]] عبارت است از [[علم]] صد در صدی که به هیچ [[وجه]] [[شک]] و تردیدی در آن رخنه نداشته باشد و علم الیقین عبارت است از علم به چیزی غایب از چشم و [[دل]] بر اساس [[دلایل عقلی]] و نظری، مانند علم به وجود [[آتش]] به واسطه دیدن [[دود]] و [[عین الیقین]] عبارت است از دیدن آتش بدون واسطه و [[حق الیقین]] عبارت است از افتادن در آتش و سوختن در آن؛ یا مانند علم به [[مرگ]] که علم الیقین است، [[مشاهده]] مرگ و ملایکه آنکه عین الیقین و چشیدن مرگ حق الیقین است. یکی از اوصافی که در [[قرآن کریم]] برای [[امامان]] {{عم}} شده است یقین است: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}<ref>«و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref> و برخی از موضوعات مانند [[رؤیت]] [[ملکوت آسمانها و زمین]] مقدمۀ حصول [[مقام]] یقین قرار گرفته است. به تعبیری دیگر مقصود از رؤیت، مشاهدهٔ عاملان و کارگزان [[الهی]] در [[آسمانها]] و [[زمین]] و دیدن [[حقیقت]] [[زمین]] و [[آسمان]] و ساکنان پیدا و پنهان آن است و ثمرهٔ [[رؤیت ملکوت]] در آیهٔ [[قرآن]] یقین تعریف شده است. باید دانست [[علم لدنی]] که امامان {{عم}} از آن برخوردار هستند، یقین تام میآورد که [[انسان]] نمیتواند چیز دیگری [[اراده]] کند و یکی از استلزاماتش [[عصمت]] است. بنابراین امام به آن معنایی که قرآن آن را استعمال میکند، کسی است که [[حجاب]] از پیش رویش برداشته شده و با مشاهده ملکوت آسمانها و زمین به [[باطن]] امور [[آگاه]] است، یعنی به [[اذن خداوند]] از [[علم غیب]] آگاه میشود<ref>ر. ک: [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، [[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایاننامه)|منابع علم امامان در قرآن و روایات]]، ص۳۰؛ [[سید مرتضی حسینی شاهرودی|حسینی شاهرودی، سید مرتضی]]، آشنایی با عرفان اسلامی، ص۴۶؛ [[سید محمد حسین حسینی طهرانی|حسینی طهرانی، سید محمد حسین]]، [[امامشناسی ۳ (کتاب)|امامشناسی]]، ص۲.</ref>. | ||
==[[یقین]] و مراتب آن== | == [[یقین]] و مراتب آن == | ||
حالتی که [[انسان]] به حقیقتی [[آگاه]] میشود و نسبت به آن هرگونه [[شک]] و تردیدی را از [[قلب]] و [[دل]] خود دور میکند [[یقین]] نام دارد<ref>ر.ک: [[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]] | حالتی که [[انسان]] به حقیقتی [[آگاه]] میشود و نسبت به آن هرگونه [[شک]] و تردیدی را از [[قلب]] و [[دل]] خود دور میکند [[یقین]] نام دارد<ref>ر. ک: [[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۳۱۳-۳۱۴. </ref>. [[یقین]] دارای مراتبی است: علم الیقین، [[عین الیقین]] و [[حق الیقین]]<ref>ر. ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۲۷۵. </ref>. [[قرآن کریم]] در سه جا از [[مراتب یقین]] [[سخن]] به میان آورده است: ابتدا در [[سوره تکاثر]] که دو مرتبه [[یقین]] را مطرح کرده است: {{متن قرآن|كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ}}<ref>«هرگز! اگر به «دانش بیگمان» بدانید، به راستی دوزخ را خواهید دید، سپس آن را به «دیدار بیگمان» خواهید دید» سوره تکاثر، آیه ۵ ـ ۷.</ref> و سپس در [[سورۀ واقعه]]: {{متن قرآن|إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ}}<ref>«به راستی این همان «حقیقت بیگمان» است» سوره واقعه، آیه ۹۵.</ref> و [[سورۀ حاقه]]: {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ}}<ref>«و اینکه این حقیقت بیگمان است» سوره حاقه، آیه ۵۱.</ref> که مرتبه سوم را نام برده است. | ||
