ابوعسیب مولی رسول الله: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'ابن ابی حاتم' به 'ابن ابی‌حاتم')
خط ۲: خط ۲:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
وی [[آزاد]] شده [[رسول خدا]] {{صل}} و کنیه‌اش ابوعَسیب<ref>ابن سعد، ج۷، ص۴۳؛ ابن ابی حاتم، ج۹، ص۴۱۸؛ دولابی، ج۱، ص۷۹؛ ابونعیم، ج۱، ص۳۲۸.</ref> یا ابوعُسَیب<ref>شامی، ج۱۱، ص۳۱۰.</ref> بود. او را أبوعسیم<ref>ابن سعد، ج۷، ص۴۳؛ ابن ابی حاتم، ج۹، ص۴۱۸.</ref>، ابوعصیب<ref>ابن ابی حاتم، ج۹، ص۴۱۸.</ref>، ابوعتیب<ref>ابن جوزی، ص۱۶۰.</ref> و ابوعشیب<ref>ابن کثیر، ج۵، ص۲۸۰.</ref> نیز خوانده‌اند و حتی [[ابن کثیر]]، ابوعشیب را درست‌تر دانسته است. به [[یقین]] در برخی از موارد یاد شده، تصحیف رخ داده است. اگرچه [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۴۳.</ref> ابو عسیب و ابو عسیم را یکی می‌داند، ولی [[ابن ابی حاتم]]<ref>ابن ابی حاتم، ج۹، ص۴۱۸.</ref> میان آن دو فرق گذاشته و [[ابن حجر]]<ref>تعجیل المنفعه، ص۵۳۷.</ref> نیز با [[تأیید]] نظر وی، دو نفر بودن آنان را ترجیح داده است. نام او را بیشتر، احمر گفته‌اند<ref>ابن سعد، ج۷، ص۴۳؛ ابن حبان، ج۳، ص۱۹؛ ابونعیم، ج۱، ص۳۲۸؛ ابن اثیر، ج۱، ص۱۷۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۱۸۶.</ref>، ولی [[احمد]] و [[مره]] نیز گفته شده<ref>شامی، ج۱۱، ص۴۱۰.</ref> و به کنیه‌اش مشهور است<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۱۸۶.</ref>. تنها ابن عبدالبر<ref>ج۱،ص:۱۶۶.</ref> از او با عنوان احمر بن عسیب یاد کرده است. به گفته ابن حجر<ref>الاصابه، ج۱، ص۱۸۶.</ref> شاید [[کنیه]] وی با نام پدرش [[هماهنگی]] داشته است. در این صورت، نام پدرش عسیب و کنیه خودش أبو عسیب بوده است.
وی [[آزاد]] شده [[رسول خدا]] {{صل}} و کنیه‌اش ابوعَسیب<ref>ابن سعد، ج۷، ص۴۳؛ ابن ابی‌حاتم، ج۹، ص۴۱۸؛ دولابی، ج۱، ص۷۹؛ ابونعیم، ج۱، ص۳۲۸.</ref> یا ابوعُسَیب<ref>شامی، ج۱۱، ص۳۱۰.</ref> بود. او را أبوعسیم<ref>ابن سعد، ج۷، ص۴۳؛ ابن ابی‌حاتم، ج۹، ص۴۱۸.</ref>، ابوعصیب<ref>ابن ابی‌حاتم، ج۹، ص۴۱۸.</ref>، ابوعتیب<ref>ابن جوزی، ص۱۶۰.</ref> و ابوعشیب<ref>ابن کثیر، ج۵، ص۲۸۰.</ref> نیز خوانده‌اند و حتی [[ابن کثیر]]، ابوعشیب را درست‌تر دانسته است. به [[یقین]] در برخی از موارد یاد شده، تصحیف رخ داده است. اگرچه [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۴۳.</ref> ابو عسیب و ابو عسیم را یکی می‌داند، ولی [[ابن ابی‌حاتم]]<ref>ابن ابی‌حاتم، ج۹، ص۴۱۸.</ref> میان آن دو فرق گذاشته و [[ابن حجر]]<ref>تعجیل المنفعه، ص۵۳۷.</ref> نیز با [[تأیید]] نظر وی، دو نفر بودن آنان را ترجیح داده است. نام او را بیشتر، احمر گفته‌اند<ref>ابن سعد، ج۷، ص۴۳؛ ابن حبان، ج۳، ص۱۹؛ ابونعیم، ج۱، ص۳۲۸؛ ابن اثیر، ج۱، ص۱۷۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۱۸۶.</ref>، ولی [[احمد]] و [[مره]] نیز گفته شده<ref>شامی، ج۱۱، ص۴۱۰.</ref> و به کنیه‌اش مشهور است<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۱۸۶.</ref>. تنها ابن عبدالبر<ref>ج۱،ص:۱۶۶.</ref> از او با عنوان احمر بن عسیب یاد کرده است. به گفته ابن حجر<ref>الاصابه، ج۱، ص۱۸۶.</ref> شاید [[کنیه]] وی با نام پدرش [[هماهنگی]] داشته است. در این صورت، نام پدرش عسیب و کنیه خودش أبو عسیب بوده است.


