ابوتراب: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
بارها [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} با این کنیه به [[امام علی|علی]] {{ع}} خطاب کرده است، از جمله در یکی از [[غزوات]]، وقتی [[پیامبر]] به بالین [[امام علی|حضرت علی]] و [[عمار یاسر]] آمد و آنان را خوابیده یافت، درحالی که [[امام علی|علی]] {{ع}} در [[سجده]] بود و خاک بر سروصورت او نشسته بود، با ملاطفت و نرمی و با خطاب {{متن حدیث|قم یا أبا تراب...}} آن حضرت را بیدار کرد<ref>مناقب، ابنشهرآشوب، ج ۳ ص ۱۱۱، احقاق الحق، ج ۶ ص ۵۳۸.</ref>. از آن پس [[امام علی|علی]] {{ع}} به ابا تراب [[شهرت]] یافت. حضرت این کنیه را [[دوست]] داشت و محبوبترین نامها در نظرش بود، هرچند [[بنی امیه]] و [[دشمنان]] [[امام]]، با بهکارگیری این [[لقب]]، قصد تحقیر وی را داشتند. از [[ابن عباس]] نیز وقتی پرسیدند چرا [[پیامبر]]، آن حضرت را ابو تراب نامید، پاسخ داد: چون [[امام علی|علی]] {{ع}} صاحب [[زمین]] است و پس از [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]، [[حجت]] [[الهی]] بر زمینیان است و [[آرامش]] [[زمین]] به سبب او باقی است. و از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} [[نقل]] کرد که وقتی [[کافر]] در [[روز قیامت]]، [[منزلت]] و جایگاه [[شیعیان]] [[امام علی|علی]] {{ع}} را میبیند، میگوید: کاش من هم ترابی بودم، یعنی از [[شیعیان]] [[امام علی|علی]] {{ع}}<ref>بحار الانوار، ج ۳۵ ص ۵۱، معانی الأخبار، ص ۱۲۰.</ref>. [[علامه مجلسی]] در ادامه میافزاید: اینکه [[شیعیان]] وی را به ابی تراب نسبت دادهاند، به خاطر آنکه بسیار [[تسلیم]] [[اوامر]] او و فرمانبر دستورهایش بودند و مثل خاک، در برابرش [[خاضع]] بودند. همچنین [[نقل]] شده که روزی [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} [[امام علی|علی]] را دید که در زمینی کار میکرد و غبارآلود بود، به آن حضرت ابو تراب خطاب کرد<ref>مناقب، ج ۳ ص ۱۱۱.</ref>. گاهی [[شیعه]] را به خاطر کنیۀ ابو تراب، "ترابیّه" هم خواندهاند<ref>تشیّع و تصوّف، کامل مصطفی، ص ۲۰ به نقل از تاریخ طبری.</ref>. کنیۀ ابو تراب در ادبیات شعری (فارسی و عربی) دربارۀ [[امام علی|علی]] {{ع}} بسیار بهکار رفته و یکی از ویژگیهای بارز او بهشمار آمده است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۷.</ref>. | بارها [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} با این کنیه به [[امام علی|علی]] {{ع}} خطاب کرده است، از جمله در یکی از [[غزوات]]، وقتی [[پیامبر]] به بالین [[امام علی|حضرت علی]] و [[عمار یاسر]] آمد و آنان را خوابیده یافت، درحالی که [[امام علی|علی]] {{ع}} در [[سجده]] بود و خاک بر سروصورت او نشسته بود، با ملاطفت و نرمی و با خطاب {{متن حدیث|قم یا أبا تراب...}} آن حضرت را بیدار کرد<ref>مناقب، ابنشهرآشوب، ج ۳ ص ۱۱۱، احقاق الحق، ج ۶ ص ۵۳۸.