عوام بن حوشب بن یزید: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
او از [[طبقه ششم راویان]] [[حدیث]] است. غالب [[رجالیون اهل سنت]] او را [[توثیق]] و [[تأیید]] کردهاند، ولی از [[رجالیون]] [[شیعه]]، تنها [[ابن داوود]] نام او را در میان [[راویان معتبر]] آورده است. | او از [[طبقه ششم راویان]] [[حدیث]] است. غالب [[رجالیون اهل سنت]] او را [[توثیق]] و [[تأیید]] کردهاند، ولی از [[رجالیون]] [[شیعه]]، تنها [[ابن داوود]] نام او را در میان [[راویان معتبر]] آورده است. | ||
[[نجاشی]] به کتاب روایی او که [[احادیث امام صادق]]{{ع}} را در آن نقل و برادرش طَهب آن را [[روایت]] کرده است، اشاره میکند و سخنی در [[جرح]] | [[نجاشی]] به کتاب روایی او که [[احادیث امام صادق]]{{ع}} را در آن نقل و برادرش طَهب آن را [[روایت]] کرده است، اشاره میکند و سخنی در [[جرح و تعدیل]] وی ندارد. شایان ذکر است که اکنون این کتاب در دست نیست. | ||
[[عجلی]] پس از اشاره به [[صلاح]] و اعتبار او، مینویسد: حدود دویست روایت از وی نقل شده است. | [[عجلی]] پس از اشاره به [[صلاح]] و اعتبار او، مینویسد: حدود دویست روایت از وی نقل شده است. |
نسخهٔ ۱ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۰۹
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
مقدمه
بنی شیبان یکی از قبایل عرب عدنانی است و از میان آنان محدثان و فقیهان بزرگی برخاستهاند. یکی از محدّثانِ جوامع روایی شیعه و سنّی که به این قبیله منسوب است و در واسط زاده شد (عَوّام) است.
او نواده یزید بن رویم است که به دست امام علی بن ابی طالب(ع) اسلام آورد سپس رئیس شرطه آن حضرت شد. یزید یکی از یاران برجسته امام علی(ع) در جنگ با شورشیان نهروان بود. او از آن حضرت نقل میکند که فرمود: (امروز چهار هزار تن از خوارج از جمله (ذوالثُدیّه) کشته خواهند شد[۱].
عجلی مینویسد: عوّام مرد صالحی است، ولی پدرش رئیس شرطه و مرد بدی بود و برادرش (خَراش) رئیس شرطه یوسف بن عمرو (فرمان دار کوفه و بصره در خلافت هشام بن عبد الملک.) بوده است[۲] ابن حجر به نقل از عجلی تصریح میکند که پدرش حوشب رئیس شرطه حجاج بن یوسف بوده است.
در برخی منابع از او با عنوان (اخو یوسف) تعبیر شده است، و برای وی برادران دیگری به نامهای: رخراش، ثُمامه، مَزْیَدَه، مالک و طَهب نیز ذکر کردهاند. از میان آنان، طَهب در جوامع رجالی شیعه توثیق شده و همو راوی کتاب روایی عوّام از امام صادق(ع) است[۳]. البته در کتب رجالی اهل سنّت در باره برادرانِ عوّام، حتّی (طَلاب) که از او کوچکتر بوده است چیزی غیر از ذکر نام آنها، به چشم نمیخورد.
او از آمران به معروف و ناهیان از منکر خوانده شده است و شاید همین روحیّه بود که او را به یاری یاران ابراهیم بن عبد الله بن حسن بن حسن بن علی - مقتول ۱۴۵ ﻫ.ق - در قیام بر ضد خلافتِ منصور دوانیقی، واداشت و از این روی مورد خشم و پیگرد کارگزاران حکومتِ وقت قرار گرفت و سرانجام پس از دو سال اِختفا اَمان یافت[۴].
این جریان را مامقانی، علاوه بر ظهور کلام نجاشی، دلیل بر امامی بودن وی گرفته است، امّا شوشتری تصریح میکند که شیعیان امامیّه با چنین قیامهایی موافق نبودهاند، و یاران ابراهیم بن عبداللّه از عامّه و زیدیها بودهاند.
جالب است که طبری در کتاب خود، نام او و برادرزادهاش شهاب بن خراش را در میان کسانی آورده است که امام علی(ع)را سبّ و بدگویی میکردهاند[۵].
او از طبقه ششم راویان حدیث است. غالب رجالیون اهل سنت او را توثیق و تأیید کردهاند، ولی از رجالیون شیعه، تنها ابن داوود نام او را در میان راویان معتبر آورده است.
نجاشی به کتاب روایی او که احادیث امام صادق(ع) را در آن نقل و برادرش طَهب آن را روایت کرده است، اشاره میکند و سخنی در جرح و تعدیل وی ندارد. شایان ذکر است که اکنون این کتاب در دست نیست.
عجلی پس از اشاره به صلاح و اعتبار او، مینویسد: حدود دویست روایت از وی نقل شده است.
شماری از روایاتی که عجلی بدانها اشاره کرده در صحاح سته نقل شده است.
او از کسانی چون امام صادق(ع) ابو اسحاق سبیعی، سعید بن جمهان، ابراهیم بن عبدالرحمن سکسکی، سلمة بن کهیل، ازهر بن راشد روایت کرده است و فرزندش سلمه، عبدالله و شهاب فرزندان برادرش خراش، شعبة بن حجاج، سفیان بن حبیب، برادرش طهب، حفص بن عمر رازی و دیگران از او روایت کردهاند[۶].
ابن ابی الحدید به طریق او از پیامبر(ص) نقل میکند که فرمود: (هر کس با عمار دشمنی کند خدا با او دشمن است و هر کس او را به خشم آورد خداوند بر او خشم میگیرد)[۷].
عوّام به سال ۱۴۸ ﻫ.ق در عصر خلافت ابو جعفر منصور دوانیقی و هم زمان با وفات امام صادق(ع)بدرود حیات گفت[۸].[۹]
جستارهای وابسته
- خراش بن حوشب بن یزید (برادر)
- رخراش بن حوشب بن یزید (برادر)
- ثمامه بن حوشب بن یزید (برادر)
- مزیده بن حوشب بن یزید (برادر)
- مالک بن حوشب بن یزید (برادر)
- طهب بن حوشب بن یزید (برادر)
منابع
پانویس
- ↑ شرح نهج البلاغه ۲/ ۲۷۶ و تاریخ الاسلام ۹/ ۲۴۶.
- ↑ تاریخ الثقات ۳۷۷.
- ↑ رجال نجاشی / ش ۵۴۷ و ۸۲۴.
- ↑ مقاتل الطالبیّین ۲۳۹.
- ↑ نک: المسترشد ۲۰۸.
- ↑ نک: رجال صحیح بخاری ۲/ ۵۹۷؛ رجال صحیح مسلم ۲/ ۱۲۴؛ تهذیب الکمال ۲۲/ ۴۲۸ و بحار الانوار ۳۳/ ۳۵۲، ۴۱/ ۳۴۰.
- ↑ شرح نهج البلاغه ۳/ ۵۲.
- ↑ الطبقات الکبری ۷/ ۳۱۱؛ کتاب التاریخ الکبیر ۷/ ۶۷ و المعارف ۴۴۸.
- ↑ عزیزی، رستگار، بیات، راویان مشترک، ص 99.