به گفته خلیفة بن خیاط<ref>خلیفه بن خیاط، ص۳۴.</ref> دو [[حدیث]] از او نقل شده است. افزون بر این، منابع موجود، گزارش‌های دیگری از وی نقل کرده‌اند. بر پایه روایتی از وی که درباره [[طاعون]] نقل شده و [[شهرت]] دارد، رسول خدا {{صل}} فرمود: "[[جبرئیل]] تب و طاعون را آورد. من تب را در [[مدینه]] نگه داشتم و طاعون را به [[شام]] فرستادم. پس طاعون، برای [[امت]] من [[رحمت]] و [[گواه]]، و برای [[کافران]] [[پلیدی]] خواهد بود"<ref>ر. ک: ابن سعد، ج۷، ص۴۳؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۵، ص۸۱؛ ابن ابی عاصم، ج۱، ص۳۴۳؛ طبرانی، ج۲۲، ص۳۹۲؛ هیثمی، ج۲، ص۳۱۰.</ref>. [[هیثمی]]<ref>هیثمی، ج۲، ص۱۰.</ref> با نقل این [[روایت]]، سلسله [[سند]] [[احمد بن حنبل]] را از ثقات دانسته است. البته چون [[روایات]] مربوط به [[شهرها]] معمولاً ساختگی است، باید در این روایت دقت شود. نیز از ابوعسیب نقل کرده‌اند که گفت: اگر کسی می‌تواند به [[نماز جمعه]] برود، آن را ترک نکند که مانند [[حج]] [[واجب]] است. همچنین گفته‌اند: ابو عسیب را دیدند در ظرفی ضخیم و تراش نخورده<ref>یا از چوب؛ ر. ک: شامی، ج۷، ص۲۳۳.</ref> آب می‌نوشید. چون به او گفتند: چرا در این ظروف آب می‌نوشی؟ پاسخ داد: چرا در این ظروف ننوشم، در حالی که دیدم [[رسول خدا]] {{صل}} در این گونه ظروف آب می‌نوشید<ref>ابن سعد، ج۷، ص۴۳؛ شامی، ج۷، ص۲۳۳.</ref>. گفته‌اند ابو عسیب سر و ریش و [[سبیل]] خود را با رنگ زرد [[خضاب]] می‌کرد. از [[حازم بن قاسم]] نقل کرده‌اند که گفت: ما موهای اطراف شارب و ناخن ابو عسیب را کوتاه می‌کردیم، از قول [[میمونه]] دختر ابو عسیب نقل شده است که ابوعسیب همواره سه [[روز]] [[روزه]] [مستحبی] خود را به هم وصل می‌کرد، از صبح تا ظهر به [[نماز]] می‌ایستاد و اگر [[ناتوان]] می‌شد، نشسته به جا می‌آورد و ایام البیض را روزه می‌گرفت. او چون نمی‌توانست بلند صدا کند، زنگوله‌ای در کنار تختش داشت که با آن دخترش را خبر می‌کرد<ref>ابن سعد، ج۷، ص۴۴.</ref><ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوعسیب مولی رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۴۴۱.</ref>
به گفته خلیفة بن خیاط<ref>خلیفه بن خیاط، ص۳۴.</ref> دو [[حدیث]] از او نقل شده است. افزون بر این، منابع موجود، گزارش‌های دیگری از وی نقل کرده‌اند. بر پایه روایتی از وی که درباره [[طاعون]] نقل شده و [[شهرت]] دارد، رسول خدا {{صل}} فرمود: "[[جبرئیل]] تب و طاعون را آورد. من تب را در [[مدینه]] نگه داشتم و طاعون را به [[شام]] فرستادم. پس طاعون، برای [[امت]] من [[رحمت]] و [[گواه]]، و برای [[کافران]] [[پلیدی]] خواهد بود"<ref>ر. ک: ابن سعد، ج۷، ص۴۳؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۵، ص۸۱؛ ابن ابی عاصم، ج۱، ص۳۴۳؛ طبرانی، ج۲۲، ص۳۹۲؛ هیثمی، ج۲، ص۳۱۰.</ref>. [[هیثمی]]<ref>هیثمی، ج۲، ص۱۰.</ref> با نقل این [[روایت]]، سلسله [[سند]] [[احمد بن حنبل]] را از ثقات دانسته است. البته چون [[روایات]] مربوط به [[شهرها]] معمولاً ساختگی است، باید در این روایت دقت شود. نیز از ابوعسیب نقل کرده‌اند که گفت: اگر کسی می‌تواند به [[نماز جمعه]] برود، آن را ترک نکند که مانند [[حج]] [[واجب]] است. همچنین گفته‌اند: ابو عسیب را دیدند در ظرفی ضخیم و تراش نخورده<ref>یا از چوب؛ ر. ک: شامی، ج۷، ص۲۳۳.</ref> آب می‌نوشید. چون به او گفتند: چرا در این ظروف آب می‌نوشی؟ پاسخ داد: چرا در این ظروف ننوشم، در حالی که دیدم [[رسول خدا]] {{صل}} در این گونه ظروف آب می‌نوشید<ref>ابن سعد، ج۷، ص۴۳؛ شامی، ج۷، ص۲۳۳.</ref>. گفته‌اند ابو عسیب سر و ریش و [[سبیل]] خود را با رنگ زرد [[خضاب]] می‌کرد. از [[حازم بن قاسم]] نقل کرده‌اند که گفت: ما موهای اطراف شارب و ناخن ابو عسیب را کوتاه می‌کردیم، از قول [[میمونه]] دختر ابو عسیب نقل شده است که ابوعسیب همواره سه [[روز]] [[روزه]] [مستحبی] خود را به هم وصل می‌کرد، از صبح تا ظهر به [[نماز]] می‌ایستاد و اگر [[ناتوان]] می‌شد، نشسته به جا می‌آورد و ایام البیض را روزه می‌گرفت. او چون نمی‌توانست بلند صدا کند، زنگوله‌ای در کنار تختش داشت که با آن دخترش را خبر می‌کرد<ref>ابن سعد، ج۷، ص۴۴.</ref><ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوعسیب مولی رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۴۴۱.</ref>