</ref>. از آن پس [[امام علی|علی]] {{ع}} به ابا تراب [[شهرت]] یافت. حضرت این کنیه را [[دوست]] داشت و محبوبترین نامها در نظرش بود، هرچند [[بنی امیه]] و [[دشمنان]] [[امام]]، با بهکارگیری این [[لقب]]، قصد تحقیر وی را داشتند. از [[ابن عباس]] نیز وقتی پرسیدند چرا [[پیامبر]]، آن حضرت را ابو تراب نامید، پاسخ داد: چون [[امام علی|علی]] {{ع}} صاحب [[زمین]] است و پس از [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]، [[حجت]] [[الهی]] بر زمینیان است و [[آرامش]] [[زمین]] به سبب او باقی است. و از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} [[نقل]] کرد که وقتی [[کافر]] در [[روز قیامت]]، [[منزلت]] و جایگاه [[شیعیان]] [[امام علی|علی]] {{ع}} را میبیند، میگوید: کاش من هم ترابی بودم، یعنی از [[شیعیان]] [[امام علی|علی]] {{ع}}<ref>بحار الانوار، ج ۳۵ ص ۵۱، معانی الأخبار، ص ۱۲۰.</ref>. [[علامه مجلسی]] در ادامه میافزاید: اینکه [[شیعیان]] وی را به ابی تراب نسبت دادهاند، به خاطر آنکه بسیار [[تسلیم]] [[اوامر]] او و فرمانبر دستورهایش بودند و مثل خاک، در برابرش [[خاضع]] بودند. همچنین [[نقل]] شده که روزی [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} [[امام علی|علی]] را دید که در زمینی کار میکرد و غبارآلود بود، به آن حضرت ابو تراب خطاب کرد<ref>مناقب، ج ۳ ص ۱۱۱.</ref>. گاهی [[شیعه]] را به خاطر کنیۀ ابو تراب، "ترابیّه" هم خواندهاند<ref>تشیّع و تصوّف، کامل مصطفی، ص ۲۰ به نقل از تاریخ طبری.</ref>. کنیۀ ابو تراب در ادبیات شعری (فارسی و عربی) دربارۀ [[امام علی|علی]] {{ع}} بسیار بهکار رفته و یکی از ویژگیهای بارز او بهشمار آمده است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۴۷.</ref>. | ||
== ابوتراب == | |||
ابوتراب، محبوبترین کنیهها نزد [[امام علی]]{{ع}} بود. در [[شهرت]]، همتای ابوالحسن است. «اب» در این کنیه به معنای پدر [[حقیقی]] نیست<ref>بسیاری از روایات، بر محبوبیت این کنیه نزد امام دلالت دارد؛ ر.ک: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۲۱۵؛ بخاری، محمد بن اسماعیل، الادب المفرد، ص۴۵۲. شهرت این کنیه علل گوناگونی دارد؛ از جمله: سوء استفاده دشمنان امام از این لقب در نکوهشها و سب و لعنها. واژه «ابوتراب» حتی در نامه لوئی سوم به عمر بن عبدالعزیز آمده است. مجله علوم حدیث، سال پنجم، شمارۀ سوم، ص۴۹.</ref>. علی{{ع}} [[زاهد]] راستین، خاکسار و بیتجملات و تشریفات بود و پیامبر این نشان [[سادهزیستی]] را فقط به او داد<ref>همدمی با فقیران، افتخار امیرمؤمنان بود. در لغت {{عربی|ترب بعد ما اترب}}، یعنی پس از غنا فقیر شد. (زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۲، ص۶۳) در قرآن «متربه» در {{متن قرآن|أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ}} [«یا به بینوایی زمینگیر» سوره بلد، آیه ۱۶] به همین معنا است. برای توضیح بیشتر ر.ک: یوسف محمد عمرو، ابوتراب، ص۱۵ به بعد.</ref>. از طرفی، این نام، یادآور ملاطفت پیامبر به [[امام]]، و مایه افتخارش بود. مناسبتهای زیر را برای نامیده شدن حضرت به این کنیه نقل کردهاند: | |||
