جایگاه مردم در حکومت اسلامی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '| پاسخ‌دهنده = ۱ پاسخ↵| پاسخ‌دهندگان = ↵}}' به '| تعداد پاسخ = ۱ }}')
جز (جایگزینی متن - 'رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ' به '')
خط ۲۴: خط ۲۴:
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسمان فقه سیاسی]]
[[رده:پرسمان فقه سیاسی]]
[[رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ]]
 
[[رده:(اا): پرسش‌های فقه سیاسی با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌های فقه سیاسی با ۱ پاسخ]]

نسخهٔ ‏۲۲ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۴

جایگاه مردم در حکومت اسلامی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی
مدخل اصلیمردم در فقه سیاسی
تعداد پاسخ۱ پاسخ

جایگاه مردم در حکومت اسلامی چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث فقه سیاسی است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.

پاسخ نخست

اصغرآقا مهدوی

آقایان دکتر اصغرآقا مهدوی و حجت الاسلام سید محمد صادق کاظمی در کتاب «کلیات فقه سیاسی» در این‌باره گفته‌‌اند:

«جایگاه مردم در نظام‌های سیاسی از دیرباز مورد توجه اندیشمندان حوزه سیاست بوده است. تعیین نسبت جایگاه مردم با مبانی مشروعیت در مکتب‌های فکری مختلف اولین گام اندیشمندان این حوزه است. این مسئله حتی برای مکاتبی که مبانی مشروعیت را از رأی و رضایت مردمی آغاز می‌کنند، چالش‌های مهم فکری به همراه داشته است. رد پای این چالش از افلاطون که “دموکراسی را حکومت جاهلان و عامل بر هم زدن نظم جامعه” می‌دانست تا اندیشه‌های نولیبرال که با طرح انواع دموکراسی و تنظیم رابطه آن با الیتیسم (نخبه‌گرایی) به دنبال حل مشکل سبد رأی متخصصان و غیر آن بود، عیان است. با این حال خطر دور ماندن کارگزاران سیاسی از نظرات مردمی و همچنین قدرت بالای مردم در ایجاد تغییرات اساسی در نظام‌های سیاسی در کنار جستجو برای راه‌های مهار فساد ساختارهای سیاسی، سبب شد که اندیشمندان سیاسی مردم را از سیاست دور نگه ندارند و در نهایت مسیر اندیشه‌ها به سوی حمایت از دموکراسی باشد، در اندیشه‌های غربی، دموکراسی و دفاع از آن چهره‌ای ضددینی دارد که علت را باید در مخالفت‌های مکرر کلیسا با قیام‌های مردمی و دخالت‌های ایشان در حکومت دانست. نظریه “دو شمشیر” گلازیوس، نگاه منفی کلیسا به جامعه مدنی تحت عنوان “گناه نخستین”، “شر ضروری دولت”، دعوت مردم به پذیرش دستورهای شاه و تحمل مظالم وی در کنار فسادهای کلیسای فئودال شده از اواسط قرن سیزدهم میلادی، به حمایت از مردم چهره‌ای ضددینی در مقابل شاه داده بود.

اما توجه به آرای عمومی در میان مسلمانان رنگ دینی داشت؛ زیرا اولاً آموزه‌های اسلامی به مردم اهمیت بسیاری می‌دهد و ثانیاً علما همواره حامیان مردم و محل تظلم‌خواهی آنان بودند. با این حال کشف تناسب آرا و نظرات مردمی و دستورهای الهی در آموزه‌های دینی مبنی بر نصب مقام ولایت همواره دغدغه علمای شیعه بوده و با چالش‌های فکری نیز مواجه شده است. به هر حال وجود برخی مفاهیم در اندیشه سیاسی اسلام چون “بیعت”، “شورا و مشورت”، “النصیحة لائمة المسلمین”، “امر به معروف و نهی از منکر نزد سلطان جائر” و “امکان نقد حاکم اسلامی” در کنار وقایع تاریخی چون پذیرش حکومت از جانب امیرالمؤمنین(ع) به دلیل حضور و دعوت مردم، به معنای پررنگ بودن نقش مردم در حکومت اسلامی است»[۱]

پانویس