نسخهٔ ‏۳۰ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۳:۱۸

مقدمه

وی آزاد شده رسول خدا (ص) و کنیه‌اش ابوعَسیب[۱] یا ابوعُسَیب[۲] بود. او را أبوعسیم[۳]، ابوعصیب[۴]، ابوعتیب[۵] و ابوعشیب[۶] نیز خوانده‌اند و حتی ابن کثیر، ابوعشیب را درست‌تر دانسته است. به یقین در برخی از موارد یاد شده، تصحیف رخ داده است. اگرچه ابن سعد[۷] ابو عسیب و ابو عسیم را یکی می‌داند، ولی ابن ابی‌حاتم[۸] میان آن دو فرق گذاشته و ابن حجر[۹] نیز با تأیید نظر وی، دو نفر بودن آنان را ترجیح داده است. نام او را بیشتر، احمر گفته‌اند[۱۰]، ولی احمد و مره نیز گفته شده[۱۱] و به کنیه‌اش مشهور است[۱۲]. تنها ابن عبدالبر[۱۳] از او با عنوان احمر بن عسیب یاد کرده است. به گفته ابن حجر[۱۴] شاید کنیه وی با نام پدرش هماهنگی داشته است. در این صورت، نام پدرش عسیب و کنیه خودش أبو عسیب بوده است.