# [[عمار یاسر]]، اینگونه نقل میکند: روزی من و [[علی بن ابیطالب]] در بین نخلهای کوچک، روی خاکهای نرم خوابیده بودیم که [[رسول خدا]]{{صل}} ما را بیدار کرد، و چون [[علی بن ابیطالب]] را خاکآلود دید، فرمود: {{متن حدیث|يَا أَبَا تُرَابٍ...}}<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۶۴ – ۶۵، ح۱۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۴۹؛ ریشهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابیطالب{{ع}}، ج۱، ص۸۱، ح۳۴؛ حاکم حسکانی، عبیدالله، شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۴۱؛ علامه امینی، الغدیر، ج۶، ص۳۳۳.</ref>. | |||
# [[عبدالله بن عمر]] میگوید: روزی [[پیامبر]] در نخلستانهای [[مدینه]] به دنبال علی میگشت تا به بستانی رسید و علی{{ع}} را دید که کار میکرد و غبارآلوده بود؛ آنگاه فرمود: {{متن حدیث|مَا أَلُومُ النَّاسَ إِنْ يَكْنُوكَ أَبَا تُرَابٍ}}<ref>علامه امینی، الغدیر، ج۶، ص۴۷۶، به نقل از سکتواری، علاء الدین، محاضرة الاوائل، ص۱۱۳.</ref>؛ «[[مردم]] را [[سرزنش]] نمیکنم از اینکه تو را ابوتراب بخوانند». | |||
# علاء الدین سکتواری [[روایت]] میکند: کنیه ابوتراب، نخستینبار به علی بن ابیطالب{{ع}} داده شد. پیامبر هنگامی او را به این کنیه نامید که وی را در خاک خفته دید و از روی ملاطفت به او فرمود: {{متن حدیث|قُمْ يَا أَبَا تُرَابٍ}}؛ «ای ابوتراب برخیز». و به [[برکت]] نَفَس محمدی{{صل}} معجزهای برایش رخ داد که تراب درباره حوادث گذشته و آنچه تا [[قیامت]] رخ میدهد، برای او سخن میگفت. | |||
# عَبایَة بن رِبعی میگوید: از [[عبدالله بن عباس]] پرسیدم: چرا رسول خدا{{صل}}، علی{{ع}} را ابوتراب نامید؟ در پاسخم گفت: «زیرا او پس از پیامبر صاحب [[زمین]] و [[حجت خدا]] بر [[اهل]] زمین، و بقای زمین به وسیله او است و [[آرامش]] زمین به او بستگی دارد. از رسول خدا{{صل}} شنیدم که میفرمود: {{متن حدیث|إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ وَ رَأَى الْكَافِرُ مَا أَعَدَّ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِشِيعَةِ عَلِيٍ مِنَ الثَّوَابِ وَ الزُّلْفَى وَ الْكَرَامَةِ قَالَ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَاباً أَيْ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا}}}}<ref>«و کافر میگوید: ای کاش خاک بودم» سوره نبأ، آیه ۴۰.</ref>.<ref>شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۲۰؛ همو، علل الشرائع، باب ۱۲۵، ص۱۸۷ – ۱۸۸.</ref>؛ هنگامی که [[قیامت]] به پا شود و [[کافر]] آن همه [[ثواب]] و [[تقرب]] و کرامتی را که [[خدای تبارک و تعالی]] برای پیروان علی فراهم کرده است ببیند، میگوید: ای کاش تراب میبودم؛ یعنی ای کاش از شیعیان علی بودم؛ و این است معنای سخن خدای بلند مرتبه که از زبان کافر میفرماید: ای کاش من خاک میبودم». [[علامه مجلسی]] در ذیل این [[حدیث]] مینویسد: شاید یادکرد این [[آیه]]، وجه تسمیه دیگری برای نامیدن علی{{ع}} به ابوتراب باشد؛ زیرا [[شیعیان]] او در برابر اوامرش، خود را بسیار ناچیز، [[مطیع]] و خاکی میگرفتند. از این رو، به آنان «تراب» گفته شده، و چون [[حضرت علی]]{{ع}} صاحب و مالک امور و [[رهبر]] آنان است، «ابوتراب» نامیده شده است<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۵۱.