تفاوت [[انسانها]] به مقدار [[یقینی]] است که نسبت به موضوعی پیدا میکنند؛ در روایتی آمده است: در محضر [[رسول خدا]]{{صل}} [[سخن]] از [[عیسی بن مریم]]{{ع}} به میان آمد که بر روی آب راه میرفت، [[حضرت]] فرمود: اگر یقینش بیشتر میشد بر روی هوا هم راه میرفت<ref>{{متن حدیث|لَوْ زَادَ یَقِینُهُ لَمَشَی عَلَی اَلْهَوَاءِ}}؛ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۲۰۲؛ میرزا حسین بن محمد تقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۹۸. </ref>. از این سخن استفاده میشود [[انبیا]] هم در مراتب مختلفی از [[یقین]] قرار دارند<ref>ر.ک: [[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]] | تفاوت [[انسانها]] به مقدار [[یقینی]] است که نسبت به موضوعی پیدا میکنند؛ در روایتی آمده است: در محضر [[رسول خدا]] {{صل}} [[سخن]] از [[عیسی بن مریم]] {{ع}} به میان آمد که بر روی آب راه میرفت، [[حضرت]] فرمود: اگر یقینش بیشتر میشد بر روی هوا هم راه میرفت<ref>{{متن حدیث|لَوْ زَادَ یَقِینُهُ لَمَشَی عَلَی اَلْهَوَاءِ}}؛ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۲۰۲؛ میرزا حسین بن محمد تقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۹۸. </ref>. از این سخن استفاده میشود [[انبیا]] هم در مراتب مختلفی از [[یقین]] قرار دارند<ref>ر. ک: [[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۳۱۳-۳۱۴. </ref>. | ||
==علم الیقین== | == علم الیقین == | ||
[[علم]] یعنی [[آگاهی]] و علم الیقین اشاره به [[یقینی]] است که خاستگاه آن [[علم]] است؛ [[یقینی]] که همان [[علم]] است و از راه [[برهان]] و [[استدلال]] یا خبرهای صادق نصیب [[انسان]] میشود<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۶، ص۱۶۰. </ref>. علم الیقین مانند کلمۀ مرداب، واژه ای مقلوب است، مرداب یعنی آبی که مرده است و علم الیقین یعنی [[یقینی]] که خاستگاه آن [[علم]] است. | [[علم]] یعنی [[آگاهی]] و علم الیقین اشاره به [[یقینی]] است که خاستگاه آن [[علم]] است؛ [[یقینی]] که همان [[علم]] است و از راه [[برهان]] و [[استدلال]] یا خبرهای صادق نصیب [[انسان]] میشود<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۶، ص۱۶۰. </ref>. علم الیقین مانند کلمۀ مرداب، واژه ای مقلوب است، مرداب یعنی آبی که مرده است و علم الیقین یعنی [[یقینی]] که خاستگاه آن [[علم]] است. | ||
علم الیقین مانند اینکه [[انسان]] از فاصلۀ دور، دودی را میبیند و با [[استدلال]] از وجود [[دود]] پی میبرد که در آنجا آتشی روشن شده است<ref>ر.ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۲۷۵؛ [[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]] | علم الیقین مانند اینکه [[انسان]] از فاصلۀ دور، دودی را میبیند و با [[استدلال]] از وجود [[دود]] پی میبرد که در آنجا آتشی روشن شده است<ref>ر. ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۲۷۵؛ [[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص ۳۱۵.</ref> و یا [[انسان]] [[راستگویی]] از وجود [[آتش]] خبر دهد و ما بدون آنکه حتی [[دود]] آن را دیده باشیم، به وجود [[آتش]] [[یقین]] پیدا میکنیم. [[آگاهی]] از [[آتش]] که در مثال اول از راه [[استدلال]] و در مثال دوم از خبر [[انسان]] [[راستگو]] به دست آمده، علم الیقین است؛ یعنی [[علمی]] است [[یقینی]] یا [[یقینی]] است [[علمی]]؛ بنابراین همۀ آنچه ما از [[قرآن]] و [[رسول خدا]] {{صل}} آموخته یا خود با [[استدلال]] ثابت کرده و به آن [[ایمان]] آوردهایم، در مرحله علم الیقین است<ref>ر. ک: [[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۳۱۵. </ref>. | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
* [[حق الیقین]] | * [[حق الیقین]] | ||
{{پایان مدخل وابسته}} | {{پایان مدخل وابسته}} | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۴۵
یقین عبارت از علم صد در صدی است که شک و تردید در آن راه نداشته باشد و علم الیقین عبارت است از علم به چیزی غایب از چشم و دل بر اساس دلایل عقلی و نظری. یکی از اوصافی که در قرآن کریم برای امامان (ع) بیان شده است یقین است: ﴿وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ﴾[۱]. باید دانست علم لدنی که امامان (ع) از آن برخوردار هستند، یقین تام میآورد که انسان نمیتواند چیز دیگری اراده کند و یکی از استلزاماتش عصمت است.