به گفته خلیفة بن خیاط[۱۵] دو حدیث از او نقل شده است. افزون بر این، منابع موجود، گزارش‌های دیگری از وی نقل کرده‌اند. بر پایه روایتی از وی که درباره طاعون نقل شده و شهرت دارد، رسول خدا (ص) فرمود: "جبرئیل تب و طاعون را آورد. من تب را در مدینه نگه داشتم و طاعون را به شام فرستادم. پس طاعون، برای امت من رحمت و گواه، و برای کافران پلیدی خواهد بود"[۱۶]. هیثمی[۱۷] با نقل این روایت، سلسله سند احمد بن حنبل را از ثقات دانسته است. البته چون روایات مربوط به شهرها معمولاً ساختگی است، باید در این روایت دقت شود. نیز از ابوعسیب نقل کرده‌اند که گفت: اگر کسی می‌تواند به نماز جمعه برود، آن را ترک نکند که مانند حج واجب است. همچنین گفته‌اند: ابو عسیب را دیدند در ظرفی ضخیم و تراش نخورده[۱۸] آب می‌نوشید. چون به او گفتند: چرا در این ظروف آب می‌نوشی؟ پاسخ داد: چرا در این ظروف ننوشم، در حالی که دیدم رسول خدا (ص) در این گونه ظروف آب می‌نوشید[۱۹]. گفته‌اند ابو عسیب سر و ریش و سبیل خود را با رنگ زرد خضاب می‌کرد. از حازم بن قاسم نقل کرده‌اند که گفت: ما موهای اطراف شارب و ناخن ابو عسیب را کوتاه می‌کردیم، از قول میمونه دختر ابو عسیب نقل شده است که ابوعسیب همواره سه روز روزه [مستحبی] خود را به هم وصل می‌کرد، از صبح تا ظهر به نماز می‌ایستاد و اگر ناتوان می‌شد، نشسته به جا می‌آورد و ایام البیض را روزه می‌گرفت. او چون نمی‌توانست بلند صدا کند، زنگوله‌ای در کنار تختش داشت که با آن دخترش را خبر می‌کرد[۲۰][۲۱]

منابع

پانویس

  1. ابن سعد، ج۷، ص۴۳؛ ابن ابی‌حاتم، ج۹، ص۴۱۸؛ دولابی، ج۱، ص۷۹؛ ابونعیم، ج۱، ص۳۲۸.
  2. شامی، ج۱۱، ص۳۱۰.
  3. ابن سعد، ج۷، ص۴۳؛ ابن ابی‌حاتم، ج۹، ص۴۱۸.
  4. ابن ابی‌حاتم، ج۹، ص۴۱۸.
  5. ابن جوزی، ص۱۶۰.
  6. ابن کثیر، ج۵، ص۲۸۰.
  7. ابن سعد، ج۷، ص۴۳.
  8. ابن ابی‌حاتم، ج۹، ص۴۱۸.
  9. تعجیل المنفعه، ص۵۳۷.
  10. ابن سعد، ج۷، ص۴۳؛ ابن حبان، ج۳، ص۱۹؛ ابونعیم، ج۱، ص۳۲۸؛ ابن اثیر، ج۱، ص۱۷۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۱۸۶.
  11. شامی، ج۱۱، ص۴۱۰.
  12. ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۱۸۶.
  13. ج۱،ص:۱۶۶.
  14. الاصابه، ج۱، ص۱۸۶.
  15. خلیفه بن خیاط، ص۳۴.
  16. ر. ک: ابن سعد، ج۷، ص۴۳؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۵، ص۸۱؛ ابن ابی عاصم، ج۱، ص۳۴۳؛ طبرانی، ج۲۲، ص۳۹۲؛ هیثمی، ج۲، ص۳۱۰.
  17. هیثمی، ج۲، ص۱۰.
  18. یا از چوب؛ ر. ک: شامی، ج۷، ص۲۳۳.
  19. ابن سعد، ج۷، ص۴۳؛ شامی، ج۷، ص۲۳۳.
  20. ابن سعد، ج۷، ص۴۴.
  21. خانجانی، قاسم، مقاله «ابوعسیب مولی رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۴۴۱.