</ref>. [[مجلسی]]، نسخهبدل و توجیههای دیگری را بیان میکند که به دلیل تعارض آنها با [[نص]] آیه، از نقل کردن آنها میپرهیزیم. برخی از این [[روایت]] استفاده میکنند که چون [[امام]]، [[حجت خدا در زمین]] و مالک آن است و بقای [[زمین]] و سکون آن به [[برکت]] او است، ابوترابش نامیدهاند و در این باره شرح و تفصیل فراوانی ارائه دادهاند<ref>یوسف محمد عمرو، ابوتراب، ص۱۶ به بعد؛ صدر، سید محمدصادق، حیاة أمیر المؤمنین، ص۳۹.</ref>. «تراب» در لغت به معنای زمین آمده، و ابوتراب به معنای «صاحب الارض» نیز درست است<ref>زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۲، ص۶۲؛ طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج۱، ص۲۲۰ – ۲۲۱.</ref>. | |||
# [[طبرسی]] در سبب نامگذاری مینویسد: «[[پیامبر خدا]]{{صل}} کنیه ابوتراب را هنگامی بر او نهاد که او را در حال [[سجده]] و چهره بر خاک ساییدن دید»<ref>{{عربی|"وَ كَنَّاهُ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} أَبَا تُرَابٍ لَمَّا رَآهُ سَاجِداً مُعَفِّراً وَجْهَهُ فِي التُّرَابِ"}}، طبرسی، ابو علی فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۳۰۷.</ref>. چون سجدهاش بر خاک بود و در [[مسجد]]، خانهای برای [[عبادت]] داشت، ابوتراب نامیده شد که کنایه از فراوانی سجده و عبادت است<ref>صدر، سید محمدصادق، حیاة امیر المؤمنین، ص۳۹؛ یوسف محمد عمرو، ابوتراب، ص۱۶.</ref>. | |||
# در [[روایت]] دیگری آمده است که [[پیامبر]]، [[امام علی]]{{ع}} را خوابیده یافت؛ به گونهای که ردایش از دوشش افتاده و پشتش خاکآلود شده بود. حضرت خاکها را تکانید و فرمود: ای ابوتراب، بنشین<ref>بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ص۲۳۱۶، ح۵۹۲۴؛ هیثمی، بغیة الرائد فی تحقیق مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۲۳، ح۱۴۵۹۳ - ۱۴۵۹۴؛ ابن حجر، فضائل الصحابه، ص۱۴۱؛ طبری، ابن جریر، تاریخ الامم والرسل والملوک، ج۲، ص۱۲۳؛ بخاری، الادب المفرد، ص۲۳۲، ح۸۷۶؛ مسلم، ابو الحسین، صحیح مسلم، ح۲۴۰۹؛ ابن حجر، فضائل الصحابه، ح۳۸؛ بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ح۴۳۰، ۳۵۰۰، ۵۸۵۱، ۵۹۲۴؛ تستری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۶، ص۵۴۰؛ ابن بطریق، عمدة عیون صحاح الاخبار، ج۱، ص۶۸ – ۶۹؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ص۵ – ۶.</ref>. [[سهل بن سعد]] میگوید: به [[خدا]] [[سوگند]]! جز پیامبر او را ابوتراب ننامید، و نامی محبوبتر از این نداشت<ref>[[علی مختاری|مختاری، علی]]، [[نامها و لقبهای امام علی (مقاله)| مقاله «نامها و لقبهای امام علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]]، ص ۳۳۷.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۱۴ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۴
ابو تراب یکی از کنیههای امیر المؤمنین است. معنای لغوی آن "پدر خاک" است، امّا در زبان عرب، کنیه به معنای مصاحب و همراه و دارای یک صفت هم میآید، بنابراین ابو تراب یعنی همنشین خاک، خاکی، خاکسار، که کنایه از تواضع است.