معناشناسی علم الیقین و برخورداری امام از آن
یقین عبارت است از علم صد در صدی که به هیچ وجه شک و تردیدی در آن رخنه نداشته باشد و علم الیقین عبارت است از علم به چیزی غایب از چشم و دل بر اساس دلایل عقلی و نظری، مانند علم به وجود آتش به واسطه دیدن دود و عین الیقین عبارت است از دیدن آتش بدون واسطه و حق الیقین عبارت است از افتادن در آتش و سوختن در آن؛ یا مانند علم به مرگ که علم الیقین است، مشاهده مرگ و ملایکه آنکه عین الیقین و چشیدن مرگ حق الیقین است. یکی از اوصافی که در قرآن کریم برای امامان (ع) شده است یقین است: ﴿وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ﴾[۲] و برخی از موضوعات مانند رؤیت ملکوت آسمانها و زمین مقدمۀ حصول مقام یقین قرار گرفته است. به تعبیری دیگر مقصود از رؤیت، مشاهدهٔ عاملان و کارگزان الهی در آسمانها و زمین و دیدن حقیقت زمین و آسمان و ساکنان پیدا و پنهان آن است و ثمرهٔ رؤیت ملکوت در آیهٔ قرآن یقین تعریف شده است. باید دانست علم لدنی که امامان (ع) از آن برخوردار هستند، یقین تام میآورد که انسان نمیتواند چیز دیگری اراده کند و یکی از استلزاماتش عصمت است. بنابراین امام به آن معنایی که قرآن آن را استعمال میکند، کسی است که حجاب از پیش رویش برداشته شده و با مشاهده ملکوت آسمانها و زمین به باطن امور آگاه است، یعنی به اذن خداوند از علم غیب آگاه میشود[۳].
یقین و مراتب آن
حالتی که انسان به حقیقتی آگاه میشود و نسبت به آن هرگونه شک و تردیدی را از قلب و دل خود دور میکند یقین نام دارد[۴]. یقین دارای مراتبی است: علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین[۵]. قرآن کریم در سه جا از مراتب یقین سخن به میان آورده است: ابتدا در سوره تکاثر که دو مرتبه یقین را مطرح کرده است: ﴿كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ﴾[۶] و سپس در سورۀ واقعه: ﴿إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ﴾[۷] و سورۀ حاقه: ﴿وَإِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ﴾[۸] که مرتبه سوم را نام برده است.
تفاوت انسانها به مقدار یقینی است که نسبت به موضوعی پیدا میکنند؛ در روایتی آمده است: در محضر رسول خدا (ص) سخن از عیسی بن مریم (ع) به میان آمد که بر روی آب راه میرفت، حضرت فرمود: اگر یقینش بیشتر میشد بر روی هوا هم راه میرفت[۹]. از این سخن استفاده میشود انبیا هم در مراتب مختلفی از یقین قرار دارند[۱۰].
علم الیقین
علم یعنی آگاهی و علم الیقین اشاره به یقینی است که خاستگاه آن علم است؛ یقینی که همان علم است و از راه برهان و استدلال یا خبرهای صادق نصیب انسان میشود[۱۱]. علم الیقین مانند کلمۀ مرداب، واژه ای مقلوب است، مرداب یعنی آبی که مرده است و علم الیقین یعنی یقینی که خاستگاه آن علم است.
علم الیقین مانند اینکه انسان از فاصلۀ دور، دودی را میبیند و با استدلال از وجود دود پی میبرد که در آنجا آتشی روشن شده است[۱۲] و یا انسان راستگویی از وجود آتش خبر دهد و ما بدون آنکه حتی دود آن را دیده باشیم، به وجود آتش یقین پیدا میکنیم. آگاهی از آتش که در مثال اول از راه استدلال و در مثال دوم از خبر انسان راستگو به دست آمده، علم الیقین است؛ یعنی علمی است یقینی یا یقینی است علمی؛ بنابراین همۀ آنچه ما از قرآن و رسول خدا (ص) آموخته یا خود با استدلال ثابت کرده و به آن ایمان آوردهایم، در مرحله علم الیقین است[۱۳].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.
- ↑ «و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی میکردند» سوره سجده، آیه ۲۴.
- ↑ ر. ک: شاکر، محمد تقی، منابع علم امامان در قرآن و روایات، ص۳۰؛ حسینی شاهرودی، سید مرتضی، آشنایی با عرفان اسلامی، ص۴۶؛ حسینی طهرانی، سید محمد حسین، امامشناسی، ص۲.
- ↑ ر. ک: تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۳۱۳-۳۱۴.
- ↑ ر. ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۲۷۵.
- ↑ «هرگز! اگر به «دانش بیگمان» بدانید، به راستی دوزخ را خواهید دید، سپس آن را به «دیدار بیگمان» خواهید دید» سوره تکاثر، آیه ۵ ـ ۷.
- ↑ «به راستی این همان «حقیقت بیگمان» است» سوره واقعه، آیه ۹۵.
- ↑ «و اینکه این حقیقت بیگمان است» سوره حاقه، آیه ۵۱.
- ↑ «لَوْ زَادَ یَقِینُهُ لَمَشَی عَلَی اَلْهَوَاءِ»؛ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۲۰۲؛ میرزا حسین بن محمد تقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۹۸.
- ↑ ر. ک: تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۳۱۳-۳۱۴.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۶، ص۱۶۰.
- ↑ ر. ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ص ۲۷۵؛ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص ۳۱۵.
- ↑ ر. ک: تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۳۱۵.