مقدمه
بارها رسول خدا (ص) با این کنیه به علی (ع) خطاب کرده است، از جمله در یکی از غزوات، وقتی پیامبر به بالین حضرت علی و عمار یاسر آمد و آنان را خوابیده یافت، درحالی که علی (ع) در سجده بود و خاک بر سروصورت او نشسته بود، با ملاطفت و نرمی و با خطاب «قم یا أبا تراب...» آن حضرت را بیدار کرد[۱]. از آن پس علی (ع) به ابا تراب شهرت یافت. حضرت این کنیه را دوست داشت و محبوبترین نامها در نظرش بود، هرچند بنی امیه و دشمنان امام، با بهکارگیری این لقب، قصد تحقیر وی را داشتند. از ابن عباس نیز وقتی پرسیدند چرا پیامبر، آن حضرت را ابو تراب نامید، پاسخ داد: چون علی (ع) صاحب زمین است و پس از پیامبر خدا، حجت الهی بر زمینیان است و آرامش زمین به سبب او باقی است. و از رسول خدا (ص) نقل کرد که وقتی کافر در روز قیامت، منزلت و جایگاه شیعیان علی (ع) را میبیند، میگوید: کاش من هم ترابی بودم، یعنی از شیعیان علی (ع)[۲]. علامه مجلسی در ادامه میافزاید: اینکه شیعیان وی را به ابی تراب نسبت دادهاند، به خاطر آنکه بسیار تسلیم اوامر او و فرمانبر دستورهایش بودند و مثل خاک، در برابرش خاضع بودند. همچنین نقل شده که روزی رسول خدا (ص) علی را دید که در زمینی کار میکرد و غبارآلود بود، به آن حضرت ابو تراب خطاب کرد[۳]. گاهی شیعه را به خاطر کنیۀ ابو تراب، "ترابیّه" هم خواندهاند[۴]. کنیۀ ابو تراب در ادبیات شعری (فارسی و عربی) دربارۀ علی (ع) بسیار بهکار رفته و یکی از ویژگیهای بارز او بهشمار آمده است[۵].
ابوتراب
ابوتراب، محبوبترین کنیهها نزد امام علی(ع) بود. در شهرت، همتای ابوالحسن است. «اب» در این کنیه به معنای پدر حقیقی نیست[۶]. علی(ع) زاهد راستین، خاکسار و بیتجملات و تشریفات بود و پیامبر این نشان سادهزیستی را فقط به او داد[۷]. از طرفی، این نام، یادآور ملاطفت پیامبر به امام، و مایه افتخارش بود. مناسبتهای زیر را برای نامیده شدن حضرت به این کنیه نقل کردهاند:
- عمار یاسر، اینگونه نقل میکند: روزی من و علی بن ابیطالب در بین نخلهای کوچک، روی خاکهای نرم خوابیده بودیم که رسول خدا(ص) ما را بیدار کرد، و چون علی بن ابیطالب را خاکآلود دید، فرمود: «يَا أَبَا تُرَابٍ...»[۸].
- عبدالله بن عمر میگوید: روزی پیامبر در نخلستانهای مدینه به دنبال علی میگشت تا به بستانی رسید و علی(ع) را دید که کار میکرد و غبارآلوده بود؛ آنگاه فرمود: «مَا أَلُومُ النَّاسَ إِنْ يَكْنُوكَ أَبَا تُرَابٍ»[۹]؛ «مردم را سرزنش نمیکنم از اینکه تو را ابوتراب بخوانند».
- علاء الدین سکتواری روایت میکند: کنیه ابوتراب، نخستینبار به علی بن ابیطالب(ع) داده شد. پیامبر هنگامی او را به این کنیه نامید که وی را در خاک خفته دید و از روی ملاطفت به او فرمود: «قُمْ يَا أَبَا تُرَابٍ»؛ «ای ابوتراب برخیز». و به برکت نَفَس محمدی(ص) معجزهای برایش رخ داد که تراب درباره حوادث گذشته و آنچه تا قیامت رخ میدهد، برای او سخن میگفت.
- عَبایَة بن رِبعی میگوید: از عبدالله بن عباس پرسیدم: چرا رسول خدا(ص)، علی(ع) را ابوتراب نامید؟ در پاسخم گفت: «زیرا او پس از پیامبر صاحب زمین و حجت خدا بر اهل زمین، و بقای زمین به وسیله او است و آرامش زمین به او بستگی دارد. از رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمود: «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ وَ رَأَى الْكَافِرُ مَا أَعَدَّ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِشِيعَةِ عَلِيٍ مِنَ الثَّوَابِ وَ الزُّلْفَى وَ الْكَرَامَةِ قَالَ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَاباً أَيْ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا﴾»[۱۰].[۱۱]؛ هنگامی که قیامت به پا شود و کافر آن همه ثواب و تقرب و کرامتی را که خدای تبارک و تعالی برای پیروان علی فراهم کرده است ببیند، میگوید: ای کاش تراب میبودم؛ یعنی ای کاش از شیعیان علی بودم؛ و این است معنای سخن خدای بلند مرتبه که از زبان کافر میفرماید: ای کاش من خاک میبودم». علامه مجلسی در ذیل این حدیث مینویسد: شاید یادکرد این آیه، وجه تسمیه دیگری برای نامیدن علی(ع) به ابوتراب باشد؛ زیرا شیعیان او در برابر اوامرش، خود را بسیار ناچیز، مطیع و خاکی میگرفتند. از این رو، به آنان «تراب» گفته شده، و چون حضرت علی(ع) صاحب و مالک امور و رهبر آنان است، «ابوتراب» نامیده شده است[۱۲]. مجلسی، نسخهبدل و توجیههای دیگری را بیان میکند که به دلیل تعارض آنها با نص آیه، از نقل کردن آنها میپرهیزیم. برخی از این روایت استفاده میکنند که چون امام، حجت خدا در زمین و مالک آن است و بقای زمین و سکون آن به برکت او است، ابوترابش نامیدهاند و در این باره شرح و تفصیل فراوانی ارائه دادهاند[۱۳]. «تراب» در لغت به معنای زمین آمده، و ابوتراب به معنای «صاحب الارض» نیز درست است[۱۴].
- طبرسی در سبب نامگذاری مینویسد: «پیامبر خدا(ص) کنیه ابوتراب را هنگامی بر او نهاد که او را در حال سجده و چهره بر خاک ساییدن دید»[۱۵]. چون سجدهاش بر خاک بود و در مسجد، خانهای برای عبادت داشت، ابوتراب نامیده شد که کنایه از فراوانی سجده و عبادت است[۱۶].
- در روایت دیگری آمده است که پیامبر، امام علی(ع) را خوابیده یافت؛ به گونهای که ردایش از دوشش افتاده و پشتش خاکآلود شده بود. حضرت خاکها را تکانید و فرمود: ای ابوتراب، بنشین[۱۷]. سهل بن سعد میگوید: به خدا سوگند! جز پیامبر او را ابوتراب ننامید، و نامی محبوبتر از این نداشت[۱۸].
منابع
پانویس
- ↑ مناقب، ابنشهرآشوب، ج ۳ ص ۱۱۱، احقاق الحق، ج ۶ ص ۵۳۸.
- ↑ بحار الانوار، ج ۳۵ ص ۵۱، معانی الأخبار، ص ۱۲۰.
- ↑ مناقب، ج ۳ ص ۱۱۱.
- ↑ تشیّع و تصوّف، کامل مصطفی، ص ۲۰ به نقل از تاریخ طبری.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۷.
- ↑ بسیاری از روایات، بر محبوبیت این کنیه نزد امام دلالت دارد؛ ر.ک: ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۲۱۵؛ بخاری، محمد بن اسماعیل، الادب المفرد، ص۴۵۲. شهرت این کنیه علل گوناگونی دارد؛ از جمله: سوء استفاده دشمنان امام از این لقب در نکوهشها و سب و لعنها. واژه «ابوتراب» حتی در نامه لوئی سوم به عمر بن عبدالعزیز آمده است. مجله علوم حدیث، سال پنجم، شمارۀ سوم، ص۴۹.
- ↑ همدمی با فقیران، افتخار امیرمؤمنان بود. در لغت ترب بعد ما اترب، یعنی پس از غنا فقیر شد. (زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۲، ص۶۳) در قرآن «متربه» در ﴿أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ﴾ [«یا به بینوایی زمینگیر» سوره بلد، آیه ۱۶] به همین معنا است. برای توضیح بیشتر ر.ک: یوسف محمد عمرو، ابوتراب، ص۱۵ به بعد.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۶۴ – ۶۵، ح۱۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۴۹؛ ریشهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابیطالب(ع)، ج۱، ص۸۱، ح۳۴؛ حاکم حسکانی، عبیدالله، شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۴۱؛ علامه امینی، الغدیر، ج۶، ص۳۳۳.
- ↑ علامه امینی، الغدیر، ج۶، ص۴۷۶، به نقل از سکتواری، علاء الدین، محاضرة الاوائل، ص۱۱۳.
- ↑ «و کافر میگوید: ای کاش خاک بودم» سوره نبأ، آیه ۴۰.
- ↑ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۲۰؛ همو، علل الشرائع، باب ۱۲۵، ص۱۸۷ – ۱۸۸.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۵۱.
- ↑ یوسف محمد عمرو، ابوتراب، ص۱۶ به بعد؛ صدر، سید محمدصادق، حیاة أمیر المؤمنین، ص۳۹.
- ↑ زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۲، ص۶۲؛ طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج۱، ص۲۲۰ – ۲۲۱.
- ↑ "وَ كَنَّاهُ رَسُولُ اللَّهِ(ص) أَبَا تُرَابٍ لَمَّا رَآهُ سَاجِداً مُعَفِّراً وَجْهَهُ فِي التُّرَابِ"، طبرسی، ابو علی فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۳۰۷.
- ↑ صدر، سید محمدصادق، حیاة امیر المؤمنین، ص۳۹؛ یوسف محمد عمرو، ابوتراب، ص۱۶.
- ↑ بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ص۲۳۱۶، ح۵۹۲۴؛ هیثمی، بغیة الرائد فی تحقیق مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۲۳، ح۱۴۵۹۳ - ۱۴۵۹۴؛ ابن حجر، فضائل الصحابه، ص۱۴۱؛ طبری، ابن جریر، تاریخ الامم والرسل والملوک، ج۲، ص۱۲۳؛ بخاری، الادب المفرد، ص۲۳۲، ح۸۷۶؛ مسلم، ابو الحسین، صحیح مسلم، ح۲۴۰۹؛ ابن حجر، فضائل الصحابه، ح۳۸؛ بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ح۴۳۰، ۳۵۰۰، ۵۸۵۱، ۵۹۲۴؛ تستری، قاضی نورالله، احقاق الحق، ج۶، ص۵۴۰؛ ابن بطریق، عمدة عیون صحاح الاخبار، ج۱، ص۶۸ – ۶۹؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ص۵ – ۶.
- ↑ مختاری، علی، مقاله «نامها و لقبهای امام علی»، دانشنامه امام علی ج۱۰، ص ۳۳۷.